چاپ کردن این صفحه

تقدیم

تقديم:

به آستان مقدس مولا، امام زمان، مهدى موعود (عجل الله تعالى فرجه الشريف) به اميد قبول كريمانه حضرتش؛ و به محضر عالمان ربانى كه در گشودن جاده هدايت و مسير سعادت مجاهدت نمودند؛ به ويژه طاغوت برانداز قرن، فرزند زهراى اطهر، امام خمينى قدّس سرّه.

 

و به وارستگان از تعلقات دنيوی، كه در راه اعتلای حق و عدالت، به فوز شهادت نائل آمدند؛ به خصوص شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس.

و به روان مرحوم پدر و نيز محضر مادرم، كه كامم را با محبت اوليای الهی گشوده و در تربيت دينی ام همت گماردند.

تشكر و قدردانی از: اساتيد بسيار ارج مندی كه خوشه چينی از خرمن معارفشان، برای حقير، توفيقی پس ارزنده بوده است؛

به ويژه از محضر استاد ارج مند، حضرت آية الله جناب آقای رحمانی سبزواری، كه با رهنمودهای ارزش مندشان در سامان اين نوشتار، حقير را هدايت و دست گيری فرمودند.

و از محضر استاد ارج مند، حضرت آية الله جناب آقای دكتر عابدی، كه از مشاوره های عالمانه آن جناب، در تنظيم نوشتار حاضر، بهره های وافری برده ام؛ و از خانواده ام كه با صبر و بردباری فراوان، مددكارم بودند.

چكيده اقتضای اراده تكوينی خداوند بر اين است كه انسان موجودی انتخاب گر و آزاد باشد و در راستای بهره مندی انسان از كمال آزادی در انتخاب سرنوشت؛ هيچ مخلوقی را بالأصالة اجازه اعمال اقتدا بر عملكرد و تصميمات او نباشد.

او در وادی انتخاب سرنوشت و حركت به سوی سعادت واقعی، انسان به حكم عقل هدايت های و حياتی را ضرورت می داند. و لازم می بيند كه عقل و فهم خود را تنها تحت ولايت الهی قرارداده و فقط در برابر اقتدار خدای هستی بخش كرنش نمايد.

با اين حال تمايل طبيعی انسان به حيات اجتماعی؛ او را محتاج به نظامی می كند، كه ابعاد گوناگون حيات اجتماعی او را با وضع قوانين و ايجاد محدوديت در انتخاب های انسان، مديريت نمايد. اما چنين اقتدار و سلطه ای در برابر مقتضای آفرينش انسان، كه آزادی در اراده و انتخاب و مجاز نبودن احدی جز خدای حكيم در اعمال حاكميت است؛ همواره با چالشی جدی و تعارضی پيوسته توأم می باشد.

بی ترديد، حل اين تعارض در گرو آن است كه بتوان اقتدار فرمانروا را براساس معيارهای عقلانی، برخاسته از ولايت و اقتدار منبعی دانست كه عقل به طور مسلم، حكم به حقانيت ولايت او بر سرنوشت انسان می نمايد. يعنی می بايست حقانيت و مشروعيت حاكميت از مبنايی الهی برخوردار باشد.

از بهترين راه كارها در كشف چنين مبنايی تنقيح وجه مشروعيت حاكميت ها به شيوه مقارنه ای است. مطالعه حاكميت های موسوم به مردم سالار يا دموكراسی ثابت می كند كه مشروعيت برخاسته از اذن و اراده مردمی كه امری متغير و غير عينی است؛ نمی تواند مبنايی الهی را در حقانيت و مشروعيت نمايان سازد.

اما نمودار حقيقی مبنايی الهی در حقانيت حاكميت در مطالعه حكومت علوی به عنوان حكومت دينی اصيل بدست می آيد و ثابت می شود كه مبنای الهی در حقانيت حاكميت تنها وقتی است كه مشروعيت و حقانيت برخساته از اذن حق تعالی بوده باشد.

كه به حكم عقل، شايستگان چنين اذنی، افرادی هستند كه اولا؛ مقرب ترين انسان ها به درگاه خداوند می باشند و ثانيا؛ در آگاهی از خواست و رضايت حق تعالی از علم الهی برخوردار می باشند. يعنی انبياء عظام (صلوات الله عليهم) و ائمه معصومين عليهم السّلام و در دوران غيبت، به حكم عقل و نقل، حاكميت فقهاء عادلی كه در تقوا پيشگام ترين افراد و در آشنايی با احكام الهی، اعلم آنها هستند؛ از مشروعيت الهی؛ برخوردار می باشد.

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)