پيامبران سكولار
تئوری تفكيك دين از سياست و حكومت، امروزه در آيين مسيحيت و غرب يك آموزه مسلّم و پذيرفته شده تلقی میشود و خود روحانيون مسيحيت و كليسا نيز بر آن صحّه گذاشتهاند كه داستان بازگويی علل و ريشههای آن مجال ديگری میطلبد «1». نكته بحثانگيز بازخوانی آن توسط استعمار در اسلام است كه متأسفانه تئوری فوق از سوی بعضی روشنفكران مسلمان پذيرفته شده و به تبليغ و بعضا به دينی انگاشتن آن همت گماشتند.
استاد دراينباره مینويسد:
ما با اين نغمه كه اسلام خوب است، اما به شرط اينكه محدود به مساجد و معابد باشد و به اجتماع كاری نداشته باشد، در حدود نيم قرن است كه آشنائيم، اين نغمه از ماورای كشورهای اسلامی بلند شده و در همه كشورهای اسلامی تبليغ شده است. «2»
استاد در جای ديگر مسيحيان عرب (لبنان) را از پيامبران ديگر سكولار در اسلام معرفی میكند «3» كه در صورت همبستگی دين و سياست، آنان نقش خود را در جامعه عربی مسلمان از دست خواهد داد.
طرفداران سكولار مسلمان را میتوان به دو دسته تقسيم كرد. گروه اول كه فراوانی بيشتری در جهان تسنن دارند، هدف و غايتشان از جانبداری از مكتب تفكيك، رهايی دين و مقدسات از سلطه و دستبرد حاكمان و سلاطين است كه با ادعای تلفيق دين و سياست، دين را به خدمت سياست گرفتهاند و در حقيقت حاكمان با خواندن خود به عنوان «أولی الامر» و تقديس سياست، دين را خادم حكومت و سياست كردند، نه سياست را خادم دين «4».
گروه دوم هدف مقدس نداشتند و چهبسا بهخاطر اغفال و كجفهمی يا اغراض دنيوی از سكولار جانبداری میكردند. مثلا برخی به منظور سركوب نهضت سيد جمال و آثار آن، منادی سكولاريسم بودند «5». انگيزه حاكمانی مثل آتاتورك «6»- كه استاد از او به عنوان قهرمان بزرگ سكولار نام میبرد- و انور سادات «7» هم روشن است.
اما در ايران شيعه بيشتر صدای سكولار از دوره مشروطه طنين افكنده و در حكومت رضا خان به اوج خود رسيد و بحث آن به عرصه مطبوعات هم كشيده شد. مثلا نويسندهای به نام ابراهيم مهدوی زنجانی در سال 1345 شمسی در مجله زن روز (شماره 90، ص 75) بعد از تقسيم آموزههای اسلام بر اصول عقايد و عبادات و قوانين اجتماعی و دنيوی میگويد:
قسم اول و دوم جزء دين است، اما قسم سوم جزء دين نيست، زيرا دين با زندگی مردم سروكار ندارد.
استاد در نقد نويسنده فوق مینويسد:
من نمیتوانم باور كنم يك نفر در يك كشور اسلامی زندگی كند و اين اندازه از منطق اسلام بیخبر باشد «8».
البته پيشينه سكولاريسم در اسلام ديرينه كهن دارد و به گفته استاد، در زمان ابو بكر و عمر، اگرچه هنوز سياست و ديانت تا حدی توأم بود، ولی تخم جدايی اين دو از زمان آنان پاشيده شد «9».
هدف و رويه پيامبران
يكی از ادلهای كه اتهام سكولار را نه تنها از اسلام، بلكه از اديان و پيامبران آسمانی رفع میكند، برقراری عدالت اجتماعی به عنوان هدف بعثت پيامبران در قرآن مجيد است. استاد در نقد سكولاريزم و پاسخ به نويسنده مزبور مینويسد:
مگر قرآن هدف انبياء و مرسلين را بيان نكرده است؟ مگر قرآن در كمال صراحت نمیگويد:
لقد ارسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط؛ ما همه پيغمبران را با دلايل روشن فرستاديم و با آنها كتاب و مقياس فرود آورديم تا مردم به عدالت قيام كنند «10».
قرآن عدالت اجتماعی را به عنوان يك هدف اصلی برای همه انبيا ذكر میكند «11».
روشن است كه به دست آوردن عدالت اجتماعی برای پيامبران چندان هم سهل نبود و تحقق آن در گرو چالش و در افتادن با سردمداران حكومتهای استبدادی و غيردينی وقت بود.
از زمان نوح عليه السّلام هر پيغمبری كه آمده است و نظم مذهبی موجود را به هم ريخته، به نظم اجتماعی هم توجه داشته و در پی اصلاح آن بوده است، به خصوص قرآن در اين زمينه تأكيد میكند (حديد، 35). يعنی بر هم زدن يك نظم فاسد موجود و استقرار يك نظم عادلانه مطلوب، هدف همه رسالتها و نبوتها بوده است. منتهی اين امر در اسلام ختميه محرزتر و مشخصتر است «12».
استاد در جای ديگر رويه برخورد پيامبران با حكومتهای زمانه را چنين تبيين میكند:
تاريخ نشان میدهد كه همواره پيامبران و پيروان آنها بودهاند كه در مقابل فرعونها و صاحبان قدرت بهپاخاستهاند و قدرتهای اهريمنی را در هم كوفتهاند. پيامبران بودند كه با نيروی ايمان از طبقه محروم و استثمار شده، قدرتی عظيم عليه «ملأ» و «مترفين» به وجود میآوردند «13».
آنگاه علامه شهيد ادله مدعای خويش را، آيات متعدد قرآن مجيد ذكر میكند. «14»
از مطالب بالا ضعف نظريه برخی از معاصران روشن میشود كه به انحاء مختلف جهد میكنند هدف بعثت پيامبران را فقط «آخرت و خدا» معرفی كنند «15».
نسبت دين و سياست
متفكر شهيد، دين اسلام را يگانه دينی میداند كه در ميان اديان و مذاهب مختلف در شئون زندگی مردم مداخله كرده است. و رابطه تنگاتنگ با مقوله حكومت و سياست دارد و نسبت اين دو را نسبت «روح و بدن»، «مغز و پوسته» وصف میكند.
نسبت اين دو با هم نسبت «روح و بدن» است، اينروح و بدن، اين مغز و پوست بايد به يكديگر بپيوندند. فلسفه پوست حفظ مغز است. اگر اين پوست از مغز جدا باشد، البته مغز گزند میبيند و پوسته خاصيتی ندارد.
بايد سوخته و ريخته شود «16».
__________________________________________________
(1). ر. ك: نگارنده، سكولاريزم در مسيحيت و اسلام، بخش اول.
(2). نظام حقوق زن در اسلام، ص 88. استاد در كتاب «پيرامون جمهوری اسلامی»، ص 75، تعبير به سياستبازان عالم میكنند.
(3). نهضتهای اسلامی، ص 26.
(4). ر. ك: نهضتهای اسلامی، ص 26 و 27.
(5). ر. ك: نهضتهای اسلامی، ص 26/ و نيز پيرامون انقلاب اسلامی، ص 41.
(6). ر. ك: نهضتهای اسلامی، ص 26.
(7). ر. ك: پيرامون جمهوری اسلامی، ص 41.
(8). نظام حقوق زن در اسلام، ص 88 و 89.
(9). ر. ك: امامت و رهبری در اسلام، ص 32.
(10). سوره حديد، آيه 35.
(11). نظام حقوق زن در اسلام، ص 88 و 89.
(12). پيرامون انقلاب اسلامی، ص 101.
(13) مجموعه آثار، ج 1، ص 575/ و نيز ر. ك: پيرامون انقلاب اسلامی، ص 101/ مقدمهای بر جهانبينی اسلامی، ص 157/ سيری در نهج البلاغه، ص 74.
(14) ر. ك. قصص، آيه 5/ حج، آيه 41/ سجده، آيه 24/ نساء، آيه 95/ صف، آيه 4/ بقره، آيه 250.
(15). ر. ك: مهدی بازرگان، آخرت و خدا، هدف بعثت انبياء.
(16). امامت و رهبری، ص 32.