یادداشتی از دکتر سید مرتضی میرتبار-دکتری مطالعات تطبیقی ادیان-
مدیریت راهبردی، کلید گمشده سازمان مدیریت بحران کشور
زلزله از مهمترین مخاطرات طبیعی و خسارتباری است که نزدیک به 35 کشور دنیا آن را تجربه کردهاند که به طور میانگین در هر سال بیش از یک میلیون بار در سراسر جهان اتفاق میافتد.
در بعد اقتصادی، خسارات ناشی از زلزله رتبه یک را در میان بحرانهای طبیعی به خود اختصاص داده است و در بعد انسانی نیز بعد از سیل، در رتبه دوم قرار دارد به طوری که در کل قرن بیستم در اثر این بلای طبیعی، تعداد 1816119 نفر کشته و 1147676 نفر مجروح و 8953296 نفر بیخانمان شدند. [1] در این بین کشور ایران نیز از جمله مناطق زلزلهخیز به شمار میرود که متأسفانه هر چند سال، یکبار شاهد خسارات اقتصادی و انسانی در کشورمان به سبب وقوع زلزله هستیم که نمونه بارز آن زلزله رودبار، بم و همچنین زلزله کرمانشاه و سرپل ذهاب در چند روز گذشته است. وقوع این زلزلهها در ایران و جهان باعث گردیده مسئولان به فکر ایجاد سازمانی برای مدیریت بحرانِ حاصل از بلایای طبیعی افتند که در ایران نیز سازمان مدیریت بحران در سال 87 تشکیل شد. این سازمان به منظور ایجاد مدیریت یکپارچه در امر سیاستگذاری، برنامهریزی، ایجاد هماهنگی و انسجام در زمینههای اجرایی و پژوهشی، اطلاعرسانی متمرکز و نظارت بر مراحل مختلف مدیریت بحران و ساماندهی و بازسازی مناطق آسیبدیده شکل گرفته است علاوه بر آن از اهداف این سازمان، استفاده از همه امکانات و لوازم مورد نیاز وزارتخانهها، مؤسسات و شرکتهای دولتی و عمومی، بانکها و بیمههای دولتی، نیروهای نظامی و انتظامی، مؤسسات عمومی غیردولتی، شوراهای اسلامی، شهرداریها، تشکلهای مردمی، دستگاههای تحت امر مقام معظم رهبری و نیروهای مسلح در صورت تفویض اختیار رهبری، جهت بهرهمندی بهینه از توانمندیهای ملی، منطقهای و محلی در مواجهه با حوادث طبیعی و سوانح پیشبینی نشده است. اما با وجود همه این امکانات و آزادی عمل، آنچه در مدیریت بحران زلزله کرمانشاه مشاهده شد نشان از وجود بحرانی بهمراتب عظیم در سازمان مدیریت بحران بوده است. از همین رو در این نوشتار سعی شده است به صورت مختصر بر جایگاه پژوهش و برنامهنویسی راهبردی در کاهش خسارات ناشی از بحران پرداخته شود.
طبق آنچه از وظایف و اهداف این سازمان بهدست میآید مهمترین گام پیش از روبرو شدن با بحران و پاسخ به آن، قدرت پیشگیری و آمادگی در جهت مقابله با بحران است که هر دوی این موارد در حوزه پژوهش قابل تعریف است. پیشگیری معطوف به شناسایی مناطق بحرانی کشور است که لازم است هر ساله، اطلاعات آن بهروزرسانی شود. اما آمادگی در بحران شامل نگارش یک طرح جامع پاسخ به بحران و بازیابی از آن، تست و بهروز رسانی طرح، تهیه منابع و ابزار مورد نیاز و نگهداری از آنها و تأسیس یک تیم مدیریت بحران است. در واقع ایجاد آمادگی در مقابله با بحران همان مدیریت راهبردی بحران است که مدیران میتوانند با اجراسازی این نگرش راهبردی، سازمان خود را به چشمانداز مدنظر برسانند و مسیر حرکتی خود را هموار نمایند؛ زیرا مدیریت راهبردی به سازمان این امکان را میدهد که با شیوه خلاق و نوآورانه عمل کرده، سرنوشت خود را رقم زده و آینده را تحت کنترل خود درآورند و مدیریت بحران این پیام ضمنی را منتقل میکند که امروزه اصل بر بحران است و هیچ سیستمی در حالت تعادل پایدار و بلندمدت نیست. بنابراین هرچند سازمانها قادر به پیشبینی و برنامهریزی دقیق برای آینده نیستند، اما باید برای غلبه بر بسیاری از تهدیدات شناخته شده و ناشناخته، آمادگی لازم را کسب کنند. حصول این آمادگی جز با تلفیق مدیریت راهبردی و مدیریت بحران در سازمانها میسر نخواهد شد.[2]
طبق آنچه درباره اهمیت مدیریت راهبردی ذکر گردید و با توجه به مدل مصداقی اخیر یعنی زلزله کرمانشاه، میتوان برای تدوین سند راهبردی موارد ذیل را مدنظر قرار داد:
1- قوانین مدون برای سازمان مدیریت بحران جهت نظارت بر تدابیر اخذ شده در زمان بحران تدوین شود.
2- حفظ حقوق شهروندی به عنوان اصلی اساسی در تدوین راهبردها لحاظ گردد.
3- چارت سازمانی در سازمان مدیریت بحران جهت تقسیم امور صورت پذیرد و برنامه هر کدام از آنان به شکل دقیق مشخص شود.
4- مراکزی در شهرها و روستاهای کشور همچون مدارس، اتاق بسیج، مساجد یا حسینیهها که به نوعی اماکن عمومی شناخته میشوند، در صورت وقوع بحران در اختیار سازمان قرار گیرد تا امر ساماندهی و توزیع امکانات انجام گیرد.
5- اقلام و ابزارهای ضروری در هر منطقه تعبیه و ذخیرهسازی شود تا در صورت بروز بحران، امکانات اولیه فراهم باشد. بهعنوان مثال این سازمان، امکاناتی را بهصورت امانت در شهرداریها، هلال احمر و ... هر منطقه اختصاص دهد که در صورت بروز بتواند به آنها دسترسی داشته باشد.
6- موفقیت تیم بحران در گرو داشتن مهارتها و منابع کافی در میان اعضا است. لذا انتخاب صحیح اعضا و آموزش حرفهای آنان از مهمترین شرایط تحقق مدیریت راهبردی است.
7- رسانهها، ابزاری مهم در بالا بردن درک عمومی جامعه و چگونگی واکنشهای تشدیدکننده یا ثباتبخش تودهها در قبال بحران دانسته میشوند. لذا تدوین سند همکاری میان رسانهها و سازمان حائز اهمیت است. زیرا از طریق رسانهها میتوان با آگاهیبخشی و ایفای نقش نظارت، از بسیاری از بحرانهای بالقوه پیشگیری نمود یا عملیاتهای انجام شده را رصد و پایش کرد.
8- نهادهای آموزشی به ویژه رسانههای ملی باید در امر آموزش فعال شوند و سازمان مدیریت بحران نیز موظف شود بر این فعالیتها مدیریت نماید و آن را به سرانجام رساند. بهعنوان مثال پیش از انقلاب درسی بهنام پیشاهنگ در مدارس تدریس میشد که در این درس، زندگی اجتماعی، یاری به دیگران و نحوه مقابله با مشکلات به دانشآموزان آموخته میشد. امروزه نیز مدارس میتوانند دروس مشابه و قویتر در این زمینه تدوین و تدریس نمایند. سازمان مدیریت بحران نیز میتواند بر چگونگی تدوین و تدریس آن در مدارس نظارت نماید.
9- در میان آحاد جامعه نوعی بیاعتمادی به مسئولان دیده میشود لذا حاکمیت موظف است با برنامههای دقیق و راهبردی این احساس بیاعتمادی را از بین ببرد و با این امر، یاریرسان سازمان مدیریت بحران باشد.
10- هر منطقه در کشور دارای شرایط اجتماعی و جغرافیایی خاص خود میباشد لذا لازم است سازمان مدیریت براساس پژوهشهای خاص هر منطقه سندی راهبردی تدوین نماید و از نیروهای انسانی همچون سپاه، ارتش، نهادهای مردمی و ... به میزان جایگاه و حضور آنان در هر منطقه استفاده نماید و به نوعی با تقسیم عملیات میان آنان، این نیروها را مدیریت نماید.
11- تأسیس پژوهشگاه برای سامان مدیریت بحران از اهمیت بالا برخوردار است. این مرکز میتواند با ایجاد ارتباط با دانشگاهها، مؤسسات تحقیقاتی، سازمان مسکن و شهرسازی و نهادهای حاکمیتی، هم در کاهش هزینهها در امر پژوهش اقدام نماید و هم از موازیکاری جلوگیری نماید. علاوه بر آن، براساس آزادی عملی که دارد میتواند اسناد پیشگیری برای مناطق مختلف بحرانخیز کشور تدوین کند.
12- این سازمان نیروهای افتخاری مردمی در شهرهای مختلف جذب نماید تا در بروز حادثه، از بطن جامعه حادثهدیده اعضای فعال داشته باشد.
13- برنامههایی که در اهداف سازمان مدیریت بحران وجود دارد[3] هر چه زودتر تحقق یابد تا اسناد راهبردی برای مدیریت بحران با این تحقیقات به حد کمال برسد.
امید است سازمان مدیریت بحران با توجه به موارد ذکر شده و مواردی که در این نوشتار مغفول مانده، گامی بلند در مدیریت راهبردی و یکپارچهسازی و عملیاتیسازی پدافند غیرعامل در کشور بردارد.
به امید آن روز
پاورقی
[1]- نوروزی، اصغر و فرهادی، مریم، سنجش آسیبپذیری و برنامهریزی راهبردی مدیریت بحران (زلزله) در نواحی روستایی، دو فصلنامه مدیریت بحران، شماره یازدهم، بهار و تابستان 1396، ص 32
[2]- حسینی، سید یعقوب، دمنابی اصل، آنا، بررسی میزان تأثیر مدیریت راهبردی بر کیفیت عملیات مدیریت بحران، دوفصلنامه مدیریت بحران، شماره دوم، پاییز و زمستان 1391، ص 78
[3]- https://ndmo.ir