فصل دوم؛ دلایل ولایتی بودن حاکمیّت فقیه

فصل دوم:

دلایل ولایتی بودن حاکمیّت فقیه

1. تداوم امامت

 بايد اين امت هدايت بشود، پيغمبر اكرم كه از دنيا مي‏خواست تشريف ببرد، تعيين جانشين و جانشين‏ها را تا زمان غيبت كرد و همان جانشين‏ها تعيين امام امت را هم كردند؛ به طور كلي اين امت را به خود وانگذاشتند كه متحير باشند؛ براي آنها امام تعيين كردند؛ رهبر تعيين كردند. تا ائمه هدي (سلام الله عليهم) بودند، آنها بودند و بعد فقها، آنهایي كه متعهدند، آنهایي كه اسلام شناسند،

آنهایي كه زهد دارند، زاهدند، آنهایي كه اعراض از دنيا دارند، آنهایي كه توجه به زرق و برق دنيا ندارند، آنهایي كه دلسوز براي ملت، آنهایي كه ملت را مثل فرزندان خودشان مي‏دانند، آنها را تعيين كردند براي پاسداري از اين امت.

• نظرية شيعه در مورد طرز حكومت و اينكه چه كسانی بايد عهده‏دار آن شوند در دوره رحلت پيغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله) تا زمان غيبت واضح است. به موجب آن امام بايد فاضل و عالم به ‎احكام و قوانين و در اجرای آن عادل باشد. اكنون كه دوران غيبت امام (علیه‏السلام) پيش آمده و بناست احكام حكومتی اسلام باقی بماند و استمرار پيدا كند و هرج و مرج روا نيست، تشكيل حكومت لازم می‏آيد.       

اكنون كه شخص معينی از طرف خدای تبارك و تعالی برای احراز امر حكومت در دوره غيبت تعيين نشده است، تكليف چيست؟ آيا بايد اسلام را رها كنيد؟ ديگر اسلام نمی‏خواهيم؟ اسلام فقط برای دويست سال بود؟ يا اينكه اسلام تكليف را معين كرده‎است، ولی تكليف حكومتی نداريم؟ معنای نداشتن حكومت اين است كه تمام حدود و ثغور مسلمين از دست برود؛ و ما با بي‏حالی دست روی دست بگذاريم كه هر كاری می‏خواهند بكنند. و ما اگر كارهای آنها را امضا نكنيم، رد نمی‏كنيم. آيا بايد اين طور باشد؟ يا اينكه حكومت لازم است؛ و اگر خدا شخص معينی را برای حكومت در دوره غيبت تعيين نكرده‎است، لكن آن خاصيت حكومتی را كه از صدر اسلام تا زمان حضرت صاحب (علیه‏السلام) موجود بود برای بعد از غيبت هم قرار داده‎است. اين خاصيت كه عبارت از علم به قانون و عدالت باشد در عده بيشماری از فقهای عصر ما موجود است. اگر با هم اجتماع كنند، می‏توانند حكومت عدل عمومی در عالم تشكيل دهند. اگر فرد لايقی كه دارای اين دو خصلت باشد به پا خاست و تشكيل حكومت داد، همان ولايتی را كه حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) در امر اداره جامعه داشت دارا می‏باشد؛ و بر همه مردم لازم است كه از او اطاعت كنند.

2. جامعیّت دین

• هيچ كس نمی‏تواند بگويد ديگر لازم نيست از حدود و ثغور و تماميت ارضی وطن اسلامی دفاع كنيم؛ يا امروز ماليات و جزيه و خراج و خمس و زكات نبايد گرفته شود؛ قانون كيفری اسلام و ديات و قصاص بايد تعطيل شود. هر كه اظهار كند كه تشكيل حكومت اسلامی ضرورت ندارد، منكر ضرورت اجرای احكام اسلام شده، و جامعيت احكام و جاودانگی دين مبين اسلام را انكار كرده است. اعتقاد به ضرورت تشكيل حكومت و برقراری دستگاه اجرا و اداره جزیی از ولايت است؛ چنان‏كه مبارزه و كوشش برای آن از اعتقاد به ولايت است. درست توجه كنيد.

3. ضرورت اجرای همیشگی احکام شرع

• بديهی است ضرورت اجرای احكام، كه تشكيل حكومت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) را لازم آورده، منحصر و محدود به زمان آن حضرت نيست؛ و پس از رحلت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) نيز ادامه دارد. طبق آيه شريفه، احكام اسلام محدود به زمان و مكانی نيست و تا ابد باقی و لازم الاجراست. تنها برای زمان رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) نيامده تا پس از آن متروك شود، و ديگر حدود و قصاص، يعنی قانون جزای اسلام، اجرا نشود؛ يا انواع ماليات‏های مقرر گرفته نشود؛ يا دفاع از سرزمين و امت اسلام تعطيل گردد. اين حرف كه قوانين اسلام تعطيل‏پذير يا منحصر و محدود به زمان يا مكانی است، بر خلاف ضروريات اعتقادی اسلام است.          

بنابراين، چون اجرای احكام پس از رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) و تا ابد ضرورت دارد، تشكيل حكومت و برقراری دستگاه اجرا و اداره ضرورت می‏يابد. بدون تشكيل حكومت و بدون دستگاه اجرا و اداره، كه همة جريانات و فعاليت‏های افراد را از طريق اجرای احكام تحت نظام عادلانه درآورد، هرج و مرج به وجود می‏آيد، و فساد اجتماعی و اعتقادی و اخلاقی پديد می‏آيد. پس، برای اينكه هرج و مرج و عنان گسيختگی پيش نيايد و جامعه دچار فساد نشود، چاره‏ای نيست جز تشكيل حكومت و انتظام بخشيدن به همه اموری كه در كشور جريان می‏يابد. بنابراين، به ضرورت شرع و عقل آنچه در دوره حيات رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) و زمان اميرالمؤمنين علی بن ابيطالب (علیه‏السلام) لازم بوده، يعنی حكومت و دستگاه اجرا و اداره، پس از ايشان و در زمان ما لازم است.        

برای روشن شدن مطلب اين سؤال را مطرح می‏كنم: از غيبت صغرا تا كنون كه بيش از هزار سال می‏گذرد و ممكن است صد هزار سال ديگر بگذرد و مصلحت اقتضا نكند كه حضرت تشريف بياورد، در طول اين مدت مديد احكام اسلام بايد زمين بماند و اجرا نشود، و هر كه هر كاری خواست بكند؟ هرج و مرج است؟ قوانينی كه پيغمبر اسلام در راه بيان و تبليغ و نشر و اجرای آن 23 سال زحمت طاقتفرسا كشيد فقط برای مدت محدودی بود؟ آيا خدا اجرای احكامش را محدود كرد به دويست سال؟ و پس از غيبت صغرا اسلام ديگر همه چيزش را رها كرده است؟ اعتقاد به چنين مطالبی يا اظهار آنها بدتر از اعتقاد و اظهار منسوخ شدن اسلام است.

• اينكه می‏فرمايد مجاری امور در دست علماست،  برای دو سال و ده سال نيست؛ فقط نظر به اهالی مدينه نيست؛ از خود روايت و خطبه معلوم می‏شود كه حضرت امير (علیه‏السلام) نظر وسيعی دارد: نظر به يك امت بزرگ است كه بايد به حق قيام كنند.               

اگر علما كه در حلال و حرام الهی امين می‏باشند و آن دو خاصيت «علم» و «عدالت» را كه قبلاً عرض كردم دارا بودند، حكم الهی را اجرا می‏كردند، حدود را جاری می‏ساختند، و احكام و امور اسلام به دست آنان جريان می‏يافت، ديگر ملت، بيچاره و گرسنه نمی‏ماند؛ احكام اسلام تعطيل نمی‏گرديد.

• پس... لازم است كه فقها اجتماعاً يا انفراداً برای اجرای حدود و حفظ ثغور و نظام، حكومت شرعی تشكيل دهند. اين امر اگر برای كسی امكان داشته باشد، واجب عينی است؛ وگرنه واجب كفايی است. در صورتی هم كه ممكن نباشد، ولايت ساقط نمی‏شود، زيرا از جانب خدا منصوبند. اگر توانستند، بايد ماليات، زكات، خمس و خراج را بگيرند و در مصالح مسلمين صرف كنند؛ و اجرای حدود كنند. اين طور نيست كه حالا كه نمی‏توانيم حكومت عمومی و سراسری تشكيل بدهيم، كنار بنشينيم؛ بلكه تمام امور[ی‏] كه مسلمين [بدان‏] محتاجند و از وظايفی است كه حكومت اسلامی بايد عهده‏دار شود، هر مقدار كه می‏توانيم بايد انجام دهيم.

4. احکام اختصاصی امامت و ولایت

 دين يك مجموعة احكام است. آن چيزی است كه اين مجموعة احكام را با هم منسجم می‏كند، آنها را با هم سازگار می‏كند، آنها را در زندگی بشر خرد و قابل عمل می‏كند، جا به جا از آنها برای هدايت انسان‏ها و رفاه زندگی آنها استفاده می‏كند، آن دست قدرتمند ولیّ جامعة اسلامی است و حاكم اسلامی. لذا در روايت معروف امام هشتم (عليه الصلاة والسلام) می‏فرمايد: «الامامة زمام الدين و نظام المسلمين و صلاح الدنيا و عزّ المؤمنين»؛  امامت و رهبری جامعه و حكومت اسلامی و ولايت اسلامی ـ كه همة اين تعبيرات يك معنا دارد ـ اين زمام دين است؛ چيزی است كه به دين ـ يعنی به مجموعة احكام اسلامی ـ جهت می‏دهد؛ آنها را در جای خود مصرف می‏كند؛ در زندگی بشر نيازها را با آنها تطبيق می‏كند؛ مصالح جامعه را از ميان آنها جستجو می‏كند و پيدا می‏كند و طبق آن عمل می‏كند. «نظام مسلمين است» يعنی بدون امامت و ولايت و حكومت اسلامی، جامعة مسلمين دارای نظام نيست؛ آنچه كه نظم می‏بخشد به اين جامعه، باز دست مقتدرِ ولايت الهی است در جامعه. «وَ صَلَاحُ الدُّنْيَا»؛ اصلاً صلاح دنيا، آن چيزی كه دنيا را آباد می‏كند، او حاكميت اسلامی است؛ كه اگر اين را ما از دين بگيريم، مطمئناً از مجموعة احكام دين، چيزی كه بتواند اين آثار را داشته باشد، باقی نخواهد ماند. بله! افرادی با عمل فردی و شخصی خودشان، با تلاش فراوان و مجاهدتی كه بكنند، راه تكامل را به صورت فردی طی خواهند كرد، اما دنيا، دنيای آبادِ مورد نظر اسلام نخواهد شد. اين اهميت حكومت است كه از همة احكام فرعيه بالاتر است و جزو اصول اسلامی است و در رديف مهم‏ترين اصول يا ـ همان‏طور كه عرض كردم ـ خود، مهم‏ترين اصول اسلامی است.

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

پیام هفته

تحمیل نظر خویش بر آگاهان
قرآن : ... ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُوا عِباداً لي‏ مِنْ دُونِ اللَّهِ ... (سوره نحل، آیه 52)ترجمه: هیچ کس (حتی پیامبر) حق ندارد به مردم بگوید به جای خدا مرا عبادت کنید.حدیث: روی الحلبی قلتُ لاَبی عبدالله علیه السلام ما أدنى ما یکون به العبد کافراً ؟ قال: « أن یبتدع به شیئاً فیتولى علیه ویتبرأ ممّن خالفه (معانی الاخبار ، ص 393)ترجمه: ... حلبی روایت می کند که از امام صادق (ع) پرسیدم : کمترین سبب کافر شدن انسان چیست؟ فرمودند : این‌که بدعتی بگذارد و از آن بدعت جانبداری کند و از هر کس با او مخالفت کند روی برگرداند و آنان را متهم و منزوی سازد.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید