فصل ششم: حاكم در حكومت اسلامى

حاكم در حكومت اسلامى

فصل ششم در بيان وظيفه مردم در برابر حكومت در اين فصل در دو مورد بحث مى‏كنيم :

1- آيا اسلام امتيازى بر حاكم ورئيس حكومت قائل است يا نه ؟

2- آحاد ملت آيا مراقبتى بر كارهاى حاكم دارند وحاكم نزد آنان مسئوليت دارد يانه ؟

 مورد اول در حكومتهای موجود جهان بااختلاف وتفاوت‏هائی كه دارا هستند امتيازات خاصی بر رئيس حكومت‏از امپراطور يا زئيس جمهور قائل شدند در بسياری از ممالك مانند انگلستان، دانمارك و اسپانيا رئيس را تابع قانون‏نميدانند واو را مصدر قانون ميشمارند- در قانون اساسی فرانسه تصريح شده است كه رئيس جمهور فقط در يك موردمسئوليت دارد وآن هم در صورت خيانت بزرگ بملت است .

دردنيا برای رئيس اعلی حقوق خاصی قائلند واگر كسی باو اعتراض كرد مورد تعقيب قرار ميدهند كه اين امورهيچكدام با موازين اسلامی سازگار نيست.... اصولاً اسلام امتيازی را بر رئيس حكومت قائل نيست واغلب اين حقوق‏را قبول ندارد بلكه حاكم نيز مانند آحاد افراد ملت مسلمان است- اسلام منع نموده است حاكم بر امت را ازاينكه مانندسلاطين وروسای جمهور جهان امتيازی برخود قائل شود. حضرت امير در خبری چنين می‏فرمايد:

" ان الله جعلنی اماماً مالخلقه ففرض علی التقدير فی نفسی ومطعمی ومشربی وملبسی كضعفاء الناس كی يقتدی‏الفقير بفقری ولا يطغی الغنی غناه "_105_

خدا مرا امام وپيشوا قرار داده وبر من واجب نموده كه در رفتارم و خوراكم ولباسم مثل يكی از افراد عادی مردم‏رفتار كنم تا آنكه فقير به فقر من اقتداء نموده وناراحت نباشد وغنی بواسطه مالش طغيان نكند .

ونيز می‏فرمايد "ان الله عز وجل فرض علی ائمه العدل ان يقدروا انفسهم بضعفه الناس كی لا يتبغ بالفقر فقره "_106_

خدا واجب نموده برپيشوايان عادل رفتارشان را مانند افراد ضعيف از ملت بنمايند تا آنكه فقر فقير او را بهيجان‏نياورد.

رفتار پيغمبر اكرم در زمان حكومت عاری از جميع مظاهر عظمت وابهت بود وبا تمام اين مظاهر عملاً مبارزه فرمود:بر اشتر يا اسب بی‏زين سوار ميشد وگاهی يك نفر ديگر راهم در رديف خود می‏نشاند. در مجالس با اصحاب دور هم‏می‏نشست كه امتياز صدر نشينی در بين نباشد واگر غريبی وارد ميشد آن حضرت را نمی‏شناخت وسئوال ميكرد كدام‏از شماها رسول الله هستيد ؟

پيامبر اكرم موقعيكه وارد مجلس ميشد هرجا خالی بود می‏نشست .

در موقع راه رفتن اجازه نميداد اصحاب پشت سرش راه بروند .

در زندگی باوسائل خيلی مختصر وعادی بسر ميبرد .

واگر می‏خواستند احترام خاصی برآن قائل شوند ميفرمود من خوشم نميآيد بر شما امتيازی داشته باشم .

رفتار امام _ع_

رفتار حضرت امير _ع_ هم در وقت حكومت بهمين متوال بود .

عبای كهنه و وصله داری می‏پوشيد روزی سئوال كردند چرا چنين لباسی ميپوشی؟ فرمود: اين‏گونه لباس پوشيدن‏برای خشوع قلب وذلت نفس اماره نافع است.

روزی يكی از اصحاب مدح وثناء حضرت نمود، حضرت بشدت از اين كار جلوگيری كرد. وباز روزی كه به "انبار"-يكی از شهرهای عراق- وارد ميشد مردم آن شهر استقبال مهمی از حضرت نمودند وهدايايی به محضرش آوردندوحضرت به شدت به آنها اعتراض نموده وفرمود اين كارها كه شما خيال ميكنيد امراء را باآنها احترام ميكنيد كاربيخودی است، نفعی برامير ندارد وخودتان را بيجهت به زحمت ميافكنيد وهدايارا هم قبول نفرمود .

در خطبه‏ای كه در حضور هزاران نفر بعد ازجنگ صفين ايراد فرمود ودر فصل قبل متن آن خطبه را نقل كرديم‏دستوراتی برای رفتار مردم با آن حضرت داده است :

1- سخن نگويند با آن حضرت به آن نحوی كه با جباران وپادشاهان سخن ميگويند- با القاب وعناوين بزرگ !-

2- در ملاقات با آن حضرت خيال نكنند كه او يك حاكم با قدرتی است وبه سبب آن خوف ورعب بر آن مسلطشود ونتوانند حرفشان را بزنند.

3- با مجامله وظاهر سازی با آن حضرت رفتار نكنند .

4- خيال نكنند كه حرف حق بر آن حضرت سنگين است .

5- حرف حق را صريحاً بگويند.

6- از عرضه عدل وانصاف بر حضرت خودداری نكنند .

مراقبت ملت :

مورد دوم در اينكه آيا ملت مراقبتی بر كارهای حاكم دارند يا نه ؟

بعد ازاينكه بيان شد كه حكومت در اسلام به نحو مالكيت مطلقه وفعال مايشاء بودن نيست، بلكه به نحو ولايت وامانت داری است وبيان شد كه خود حكومت قيمتی ندارد وفقط برای حفظ مصالح امت وبرقرار نمودن نظام عادله درمجتمع اسلامی است طبعاً حاكم در برابر ملت مسئوليت دارد وآحاد ملت حق مراقبت ومحاسبه دارند واگر حاكم‏خلافی انجام داد، به خودی خود ازمقام منعزل ميشود ودر صدر اسلام قطع نظر ازاينكه رسول الله_ص_ شخصا اين‏حق را به ملت داده بود، فرموده است- اشير اعلی اصحابی- اصحاب من اگر به نظرتان آمد در موردی من اشتباه كردم‏يا خلاف به من تذكر بدهيد- سيره حضرت امير_ع_ هم بر اين جاری بود از خطبه‏های آن بزرگوار كه بعضی از آنها راقبلاً نگاشته‏ايم ظاهر ميشود همه‏اش ترغيب است كه مردم حرفشان را در مقابل حاكم بزنند وتبعيت كوركورانه نكنند وآنچه در ذهنشان می‏آيد، با خود حاكم مذاكره كنند وابهت وعظمت حاكم نبايد مانع شود ولذا حضرت زياد بمردم‏تلقين ميكرد كه حاكم امتيازی بر آحاد ملت ندارد ومقامش نبايد مانع شود كه مردم حرف حق را نزنند.

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

پیام هفته

همکاری با نفوذیان خائن و اختلاس‌گران بی دین
قرآن : لِيَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ کامِلَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ (سوره نحل، آیه 52)ترجمه: تا روز قیامت بار گناهان خود را تمام بردارند ، و [ نیز ] بخشی از بار گناهان کسانی را که ندانسته آنان را گمراه می کنند. آگاه باشید ، چه بد باری را می کشند.حدیث: و ایما داع دعی الی ضلالة فاتبع علیه، فان علیه مثل اوزار من اتبعه، من غیر ان ینقص من اوزارهم شیئا!: (مجمع‌البیان، ج6، ص 365)ترجمه: ... و هر کس دعوت به ضلالت کند و از او پیروی کنند همانند کیفر پیروانش را خواهد داشت، بی آنکه از کیفر آنها کاسته شود.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید