بخش دوم: فصل سوم: شرایط رهبری

فصل سوم: شرايط رهبرى

با توجه به مسؤوليت هايى كه در نظام اسلامى، متوجه رهبرى است و هدايت نظام در ابعاد تبيين استراتژى، سياستگذارى ها و تعيين صلاحيت مناصب حساس را بر عهده دارد، علاوه بر ويژگى هايى؛ چون: عقل، بلوغ، حرّيّت، پاكزادى و ذكوريت، بايد از شرايط خاص و ويژه اى برخوردار باشد.

 

خاصه آنكه رهبری نظام اسلامی در رأس وظايفش، مسؤوليت توسعه ی قدرت اسلام، در مقابله با نظام كفر و حفظ مصالح نظام را دارا است. اين شرايط تحت سه عنوان اصلی، آگاهی، عدالت و كفايت مورد بررسی قرار می گيرند:

1. آگاهی

معمولا انسان ها در زندگی اجتماعی از كسی پيروی كرده و عنان امور خويش را به دست می سپارند كه نسبت به اهداف و شيوه های نيل به آن، علم و آگاهی داشته باشد.

«قرآن كريم» می فرمايد: افمن يّهدی الی الحقّ ان يتّبع امّن لا يهدّی الّا ان يهدی فما لكم كيف تحكمون؛ آيا كسی كه به سوی حق هدايت می كند، سزاوار پيروی است، يا كسی كه هدايت يافته نيست؛ مگر او را هدايت كنند؟ پس، چگونه حكم می كنيد؟!

آيه ی مباركه در امر پيروی و اطاعت به صراحت، بر مقدم داشتن عالم بر جاهل دلالت داشته و در آخر آيه، داوری را به وجدان مردم واگذار نموده است تا آنجا كه فرموده: فما لكم كيف تحكمون.

علم و آگاهی رهبری، شامل: مقوله های كيفيت استنباط احكام الهی، كيفيت اداره ی جامعه و آگاهی و اشراف بر مسائل سياسی، فرهنگی و اجتماعی جامعه می شود.

شناخت كيفيت استنباط احكام الهی

سيد الشهداء عليه السّلام فرمود: «مجاری الامور و الاحكام علی ايدی العلماء بالله الامناء علی حلاله و حرامه»؛ «1» جريان امور و اجرای احكام (الهی) به دست عالمان ربانی كه امين بر حلال و حرام هستند می باشد.

اساسا در باب احكام الهی، مسئله ی رجوع جاهل به عالم و پيروی از او نيازمند استدلال نيست و امری بديهی و وجدانی به نظر می رسد. مرحوم آخوند خراسانی رحمه اللّه در اين باره می فرمايد: «ثم انه لا يذهب عليك انّ جواز التقليد و رجوع الجاهل الی العالم فی الجمله يكون بديهيا جبليّا فطريّا لا يحتاج الی دليل و الّا لزم سدّ باب العلم به علی العامی غالبا، لعجزه عن معرفة ما دلّ عليه كتابا و سنة و لا يجوز التقليد فيه ايضا و الّا لدار او تسلسل بل هذه هی العمدة فی ادلته»؛

مخفی نماند كه جواز تقليد و رجوع كردن جاهل به عالم، اجمالا از جمله مسائل بديهی و روشن و فطری است و نيازی به دليل ندارد و اگر نيازمند دليل باشد، باب علم و معرفت بر عامی و ناآگاه در بيشتر موارد بسته می شود؛ چون عامی و كسی كه مطلع نيست، عاجز و ناتوان از شناخت آن چيزی است كه كتاب و سنت بر آن دلالت دارد و در مسئله جواز تقليد و رجوع جاهل به عالم تقليد متصور و منطقی نيست؛ چون اگر در همين مسئله هم جاهل بخواهد تقليد كند، لازمه اش دور يا تسلسل است و عمده؛ دليل در باب جواز تقليد همين است.

در نتيجه، اصل علم و آگاهی به معارف الهی، يكی از مهمترين ويژگی های ولی است؛ زيرا سرپرست نظام، اصلی ترين نقش را در محوريت نظام اجتماعی داراست؛ بنابراين در مقام انديشه، علم و آگاهی بر قوانينی كه ملاك عمل خود و جامعه است نيز بايد سرآمد افراد عصر خود باشد.

كلمات وحی، تكيه گاه اصلی فقها

فقاهت، به معنای استنباط احكام الهی از ادلّه ی شرعی است كه اين ادله، موضوع كار فقيه است.
قبل از توصيف روش استنباط فقها، نكته ای بايد روشن شود و آن اينكه، تكيه گاه اصلی فقها در استنباط احكام شرعيه، كلمات وحی است كه در «كتاب» و «سنت» وجود دارد و بايد كليه ی احكام و فتاوای صادره؛ مستقيم يا غير مستقيم، از اين سرچشمه گرفته شود، هيچ عالمی نمی تواند، در موضع انتساب حكم به خداوند، به غير از اين دو مأخذ، چيز ديگری را به عنوان سند معرفی نمايد.

«اجماع» نيز براساس نظريه ی فقهای شيعه، بايد كاشف از قول معصوم باشد تا بتوان از آن به عنوان مدرك حكم استفاده كرد؛ همچنين «عقل»، كه ابزار كشف مدلول كلمات وحی است.

برای نشان دادن اهميت به كار فقيه و ضرورت تفقه برای استنباط احكام الهی، به مراحل استنباط و تفقه به اختصار اشاره می كنيم.

1. تحقيق در اصل صدور

اولين وظيفه ی فقيه در برخورد با كلمات معصومين عليهم السّلام، اين است كه اطمينان حاصل نمايد، آيا كلام و خبری كه در اختيار اوست از طرف شارع صادر شده يا نه؟ شيخ انصاری رحمه اللّه كه از بزرگترين فقهای سده های اخير است، می گويد: «انّ اثبات الحكم الشرعی بالاخبار المروية عن الحجج عليه السّلام موقوف علی مقدمات ثلاث: الاولی كون الكلام صادرا عن الحجة» «1»؛ همانا ثابت شدن حكم شرعی بوسيله اخباری كه از ائمه عليهم السّلام روايت شده متوقف بر سه مقدمه است: اول اينكه كلام صادره از حجت و معصوم عليه السّلام باشد.

كه اين قسمت از كار فقيه را تحقيق در اصل صدور می نامند. از نقطه نظر فوق، مجموعه ی كلمات منتسب به شرع را می توان به دو قسمت تقسيم كرد.

اول: كتاب (قرآن مجيد)

قرآن، معجزه جاويد رسول الله صلّی اللّه عليه و اله و سلم و منبع اصلی احكام و حجت قاطع بين خدای سبحان و بندگان او بوده كه از هرگونه تحريف و تبديل مصون مانده است. از اين جهت فقها بدون دغدغه ی و با اطمينان خاطر از آيات قرآن در استنباط احكام الهی استفاده می كنند؛

بنابراين قرآن را قطعی الصدور می نامند و به اين علت ائمه عليهم السّلام نيز اولين معيار صحت اخبار مروی را موافقت با كتاب بيان كرده اند؛ در نتيجه آيات قرآن كريم از اين مرحله مستثنی است و صدور آنها بی هيچ شبهه ای قطعی تلقی می شود.

دوم: سنت

سنت به مجموع اخبار و احاديثی گفته می شود كه حاوی كلام يا عملكرد و رفتار معصوم است و يا اينكه سيره ای در زمان معصوم جريان داشته و امام عليه السّلام در صورت خلاف شرع بودن، امكان نهی از آن را داشته؛ ولی آن را منع و ردّ نكرده اند. كه در مجموعه «قول، فعل و تقرير معصوم» گفته می شود.

روايات و احاديث منقول از معصومين عليهم السّلام از گزند و دستبرد كجروان و بدانديشان در امان نمانده و گاه دچار تحريف و حتی جعل، شده است. در اينجا اين مسئله مطرح می شود كه فقيه در مواجهه با احاديث و روايات، چه موضعی اتخاذ كند؟

آيا بايد تمام احاديث نقل شده را بی چون وچرا بپذيرد يا همچون روشنفكرنماها و آنان كه ابزار لازم برای تمييز صحيح از فاسد را ندارند، به بهانه ی مخدوش بودن بعضی از احاديث، تمام آنها را نفی كند؟

آنچه مسلم است نمی توان حجيّت اصل خبر را انكار كرد؛ چرا كه وجود خبر، لازمه ی تشكيل هر جمع و اجتماعی است و نفی آن در واقع نفی هرگونه مفاهمه، ارتباط و پيوند اجتماعی است.

از طرف ديگر، ادله ی نقلی و عقلی حكم می كند كه نبايد هر بيانی را بی چون وچرا به عنوان خبر و روايت از گذشتگان به خصوص پيامبر و ائمه طاهرين عليهم السّلام پذيرفت؛ بلكه بايد در صحت و سقم آن دقت نمود.

بنابراين همانطور كه فقهای گرانقدر عمل كرده اند، در مواجهه با احاديث و اخبار با واقع بينی به كشف قوانين و اصولی پرداختند كه در سايه ی آن بتوانند كلام صحيح از باطل را تمييز دهند.

متداول ترين راه تحقيق در اصل صدور خبر، بررسی پيرامون وضعيت راويان احاديث است كه برای اين منظور، علم رجال پی ريزی شده است.

سرانجام فقيه با شناخت كامل راويان احاديث و هم چنين آشنايی لازم با علوم ديگر، می تواند راوی صادق و امين را از جاعلين حديث متمايز سازد و از اين طريق، ميزان استحكام زنجيره ی ناقلين خبر را كه در حقيقت كلامشان رابط بين ما و معصومين عليهم السّلام است آشكار سازد.

روايت، بعد از شناخت راويان حديث، در يكی از دسته بندی های چهارگانه قرار می گيرد كه عبارتند از: صحيح، موثق، حسن، ضعيف و هركدام به تقسيمات ديگری منتهی می شود كه نشانگر جايگاه حديث در نظام اطلاعات فقيه برای استخراج حكم شرعی است.

2. تحقيق در جهت صدور

بعد از دقت در سند حديث بايد اين مسئله برای فقيه محرز شود كه كلام معصوم عليه السّلام برای بيان حكم خداوند صادر شده و هدف ديگری همچون تقيه و يا امر ديگری در نظر نبوده است. «2»

شيخ انصاری رحمه اللّه دراين باره می فرمايد: «الثانية كون صدوره لبيان حكم الله لا علی وجه آخر من تقية و غيرها» «3»؛ دومين مقدمه آن است كه (برای فقيه احراز شود) كلامی كه از معصوم عليه السّلام صادر شده برای بيان حكم الله است، نه برای جهت ديگری همچون تقيه و غير آن.

چون وجود شرايط تقيه در زمان ائمه عليهم السّلام؛ خصوصا از امام چهارم عليه السّلام به بعد، سبب شد كه مقداری از روايات به صورت تقيه صادر شود؛ البته امامان معصوم عليهم السّلام خود به اين مطلب اشاره نموده اند؛ بنابراين چنين خصوصياتی در روايات اقتضا می كند كه كنكاش فراوانی در اطراف خصوصيات روايات انجام گيرد؛ هرچند از نظر سند صحيح باشد؛ بر همين اساس، چه بسا روايتی از نظر سند صحيح است؛ ولی مدرك فتوای فقها قرار نمی گيرد؛ بنابراين فقها می فرمايند: اگر فقهای گذشته روايتی را عمل نكرده اند نشانه ی ضعف آن است.

3. تحقيق در دلالت كلام

پس از بررسی سند روايات و مشخص شدن اينكه به كداميك از احاديث در استنباط احكام می توان تكيه نمود، هم چنين با تفكيك احكام كلی از جزئی و موارد تقيه از غير آن، تحقيق در دلالت كلام معصوم آغاز می شود.

كار سنگين و محققانه فقيه در اين مرحله، بسيار مهمتر از دو مورد قبل است؛ چون هم بايد ابزار لازم استنباط را با دقت به كار گيرد و هم احتمالات متعدد پيرامون موضوع مورد نظر را بررسی كند و سرانجام وقتی به نظر قطعی رسيد، فقط رضای الهی را در نظر گرفته و بدون دخالت دادن هيچ گونه منفعت خاصی با حال تضرع از خداوند بخواهد كه او را از لغزش حفظ كند و آنگاه حكم استنباط شده را به خداوند نسبت دهد.

مطالبی كه بيان شد، كلی ترين رئوس شيوه ی استنباط فقه جواهری است كه امام است رحمه اللّه فرمود: «اينجانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جايز نمی دانم» «1» و در جای ديگری می فرمايد: «اگر از فقه سنتی منحرف شويم، فقه از بين می رود، بايد به همان صورت و قدرتی كه مشايخ ما از ابتدا فقه را حفظ كرده اند، حفظ كنيد» «2».

قانون اساسی جمهوری اسلامی هم بر اين ويژگی عنايت داشته و يكی از شرايط رهبری را، «صلاحيت علمی لازم برای افتاء در ابواب مختلف فقه» بيان می كند.

4. شناخت تأثير زمان و مكان در اجتهاد

شناخت زمان، مكان و تأثير آن در هدايت جامعه تا آن اندازه اهميت دارد كه اصل بحث ولايت اجتماعی از نظر اعتقادی مهم تلقی می شود.

عدم توجه نسبت به شناخت نيازها، شرايط، مقتضيات عصر و جامعه ی مورد سرپرستی، هميشه علت بوجود آمدن اشكالاتی بوده كه اگر درست تبيين شود و نحوه ی ارتباط آن با احكام التزامی و فقه سنتی بيان گردد، بسياری از نابسامانی های اجتماع برطرف می شود.

كفار با وجود اختلاف فكری فراوان، به لحاظ توجه به زمان و مكان با هم متحد هستند؛ بنابراين مسلمين اگر در مسايل نظری مشترك نباشند، در عينيت دچار تشتت و انفعال می شوند و قدرت شناخت و سرپرستی حركت اصلاح گرايانه و رشدآفرين را نخواهند يافت،

امام امت دراين باره می فرمايد: «مهم شناخت درست حكومت و جامعه است كه براساس آن، نظام اسلامی بتواند به نفع مسلمانان برنامه ريزی كند كه وحدت رويه و عمل ضروری است و همين جا است كه اجتهاد مصطلح در حوزه ها كافی نمی باشد؛ بلكه يك فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزه ها باشد؛ ولی نتواند مصلحت جامعه را تشخيص دهد و يا نتواند افراد صالح و مفيد را از افراد ناصالح تشخيص دهد و به طور كلی در زمينه ی اجتماعی و سياسی فاقد بينش صحيح و قدرت تصميم گيری باشد،اين فرد درمسائل اجتماعی وحكومتی مجتهد نيست و نمی تواند زمام جامعه را بدست گيرد».

شناخت امور فرهنگی، سياسی و اجتماعی مورد نياز

نكته ی قابل توجه اين است كه با اجتهاد مصطلح، فقيه قدرت بر استنباط احكام الهی پيدا می كند؛ درحالی كه اداره ی حكومت، نيازمند شناخت صحيح حكومت و جامعه، افراد صالح از ناصالح، داشتن قدرت سياسی و اجتماعی و داشتن قدرت تصميم گيری به نفع مسلمانان است كه يقينا با اجتهاد مصطلح، حاصل شدنی نيست و نيازمند شناخت زمان و مكان است.

اصولا برنامه ريزی به نفع مسلمانان تابع شناخت درست مصالح اجتماعی است و تشخيص مصلحت كه خود موضوع سرپرستی است؛ و شناخت موضوع هم، مهمترين نقش را در چگونگی حكم ايفا می كند.

اگر ولی اجتماعی به درستی تشخيص دهد كه در يك زمان جنگ به سود اسلام و گسترش آن است و يا اگر تشخيص دهد كه در شرايط زمانی خاص، صلح و يا ارتباط با كفار به نعف اسلام و مسلمين است، مسلما عمل به هريك از اين تشخيص ها، پيامدهای خاصی را به همراه دارد و در كل جامعه تأثير می گذارد.

بنابراين تشخيص حوادث و سياست های حاكم بر جهان و در يك كلمه، شناخت پديده ها در زمان و مكان از ويژگی های ولايت امر مسلمين است كه در صورت فقدان آن به فرموده امام رحمه اللّه، فرد نمی تواند نمی تواند زمام جامعه را به دست بگيرد و به فرمايش امام صادق عليه السّلام «العالم بزمانه لا تهجم عليه اللوابس»؛ آگاه به زمان، مورد هجوم اشتباهات قرار نمی گيرد.

آگاهی فقيه به زمان و مكان و ارتباط درونی و بيرونی يك نظام، او را در تزاحم ملاك ها ياری می دهد، در تزاحم بين صلح، جنگ و قطع يا ارتباط با بيگانه و هزاران مسئله ديگر، به او كمك می كند تا مسئله درست را به نفع مسلمانان انتخاب كند و بر آن فتوا دهد، نمونه های فراوانی در تاريخ نورانی فقاهت شيعه وجود دارد كه فقهای عظيم الشأن رضی اللّه عنه با درك شرايط زمانی و مكانی و موقعيت خاص مسلمين در هر برهه، اسلام را از خطر رهانيده و مسلمين را از قرار گرفتن در زير سلطه ی كفر نجات داده اند.

مرحوم ميرزای شيرازی بزرگ رضی اللّه عنه با فتوای تحريم تنباكو، ايران را از حلقوم انگليس بيرون آورد و اين تنها با تشخيص زمان و شرايط حاكم بر وضعيت اجتماعی آن ممكن بود وگرنه تنباكو به عنوان اولی، حرمت نداشت؛ بلكه مضار قرارداد انحصاری خريد و فروش آن كه پيامدهای اسارت باری را برای ملت ايران به دنبال داشت، سبب شد كه آن فقيه بزرگوار حكم تحريم آن را صادر نمايد.

حضرت امام خمينی رحمه اللّه، حكم ارتداد سلمان رشدی با شناخت شرايط، موقعی صادر می كند كه كفر و استكبار جهانی كه حامی او بدند به انفعال می افتند.

شناخت كيفيت اداره

اداره ی جامعه اسلامی، آن هم در سطح رهبری، امری تخصصی و مستلزم دانش ها و آگاهی های ويژه ای است و سپردن عنان جامعه به كسی كه از آن علوم بی بهره است، موجب انحطاط جامعه و دور افتادن از هدف ها و ارزش های مورد قبول جامعه سياسی می شود.

انتخاب آگاهانه ی شيوه ی اداره ی كشور و امت اسلامی از مهمترين ملزومات رهبری است؛ زيرا با هر شيوه و روشی نمی توان به آرمان ها و اهداف مورد نظر جامعه رسيد؛ چه بسا ممكن است انتخاب روشی نامناسب، تقويت ضد ارزش ها و نابودی ارزش های متعالی را به دنبال داشته باشد و رهبری جامعه در جهت اسلامی، روشی مبتنی بر اصول و اهداف اسلامی را می طلبد كه تفصيلا در فصل جداگانه ای مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.

2. عدالت

يكی ديگر از ويژگی های رهبری، عدالت است، در دست داشتن زمام امور مردم در هر رده ای و خصوصا بالاترين رده ی اجتماعی آن، يعنی زمامداری امت اسلامی، امانتی بسيار بزرگ محسوب می شود؛

بنابراين شرايط امانت داری و رعايت تقوی و عدالت برای رهبری امت اسلامی، امری ضروری تلقی می شود و آيات و روايات فراوانی به طور صريح شرطيت آن را در ولی امر بيان می فرمايد؛ البته قبل از بيان آن، ذكر مقدمه ای كوتاه لازم است.

هرچند «هدف خلقت» و «غايت جهان هستی» و «حركت همه مخلوقات» نزديكی به حق تعالی و كمال مطلق است اما در اين دنيا كه ميدان اختيار است، برای صاحبان اختيار دو راه كاملا متمايز و مختلف وجود دارد؛ يكی راه «ضلالت، گمراهی و بدبختی» كه همان راه شيطان بوده و ديگری راه «نجات، فلاح و سعادت» كه راه خدا و انبيا و اوليا است؛

به عبارت ديگر، نظام عالم در «رتبه اختيار» تحمل وقوع نسبی هر دو جريان نور يا ظلمت را دارد و هر جريان در حيطه و گستره ی خود، از قانونمندی، روابط و مناسبات ويژه ای برخوردار است؛ به گونه ای كه هم برای هوی پرستی و رفتن به سمت ظلمت و تاريكی ها، اسباب و علل فراهم است و هم پويندگان راه حق و حقيقت از وسايل و ابزار هدايت برخوردارند و همانگونه كه حركت به سوی نور و كمال، مراتب و مراحل مختلفی دارد، حركت به سوی ظلمت نيز دارای مراتب و درجات گوناگون است كه انسان به اختيار خود آن را می پيمايد و بسته به اين كه در چه رتبه ای از شدت و ضعف، نور يا ظلمت را اختيار نموده باشد، جايگاه مختلفی پيدا می كند. بدين ترتيب در نظام اختيارات، آنهايی كه دارای اختيار شديدی در مسير نور يا ظلمت هستند، ولايت و سرپرستی ساير افراد هم جهت خود را به عهده می گيرند و اساسی ترين نقش را در جهت دادن آنها ايفا می كنند.

در يك نظام الهی كسی كه از اختيار شديدی در جهت بندگی خدا برخوردار است و دارای رتبه ی بالايی از ايمان و تقوا باشد، محور نظام قرار می گيرد. قرآن كريم می فرمايد:

و لا تركنوا الی الذين ظلموا فتمسّكم النار و ما لكم من دون الله من اولياء ثمّ لا تنصرون؛ به كسانی كه ظالم هستند اعتماد نكنيد، (اگر تكيه كنيد) نتيجه اش تمسك به آتش است و برای شما هيچ ولی و ناصری غير خدا وجود ندارد.

مراد از اتكا، چه مودت و چه اطاعت باشد، در آيه ی شريفه به شدت نهی شده است و با توجه به ذيل آن كه می فرمايد: تكيه به ظلم، تمسك به آتش است، نهی آن، شديدتر می شود و حال آنكه چه تكيه ای بی اساس تر از اين است كه انسان به سرپرستی طاغوت اعتماد كند يا از او اطاعت كند.

در روايتی از امام صادق عليه السّلام نقل شده است كه فرمودند: «قال الله تبارك و تعالی: لا عذبنّ كل رعية فی الاسلام دانت بولاية كل امام جائر ليس من الله و ان كانت الرعية فی اعمالها برة تقية»

خداوند می فرمايد: هر شخص يا جمعيت مسلمانی كه ولايت ولی جائر و غير خدايی را بپذيرد و از آن پيروی كند، حتما ايشان را عذاب می كنم و لو اينكه در رفتار خود، نيكوكار و متقی باشند.

و همچنين در جای ديگری فرموده است: قال رسول الله صلّی اللّه عليه و اله و سلم لا تصلح الامامة الا لرجل فيه ثلاث خصال: ورع يحجره عن معاصی الله و حلم يملك به غضبه و الولاية علی من يلی حتی يكون الهم كالوالد الرحيم؛ امام صادق عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّی اللّه عليه و اله و سلم می فرمايد:

منحصرا فردی صلاحيت امامت و رهبری امت اسلامی را دارد كه دارای سه ويژگی باشد.

1. تقوا و ورعی كه او را از معصيت خدا حفظ كند. 2. حكم و بردباری كه به وسيله آن غضب خود را نگه دارد. 3. خوب سرپرستی كردن نسبت به كسانی كه پيرو او هستند، تا آنجا كه نسبت به آنها مثل پدری مهربان باشد.

مسئله ی عدالت در رهبری و ولی فقيه بين فقهای شيعه، اجماعی است؛ و اكثر اهل سنت نيز به آن فتوا داده اند و در ميان فقهای شيعه به شكلی است كه گويا ضروری تلقی می شود؛ چون وقتی عدالت در امام جماعت، امام جمعه، قضاوت و يا شاهد خصومت كه اموری نسبتا جزئی تر تلقی می شود شرط باشد، در رهبری به طريق اولی شرط است؛

اگردليل و مدرك معتبر هم نداشتيم، می توان از مجموعه ی فتاوی كه در بسياری امور آن را شرط دانسته اند، شرطيت عدالت را در رهبری نيز احراز كنيم، هرچند كه مدارك معتبر نيز در شرطيت آن وجود دارد.

قانون اساسی جمهوری اسلامی نيز يكی از ويژگی های ولی فقيه را «عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلام» ذكر می كند. تقوا و عدالت در جايگاه رهبری، قطعا باعدالت در امامت جمعه يا جماعت فرق دارد و در رتبه ی بالاتری است.

ولی فقيه در حساس ترين موقعيت اجتماعی و درعين حال خطيرترين آن قرار دارد. سلامت نظام اسلامی وابسته به او و لغزش او موجب تباهی و گمراهی يك امت می شود؛ ازهمين رو بايد در مرتبه ی عالی تقوا قرار داشته باشد كه عدالت جلوه ای از ظهور تقوی و خداترسی يك انسان است و از مرتبه ی فردی آغاز و تا مرتبه اجتماعی گسترش می يابد.

در محدوده ی فردی، عدالت را اينگونه تعريف می كنند: «ملكه ای است كه انسان را بر انجام واجبات و ترك محرمات قادر می سازد». در صحنه ی اجتماعی، عدالت ولی فقيه به اين است كه بتواند رفتار، وظايف و مسؤوليت های اجتماعی خود و ابعاد مختلف نظام اجتماعی را به صبغه ی الهی بيارايد و بر محور پرستش خداوند تنظيم نمايد و همچنين نمود عدالت وی در مرتبه رهبری اين است كه اهتمام به مصالح عامه و نظام اسلامی داشته باشد.

3. كفايت

اگر علم را به معنای وسيع آن مد نظر قرار دهيم خصوصا با توجه به اينكه علم به زمان و مكان را در عنوانی مجزّا مورد بحث و دقت نظر قرار داديم، شايد همين دو ويژگی، علم و عدالت برای رهبری جامعه ی اسلامی كافی باشد؛

اما از آنجا كه بين دانش به عنوان ابزار تصرف و كاربرد صحيح آن می تواند تفاوت عملی وجود داشته باشد، كفايت و تدبير را به عنوان شرط سوم زمامدار بررسی می نماييم.

«تدبير» در لغت به معنای انديشه در يك مسئله و توجه به عاقبت آن و سرانجام نظام بخشيدن به آن است.

با توجه به وظايفی كه مقام ولايت در جامعه بر عهده دارد بر هيچ انسان عاقلی پوشيده نيست كه انجام اين وظايف، نيازمند كاردانی و شايستگی است؛ همانطور كه اگر پدری نسبت به فرزندان خود، از لياقت پدری برخوردار نباشد، سرپرستی و خيرخواهی او بر ايشان تحقق نمی پذيرد، همين مسئله در مورد ولايت نيز صادق است؛

بنابراين لازم است در تحقق ولايت و مشروعيت تصرفات زمامدار، كفايت و شايستگی او را مدّ نظر قرار داده و ملازمات آن؛ از قبيل: قدرت، شجاعت، بصيرت، آينده نگری و سياستمداری را شرط اداره ی صحيح امر حكومت بدانيم.

قدرت و سلامت قرآن كريم در مورد برگزيدن طالوت به فرماندهی سپاه می فرمايد: ان الله اصطفاه عليكم و زاده بسطة فی العلم و الجسم؛ خداوند طالوت را برگزيد و وی را در دانش و جسم فزونی بخشيد.

ظاهر اين آيه، می رساند كه شرط فرماندهی بر سپاه كه ميدان كارزار با خصم است، دانش جنگيدن و توانمندی جسمی است. طبعا گستره ی نظام اجتماعی كه مقام ولايت، هدايت و رهبری رشد و توسعه ی آن را بر عهده دارد، به مراتب علاوه بر دانش های لازم نيازمند توانمندی فزونتری در اداره ی جامعه است.

اين توانمندی به مقتضای نوع كار، قدرت تصميم گيری و نفوذ اراده ی اصلاحی خود در داخل نظام و قدرت سازماندهی اراده ی جمعی مسلمين در مقام رويارويی با تهديدهای بيرونی است.

رواياتی نيز همين معنا را مورد تأكيد قرار می دهند كه به برخی از آنها اشاره می شود.
1. امير المؤمنين علی عليه السّلام می فرمايد: «ايها الناس ان احق الناس بهذا الامر اقواهم عليه و اعلمهم بامر الله عليه»؛ شايسته ترين مردم به اين امر (ولايت و حكومت)، قوی ترين آنها بر اداره ی حكومت و داناترين آنان بر فرامين الهی در زمينه ی حكومت است.

2. علی عليه السّلام، دليل شايستگی خود برای رهبری را چنين بيان می فرمايد: «انا اولی برسول الله صلّی اللّه عليه و اله و سلم و افقهكم فی الدين و اعلمكم بعواقب الامور و اذركم لسانا و اثبتكم جنانا. همانا من نزديكترين فرد به رسول خدا هستم ... و فقيه ترين شما در دين و داناترين شما به عواقب امور و قاطع ترين شما در گفتار و قوی ترين شما در قلب و دل می باشم.

شجاعت

رهبری نظام اسلامی در موقعيتی قرار دارد كه از يك زاويه، سرپرستی گروه را بر عهده دارد كه مورد تهاجم سنگين سپاهيان شرك، كفر و نفاق قرار دارد؛ ازاين رو بايد در تصميم گيری های به هنگام شجاعت بر دوش گرفتن مسؤوليت های خطير و بزرگ را داشته باشد و بدون هراس از دشمن و مشكلات، روحيه ی خودباوری، شكست ناپذيری و مقاومت روانی را به جامعه تزريق نمايد.

شجاعت در اين حيطه ازآن رو واجد اهميت است كه گاه سرنوشت يك امت و سعادت يا تباهی آن با يك تصميم رقم می خورد.

نمونه ی آن را می توان در زندگی سياسی حضرت امام خمينی رحمهم اللّه مشاهده كرد؛ چنانچه زمانی كه رژيم پهلوی در واپسين روزهای حيات خود برای از ميان برداشتن سران انقلاب و انهدام كانون های نهضت، در تهران حكومت نظامی اعلام می كند، امام رحمهم اللّه تصميمی غير متعارف و درعين حال شجاعانه اتخاذ می كند و طی فرمانی در مخالفت صريح با حكومت نظامی از مردم می خواهد به خيابان ها بريزند كه اين امر، منجر به شكست رژيم پهلوی در مقابل اراده ی مردم و رهبری آن گرديد.

يا در اوج حملات موشكی و بمباران مناطق شهری، توسط رژيم بعثی عراق، امام رحمهم اللّه حاضر به تغيير مكان و اختفا نشدند.

شجاعت و پايمردی امام و رهبری يك جامعه، تأثير آنی و مستقيم بر رفتار امت دارد و وقتی مردم مشاهده كنند كه رهبر آنها حقيقتا در شجاعت و جسارت در مقابل دشمن پيشقدم و جلودار است، چنان صلابت و اقتداری می يابند كه هر نوع دشمنی را در مقابل عظمت خود به زانو درمی آورند. از سوی ديگر، بااقتدا به رهبر خود، شجاعانه و بدون محافظه كاری، خواست و اراده ی خود را اعلان و بر آن پافشاری می نمايند.

روحيات شهادت طلبی، ايثار، صراحت بيان و شفافيت موضعگيری امت انقلابی و اسلامی ايران بی نسبت و بدون تأثير از روح بلند و مواضع شجاعانه امام بزرگوارش نبوده است.

همچنانكه شجاعت رهبر معظم انقلاب حضرت آيت اللّه خامنه ای مد ظله العالی در لحظات حساس تاريخی كه حادثه ای دل جامعه را خالی می كند و هراس و يأس ايجاد می نمايد، آنچنان فضای روانی جامعه را تغيير می دهد كه چون دميدن روح در كالبدی بی جان، موجب حيات و تحرك جامعه می گردد.

همانطور كه شجاعت، از ويژگی های مثبت و قابل تحسين رهبری نظام اسلامی است، سستی، جبن و ضعف در اين مقام نيز به شدت مورد نكوهش واقع شده است. امام علی عليه السّلام فرموده است: «خور السلطان اشدّ علی الرعية من جور السلطان»؛ سستی و ضعف فرمانروا از ظلم او بر مردم، بدتر است.

مديريت

از ويژگی های ديگر رهبری، مديريت جامعه اسلامی است. مديريت، علاوه بر آنكه نيازمند علم و دانش كافی نسبت به خط مشی های كلی، سياست ها، برنامه ها، نيازها، روابط و سازوكارهای اجتماع می باشد، خصوصيتی را می طلبد كه ناشی از خصلت روانی و پرورش متناسب با اداره ی كلان اجتماعی است. بنيانگذار جمهوری اسلام ايران فرموده است:

«يك مجتهد بايد زيركی و هوش و فراست هدايت يك جامعه ی بزرگ اسلامی و حتی غير اسلامی را داشته باشد و علاوه بر خلوص، تقوا و زهدی كه در خور شأن مجتهد است، واقعا مدير و مدبّر باشد».

امروزه، يكی از مباحث مطرح علم مديريت اين است كه آيا مديريت، فطری و ذاتی است يا اكتسابی؟
اگرچه نمی توان پتانسيل های نهفته در آدمی را كه حاصل فاعليت های پيشين يا ظرفيت های اعطايی خداوند است، ناديده گرفت؛ اما «شكوفايی سرشت مديريت نيازمند دو عامل تعليم و تجربه است ... حتی پيامبران خدا، آنگونه كه از برخی احاديث برمی آيد با هدايت الهی تعليم و تجربه می بينند.

امام صادق عليه السّلام می فرمايد: «ما بعث الله نبيا قط حتی يسترعيه الغنم، يعلمه بذلك رعية الناس»؛ خداوند هيچ پيامبری را مبعوث نساخت، مگر اينكه مدتی او را به شبانی گوسفندان واداشت و با اين كار، چگونگی سرپرستی مردم را به آنان آموزش می داد».

و سرانجام در پرتو هوشمندی، ذكاوت، دورانديشی، تيزبينی، همه جانبه نگری، موقع شناسی، بهره گيری از فرصت ها، شمّ سياسی اجتماعی، گمانه زنی نزديك به واقع و همچنين سرعت و دقت در تصميم گيری است كه توانمندی های مديريتی رهبری، به فعليت رسيده، جامعه اسلامی را در مسير كمال قرار داده و در اين مسير با گذر از بحران ها و حوادث دشوار، به اهداف متعالی خود می رساند.

خلاصه و نتيجه

ولی فقيه علاوه بر ويژگی هايی، چون: بلوغ، عقل، حرّيت، پاكزادی و ذكوريت، بايد واجد سه شرط اصلی آگاهی، عدالت و كفايت باشد.

علم و آگاهی فقيه، مقوله های كيفيت استنباط احكام الهی، كيفيت اداره ی جامعه و آگاهی و اشراف بر مسائل سياسی، فرهنگی و اجتماعی جامعه را شامل می شود.

فقاهت به يك تعبير علم و آگاهی بر معارف الهی است، كه بايد ولیّ حاكم به عنوان صاحب اصلی ترين نقش در محوريت نظام اسلامی، در مقام انديشه، علم و آگاهی بر قوانينی كه ملاك عمل اجتماعی اوست از فقاهت كارآمد، بهره مند باشد.

فقيه در سير دستيابی به احكام الهی، مراحل تحقيق در اصل صدور، جهت صدور و دلالت صدور متن مورد نظر را بادقت طی می نمايد و فقيه حاكم بدون شناخت زمان، مكان و نسبت تأثير آن در اجتهاد، نمی تواند سكان هدايت اجتماعی را در دست گيرد.

شناخت مسائل سياسی، فرهنگی و اجتماعی مورد نياز و كيفيت اداره ی جامعه از علومی است كه رهبری بدون آن، امكان اداره ی جامعه اسلامی را نخواهد داشت.

يكی از اصلی ترين شرايط رهبری نظام اسلامی، متمايز از ساير رهبران جهان، پرواپيشگی و عدالت اوست. عدالت فردی، ملكه ای است كه انسان را بر انجام تكاليف و مسؤوليت های شرعی و ترك محرمات قادر می سازد و «عدالت در اجتماع»، به اين است كه ولیّ اجتماع بتواند، رفتار، وظايف و مسؤوليتهای اجتماعی خود و ابعاد مختلف نظام اجتماعی را به صبغه ی الهی بيارايد و بر محور پرستش خداوند تنظيم نمايد و همچنين نمود عدالت در مرتبه ی اين است كه اهتمام به مصالح عامه و نظام اسلامی داشته باشد.

كفايت و شايستگی رهبری برای اداره ی جامعه اسلامی، سومين ويژگی لازم رهبری است و شامل: قوت، سلامت، شجاعت و توان مديريت می شود.

پرسش ها

1. اصلی ترين شرايط رهبری نظام اسلامی چيست؟
2. علم و آگاهی رهبری شامل چه مقوله هايی می شود؟
3. مراحل سير دستيابی فقيه به احكام الهی را نام ببريد.
4. نقش زمان و مكان را در اجتهاد را توضيح دهيد.
5. ضرورت و تأثير شناخت مسائل فرهنگی، سياسی و اجتماعی را برای رهبری نظام اسلامی توضيح دهيد.
6. مفهوم عدالت رهبری را در امور فردی، اجتماعی و حكومتی بيان فرماييد.
7. نظر شيعه و سنی درباره ی وجود شرط عدالت برای رهبری اجتماعی چيست؟
8. مفهوم كفايت را به عنوان شرط ولی فقيه تبيين نماييد.

تحقیق کنید

1. شرايط عالی ترين مقام زمامداری در نظام های فرانسه، آمريكا، چين را با شرايط رهبری در نظام جمهوری اسلامی ايران بررسی تطبيقی نماييد.
2. شرايط رهبری را از ديدگاه علمای اهل سنت بررسی كنيد.

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

پیام هفته

مصرف کردن بدون تولید
آیه شریفه : وَ لَنُذيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى‏ دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ ... (سوره مبارکه سجده ، آیه 21)ترجمه : و ما به جز عذاب بزرگتر (در قیامت) از عذاب این دنیا نیز به آنان می چشانیم ...روایت : قال أبي جعفر ( ع ): ... و لله عز و جل عباد ملاعين مناكير ، لا يعيشون و لا يعيش الناس في أكنافهم و هم في عباده بمنزله الجراد لا يقعون على شيء إلا أتوا عليه .  (اصول کافی ، ج 8 ، ص 248 )ترجمه : امام باقر(ع) مي‌فرمايد: ... و خداوند بدگانی نفرین شده و ناهنجار دارد که مردم از تلاش آنان بهره مند نمی شوند و ایشان در میان مردم مانند ملخ هستند که به هر جیز برسند آن را می خورند و نابود می کنند.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید