ولايت فقيه

  • دوشنبه, 07 مرداد 1392 17:25
  • منتشرشده در مقالات
  • بازدید 3598 بار

مؤلف: محسن قرائتی

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

چون اين بحث در آستانه‌ي سالگرد رحلت حضرت امام پخش مي‌شود و مهم‌ترين كار امام حالا بگوييم، از مهمترين كارها، چون امام همه‌ي كارهايش مهم بود. يكي از مهمترين كارهاي امام اين ولايت فقيه است و البته من ولايت فقيه را سالهاي قبل گفتم، منتها حالا من اگر سه بار هم تكرار كنم هر ده سال يكبار جا دارد. ولي اين حرف‌هايي كه مي‌خواهم بگويم، حرف‌هاي نويي است مي‌خواهم بزنم. بيست تا دليل عقلي، نه قرآني. بيست تا دليل عقلي، يادداشت كردم، براي ولايت فقيه. غير از دليل‌هاي قرآني. بتوانم در اين 28 دقيقه بيست تا را بگويم خوب است، از همه‌ي طلبه‌ها، و معلمين امور تربيتي، اساتيد دانشگاه و همه‌ي فرهنگ دوستان كه همه‌ي كشور هستند، تقاضا دارم اين بحث را با عنايت گوش بدهيد. يعني اين بحث را زيادي گوش بدهيد. چون ممكن است شما سي ساعت هم مطالعه كني به اين بيست تا نكته دير برسي. دليل عقلي بر ولايت فقيه، بيست تا دليل، بسم الله الرحمن الرحيم، موضوع: دلايل عقلي ولايت فقيه.

1- استمرار هدايت الهي در طول تاريخ

دلايل عقلي يعني كار به قرآن و حديث هم نداريم، عقل خودمان... بعد آنوقت دلايل قرآني و حديثي‌‌اش را هم مي‌گوييم. يكي اينكه ما نمي‌توانيم بگوييم: خدايي كه «لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ» (سبأ/3) يعني ذره‌اي چيزي از چشم خدا پنهان نيست، يك مرتبه بعد از پيغمبر خدا مردم را رها كند. عقل قبول نمي‌كند، كه خداوندي كه براي هر چيز جزئي حديث داريم، براي خوردن، همين خوردن، براي غذا خوردن هم حدود سه هزار تا حديث داريم. چه بخور؟ چقدر بخور؟ چطور بخور؟ كي؟ زمان؟ مكان؟ براي خوابيدن دستور دارد. پيغمبري كه يك چنين دين جامعي آورده كه براي مسائل جزئي تا مسائل اقتصادي، سياسي، نظامي، حقوقي، آخر يك مرتبه مردم را رها كند. بگويد: هيچي به هيچي! عقل اجازه نمي‌دهد.

يك رييس كارخانه را عقل اجازه نمي‌دهد كه بگوييم: كارخانه را درست كرد و كارگرهايش را رها كرد و رفت. يك چوپان را بگوييم گوسفندهايش را رها كرد. يك مادر را بگوييم: بچه‌اش را رها كرد. اصلاً اگر بگوييم: خدا جامعه را به كسي نسپرده است، اين با حكمت خدا سازگار نيست.

2- حكومت بر مردم، حق خداست

2- دوم اينكه ما حكومت را حق خدا مي‌دانيم. چون آن كسي كه خلق كرده است، آن هم حق دارد امر و نهي كند. من چه كاره هستم كه به شما بگويم، بكن يا نكن. مي‌گويد: تو چه كاره هستي؟ تو چه كاره هستي؟ آن شبي كه مادر مرا زاييد، آزاد زاييد. بله قربان گو نزاييد. انسان آزاد است. به چه دليل بله قربان بگويد؟ انسان بله ‌قربان‌گوي احدي نيست، جز خدا! «إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ» (يوسف/67) و حكومت اسلامي ابزار اين حاكميت خداست. اگر خدا بايد حاكم باشد، ابزار حكومت خدا حكومت اسلامي است.

3- زندگي بشر اجتماعي است، يعني ما مثل يك بوته نيستيم كه خودمان سبز شويم، خودمان خشك شويم، كار به بوته‌ي بغلي نداشته باشيم. زندگي ما اجتماعي است. در زندگي اجتماعي تزاحم است. چون در يك منافعي هم او مي‌كشد، هم اين مي‌كشد. چون در زندگي با هم هستيم. در زندگي گروهي بِكش بِكش است. بكش بكش است. تزاحم پيش مي‌آيد، براي تزاحم قانون مي‌خواهيم. براي قانون، قانون‌گذار مي‌خواهيم. اگر ولايت فقيه نباشد، يعني چه؟ يعني خداوند بشر را خلق كرد، زندگي‌اش هم طوري است كه نياز به جامعه دارد. يعني من نياز به شما دارم.

كفاش به نانوا، نانوا به قصاب، قصاب به نجار، زندگي بشر اجتماعي است، در زندگي اجتماعي درگيري و تزاحم است. درگيري قانون مي‌خواهد، قانون، قانونگذار مي‌خواهد. كسي بگويد: ولايت فقيه هيچي، يعني هيچي به هيچي! بشر هم نمي‌تواند قانون‌گذاري كند. چرا؟ براي اينكه كسي حق دارد قانون بگذارد كه اطلاع كامل داشته باشد. يك دكتر براي جسم خواسته باشد پزشك خوبي باشد، بايد از قند و اوره و فشار و تب و... يعني بايد همه‌ي خصوصيات جسمي مرا بداند تا نسخه‌اش درست باشد. وگرنه دارو مي‌دهد كليه‌اش خوب شود، كبد خراب مي‌شود،  كبد خوب مي‌شود، چشم. چشم، گوش، اگر دكتري خواسته باشد نسخه‌اش كامل باشد بايد تمام شرايط دروني بدن را همينطور كه نسخه‌ي پزشك وقتي خوب است كه اطلاع كامل داشته باشد، قانون هم وقتي قانون حق است، كه اطلاع كامل داشته باشد. ما كسي را جز خدايي كه اطلاع كامل داشته باشد، نداريم.

در زمان خودمان، الآن بعضي كشورهاي غربي حالا 119 مرتبه قانون اساسي‌اش عوض شده است. در كشور خودمان صبح مي‌گويند: خيابان يك طرفه، عصر مي‌گويند: دو طرفه! هر روزي هر كاري مي‌كني يك... الآن شنيدم كه ايراني‌هاي خارج از ايران گفتند: اين چيزي كه دولت مي‌دهد، يارانه‌ها را به ما هم بدهد. سرباز نمي‌دهيم، صدام به ايران حمله كرد ما رفتيم خارج خوش باشيم، خطري براي ايران آمد، به درك! ما در رفاه باشيم، اما اگر يك پول نفت فروختيد به ما هم براي خارج... حالا مثلاً يعني هركاري بكني، يك جاي آن...

3- علما و فقها، نزديك‌ترين افراد به امامان معصوم

كسي مي‌تواند قانون‌گذار باشد كه اطلاع كامل و جامع داشته باشد و جز خدا كسي اطلاع ندارد و بنابراين قانون حق خداست، خدا هم اين قانون را از طريق اوليائش به ما داده است. ولايت فقيه همين است. ولايت فقيه يعني حكومت اولياء خدا! اولش شخص پيغمبر است. بعدش ائمه‌ي اطهار هستند، ائمه‌ي اطهار هم به ما گفتند: حالا كه دست شما به امام معصوم نمي‌رسد، لااقل نزديك‌ترين كس به امام معصوم چه كسي است؟ نزديك‌ترين كس به امام معصوم چه كسي است؟ آن كسي كه علم امام را داشته باشد.

آن كسي كه علم امام را داشته باشد، نزديك‌ترينش مراجع تقليد هستند. اگر عصمت ندارند نزديكترين مقام به عصمت عدالت است. حالا كه معصوم نيستي عادل باش. حالا كه علم تو علم لدني نيست، لااقل بيشترين اطلاع از علم آنها داشته باش. خوب اين به طور طبيعي است. يك جنازه را مي‌خواهند نماز بخوانند، مي‌گويند پسر بزرگ اجازه بدهد. چون نزديك‌ترين كس به اين مرحوم اولاد اكبرش است. اگر يك كسي از دنيا رفت، نماز قضايي دارد، اولي ترين كس كه اين نماز قضاي پدر را بخواند، اولاد بزرگ‌تر است. اين چيز عقلي و طبيعي است. در دنيا هم همينطور است.

شما اگر در خانه‌ي كسي رفتي گفتند: نيست، مي‌گويي: آقازاده‌شان هستند؟ در آقازاده‌ها هم مي‌خواهي پسر بزرگش باشد.اين استدلال نمي‌خواهد، تمام عقلا اين كار را مي‌كنند. پس ببينيد يكبار ديگر نصفش را من مي‌گويم و نصفش را شما بگوييد. چون ما آزاد آفريده شديم، بله قربان گوي هيچ‌كس نيستيم. و چون زندگي ما اجتماعي است درگيري مي‌شود، قانون مي‌خواهيم و قانون، قانون‌گذار مي‌خواهد. قانون‌گذار بايد علم جامع و كامل و به همه ي شرايط ما داشته باشد. و وقتي هم دستمان به معصوم نمي‌رسد، نزديك‌ترين فرد به امام معصوم نزديك‌ترين فرد به علم امام، اعلم است. كه بايد اعلم باشد. نزديك‌ترين فرد به عصمت، عادل است. يعني آن كسي كه عادل است، يك قدم به عصمت نزديكتر است. اينها دلايل روشني است.

4- بهره‌گيري از علم و عدالت، در حدّ امكان

خوب يك قانون عقلي است. مي‌گويند: «ما لا يدرك كله لا ترك كله» آخوندها اين را مي‌گويند. آقا شما اگر رفتي دوش آب داغ بگيري، اگر آب داغ نبود از آب نيم‌گرم استفاده كن. نه اينكه يا آب داغ، يا آب يخ، اگر نيم كيلو غذا مي‌خواهي كه سير شوي، و نيم كيلويش نبود، با آن مقداري كه هست يك لقمه مي‌خوريم. يعني چيزي كلي... يعني هرچه، آقا اگر طلبكار هستي، از كسي هم يك ميليون مي‌خواهي، مي‌گويد: يك ميليون ندارم. مي‌گويي: آقا نصفش را بده. ثلثش را بده. قسطي بده. يعني نمي‌گويي حالا كه نداري پس هيچي! حالا كه نداري پس هيچي نيست! يعني چيزي كه كلش را به دست نمي‌آوري لااقل جزئي‌اش را به دست بياوري. اين قانون عقلي است.

«ما لا يدرك كله...» اگر مصالح واقعي توسط امام معصوم بدست نمي‌آيد، لااقل توسط اعلم عادل بخشي‌اش تأمين شود. ما كه دستمان به معصوم نمي‌رسد. ما كه دستمان به معصوم نمي‌رسد نبايد بگوييم: پس هيچي، اصلاً ولايت فقيه را نمي‌خواهيم. هركسي هركاري دلش مي‌خواهد بكند. عقل مي‌گويد اگر به بيست نرسيدي، به نوزده، به نوزده نرسيدي به هجده، اينطور نباشد يا بيست يا صفر، ما آزاد آفريده شديم. بله قربان‌گوي احدي نيستيم. كسي حق امر و نهي دارد كه من را ساخته است. آن كسي كه مرا ساخته بايد قانون را وضع كند. او از طريق انبيا گفته و وقتي هم انبيا نيست، نزديك‌ترين كس به انبياء فقيه عادل است.

5- كفر به طاغوت و نفي سلطه ظالمان

مسأله‌ي ديگر، در قرآن به ما گفتند: «فَمَنْ يَكْفُرْ...» بگوييد... «بِالطَّاغُوتِ» (بقره/256) «ْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا» (نساء/60) به ما گفتند مراجعه به طاغوت نكن. خوب اگر به طاغوت مراجعه نكنيم كجا برويم؟ اگر گفتند اين جاده ممنوع است اگر يك كوچه تابلو ورود ممنوع زدند بايد كوچه‌ي بغلي‌اش باز باشد. اگر گفتند به طاغوت مراجعه نكن، پس بايد يك كسي را معين كنند كه لااقل ما به او مراجعه كنيم. به چه كسي مراجعه كنيم؟ به طاغوت مراجعه نكنيم. پس درگيري‌ها و اختلافات را به چه كسي مراجعه كنيم؟

عقل مي‌گويد: كسي كه مي‌گويد: به طاغوت مراجعه نكن، پس بايد كسي باشد كه به او مراجعه كنيم. در قرآن خدا گله مي‌كند، مي‌گويد: مردم يك مردمي هستند كه «وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذاعُوا» (نساء/83) يك خبر امنيتي، يا وحشتي آمد فوري پخش مي‌كنند. حق نداريد هر خبري را پخش كنيد. اين را به اهل استنباط ارجاع بدهيد، «لَعَلِمَهُ الَّذينَ يَسْتَنْبِطُونَه » اهل استنباط تحليل كنند به شما خبر را بگويند. خوب خبر يك لحظه است. ناوگان كجا آمد، كجا حمله شد؟ چه شد؟ قرآن مي‌گويد: خبرهاي لحظه‌اي را به اهل استنباط بدهيد، آنوقت ما قوانين دائمي‌مان را لازم نيست به اهل استنباط بدهيم. اگر براي ساختن يك اتاق مجوز از شهرداري مي‌خواهيم، اگر خواستيم يك شهري بسازيم، مجوز از شهرداري نمي‌خواهيم؟ اگر براي يك چيز جزئي خواستيم... قرآن مي‌گويد: حتي مسائل لحظه‌اي را به اهل استنباط بدهيد. خودتان پخش كنيد ممكن است آفاتي داشته باشد. اگر مسائل جزئي را به اهل استنباط بدهيم، آنوقت تمام قوانيني كه صبح تا شام با آن كار مي‌كنيم، نبايد اهل استنباط بوده. ولايت فقيه يعني چه؟ يعني كسي كه دين را استنباط مي‌كند.

استنباط يعني چه؟ استنباط يعني آب كشيدن از چاه! يعني بتواند نگاه به آيه‌ كند، بتواند به آيه نگاه كند از درون آيه اين قرآن چاه است، بتواند از چاه آب بكشد. اينكه مي‌گويند فقيه، يعني كسي كه بتواند حكم خدا را استنباط كند. چطور الآن مي‌گويند: فلاني تحليل سياسي مي‌دهد؟ يعني اخبار را كنار هم مي‌‌گذارد، از درون اخبار يك استنباطي مي‌كند. مسائل سياسي استنباط مي‌خواهد، لحظه‌اي است.

6- استنباط احكام، تخصص فقهاي دين

مسأله‌ي ديگر قرآن مي‌گويد: «لَعَلِمَهُ الَّذينَ يَسْتَنْبِطُونَه » بعد مي‌گويد كه «وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطان » (نسا/83) مي‌گويد: به اهل استنباط مراجعه كنيد، اگر به اهل استنباط مراجعه نكنيد، «لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطان » يعني اگر فقيه عادل براي شما تحليل و استنباط نداشته باشد، ديگران شما را مي‌برند. مثل بچه! سينه‌ي مادر را در دهان بچه نگذاري سر شيشه‌اي مي مكد. و لذا به ما گفتند هركس بچه دارد در خانه بچه شود. چون اگر شما بچه شدي، بچه ات مي‌خواهد بازي كند، اگر شما بچه شدي، بچه‌ي شما تأمين مي‌شود، اگر بچه‌ات در كوچه مي‌‌رود بازي مي‌كند آنوقت معلوم نيست ديگر مسأله‌ي اخلاقي‌ا‌ش، بهداشتي اش، ديگر دست شما نيست. «من كان له صبيّ فليتصبّي» يعني چه؟ يعني نياز بچه را تأمين كنيد، وگرنه بچه آفت پذير است، آسيب‌پذير است. قرآن مي‌گويد: خبرها را به اهل استنباط بدهيد، كه از نطر علمي و عدالت قدرت تشخيص داشته باشد، اگر نكنيد پشت سرش مي‌گويد، «وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُم » اين فضل خداست، كه دست شما را در دست فقيه گذاشته است. اگر اين كار را نكنيد، «لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطان » هركسي شما را به يك سويي مي‌برد. خوب اين واقعاً انسان نياز دارد. حالا يك قصه‌اي برايتان بگويم.

بعد از انقلاب در تهران يك سري موقوفات بود. ساختمان‌هاي ناصرالدين‌شاه و مظفرالدين شاه و موقوفات و بازار و خيابان وتيمچه و... خوب شاه كه سقوط كرد، و اوقاف شاه سقوط كرد، گفتند: كه اين اموال را به چه كسي بدهيم؟ چهار گروه بودند. يكي سازمان تبليغات يك نظر بود كه اينها را به سازمان تبليغات بدهيم.2- جامعه روحانيت مبارز. 3- اداره اوقاف، 4- ميراث فرهنگي، چند جلسه نشستند هركسي مي‌گفت اختيار اين اموال براي من باشد، من از درآمدش اين كار را مي‌كنم. بالاخره بعد از چند جلسه گفتند: برويم ببينيم امام چه مي‌گويد؟ رفتند پهلوي امام و گفتند: آقا اموال سنگيني است، درآمد سنگيني هم دارد، متصدي و توليت با چه كسي باشد؟

پيشنهاد سازمان تبليغات، اوقاف، ميراث فرهنگي، روحانيت مبارز، امام يك خرده فكر كرد، گفت: هيچ كدام! گفتند: اِ... پس چه كسي؟ گفت: اگر اين مدرسه خبر شود هيچ‌كدام از شما اصلاً متوجه نمي‌شويد. چون پشت مبز اداره‌تان و خانه تان هم جاي ديگر است.  برو ببين نزديك‌ترين آخوند به آن مدرسه چه كسي است، توليت را به او بده، كليد را هم به او بده كه صبح به صبح به مدرسه سر بزند. شما خواسته باشيد سر بزنيد تاريخ مي‌زنيد كه 02/08/90 فلان و تا سر بزنيم مدرسه خراب شده است. نزديك‌ترين... گاهي وقت‌ها مثلاً مسائل جنگ و جبهه گاهي وقتي تاب مي‌خورد مي‌آمدند نزد امام، امام يك چيزي مي‌گفت همه آرام مي‌شدند. همه آرام مي‌شدند. اگر دستتان در دست اهل استنباط نباشد، «لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطان »

اصلاً به چه دليل ما پيغمبر مي‌خواهيم؟ عقلمان ناقص است. به چه دليل ناقص است؟ پشيمان مي‌شويم. هركس در عمرش پشيمان مي‌شود، دليل بر اين است كه عقلش كوتاه است. اگر عقل كامل بود هيچ كس پشيمان نمي‌شد. پس بشر عقلش ناقص است. دليل؟ پشيماني‌ها... هركسي صد بار، دويست بار كمتر يا بيشتر پشيمان مي‌شود.

 

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

پیام هفته

مصرف کردن بدون تولید
آیه شریفه : وَ لَنُذيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى‏ دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ ... (سوره مبارکه سجده ، آیه 21)ترجمه : و ما به جز عذاب بزرگتر (در قیامت) از عذاب این دنیا نیز به آنان می چشانیم ...روایت : قال أبي جعفر ( ع ): ... و لله عز و جل عباد ملاعين مناكير ، لا يعيشون و لا يعيش الناس في أكنافهم و هم في عباده بمنزله الجراد لا يقعون على شيء إلا أتوا عليه .  (اصول کافی ، ج 8 ، ص 248 )ترجمه : امام باقر(ع) مي‌فرمايد: ... و خداوند بدگانی نفرین شده و ناهنجار دارد که مردم از تلاش آنان بهره مند نمی شوند و ایشان در میان مردم مانند ملخ هستند که به هر جیز برسند آن را می خورند و نابود می کنند.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید