یادداشتی از سید مرتضی میرتبار پژوهشگر و استاد دانشگاه
کاندیداهای ریاست جمهوری و رعایت اصول تبلیغاتی
تبلیغات یکی از مهمترین و اثرگذارترین فرایندها در حوزه انتخاب عمومی است و تفاوتی در اهمیت آن میان حوزههای اقتصاد، فرهنگ یا سیاست نیست. درواقع در جهان امروز استفاده از تبلیغات به حدی فزونی یافته است که مشاوران و متخصصان بسیاری با این عنوان در حال فعالیت هستند و حتی رشتههای دانشگاهی برای آن تدوینشده است؛ اما آنچه این روزها نقل محافل و انظار عمومی شده، بحثهای انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری و تشکیل ستادهای انتخابی است.
ستادهایی که با عضوگیری و هزینه های گزاف، فعالیتهای انتخاباتی خود را به اوج میرسانند؛ زیرا تبلیغات در دنیای امروز تبدیل به یکی از ابزارهای مسلط ارتباطی کاندیداها در رقابتهای انتخاباتی شده است؛ اما باید پرسید مرز میان اخلاق و برتریجویی تبلیغاتی چیست؟ آیا مهر تأیید معیارهای اخلاقی به پای روشهای تبلیغات کاندیداها دیده میشود؟ بهعبارتدیگر در تبلیغات چه اندازه راستگویی و صداقت وجود دارد؟
کاندیداها و ستادهایی که دم از دموکراسی و حفظ حقوق شهروندی میزنند بهیکباره در زمان اوج فعالیت تبلیغاتی، دست به دامن هر نوع بیاخلاقی و تهمتهای ناروایی میشوند تا با این حربه، برتری و اصلح بودن خود را به مردم اثبات و کرسی ریاست جمهوری را تصاحب کنند، برای مثال برخی بر برتری قومی تأکید کرده و برخی اتهام فساد مالی به دیگر کاندیداها و طرفداران آنان میزنند که نمونه عینی این موارد را در دورههای قبلی شاهد بودیم. در این بین نباید گرایشهای کنشی مردم ایران را فراموش کرد. بیشتر مردم بر اساس کنش عاطفی رأی میدهند و درنتیجه این نوع تبلیغات بدون در نظر داشتن مبانی اخلاقی و اصول تبلیغاتی در عوام جامعه اثرگذاری عمیقی دارد؛ زیرا مردم جامعه ایران همواره دچار یک دگردیسی اساسی نسبت به انتظارات خود از وضعیت مطلوب در همه زمینهها هستند و بدین ترتیب در دوران انتخابات، کاندیداها را با نگرش و میزان سنجش خود مورد تحلیل قرار میدهند؛ اما متأسفانه برخی کاندیداها با روشهای پوپولیستی از این دگردیسی در راستای شعارهای تبلیغاتی خود استفاده میکنند. اگر این فعالیت ناجوانمردانه و دور از شأن جامعه اسلامی به آنان گوشزد شود، بهیقین عملکرد خود را توجیه کرده و آن را اخلاقی یا مسئلهای فرا اخلاقی تلقی میکنند.
به نظر میرسد علت این خلأ، فقدان معیارهای اخلاقی در حوزه تبلیغات انتخاباتی است. بدین منظور لازم است کاندیداها در مبارزات انتخاباتی، برخی اصول اخلاقی در حوزه تبلیغات انتخاباتی را معیار قرار دهند تا بدینصورت هم بهنوعی موجب کاهش فساد اخلاقی در جامعه و هم تبلیغی جامع از معیارهای اخلاقی در سطح جامعه باشد. در ادامه سعی میشود به برخی اصول موردنظر اشاره شود. اصولی که در حوزه تبلیغات، هیچ الزامی را برای کاندیداها ایجاد نمیکند و عمل به آن بیشتر وجهه اخلاقی دارد:
1- اصل تقدم اخلاق بر قانون: آنچه غالباً شورای نگهبان برای تأیید صلاحیت کاندیدا در معیار تبعیت از قانون اساسی در نظر میگیرد، عدم کشف مخالفت بارز با قانون کشور است؛ بنابراین کاندیداها در تبلیغات باید سعی کنند از قوانین کشوری تبعیت کرده و ضمانت اجرایی قوانین را سرلوحه خود قرار دهند. علاوه بر آن تا حد ممکن معیارهای اخلاقی در تبعیت از قوانین را برای شهروند ترسیم کنند و خود نیز مبانی اجرای قوانین را براساس معیار اخلاق انتخاب نمایند.
2- اصل صداقت: گاه دیده میشود که برخی کاندیداها در تبلیغات خود سخن از وعدههایی میدهند که ضمانت اجرایی ندارند. دروغگویی یا تمسک به وعدههای غیرممکن در تبلیغات به فراوانی وجود دارد و غالب کاندیداها ازایندست امور بهره میبرند؛ بهعنوانمثال برخی کاندیداها سخن از پرداخت یارانههای بسیار بالا میدهند درحالیکه با بودجه و درآمد کشور در حوزه یارانهها سازگاری نداشته و با علوم اقتصادی نیز همخوانی ندارد. میتوان این مسئله را در قوانین نیز جای داد؛ به این صورت که اجرا نکردن وعدههای بیانشده از سوی کاندیداها، ضمانت اجرای حقوقی و قانونی برای آنان در پی داشته باشد.
3- اصل احترام به رقیب: برخی کاندیداها برای اثبات برتری خود اقدام به تخریب دیگر افراد میکنند که گاه موجب به خطر افتادن سلامت انتخابات و حتی در مواقعی باعث رویگردانی برخی اقشار جامعه از اصول متقن نظام میشود. درواقع نامزدها و احزاب از هر چه در توان دارند علیه یکدیگر استفاده کرده و حتی در مواردی وارد محدوده شخصی فرد میشوند. نمونه این بیاخلاقی در انتخابات ایالت متحده دیده میشود و از همین رو برخی آن انتخابات را شفافترین و برخی کثیفترین انتخاباتِ جهان لقب میدهند. در چند دوره اخیر شاهد این معضل در تبلیغات انتخاباتی در کشورمان هستیم؛ بهگونهای که از این شیوه غیراخلاقی بهعنوان یکی از مهمترین ابزار تبلیغات انتخاباتی بهره میبرند؛ البته درباره هتک حرمت به دیگر کاندیداها، قوانین صریح موجود است اما به سبب رعایت نکردن اصل اخلاقیِ احترام به رقبا از سوی کاندیداها و طرفداران آنان، جامعه را به سمتی میبرد که نشاندهنده عادی بودن این جریان است. از همین رو نمیتوان قوانین اینچنینی را اجرایی نمود.
4- اصل بهرهمندی از ثروت حلال برای تبلیغات: کاندیداها برای فعالیتهای تبلیغی خود نیازمند پول میباشند لذا برای رسیدن به مقصود خود وعدههای خلاف معیارهای اخلاقی همچون باندبازی و ... به ثروتمندان داده و از این طریق کسب درآمد میکنند و بهنوعی کسب درآمد به روش ناپسند در تبلیغات مینمایند.
5- اصل احترام به افکار عمومی: برخی کاندیداها برای جلبتوجه خود، اقدام به ترویج شایعات و مسائل دیگر نموده که باعث فریب افکار عمومی و در برخی موارد بیتوجهی به فهم عمومی مردم بهویژه نخبگان جامعه میشود.
موارد ذکرشده تنها بخشی از معیارهای اخلاقی است که کاندیداها و ستادهای انتخاباتی آنان باید سرلوحه خود قرار دهند. در غیر این صورت مسئولان ردهبالای کشور همچون ریاست جمهوری، نماد بیاخلاقی در جامعه شده و حتی بیاخلاقی را به بدنه کشور تزریق خواهد نمود و این مسئله بیت زیر را به ذهن میاندازد:
هر چه بگندد نمکش میزنند وای بهروزی که بگندد نمک