• تعریف شما از گسست نسلی چیست؟ و به نظر شما این پدیده فرهنگی چه شاخصههایی دارد؟
از منظر علم جمعیتشناسی، هر 30 سال یک نسل تغییر مییابد؛ بنابر این دیدگاه، در هر قرن، سه نسل در هر جامعهای به وجود میآید. در علوم اجتماعی، تعریف از نسل متفاوت است. از منظر این علم، نسلها تابع زمان و مکان هستند؛ یعنی هرگاه زمانه تغییر یابد نسل نیز عوض میشود. در این میان مهمترین عاملی که نسلها را تغییر میدهد تکنولوژی و فناوری است که بهنوعی سبک زندگی افراد را دستخوش تغییر قرار میدهد؛ بنابراین هر نسل، تابع سبک زندگی است و با تغییر سبک زندگی، نسل نیز عوض میشود. بهطور کلی درباره رابطه نسل و فناوری میتوان گفت تکنولوژی نوین، سبک زندگی را تغییر میدهد و سبک زندگی، نسل را عوض میکند. این مسئله که نسل بر مبنای مقتضیات زمان و تکنولوژی تغییر مییابد امر مهمی است که باید به آن توجه ویژهای نمود. در مجموع باید گفت اگر بخواهیم تغییر نسلها را بهدست آوریم باید به مقوله تکنولوژیها و مشخصههای تکنولوژیک از بُعد زمانی، مکانی و امور اینچنینی توجه کنیم. طبق آنچه ذکر شد میتوان تعریف گسست نسلی را نیز به دست آورد و منظور از آن اینکه نسلی که دارای تکنولوژی قدیم است نتواند با نسلی که دارای فناوری نوین است ارتباط برقرار نماید. بهعبارتدیگر، هر زمان نتوانیم میان گذشته با حال و آینده ارتباط برقرار نماییم گسست نسلی اتفاق میافتد. ازجمله فناوریهایی که باعث افزایش نسلها میشود رسانه است؛ چراکه رسانهها به سرعت زندگی افراد جامعه را بهسوی آینده میبرد و این امر بهشدت باعث افزایش گسست نسلی میشود. طبق این نگرش، میتوان گفت رسانهها در برخی مواقع، فاصله نسلها را به 3 سال کاهش دادهاند؛ یعنی فاصله میان نسلها به جای 30 سال، به 3 سال تبدیل شده است. در حقیقت، تغییر نسلها فقط دلیل سختافزاری نداشته و نرمافزارها نیز باعث کاهش فاصله میان نسلها میشوند. بهعنوان مثال، به موبایلهایی که در اختیار ماست توجه کنید، با تغییر نرمافزار آنها، نسلها نیز عوض میشود؛ تا چند سال قبل، چت و فیسبوک نسل را تغییر دادند اما اکنون نسل تلگرام است و احتمالاً در آینده نزدیک نسل توییتر نیز فرا میرسد؛ در واقع هر چه برنامه جدید رونمایی میشود نسلهای جدید نیز ایجاد میشوند. در زمان کنونی، ایرانیها بهتدریج در حال ورود به دنیای توییتر هستند و این نشان میدهد در حال تغییر نسل هستیم. لذا اگر نسل گذشته نتواند براساس تغییرات تکنولوژی خود را به حال و آینده برساند، مقدمات گسست نسلی فراهم میشود و هر چه این چالش گستردهتر شود در نتیجه بحران گسست نسلی نیز بهشدت حادتر میشود.
• طبق توضیح شما، در طول سه سال نیز ممکن است نسلها تغییر یابند؛ در صورت امکان بفرمائید از لحاظ نگرشی و بینشی چه اتفاقی رخ میدهد که ما از آن به گسست نسلی تعبیر میکنیم؟
به نظرم نخستین تغییری که میان نسلها ایجاد میشود بعد معرفتشناسی است؛ به این معنا که نسلهای جدید و قدیم یکدیگر را نمیفهمند. در واقع چارچوب شناختی افراد تغییر مییابد؛ بنابراین اولین اقدامی که باید صورت گیرد، بهدست آوردن چارچوب شناختی نسلها است. باید دانست اگر چارچوب معنایی و معرفتی میان نسلها شناخته نشود اولین پیامد آن اختلال در مسئله دینداری افراد در جامعه است؛ یعنی نسل جدید، دین نسل قدیم را بهراحتی نخواهد پذیرفت چراکه آن را سنت دانسته و معتقد است از گذشته به آینده آمده است. در حقیقت، دین، نوعی میراث فرهنگی در جامعه است که از سوی خانواده و والدین به فرزندان منتقل میشود و زمانی که ارتباط میان نسل قدیم با جدید گسسته میشود دین نیز به نسل جدید انتقال نخواهد یافت.
پیامد دیگر این گسست نسلی، ایجاد تفاوت و اختلال در جهانپدیداری و جهانبینی افراد است؛ زیرا باید دانست که چارچوب شناختی افراد کنشها را در جامعه شکل میدهد و زمانی که مقولات شناختی از بین رود، مطمئناً نسل جدید دچار بحران میشود چراکه چارچوب کنشی افراد با یکدیگر سازگار نبوده و این امر موجبات گسست را فراهم میسازد و در ادامه نیز ساختار اجتماعی را به هم خواهد ریخت که نتیجه آن اختلالهای هنجاری خواهد بود. بهعنوان مثال شما مشاهده میکنید که جوان، بهمرور زمان سخن گفتن او تغییر مییابد و این تغییر بهتدریج در پوشش، نوع درسخواندن و دیگر مسائل نیز ایجاد میشود. در زمان کنونی، به خاطر همین ساختار رسانهای که وجود دارد با بحران علمی در جامعه روبرو هستیم، دانشگاهها تغییر یافته و بهنوعی از اهداف عالیه خود دور گردیدند.
• با وجود آنکه برخی از علل و عوامل گسست نسلی را ذکر کردید؛ اما اگر مقدور است بهصورت مجزا، دلایل، علل و عوامل بروز گسست نسلی در جامعه را بیان فرمایید.
همانگونه که گفتم، تکنولوژی علت اصلی گسست نسلی در جامعه است. یکی از مهمترین راهکارهای مقابله با آن مطرح نمودن تاریخ برای نسل جدید است؛ در واقع خواندن تاریخ، بهویژه تاریخ فناوری، ارتباطات و رسانه، نسل جدید را تاحدودی از بحران خارج خواهد ساخت. متولیان این امر فرهنگی موظفاند هرگاه با پدیده جدیدی همچون رسانهها و تکنولوژی نوینی روبرو شدند فوراً درباره تاریخ و فلسفه آن به بحث بپردازند و این آگاهیبخشی را به جامعه منتقل نمایند. این شیوه در غرب بهکار گرفته میشود. آنان با شیوع تکنولوژی جدید در جامعه، مستندهایی برای آن میسازند و تاریخ و فلسفه آن فناوریها را برای مردم جامعه بازگو میکنند تا از کارکرد، پیامدها و فواید آن مطلع باشند؛ بهعنوان مثال آخرین بحثی که امروزه در اروپا و آمریکا مطرح است، تکنولوژی هوش مصنوعی است که درباره آن مستندهای زیادی ساخته شده و به مردم گفته میشود که هوش مصنوعی، بهشدت آنها را کنترل میکند.
• شما تکنولوژی را مهمترین عامل گسست نسلی میدانید و راهکار آن را بیان تاریخ و فلسفه فناوریهای نوین ذکر کردید. آیا راهکار دیگری نیز برای مقابله با این گسست مدنظر دارید؟
به نظرم یکی از مهمترین راهکارهای دیگر در این باره، بیان تاریخ جهان است. در واقع در کشوری که جوانان آن از طریق رسانهها وارد جهان میشوند باید آنان را بهشدت به تاریخخوانی تشویق نمود. حقیقت آن است که باید تاریخ جهان را بررسی کرد و جوانان را متوجه ساخت که غربیها و کشورهای سرمایهداری در جهان چه کردند زیرا با شناخت عملکرد و اهداف آنان بسیاری از مشکلات و بحرانهای موجود میان نسلها رفع خواهد شد. متأسفانه این مسئله مهم، چندان در جامعه ایران مورد توجه قرار نگرفته است.
راهکار دیگری که باید در نظر گرفت ارتباطات میانفرهنگی است که براساس جغرافیا تعیین میشود. برای مقابله با گسست نسلها باید فرهنگشناسی جهانی صورت گیرد و دانسته شود در حوزه فرهنگ، در جهان چه اتفاقی رخ داده و در آینده چه خواهد شد. باید دانست که در زمان کنونی، فرهنگ جهانی، فرهنگ اروپا و آمریکا چگونه است و در مجموع شاخصههای فرهنگی که ارتباطات را در جهان ایجاد میکند چیست؛ بهعنوان مثال باید دانست که پشتپرده ماجرای صنعت پورنوگرافی که متولیان را به وحشت انداخته، چه اهدافی قرار دارد. افراد جامعه باید بدانند که پشت همه این صنایع، یک نوع اقتصاد سرمایهداری جهانی است؛ در واقع آن را باید اقتصاد دانست نه مسئله فرهنگی و نباید آن را آموزش جنسی یا آموزش ازدواج دانست. در جهان غرب، در این باره بحثهای زیادی خصوصاً در رابطه با کودکان، بهصورت جدی مطرح میشود چراکه آن را خلاف انسانیت و اخلاق میدانند. با این نوع آگاهیبخشی میتوان بسیاری از مشکلات ایجادشده در نگرشهای میاننسلی را از بین برد. در اینجا وظیفه متولیان کسب دانش درباره این موضوعات و توضیح آن برای جوانان است. بدین ترتیب، منبع اعتبار معنایی این نوع رسانهها از بین میرود. یکی از بهترین روشها در ارائه توضیحات به نسل جدید، استفاده از ابعاد دینی است که با استفاده از علم کلام ممکن میشود. کار علم کلام فقط پاسخ به شبهات نیست بلکه علم کلام، علم ارتباطی دین با جهان خارج است و در میان فرقی نمیکند که منظور از جهان خارج، جهان ذهنی است که شامل تئوریها، اندیشهها و فکرها میشود یا منظور از آن، خارج عینی است که واقعیت بیرونی دارد. در واقع باید در مورد تکنولوژی دیجیتال، هم علم کلام ارتباطی و هم کلام دیجیتالی مورد بررسی قرار گیرد؛ این امر میطلبد که ما هم علم کلام دیجیتال داشته باشیم و هم فلسفه دیجیتال دینی. اگر این گونه مسائل برای جوانان بیان شود مطمئناً چالشهای نسلها در مسائل دینی نیز رفع میشود چراکه دوباره دین نسل گذشته به آینده انتقال داده شده و اخلاقیت و عقلانیتی که دین مدنظر دارد به آینده متصل میشود؛ بنابراین نسلها بر این مبنای مشترک به یکدیگر وصل میشوند.
بنده معتقدم هر هدف یا چیزی، برای بقا نیازمند اقتصادی شدن است و اگر اقتصادی به آن نگریسته نشود از بین خواهد رفت. البته منظور از اقتصادی، تجاری کردن نیست بلکه به معنی افزایش تولید و ایجاد ارزش افزوده است و چیزی فراتر از معاملات را شامل میشود؛ مثلاً سرمایههای اجتماعی یا عقلانیت، باید با نگرش اقتصادی دیده شود و افزایش یابد. به نظر من اگر تکنولوژی هم اقتصادی شود، اخلاقی خواهد شد زیرا این اقتصاد است که اخلاق را به وجود میآورد؛ به همین سبب مشاهده میشود شیخ انصاری در مکاسب، فرهنگ را در قالب اقتصاد معرفی میکند و در کتاب بیع خود به سیاست میپردازد. او همچنین اعتباریات اجتماعی و عقود اجتماعی را بهعنوان مهمترین بحث در خیارات ذکر میکند. در واقع، علمای بزرگ در مباحث فقهی برای ایجاد اخلاق، به عقلانیت روی میآورند به این معنا که همه آنها را با دید اقتصادی مینگرند.
در مجموع معتقدم اگر تکنولوژی اقتصادی شود، گسست نسلی نیز از بین میرود. به نظر من ازجمله فناوریهایی که باید اقتصادی به آن نگریست، رسانه است. باید رسانهها را اقتصادی و تولیدی نماییم و در تولید علم و دانش کوشا باشیم و تا حد ممکن آن را گفتگو محور به جامعه عرضه کنیم. همچنین باید شبکههای اجتماعی را بهشدت تولیدی کنیم و میان آن با تولید فکر و علم و ... ارتباط برقرار سازیم.
• اگر نکته جدیدی مرتبط با بحثمان مدنظر دارید، بفرمایید.
نکته حائز اهمیت درباره اقتصادی کردن تکنولوژی این است که باید دانست دیگر دوره دانش و بینش گذشته است؛ در این دوران ایدهپردازی باید اصل امور قرار گیرد؛ در دوره ایده، باید دانش و بینش را ترکیب نموده و ایده تولید نماییم و به سرعت ایدهها را تبدیل به ساختار اقتصادی کنیم که هم ماندگار باشد و هم مؤثر و اخلاقی شود. رهبری هم در صحبتهای اخیرشان در جمع اساتید دانشگاه که در ماه رمضان داشتند، به چگونگی تبدیل ایده به اقتصاد اشاره داشتند. اقدامی که در این باره باید صورت گیرد پاسخ به این پرسش است که چه تکنولوژی خلق کنیم که این ایده تبدیل به اقتصاد شود. این رویکرد باعث میشود نوآوریهای تکنولوژیک بهشدت اوج گیرد؛ زیرا با تولید ایدهها و اقتصادی کردن آنها، تبدیل به اقتصاد ارزش افزوده و کالا شده و در بازارها به فروش میرسد و در این میان فرقی میان کالای نرمافزاری و سختافزاری نیست؛ برای مثال وقتی چاپگرهای سهبعدی اختراع شد، بهشدت تکنولوژیهای وابسته به آن همچون طراحی و ... افزایش یافت. با اقتصادی کردن تکنولوژی، جوانان از آن در جهت تخریب بهره نخواهند برد بلکه در راستای سازندگی از آن استفاده میکنند و در این میان فرقی نمیکند سازندگی فکری و فلسفی مثل دین باشد یا امر دیگری.
متأسفانه در این گونه مسائل کلیسا خیلی زودتر از ما حرکت کرده است. خیلی از این مواردی که گفته شد در دانشگاههای مذهبی ایتالیا و دانشگاه کاتولیک آمریکا بهشدت کار میشود و ما خیلی عقب هستیم و لازم است در این زمینهها مطالعات جدیتری داشته باشیم. الآن وهابیت خیلی بهتر از ما کار میکند. یا اگر نگویم وهابیت، کل عالم اهل سنت بهتر از ما کار میکنند که متأسفانه یکی از مشکلات ما، این ساختاری است که داریم. به نظرم باید رشته ارتباطات و بلاغت در دانشگاهها تأسیس شود. قبلاً رسانه روحانیت فقط منبر بوده است اما در جهان کنونی، رمان، فیلم، کتاب و اینترنت نیز رسانه بهحساب میآیند؛ بنابراین یکی از مهمترین کارهایی که باید صورت گیرد کار کردن در زمینه بلاغت اینترنتی است. طلاب باید بهصورت اختصاصی آن را آموزش ببینند تا در مباحث ارتباطات جهانی در مقابل جوانان با چالش مواجه نشوند.
• به نظر شما بر اساس روند فعلی آینده گسست نسلی چطور ارزیابی میشود؟
به نظر من، این نسل خودش را پیدا میکند و کاری که متولیان باید انجام دهند این است که باید ساختارهای اقتصادی شدن فناوری را به آنها آموزش دهند و از طریق به آنان کمک کنند؛ بهعنوان مثال باید اقتصادی ساختن اینترنت و بُعد رسانهای و غیره را انجام داد. یکی از اشکالات موجود در این مسئله، بالا بودن هزینههای انجام این امور است. باید سعی نمود در زمینه تطبیق میان نسلها هزینهها زیاد افزایش نیابد.
خلاصه راهکارها:
1. متولیان امر فرهنگی موظفاند هرگاه با پدیده جدیدی همچون رسانهها و تکنولوژی نوینی روبرو شدند فوراً درباره تاریخ و فلسفه آن به بحث بپردازند و این آگاهیبخشی را به جامعه منتقل نمایند.
2. باید جوانان را به سمت مطالعه تاریخ، بهویژه تاریخ فناوریهای نوین، سوق داد و زمینههای آن را نیز فراهم نمود.
3. متولیان برای کاهش گسست نسلی، باید به بیان تاریخ جهان برای نسلهای قدیم و جدید بپردازند تا با اهداف و عملکرد غربیها و کشورهای سرمایهداری برای تولید فناوری آشنایی یابند.
4. باید ارتباطات میانفرهنگی گسترش یابد. برای مقابله با گسست نسلها باید فرهنگشناسی جهانی صورت گیرد و دانسته شود در حوزه فرهنگ، در جهان چه اتفاقی رخ داده و در آینده چه خواهد شد.
5. لازم است ایدهپردازی در رأس امور قرار گیرد. با تولید ایدهها و تبدیل آن به ساختار اقتصادی، بسیاری از بحرانهای گسست نسلی رفع میشود.
6. دانشگاه باید رشته ارتباطات و بلاغت اینترنتی را راهاندازی کند.
لزوم توجه مسئولان به مسئله فناوری به عنوان عامل مهم در تغییر نسلها
مصاحبه تخصصی مرکز پژوهشی مبنا با آقای دکتر ابراهیم فیاض جامعه شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با موضوع آسیبشناسی گسست نسلی در ایران