فصل دوم : مبانى سياست و حكومت مطلوب در وصيت نامه حضرت امام

فصل دوم : مبانى سياست و حكومت مطلوب در وصيت نامه حضرت امام  

فصل حاضر به تبين مبانى سياست و حكومت مطلوب در وصيت نامه امام خمينى اختصاص يافته است.

تذكر اين نكته ضرورى است كه مبانى و اصولى كه در ادامه به تبين آنها پرداخته خواهد شد بدون هيچ گونه ترتيب منطقى شده اند و تقدم و تاءخر مواردى خاص نمايانگر اهميت يا بى اهميتى آن مورد نيست.

 

همچنين بايد توجه داشت برخی از موارد كه در اين فصل تحت عنوان مبانی از آن ياد می شود در فصل نخست اين بخش در ذيل عنوان سياستهای مطلوب و يا كار ويژه های حكومت اسلامی آمده اند علت اين يگانگی و اشتراك اشتراك ميان برخی مبانی و سياستها و كار ويژه آن است كه رابطه ای تعاملی ميان مبانی و ساختارهايی كه بر اين بنا شده است (15)وجود دارد كه به توليد ساختارها بر اساس مبانی و اوسط آن ها از يك سو و باز توليد ساختارها از سوی ديگر می انجامد.

مبانی سياست و حكومت مطلوب در وصيت نامه حضرت امام عبارتند از:

1- استقلال 

از جمله اساسی ترين مبانی و اصولی كه بنا به وصيت نامه حضرت امام بايد پايه و مبنای سياست و حكومت مطلوب قرار داده شود، مفهوم استقلال است . همان گونه كه در فصل يكم اين بخش آمده بيشترين تاكيد در خصوص مسائل سياسی در وصيت نامه حضرت امام به مقوله استقلال اختصاص پيدا كرده است .

در نظر امام استقلال در سه بعد تجلی پيدا می كند: الف - استقلال سياسی ب - استقلال فرهنگی ج - استقلال اقتصادی .

از وصيت نامه ايشان چنين استفاده می شود كه تقدم زمانی با استقلال سياسی است و كسب استقلال اقتصادی و فرهنگی در اولويتهای دوم و سوم زمانی قرار دارد؛ اما از منظر اولويت ارزشی استقلال سياسی و فرهنگی مقدم بر استقلال اقتصادی اند.

ديدگاههای حضرت امام در خصوص ابعاد سه گانه استقلال به اين شرح است :

الف -استقلال سياسی 

توجه و دقت نظر حضرت امام در جريانات و اوضاع بين المللی جهان باعث گرديد تا ايشان نگرشهای خود در حوزه سياست را مبتنی بر مفروضاتی واقع بينانه بنا نهند. از جمله اين مفروضات تاكيد بر قدرتهای استعمارگر بيگانه و به دنبال آن حاكميت نظام دو قطبی بر جهان و تاءثيرات عمده آن دو بر روند سرنوشت بشريت ، جهان اسلام و كشور ايران بوده است .

ايشان در بخشهای مختلف وصيت نامه ونيز در اكثر پيامها و سخنان خود بر نقش استعمارگران و ابر قدرتها در رقم زدن سرنوشت ناخوشايند كنونی برای مستضعفان جهان ، مسلمانان و مردم ايران تاكيد كرده ، ضمن نكوهش ‍ تسلط ابر قدرتها بر سياستها، مقدارت و حكومتهای كشورهای اسلامی و بندگی و سر سپردگی سياستمداران و حاكمان ، اكثر قريب به اتفاق ممالك مسلمانان در برابر سلطه گران جهانی، به نفی و رد چنين مناسباتی می پردازند.

در چنين بستری است كه ايشان ضمن بر شمردن نتايج عدم استقلال سياسی ، ضرورت استقلال سياسی جهان اسلام و خصوصا ايران اسلامی را تبين كرده اند. ايشان وابستگی نظامهای اسلامی به غرب و شرق را عامل بدبختی مسلمانان دانسته (16)و بر كوتاه كردن دست استعمارگران خارجی (17) و ستمگران و جهانخواران از كشور ايران (18) تاكيد می كنند.

دخالت سفارتخانه های كشورهای استعماری در تعيين دولتها و مجالس ‍ فرمايشی در ايران قبل از انقلاب (19) از نمونه نتايج وابستگی سياسی ای است كه حضرت امام بارها به زشتی و نادرستی چنين مسايلی اشاره نموده اند.

اهميت استقلال سياسی در نظر حضرت امام به حدی است كه ايشان در وصيت نامه خود از آن به عنوان راه مستقيم الهی كه نافی وابستگی به شرق ملحد و غرب ستمگر كافر است تعبير كرده ، پايبندی به آن را به ملت ايران و ساير ملتهای شريف و ستمديده توصيه فرموده اند (20)

عدم وابستگی به شرق و غرب و رد پذيرش سلطه دو ابر قدرت حاضر در صحنه بين الملل در زمانی كه تقريبا تمامی كشورهای جهان جزء اقمار يكی از دو قطب غرب يا شرق به شمار می آمدند از جمله تاءكيداتی است كه در وصيت نامه حضرت امام وجود دارد.

ب -استقلال فرهنگی 

عنصر محوری اين بعد از استقلال ، نفی غرب زدگی و شرق زدگی است . شرف زدگی در زمره تعابيری است كه بخشهای عمده ای از وصيت نامه حضرت امام به آن اختصاص يافته است . مقصود ايشان از شرق زدگی و غرب زدگی ، كنار گذاشتن فرهنگ خودی و تعلق خاطر و تسليم در برابر يكی از دو فرهنگ غالب آن روزگار بوده است .

به نظر ايشان قدرتهای شرقی و غربی كاری كردند كه مردم كشورهای استعمار زده ، خود، فرهنگ ، قدرت و داشته های خود را هيچ انگاشته و در برابر همه چيز بيگانه ، سر تسليم فرود آورند. (21) از آن جا كه عنصر اساسی مقاومت يك ملت يا جامعه در برابر تسلط سياسی و اقتصادی بيگانه ، فرهنگ آن ملت يا جامعه است ، لذا حذف اين عنصر باعث می شود تا قدرتهای سلطه گر و استعماری ، نيروی مقاومی را در برابر خود نديده و به سهولت به اهداف اقتصادی و سياسی خود در ميان ملت مغلوب دست پيدا كنند.

آن چنان كه از متن وصيت نامه حضرت امام استفاده می شود، ايشان با دقت نظر در اين استراتژی برتری جويانه قدرتهای بزرگ ، ضمن بر شمردن پيامدهای منفی چنين رويدادی برای ملتها تحت سلطه ، روشهای اجرايی چنين استراتژيهای را نيز در وصيت نامه خويش تبيين كرده اند تا ضمن آشنا ساختن مخاطبين خود با چنين خطری ، شيوه های نفوذ و عملكرد آن را نيز توضيح داده و روشهای مقابله با آن را به آنان بياموزند.

از جمله اساسی ترين روشهای سلطه جويی فرهنگی استعمارگران در ميان جوامع بوده است . در چنين مراكز آموزشی ، ابتدا فرهنگ و تمدن خودی به عنوان امور سنتی و ارتجاعی و نا كارآمد معرفی شده و سپس تقليد كوركورانه از شرق و غرب به عنوان يگانه جانشين آن مطرح می گرديد و دست پرورده های چنين مراكزی به نوبه خود به نويسندگان و عالمانی بدل می شدند كه با تفاخر به غرب زدگی يا شرق زدگی خود. فرهنگ و تمدن بومی را به باد انتقاد گرفته و سركوب و منزوی می ساختند.(22)

نويسندگان به اصطلاح روشنفكرانی كه به جای آنكه در فكر استقلال و آزادی كشور و ملت خود باشند به سوی يكی از دو قطب جهانی گرايش داشتند. (23)

از ديگر مجاری نفوذ و ترويج وابستگی فرهنگی و به تعبير حضرت امام ، ابزارهای مؤ ثر در تباهی و تخدير ملتها و خصوصا نسل جوان در صد ساله اخير، راديو، تلويزيون ، سينما و تئاتر (24) بوده است.

در ديدگاه ايشان فيلم های سينما و تلويزيون از فرآوردهای غرب يا شرق بود كه طبقه جوان را از مسير عادی زندگی و كار و صنعت و توليد و دانش منحرف و به سوی بی خبری از خويش و بدبينی نسبت به فرهنگ كشور خود سوق می داد.(25)

حضرت امام راه كسب استقلال فرهنگی و مقابله با مسائل و مشكلات فوق را، اداره دانشگاهها و مراكزتعليم وتربيت به وسيله برنامه های اسلامی وملی كه كودكان و نوجوانان وجوانان را در راه منافع كشورتربيت كند،عنوان كرده(26)وسلامت وبقای استقلال فرهنگی رادرگروحفاظت از دانشگاهها و مراكز تعليم و تربيت در برابر نفوذ عناصر منحرف غرب زده و شرق زده دانسته اند (27)

ج - استقلال اقتصادی 

استقلال اقتصادی (28) از آنجا دارای اهميت است كه بدون آن كسب استقلال فرهنگی و سياسی ممكن نخواهد بود و در واقع از مهمترين روشهای حفاظت از استقلال سياسی و فرهنگی ، كسب استقلال اقتصادی است . به نظر حضرت امام قدرتهايی كه قصد به بردگی كشاندن ساير ملتها را دارند با عقب مانده نگه داشتن آن ملتها، بازار كالاهای خود را فراهم می آورند.(29)

نتيجه چنين حالتی وارد كردن كالاها از هر قماش و سرگرم ساختن طبقه جوان با اقسام اجناس وارداتی از قبيل ابزار آرايشی و تزئينات و تجملات و بازيهای كودكانه و مصرفی باآوردن خانواده هاست . (30) حضرت امام در وصيت نامه خود را چنين تاكيد كرده اند كه : مادامی كه در احتياجات صنايع پيشرفته ، دست خود را پيش ديگران دراز كنيد و به دريوزگی عمر را بگذرانيد قدرت ابتكار و پيشرفت در اختراعات در شما شكوفا نخواهد شد.(31)

و برای وصول به استقلال اقتصادی و خود كفايی توصيه كرده اند ككه : اگر مصرف كالاها ساخت جهانخواران تحريم شود و به كوشش ‍ و سعی در راه ابتكار افزوده شود اميد است كشور خودكفا شده و از دريوزگی آنان نجات يابد. (32) و بر دولتها و دست اندركاران است كه در حال حاضر و آينده از متخصصين خود قدردانی كنند و آنان را با كمكهای مادی و معنوی تشويق به كار كنند و از ورود كالاهای مصرفی و خانه برانداز جلوگيری كرده و به آن چه دارند قناعت كنند تا خود سازنده همه مايحتاج خود شوند. (33)

در مجموع می توان وصيت حضرت امام در خصوص استقلال را در اين جمله خلاصه نمود : وصيت من به همه آن است كه با ياد خدای متعال به سوی خود شناسی و خودكفايی و استقلال با همه ابعادش به پيش رويد.(34) در نظر ايشان عامل اصلی استقلال كشورو جامعه نجات آن از ننگ وابستگيها و پيوستگيها به قدرتهای استعمارگر، وفاداری به اسلام است.(35)

اين ميزان تاكيدحضرت امام درمتن مهمی مانندوصيت نامه سياسی- الهی ناشی از تعاليم قرآنی اهل بيت - عليهم السلام - است . تعاليمی كه هيچ طريقی را برای تسلط كفار بر مومنان قرار نداده است. (36)

2- عدالت اجتماعی 

از جمله مبانی سياست و حكومت مطلوب كه در وصيت نامه سياسی - الهی حضرت امام به آن اشاره شده ، عدالت اجتماعی است . در ديدگاه حضرت امام اهميت اين مقوله به حدی است كه ايشان انگيزه پيامبر اسلام صلی الله عليه و آله در تشكيل حكومت را بسط عدالت اجتماعی می دانند. (37)

به نظر ايشان تاسيس حكومت حق برای عدالت اجتماعی همان امری است كه پيامبر اسلام و اوصيای معصومش و ساير انبيای الهی برای تحقق آن فعاليت می كردند و از اين روست كه ايشان تلاش برای اقامه عدالت اجتماعی توسط حكومت صالحه را از بزرگترين واجبات و عبادات شمرده اند. (38)

حضرت امام عدالت اجتماعی را لازمه يك رژيم و حكومت سالم می دانند(39) و هم از اين روست كه در وصيت نامه خويش بارها بر عدالت اجتماعی تاكيد نموده ، تلاش در جهت بسط و اقامه آن را توصيه فرموده اند.

رفع تبعيضها و اختلافات طبقاتی ناشی از مناسبات ظالمانه و نه هر اختلاف و تبعيض و كم كردن فاصله امكاناتی روستاها و مناطقی محروم شهری با مناطق برخوردار از امكانات ، از جمله مصاديق اجرا و اقامه عدالت اجتماعی است كه در وصيت نامه حضرت امام به آن اشاره شده است.

با توجه به اين امر كه حضرت امام ، اقامه عدالت اجتماعی را از جمله انگيزه های اساسی پيامبران و اوليای خدا جهت تشكيل حكومت عنوان كرده اند، می توان به اين نتيجه رسيد كه تنها حكومتی می تواند اقامه عدالت اجتماعی باشد؛ كه شالوده آن بر عدالت استوار باشد؛ همان گونه كه ساختار حكومت نبوی و علوی بر پايه عدالت نبوی و علوی بنيان نهاده شده بود.

اين ديدگاه حضرت امام دقيقا بازتاب ديدگاه قرآن در خصوص ‍ قسط و عدل است ؛ چرا كه خداوند ثمره عملی بعثت انبيا و نزول كتاب و ميزان و حديد را اقامه قسط در ميان مردم بيان فرموده است .(40)

3- وحدت 

وحدت به عنوان يكی از مبانی سياست و حكومت مطلوب ، به سه معنی در وصيت نامه حضرت امام به كار برده شده است : نخست - وحدت ميان اقشار مختلف مردم ، خصوصا اقشار و طبقاتی كه در زمره نخبگان فكری و علمی جامعه محسوب می شوند؛ مانند دانشگاهيان و علمای حوزه . دوم - وحدت حوزه ميان مردم و مسؤ ولين نظام . سوم - وحدت ميان دولتمردان . حضرت امام در وصيت نامه خويش وحدت را يكی از رموز بقای انقلاب اسلامی دانسته اند. (41)

همچنين از جمله دلائل پيروزی انقلاب را وحدت كلمه مردم با انگيزه الهی عنوان كرده اند.(42) بر همين اساس مقوله وحدت از جمله مبانی سياست و حكومت مطلوب از منظر وصيت نامه حضرت امام معروفی شده است . حضرت امام ثمره اين اتحاد و تعاون ميان مردم را ترقی و تعالی كشور اسلامی معرفی كرده اند. (43)

با توجه به اهميت و نقش مثبت وحدت در بنای سياست و حكومت مطلوب است كه حضرت امام بارها در وصيت نامه خويش مردم و مسؤ ولان را به افزايش وحدت و انسجام ميان خويش و خنثی كردن تبليغات تفرقه افكن و خانه برانداز دشمن دعوت فرموده اند. (44)

بديهی است كه هر چه ميزان اختلاف و تفرقه در ميان و مسؤ ولين يك نظام بيشتر باشد ميزان آسيب پذيری آن حكومت افزايش يافته و در نهايت سقوط آن حكومت را در پی خواهد داشت و در طرف مقابل ، پيوستگی و اتحاد ميان مردم از يكسو و ميان مردم يا مسؤ ولين با يكديگر از سوی ديگر به استحكام حكومت و جامعه منجر می شود.

اين اتحاد مردمی به صورتی خود جوش و فارغ از هر گونه اجبار به ثمر می رسد و در اين صورت است كه مردم می توانند دستاوردهای مثبت اتحاد خويش را مشاهده كنند؛ در حالی كه اتحاد اجباری و يكنواخت و يك شكل كردن و يكسان خواستن مردم ، نامی جز ديكتاتوری و سلطه گری ندارد.

معنی اتحاد، كنار هم بودن است در حالی كه كنار هم گذاردن به واسطه نفی انتخاب و اجباری بودن هيچگاه نتايج مثبت اتحاد را در پی نخواهد داشت و حتی ممكن است نقض غرض شده و زمينه های مساعد برای پذيرش وحدت و انسجام را از بين ببرد.

4- مشاركت مردم 

از گسترده ترين مبانی و اصولی كه در وصيت نامه حضرت امام جهت بنای سياست و حكومت مطلوب ، به آن سفارش شده مشاركت مردمی است . تاكيد فراوان حضرت امام بر اين مقوله نمايانگر ميزان توجه و اهتمام ايشان به اين اصل اساسی در بنيان نهادن حكومت آرمانی مد نظر ايشان است .

حضرت امام پايه ريزی نظام جمهوری اسلامی را به دست توانای ملت متعهد دانسته اند. (45) همين جمله می تواند نشان دهنده نقش و اهميت مشاركت مردمی در تاءسيس حكومت و سياست مطلوب باشد. در خصوص مشاركت مردمی رهنمودهای متنوعی در وصيت نامه حضرت امام بيان شده است كه به شكل زير قابل ، جمع بندی و ارائه خواهد بود:

الف - مشاركت ، تكليف است نه حق 

ديدگاه حاكم بر وصيت نامه حضرت امام بر اين امر دلالت می كند كه مردم مسلمان مكلف به مشاركت هستند و بر خلاف ديدگاه رايج در تمدن معاصر غرب كه مشاركت را حق مردم می شمارد، حضرت امام مشاركت مردم در عرصه های مرتبط با حكومت را در زمره واجبات (46) شمرده و از عباراتی مانند : وظيفه شرعی ، (47) مكلف ، (48) لازم است ، (49) و بايد (50) در توصيف چگونگی مشاركت بهره جسته اند و عدم مشاركت مردم در مواقعی كه می بايد مشاركت نمانيد را در عداد گناهان بزرگ نابخشودنی (51) و در بعضی مواقع گناه كبيره و در راس همه گناهان (52) شمرده اند.

چنين نگرشی كه ملهم از نگرشی يگانگی دين و سياست است به مقوله مشاركت در وصيت نامه حضرت امام باعث شده تا در اين نوشته ، مشاركت مردم در امور سياسی و حكومتی ، تكليف غيرقابل گذشت برای آنها و نه صرفا حقی كه امكان استفاده از آن برای مردم داشته باشد، دانسته شود.

البته بايد توجه چهارچوب تكليف را در برابر وسعت و استطاعت شخص قرار می دهد و از اين روست كه حضرت امام نيز لزوم مشاركت مردم در امور سياسی و حكومتی را به ميزان توان و امكانات آنها منوط دانسته اند. (53)

ب - زمينه و فضای مشاركت 

هرچند در نگرش حضرت امام . مشاركت در سياست و حكومت وظيفه مردم است ، اما فراهم بودن زمينه و فضای لازم جهت مشاركت ، شرط لازم جهت مكلف نمودن مردم به مشاركت است . يعنی تا زمانی ككه موانع مشاركت مردم موجود بوده و فضای آزاد برای دخالت همه طبقات مردم مهيا نباشد مردم ، مكلف به مشاركت سياسی به گونه ای ككه مد نظر حضرت امام است نيستند و اين تكليف بعد از رفع موانع و ايجاد فضای آزاد مشاركت بر عهده مردم نهاده خواهد شد.(54)

ج - عرصه های مشاركت 

در وصيت نامه حضرت امام ، در عرصه های متنوعی جهت مشاركت مردمی معين شده اند كه برای آنها نشان دهنده اين واقعيت است كه اين موارد از باب تمثيل ارائه نشده اند بلكه مشخص كننده تمامی حيطه ها و مسائلی است كه مردم امكان مشاركت در آنها را دارا می باشند. اين عرصه عبارتند از :

ج - 1 - انتخابات : از جمله سرنوشت سازترين عرصه های مشاركت مردمی در حكومت مطلوب حضرت امام ، انتخابات است . همه پرسی ها، گزينش خبرگان رهبری ، رئيس جمهوری ، نمايندگان مجلس و اعضای شورای اسلامی بر عهده مردم گذاشته شده و ايشان حضور در همه انتخابات را به ملت وصيت كرده اند (55) و مسامحه در امر انتخابات را در برخی مواقع در رديف گناهان كبيره و در راس همه گناهان بر شمرده اند.(56)

ج - 2- حفاظت و پاسداری از حكومت و نظام : دومين پهنه ای كه وصيت نامه حضرت امام ، مشاركت مردمی در آن لازم دانسته است : حفاظت و حراست از نظام و حكومت است .

ج - 3 - حفاظت و پاسداری از حكومت و نظام : دومين پهنه ای كه وصيت نامه حضرت امام ، مشاركت مردمی در آن را لازم دانسته است ، حفاظت و حراست از نظام و حكومت است . چنين امری مستلزم آن است كه عملكرد نظام و مسؤ ولين آن به گونه ای باشد كه مردم ، نظام را از خود دانسته و در راه حفظ و حراست از آن آماده مشاركت باشند.

طبيعتا تا زمانی كه اين زمينه نشود، نمی توان از مردم انتظار مشاركت در امری خطير و پرهزينه مانند دفاع از نظام داشت . بر همين مبناست كه حضرت امام انقلاب را از آن همه ملت اسلامی دانسته ، حفظ آن را بر همگان فريضه می دانند (57) و تلاش و كوشش در راه حفظ حكومت اسلامی (58) و حفاظت و پاسداری از انقلاب و جمهوری اسلامی را از ملت ايران و عموم مسلمين ، طلب می كنند.(59)

ج - 4 - برخورد با خطاها و تخلفات : اين عرصه از مشاركت دقيقا منطبق با مفهوم دينی نهی از منكر است . مردمی كه مكلف به حفظ نظام و تلاش در راه حل مشكلات آن شده اند اين حق را دارند و بالاتر از آن مكلفند تا با هر گونه عملكرد تندرست و خلاف قانون و شرع ، مخالفت كرده ، خواستار اصلاح آن شوند.

حضرت امام در وصيت نامه خود به دقت به اين موضوع پرداخته و مراتب دخالت مردم در برخورد با تخلفات و قانون شكنيها و خطاها و چگونگی دخالت را ياد آور شده اند.به عنوان مثال ، ورود نيروهای مسلح به بازيهای سياسی (تعبير از حضرت امام است ) و گروهها و احزاب ، طبق قانون و نظر حضرت امام ممنوع است.

در اين رابطه ايشان به صراحت از ملت به عنوان وظيفه شرعی (در كنار دولت و مجلس ) می خواهند كه در صورت مشاهده چنين تخلفی (ورود نيروهای مسلح به بازيهای سياسی و يا عضويت در گروهها و احزاب ) به مخالفت با آن برخيزند.(60)

همچنين در خصوص چگونگی و مراتب در برخورد با خطاها و تخلفات می توان به اين بخش از وصيت نامه استناد كرد : مردم و جوانان حرب اللهی اگر به مواردی خلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح كشور در حوزه فرهنگ برخورد كردند، به دستگاههای مربوطه رجوع كنند و اگر آن دستگاهها كوتاهی نمودند خودشان مكلف به جلوگيری هستند و اگر قاطعانه جلوگيری نشود همه مسوولند.(61)

مطابق اين دستورالعمل مراتب دخالت مردم در برخورد با تخلفات را می توان به اين شرح برشمرد : نخست - اطلاع از تخلف ، دوم - ارجاع تخلف به دستگاههايی كه قانونا موظف به برخورد با آن تخلف هستند، سوم - پی گيری رفتار دستگاه مربوطه با متخلف و كشف كوتاهی دستگاه مربوط در برخورد با متخلف (در صورت انجام كوتاهی ) چهارم - برخورد مستقيم مردم با متخلف ، در صورت مشاهده قصور دستگاه موظف به برخورد با متخلف .

نكته قابل توجه اين كه به نظر حضرت امام برخورد مردم با تخلفات و خطاها وظيفه شرعی و تكليف آنها محسوب می شود و طبيعی است كه در حكومت مطلوب ، هيچ كس به خود اجازه مقابله با انجام وظيفه شرعی توسط مردم را نخواهد داد.

ج - 5 - تحقق محتوای حكومت اسلامی : حضرت امام كوشش در راه تحقق محتوای حكومت اسلامی (62) و عملی ساختن آن را از جمله عرصه های مشاركت مردم در حكومت اسلامی مطلوب خود دانسته اند.

نكته ای كه از اين بخش از وصيت نامه حضرت امام قابل استفاده است لزوم مشاركت مردم در تحقق محتوای حكومت اسلامی است ؛ به اين معنی كه بدون مشاركت مردم ، حكومت اسلامی و محتوای آن پياده نخواهد شد.

ج - 6 - تعالی اسلام و تحقق مقاصد قرآن كريم : از ديگر عرصه های مشاركت مردم در حكومت مطلوب حضرت امام ، پهنه تلاش در راه تعالی اسلام و تحقق مقاصد قرآن كريم است . ايشان حضور و مشاركت مردم در راه تعالی اسلام و تحقق مقاصد قرآن كريم را مايه افتخار خود عنوان كرده اند؛ (63) هرچند كه حكومت و نظام اسلامی نقش عمده ای در انجام وظيفه فوق دارد. اما بدون مشاركت مردم در انجام اين مهم به موافقت چندانی دست پيدا نخواهد كرد.

ج - 7 - مقابله با نفوذ وابستگان به بيگانه در نظام : از جمله ميدانهايی كه در وصيت نامه حضرت امام جهت مشاركت مردم تعيين شده است ، ميدان مقابله با نفوذ وابستگان به قدرتهای استعماری در جنبه های مختلف كشور و نظام است . (64) دعوت حضرت امام به جديت مردم در اين جنبه از مشاركت ، (65) نشان دهنده ميزان اهميت مشاركت فردی در چنين امری مهم است .

د-مشاركت كنندگان :

حضرت امام در وصيت نامه ی خويش ، مشاركت در امور سياسی و حكومتی را به قشر يا طبقه ی خاصی منحصر ندانسته و همه طبقات را موظف به مشاركت كرده اند. (66) ايشان همه ی ملت ، از مراجع و علمای بزرگ تا طبقه ی بازاری ، كشاورز، كارگر و كارمند را به مشاركت فرا خوانده (67) و بر حضور بانوان ، خرد و پير و جوان ، همدوش با مردان در اين امر تاكيد فرموده اند. (68) همه ی ملت ايران (69) به صورت عام و جوانان حزب اللهی (70) به صورت خاص ، مخاطب حضرت امام در مشاركت هستند.

ه - ضوابط مشاركت :

به منظور حفظ نظم در يك مجموعه ی حكومتی و رعايت وظايف و سلسله مراتب قانونی و با عنايت به اصل تفكيك و پيچيدگی امور در جهان معاصر، امر مشاركت مردمی بايد از چنان ضوابط و مقرارتی برخوردار باشد كه نه تنها مشاركت مردم در امور، باعث بی نظمی و عدم رعايت مقررات نشود بلكه انجام اين وظيفه شرعی از جانب مردم جلب بركات برای نظام گردد.

با عنايت به اين نكته است كه حضرت امام ، رعايت ضوابط در مشاركت را در وصيت نامه ی خويش تذكر داده اند : ملت بايد در سراسر كشور، اموری كه محول به اوست را طبق ضوابط اسلامی و قانون اساسی انجام دهد. (71) مطابق اين وصيت قانون اساسی ترسيم كننده ی چهارچوب قانون مشاركت مردم در امور سياسی و حكومتی است .

و- مضار عدم مشاركت:

تعبيری كه حضرت امام در وصيت نامه ی خويش ‍ برای توصيف عدم مشاركت بكار برده اند مسامحه در امور مسلمين (72) است . در ديدگاه حضرت امام ، عدم مشاركت مردم در امور سياسی و حكومتی و جدايی ملت از دولت باعث می شود تا راه برای دخالت قدرتهای بيگانه و استعمارگر و مسلط شدن آنها بر ثروتها و امكانات كشور هموار شود. (73)

به بيان ديگر در حكومت مطلوب حضرت امام ، استقلال سياسی و اقتصادی جامعه ، وابسته به مشاركت مردم در امور سياسی و حكومتی خواهد بود.

مروری بر ديدگاههای حضرت امام در خصوص مشاركت مردمی مشخص ‍ می كند ككه اين ديدگاهها منبعث از ديدگاه نبوی كلكم راع و كلكم مسوول عن رعيته است . در واقع در اين ديدگاه مشاركت در امور حكومت و سياست ، مسووليتی است كه تمامی مردم با توجه به توان خود، مكلف به شركت در آن هستند و عدم مشاركت باعث مواخذه در اين دنيا (74) و در برابر خداوند خواهد(75) شد.

5 - خدمت به مردم 

از جمله مبانی سياست و حكومت مطلوب در وصيت نامه ی حضرت امام خدمت به مردم است . به اين معنی كه از جمله اهداف بنا نهادن حكومت و اعمال سياست خدمت به مردم می باشد. در چنين نظامی ، قدرت ، محور سياست و حكومت قرار نخواهد گرفت بلكه جای خود را به خدمت خواهد داد.

ايشان در توصيه به دولت و دست اندكاران آن می فرمايند توصيه می كنم كه قدر ملت را بدانيد، در خدمتگزاری به آنها و خصوصا مستضعفان ، محرومان و ستمديدگان كه ولی نعمت و نور چشم همه ی ما هستند و جمهوری اسلامی ره آورد آنها است و با فداكاريهای آنها تحقق پيدا كرده است و حفظ می شود فروگذار نكنيد.(76)

حضرت امام با برقرار ساختن رابطه ای حقوقی ميان مردم و مسؤ ولين ، و دولتمردان را موظف به خدمت به مردم می دانند : وزرا و كارمندان دولت از بودجه ملت ارتزاق كرده و بايد خدمتگزار همه ی ملت و خصوصا مستضعفان باشند. (77)

خدمت به مستضعفان و محرومان از جمله تاءكيدات دائمی وصيت نامه حضرت امام به شمار می آيد. چرا كه سياست و حكومت مطلوب ايشان بايد تحقق آرمانهای قرآنی وراثت و استخلاف مستضعفين بر زمين باشد و اولين گام در راه تحقق چنين آرمانی بنای حكومت بر مبنای خدمت و خصوصا مستضعفين خواهد بود.

هم از اين روست كه حضرت امام ، خير دنيا و آخرت مسؤ ولين را در خدمت به محرومان می دانند : به همه در كوشش برای رفاه طبقات محروم وصيت می كنم كه خير دنيا و آخرت شما در رسيدگی به حال محرومان است . (78)

6 - خود باوری 

بدون خود باوری و اعتماد به نفس ، هيچ حركت سازنده ای متصور نيست و از آنجا كه تاءسيس حكومت از دشوارترين اقدامات بشری است ؛ به همين ميزان نقش خود باوری در بنا نهادن چنين حكومتی ارزنده جلوه می كند.

تاكيد قابل توجه حضرت امام به خود باوری و اتكای به نفس و توانايی های خود، هنگامی قابل درك است كه موقعيت حضرت امام به عنوان رهبر ملتی كه در طول قرون اخير همواره مورد تحقير بيگانگان قرار داشته است فهميده شود؛ رهبری كه قصد دارد با ياری چنين ملتی ، يك حكومت آرمانی - دينی را در دنيای جديد پايه ريزی كند.

ايشان خطاب به مردم ايران و مسلمانان جهان فرموده اند : بدانيد كه نژاد آريا و عرب از نژاد اروپا و آمريكا چيزی كم ندارد و اگر خودی خود را بيابد و ياس را از خود دور كند و چشم به غير نداشته باشد در دراز مدت قدرت همه كاری خواهد داشت ، به شرط اتكال به خدا و اتكای به نفس و قطع وابستگی به ديگران و تحمل سختيها برای رسيدن به زندگی شرافتمندانه .(79)

طعبا برای ملتی كه در يكصد ساله ی اخير و بر اثر دخالت قدرتهای استعماری به انواع وابستگيها آورده شده و همواره برای رفع نيازها (حتی نيازهای اوليه مانند مواد غذايی ) چشم به خارج از مرزها دوخته و تا حدودی به تن آسايی و گريز از سختی عادت داده شده و جو بی اعتمادی و ياس نسبت به خود، فضای ذهنی اكثريت آن مردم را احاطه كرده است ، به سادگی به خود باوری نخواهد رسيد و با توجه به اين واقعيت است كه حضرت امام دور كردن ياس از خود، قطع وابستگی به بيگانگان ، تحمل سختيها و از همه مهمتر اتكال به خداوند و اعتماد به خود را از شروط دستيابی به خود باوری عنوان كرده اند.

حضرت امام با استناد به موقعيت جنگی كشور (در زمان تنظيم وصيت نامه ی خويش ) نمونه ای از وصول به خود باوری را جهت تذكر به مخاطبين خود ياد آوری كرده اند : در اثر راه اندازی شد و اثبات كردند كه اگر بخواهيم می توانيم (80)

حضرت امام در اين بيان برای اراده برای خود باوری را در كنار ساير شرايط مانند چشم پوشی از بيگانگان ، از روشهای دست يابی به خود باوری دانسته اند.

7 - مسووليت محوری 

محور قرار گرفتن مسووليت و نه قدرت ، در سياست و حكومت مطلوب حضرت امام از عوامل عمده ی تفاوت ميان سياست مطلوب حضرت امام و سياست رايج در دنيای معاصر است و محوريت وظيفه و مسووليت در سياست باعث می شود تا صرفا شيفتگان خدمت وارد عرصه شده و ميدان ، از وجود تشنگان قدرت تهی شود. واضح است كه در چنين حالتی از دستاوردها و منافع حاصل از قدرت خبری نخواهد بود.

در اين رابطه حضرت امام در وصيت خود خطاب به رهبر و ساير مسؤ ولين رده بالا حكومت می فرمايد : گمان نكنيد كه رهبری و برای شما فی نفسه تحفه و مقام والايی است ، بلكه وظيفه سنگين و خطرناكی است و اين خطر (قدری ضعيف تر) برای رؤ سای جمهور حال و آينده و دولتها و دست اندركاران به حسب درجات در مسووليتها نيز هست.(81)

تعميم اين اصل از جانب حضرت امام به كليه در دست اندكاران حكومت و سياست به حسب درجات در مسووليت ها، نمايانگر اين واقعيت است كه محوريت مسووليت از ويژگی و بلكه از مبانی سياست و حكومت آرمانی حضرت امام است و قرار داشتن چنين موردی در ميان اصول و مبانی سياست و حكومت ، عامل مميزه ی اين نوع سياست از سياستهای رايج در جهان كنونی است .

8 - مردمی بودن 

از ديگر مبانی سياست و حكومت مطلوب در وصيت نامه ی حضرت امام مردمی بودن است . اين مفهوم به دو معنی كلی در وصيت نامه بكار گرفته شده است : الف - مردمی بودن مسوولين . ب - سازگاری حكومت و دولتمردان با مردم و كوشش در جهت جلب نظر و رضايت آنها كه در ذيل به شرح اين دو حالت می پردازيم .

الف - مردمی بودن و مسوولين:

از ديدگاه حضرت امام ، مسوولين بلند پايه ی حكومت غالبا بايد از ميان طبقه متوسط و محروم جامعه برگزيده شوند. (82) ايشان در اين رابطه چنين وصيت كرده اند : توجه داشته باشيد كه ريس جمهوری و نمايندگان مجلس از طبقه ای باشند كه محروميت و مظلوميت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس وشهوات كه تلخی محروميت را نمی توانند بفهمند. (83)

حضرت امام در اين سخن خود علاوه بر تاكيد به مردمی بودن مسوولين و گزينش آنها از ميان مردم متوسط و محروم جامعه ، دليل اين تاكيد را هم ذكر كرده اند. چون در حكومتی كه عدالت اجتماعی و خدمت به مردم از مبانی آن لازم است افرادی در راس اين حكومت باشند كه با بی عدالتيها، تبعيضها، محروميتها آشنا باشند تا لزوم بسط عدالت اجتماعی و خدمت به محرومان و مردم را درك كنند و اين مهم ميسر نمی شوند مگر آن كه مسوولين - به تعبير حضرت امام - محروميت و مظلوميت مستضعفان و محرومان را لمس كرده باشند و خود را از مردم و مردم را از خود بدانند.

ب - سازگاری با مردم و جلب رضايت آنان:

از ديدگاه حضرت امام همه ی مسوولين (بخصوص مسوولين اجرايی ) جهت موفقيت در وظايفشان نيازمند پشتيبانی ملت هستند (84) و به همين دليل است كه ايشان به مسوولين و دولتمردان وصيت كرده اند كه بايد در جلب نظر مردم (در چهار چوب انسانی و اسلامی ) كوشش كنند. (85)

چون مردم زمانی به ياری حكومت و دست اندركاران آن خواهند شتافت كه مسوولين را دوست و امين خود بدانند و اين امر جز با جلب رضايت مردم توسط مسوولين به دست نخواهد آمد.

با توجه به اين مقدمه است كه حضرت امام سازگاری با مردم را از جمله صفات مسوولين لايق دانسته اند :

بايد استاندارانی لايق و... سازگار با مردم انتخاب شوند. (86) محترم داشتن نظر مردم در امور حكومتی و تطبيق برنامه ها و عملكردهای حكومت در جهت جلب رضايت آنان (مقيد به همان چهارچوبی كه حضرت امام معين كرده اند؛ يعنی انسانيت و اسلاميت ) از جمله مبانی حكومت و سياست مطلوب در وصيت نامه ی حضرت امام است .

9 - اقتصاد اسلامی 

قطعا حكومت و سياست مطلوب حضرت امام از جهت بی سابقه بودن آن در قرون اخير و اختلافات كلی آن با سياست و حكومتهای رايج دنيای امروز، بايد از مبنای اقتصادی خاص خود برخوردار بوده و شيوه ی جديدی و از اقتصاد را به كار گيرد كه با ساير مبانی و اصول آن مانند عدالت اجتماعی و مردمی بودن و استقلال ، سازگاری داشته باشد.

همچنين با توجه به اهميت اقتصاد در حيات بشری و حاكميت بلا منازع آن بر مناسبات بين المللی زمان حال است كه بخشی از وصيت نامه ی حضرت امام به توصيف و تشريح مبانی اقتصادی و حكومت و سياست مطلوب ايشان اختصاص يافته است.

به نظر ايشان اسلام با سرمايه داری ظالمانه و بی حساب و محروم كننده ی توده های تحت ستم و مظلوم موافق نيست ؛ بلكه آن را به طور جدی در كتاب و سنت محكوم كرده و مخالف عدالت اجتماعی می داند. هر چند برخی كج فهمان بی اطلاع از حكومت اسلامی ، اسلام را طرفدار بی حد و مرز سرمايه داری و مالكيت معرفی كرده اند. اسلام ، همچنين رژيمی كمونيستی و ماركسيستی كه مخالف مالكيت فردی و قائل به اشتراك باشد، هم نيست .

اقتصاد اسلامی ، نظامی است معتدال با شناخت مالكيت و احترام به آن به نحو محدود در پيدايش مالكيت و مصرف آن كه اگر به حق عملی شود آن گاه باعث به راه افتادن اقتصادی سالم و اجرای عدالت خواهد شد.(87)

همچنين در توصيف ديگری از مبنای اقتصادی ، حكومت مطلوب خود مالكيت و سرمايه های مشروع و اسلامی و قوای آن دانسته و جلب اطمينان صاحبان چنين سرمايه ها و فعاليتهايی را از وظايف حكومت حضرت امام معروفی شده شرح زير است :

1 - احترام به مالكيت و سرمايه های مشروع و محدود به حدود سازنده ؛
2 - حمايت حكومت از فعاليتهای سازنده اقتصادی كه منجر به خودكفايی كشور شود؛ (88)
3 - اولويت عدالت اجتماعی و نفی فاصله طبقاتی ازنظر اقتصادی .

10 - يگانگی دين و سياست 

پيوند ميان دين و سياست ، از اساسی ترين و با اهميت ترين مبانی سياست و حكومت مطلوب حضرت امام است . حكومت آرمانی حضرت امام و سياستهايی كه در اين حكومت به كار گرفته می شود، آميختگی كاملی با دين اسلام دارد، به گونه ای كه تفكيك ميان دين و سياست امكان پذير نخواهد بود اين مهم به دست نمی آيد جز با استخراج كامل سياست از منابع و متون دينی .

حضرت امام به اين علت سياست مطلوب خود را كاملا برگرفته از دين می دانند كه : اسلام بر خلاف ساير مكاتب غير توحيدی در تمام شئون فردی ، اجتماعی ، مادی ، معنوی ، فرهنگی ، سياسی ، نظامی و اقتصادی دخالت دارد و از هيچ نكته ای ولو ناچيز كه در ترتيب انسان و جامعه و پيشرفت ماری و معنوی آن موثر باشد فروگذار نكرده است . (89)

اين چنين نگاهی به دين و سياست دچار تناقض نشود. بينشی ؟ معتقد است : قرآن كريم و سنت پيامبر آن قدر كه در حكومت و سياست احكام دارد، در ساير چيزها ندارد؛ بلكه بسياری از احكام عبادی اسلام ، سياسی - عبادی است . (90)

در ديدگاه حضرت امام يگانگی دين و سياست به حدی است كه اقامه حكومت حق از بزرگترين واجبات و عبادات دانسته می شود (91) و عدم مشاركت سياسی در زمره بزرگترين گناهان قرار می گيرد. (92) نماز جمعه بعد بيانگر بعد سياسی نماز (93)تلقی شده ، مراسم عبادی مانند عزاداری سالار شهيدان و نماز جمعه حافظ مليت مسلمين و به ويژه شيعيان معرفی می شود. (94)

در چنين ديدگاهی است كه مراسم عبادی و مذهبی ، كار ويژه های سياسی پيدا می كند و اعمال و رفتار سياسی ، عبادت دانسته می شود. چرا كه در اين ديدگاه ، سياست همانند عبادات ، جزئی از اجزای دين محسوب می شد. بر همين اساس حضرت امام به مسوولين نظام وصيت می كنند كه : وفاداری به اسلام و احكام آسمانی آن باعث به سعادت دنيا و آخرت می شود . (95)

يگانگی دين و سياست است كه خير دنيا و سعادت آخرت را در يك جهت قرار می دهد. لذا حضرت امام به منظور دست يابی ملتها مسلمانان به سعادت دنيا و آخرت از آنها می خواهند كه با كمال جد و عجز از ملتهای مسلمان می خواهم كه از ائمه اطهار و فرهنگ سياسی ، اجتماعی ، اقتصادی و نظامی اين بزرگ راهنمايان عالم پيروی بشريت به طور شايسته و به جان و دل پيروی كنند. (96)

حضرت امام پيروی از ائمه اطهار - عليهم السلام - را نه در مسايل عبادی و احكام ، كه در همه شئون زندگی لازم دانسته اند و اگر اين در امور سياسی و حكومتی صورت بگيرد آنگاه آن سياست و حكومت ، صيغه و محتوای دينی خواهد داشت.

به نظر حضرت امام ، فقه شيعه از اصلی ترين مداخل تلفيق دين و سياست پيدا می كند و اعمال و رفتار سياسی ، عبادت دانسته می شود. چرا در اين ديدگاه ، سياست همانند عبادات ، جزئی از اجرايی دين محسوب می شد. بر همين اساس حضرت امام به مسوولين نظام وصيت می كنند كه : وفاداری به اسلام و احكام آسمانی آن باعث وصول به سعادت دنيا و آخرت می شود.(97)

يگانگی دين و سياست است كه خير دنيا و سعادت آخرت را در يك جهت قرار می دهد. لذا حضرت امام به منظور دست يابی ملتها مسلمان به سعادت دنيا و آخرت كه از آنها می خواهند كه : با كمال جد و عجز از ملتها مسلمان می خواهم كه از ائمه اطهار و فرهنگ سياسی ، اجتماعی ، اقتصادی و نظامی اين بزرگ راهنمايان عالم بشريت به طور شايسته و به جان و دل پيروی كنند . (98)

حضرت امام پيروی از ائمه اطهار - عليهم السلام - را نه در مسائل عبادی و احكام ، كه در همه شئون زندگی لازم دانسته اند و اگر اين پيروی در امور سياسی و حكومتی صورت بگيرد آنگاه آن سياست و حكومت ، صبغه و محتوای دينی خواهد داشت .

به نظر حضرت امام ، فقه شيعه از اصلی ترين مداخل تلفيق دين و سياست است و كارويژه هايی كاملا سياسی دارد :دست از فقه سنتی كه بيانگر مكتب رسالت و امامت است و ضامن رشد و عظمت ملتهاست برنداريد و از احكام - چه اوليه و چه ثانويه - منحرف نشويد(99)

برقراری پيوند ميان رشد و عظمت ملتها و فقه سنتی در جايی معنی پيدا می كند كه فقه سنتی متضمن نظريات ، ديدگاهها و راهبردهايی سياسی و فقه شيعه در منظر امام از چنين قابليتی برخوردار است .

نتيجه گيری 

در جمع بندی مطالبی كه با استنباط و استخراج از وصيت نامه ی سياسی - الهی حضرت امام خمينی در خصوص مبانی سياست و حكومت مطلوب فراهم آمده می توان به نتايج زير دست يافت :

الف - حضرت امام ، نگرش و تعريفی از سياست و حكومت و مبانی آن ارائه كرده اند؛ نگرشی كه با ديدگاه رايج جهان امروز به سياست و حكومت ، اختلافاتی ريشه ای و عميق داشته و شايد بتوان اشتراك اين دو نگرش به سياست را صرفا در محدود لفظ دانست .

ب - در ديدگاه امام حكومت مطلوب سعادت متولی سعادت دنيا و آخرت انسان است ، در حاليكه ديدگاه رايج ، حكومت را صرفا، را ناظم زندگی دنيوی انسان می داند و از همين رو مبانی و اصولی كه حضرت امام در وصيت نامه ی خويش برای چنين حكومتی ترسيم كرده اند تفاوتی زيربنايی سياستها موجود جهانی دارد.

ج - ملی گرايی و ناسيوناليسم در ميان مبانی حكومت و سياست مطلوب حضرت امام جايگاهی ندارد و اين امر ناشی از ديدگاه دينی نسبت به ملی گرايی است . چرا كه ملی گرايی با اسلام تباين دارد. در تمام متن وصيت نامه ی حضرت امام ، هيچگاه عبارات ملی ، كشور، ايران ، وطن ، ميهن به تنهايی ديده نمی شود بلكه همواره مقيد به قيد اسلامی و مانند آن است و اين خود دليلی است بر مردود بودن ناسيوناليسم و ملی گرايی در ديدگاه حضرت امام .

د - سياست و حكومت در نظر امام خمينی مقيد به يك محدوده خاص ‍ جغرافيايی يا كشور و مردمی خاص و مردمی خاص نيست .

نگرش ايشان به مقوله سياست و حكومت ، فرامرزی و جهانی است و به همين دليل است كه مخاطبين ايشان در وصيت نامه ی سياسی - الهی ، علاوه بر مردم ايران ؛ مسلمانان ، مستضعفان و ملتهای ستمديده ی جهان هستند. توجه به وحدت ميان مسلمين و بالاتر از آن ، وحدت بشريت در برابر ظلم و استعمار ناشی از حاكميت چنين ديدگاهی بر افكار حضرت امام بوده است .

ه - كليه مبانی ده گانه كه از وصيت نامه ی حضرت امام برای سياست و حكومت مطلوب استخراج گرديده ، از منابع ؛ قران و احاديث معصومين - عليهم السلام - برداشت شده است . (ضميه شماره 1)

و - يگانگی و آميختگی دين و سياست به خوبی در خلال نگرشهای حضرت امام به سياست و حكومت مطلوب و مبانی آن آشكار است ؛ هر چند يكی از مبانی حكومت مطلوب از منظر حضرت امام ، يگانگی دين و سياست ذكر شده ، اما روح حاكم بر بخشهای سياسی وصيت نامه حضرت امام ، غنيمت و انطباق دين و سياست است .

هر چند كه با دقت بيشتر می توان به اين نتيجه دست يافت كه حضرت امام ، سياست را همانند عبادات و احكام ، جزئی از دين می دانند.(ضميمه شماره 2)

ز- با جمع بندی ميان ده گانه سياست و حكومت مطلوب ، می توان به پنج پايه ی اساسی و بنيادين حكومت مطلوب دست يافت كه عبارتند از : عدالت ، معنويت ، استقلال ، مشاركت و مسووليت .
 

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

پیام هفته

مصرف کردن بدون تولید
آیه شریفه : وَ لَنُذيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى‏ دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ ... (سوره مبارکه سجده ، آیه 21)ترجمه : و ما به جز عذاب بزرگتر (در قیامت) از عذاب این دنیا نیز به آنان می چشانیم ...روایت : قال أبي جعفر ( ع ): ... و لله عز و جل عباد ملاعين مناكير ، لا يعيشون و لا يعيش الناس في أكنافهم و هم في عباده بمنزله الجراد لا يقعون على شيء إلا أتوا عليه .  (اصول کافی ، ج 8 ، ص 248 )ترجمه : امام باقر(ع) مي‌فرمايد: ... و خداوند بدگانی نفرین شده و ناهنجار دارد که مردم از تلاش آنان بهره مند نمی شوند و ایشان در میان مردم مانند ملخ هستند که به هر جیز برسند آن را می خورند و نابود می کنند.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید