آیا فرهنگ زیربناست؟ /دکتر تقی دشتی

  • دوشنبه, 16 شهریور 1394 13:02
  • بازدید 14355 بار

آیا فرهنگ زیربناست؟
وقتی می گوییم فرهنگ یا هر چیز دیگری زیربناست، پس باید چیزهای دیگری را روبنا و متغیر وابسته فرض کنیم و ببینیم رابطه آنها چگونه باهم برقرار می شود. هسته اصلی سخن این است که مراد از زیر بنا بودن یک عامل یا مولفه ،ایفای نقش آن به صورت ریشه ای است یعنی بقیه از آن تاثیر تام می گیرند . یک درخت را فرض کنید که از ریشه خود تاثیر اساسی می گیرد و البته ساقه و برگ ها نیز نقش خاص خود را دارند . یا در یک ساختمان ، زیر بنا نقش بنیادین را تحمل می کند و بقیه اجزاء ساختمان بر روی آن قرار می گیرند .
چهارچوب نظری بنده در مورد ادعای زیربنا بودن فرهنگ، تئوری عام فرایند های رفتاری انسان هاست که عمدتا در حوزه روانشناسی و روانشناسی اجتماعی قرار دارد.
بر اساس این نظریه ، رفتار انسان متاثر از فرایندی است که از باورهای او ریشه  می گیرد ، به عبارتی باورها و عقاید فرد باعث می شود یک سری ارزش ها در ذهن او شکل گیرد و همین ارزش ها باعث می شود که فرد نسبت به پدیده ها و تحولات اطراف خود نگرش خاصی پیدا کند و همین نگرش معمولا به کنش و رفتار او تبدیل می شود و رفتار هم در همه ابعاد سیاسی ، اقتصادی ، حقوقی و ..  ایفای نقش می کند. پس باورها و عقاید افراد به عنوان یک مولفه فرهنگی، ریشه رفتارهای اجتماعی است .
حال ممکن است برخی سوال کنند که باورها چگونه شکل می گیرند ؟ حتی ممکن است برخی مطرح کنند که اگر عوامل شکل دهنده باورها ، اقتصادی یا سیاسی باشد، آن وقت فرهنگ زیربنا نخواهد بود بلکه سیاست یا اقتصاد زیربنا می باشد.در پاسخ باید گفت :  بدیهی است که در شکل گیری باورهای افراد ، عوامل متعددی نقش دارند ، از قبیل ؛ ارث ، محیط تربیتی فرد ، ساختار و شرایط اقتصادی و سیاسی موجود در روزگار فرد ، و شاید ده ها عامل و مولفه دیگر . اما در نهایت فرهنگ به عنوان روح حاکم بر جامعه، عامل تعیین کننده شکل دهی به باورهاست .
به عنوان مثال می توان به بعثت پیامبر اکرم (ص) اشاره کرد، می دانیم که اغلب شرایط ، مناسبات ، روابط اقتصادی و سیاسی قبل و بعد از ظهور حضرت محمد (ص) تقریبا یکسان و مشابه بود اما ایشان با تبلیغ و تزکیه و تربیت، که همه، ابزارهای فرهنگی هستند ، باورهای مردم را چنان تحت تاثیر قرار دادند که تمدن عظیم اسلامی را پدید آوردند . پیامبر اکرم (ص) در واقع  فرهنگ مردم را اصلاح کردند و همین فرهنگ، تمام مناسبات سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی را دگرگون کرد.
مثال دیگر، انقلاب اسلامی ایران است . حضرت امام خمینی (ره) ، باتغیییر باورها و عقاید مردم و بدون ایفای نقش در مناسبات اقتصادی و سیاسی (به معنای حکومتی)،توانستند رفتار مردم را تغییر دهند و انقلاب عظیم بهمن 57 را شکل دهند. در عرصه فردی نیز این گونه است : روانشناسان معتقدند که اگر باور انسان دگرگون شود سرنوشت او نیز عوض خواهد شد . مثال دیگر را از غرب می زنم؛ می دانید که غرب تا سده های شانزدهم و هفدهم دچار توحش و فقر بود . دراین سده فرقه پروتستان در صدد برآمد تا باور مردم نسبت به فرهنگ سرمایه داری را عوض کند و با نظریه اخلاق سرمایه داری ، فرهنگ سرمایه داری را در بین مردم رایج کرد و مردم، ثروت و سرمایه را مایه خیر و سعادت تلقی کردند . همین فرهنگ جهش اقتصادی و سپس سیاسی را پدید آورد.
البته یک سوال مهم دیگر باقی است و آن اینکه چه کسی باید فرهنگ جامعه را عوض کند؟
به چه کسی می توان اعتماد کرد؟ و فرهنگ مردم را که منشا تمام رفتارهای آنان است به او سپرد؟ آیا دولت که دارای قدرت است و ممکن است از آن سوء استفاده کند مقام صالحی برای این کار  است؟
البته حکومت به دلیل درارا بودن قدرت و ثروت می تواند فرهنگ را به نفع خود تغییر دهد ، برخی با همین دغدغه به این نتیجه رسیده اند که باید سیاست را زیربنا فرض کرد، چون اگر حکومت مستبد باشد، فرهنگ را در دست خود می گیرد و به نفع خود مصادره می کند . فلذا اصلاحات سیاسی و نظارت مردم بر حکومت اصل می باشد.
به نظر می رسد این دغدغه جدی است لکن باز هم اگر فرهنگ مردم و نخبگان نامطلوب باشد ، برگشت استبداد و فساد سیاسی پس از اندک زمانی اتفاق خواهد افتاد و زحمت اضافی اصلاحات سیاسی بر دوش مردم خواهد ماند .لیکن اگر عوامل فرهنگ ساز از قبیل؛نخبگان دلسوز ، مراکز دینی ، مراکز و عوامل آموزشی ، نیروهای رسانه ای مرجع ، حکومت اسلامی و ... به یک بلوغ فرهنگی برسند ، آنگاه فرهنگسازی صحیح توسط آنان صورت خواهد گرفت . رویکرد ائمه (ع) در این مورد قابل ذکر است ، ائمه هدی (ع) تا زمانی که فرهنگ دینی جامعه دچار اختلال بود به سمت حکومت داری نرفتند و اصلاحات فرهنگی را بر حکومت کردن ترجیح دادند ، در این مورد می توان به فرمایش امام رضا (ع) خطاب به فردی که به نپذیرفتن خلافت توسط امام (ع) انتقاد داشت ،فرمودند (نقل به مضمون ) : تا زمانی که دین محمد (ص) لقلقه زبان مردم است و مردم به فهم عمیق دینی نرسیده اند ، حکومت کردن چه ثمری دارد؟
به عبارتی فرهنگ آمپول نیست که توسط یک پرستار به بیمار تزریق شود ، بلکه یک رشد تدریجی است که به بلوغ منجر می شود ، اگر نخبگان جامعه ، خود به بلوغ نرسیده باشند ، انتظار رشد فرهنگی جامعه عبث خواهد بود .
البته باز هم سوال می شود که اگر نخبگان به چنین بلوغی برسند و در صدد تغییر فرهنگ جامعه برایند، اما حکومت مستبد آنها را سرکوب کند چه ؟ این حرف درستی است ،اما هر تغییری هزینه دارد و باید آن را پرداخت ، همچنان که نخبگان انقلاب اسلامی نیز هزینه های زیادی پرداختند تا فرهنگ شاهنشاهی را در ذهن مردم تغییر دادند.

این مورد را ارزیابی کنید
(7 رای‌ها)

1 نظر

  • پیوند نظر حسین  معدنی یکشنبه, 22 شهریور 1394 14:57 ارسال شده توسط حسین معدنی

    سلام و خدا قوت خدمت برادران
    مقاله ارزشمند و جالبی بود
    پرداختن به این گونه مسائل جدید واقعا خوبه و مطالعش برای ما لذت بخش

نظر دادن

پیام هفته

مصرف کردن بدون تولید
آیه شریفه : وَ لَنُذيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى‏ دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ ... (سوره مبارکه سجده ، آیه 21)ترجمه : و ما به جز عذاب بزرگتر (در قیامت) از عذاب این دنیا نیز به آنان می چشانیم ...روایت : قال أبي جعفر ( ع ): ... و لله عز و جل عباد ملاعين مناكير ، لا يعيشون و لا يعيش الناس في أكنافهم و هم في عباده بمنزله الجراد لا يقعون على شيء إلا أتوا عليه .  (اصول کافی ، ج 8 ، ص 248 )ترجمه : امام باقر(ع) مي‌فرمايد: ... و خداوند بدگانی نفرین شده و ناهنجار دارد که مردم از تلاش آنان بهره مند نمی شوند و ایشان در میان مردم مانند ملخ هستند که به هر جیز برسند آن را می خورند و نابود می کنند.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید