پيش از آنكه فرهنگستان ايران شروع به كار كند و به فكر احيای زبان پارسی و يا به عبارت صحيحتر به فكر گسترش آن بيفتد، غالب مردم اين مرزوبوم، كلمه «ولايت» را به جای «ايالت» ديروز و «استان» امروز به كار میبردند و به سرپرست استان والی میگفتند.
كسانی كه با مسايل فقهی كموبيش آشنايی دارند میدانند كه پدر و يا جد بر فرزند صغير «ولايت» شرعی دارد و از طرف شارع مقدس مجاز است در اموال و ديگر شؤون مربوط به او تصرف نمايد.
پدر بر دختر باكره ولايت شرعی دارد و ازدواج او بدون اجازه پدر نافذ نيست. و نيز همگی میدانيم كه حاكم شرع بر اموال عمومی مانند: درآمد زمينهای خالصه و زكات و خمس ولايت شرعی دارد و ولايت اين امور در زمان حضور «امام» عليه السّلام با خود او و در زمان غيبت او با «مجتهد جامع الشرايط» میباشد.
طرح اين مثالها برای اين است كه ثابت شود، غالب افراد با اين لفظ آشنايی خاصی دارند، هرچند معنای دقيق اين لفظ را ندانند. غالبا ولايت به كسر «واو» به معنی «دوستی» و ولايت به فتح «واو» به معنی «سرپرستی و تسلط بر تصرف» است «1»، و گاهی هر دو لفظ در هر دو معنی به كار میرود. لازم به گفتن نيست كه در مثالهای بالا مقصود از ولايت همان معنی دوم آن يعنی تسلط بر تصرف و تصدی است.
هدف از اين بحث در اينجا تشريح «ولايت» به معنی «دوستی» نيست. زيرا همگی میدانيم محبت و دوستی خاندان رسالت بر همه ما فرض و لازم است، و قرآن مجيد آن را به منزله «2» مزد رسالت قرار داده و میفرمايد:
... قل لا أسئلكم عليه أجرا إلا المودّة فی القربی .... «3» «بگو، من از شما مزد و پاداشی نمیخواهم، جز محبت و دوستی خويشاوندانم».
آنچه هدف بحث است مناصب و مقاماتی است كه خداوند به پيامبر گرامی و فرزندان پاك او از نظر تشريعی و تكوينی عطا فرموده است.
مقصود از «ولايت تشريعی» مقام و منصب قانونیاست، كه از طرف خداوند به فردی از افراد، به عنوان يك مقام رسمی عطا شده است.
و به عبارت ديگر، «ولايت تشريعی» مقام و منصب قراردادی است كه به خاطر اداره شؤون اجتماعی به گروه برگزيدهای از جانب خداوند داده میشود، مانند: «مقام نبوت» و «مقام زعامت» و ... كه مشروحا بيان خواهد شد. و در برابر آن «ولايت تكوينی» است كه بندهای از بندگان خدا، خواه پيامبر باشد خواه امام و يا شخص ديگر، بر اثر طی طريق «عبوديت و بندگی»، «تكامل روحی» پيدا كرده و بر جهان خارج از خود تسلط پيدا كند. «4»
آگاهی عميق و ژرف از مقامات بلند پيشوايان اسلام، نياز به بررسیهای گستردهای دارد، كه كتاب ما گنجايش اين مباحث را ندارد و دانشمندان و بزرگان شيعه دراينباره نوشتههای سودمندی دارند كه اكثر آنها به زبان علمی و بالاتر از سطح معلومات غالب جوانان عصر ما نوشته شده است.
حديثشناس بزرگ شيعه مرحوم «كلينی» كه در عصر غيبت صغری میزيسته و در سال 329 هجری قمری درگذشته است، در «كتاب الحجة» از «اصول كافی» احاديث ارزندهای را در اين مورد آورده است كه میتواند روشنگر مقامات بلند پيشوايان بزرگ باشد.
آشنايی با مفاهيم و حقايقی كه در اين كتاب آمده است نياز به بررسی دقيق دارد.
اخيرا موضوع ولايت تشريعی و تكوينی پيامبران و امامان بر سر زبانها افتاده، و در اين قسمت سؤالاتی مطرح میگردد و نظريات مختلفی درباره ولايت ابراز میشود. و به علت احساس نياز جوانان به فهميدن حقيقت، هر دو ولايت را به طور فشرده مورد بررسی قرار میدهيم.
نخست اقسام ولايت تشريعی را اعم از صحيح و باطل مورد بحث قرار میدهيم و در فصول آينده به تبيين ولايت تكوينی میپردازيم:
1. تفويض تشريع احكام
مقصود از تفويض تشريع احكام اين است، كه خداوند اختيار «تشريع قوانين» را به پيامبر و امامان بسپارد، و آنان از پيش خود، آنچه را بخواهند حلال، و آنچه را بخواهند حرام اعلام نمايند، به عبارت ديگر، دستگاه تشريع بر محور اراده و خواست آنان بگردد و خداوند مقام و منصب و تشريع را در تمام موارد به آنها تفويض بنمايد.
«ولايت تشريعی» به اين معنی نه تنها ثابت نيست، بلكه آيات قرآنی و احاديث اسلامی اينگونه تسلط و اختيار را از پيامبر و امامان سلب میكند، مثلا مشركان اصرار میورزيدند كه پيامبر در محتويات قرآن تغييراتی دهد، خدا به پيامبر دستور میدهد كه در پاسخ آنان بگويد:
... إن أتّبع إلا ما يوحی إلیّ إنّی أخاف إن عصيت ربّی عذاب يوم عظيم. «5»
«من فقط از وحی پيروی میكنم و از عذاب روز بزرگ كه دامن گنهكاران را میگيرد، سخت بيمناكم».
وقتی مشركان به تكذيب پيامبر برخاستند قرآن دستور داد كه در پاسخ آنان بگويد:
إن هو إلّا وحی يوحی. «6» «آنچه میگويم، وحی الهی است كه بر من نازل میگردد».
بیپايگی چنين تفويضی آنچنان روشن است كه هرگز نياز به بحث ندارد و آيات و روايات فراوانی گواهی میدهند، كه تشريع احكام از آن خدا است و هرگز خداوند اين منصب را به كسی واگذار نكرده است.
معنای ديگر ولايت بر تشريع اين است كه خداوند در موارد معدودی، درخواست پيامبر را بپذيرد و آن را امضا نمايد.
البته تصديق اين مطلب با توجه به عصمت پيامبر كه هيچگاه از دايره درستی و راستی گام فراتر نمینهد ومصالح و مفاسد را به خوبی تشخيص میدهد، چندان مشكل نخواهد بود.
به عبارت روشنتر، در برخی از موارد، تشريع يك رشته احكامی را از خدا خواسته و خداوند نيز برای ابزار عظمت و بزرگی او، درخواست او را پذيرفته است و اگر در اين مورد روايات صحيحی نبود، هرگز برای پيامبر ولايت بر تشريع به اين معنی نيز ثابت نبود، ولی مرحوم «محدث كلينی» در اصول كافی رواياتی در اين زمينه نقل كرده است كه برخی از آنها را میآوريم. «7»
امام صادق عليه السّلام میفرمايد:
1. خداوند پنج نماز دو ركعتی در شبانهروز واجب كرده ولی پيامبر به هريك از نمازهای ظهر و عصر و عشا، دو ركعت و به نماز مغرب يك ركعت افزود و در اينجا مسأله «فرض اللّه» و «فرض النبی» پيشآمد و خداوند نيز آن را تصويب كرد ....
2. پيامبر نوافل يوميه را 34 ركعت قرار داده و خداوند آن را پذيرفت ... خداوند هر سال روزه ماه رمضان را واجب كرد ولی رسول خدا روزه شعبان و سه روز از هر ماه را به عنوان روزه استحبابی بر آن افزود و خدا آن را قبول كرد.
3. خداوند شراب را تحريم كرد ولی پيامبر هر مستكنندهای را تحريم نمود ....
«ولايت تشريعی» در اين موارد با محدوديت خاصی كه دارد به همان معناست كه گفته شد، يعنی پيامبر درخواست نموده و خداوند نيز اجابت فرموده است و كار پيامبر جز يك درخواست آن هم به ضميمه انتظار تصويب چيز ديگر نبوده است. و يا اينكه در خصوص اين موارد انگشتشمار اختياراتی به پيامبر داده شده است.
2. زعامت سياسی و اجتماعی
دومين معنای «ولايت تشريعی» اين است كه پيامبر اسلام از طريق خداوند، زعيم سياسی و رهبر اجتماعی مسلمانان میباشد و آيات متعددی بر زعامت وسيع و گسترده پيامبر گرامی، گواهی میدهند:
... أطيعوا اللّه و أطيعوا الرّسول و أولی الأمر منكم .... «8» «خدا و پيامبر و فرمانروايانی از خود را اطاعت كنيد».
همچنين میفرمايد:
النّبیّ اولی بالمؤمنين من أنفسهم .... «9» «پيامبر به مؤمنان از خود آنها شايستهتر است».
از شاخههای اين زعامت گسترده، قضاوت و داوری جامعه اسلامی بود كه پيامبر گرامی صلی اللّه عليه و اله و سلّم در دوران حيات و زندگی خود دادگستری اسلام را چه به وسيله خويش و چه با تعيين دادرسانی در خارج، اداره می كرد، و قرآن به مسلمانان دستور میدهد كه داوريهای پيامبر را در امور حقوقی و مخاصمات، بیچونوچرا بپذيرند، چنانكه میفرمايد:
فلا و ربّك لا يؤمنون حتّی يحكّموك فيما شجر بينهم ثمّ لا يجدوا فی انفسهم حرجا ممّا قضيت و يسلّموا تسليما. «10»
«به پروردگارت سوگند، آنان هرگز مؤمن واقعی نمیگردند، مگر اينكه تو را در موارد اختلاف حكم و داور قرار دهند و از داوری تو ملالی پيدا نكنند و در برابر حكم تو تسليم شوند».
3. ولايت در اموال عمومی
از وظايف رهبری در امور اجتماعی، اداره امور مالی و اقتصادی مسلمانان است، كه شخص پيامبر گرامی صلی اللّه عليه و اله و سلم در دوران حيات خود، آن را اداره میكرد و قرآن او را به فرمان زير مخاطب ساخت:
خذ من أموالهم صدقة تطهّرهم و تزكّيهم بها .... «11» «از اموال آنان زكات بگير و از اين طريق آنها را پاكيزه گردان». و در آيات ديگر مقدار ماليات و مصارف آنها دقيقا تعيين گرديده است.
بنا به مضمون آيات و رواياتی كه در اين زمينه وارد شده است و با در نظر گرفتن روش شخصی رسول اكرم صلی اللّه عليه و اله و سلم در دوران رسالت، پيامبر گرامی صلی اللّه عليه و اله و سلم زعيم مسلمانان، حاكم جامعه و فرمانروای سياستمدار امت بود و آنچه را كه بايد فرمانروای مطلق انجام دهد، وی انجام میداد، چيزی كه هست زعامت او يك موهبت الهی بود كه از جانب خداوند به وی تفويض شده بود، بدون اينكه مردم او را برای اين مقام انتخاب كرده باشند.
4. مرجعيت در معارف و احكام اسلام
شكی نيست كه رهبری پيامبر گرامی، منحصر به امور سياسی و اجتماعی نبود، بلكه وی به گواهی آيات قرآن معلّم و آموزگار كتاب آسمانی «12»، مبين مشكلات قرآن «13» و بازگوكننده سنن و احكام الهی بود «14» از اين جهت به اتفاق جامعه اسلامی و نصوص قرآن، گفتار و رفتار وی در تعاليم عالی اسلام و وظايف بندگان سند و حجت میباشد.
تا اينجا به اقسام «ولايت تشريعی» كه از ناحيه شارع مقدس برای پيامبر و ديگر پيشوايان معصوم ثابت است آشنا شديم، اكنون وقت آن رسيده است كه به توضيح ولايت تكوينی بپردازيم.
__________________________________________________
(1). هنا لك الولاية للّه الحقّ ... (كهف/ 44).
(2). البته به منزله مزد، نه خود مزد زيرا اجر واقعی پيامبر و ديگر پيامبران با خدا استچنانكه میفرمايد: ... إن اجری الا علی ربّ العالمين (سوره شعراء/ 109).
(3). شوری/ 23.
(4). بنابراين «ولايت تشريعی» يك مقام وضعی و قراردادی است كه نتيجه آن تسلّط برامور شرعی مسلمانان است. و «ولايت تكوينی» كمال روحی و خصوصيت وجودی است كه نتيجه آن به گونهای تسلّط بر كون و جهان میباشد.
(5). يونس/ 15.
(6). نجم/ 4.
(7). اصول كافی، ص 265، باب «التفويض الی رسول الله».
(8). نساء/ 59.
(9). احزاب/ 6.
(10). نساء/ 65.
(11). توبه/ 103.
(12). ... يعلّمهم الكتاب و الحكمة: «تعليم میدهد به آنان كتاب و حكمت را» (سوره جمعه/ 2).
(13). ... و انزلنا اليك الذّكر لتبيّن للنّاس ما نزّل اليهم ...: «فرو فرستاديم برای تو ذكر (قرآن) را تا آنچه را برای مردم فرستاديم بيان نمائی» (سوره نحل/ 44).
(14). و ما آتيكم الرسول فخذوه و ما نهيكم عنه فانتهوا: «آنچه را پيامبر دستور میدهد، بگيريد و هرچه را كه نهی میكند، رها كنيد» (سوره حشر/ 7).