فصل سوم : اقتصاد و مواضع امام خمينى درباره ى سياست هاى اقتصادى رژيم شاه

فصل سوم : اقتصاد و مواضع امام خمينى درباره ى سياست هاى اقتصادى رژيم شاه

در اين فصل ، با تكيه بر مبانى ارزشى انديشه هاى امام خمينى (ره )، نگرش هاى اقتصادى ايشان را در حوزه ى نفى نظام سلطه آميز سرمايه دارى و لزوم استقرار عدالت اجتماعى - اقتصادى ارزيابى كرده ، در پايان ، مواضع امام (ره ) را در برابر عملكرد نهادهاى اقتصادى حكومت پهلوى از بعد وابستگى اقتصادى و غارت ثروت هاى ملى به گفت و گو مى گذاريم.

 

الف . نگرش های اقتصادی امام (ره )  

1. مبانی ارزشی انديشه ها و مواضع اقتصادی امام (ره)

از آن جايی كه امام (ره )، معيار و ميزان تمامی امور را احكام و قوانين اسلامی می دانست ، در طرح ريزی و ترسيم نظام اقتصادی اسلام ، تمامی تلاش و كوشش ايشان مبذول حركت در مسير اسلام بوده است.

ايشان معتقد بودند كه برای طرح ريزی نظام اقتصادی اسلام بايد به اين نكته توجه داشت كه اسلام چه تعريفی از انسان عرضه كرده ، نيز برای انسان چه نيازهايی تعيين كرده است . تا ابعاد وجودی و نيازهای مختلف انسان به درستی تبيين نگردد، برنامه ريزی برای سعادت وی نيز به طور دقيق و كامل انجام نخواهد گرفت :

اسلام يك مكتبی است كه برای انسان سازی آمده ، و ما بايد ببينيم كه اين انسان ، كه به قول بعضی ماهيت ناشناخته است ، اين انسان چه ابعادی دارد و چه احتياجاتی دارد؟ و اسلام كه برای انسان سازی آمده است ، آيا جهت حيوانی اين را فقط می خواهد بسازد، يا جهت معنوی او را می خواهد بسازد...

انسان مثل ساير موجودات نيست . ساير موجودات مثل - مثلا - حيوانات كه در درجه بعد از نباتات و معادن (و) اينها واقع شده است ؛ حيوان همان حال طبيعی دارد و از ماوراء الطبيعه يك چيز كمی ، يك احساسی ، يك ادراكی ؛ اما ادراك ناقص دارد و ديگر مراتب ندارد ماوراءالطبيعه اش ؛ انسان ، از اين نقطه اول طبيعت تا آن آخری كه يك موجود الهی می شود مراتب انسان است ؛ يعنی يك انسان می تواند سير بكند از عالم طبيعت تا ماورای طبيعت ، و از ماورای طبيعت تا مرتبه الوهيت سير بكند تا برسد به اينكه آنجا را ادراك بكند.

انسان يك موجود تابع است نه يك موجود يك بعدی يا دو بعدی ... فقط انسان است در بين همه موجودات كه يك موجود چندين بعدی است كه برای هر بعدش احتياجات دارد. برای رشد هر بعد او، احتياج دارد، احتياجات دارد. (188)

امام (ره ) با تشريح اختلاف انسان با ساير موجودات و معرفی كردن او به منزله ی موجودی چند بعدی ، می خواست فرق انسان منظور نظر اسلام معرفی شده به وسيله ی ساير مكاتب فكری و مادی جهان را نشان دهد.

انسانی كه مكاتب فكری و مادی در قرون جديد معرفی می كنند با انسانی كه اسلام و به تبع آن امام (ره ) معرفی می كردند، تفاوت اساسی دارد. ساير مكاتب ، از بعد معنوی و روحانی انسان غافل هستند و او راموجودی در حد حيوان تصور می نمايند و بر اساس همين تصوير برای او برنامه ريزی می كنند:

مكتب هايی كه در عالم هست ، در عالم طبيعت هست ، هر مكتبی را كه شما برويد ملاحظه بكنيد، به استثنای مكتب اسلام و مكتب توحيدی و مكتب انبيا... يك مكتب مادی (است ) كه انسان را حيوان تصور كرده است ، يك موجودی كه (كارش ) همان خوردن و خوابيدن است ، منتها بهتر خوردن و بهتر خوابيدن .

حيوانات هم مشتركند يا ما در خوردن و خوابيدن ، لكن اين مكتبها... اين طور ادراك كرده اند از انسان كه اين هم مثل ساير حيوانات هست كه تمام چيزها و رشدهايی كه دارد در همان ادراك مادی و دور می زند. (189)

در نظر امام (ره )، اسلام ، انسان را موجودی با مراتب وجودی متعدد و متفاوت معرفی می كند كه بالاترين مرتبه ی وجودی اش ، اتصاف به ذات حق است . امام (ره ) معتقد بودند تمام تلاش اسلام ، ساختن انسانی جامع و كمال يافته است :

اسلام برای اين انسانی كه همه چيز است ؛ يعنی از طبيعت تا ماورای طبيعت تا عالم الهيت مراتب دارد، اسلام تز دارد، برنامه دارد اسلام . اسلام می خواهد انسان را يك انسانی بسازد جامع ؛ يعنی رشد به آنطور كه هست بدهد. (190)

پس از آن جايی كه امام (ره ) با تكيه بر احكام متعالی اسلام ، انسان را جامع و اشرف مخلوقات می دانستند، معتقد بودند كه در برنامه ريزی برای اداره ی جوامع اسلامی و تشكيل حكومت اسلامی ، بايد تمام ابعاد مادی و معنوی و نيازهای مختلف اقتصادی ، مادی ، سياسی ، فرهنگی و روحی انسان ها در نظر گرفته شود؛

ولی اين نكته را هم نبايد فراموش كرد كه از نظر امام (ره ) تمام برنامه ريزی های اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و سياسی را بايد زير مجموعه ی قوانين و احكام اسلامی به حساب آورد و آنها را مقدمه و زمينه ای برای رسيدن به اهداف متعالی تعيين شده از سوی وحی الهی قلمداد كرد.

امام (ره ) در اين زمينه می گويند:

نهضتهايی كه به وسيله انبيا و اوليا - عليهم السلام - واقع شده است ، قابل مطالعه است . ما كه تابع مكتب انبيا هستيم بايد آن نهضتها را مطالعه كنيم ... مقصد انبيا از نهضت چه بوده است ، مقصد پيغمبر اسلام (صلی الله عليه و آله و سلم ) از نهضت اسلامی چه بوده است ... انبيا آمده اند تا مردم را، تا جامعه را، ترتيبی بدهند كه رفاه زندگی مادی آنها باشد؟...

خدای تبارك و تعالی كه انبيا را فرستاده است برای تعمير دنيا فقط فرستاده است ... مكتب اسلام يك مكتب مادی نيست ؛ يك مكتب مادی - معنوی است . ماديت را در پناه معنويت ، اسلام قبول دارد. معنويات ، اخلاق ، تهذيب نفس . اسلام برای تهذيب انسان آمده است ؛ برای انسان سازی آمده است . (191)

امام (ره ) كه در جای جای انديشه ها و مواضع اقتصادی خود، آن همه بر اصل بودن تربيت معنوی انسان و اهداف الهی بعثت انبيا و لزوم برنامه ريزی همه جانبه برای تاءمين نيازها و احتياجات مادی و معنوی و روحی انسان ، تاءكيد می كردند، هدفشان اين بود كه اصل و زير بنا قرار گرفتن اقتصاد را در مكاتب جديد طرد كنند و اعلام نمايند كه از نظر اسلام ، اقتصاد نه تنها زير بنا نيست ، بلكه فقط مقدمه و وسيله ای برای اهداف متعالی و دينی است .

امام (ره) به خوبی واقف بودند كه مكاتب جديد مادی ، با اصل قرار دادن اقتصاد و اصالت سود، انسان را در حد حيوان تصور می نمايند و جنبه ی خدايی و قدسی وی را فراموش می كنند. ايشان سعی نمودند با اعلام مواضع اسلام درباره ی انسان و اقتصاد، با اين مكاتب مبارزه كنند:

آنهايی كه دم از اقتصاد می زنند و زير بنای همه چيز را اقتصاد می دانند، از باب اينكه انسان را نمی دانند يعنی چه ، خيال می كنند كه انسان هم يك حيوانی است كه همان خورد و خوراك است ! منتها خورد و خوراك اين حيوان با حيوانات ديگر يك فرقی دارد... اينهايی كه زيربنای همه چيز را اقتصاد می دانند اينها انسان را حيوان می دانند. حيوان هم همه چيزش ‍ فدای اقتصادش است . زيربنای همه چيزش (است )... اينها انسان را نشناختند. (192)

از نظر امام (ره )، اقتصاد وسيله ای است برای رسيدن به توحيد. ايشان معتقد بودند كسانی كه اقتصاد را زير بنا می دانند، در واقع انسان را به انحطاط كشانده ، او را از حد انسانيت به حد حيوان پايين آورده اند.

2. نفی نظام سرمايه داری  

از جمله مبانی اقتصادی مواضع امام خمينی (ره )، نفی سرمايه داری و نظام سرمايه داری بود. منظور از نظام سرمايه داری ، بخش هايی از دنياست كه از لحاظ صنعتی و اقتصادی رشد و توسعه يافته اند، يعنی اروپای غربی و امريكای شمالی كه با تكيه بر جهان نگری اومانيستی و مادی گرايانه ، تجربه گرايانه ، سود گرايی و ليبراليسم شكل گرفته است .

نظام سرمايه داری ، نظامی اجتماعی است كه در آن ، روابط زير فرمان تعقل اقتصادی و هدف آن ، فرمانروا ساختن سرمايه است بر زندگی و فعاليت های آدمی و معيارهای ارزشی و هدف های افراد جامعه و سياست اجتماع. (193)

در نظام سرمايه داری ، تعقل اقتصادی ، يعنی جستجوی حداكثر سود مادی ، بر فرهنگ و اخلاق مسلط شده ، همه چيز با سود سنجيده می شود. چنين نظامی بر مبنای ارزش بخشيدن به سرمايه پايه ريزی شده است.

نظام سرمايه داری غرب تلاش كرده است تا پول را بر روابط اجتماعی ، موازين اخلاقی و مظاهر زندگی روزانه و بر سياست و در يك كلمه بر تمامی اركان تمدن و فرهنگ جوامع مسلط گرداند و با داعيه ی جهان شمولی ، در پی شكستن مرزها مطابق اهداف و منافع خود و ايجاد مرزهايی ساختگی زير سلطه و انقياد خويش است كه هر گونه تعلق و وابستگی غير سرمايه داری و هر نوع اتحاد، وحدت و هم گرايی غير نظام سرمايه داری را نابود سازد و زمينه را برای سلطه ی كامل امپرياليسم غربی هموار كند. (194)

امام (ره ) با آگاهی از ريشه ها و اهداف نهايی نظام سرمايه داری غرب ، دريافته بودند كه نظام سرمايه داری غرب ، ضمن اشاعه تفكرات سكولاريستی و تز جدايی دين از سياست ، می خواهد به اهداف و مقاصد خود در كشورها و ملل مسلمان دست يابد.

امام (ره ) تنها راه مقابله و مبارزه با نفوذ و استقرار نظام سرمايه داری در ميان جوامع اسلامی را توسل به تعاليم الهی معرفی نمودند:

يكی از مسائل مهمی كه به عهده علما و فقها و روحانيت است ، مقابله جدی با دو فرهنگ ظالمانه و منحط اقتصادی شرق و غرب و مبارزه با سياستهای اقتصاد سرمايه داری و اشتراكی در جامعه است ، هر چند كه اين بليه دامنگير همه ملتهای جهان گرديده است و عملا بردگی جديدی بر همه ملتها تحميل شده و اكثريت جوامع بشری در زندگی روزمره خود به اربابان زر و زور پيوند خورده اند و حق تصميم گيری در مسائل اقتصاد جهان از آنان سلب شده است و علی رغم منابع سرشار طبيعت و سرزمينهای حاصلخيز جهان وآب هادرياهاوجنگلها وذخاير، به فقرودرماندگی گرفتار آمده اند.(195)

امام (ره ) معتقد بودند كه اگر ملت اسلامی سازماندهی اصولی و دقيقی پيدا كند و برنامه ی اقتصادی را در سايه ی اسلام و احكام اسلامی طرح ريزی نمايد و جهت گيری های كلی و اساسی را به نفع پابرهنگان و مستضعفان و فقر و محروميت زدايی قرار دهد و با اعتماد به نفس و اتكال به خدا و احكام الهی روی پای خود بايستد، در پرورش استعدادها، رشد ثروت ملی و افزايش در آمدها و توان اقتصادی ، موفقيت های چشمگيری به دست خواهد آورد.

ايشان برای احيای مبارزه با نظام سرمايه داری در جهان در ميان جوامع اسلامی و ايران ، تفكر رويارويی هميشگی اسلام با سرمايه داری را مطرح كردند:

پيغمبر اسلام (صلی الله عليه و آله و سلم ) كه مبعوث شدند، ايشان هم (همين طور) خوب آدم بايد حساب بكند، تاريخ را بايد ببينيد، حساب بايد بكنيد كه آيا پيغمبر به نفع اين سرمايه دارهای حجاز و طائف و آنجاها، مكه و آنجاها وارد شده است و مردم را تخدير كرده كه اينها بخورند آنها را، يا نه ، اين مردم ضعيف مستضعف را، اين سر و پابرهنه ها را تحريك كرده بر ضد اين سرمايه دارها و جنگها كرده اند يا اينها تا اينها را شكست دادند و بعضی شان (را) هم آدم كردند. (196)

و نيز:
كسی كه يك مقداری آشنا باشد به منطق قرآن ، می بيند كه اين قرآن است كه وادار كرد پيغمبر اسلام را به اينكه با اين سرمايه دارها دائما در جنگ باشد. با اين كسانی كه در حجاز و در طائف و در مكه و اينها، سرمايه دار بودند و صاحب قدرت و اشخاص قلدری بودند كه قدرتمند بودند.

قرآن بود كه پيغمبر اكرم را وادار كرد به اينكه با اين مردمی كه با مليت مردم با منافع توده های مردم ، مخالف هستند و استثمار می كنند اينها را، با اينها بايد جنگ بكنيد و تعديلی حاصل بشود. (197)

امام (ره ) دين اسلام و احكام و قوانين الهی آن را مخالف اساسی سرمايه داری معرفی نمودند و احكام و ارزش های متعالی آن را در طول تاريخ ، برانگيزاننده ی مردم عليه نظام های سرمايه داری و سرمايه داران قلمداد كردند و با توسل به اين نكته ، وظيفه ی مسلمانان را مقاومت و ايستادگی در برابر استيلای نظام و فرهنگ سرمايه داری اعلام نمودند.

3. عدالت اجتماعی و اقتصادی  

امام (ره ) معتقد بودند كه نظام و حكومت اسلامی ، نظامی است كه به وسيله ی انبيای الهی برای بسط عدالت اجتماعی تدوين شده است :

خدای تبارك و تعالی می فرمايد كه انبيا را ما فرستاديم ، بينات به آنها داديم ، آيات به آنها داديم ، ميزان برايشان داديم و فرستاديم ليقوم الناس ‍ بالقسط؛ غايت اين است كه مدرم قيام به قسط بكنند، عدالت اجتماعی در بين مردم باشد، ظلمها از بين برود. (198)

و نيز در جای ديگری می گويند:
همه زحمت انبيا برای اين بود كه يك عدالت اجتماعی درست بكنند برای بشر در اجتماع ، و يك عدالت باطنی درست كنند برای انسان در انفراد. (199)

امام (ره ) اعلام می كند حكومتی كه اسلام برای برپايی و اقامه ی آن آمده است ، اصلی ترين وظيفه اش گسترش عدالت است و حكومت اسلامی بايد بر اساس نظامی عادلانه طرح ريزی گردد و برای تحقق عدالت در تمامی شئون جامعه تلاش نمايد.

بر اساس ديدگاه های اقتصادی امام (ره )، نظام اقتصادی در جامعه ی اسلامی نيز بايد حول محور عدالت به چرخش در آيد؛ يعنی نظام اقتصادی اسلامی ، خود را از درون تعديل نمايد:

اسلام است كه جلوی منافع شخصی را می گيرد، اسلام است كه نمی گذارد اين گردن كلفتها زندگی اشرافی بكنند، يك زندگی آنطوری كه دلشان می خواهد بكنند. اسلام تعديل می كند. (200)

اين تاءكيد بر اسلام نشان می دهد كه ايشان معتقد بودند اسلام خودش  تعديل می كند.
به عبارت ديگر در صورت اجرای احكام و قوانين اسلامی ، سرمايه داری و اشرافی گری از بين می رود و ديگر جايی در اقتصاد جامعه ی اسلامی نخواهد داشت .

امام (ره ) تعديل نظام اقتصادی جامعه ی اسلامی را به چند صورت امكان پذير می دانستند:

1 - 3. با محدوديت قايل شدن بر ثروت های كلان در عين پذيرش انباشت صحيح ثروت

اسلام تعديل می خواهد؛ نه جلو سرمايه را می گيرد؛ و نه می گذارد سرمايه آنطور بشود كه يكی صدها ميليارد دلار داشته باشد و برای سگش ‍ هم اتومبيل داشته باشد و... امثال ذلك ؛ و يكی شب برود پيش بچه هايش ‍ نان نداشته باشد. نمی شود اين ؛ اين عملی نيست . نه اسلام با اين موافق است ، نه هيچ انسانی با اين موافق است . (201)

نظر ايشان اين بود كه احكام ، قوانين و فقه اسلامی را بايد در خط اصلی خودش كه خط دفاع از پابرهنگان و كوخ نشينان است استوار نگه داشت و منافع و حقوق اين فقيران و محرومان بايد از كاخ نشينان اخذ شود:

بايد هم در متن قوانين و مقررات و هم در متن عمل و عقيده و روش و منش جامعه پياده شود... و در يك كلام ، مصلحت پابرهنه ها و گود نشينها و مستضعفين ، بر مصلحت قاعدين در منازل و مناسك و متمكنين و مرفهين گريزان از جبهه و جهاد و تقوا و نظام اسلامی مقدم باشد و نسل به نسل و سينه به سينه ، شرافت و اعتبار پيشتازان اين نهضت مقدس و جنگ فقر و غنا محفوظ بماند. (202)

2 - 3. تحريم برخی از طرق كسب ثروت و منفعت

از ديدگاه امام (ره ) در نظام اقتصادی اسلامی برای جلوگيری از انباشت سرمايه و ثروت های كلان از راه های حرام ، بايد با توسل به طرق مختلفی ، مانع بی عدالتی های اقتصادی شد. ايشان در فتاوی و در كتب فقهی - اقتصادی خود (مكاسب محرمه ، البيع ، تحرير الوسيله ) انواع راه های حرام كسب ثروت از نظر اسلام را به طور كامل تشريح كرده اند.

3 - 3. تعديل از طريق قوانين مالی

از نظر امام (ره )، قوانين و احكام مالی و مالياتی اسلام طوری تنظيم و تدوين شده است كه بر اساس آن ، بايد از درآمدها و ثروت های بيشتر، ماليات بيشتری اخذ گردد تا تحقق اهداف اصلی اقتصاد اسلامی كه همان برقراری عدالت اجتماعی و اقتصادی است ، آسان تر باشد. در اين زمينه امام (ره ) می فرمايد:

در اين آيين ، (اسلام ) قوانين مربوط به امور مالی ، از قبيل ماليات و بيت المال و شيوه جمع آوری ماليات از همه اقشار و طبقات جامعه ، به طرز عادلانه ای تدوين و تنظيم شده است . (203)

4 - 3. توزيع مناسب و عادلانه ی ثروت های عمومی

امام (ره )، اين كار را يكی از واجبات اسلامی می شمارند:
كوشش برای اينكه كه ثروتهای عمومی و درآمد جنگ طبق قانون عادلانه اسلام توزيع شود. (204)

5 - 3. رفع نياز نيازمندان و محرومين به وسيله ی دولت و حكومت اسلامی

كسانی هستند كه اداره زندگانی خود را نمی توانند بچرخانند نه مال بقدر اعاشه يك سال دارند و نه قوه كسب و كار و صنعت دارند اينها فقرا و مساكينی هستند كه به واسطه پيری يا نقصان اعضا از كار افتاده باشند.

دولت بايد هر طور صلاح می داند، آنها را اداره كند؛ يا دارالعجزه تشكيل دهد يا كوپن بين آنها پخش كند و از طرف وزارت اقتصاد خباز خانه هايی تشكيل شود و آنها را به طور مناسب ، آبرومندانه از حيث خوراك و پوشاك اداره كند و يا آنكه به خود آنها مخارج ساليانه بدهد كه خود را اداره كنند.(205)

ب . مواضع امام خمينی (ره ) در برابر سياست های اقتصادی رژيم پهلوی

1. وابستگی اقتصادی  

بدون شك يكی از مهم ترين راه های وابسته كردن كشور يا جامعه ای ، وابستگی اقتصادی است . زيرا استقلال اقتصادی ، اساسی ترين امری است كه می تواند حكومت را به سوی استقلال سياسی بكشاند.

كشوری كه بتواند مواد غذايی و صنعتی مورد نياز خود را به تنهايی و بدون كمك بيگانگان تاءمين كند، بالقوه قادر است خود را از زير فشار كشورهای ديگر برهاند و استقلال سياسی و فرهنگی خود را حفظ كند وگرنه استقلال كشور به علت تهديدات بيگانگان و دخالت مستقيم آنان در زندگی مردم ، از طريق حصرهای اقتصادی در مخاطره قرار خواهد گرفت .

كشور ايران هم در زمان حاكميت رژيم پهلوی ، وابستگی شديدی به قدرت های خارجی به خصوص امريكا داشت و اين وابستگی به ويژه در بعد اقتصادی ، از شدت بيشتری برخوردار بود:

يكی از خيانتهايی كه شاه به كشور ما كرده است ، وابسته كردن اقتصاد ما به اجانب است . اقتصاد ما، به واسطه اعمال شاه ، چه در اصطلاحات ارضی كه بطور كلی موجب فساد زراعت شده و چه هزينه های بسيار فوق العاده ای كه به طور بيهوده خرج شده ، مثل خريدن سلاحهای بسيار زياد كه برای ملت ما نفع ندارد كه ضرر هم دارد.

و برای اجانب با آن سلاحها پايگاه درست شده است و... موجب ضعف اقتصاد و پاشيدگی اقتصادی و به هم ريختن بنيادهای اقتصادی است . (206)

نگاه كوتاهی به آمار توليدات داخل كشور از واردات روز افزون كالاهای لوكس ، مورد احتياج و غيره ، می تواند ما را به عمق آن وابستگی اقتصادی بيش از پيش واقف نمايد:

درد مملكت ما اين است كه استقلال ندارد. نه استقلال فرهنگ دارد، نه استقلال ارتش دارد، نه استقلال اقتصاد دارد. اقتصادش وابسته است . يك كار صحيح نمی كنند اينها. يك اقتصاد وابسته ای كه مونتاژ است - به اصطلاحشان - بايد از خارج بياورند بخرند؛ ما مصرف (كننده ) هستيم . بياوريم مصرف كنيم ... يك مملكت مصرفی هستيم . (207)

رژيم پهلوی در مسير توليد اندك . مصرف انبوه كالاهای وارداتی گام برمی داشت . در اين دوران ، مشاغل واسطه ای بين توليد كننده و مصرف كننده بسيار رايج شده بود و حاكميت پهلوی برای اشباع بازارهای مصرف ، به طور روز افزون خريد كالا از بازارهای خارجی و فروش آنها به قيمت كمتر در بازارهای داخلی را ترويج می نمود:

(شاه ) نفت ايران را تا آنجا كه می تواند استخراج می كند و با پول آن برای اجانب پايگاه نظامی تاءسيس می كند. و يا به بهانه صنعتی كردن كشور - صنايع مونتاژ - آن هم اكثرا با سرمايه های خارجی وبدون هماهنگی باشرايط اقتصادی كشور، ايران را بازار مصرف اجناس تجملی خارج ساخته و از اين طريق ثروت كشور را به هدر می دهد و بعد ادعای مدرنيزه كردن كشور را دارد. (208)

نظام اقتصادی تحميل شده بر ايران از دهه ی چهل تا انقلاب اسلامی ، از نوع نظام سرمايه داری وابسته بود كه در اثر آن ، كالاهای مصرفی ساخت خارج در كشور ترويج و صنايع داخلی به حالت ورشكستگی دچار شدند و به دنبال آن ، اقتصاد كشور متكی به صدور نفت خام گرديد.

يكی از نتايج استقرار اين نظام اقتصادی وابسته اين بود كه دخالت و نفوذ سياسی و نظامی مستقيم ، جای خود را به دخالت غير مستقيم از طريق وابستگی اقتصادی داد كه آن هم عواقب زيان باری را در پی داشت :

در ساليان دراز می بينيم كه اكثر و بلكه تمامی سياستهای شاه در زمينه های مختلف ، در جهت تاءمين هر چه بيشتر منافع امريكا و همدستان امريكا بوده است . كشاورزی ايران را به نفع امريكا نابود كرده است.

مخازن زيرزمينی و مخصوصا نفت را به غارت امريكا داده است و ايران را با پول نفت انبار اسلحه ساخت امريكا و همدستانش قرار داده است كه گذشته از اينكه اين سلاحها، به هيچ كاری جز كشتن فرزندان ملت در شهرها و دهات نمی خورد. بيش از چهل هزار مستشار نظامی امريكايی را بر ما تحميل كرده است ، كه علاوه بر اينكه در هر سال بابت حقوق آنان ، هزينه كمر شكنی بر ما تحميل می شود، اصولا همين مستشاران زير نظر سفارت امريكا، تمامی اوضاع كشور را برای حفظ منافع امريكا كنترل می كنند. (209)

از جمله عللی كه موجب گرديد اقتصاد ايران در عصر پهلوی ، به قدرت های خارجی از جمله امريكا وابسته گردد عبارت اند از: تكيه بر اقتصاد تك محصولی و تك پايه ی نفت خام ، سرمايه گذاری سنگين خارجی در صنايع نفتی ، گازی و كشاورزی ، وابستگی صنعتی به خصوص در صنايع مونتاژ و مصرفی از طريق اخذ وام و اعتبار ماشين آلات ، فن آوری ، خدمات صنعتی و دادن حق الامتياز به سرمايه های خارجی . (210)

به دنبال تشديد وابستگی اقتصادی ايران ، سيل سرمايه داران خارجی به كشور ايران شروع شد تا حدی كه سرمايه داران خارجی بعد از بخش های اقتصادی ايران را كاملا قبضه نمودند:

شاه با زور سرنيزه ، حق كارگران و زحمتكشان شريف و محروم ايران را بر باد داده است . سرمايه داران امريكايی ، ايران را بهترين نقطه برای استثمار می دانند و سرمايه های خود را به اشكال مختلف به ايران سرازير كرده اند. (211)

با اجرای برنامه ی اصلاحات ارضی در ايران ، زمينه ی نفوذ و هجوم سرمايه ها و كالاهای خارجی به روستاها و شهرهای ايران فراهم شد و تسلط نظام اقتصادی سرمايه داری غرب و وابستگی اقتصادی ايران تشديد گرديد. اين امر جريان دو قطبی شدن جامعه را سرعت بخشيد. (212)

امام (ره ) در اين باره می آورد:
وقتی كه اقتصاديات ملت را ملاحظه بكنيد، زراعت ما را بكلی به هم زدند به اسم اصلاحات ارضی كه تز امريكا بود. اصلاحات ارضی به ما چه مصيبتها وارد آورد؛ مصيبتی كه وارد آورد تمام زراعتهای ايران را از بين برد... بازار درست كردند برای امريكا، آنها زياد داشتند، می سوزاندند يا به دريا می ريختند، حالا می دهند پول می گيرند؛ نفت می گيرند.

اين يك باب كه زراعت ما را از بين بردند و ما شديم جيره خوار آنها و بازار برای آنها؛... از آن طرف ، يك ضرر ديگر خورد و آن اينكه تمام اين دهقانها... تمام اين بيچاره ها وقتی زراعتهايشان از دستشان رفت ، كوچ كردند به شهرها، كه عمده اش تهران است.

آمدند در اطراف تهران با يك كوخهايی ، با يك چادرهايی ، با يك خانه های گلی كوچك ، با عائله زيادشان درآنجامنزل گرفتند وبايك مصيبتهايی اين بيچاره ها اعاشه می كنند. اين دروازه تمدن اينهاست ! اينها را برای ما درست كردند! اين قضيه زراعت ما، كه زراعت ما بكلی فلج شده است . (213)

شاه در اوايل دهه ی چهل ، برای حفظ مقام ، موقعيت و امتيازات خود، مسئوليت اجرای برنامه ی استعماری سرمايه داری را در ايران به عهده گرفت . قانون اصلاحات ارضی و انقلاب سفيد شاه نمونه ای بود از راهبرد تسلط استعمار سرمايه داری بر بازارهای جهانی به وسيله ی تجديد سازمان طبقات حاكم وابسته به استعمار، نه ابتكار شاه و خواست طبقه ی حاكم ايران .

آمريكا مهم ترين كشوری بود كه در عصر پهلوی دوم به صدور سرمايه و كالا به ايران اقدام كرد. سرمايه ها و كالاهای خصوصی امريكايی تا زمان سقوط سلطنت پهلوی در رشته های اساسی اقتصاد ايران نفوذ و تسلط كامل داشتند و سرمايه های خارجی به تدريج متوجه بخش های كليدی (صنايع پتروشيمی ، صنايع فلزی و بخش كشاورزی ) گرديد. (214)

نظام سياسی پهلوی نيز از دهه ی چهل به بعد، وابستگی اقتصاد ايران به سرمايه های خارجی را تشويق می نمود. بخش توليدات نفتی كه مهم ترين بخش اقتصادی ايران به شمار می رفت ، از كودتای 28 مرداد 1332 ه ش به بعد، در اختيار كنسرسيومی قرار گرفت كه سهامداران عمده اش شركت های نفتی امريكايی و انگليسی بودند.

صادرات اقتصاد ايران به طور عمده متكی و وابسته به صدور نفت خام ، به وسيله ی كنسرسيوم نفتی بود و درآمد نفت بزرگ ترين درآمد دولت را تشكيل می داد و اجرای همه ی برنامه های اقتصادی از محل درآمد آن تاءمين می گرديد.

بنابراين می توان گفت كه شركت های نفتی به خصوص كنسرسيوم قدرت اصلی اقتصادی در ايران را در اختيار داشتند و با كمترين تغيير در درآمدهای نفتی تامين هزينه های واردات كالاها و خدمات و پرداخت ها و سرمايه گذاری های دولتی و در كل ، فعاليت های اقتصادی در ايران دچار تزلزل می گرديد. امام (ره ) در زمينه ی ارتباط نفت با وابستگی اقتصادی ايران در عصر پهلوی می فرمايند:

شاه نفت ما را برای تحكيم خودش بدون هيچ مجوزی به امريكا می داد و از پول آن اسلحه امريكايی كه به هيچ درد ملت ايران نمی خورد، می خريد. اصولا نفت تاكنون پشتوانه حكومت غاصبانه شاه بود. (215)

و نيز:

نفت الان يك بودجه بسيار زيادی است كه يكی از خيانتهايی كه الآن شاه برای ملت ما می كند اين است كه اين ذخيره ای كه بايد برای سالهای بسيار طولانی برای نسلهای آتيه محفوظ بماند و زندگی بكنند با همين ذخاير، اين آدم می خواهد كه در ظرف بيست سال ، سی سال همه اش را به حلقوم امريكا بكند و در ازايش هم چيزی دريافت برای منفعت ملت نكند. (216)

2. غارت اموال و ثروت های ملی  

خانواده ی پهلوی و در كل نظام سياسی پهلوی ، نه فقط در زمينه های نظامی ، اداری و سياسی ، بلكه از نظر اقتصادی نيز وابسته به استعمارگران و قدرت های بيگانه ی خارجی بود. اين قدرت نظامی و سياسی شاه ، به او امكان می داد كه با بهره برداری از اين موقعيت ، به ثروت خود و خانواده و اطرافيانش بيافزايد.

درباره ی ميزان واقعی ثروت خاندان پهلوی ، آمارهای دقيقی در دست نيست ، زيرا اين ثروت ها كه حاصل غارت ثروت های ملی است ، در بسياری از كشورهای خارجی در بانك ها، مؤ سسات بيمه ، شركت های ساختمانی ، بنگاه های خصوصی ، رستوران ها، هتل ها و كاباره ها پراكنده شده بودند. امام (ره ) در زمينه ی غارت اموال ملی به وسيله ی خاندان پهلوی می گويد:

اگر زلزله ای در گوشه كشور رخ دهد، يك راه درآمد و حرام خوری به روی سودجويان حاكم باز می گردد تا به نام زلزله زدگان جيب خودشان را پر كنند. در قراردادهايی كه حكام ستمكار و ضد ملی با دولت ها يا شركت های خارجی می بندند، ميليون ها از پول ملت را به جيب می زنند و ميليون ها از پول ملت را عايد خارجيان و اربابان خود می كنند.

اين ها جريانات سيل آسايی از حرامخواری است كه پيش چشم ما صورت می گيرد و هنوز ادامه دارد؛ چه در تجارت خارجی و چه در به اصطلاح قراردادهايی كه برای استخراج معادن يا بهره برداری از جنگل ها و ساير منابع طبيعی بسته می شود يا برای كارهای ساختمانی و راه سازی يا خريد اسلحه از استعمارگران غربی و استعمارگران كمونيست . (217)

شاه به سرمايه داران بزرگ اجازه داده بود كه با تاءسيس بانك های خصوصی و خريد سهام عمده ی شركت ها و مؤ سسات دولتی ، منابع مالی و ارزی جامعه را به انحصار خود در آوردند. حتی شركای بنياد پهلوی از طريق بانك ها به جذب ثروت های بيشتر دست زدند.

بانك ها با پول های پس ‍ انداز مردم در طرح های وارداتی و كارخانه های مونتاژ سرمايه گذاری كرده و سودهای كلانی بردند.

زيان بخش ترين جنبه ی اقتصاد ايران در دوران حاكميت پهلوی دوم ، بی عدالتی و تبعيض اقتصادی بود. اختلافات طبقاتی هر روز بيشتر و بيشتر می شد. در حالی كه عده ی كمی درآمد سالانه شان بيش از 3000 دلار بود، اكثريت مردم با كمتر از 100 دلار در سال زندگی می كردند. 10 در صد از طبقه ی ممتاز و سرمايه دار، 41 درصد امكانات و مصرف را به خود اختصاص داده بودند. (218)
امام (ره ) در زمينه ی غارت گری اموال و منابع ملی به وسيله ی خاندان پهلوی و افراد وابسته به دربار پهلوی ، چنين موضع گيری نموده اند:

(شاه ) يك آدمی است كه همه چيز ما را از دست داده و برده است از بين ، همه منافعی كه در اين مملكت قابل اين است كه برده بشود و مردم از آن استفاده بكنند، خود ملت از آن استفاده بكند، ايشان يا خورده است يا داده به ديگران خورده اند؛ يا خودش در بانكهای خارج جمع كرده ... يا خودش ‍ برده است و پولهای ايران را، اين شصت هزار نفری كه می گويند كه جزء اشخاصی است كه به او مربوط هستند و از رفقايش هستند و از فاميلشان هستند و از اينها هستند، به اينها داده خورده اند، و يا به اربابها داده خورده اند. (219)

در دوره ی نفوذ و توسعه ی سياسی و اقتصادی استعمار سرمايه داری در ايران ، حكومت هر چه بيشتر به طرف استبداد و رژيم متمركز سلطنتی پيش ‍ رفت . شاه تمام كشور را ملك شخصی و همه ی مردم را رعيت خود تلقی نمود. سخن و تصميم شاه مستبد، قانون به شمار می رفت و خارج از حدود و سيطره ی دربار و دولت ، هيچ قدرت و سازمان اجتماعی شايان ذكری كه در مقابل استبداد و خودكامگی بايستد، وجود نداشت .

روابط سياسی و اقتصادی با خارج ، تنها از طريق دربار ممكن بود. دربار سلطنتی مركز ثقل طبقه ی حاكم و قدرت دولتی به شمار می رفت . به اين ترتيب كافی بود كه استعمار سرمايه داری ، شاه و دربار را تحت نفوذ خود قرار دهد و با دادن رشوه ، آنها را بخرد تا بتواند با كسب امتيازات و عقد قراردادهای پر منفعت ، ايران را غارت كند كه چنين نيز شد:

حرف ما اين است كه اين ياغی را اينها بالای سر ما گذاشتند. انگلستان از آن طرف تاءييدش می كند و شوروی از آن طرف تاءييدش می كند. همه هم برای منافع خودشان است . نوكری از اين احمق تر و بهتر برای آنها نيست كه همه چيز ملت خودش را به رايگان به آنها بدهد. گازش را شوروی ببرد و نفتش را امريكا و انگلستان ببرد؛ و هر كس يك گوشه ای را گرفته ، دارد می برد...

هر يك طعمه ای است كه مثل اين سگهای لاشخور كه دور اين طعمه اند، هر كس می كشد طرف خودش . ايران الآن اينطوری شده است كه يك طعمه ای شده برای اين نفتخوارها و لاشخورها و دارند از هر طرف می كشند آن را، و قوه مجريه اش هم عبارت از محمد رضا خان پهلوی . (220)

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

پیام هفته

تحمیل نظر خویش بر آگاهان
قرآن : ... ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُوا عِباداً لي‏ مِنْ دُونِ اللَّهِ ... (سوره نحل، آیه 52)ترجمه: هیچ کس (حتی پیامبر) حق ندارد به مردم بگوید به جای خدا مرا عبادت کنید.حدیث: روی الحلبی قلتُ لاَبی عبدالله علیه السلام ما أدنى ما یکون به العبد کافراً ؟ قال: « أن یبتدع به شیئاً فیتولى علیه ویتبرأ ممّن خالفه (معانی الاخبار ، ص 393)ترجمه: ... حلبی روایت می کند که از امام صادق (ع) پرسیدم : کمترین سبب کافر شدن انسان چیست؟ فرمودند : این‌که بدعتی بگذارد و از آن بدعت جانبداری کند و از هر کس با او مخالفت کند روی برگرداند و آنان را متهم و منزوی سازد.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید