پیوست و کتابنامه

پیوست

وقف نامه آب فرات از عهد شاه طهماسب
وقف نامه آب فرات از عهد شاه طهماسب (1)


... غرّه فرقه علّيه علويه
شاه فلك تابع فيروز جنگ
گلبن آن روضه فيروزه رنگ
سرور مه رايت بهرام جاه
صفدر مهرآيت گردون پناه
داغ نه ناصيه سركشان
تيغ زن تارك گردنكشان
داور عادل دل عالی نسب
والی كافی كف والا حسب
رفيع قدری كه ارتفاع سدّه مناقب و اعتلاء عتبه مفاخر و مراتبش در مرتبه ای است كه نه سيّاحِ وهمِ دورانديش پيرامون سرداقات شرحِ آن تواند گشت و نه سبّاح عقلِ روشنْ رای، گِرد ساحل دريای بی پايان بيان شمّه ای از آن تواند گذشت. پايه قدر او از آن بيش است كه توانم ادای آن كرد، بلكه نتوان به صد هزار زبان عشر اوصاف آن بيان كردن.
... خلافت و پادشاهی را مخصوص او ساخته و رايت حشمت و عظمت او را در ساحتِ قدرتِ (تؤتی الملك من تشاء و تنزع الملك ممّن تشاء) برافروخته، ارادت ازلی زمام لطف و قهرِ (تعزّ من تشاء و تذلّ من تشاء) به قبضه اختيارِ او باز داده و مشيتِ لم يزلی تاجِ سلطنت و كامرانی بر فرق شوكت و اقتدارِ او نهاده، همبسته مشعشع های عرشِ نهمتش كنگره قصر عدالت و رأفت و شرفاتِ حصن حصينِ رحمت و مرحمت بوده، شيمه كريمش رعيت پروری و سجيّه قديمش عدالت گستری، اصنافِ عباد در ظلال عنايتش در كنف امن و امان و اكنافِ بلاد به ميامنِ انوارِ معدلتش مصون از آسيب حوادث دوران.
لطفش به كرم چاره بيچاره كند
عدلش ستم از زمانه آواره كند
در موسم عدل او صبا را نبود
آن ياره كه پيراهن گل پاره كند
همگی سمير ضميرش ترفيه حال رعايا و كلی مطالب خاطر دريا مقاطرش تفريغ بال برايا، كفّ كريمش ضامن ارزاق انام، وجود عميمش كفيل مصالح اهل ايمان و اسلام، عنوان صحيفه مكارمش تقويت شريعت سيدالمرسلين، سردفتر ديوان مناقبش تمشيت احكام ائمه معصومين، رأی منيرش ثالث نيرين، پايه قدرش فرق فرقدين، سايه چترش مسكن خورشيد تابان، گلاد مركبش سرمه چشم اميد مظلومان، سلطان سلاطين العرب والعجم مستخدم أعاظم الأكاسرة والخواقين في العالم مؤسّس أساس السلطنة والخلافة علی أحسن الأساس، بعد ما ظهر الفساد في البرّ والبحر بما كسبت أيدي الناس، الغازي في سبيل اللّه، المجاهد لإعلاء كلمةاللّه السلطان بن السلطان بن السلطان والخاقان بن الخاقان بن الخاقان السلطان شاه طهماسب الحسينی لازال أعلام سلطنته و رفعته منصوبة علی محيط الخضراء و إعداء دولته و شوكته معدومة عن بسيط الغبراء است كه از ميامن مرحمتش انوارِ لطف و احسان و اَنهار رحمت و امتنان به مجالیِ ظهور و مجاریِ عيان آمده و به اهتمام خدام ملائكْ احترامش جداولِ زلال جود و كرم از مشرع كريمه (هذاعذب فرات سائغ شرابه) جاری گشته و از فيض مراحمِ بی دريغش كشتزار لب تشنگان وادیِ فقر و احتياج و مزرعِ اميدِ تلخ كامان به وادی (هذا ملح اجاج) از جويبار (واسقيناكم ماء فراتاً) سرسبز و سيراب شده، در اين اوقات خجسته ساعات، وكيل شرعیِ نوّاب اعلی، حضرت همايون - اعلاه اللّه و خلّد نفاذ امره - وقف صحيح شرعی لازمِ جازمِ موكّدِ موّبد نمود بالعبارة الصحيحة المنطبقة علی قواعد الشرع الشريف و مقتضياته قربة إلی اللّه و طلباً لمرضاته آنچه در وقت انشاء وقف مذكور منسلك بود در سلك ملك نوّاب كامياب و آن عبارت است از تمامیِ نهر مجدد واقع در اراضی بلده طيبه حلّه سيفيه من اعمال عراق قرب جاری در مجری قديم بائر كه معدود بوده از جمله موات من نهر نهر معروف به شط نيل كه منشعب است از آب فرات و حفر نموده وكلای آن اعلی حضرت است؛ حفری مملّك شرعی بر مشهدين مقدّسين مطهّرين منوّرين معطّرين مرقدين عليّين علويّين فايقين از روی شرف بر نيّرين و در علوّ قدر بر فرقدين كه يكی از آن دو مشهد مقدس معروف است به مشهد غروی و آن ديگر مشهورست به حايری.
آن همچو مروه اهل صفا راست مستقر
وين همچو كعبه خلق خدا راست ملتجا
ايوان آن چو چرخ برين است مرتفع
درگاه اين چو كعبه دين است با صفا
بر فرق چرخ خاك در اين به جای تاج
در چشم عقل گرد ره آن چو توتيا
زوّار آن به منزل توفيق راهبر
خدام اين به وادی تحقيق رهنما
در طوف آن ز بهر شرف مروه و منا
درباب اين (و من دخله كان آمنا)
علی مشرفهما افضل الصلوات و اكمل التسليمات و وقفيتِ نهر مذكورِ مشهدين منورين قدسْ اساس واقع است بر ملاحظه اخماس، دو خمس از آن بر مرقد معلای غروی و سه خمس بر مشهد شهادت لوای حايری كه محصول و منافع آن صرف شود در مصالح و حوائج مشهدين مقدسين كه اهمّ آن عمارت و مرمّت است و بعد از آن تهيّه فرش و روشنائی از قالی و حصير و شمع و چراغ و ساير اسباب اضاءت و تنوير و بعد از آن مؤنة دولت مندانی كه سعادتِ ازلی و توفيق لم يزلی ممدّ و معاون ايشان گشته، شرف خدمت و ملازمت عتبتين علّيتين به ايشان مفوّض و مرجوع باشد. و هم چنين مصالح جمعی ديگر از اعزه و اشراف كه به شرف مجاورت و اعتكاف و ملازمت و مداومت طواف آن سيّدين مستغنيين عن الاوصاف مشرّف شده، به مطالعه علوم دينيه و مباحثه معارف يقينيّه اشتغال داشته باشند و اقامتِ مراسم اطاعات و عبادات بر دوام و قراءتِ كلامِ ملكِ علّام بر حسب آنچه لايق به حال ايشان باشد، از روی عرف و عادت با امتياز و ترجيحِ اهل تدريس و افاده، و هم چنين مؤن حافظ خزانه كتب و مصاحف و امام راتب در صلوات و مؤذّن و خطيب عالم عارف و مَنْ جری مجراهم به امتياز مَنْ له نوع من التفوّق والتقّدم.
و آنچه مذكور شد بعد از اخراج حقّ التوليه متولّی و حقّ السّعیِ آن كسانی است كه بودن ايشان جهت ضبط آن سركار لازم است و واجب از ضابط و كاتب و مباشر و محاسب بحسب العرف والعادة بلا نقصان و زيادة والوكيل الذی أشير إليه فيما مضی مِن الكلام، هو حضرة شيخ الإسلام والبحر القمقام، علم الأعلام الأجلّ الفضل الهمام، مقتدی طوائف الأنام الأعلم الأقدم والطود الأشم، حلّال المشكلات، كشّاف المعضلات، قطب فلك العلم والفتوی، مركز دائرة الحلم والتقوی، سلطان العلماء المحقّقين، برهان الفقهاء المجتهدين، صاحب التحقيقات الفائقة والتدقيقات الرائقة، كاسرأجنحة أهل الزيغ والضلال رافعُ رايةِ العلم والفضل والكمال، الباذل جهده في تنقيح الحقائق بقدر الطاقة البشرّية، الصارف حدّه فی توضيح الطريقة المرضيّة الأثني عشريّة، أفضل المتقدّمين و أعلم المتأخّرين، خاتم المجتهدين، وارث علوم سيدالمرسلين، حارس دين أميرالمؤمنين و الأئمة المعصومين - صلوات اللّه و سلامه عليه و عليهم أجمعين - قدوة العلماء الراسخين، قبلة الاتقياء المخلصين، مطاع الأشراف و مخدوم الأعالي، الشيخ زين الملّة والدّين والحقيقة والإفادة و الإفاضة والإجلال، علي بن عبدالعالی، لازال كاسمه السّامي علّياً و بدر قدوة علی فلك الإفاضة و الإفادة جليّاً.
و چون آن وقف همايون در تاريخ سنه خمس و ثلثين و تسعمائة سمت صدور يافت، تاريخ آن بر وجه مسطورِ ذيلْ مرقومِ كلك قضا شد:
شاه طهماسب شاه عرش پناه
كعبه دين و قبله ايمان
پادشاهی كه چاكرانش راست
گوی افلاك در خم چوگان
بنده بندگان او فغفور
خادم خادمان او خاقان
ساخت نهری روان ز آب فرات
كه بود رشك چشمه حيوان
تا كند وقف كربلا و نجف
از سر صدق و از ره احسان
سال تاريخ آن خرد می خواست
كه نمايد عيان به حسن بيان
نهر آب فرات كلك قضا
زد رقم بی زيادت و نقصان

كتاب نامه

آراء فی المرجعيت الشيعية، مجموعه مقالات، بيروت، دارالروضه والنشر والتوزيع، 1994.
آژند، يعقوب، حروفيه در تاريخ، تهران، نشرنی، 1369.
آلبرت حورانی، هجرت علمای شيعه از جبل عامل به ايران، ترجمه مرتضی اسلامی، كيهان فرهنگی، سال سوم، شماره 18.
آن لمبتون، دولت و حكومت در اسلام، ترجمه و تحقيق عباس صالحی و محمدمهدی فقيهی، تهران، عروج، 1374.
آيةاللّه مرعشی نجفی، مقدّمه إحقاق الحقّ و إزهاق الباطل.
- ، مقدّمه غوالي اللئالي الغريزية، قم، سيدالشهداء، 1404.
ادوارد براون، تاريخ ادبيات ايران، ترجمه دكتر بهرام مقداری، تهران، مرواريد، 1369.
اسكندربيك تركمان، عالم آرای عباسی، به تصحيح دكتر محمداسماعيل رضوانی، تهران، دنيای كتاب، 1377.
اسماعيل حقی اوزون چارش لی، جريانهای فكری در اميرنشينهای آناتولی، مجله تحقيقات تاريخی، ترجمه وهاب ولی، شماره 4 و 5، سال 1359.
افندی، ميرزا عبداللّه، رياض العلماء، به اهتمام سيد احمد حسين اشكوری، قم، كتاب خانه آيةاللّه مرعشی، 1408.
- ، تعليقة أمل الآمل، تحقيق سيد احمد حسين اشكوری، قم، كتاب خانه آيةاللّه مرعشی، 1410.
الآصفی، محمدمهدی، تاريخ فقه شيعه، ترجمه عبدالرضا محمدحسين زاده، قم، انتشارات قدس.
- ، مقدّمه لمعه دمشقيه، بيروت، دار احياء التراث.
القاشاني، تاريخ الجايتو، به اهتمام مهين همبلی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1348.
انگلبرت كمپفر، سفرنامه كمپفر، ترجمه كيكاوس جهانداری، تهران، خوارزمی 1363.
بارتولد، خليفه و سلطان، ترجمه سيروس ايزدی، تهران، اميركبير، 1358.
بحرانی، شيخ يوسف، لؤلؤة البحرين، تحقيق سيدمحمد صادق بحرالعلوم، نجف، نعمان.
بيانی، شيرين، تاريخ آل جلاير، تهران، دانشگاه تهران، 1345.
- ، دين و دولت در عهد مغول، تهران، مركز نشر دانشگاهی، 1371.
پارسا دوست، منوچهر، شاه اسماعيل اوّل، تهران، شركت سهامی انتشار، 1375.
پطروشفسكی، اسلام در ايران، ترجمه كريم كشاورز.
تميم داری، دكتر محمد، عرفان و ادب در عصر صفوی، تهران، حكمت، 1370.
ثابتيان، دكتر ذ.، اسناد و نامه های تاريخی و اجتماعی دوره صفويه، بی جا، ابن سينا، 1343.
جعفر المهاجر، الهجرة العامليه الی ايران فی عصر الصفوی، بيروت، دارالروضه، 1989.
جعفريان، رسول، انديشه تفاهم مذهبی در قرن هفتم و هشتم هجری، قم، دفتر تبليغات اسلامی، 1371.
- ، تاريخ تشيّع در ايران، تهران، سازمان تبليغات اسلامی، 1368.
- ، جغرافيای تاريخی و انسانی شيعه در جهان اسلام، قم، انصاريان، 1371.
- ، دين و سياست در دوره صفوی، قم، انصاريان، 1370.
حسن بن محمد بن حسن قمی، تاريخ قم، ترجمه حسن بن علی بن حسن عبدالملك قمی، تصحيح سيد جلال الدين تهرانی، تهران، توس، 1361.
حسن بيك روملو، احسن التواريخ، به كوشش عبدالحسين نوايی، تهران، بابك، 1357.
حسن عباس نصراللّه، تاريخ كرك نوح، دمشق، رايزنی فرهنگی ايران، 1986.
حلبی، ابوالصلاح، الكافی فی الفقه، به اهتمام رضا استادی، اصفهان، اميرالمؤمنين، 1362.
حناالفاخوری و خليل الجر، تاريخ فلسفه در جهان اسلامی، ترجمه عبدالمحمد آيتی، چاپ چهارم، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، 1373.
خاتون آبادی، وقايع السنين والاعوام، تهران، اسلاميه، 1352.
خواجه نظام الملك، سيرالملوك، به اهتمام هيوبرت دارك، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، 1372.
خواندمير، اميرمحمود، تاريخ شاه اسماعيل و شاه طهماسب، تصحيح دكتر محمدعلی جراحی، تهران، گستره، 1370.
- ، حبيب السير، به اهتمام دكتر محمد دبير سياقی تهران، خيام، 1362.
خوانساری، روضات الجنات، تهران، اسماعيليان، 1290.
راجر سيوری، ايران عصر صفوی، ترجمه كامبيز عزيزی تهران، نشر مركز، 1372.
رحيم زاده صفوی، زندگی شاه اسماعيل صفوی، تهران، خيام، 1341.
رمضانی، عبدالعظيم، تاريخ ده هزار ساله ايران، تهران، اقبال، 1362.
روزبهان خنجی، تاريخ عالم آرای امينی، تصحيح جان وودز، لندن، انجمن سلطنتی مطالعات آسيايی، 1992.
رهربرن، نظام ايالات در دوره صفوی، ترجمه كيكاووس جهانداری، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1357.
سرجان مالكوم، تاريخ ايران، ترجمه محمداسماعيل خان، تهران، فرهنگ.
سيد مرتضی، رسائل الشريف مرتضی، مسألة فی العمل مع السلطان، قم، دارالقرآن الكريم، 1405.
عبدالرزاق محی الدين، أدب المرتضی، بغداد، مطبعة المعارف، 1957.
صفا، ذبيح اللّه، تاريخ ادبيات در ايران، ج 5، تهران، انتشارات فردوسی، 1371.
طاشكپری زاده، الشقائق النعمانية فی علماء دولة العثمانيه، بيروت، دارالكتاب العربی، 1975.
طاهری، ابوالقاسم، تاريخ سياسی اجتماعی ايران از مرگ تيمور تا شاه عباس، تهران، شركت سهامی كتابهای جيبی، 1349.
طوسی، النهاية، بيروت، دارالكتاب العربی.
عالم آرای صفوی، به كوشش يداللّه شكری، تهران، انتشارات بنياد فرهنگ ايران.
علامه مجلسی، بحارالأنوار، بيروت، مؤسسه الوفاء، 1983.
غروی، سيدمحمد، الحوزة العلمية فی النجف الأشرف، بيروت، دارالاضواء، 1994.
غلام سرور، تاريخ شاه اسماعيل صفوی، ترجمه محمدباقر آرام، تهران، مركز نشر دانشگاهی، 1374.
غنی، دكتر قاسم، تاريخ تصوف در اسلام، تهران، زواره، 1374.
فاروق سومر، نقش تركان آناتولی در تشكيل و توسعه دولت صفوی، ترجمه احسان اشراقی و محمدتقی امامی، تهران، گستره، 1371.
قاضی احمد بن شرف الدين الحسين الحسينی القمی، خلاصة التواريخ، به كوشش احسان اشراقی، تهران، دانشگاه تهران، 1359.
قطيفی، السراج الوهّاج در الخراجيات، قم، مؤسسه نشر اسلامی، 1413.
كامل مصطفی شيبی، الصلة بين التصوّف والتشيّع، بيروت، دارالاندلس، ج 2.
كسروی، احمد، شيخ صفی و تبارش.
مترجم، محمد، انقلاب الإسلام بين العامّ والخاصّ، به اهتمام شكوه السادات هاشمی، (پايان نامه كارشناسی ارشد)، كتابخانه مركزی دانشگاه شهيد بهشتی.
محسن الامين، أعيان الشيعة، بيروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1986.
محقق كركی، الرسائل، به كوشش محمد حسون، قم، كتاب خانه آيةاللّه مرعشی نجفی.
- ، جامع المقاصد، قم، آل البيت، 1408.
- ، حاشيه ارشاد، نسخه خطی، شماره 2380، كتابخانه آستان قدس.
- ، حاشيه شرائع، نسخه خطی شماره 6584، كتاب خانه آيةاللّه مرعشی.
- ، رساله خراجيه در خراجيات، قم، مؤسسه نشر اسلامی، 1413.
- ، قاطعة اللجاج.
- ، نفحات اللاهوت فی لعن الجبت والطاغوت، به كوشش دكتر محمد هادی امينی، تهران: نينوا.
محی الدين، عبدالرزاق، أدب المرتضی، بغداد، مطبعة المعارف، 1957.
مدرس طباطبائی، حسين، زمين در فقه اسلامی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1362.
مرتضوی، منوچهر، تحقيقی درباره دوره ايلخانان، بی جا، كتابفروشی تهران، 1341.
مستوفی، حمداللّه، نزهة القلوب، به كوشش محمد دبير سياقی، تهران، 1336.
مسجدجامعی، محمد، زمينه های تفكر سياسی در قلمرو تشيّع و تسنن، تهران، 0الهدی، 1369.
موسوی مدرس بهبهانی، دكتر سيدعلی، حكيم استرآباد، تهران، اطلاعات، 1370.
ميشل مزاوی، پيدايش دولت صفوی، ترجمه يعقوب آژند، تهران، گستره، 1363.
نفيسی، سعيد، مقدّمه كليات شيخ بهايی، تهران، نشر چكامه.
نوايی، عبدالحسين، اسناد و مكاتبات تاريخی ايران از تيمور تا شاه اسماعيل، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1365.
- ، ايران و جهان از مغول تا قاجاريه، تهران، هما، 1369.
- ، شاه اسماعيل صفوی، تهران، ارغوان، 1368.
-، شاه عباس صفوی، تهران، زرين، 1367.
نوری، حسين، مستدرك الوسائل، چاپ سنگی.
والتر هينتس، تشكيل دولت ملی در ايران، ترجمه كيكاووس جهانداری، تهران، خوارزمی، 1361.
هامر پورگشتال، تاريخ امپراتوری عثمانی، ترجمه ميرزا علی زكی علی آبادی، به اهتمام جمشيد كيان فرد، تهران، زرين، 1367.
هدايت رضا قليخان، روضة الصفا.
يحيی بن عبداللطيف قزوينی، لب التواريخ، تهران، مقدم، 1363.

 

پی نوشت ها

________________________________________
1. اصل اين وقف نامه به كوشش ايرج افشار در جلد چهاردهم «فرهنگ ايران زمين» (صفحات 318-315) به چاپ رسيده. طبق آنچه آقای ايرج افشار آورده اند، اصل اين سند متعلّق به آقای دكتر اسماعيل دولتشاهی بوده و قسمتی از اوّل آن نيز افتاده است. آنچه ما آورده ايم به استناد همين منبع است. نكته قابل توجّه توصيفاتی است كه در پايان اين وقف نامه درباره كركی آمده است.

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

پیام هفته

مصرف کردن بدون تولید
آیه شریفه : وَ لَنُذيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى‏ دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ ... (سوره مبارکه سجده ، آیه 21)ترجمه : و ما به جز عذاب بزرگتر (در قیامت) از عذاب این دنیا نیز به آنان می چشانیم ...روایت : قال أبي جعفر ( ع ): ... و لله عز و جل عباد ملاعين مناكير ، لا يعيشون و لا يعيش الناس في أكنافهم و هم في عباده بمنزله الجراد لا يقعون على شيء إلا أتوا عليه .  (اصول کافی ، ج 8 ، ص 248 )ترجمه : امام باقر(ع) مي‌فرمايد: ... و خداوند بدگانی نفرین شده و ناهنجار دارد که مردم از تلاش آنان بهره مند نمی شوند و ایشان در میان مردم مانند ملخ هستند که به هر جیز برسند آن را می خورند و نابود می کنند.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید