مقدمه‏

 مقدمه

انقلاب اسلامى ايران در بسترى از زمان به وقوع پيوست كه كفر جهانى در اوج سلطه خود به سر مى‏برد. سلطه‏اى كه همه دول شرقى و اسلامى را به بند كشيده و بر تمامى امور داخلى و خارجى آنها سايه افكنده بود و كوچك‏ترين مخالفت را، با شدت و سرعت تمام سركوب مى‏كرد.

 از امكانات آشكار سياسی و نظامی گرفته تا عناصر پنهان فرهنگی و اقتصادی، همه دست‏به‏دست هم داده بودند تا هر حركت رهايی‏بخش را در نطفه خفه كنند. نيرنگ و تبه‏كاری، اقدامات ددمنشانه و جوّارعاب، توان مقابله را از همه سلب كرده بود. در اين ميان، ايران جايگاه امن استكبار و جزيره ثبات شيطان بزرگ امريكای جهان‏خوار محسوب می‏شد.

اگر باورهای دينی وجود نداشت، اگر پشتوانه روحی و معنوی اسلام در كار نبود، اگر تربيت الهی به جان مردم گرما نمی‏بخشيد، يأس و نااميدی بر همه حكم‏فرما می‏شد.

بدون شك بارقه اميد در ايران، چيزی جز «روح معنوی تربيت الهی» نبود. روحی كه به بركت حيات سياسی اسلام در نهاد تربيتی اين امّت دميده می‏شد و تمامی ارزش‏های اصيل دينی را بيمه می‏نمود؛ روح توكّل، توسل، خون‏خواهی خون پاك شهيدان كربلا، شهادت‏طلبی و كفرستيزی و اميد و انتظار.

زمان با تمام توان‏بخش، در فرسايش و به فراموشی سپردن فرهنگ‏ها، قدرت مقابله با اين باورهای مقدس الهی را نداشت. هيچ‏چيز نتوانست امّت برومند و سرافراز اسلامی را از پا درآورد، و ميراث گذشتگان را از دست آنها بيرون كشد، بلكه هرچه می‏گذشت بازوی ستم فرسوده‏تر می‏گشت و تدبير ستمگر رسواتر می‏نمود.

كشتار و تهديد اثر نمی‏كرد و انحراف و تحريف هم ثمر نمی‏نمود. در اين ميان دين باقداست و طهارت خويش در نهاد مردم نورافشانی می‏نمود و آنان را از سقوط در پرتگاه تسليم و تحريف محافظت می‏كرد.

اين مهم، راز رسوايی كوته‏آستينان درازدستی بود كه پيوسته با تبليغات سوء خود به غارت فرهنگ‏ها پرداخته بودند. كسانی كه همه ارزش‏های اصيل الهی را آماج اتهامات پوچ بود قرار داده و سعی داشتند متاع بی‏ارزش خود را در زورقی از تعابير گمراه‏كننده و فريبا به ديگران تحميل كنند.

در هر حال در ميان امواج تلاش‏های گسترده استكبار جهانی، ستاره پرفروغ انقلاب اسلامی درخشيد و ملت انقلابی ايران به قيامی خداپسندانه دست زد. بزرگ مردی از سلاله زهرا عليها السّلام زمام امور انقلاب را به دست گرفت و مردم را به سوی فلاح و پيروزی رهنمون گرديد.

سرانجام انقلاب اسلامی كه انفجار نور بود، درخشيد و بساط ظلمت را درهم پيچيد.

خفاشان بد سيرت كه درخشش انقلاب را تحمّل نمی‏كردند به مقابله آشكار و پنهان برخاستند. برنامه كوتاه‏مدت و بلندمدت، دخالت‏های مستقيم و غير مستقيم، تهاجم نظامی و محاصره اقتصادی آغاز شد، امّا فرزندان عاشورا و ميهمانان رمضان هر روز متحدتر، مقاوم‏تر و مشتاق‏تر می‏شدند و شكست و نااميدی را بر دشمنان تحميل می‏كردند.

دشمن زخم خورده پس از ده سال كينه‏توزی و عناد با حق، جبهه تهاجم را تغيير داد.

محورهای اساسی انقلاب را شناسايی كرد و با ظرافت به آنها هجوم برد. هر اصلی كه ريشه‏داتر بود بيش‏تر مورد تاخت‏وتاز قرار می‏گرفت. اين بار همه امكانات در خدمت اين تهاجم نامرئی بود. عناصر خود فروخته و ديگر انديشان خودباخته، خواسته يا ناخواسته در خدمت اين تهاجم بودند. جوّ مسموم گفتارهای جاهلانه به همه جا و همه‏كس سرايت می‏كرد.

جوانان، مظلوم‏ترين قشری بودند كه آماج اين حملات قرار داشتند. هواپرستان و هوس‏بازان، سرچشمه ايجاد شك و شبهه شدند تا محكمات فرهنگی كشور را مخدوش سازند. برنامه اين بود كه با ترفندی نو در صحنه فرهنگی كشور نفوذ كنند. هدف اين بود كه در محكمات فكری و اعتقادی مردم شك و دودلی ايجاد كنند.

قصد داشتند اصيل‏تری سرمايه ملت در به غارت برده و جامعه را از روح معنويّت تهی كنند.

توطئه‏ ها يكی پس از ديگری آغاز شد. شبهه‏ها هم‏چون قارچ روييد. اصطلاحات علمی و فنّی دقيق كه فهم آنها به مقدمات بسياری نياز دارد، دست‏آويز افرادی شد كه حتی با ابتدايی‏ترين اصطلاحات آشنايی نداشتند.

زير سؤال بردن باورهای مردم، ايجاد دل سردی نسبت به دين و ارزش‏های دينی، اشاعه بی‏اعتمادی نسبت به حكومت دينی و ولايت فقيه و ... از مهم‏ترين مسائلی است كه در اين هجوم شوم مورد نظر آنان است و اين نوشتار با اين انگيزه به تحرير درآمده تا در راه پاسداری از سنگرهای اعتقادی، به مقابله با بعضی شبهات بپردازد.

ايجاد ناباوری به ارزش‏های دينی، يكی از مهم‏ترين محورهای تلاش دشمنان است. در اين ميان عده‏ای از دوستان هم كه ظاهرا ناباوری را مرام خود قرار داده‏اند، سعی دارند با تصرف و دگرگون ساختن مجاری شناخت، آيينه فهم انسان را تيره‏وتار سازند. آنان مدعی هستند تمام باورها، گمانی بيش نيست و عقايد و دل‏بستگی‏های دينی، ريشه‏ای قابل اعتماد ندارند. آنان بر اين باورند كه به هيچ وجه نمی‏توان به يقين رسيد و آنچه علم می‏ناميد و يا اعتقاد می‏خوانيم باوری احتمالی است. فهم ما تقريب ذهنی است؛ زيرا فهم انسان غير از واقعيت بوده و احتمالی بيش نيست.

اما عملشان، دروغ ساخته و پرداخته آنان را برملا می‏سازد. اگر باور داشتند كه ذهن به درستی از خارج تصويربرداری نمی‏كند، هرگز به نوشتن كتاب مبادرت نمی‏كردند. اگر قبول داشتند فهم، مطابق واقعيت نيست، دست از نوشتن و گفتن و تبليغات وسيع خود برمی‏داشتند.

عجيب اين‏كه وقتی از آنان سؤال می‏شود، چرا مطلب می‏نويسيد؟ چرا سخن می‏گوييد؟

مگر شما عقيده نداريد كه مقاصد، قابل انتقال نيست؟ از كجا معلوم مخاطب شما آنچه برداشت می‏كند و می‏فهمد، مقصود شما باشد و ...؟

انتقاد شما صحيح است، ولی اين معمايی است كه بايد برای حل آن فكری كرد! و اين جواب، آشكارا ادعای آنان را انكار می‏كند؛ زيرا آنان به ما پاسخ می‏دهند؛ يعنی در عمل انتقاد ما را فهميده و در مقام مقابله با آن برآمده‏اند.

راستی عجب چشم‏بندی و تردستی مضحكی! چگونه به باطل جلوه حق داده و غبار شك و ابهام‏بر حق نشانده‏اند! به وسيله قطع و يقين به جنگ يقين و اعتقاد جز می‏رفته‏اند! بدون ترديد يا ديگران را ساده‏لوح می‏پندارند يا خود را زرنگ و هوشيار؟!

