تعریف شما از افراطگرایی در تشیع چیست و شاخصها و عللی هم که مدنظر دارید بیان فرمایید.
تعریف و تبیین افراطیگری در تشیع واقعاً مسئله دشواری است؛ اما در هر مسئلهای ملاک و معیار وجود دارد و ملاک و معیار شیعه، آخرین وصیت پیامبر (ص) است: «إنّي تاركٌ فيكم الثّقلين كتاب الله و عترتي لن يفترقا حتّي يردا عليّ الحوض ما إن تمسّكتم بهما لن تضّلوا».
پیامبر ملاک و معیاری به نام قرآن و عترت به دست مؤمنین داده است، چرا قرآن و عترت بهعنوان نقشه را معرفی شدند؟
چون قرآن دستپخت خداوند است (تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ) و عترت (ع) بر مدار حق (خالق) حرکت میکنند به فرموده پیامبر (ص): «علیٌ مع الحق و الحق مع العلی» و سایر ائمه (ع) هم هیچگاه از حق جدا نمیشوند.
لذا شیعه یعنی کسی که با عترت و قرآن همراه است و از این دو، نه یک گام پیش است و نه یک گام، عقب. مرحوم شهید اول در کتاب شریف لمعه میگوید: (الشیعه من شایع علیا و اتبعه؛ شیعه کسی است که پا جای پای علی (ع) میگذارد و از او تبعیت میکند).
در زیارت جامعه کبیره هم آمده است: «من اتاکم نجاه و من لم یأتکم هلک».
امام زینالعابدین (ع) میفرمایند: «نحن ابواب الله و نحن صراط المستقیم» یعنی عترت؛ دروازه ورود به قلعه توحید و صراط مستقیم هستند.
همچنین آن حضرت در صلوات خاصه ماه شعبان میفرمایند: «المتقدمون لهم مارق و المتأخر عنهم زاهق و اللازم لهم لاحق» یعنی کسی که از ما جلو افتاد، از دین خارج شد و کسی که از ما عقب افتاد، هلاک میشود و کسی که با ما همراهی کرد، نجات پیدا میکند.
بنابراین معیار و ملاک حرکت در عرصههای مختلف زندگی؛ از منظر مذهب امامیه و فرهنگ شیعی، حرکت در مدار قرآن و عترت است و خارج از آن، افراطوتفریط محسوب میشود.
علل و عوامل پدیده افراطگرایی مختلف است که به برخی از آنان اشارتی داریم:
اولین عامل افراطگرایی؛ جهل و بیسوادی است. امیرالمؤمنین (ع) در نهجالبلاغه میفرمایند: «لا تری الجاهل الاّ مفرطاً أو مفرّطاً» نادان دیده نمیشود مگر آنکه در حال تندروی یا کندروی باشد.
جهل به دین، جهل به اهداف انسانی، جهل به روشهای درست زندگی کردن و جهل به حقوق دیگران، موجب افراطگرایی یا تفریط میشود.
عامل دوم؛ محرومیتهای تاریخی و اجتماعی اقوام و گروهها در ساختارهای سیاسی- اجتماعی است. محرومیت در هر جامعه، ملت یا خانوادهای مشکل درست میکند. اگر این محرومیتها در امکانات، دسترسیهای آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی باشد، یک ناهنجاری است و تبدیل به افراطگرایی میشود.
عامل سوم افراطگرایی؛ تبعیض و تعصب در میان اقوام، ملل و جامعه است.
عامل چهارم؛ تفوقطلبیهای قومی، زبانی و مذهبی در جامعه است. اگر در منطقهای؛ یک قوم یا قبیله خاص به کمک زبان یا مذهب خود، تفوق اجتماعی داشته و به چیزهایی دست پیدا کرده باشد، باعث افراطگرایی کسانی میشود که به آن نرسیدهاند.
علت پنجم؛ عدم فراهمسازی فرصتهای برابر اقتصادی در یک جامعه است. اگر فرصتهای برابر برای همه اعضای یک جامعه فراهم نشود، منجر به افراطگرایی میشود.
عامل ششم؛ تهاجم فرهنگی و نابودسازی ارزشها و ثروتهای فرهنگی یک ملت است. وقتیکه ارزشهای یک ملت نابود شد و ثروتهای فرهنگی آن توسط تهاجم فرهنگی دشمنان و استعمار آنها بر باد رفت، افراطوتفریط صورت میگیرد.
علت آخر؛ برداشتهای خاص از متون و ارزشهای اسلامی به دلیل عدم اشرافیت کامل در حوزه تاریخ، سیاست و دین است. این برداشتهای خاص بیشتر مواقع منجر به افراطگرایی میشود.
برای مقابله با افراطگرایی در شیعه چه اندیشهای باید ترویج پیدا کند و از چه اندیشه و باوری باید جلوگیری شود؟
ابتدائاً؛ باید تمایز بین افراطگرایی و رفتار و تفکر صحیح از منظر دین بهدرستی تبیین شود. هم رسانهها و هم علما و بزرگان دین و هم متولیان تبلیغی در این راستا وظیفه دارند. آنها باید آثار مخرب افراطگرایی در دنیا و آخرت را که باعث حرکت جامعه به طرف بیثباتی، ناامنی، خشونت، توسعهنیافتگی، بیاعتمادی، تشتتهای قومی و اجتماعی و از بین رفتن ارزشهای اساسی میشود، تبیین نمایند.
راهکار دوم؛ جلوگیری از آدرس غلط دادن درباره اسلام و ایدئولوژی اسلامی توسط افراد متولی، کمسواد و یا منحرف فکری است که تریبون، مسجد، نشریه یا هرگونه رسانهای در اختیار دارند. اینگونه افراد برداشتها و تحلیلهای خود را با نام اسلام، به نسل جوان القا میکنند.
سومین راهکار؛ راهاندازی گفتمان مفید و سازنده و مؤثر علیه پدیده افراطگرایی است.
چهارمین راه مقابله با افراطگرایی؛ دخیلسازی و مشارکت دادن جامعه، رسانهها، جوانان و نهادهای مختلف در ذهنیتسازی و راهاندازی گفتمانها علیه افراطگرایی است.
راهکار شما برای تقویت ارزشهای اصیل شیعی و پالایش جامعه شیعی از تفکرات افراطی چیست؟
برای تقویت ارزشهای شیعی در جامعه باید سه کار انجام داد؛ 1. شناخت صحیح مذهب، 2. تبیین درست و متقن مذهب 3. عمل و اقدام یعنی پیروی از داشتهها و یافتههای مذهبی.
مردم، علما، رسانهها، حوزهها و متولیان فرهنگی و تبلیغی در ابتدا باید شناخت صحیحی از شیعه داشته باشند و سپس نسبت به مذاهب دیگر و پیروان آنها شناخت پیدا کنند. مشکلی که وجود دارد این است که خیلی از مراکز علمی و دانشگاهی برای مبارزه با برخی مکاتب و فرق و نحلههای فکری انحرافی کارگاه آموزشی مثلاً شیطانپرستی، عرفانهای نوظهور و ... میگذارند و هدفشان آگاهی دهی به نسل جوان و دانشجویان است غافل از اینکه این افراد اصلاً شناختی از تشیع و مذهب حقه خود ندارند والا کسی که مذهب حقه را بشناسد و سیره و سنت آل الله را؛ دیگر امکان ندارد در دام نحلههای منحرف گرفتار آید. شیعه را نمیشناسند، ولی شیطانپرستی یا عرفانهای نوظهور را میخواهد یاد بگیرد! بنابراین در ابتدا باید مذهب خود و رفتار اهلبیت (ع) را شناخت و سپس به سراغ مذاهب دیگر رفت.
پس باید سیره رفتاری و گفتاری اهلبیت (ع) را که مملو از فضایل اخلاقی و کمالات معنوی هست، شناخت و ترویج داد و به آن عمل نمود. متأسفانه برخی از رفتارهایی که امروز مثلاً در برخی هیئات عزاداری به نام دین و مذهب هست، سند محکمی در تاریخ و روایات ندارد. برای حل این مشکلات باید به ملاک و معیار موردنظر اهلبیت (ع) بازگشت. حضرت علی بن موسیالرضا (ع) فرمودهاند که اگر محاسن کلام ما برای مردم گفته شود، خودشان تبعیت میکنند. اگر سبک زندگی ائمه (ع) و نحوه برخورد آنها با دیگران، خانواده و حتی مخالفین موردتوجه قرار گیرد، خیلی از مسائل حل میشود. ائمه (ع) با مخالفین خود با ناسزا و درگیری برخورد نمیکردند و با آنها با نصیحت، مدارا، تغافل و محبت برخورد میکردند.
بنابراین اولاً باید مذهب شیعه را بهخوبی شناخت، دوم اینکه آن را بهخوبی تبیین کرد و سوم اینکه به آن عمل کرد. چنانکه آیتالله بهجت میفرمودند که هر آنچه میدانید به آن عمل کنید آنگاه خدای تبارکوتعالی، آنچه را که نمیدانید برای شما هموار میکند و راه خروج را برای شما باز میکند: «وَ مَنْ يتَّقِ اللَّهَ يجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا».
چگونه میتوان از توطئههای دشمنان نظام شیعی در ترویج افراطگرایی ممانعت کرد؟
امروزه افراطگرایی، جدا از اینکه یک پدیده دینی است، یک پدیده سیاسی هم هست و قدرتها و نهادهای نظام سلطه بینالملل، بهشدت از این پدیده بهطور محسوس، نامحسوس و باواسطه یا بیواسطه جهت رسیدن به اهداف خود استفاده میکنند. در سالهای اخیر وهابیت، داعش، طالبان، عرفانهای نوظهور و ... مصداق روشن پدیده افراطگرایی بودهاند که هم دینی و هم سیاسی هستند.
اولین کار برای مبارزه با این پدیدهها، دشمنشناسی است.
دومین کار شناخت ابزار دشمن است که امروزه قلم، رسانه و فضای مجازی است. درواقع باید هم جنبه-های تهاجم سخت دشمن و هم جنبههای تهاجم نرم او را شناخت.
همچنین باید راههای نفوذ و تهاجم او را شناخت. روزگاری راههای نفوذ آنها از طرق عناصر آشکار و تابلودار بود، ولی امروزه افراد خاصی را نفوذ میدهند و از عناصر خودی استفاده میکنند. (شاید اصلاً خود فرد هم نداند که در جهت خاص دشمن حرکت میکند).
بله! آنها به زبان افراد مختلفی سخنان خود را بیان می کنند که چهبسا عمامه به سر هم باشند. پس دشمنشناسی و شناخت ابزار دشمن و راههای نفوذ او بسیار مهم است. شناخت اهداف دشمن نیز در هر زمان و مقطعی مهم است. متأسفانه امروزه برخی از افراد به نام دین و به نام حمایت از نظام، در زمین دشمن بازی میکنند. وقتی این اهداف توسط افراد و فعالان جامعه شناخته شوند، قطعاً متوجه خواهند شد که نباید در زمین دشمن بازی کنند.
امروزه هرگونه حرکت، نگاه و سخن که باعث تشتت و اختلاف و نزاع گردد، بازی در زمین دشمن است. معیار و ملاک افراد برای حرف زدن، سکوت، قیام و قعود، خوراک، پوشاک و تصمیمگیری و برای هر کاری، باید قرآن و عترت (ع) باشد. اگر کسی از اینها عقب افتاد، دچار تفریط و اگر جلو افتاد، دچار افراط شده است.
امروز در عصر غیبت، ولیامر و امام جامعه اسلامی، تالیتلو معصوم علیهالسلام است و باید گوش، چشم، زبان و نگاه همه افراد متوجه او باشد. معظم له امروز بر جامعه، منطقه و دنیا اشراف کامل دارد و هر کس میخواهد از دین و شریعت صیانت و حراست کند و به وظیفهاش عمل نماید، راهش این است که بصیرت، تبعیت محض و کامل از ولیفقیه داشته باشد یعنی شخص مقام معظم رهبری آیتاللهالعظمی امام خامنهای مدظلهالعالی.
نهادهای دینی بهویژه روحانیت و حوزة علمیه چه جایگاهی در توجه به اصول اصلی و پالایش نظام معرفتی شیعه دارند و چگونه میتوانند اثرگذار شوند؟
گفتیم در نگاه کلی و عام؛ دو چیز عامل افراط است؛ یکی اینکه شخص، هدف اصلی دین را متوجه نمیشود و نمیداند که اینطور نیست که دین همهچیز را برای این دنیا قرار داده، بلکه بخشی هم برای آخرت است. دوم اینکه اگر هم در حوزه دینشناسی شناختی دارد، در دینشناسی سطحینگر هستند یعنی یا فقط به قرآن توجه میکنند و از عترت غافل هستند یا فقط به سیره پیامبر (ص) و ائمه (ع) توجه دارند و به مشی حقوقی و فقهی اسلام و قرآن توجه ندارند. در اینجاست که؛ علما و حوزهها باید با زبان و ادبیات روز، نقش و جایگاه قرآن و عترت و راه صحیح را مخصوصاً برای نسل جوان تبیین کنند. آنها باید روش ائمه (ع) در مقابله با افراطگرایی دینی و مذهبی را توضیح دهند و نمونههای تاریخی آن را ذکر کنند.
آیا روش حاضر حوزه جوابگو بوده است؟
نمیتوان بهصورت مطلق پاسخ داد؛ اما ابزار تبلیغ دین، فقط منبر، درس خارج یا تدریس نیست. امروزه حوزه ناچار است که به ابزار تبلیغ و شیوههای متفاوت آن مسلط شود که برخی از ابزارهای آن منبر و سخنرانی است، تألیف و نوشتن کتاب، ورود به فضاهای مجازی، استفاده از هنر، رسانه و ... از راههای دیگر است. امروز، هنر بهترین وسیله برای انتقال مفاهیم دینی و ارزشهای اسلامی است که البته باید کار پختهای انجام شود. مشکل امروز این است که اکثر افراد مخاطبشناس نیستند و هر چیزی را که آماده میکنند، برای جوان و پیر عرضه می کنند و ذائقهشناسی نمیکنند؛ یعنی قومیت، جنسیت و تحصیلات مخاطب را در نظر نمیگیرند. مثل این است که سفرهای پهن میشود و شما در کنار آن سفره مینشینید و غذایی آوردهاند که باب طبع افراد نیست. لذا علما و حوزههای علمیه باید روشها و ابزار انتقال مفاهیم دین را کارآمد، روزآمد و روشمند نموده و با ادبیات روز و بیان متقن و مستدل، محتوای خود را عرضه کنند.
در صورت ادامه روال فعلی، چشمانداز وضعیت افراطگرایی در میان شیعیان را در بازه زمانی 10 ساله چگونه میبینید؟
در دهه اخیر؛ روند نگرانکنندهای در حال شکلگیری است و تغییر در سبک زندگی مردم در عرصههای سهگانه (فردی، خانوادگی و اجتماعی) محسوس بوده است. اگر فهم درست از فلسفه دین و عمل کردن بر اساس این فلسفه در جامعه رواج نیابد، هر چه زمان پیش رود، فاصله از ارزشها بیشتر میشود. چند نمونه جزئی را من اشاره کنم: مثلاً ازدواجها در اوایل انقلاب، ساده بود و دختر و پسر بهراحتی تشکیل زندگی میدادند، اما الان بیشتر خانوادهها از آن معیار و ملاکی که اهلبیت تعریف کردند فاصله گرفتند. سختگیریها زیاد شده است، پسران و دختران در خانه ماندهاند، بهطوریکه میگویند آمار مجردها در کشور قریب به 10 میلیون نفر است. این یعنی نگرانی؟! برای کسی که بفهمد و دغدغه داشته باشد.
مسئله دیگر در مورد عزاداریها و جشنهاست. وقتیکه از مدار عترت خارج شوید، شادیها منجر به گناه میشود و حتی عزاداریها هم خروجی مثبتی ندارد. مسائل عبادی هم مانند روزه، نماز، نذر و ... همینطور است؛ مثلاً فرد میخواهد به مناسبت 28 صفر نذری بدهد و یا شربت دهد، میآید خیابان را میبندد، چون بر اساس آن معیار و ملاک و سیره اهلبیت (ع) حرکت نمیکند و آنچه اهلبیت گفتهاند رعایت نمیکند، باعث اذیت و آزار دیگران میشود. هر کاری که از مدار اهلبیت (ع) خارج شود به افراطگرایی میرسد، چه در حوزه فردی باشد یا خانوادگی و اجتماعی باشد.
خلاصه راهکارها:
1- با جهل افراد نسبت به مبانی، گفتمان و کارکردهای مذهب تشیع و سیره اهلبیت (ع) در عرصههای سهگانه زندگی (فردی، خانوادگی، اجتماعی) با روشنگری و تبیین، مبارزه شود.
2- محرومیت اقوام و گروههای اجتماعی در دسترسی به امکانات مختلف فرهنگی و اجتماعی باید رفع گردد و الا بهمرور موجب افراطگرایی در عرصههای زندگی خواهد شد.
3- تفوقطلبی برخی از اقوام، گروهها و مناطق باید کنار گذاشته شود، چراکه در درازمدت، باعث افراطگرایی در اقوام، گروها و مناطق دیگر خواهد شد.
4-نابرابری در فرصتهای اقتصادی در بین افراد جامعه باید از بین رود.
5- با برداشتهای خاص و نادرست از متون دینی که به علت بیسوادی یا عدم تعهد و تخصص لازم انجام و ترویج میشود، باید مبارزه کرد.
6- آثار مخرب افراطگرایی مانند کاهش امنیت، اختلافات قومی و مذهبی، توسعهنیافتگی و ... باید توسط علما و بزرگان دین برای جامعه تبیین شود.
7-افراد کمسواد و افراطی که تریبون، مسجد، نشریه یا رسانه در اختیار دارند، رصد، کنترل و مدیریت شوند.
8-برای مقابله با افراطگرایی، جامعه و جوانان را در ایجاد گفتمان علیه افراطگرایی مشارکت داد.
9- در مراکز علمی و آموزشی باید اولویت آموزش، گفتمان سازی مبانی مذهب تشیع اختصاص یابد، نه آنکه به بهانه مبارزه با تهاجم فرهنگی فقط مکاتب مخالف و فرق و نحل انحرافی مانند شیطانپرستی و عرفانهای نوظهور به جوانان آموزش داده شود و شناخت درستی از مذهب شیعه در آنها به وجود نیاید.
10-علما و حوزهها باید با زبان و ادبیات روز مفاهیم ناب شیعی را بیان و گفتمان سازی نمایند.
11- سیره و سنت پیامبر و ائمه هدی علیهمالسلام در برخورد با افراطیگری با ذکر نمونههای تاریخی، استخراج، تبیین و ترویج گردد.
12- با سخنان افراطگرایانه که با دسیسه دشمنان، از طریق افراد خودی بیان میشود، مبارزه نمود.
13- برای انتقال مفاهیم ناب شیعی باید مخاطبشناسی و ذائقهشناسی در مبلغین دینی و طلاب حوزه علمیه، تقویت شود.