ولايت تشريعى‏

1- ولايت تشريعى‏

 

موضوع سخن در اين بخش، توضيح مقامات معنوى و قدرت‏هاى روحى و مناصب قانونى و رسمى پيشوايان بزرگ و اولياى الهى است.

در كتاب‏هاى علمى از مقامات معنوى اولياى خدا، به «ولايت تكوينى» و از مناصب رسمى به «ولايت تشريعى» تعبير مى‏كنند.

 

پيش از آن‏كه فرهنگستان ايران شروع به كار كند و به فكر احيای زبان پارسی و يا به عبارت صحيح‏تر به فكر گسترش آن بيفتد، غالب مردم اين مرزوبوم، كلمه «ولايت» را به جای «ايالت» ديروز و «استان» امروز به كار می‏بردند و به سرپرست استان والی می‏گفتند.

كسانی كه با مسايل فقهی كم‏وبيش آشنايی دارند می‏دانند كه پدر و يا جد بر فرزند صغير «ولايت» شرعی دارد و از طرف شارع‏ مقدس مجاز است در اموال و ديگر شؤون مربوط به او تصرف نمايد.

پدر بر دختر باكره ولايت شرعی دارد و ازدواج او بدون اجازه پدر نافذ نيست. و نيز همگی می‏دانيم كه حاكم شرع بر اموال عمومی مانند: درآمد زمين‏های خالصه و زكات و خمس ولايت شرعی دارد و ولايت اين امور در زمان حضور «امام» عليه السّلام با خود او و در زمان غيبت او با «مجتهد جامع الشرايط» می‏باشد.

طرح اين مثال‏ها برای اين است كه ثابت شود، غالب افراد با اين لفظ آشنايی خاصی دارند، هرچند معنای دقيق اين لفظ را ندانند. غالبا ولايت به كسر «واو» به معنی «دوستی» و ولايت به فتح «واو» به معنی «سرپرستی و تسلط بر تصرف» است «1»، و گاهی هر دو لفظ در هر دو معنی به كار می‏رود. لازم به گفتن نيست كه در مثال‏های بالا مقصود از ولايت همان معنی دوم آن يعنی تسلط بر تصرف و تصدی است.

هدف از اين بحث در اينجا تشريح «ولايت» به معنی «دوستی» نيست. زيرا همگی می‏دانيم محبت و دوستی خاندان رسالت بر همه‏ ما فرض و لازم است، و قرآن مجيد آن را به منزله «2» مزد رسالت قرار داده و می‏فرمايد:

... قل لا أسئلكم عليه أجرا إلا المودّة فی القربی .... «3» «بگو، من از شما مزد و پاداشی نمی‏خواهم، جز محبت و دوستی خويشاوندانم».

آنچه هدف بحث است مناصب و مقاماتی است كه خداوند به پيامبر گرامی و فرزندان پاك او از نظر تشريعی و تكوينی عطا فرموده است.

مقصود از «ولايت تشريعی» مقام و منصب قانونی‏است، كه از طرف خداوند به فردی از افراد، به عنوان يك مقام رسمی عطا شده است.

و به عبارت ديگر، «ولايت تشريعی» مقام و منصب قراردادی است كه به خاطر اداره شؤون اجتماعی به گروه برگزيده‏ای از جانب خداوند داده می‏شود، مانند: «مقام نبوت» و «مقام زعامت» و ... كه مشروحا بيان خواهد شد. و در برابر آن «ولايت تكوينی» است كه بنده‏ای از بندگان خدا، خواه پيامبر باشد خواه امام و يا شخص ديگر، بر اثر طی طريق «عبوديت و بندگی»، «تكامل روحی» پيدا كرده و بر جهان خارج از خود تسلط پيدا كند. «4»

آگاهی عميق و ژرف از مقامات بلند پيشوايان اسلام، نياز به بررسی‏های گسترده‏ای دارد، كه كتاب ما گنجايش اين مباحث را ندارد و دانشمندان و بزرگان شيعه دراين‏باره نوشته‏های سودمندی دارند كه اكثر آنها به زبان علمی و بالاتر از سطح معلومات غالب جوانان عصر ما نوشته شده است.

حديث‏شناس بزرگ شيعه مرحوم «كلينی» كه در عصر غيبت صغری می‏زيسته و در سال 329 هجری قمری درگذشته است، در «كتاب الحجة» از «اصول كافی» احاديث ارزنده‏ای را در اين مورد آورده است كه می‏تواند روشنگر مقامات بلند پيشوايان بزرگ باشد.

آشنايی با مفاهيم و حقايقی كه در اين كتاب آمده است نياز به بررسی دقيق دارد.

اخيرا موضوع ولايت تشريعی و تكوينی پيامبران و امامان بر سر زبان‏ها افتاده، و در اين قسمت سؤالاتی مطرح می‏گردد و نظريات مختلفی درباره ولايت ابراز می‏شود. و به علت احساس نياز جوانان به فهميدن حقيقت، هر دو ولايت را به طور فشرده مورد بررسی قرار می‏دهيم.

نخست اقسام ولايت تشريعی را اعم از صحيح و باطل مورد بحث قرار می‏دهيم و در فصول آينده به تبيين ولايت تكوينی می‏پردازيم:

1. تفويض تشريع احكام‏

مقصود از تفويض تشريع احكام اين است، كه خداوند اختيار «تشريع قوانين» را به پيامبر و امامان بسپارد، و آنان از پيش خود، آنچه را بخواهند حلال، و آنچه را بخواهند حرام اعلام نمايند، به عبارت ديگر، دستگاه تشريع بر محور اراده و خواست آنان بگردد و خداوند مقام و منصب و تشريع را در تمام موارد به آنها تفويض بنمايد.

 «ولايت تشريعی» به اين معنی نه تنها ثابت نيست، بلكه آيات قرآنی و احاديث اسلامی اين‏گونه تسلط و اختيار را از پيامبر و امامان سلب می‏كند، مثلا مشركان اصرار می‏ورزيدند كه پيامبر در محتويات قرآن تغييراتی دهد، خدا به پيامبر دستور می‏دهد كه در پاسخ آنان بگويد:

... إن أتّبع إلا ما يوحی إلیّ إنّی أخاف إن عصيت ربّی عذاب يوم عظيم. «5»

 «من فقط از وحی پيروی می‏كنم و از عذاب روز بزرگ كه دامن گنهكاران را می‏گيرد، سخت بيمناكم».

وقتی مشركان به تكذيب پيامبر برخاستند قرآن دستور داد كه در پاسخ آنان بگويد:

إن هو إلّا وحی يوحی. «6» «آنچه می‏گويم، وحی الهی است كه بر من نازل می‏گردد».

بی‏پايگی چنين تفويضی آنچنان روشن است كه هرگز نياز به بحث ندارد و آيات و روايات فراوانی گواهی می‏دهند، كه تشريع احكام از آن خدا است و هرگز خداوند اين منصب را به كسی واگذار نكرده است.

معنای ديگر ولايت بر تشريع اين است كه خداوند در موارد معدودی، درخواست پيامبر را بپذيرد و آن را امضا نمايد.

البته تصديق اين مطلب با توجه به عصمت پيامبر كه هيچ‏گاه از دايره درستی و راستی گام فراتر نمی‏نهد ومصالح و مفاسد را به‏ خوبی تشخيص می‏دهد، چندان مشكل نخواهد بود.

به عبارت روشنتر، در برخی از موارد، تشريع يك رشته احكامی را از خدا خواسته و خداوند نيز برای ابزار عظمت و بزرگی او، درخواست او را پذيرفته است و اگر در اين مورد روايات صحيحی نبود، هرگز برای پيامبر ولايت بر تشريع به اين معنی نيز ثابت نبود، ولی مرحوم «محدث كلينی» در اصول كافی رواياتی در اين زمينه نقل كرده است كه برخی از آنها را می‏آوريم. «7»

امام صادق عليه السّلام می‏فرمايد:

1. خداوند پنج نماز دو ركعتی در شبانه‏روز واجب كرده ولی پيامبر به هريك از نمازهای ظهر و عصر و عشا، دو ركعت و به نماز مغرب يك ركعت افزود و در اينجا مسأله «فرض اللّه» و «فرض النبی» پيش‏آمد و خداوند نيز آن را تصويب كرد ....

2. پيامبر نوافل يوميه را 34 ركعت قرار داده و خداوند آن را پذيرفت ... خداوند هر سال روزه ماه رمضان را واجب كرد ولی رسول خدا روزه شعبان و سه روز از هر ماه را به عنوان روزه استحبابی بر آن افزود و خدا آن را قبول كرد.

3. خداوند شراب را تحريم كرد ولی پيامبر هر مست‏كننده‏ای را تحريم نمود ....

 

 «ولايت تشريعی» در اين موارد با محدوديت خاصی كه دارد به همان معناست كه گفته شد، يعنی پيامبر درخواست نموده و خداوند نيز اجابت فرموده است و كار پيامبر جز يك درخواست آن هم به ضميمه انتظار تصويب چيز ديگر نبوده است. و يا اينكه در خصوص اين موارد انگشت‏شمار اختياراتی به پيامبر داده شده است.

2. زعامت سياسی و اجتماعی‏

دومين معنای «ولايت تشريعی» اين است كه پيامبر اسلام از طريق خداوند، زعيم سياسی و رهبر اجتماعی مسلمانان می‏باشد و آيات متعددی بر زعامت وسيع و گسترده پيامبر گرامی، گواهی می‏دهند:

... أطيعوا اللّه و أطيعوا الرّسول و أولی الأمر منكم .... «8» «خدا و پيامبر و فرمانروايانی از خود را اطاعت كنيد».

همچنين می‏فرمايد:

النّبیّ اولی بالمؤمنين من أنفسهم .... «9» «پيامبر به مؤمنان از خود آنها شايسته‏تر است».

 

از شاخه‏های اين زعامت گسترده، قضاوت و داوری جامعه اسلامی بود كه پيامبر گرامی صلی اللّه عليه و اله و سلّم در دوران حيات و زندگی خود دادگستری اسلام را چه به وسيله خويش و چه با تعيين دادرسانی در خارج، اداره می كرد، و قرآن به مسلمانان دستور می‏دهد كه داوريهای پيامبر را در امور حقوقی و مخاصمات، بی‏چون‏وچرا بپذيرند، چنانكه می‏فرمايد:

فلا و ربّك لا يؤمنون حتّی يحكّموك فيما شجر بينهم ثمّ لا يجدوا فی انفسهم حرجا ممّا قضيت و يسلّموا تسليما. «10»

 «به پروردگارت سوگند، آنان هرگز مؤمن واقعی نمی‏گردند، مگر اين‏كه تو را در موارد اختلاف حكم و داور قرار دهند و از داوری تو ملالی پيدا نكنند و در برابر حكم تو تسليم شوند».

3. ولايت در اموال عمومی‏

از وظايف رهبری در امور اجتماعی، اداره امور مالی و اقتصادی مسلمانان است، كه شخص پيامبر گرامی صلی اللّه عليه و اله و سلم در دوران حيات خود، آن را اداره می‏كرد و قرآن او را به فرمان زير مخاطب ساخت:

خذ من أموالهم صدقة تطهّرهم و تزكّيهم بها .... «11» «از اموال آنان زكات بگير و از اين طريق آنها را پاكيزه گردان». و در آيات ديگر مقدار ماليات و مصارف آنها دقيقا تعيين گرديده است.

بنا به مضمون آيات و رواياتی كه در اين زمينه وارد شده است و با در نظر گرفتن روش شخصی رسول اكرم صلی اللّه عليه و اله و سلم در دوران رسالت، پيامبر گرامی صلی اللّه عليه و اله و سلم زعيم مسلمانان، حاكم جامعه و فرمانروای سياستمدار امت بود و آنچه را كه بايد فرمانروای مطلق انجام دهد، وی انجام می‏داد، چيزی كه هست زعامت او يك موهبت الهی بود كه از جانب خداوند به وی تفويض شده بود، بدون اينكه مردم او را برای اين مقام انتخاب كرده باشند.

4. مرجعيت در معارف و احكام اسلام‏

شكی نيست كه رهبری پيامبر گرامی، منحصر به امور سياسی‏ و اجتماعی نبود، بلكه وی به گواهی آيات قرآن معلّم و آموزگار كتاب آسمانی «12»، مبين مشكلات قرآن «13» و بازگوكننده سنن و احكام الهی بود «14» از اين جهت به اتفاق جامعه اسلامی و نصوص قرآن، گفتار و رفتار وی در تعاليم عالی اسلام و وظايف بندگان سند و حجت می‏باشد.

تا اينجا به اقسام «ولايت تشريعی» كه از ناحيه شارع مقدس برای پيامبر و ديگر پيشوايان معصوم ثابت است آشنا شديم، اكنون وقت آن رسيده است كه به توضيح ولايت تكوينی بپردازيم.

__________________________________________________

(1). هنا لك الولاية للّه الحقّ ... (كهف/ 44).

(2). البته به منزله مزد، نه خود مزد زيرا اجر واقعی پيامبر و ديگر پيامبران با خدا است‏چنان‏كه می‏فرمايد: ... إن اجری الا علی ربّ العالمين (سوره شعراء/ 109).

(3). شوری/ 23.

(4). بنابراين «ولايت تشريعی» يك مقام وضعی و قراردادی است كه نتيجه آن تسلّط برامور شرعی مسلمانان است. و «ولايت تكوينی» كمال روحی و خصوصيت وجودی است كه نتيجه آن به گونه‏ای تسلّط بر كون و جهان می‏باشد.

(5). يونس/ 15.

(6). نجم/ 4.

(7). اصول كافی، ص 265، باب «التفويض الی رسول الله».

(8). نساء/ 59.

(9). احزاب/ 6.

(10). نساء/ 65.

(11). توبه/ 103.

(12). ... يعلّمهم الكتاب و الحكمة: «تعليم می‏دهد به آنان كتاب و حكمت را» (سوره جمعه/ 2).

(13). ... و انزلنا اليك الذّكر لتبيّن للنّاس ما نزّل اليهم ...: «فرو فرستاديم برای تو ذكر (قرآن) را تا آنچه را برای مردم فرستاديم بيان نمائی» (سوره نحل/ 44).

(14). و ما آتيكم الرسول فخذوه و ما نهيكم عنه فانتهوا: «آنچه را پيامبر دستور می‏دهد، بگيريد و هرچه را كه نهی می‏كند، رها كنيد» (سوره حشر/ 7).

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

پیام هفته

همکاری با نفوذیان خائن و اختلاس‌گران بی دین
قرآن : لِيَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ کامِلَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ (سوره نحل، آیه 52)ترجمه: تا روز قیامت بار گناهان خود را تمام بردارند ، و [ نیز ] بخشی از بار گناهان کسانی را که ندانسته آنان را گمراه می کنند. آگاه باشید ، چه بد باری را می کشند.حدیث: و ایما داع دعی الی ضلالة فاتبع علیه، فان علیه مثل اوزار من اتبعه، من غیر ان ینقص من اوزارهم شیئا!: (مجمع‌البیان، ج6، ص 365)ترجمه: ... و هر کس دعوت به ضلالت کند و از او پیروی کنند همانند کیفر پیروانش را خواهد داشت، بی آنکه از کیفر آنها کاسته شود.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید