یک خواستهی مهمِ بزرگِ اساسىِ دیگرِ بشر، صلح و امینت و آرامش است. انسانها برای زندگی، برای پرورش فکر، برای پیشرفت عمل، برای آسایش روان، احتیاج دارند به آرامش، به محیط و فضای امن و آرام؛ چه در درون خودشان، چه در محیط خانواده، چه در محیط جامعه، چه در محیط بینالملل. آرامش و امنیت و سلامت و صلح، یکی از خواستههای اساسی بشر است. اسلام پیامآور امنیت و صلح و سلامت است. اینکه ما به تبع قرآن و با تعلیم قرآن میگوئیم اسلام دین فطرت است، یعنی این. آن راهی را که اسلام در مقابل بشر میگذارد، راه فطرت است؛ راه برآوردن نیازهای فطری انسان است. با این جامعیت، با این دقت، با این اهتمام، بعثت پیغمبر اکرم از سوی پروردگار عالم به وجود آمد و فلاح بشریت را به او وعده و مژده داد؛ «بشیرا و نذیرا».(۱) بشارت، در درجهی اول، بشارت به همین زندگی آرام، زندگی همراه با عدالت، زندگی متناسب با ساخت بشر است. البته دنبال این هم، بشارت ثواب الهی است که مربوط به زندگی دائم انسان است. لذا بعثت پیغمبر در واقع بعثت رحمت است. با این بعثت، رحمت الهی شامل حال بندگان خدا شد؛ این راه، جلوی انسانها باز شد؛ عدالت را مطرح کرد، امنیت و سلامت را مطرح کرد؛ «قد جائکم من اللَّه نور و کتاب مبین. یهدی به اللَّه من اتّبع رضوانه سبل السّلام و یخرجهم من الظّلمات الی النّور».(۲) با این دستورها، با این تعالیم، پیغمبر اکرم راههای سلامت را، راههای امنیت را به انسانها نشان داد. این سبل سلام - راههای امان، راههای آرامش، راههای امنیت - مربوط به همهی محیطهائی است که برای انسان اهمیت دارد؛ از محیط درونىِ قلبی انسان بگیرید تا محیط جامعه، محیط خانواده، محیط کسب و کار، محیط زندگی جمعی، تا محیط بینالمللی. این آن چیزی است که اسلام به دنبال آن است.
آنچه که در اسلام به عنوان هدف دشمنی معرفی شده است، دقیقاً عبارت است از آن نقاطی که با این خطوط اصلی زندگی بشر در معارضه هستند. کسانی که با عدالت مخالفند، کسانی که با صلح و امنیت و آرامش مخالفند، کسانی که با صفا و روح مصفا و متعالی انسانی مخالفند، اینها نقطهی مقابل دعوت پیغمبرند. برای عدالت است که خدای متعال جهاد را بر مسلمانان واجب کرده است. مخصوص اسلام هم نیست؛ جهاد در همهی ادیان الهی وجود داشته است. آن کسانی مقابل دعوتند که با آسایش مردم، با آرامش مردم، با آسایش جامعه، با تعالی جامعه مخالفت و معارضه میکنند و دشمن منافع انسانها هستند؛ این همان نقطهای است که اسلام آن را هدف قرار میدهد. از اول بعثت هم نبی مکرم اسلام، با آیاتی که وحی الهی به اوست، نقاط روشنی را مشخص کرده است.
در همین سورهی مبارکهی «اقرأ» که آیات اول آن ظاهراً اولین آیاتی است که بر پیغمبر نازل شده است - آیات بعدی با فاصله نازل شده است، ولی مربوط به همان اوائل بعثت است - میفرماید: «کلّا لئن لمینته لنسفعا بالنّاصیة. ناصیة کاذبة خاطئة. فلیدع نادیه. سندع الزّبانیة».(۳) آن کسانی که در مقابل دعوت رحمت، دعوت عزت، دعوت آرامش و امنیت ایستادهاند، در اولین سورهی قرآن مورد تهدید قرار میگیرند.
یا در سورهی مبارکهی «مدّثّر» که آن هم جزو اولین سورههائی است که بر پیغمبر نازل شده است، بر روی عنصر معارض با زندگی مردم تکیه میشود: «ذرنی و من خلقت وحیدا. و جعلت له مالا ممدودا. و بنین شهودا. و مهّدت له تمهیدا. ثمّ یطمع ان ازید. کلّا انّه کان لأیاتنا عنیدا. سأرهقه صعودا».(۴) در مقابل آن کسی که معارض با پیغمبر است، آن کسی که معارض با منافع جامعهی انسانهاست، آن کسی که معارض راه حق است، اشاره میشود به ایستادگی این حرکت عظیم و این معارضه. لذا در اسلام مبارزه هست، جهاد هست؛ منتها این جهاد، جنگ در مقابل معارضان با آرامش زندگی بشر، معارضان با عدالت، معارضان با سعادت بشر است. لذا قرآن کریم و سیرهی پیغمبر را که ملاحظه کنید، میبینید از همان روزی که حکومت اسلامی تشکیل شد، کسانی بودند غیر مسلمان، در زیر سایهی پیغمبر، زندگی امن و امانی داشتند. یهودیانی که در مدینه بودند، پیغمبر با اینها قرارداد بست تا زندگی آرامی را در کنار پیغمبر بگذرانند؛ منتها توطئه کردند، معارضه کردند، خیانت کردند، از پشت خنجر فرو کردند؛ لذا پیغمبر در مقابل اینها ایستاد. اگر یهود مدینه معارضه نمیکردند، دشمنی نمیکردند، خیانت نمیکردند، شاید پیغمبر هرگز به آنها تعرضی هم نمیکرد. بنابراین دعوت اسلامی، دعوت معنوی است؛ دعوت با استدلال است؛ دعوت به معنای عرضهی زندگی روشن و سعادتآمیز برای بشر است.
منبع :بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان نظام در روز عید مبعث ۱۳۸۹/۰۴/۱۹
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=9714