نظام علمی بشر، انكار آشكاری بر ادعای اين انديشه است. كتاب‏خانه‏های جهان و ميراث علمی گذشتگان دست ردّی است بر اين بافته‏ها، و تحقيقات دانشمندان و بررسی پژوهش‏گران گذشته گواه صادقی است بر پوچی اين ادّعا. مجموعه عظيم ميراث علمی گذشتگان هميشه در اختيار نسل‏های حاضر بوده و همه نسل‏ها بدون هيچ شبهه و ابهامی از آنها بهره برده‏اند.

پيشرفت‏های تدريجی علوم، ريشه در اين بهره‏برداری مستمر دارد. فهم يافته‏های ديگران رابطه‏ای علمی بين قرن‏های ممتد تاريخ بوده و هست.

رمز تكامل دانش بشر فقط اين بوده كه نظريات و برداشت‏های ديگران را فهميده و آنها را به درستی تحليل و بررسی كرده است. بدون شك تا نسبت به آثار گذشتگان اطلاع دقيق و آشنايی كامل حاصل نشود، هرگونه نقد و نظر يا اثبات و رد آنها غلط و بی‏ارزش خواهد بود.

نكته‏ ای كه بر آن تأكيد می‏شود، سرّ خلقت نيست، بلكه واقعيتی فطری و امری بديهی است. هركس در اين امر فطری ترديد كند از حقيقت انسانی خارج شده است. انكار اين امر نيز، خود مصداقی روشن بر وجود آن است.

آنچه اين مدعيان را به چنين ورطه هولناكی كشانده، عنادی است كه در صحنه سياست دامن‏گير آنان شده؛ عنادی كه نتيجه‏ای جز ايجاد شك و دودلی، ترديد و ابهام، بدبينی، رها شدن فرهنگ اصيل و معتقدات گران‏بها، پشت كردن به مقدسات و دستورات الهی و ناديده گرفتن تمام فضيلت‏ها و كرامت‏ها ندارد. اين همان وسيله‏ای است كه می‏تواند رمز پيروزی اين ملت را از آن بگيرد.

اگر مردم برای دين خود اصالت قائل نباشند، اگر معتقدات دينی را دين ندانند، اگر صلابت دينی خود را از دست بدهند، قداست از آيين الهی حذف و انسان‏ها از كلمه توحيد و توحيد كلمه دور خواهند شد. ولی اين خواب‏وخيالی بيش نيست و هرگز تحقق نخواهد يافت؛ زيرا باورهای راستين دينی كه جوانان را در عنفوان جوانی به ميدان جهاد می‏برد و سرافراز و پيروزمند بيرون می‏آورد، در اين ميدان هم مايه پيروزی و سربلندی ايشان خواهد شد. راه عزت و شرافت جز اين نيست. قرآن، برهان و تجزيه هماهنگ، اين راه را نشان داده و نسل‏های استوار را به آن دعوت نموده است.

به همين مناسبت مطالب اين نوشتار در دو بخش عمده «دين و حكومت دينی» عرضه می‏شود تا در حد ممكن روشن‏گر القائات دگرانديشان و ساده‏لوحان گردد و اعتقاد و اعتماد دين‏داران را استحكام بخشد. اميد واثق دارم مورد قبول خدای تعالی واقع گرديده و در راه اين هدف مقدّس مؤثر افتد.

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
محتوای بیشتر در این بخش: فصل اوّل دين‏ »

پیام هفته

قانون شکنی
آیه شریفه : إِنَّمَا ﭐلسَّبِيلُ عَلَى ﭐلَّذِينَ يَظْلِمُونَ ﭐلنَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي ﭐلْأَرْضِ بِغَيْرِ ﭐلْحَقِّ أُوْلَـٰئِکَ لَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ  (سوره مبارکه شوری ، آیه 42)ترجمه : گناه بر کساني است که به مردم ظلم مي‏کنند ، و بدون داشتن بهانه‏اي و حقي مي‏خواهند در زمين فساد و ظلم کنند ، آنان عذابي دردناک دارند. روایت : قال علی( ع ): من تعدی الحق ، ضاق مذهبه.  (بحار الانوار ، ج 77 ، ص 211 )ترجمه : امام علی(ع) مي‌فرمايد: هر کس از حق (قانون) تجاوز کند ، در تنگنا گرفتار می آید.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید