بخش سوم

27. آيا درحكومت اسلامي مرزهای سياسی داراي مصلحت و توجيه عقلايی است؟ مرزهای سياسی چه نقشي در كارآمدی حكومت دارد؟ مسائل مربوط به»ام القری«را بيان نماييد؟
مرزهای سياسی: مصلحت و توجيه عقلايی الف) امروز جمعيت كره‏ء زمين در ميان عناصر اجتماعی خاصی به اسم كشور تقسيم شده اند و هر كشور دارای حكومتی است و در خانواده‏ء بين المللی دارای شانی و با ديگر اعضا، شبكه ای از روابط را داراست. از جمله ويژگی های اين كشورها داشتن سرزمين معين است كه حدود آن‌ها با مرزهای سياسی مشخص می‌شود. مرزهای سياسی امروز، محصول حوادث تاريخی متعددی است كه طی سال‌ها و قرن های گذشته اتفاق افتاده است. مردم دنيا به اين اصل مهم رسيده اند كه: بايد مرزهای كشورها را محترم شمرد و حكومت‌ها بايد سعی كنند با احترام به حاكميت ساير كشورها منافع برون مرزی خود را دنبال نمايند. يعنی اگر غير آن باشد نتيجه‌اش جنگ و خون ريزی است و اين امر حتی اگر منافع موقتی برای برخی كشورها دربر داشته باشد نهايتاً به ضرر همه است. سازمان‌ها وقوانين بين المللی همه بر اين اساس استوارشده‌اند.
ويژگی مهم و اصلی ام القری در اين است كه در آن سرزمين اولا: حكومت اسلامی مستقر شده است و ثانيا: صلاحيت و گستره‏ء رهبری ام القری نسبت به كل امت اسلامی است يعنی اين رهبری، لياقت ولايت بر كل امت را دارد. شكست يا پيروزی ام القری، شكست و پيروزی اسلام است، لذا اگر ام القری مورد تعرض قرارگيرد، همه امت اسلامی بايد برای دفاع از آن قيام نمايد. 22

28. در دو کشور در دنيای اسلام، دو فقيه جامع شرايط قيام كرده و حكومت‌های اسلامی تشكيل داده‌اند. آيا تداخلی بين سيطره‌ي دو فقيه فوق پيدانمی شود؟ و اگر می‌شود چگونه بايد حل گردد؟
در پاسخ بايد بگوييم كه روابط اين دو كشور و فقهای در راس آن‌ها بايد در حالت‌های مختلف بررسی گردد: حالت اول: فرض می‌كنيم كشور الف، ام القری است. در آن صورت همه‏ء امت اسلامی بايد به او اقتداكنند و حكومت كشور ب تماما تحت اختيار وی قرارگيرد. يعنی فقيهی كه در راس كشور ب است، با توجه به فرض صلاحيت رهبری كشور الف در سطح كل امت اسلامی، بايد تنفيذ ولايت خود را از فقيه رهبر ام القری بگيرد. حالت دوم: هردو فقيه از لحاظ صلاحيت در ميان امت اسلامی شانی مساوی دارند لذا بايد شورای رهبری امت را تشكيل دهند و اين شورا بر هر دو كشور سيطره كامل داشته باشد و امت اسلامی هم به اين نهاد رهبری اقتداكند. حالت سوم: هيچ يك از دو فقيه حاكم درحالی كه در ميان مردم خود بالياقت تر هستند لياقت رهبری در سطح امت را ندارند و در ميان امت فرد ديگری برای اين كار صلاحيت دارد، لذا بر آن دو فقيه است كه هردو به ولايت آن فرد لايق تن دردهند. 23

29. نظر شما در مورد اينكه دين و سياست از سال 41 هجری از هم جدا شده و چيزی به عنوان ولايت فقيه وجود ندارد، چيست؟
وظيفه رهبری و زعامت سياسی جامعه بعد از پيامبر(ص) از طرف خداوند بر عهده دوازده امام شيعه قرار گرفته است. اين امر اگر چه تنها در برهه‏ای كوتاه از خلافت اميرالمؤمنين(ع) و امام مجتبی(ع) تحقق يافت اما با ادله قطعی از آيات و روايات، رهبری مؤمنان به ائمه(ع) واگذار شده و هر حكومتی غير از حكومت آنان و منصوبان و مأذونان از سوی ايشان، نامشروع و غاصبانه است. از سال 329 ه. ق يعنی، با آغاز غيبت كبری و حتی پيش از آن، مسأله «ولايت فقيه» در كتاب‏های فقهی شيعه به طور جدی مطرح شده بود. روايات متعددی بر ولايت فقيه دلالت دارد اما عمده استدلال فقها در اين باره، به ضرورت عقلی است. به گفته امام راحل(ره) تمامی ادله‏ای كه بر ضرورت امامت ائمه(ع) اقامه شود، درباره ولايت فقيه در عصر غيبت كبری نيز جاری است و رواياتی كه وارد شده، جنبه تأييد و پشتوانه دليل عقلی دارد. بنابراين به لحاظ نظری، در هيچ زمان، دين از سياست جدا نبوده و نخواهد بود. 24

30. نسبت دين و سياست با هم چگونه است؟ آيا دين و سياست با هم قابل جمع هستند؟
اگر ماهيت دين و وجه نياز آدمي بدان به خوبي شناخته شود، قلمرو آن نيز تعيين مي‌گردد و مشخص مي‏شود كه عدم جدايي دين از سياست چراست. دين مجموعه‌اي است از:1. معارف و بينش‏ها (جهان بيني)؛ 2. سلسله دستورات اخلاقي كه سازنده خصايل نيكو و شخصيت حقيقي انسان است؛ 3. سلسله قوانين و مقرراتي كه مناسبات انسان را با خدا، جامعه و طبيعت به نيكوترين وجهي تبيين نموده و سعادت بشر را در پي آنها تضمين مي‏نمايد (ايدئولوژي). از طرف ديگر سعادت انسان‏ها _چه در دنيا و چه در سراي آخرت_ در گرو قوانيني جامع كامل و بي‏نقص است و چون اين جهان گذرا و سراي جاويد ابدي، با يكديگر در ارتباط وثيق بوده و هر كنشي در اين دنيا نسبت به سر نوشت آدمي در حيات پايدار خويش مؤثر است؛ پس قانونگذار علاوه بر احاطه كامل به تمام نيازهاي دنيايي بشر، بايد ربط آنها را با زندگي اخروي نيز منظور دارد.

31. سكولايسم به چه معني است؟ ديدگاه اسلام درباره آن چيست؟
در تبيين مفهوم واژه سكولاريسم «Secularism» در زبان فارسي رايج‏ترين معادل فارسي آن همان«جدا انگاري دين، دنيا» است. چنانكه سكولار «Secular» نيز به فردي گفته مي‏شود كه به امور معنوي و مذهبي علاقه‏مندي نشان نمي‏دهد، آن را به امور مادي و غير مذهبي نيز ترجمه كرده‏اند. فرايندي است كه طي آن وجدان ديني، فعاليت‏هاي ديني و نهادهاي ديني اعتبار و اهميّت اجتماعي خود را از دست مي‏دهند و اين بدان [معنا [است كه دين در عملكرد نظام اجتماعي به حاشيه رانده مي‏شود، و كاركردهاي اساسي در عملكرد جامعه با خارج شدن از زير نفوذ و نظارت عوامل كه اختصاصا به امر ماوراء طبيعي عنايت دارند عقلاني مي‏گردد. . . جداانگاري دين و دنيا مفهومي غربي است كه اساسا فرايندي را كه به خصوص بارزترين وجهي در طول قرن جاري در غرب رخ داده است توصيف مي‏كند»25
اسلام براي همه شؤون انساني اعم از فردي و اجتماعي، قوانين و مقرراتي دارد، بي شك، هيچ دين الهي و آيين آسماني تفكيك دين از سياست را نمي‏پذيرد وآنچه در متون مذهبي مسيحيان آمده و ارباب كليسا آنرا ترويج مي‏كنند چيزي جز قلب و تحريف تعليمات راستين حضرت مسيح(ع) نيست. از نظر ما، دين مجموعه‏اي است از معارف نظري و احكام عملي؛ و احكام عملي دين، هر سه قلمرو ارتباط انسان با خدا، ارتباط انسان باخودش، و ارتباط انسان با ديگران را در بر مي‏گيرد بنابراين شامل اخلاق و حقوق و سياست مي‏شود. 26

32. از آنجا كه دروغگويي جزء لاينفك سياست است آيا نبايد دين از سياست جدا باشد؟
در يك تقسيم كلي و اساسي، «سياست» بر دو قسم است: سياست خوب و ارزشمند، و سياست ناپسند و ضد ارزشي مبتني بر زور، غلبه، نيرنگ و خدعه. بنابراين اول بايد مشخص كرد كه كدام قسم از سياست، مورد نظر گوينده است و از چه منظر و ديدگاهي به تعريف «سياست» مي‏پردازد. اين كه در سياست‏هاي رايج دنيا، نيرنگ و دروغ وجود دارد؛ به معناي آن نيست كه «سياست» لزوما همين است و بايد با اينها آميخته باشد؛ بلكه اين نوعي از سياست (سياست تزوير) است كه هم در هدف و هم در روش، با «سياست اسلامي» مغايرت دارد. پس سياست از نوع دوّم مذموم است و سياست مقبول اسلام قسم اول مي‌باشد. 27

33. دليل انديشمندان سكولار بر سكولاريسم چيست؟
ادله‌ی آنها بر نفی سياست دينی به دو دسته قابل تقسيم است:أ. دليل‌هايی كه هر سكولاری می‌تواند به آن تمسك كند، چه خود را مسلمان شمارد، چه مسيحی و چه ملحد. ب. ادله‌ای كه سكولارهای مسلمان. در گروه اول چند دليل مهم وجود دارد: 1. تفاوت ذات سياست و دين. 2. گزاره‌های دينی، قضايای اقتضايی. 3. دين ثابت و دنيای متغيّر. درگروه دوم نيز به يك دليل می‌توان اشاره كرد: عدم كارآيی مديريت فقهی.

34. آيا در آئين تشيع سكولاريزم وجود دارد؟
خير، اسلام و مكتب شيعه هرگز دين را از دنيا و دين را از سياست جدا نمي‏داند و پرداختن به دنيا و حل مشكلات دنيوي انسان را بخشي از تأمين سعادتمندي انسان مي‏داند كه اسلام در صدد تحقق آن است. چنان كه ائمه معصومين(ع) به دنيا مي‏پرداختند و براي برخي ائمه(ع) به ويژه حضرت علي(ع) طي چند سالي كه زمينه فراهم بود به تشكيل حكومت اسلامي پرداخته و به امور ديني و دنيايي مردم توأماً رسيدگي مي‏كرده است. از اين رو، سكولاريسم، تماماً خاستگاه غربي داشته و در غرب مسيحي و در رابطه با آيين مسيحيت و عملكرد غلط آن پديد آمده است و موجب فرار مردم از دين مسيحي و روي‏آوري به دنيا شده است. 28

35. جدايي دين از سياست‌، چه آثار و منافعي دارد؟
اسلام‌، دين حكومت و سياست است و دين منهاي سياست‌، دين الهي‌(اسلام‌) نيست‌. و جدايي اين دو از هم‌، نه تنها منافعي ندارد، بلكه ضررهاي غيرقابل جبراني نيز در پي خواهد داشت‌. اگر ما بخواهيم دين را از سياست جدا كنيم‌، لازمه‌اش اين است كه احكام سياسي‌ِ دين را تعطيل نماييم و بخشي از دين‌، تعطيل بماند، كه اين كار، ماهيت دين را منقلب مي‌نمايد. بخشي از احكام غيرسياسي و (حقوقي‌) اسلام‌، براي اجرا و پياده شدن‌، نياز به حكومت دارد كه حدود از اين قبيلند، و اگر حكومت‌، غير ديني شد، فشاري كه بر دين و متدينين وارد مي‌شود، سبب ضعف آن‌ها و در نتيجه از بين رفتن آن خواهد شد. اين‌ها، ضررهايي است كه به دين از ناحيه جدايي و تفكيك با سياست‌، وارد مي‌شود؛ از طرف ديگر، سياست و حكومت نيز، خسارت‌هاي غير قابل جبراني‌، از اين ناحيه خواهد ديد؛ اگر دين در مصدر حاكميت نباشد هوا و هوس در رأس آن قرار مي‌گيرد و حتي دنياي مردم را نيز خراب مي‌كند؛ به نام منافع مردم و حقوق بشر، بدترين ظلم‌ها در حق مردم اجرا مي‌شود و حقوق واقعي آنان سلب شده و مورد بازيچه قرار مي‌گيرد، به اين خاطر تفكيك دين از سياست‌، به دين و سياست‌، به دنيا و آخرت مردم ضرر مي‌زند؛ ضرري كه غير قابل جبران است‌. 29

36. اگر سياسي بد باشد اين حرف امام (كه فرمودند: «سياست ما عين ديانت ماست» تناقض دارد.
سياسي بودن يعني چه؟ در فرهنگ غرب، سياست يعني فن بدست آوردن قدرت و حفظ آن در اين فرهنگ، قدرت في‌نفسه هدف مي‌‌باشد. و هر اقدامي براي حفظ قدرت جايز شمرده مي‌‌شود. هركس بتواند بهتر دروغ بگويد و اگر لازم شد توطئه كند و انسان بكشد سياستمدار است. در فرهنگ اسلامي، سياستمدار كسي است كه شيفتة خدمت باشد نه تشنة قدرت و قدرت وسيله‌اي است (نه هدف) براي تأمين سعادت مردم. از نظر سياستمدار اسلامي، حكومت، طعمه نيست بلكه مسؤوليت است و پُستي مي‌باشد كه بار سنگيني بر دوش مي‌‌گذارد و بايد پاسخگوي تصميمات خود در دنيا و آخرت باشد. در سياست اسلامي، اگر حفظ قدرت منوط به جنايت و خيانت باشد سياستمدار اسلامي به اين آلودگيها تن نمي‌دهد حتي اگر اصل حكومت به خطر بيافتد.

37. آيا دين با سياست سازگار است؟
دينی كه آمده تا راه سعادت را برای بشر تا انتهای تاريخ بيان كند، نمی‌تواند نسبت به امری كه همه ی جوامع به آن نياز دارند، يعنی حكومت، ساكت و بی‌تفاوت باشد. از سوی ديگر، ساخت و بافت احكام اسلامی به گونه ای است كه وجود حكومت را اقتضا می‌كند و اسلام بدون حكومت نمی تواند به حيات خود ادامه دهد.

38. آيا بهتر نيست با توجه به اينكه اشتباهات حكومت به پاي دين نوشته مي‌شود در جوامع اسلامي حساب حكومت و دين را از هم جدا كنيم نه به معناي جدايي دين از سياست بلكه بدين معنا كه هر چه در حكومت منتسب به اسلام انجام داد عين دين نيست بلكه ممكن است اشتباه باشد.
مبحث جدايي دين و حكومت از مباحث شايع و رايج در اعصار و قرون اخير بوده و يكي از راه‌هاي سلطه و تسلط بيگانگان و اجانب بر جوامع اسلامي و ديني بوده است و ريشه آن نيز در مسيحيت و غرب است و از عهد رنسانس آغاز و شروع شده و هنوز نيز بر آن پافشاري مي‌كنند و دليل آنان نيز اين است كه دين و قوانين و مقررات ديني توانايي اداره جوامع را ندارد و چون دستورات آن مربوط به گذشته است نمي‌تواند پاسخگوي نيازهاي امروزي باشد. اين حرف و سخن در مورد دين ناقص و تحريف شده مسيحيت كليسايي قرون وسطايي كاملاً درست و صحيح است ولي در مورد آيين جامع و كامل اسلام كه از پويايي برخوردار بوده و متناسب بر هر شرايط و در هر موقعيتي مي‌تواند پاسخگوي نيازهاي جوامع و افراد باشد چنين حكمي صحّت ندارد. ولي آنان آنچه مربوط به مسيحيت بوده است به همه اديان تعميم داده و مدعي شده اند دين توانايي و قدرت اداره جامعه و تشكيل حكومت را ندارد ولي تجربه و بيان عقول بشري تأييد كرده است كه اسلام قادر است بهترين نوع حكومت عادلانه را تشكيل بدهد كه نمونه عالي آن در عصر رسول‌الله(ص) و اميرالمؤمنين علي(ع) و دوران اوليه پس از ظهور اسلام دليل اثبات اين مدعاست. نكته ديگر اين كه ممكن است بين دستورات ديني و عمل دينداران تفاوت وجود داشته باشد به اين معني كه دين امري و مسأله اي را مقرر كرده باشد ولي دينداران به آن عمل نكنند اگر مسلماني به غيبت بپردازد بدين معنا نيست كه اسلام غيبت را جايز شمرده است و نيز ساير مسايل و احكام. حال اگر همين افراد مسلمان در نظام و حكومت ديني بر مسند حكومت نشستند ممكن است دستورات ديني را اجرا نكنند قطعاً مفهوم آن اين نخواهد بود كه دين آن مسأله را خواسته است. بنابراين عمل دينداران چه در موضع فردي باشند و چه در موضع حكومتي مبناي قضاوت درباره دين و حكومت ديني نيست بلكه متن دين مبناي قضاوت درباره دين و حكومت ديني است. اسلام بهترين دين است و بهترين نظام حكومتي را ارايه داده است و اگر دينداران در اجراي آن ناتوان باشند به معناي ناتواني دين در اداره جامعه و تشكيل و حكومت و يا نقص حكومت ديني نيست بلكه نقص از دينداران است نه حكومت.

 

___________________________________________

22 تحريرالوسيله ، موسوی الخمینی روح الله – رساله به زبان عربی
23 ذیل تذكره الحفاظ للذهبي مولف : محمد بن علي بن الحسن الحسيني أبو المحاسن الناشر : القدسی – 2009 م
24 ترجمه المنجد الطلاب
25 التعليقه علي المكاسب، سید عبدالحسین لاری، ج 4، ص 149.
26 تفسير الميزان، علامه طباطبايي
27 توسعه اسلامي، سيد عباس نبوي، چاپ اول، 1379
28 جعفر سبحانی، حكومت اسلامی، انتشارات توحيد، انتشارات ياسر - 1385
29 اساس الحكومه الاسلاميه ، حائری، سيد كاظم ، قم: موسسه فرهنگي و اطلاع رساني تبيان، 1387

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
محتوای بیشتر در این بخش: « بخش چهارم بخش دوم »

پیام هفته

قانون شکنی
آیه شریفه : إِنَّمَا ﭐلسَّبِيلُ عَلَى ﭐلَّذِينَ يَظْلِمُونَ ﭐلنَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي ﭐلْأَرْضِ بِغَيْرِ ﭐلْحَقِّ أُوْلَـٰئِکَ لَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ  (سوره مبارکه شوری ، آیه 42)ترجمه : گناه بر کساني است که به مردم ظلم مي‏کنند ، و بدون داشتن بهانه‏اي و حقي مي‏خواهند در زمين فساد و ظلم کنند ، آنان عذابي دردناک دارند. روایت : قال علی( ع ): من تعدی الحق ، ضاق مذهبه.  (بحار الانوار ، ج 77 ، ص 211 )ترجمه : امام علی(ع) مي‌فرمايد: هر کس از حق (قانون) تجاوز کند ، در تنگنا گرفتار می آید.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید