1- دليلی عقلی (اهتمام شارع به دنيا و آخرت)
غايت خداوند متعال از فرستادن قرآن، هدايت و راهنمايی و سعادت بشر بوده است و همين طوری كه در بحث سكولاريزم گذشت اهتمام خداوند اختصاص به آخرت نداشته و سعادت هر دو جهان منظور است، و لذا برپايی عدالت اجتماعی، يكی از فلسفههای بعثت در قرآن ذكر شده است. برای اين منظور خداوند احكام اجتماعی در آيين اسلام وضع و فرستاده است و پيامبران و امامان مسئوليت اجرای آنها را بر عهده داشتند، و به تعبير كلامی، فرستادن پيامبران و احكام شريعت و رهبری امت به دست امامان همه از الطاف خداوند هستند. و اين لطف نبايد به دوره خاص و محدودی منحصر و مردم ديگر از آن محروم گردند.
لذا به خاطر اهميت مضاعف مسأله حكومت در اجرای شريعت و لطف بودن آن، شارع مقدس بايد تكليف آن را در عصر غيبت مشخص كند تا مردم از تحيّر و سرگردانی خارج گردند. و گرنه جامعيت و خاتميت اسلام مورد ترديد قرار میگيرد.
دوره امامت كه منقضی شد، ديگر امامی ظهور معين ندارد كه مردم در حوائج اجتماعی به او رجوع كنند، به اين خاطر امام میآيد نايب عام معين میكند «1».
بنابراين اگر فرض كنيم دليل خاصی از كتاب و سنت بر ولايت فقيه هم اقامه نشود، دليل عقلی فوق در اثبات آن كافی و وافی است، استاد دراينباره مینويسد:
ما همين الان در فقه خودمان مواردی داريم كه فقها بهطور جزم به لزوم و وجوب چيزی فتوا دادهاند فقط به دليل اهميت موضوع، يعنی با اينكه دليل نقلی از آيه و حديث بهطور صريح و كافی نداريم و همچنين اجماع معتبری نيز در كار نيست، فقها از نظر اهميت موضوع و از نظر آشنايی به روح اسلام كه موضوعات مهم را بلاتكليف نمیگذارد، جزم میكنند كه حكم الهی در اين مورد چنين است. مثل آنچه در مسأله ولايت حاكم و متفرعات آن فتوا دادهاند «2».
شهادت قرآن بر اهتمام و ضرورت حكومت دينی
ادعای اهتمام خاص شارع به مسأله حكومت در عصر بعد از پيامبر ادعای گزافی نيست بلكه مستند قرآنی دارد و آن را میتوان از آيه 144 سوره آل عمران استنتاج كرد. آنجا كه در جنگ احد شايع شد كه حضرت محمد صلّی اللّه عليه و اله و سلّم كشته شده است و مسلمانان با شنيدن شايعه دست به عقبنشينی زدند. خداوند با توبيخ مسلمانان به يك نكته اساسی اشاره میكند كه آيا با كشته شدن يا با مرگ طبيعی پيامبر، مسلمانان بايد از نظام و تشكيلات دينی خود روی برگردانند؟ يا اينكه نقش پيامبر در اين مقوله نقش واسطه و پيامرسان است كه محور نظام دينی نه بر دوش آن حضرت بلكه بر موضوع شريعت میچرخد.
و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل افان مات او قبل انقلبتم علی اعقابكم «3».
استاد در تفسير آيه با اشاره به استدلال علامه طباطبايی «4» میگويد:
حضرت استاد علامه طباطبايی (روحی فداه) در مقاله «ولايت و زعامت» از اين آيه چنين استنباط فرمودهاند كه كشته شدن پيغمبر اكرم در جنگ نبايد هيچگونه وقفهای در كار شما ايجاد كند. شما فورا بايد تحت لوای آن كس كه پس از پيغمبر صلی الله علیه واله و سلم زعيم شما است، به كار خود ادامه دهيد. به عبارت ديگر فرضا پيغمبر كشته شود يا بميرد، نظام اجتماعی و جنگی مسلمين نبايد از هم بپاشد «5».
2- الوهی و مقدس بودن مقام ولايت
مقام امامت و رهبری جامعه مسلمين مقام بسيار والا و مقدسی است كه شخص متولی آن میبايست علاوهبر دارا بودن شرايط عمومی حاكم، از شرايط تخصصی دينی هم برخوردار باشد تا بتواند به نحو احسن از آخرين دين آسمانی و با نبود امام معصوم، صيانت و حراست كند و اين مستلزم خبرگی و تخصص در دين است.
به عبارت ديگر مقام حاكم در اسلام يك مقام قدسی و الهی است و حاكم با نبود امام معصوم بر مسند وی تكيه میكند و لذا بايد شرايط و صفات حاكم را خود امام معصوم تعيين كند.
هر سه مقام (بيان احكام، قضاوت و حكومت بر مردم) مقدس است، يا خدا بايد معين كرده باشد، يا بهطور شخصی و يا بهطور كلی شرايطی برای آن ذكر كرده باشد كه در اين صورت باز هم خدا معين كرده است تا اينجا هيچ بحثی از نظر اصول اسلامی نيست «6».
3- مقبوله عمر بن حنظله
در پيشتيبانی از نظريه ولايت فقيه پيش از ده روايت از پيامبر عليه السّلام و امامان وارد شده است كه در فقه موافقان و مخالفانی دارد. برخی منكر دلالت همه آنها بر نظريه ولايت فقيه شدند و بعض ديگر دلالت بيشترشان را پذيرفتهاند كه امام خمينی قدّس سرّه از اين گروه است.
علامه شهيد چون به صورت مستقل وارد بحث ولايت فقيه نشده است موضع خود را در اين خصوص تبيين نكرده است و ما فقط با فحص ناقص خود فقط با دو روايت مواجه شديم كه ايشان به تقرير آن پرداختند.
از امام صادق عليه السّلام روايت شده است كه فرمود:
من كان منكم قد روی حديثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احكامنا فليرضوا به حكما فانی قد جعلته عليكم حاكما. فاذا حكم بحكمنا فلم يقبله منه فانما استخف بحكم اللّه و علينا ردّ و الراد علينا كالرّاد علی اللّه و هو علی حد الشرك باللّه «7».
هر كس از شما كه بتواند احاديث ما را روايت و به احكام حلال و حرام ما نظر كند و شناخت به احكام داشته باشد، بايد او را «حكم» قرار داد و بدان راضی شد. چرا كه من او را بر شما حاكم قرار دادهام. و زمانی كه او به حكم ما حكم كند و از او قبول نگردد در حقيقت به حكم خدا بیتوجهی شده است و ما را ردّ كردند. رد كننده ما رد كننده خداست و اين در حد شرك به خداست.
استاد در دلالت آن بر ولايت فقيه میگويد:
امام میآيد نايب عام معين میكند و میگويد:
انظروا الی من روی حديثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا.
آن كسی كه حديث ما را روايت كرده باشد و دقيق باشد در حلال و حرام ما، عادل باشد، درستكار باشد.
فقد جعلته عليكم حاكما؛ من او را بر شما حاكم قرار دادم «8».
4- توقيع شريف
از حضرت حجت (عج) روايت شده است كه فرمود:
و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الی رواية حديثنا فانهم حجتی عليكم و انا حجة اللّه عليكم «9».
در حوادث و مسائل واقع شده به عالمان و راويان احاديث ما رجوع كنيد.
چرا كه آنها حجت من بر شما و من حجت خدا بر شما هستم.
برخی دلالت آن را بر ولايت فقيه انكار كرده و «الحوادث الواقعه» را بر حوادث معهود و خاص تفسير میكنند. اما بعضی ديگر آن را به مطلق حوادث ناظر میدانند و بدينگونه از آن، نظريه ولايت فقيه را استنتاج میكنند. استاد در ضمن بحث آن را چنين تفسير میكند.
بديهی است كه مشكلات جامعه بشری نو میشود و مشكلات نو راه حال نو میخواهد، «الحوادث الواقعه» چيزی جز پديدههای نو ظهور نيست كه حل آنها بر عهده حاملان معارف اسلامی است «10».
استاد شهيد «الحوادث» را هر چند بر حوادث نو ظهور تفسير كرده است، اما با توجه به اينكه بحث ايشان به اجتهاد و ضرورت وجود فقيه و مجتهد به عنوان مفتی و پاسخگوی اسلام در مقابل مسائل جديد اجتماعی اختصاص دارد و به بحث ولايت و حكومت فقيه ناظر نيست، لذا نمیتوان آن را به عنوان دليل نظريه ولايت فقيه ياد كرد.
__________________________________________________
(1). اسلام و مقتضيات زمان، ج 1، ص 175.
(2). مقاله اجتهاد در اسلام، مندرج در كتاب «بحثی درباره مرجعيت و روحانيت»، ص 60.
(3). سوره آل عمران، آيه 144.
(4) «چنان كه معلوم است جماعت در اين هزيمت به پرستش بتها برنگشتند و مثلا نماز و روزه را رد نكردند، تنها چيزی كه گفتند اين بود كه پس از كشته شدن رسولاكرم صلّی اللّه عليه و اله و سلّم ديگر برای چه جنگ نماييم، يعنی يكی از فرايض دين را كه نيازمند بهسازمان اداره كننده است و در زمان حيات رسول اكرم بوده، میخواستند پس از ویترك نمايند. خدای تعالی در خصوص همين نكته توبيخ و ملامتشان مینمايد ... چنانكه روشن است آيه شريفه به دلالت التزام به مسلمين ولايت میدهد كه شئوناجتماعی اسلام را چنانكه در زمان رسول اكرم زنده بوده به همان نحو زندهنگاهدارنده». ر. ك: بحثی درباره مرجعيت و روحانيت، ص 82.
(5). سيری در نهج البلاغه، ص 76.
(6). ر. ك: اسلام و مقتضيات زمان، ج 1، ص 175/ ايشان «مقدس» را چنين معنا میكند: «اينكه میگويم مقدس است معنايش اين است كه اين مقام بايد از ناحيه خدا به او رسيده باشد كه بتواند در ميان مردم پيامبر باشد» (اسلام و مقتضيات زمان، ج 1، ص 170.
(7). اصول كافی، ج 1، ص 67/ و نيز: وسايل الشيعه، ج 18، ص 98.
(8). اسلام و مقتضيات زمان، ج 1، ص 175.
(9). كمال الدين، ج 2، ص 483.
(10) نهضت های اسلامی ص 87 بحثی درباره مرجعيت و روحانيت ص 57