دکترداداشی آذر: حوزه‌های دینی باید تفسیری از دین ارائه دهند که با مقتضیات زندگی امروز، هماهنگ باشد

  • سه شنبه, 02 مهر 1398 07:41
  • بازدید 1665 بار

دکتر رسول داداشی آذر در مصاحبه با مرکز پژوهشی مبنا، از عوامل بروز افراط‌گرایی شیعی و راهکارهای برطرف‌کردن آن گفت

تعریف شما از افراط‌گرایی در تشیع چیست و چه شاخصه‌ها و عللی را برای آن مدنظر دارید؟
افراط‌گرایی دینی یا هر نوع افراط‌گرایی دیگری، خروج از یک راه مستقیم است. همیشه در همه ادیان این‌گونه بوده است که هرقدر از صدر خود دور و جدا می‌شوند، معمولاً یا به سمت تفریط می‌روند و یا به سمت افراط‌گرایی. به همین دلیل است که در ادیان مختلف انقلابهایی اتفاق می‌افتد مثل انقلابات ارتودوکسی که بازگشت به سنت را مطرح می‌کنند؛ بنابراین وقتی صحبت از افراط‌گرایی در تشیع می‌شود منظور، خروج از آن مسیر صحیحی است که توسط ائمه طاهرین (ع) به آیندگان رسیده است. در این فرآیند یک چیزهایی به آن مسیر اضافه و یک چیزهایی از آن کم می‌شود و از مسیر اعتدالی خود خارج می‌شود.
ریشه افراط‌گرایی در جهل است. اگر افراد نسبت به یک موضوع جهل داشته باشند و ابتنای تعبیر، تفسیر و تبیین آن‌ها از این موضوع بر جهل به آن باشد، قطعاً یا افراط می‌کنند و یا دچار تفریط می‌شوند. پس اصلی‌ترین علتی که برای افراط‌گرایی در تشیع می‌توان مطرح کرد، جهل نسبت به ساحت تشیع یا به عبارتی جهل نسبت به مبادی و مبانی تشیع است.
برای مقابله با افراط‌گرایی در تشیع باید چه اندیشه‌هایی ترویج و از رواج چه باورهایی جلوگیری شود؟

ترویج افراط‌گرایی از ناحیه دشمنان، بیشتر به این ترتیب است که اصول ناب شیعه را می‌گیرند و در درون آن اصولی که افراد به آن‌ها باورمند هستند، افراط را ترویج می‌کنند. باید صبر و حوصله جامعه را در حوزه‌های فکری ارتقا بخشید و همچنین گفتگو را تقویت کرد. درواقع اگر تاب‌آوری و ممارست در مسیر تاب‌آوری در جامعه رواج داده شود و به‌تبع آن، جامعه به سمت گفتگو و مفاهمه پیش رود، آرام‌آرام مباحثه و گفتگو باعث تعدیل جامعه می‌شود. مثلاً یکی از علمای شناخته‌شده، حکم ارتداد یکی از روحانیون اصطلاحاً سلفی- شیعی را که به آن‌ها قرآنی یا موحدون می‌گویند، از یک مرجع تقلید گرفته بود و نهایتاً می‌خواست این موضوع را علنی کند و به سیستم قضایی برد. با توجه به آشنایی 15 ساله با آن عالم، تماسی با ایشان ایجاد شد و مشخص شد که کسی را که به دنبال گرفتن حکم ارتداد برای او هستند، از نزدیک ندیده اند! بعد از هماهنگی، مباحثات بسیار بسیار اندیشمندانه بین این آقا با آن بنده ‌خدا که معروف به موحدون یا قرآنی است و او را معتقد به وهابیت شیعه یا سلفیت شیعه می‌دانستند، انجام شد. درنتیجه این گفتگو، دیدگاه آن عالم برگشت و از رأی به ارتداد ایشان بازگشت و حتی بعدها در روز بعثت پیامبر (ص) به او تبریک گفت. البته این حرف به آن معنی نیست که آن عالم از مبانی اعتقادی و اصول خودش عدول کرده است بلکه این فرد یک مسیر افراطی را در پیش گرفته بود و گفتگو، او فرد را تعدیل کرد. پس ترویج تاب‌آوری در جامعه و به‌تبع آن بسترسازی برای مفاهمه و گفتگو، بهترین و عملی‌ترین راه در مسیر مقابله با افراط‌گرایی است که باید به آن توجه کرد و از آن استقبال نمود.
راهکار شما برای تقویت ارزش‌های اصیل شیعی و پالایش جامعه شیعی چیست؟
باید اندیشه ناب و تبلیغ ناب را ترویج نمود. این دو مقوله، متفاوت هستند. بعضاً در حوزه‌های اندیشه‌ای به شکل ناب اندیشه‌ورزی می‌شود اما در حوزه تبلیغ این اندیشه ناب، ابزارهای تبلیغی موجود از لحاظ کمّی و کیفی و از لحاظ سخت‌افزاری و نرم‌افزاری، واقعاً در طراز اصول و مبانی نورانی تشیع نیست.
نکته دیگر اینکه بسیاری از افراد حاضر نیستند که به‌نوعی برای جلوگیری از افراط، هزینه دهند. به‌عنوان‌مثال همه می‌دانند که قمه‌زنی، مقتضی وضعیت فعلی جهان تشیع نیست اما وقتی از علما می‌خواهید در بالای منبر این را با شجاعت توضیح دهند، می‌بینید که دستشان می‌لرزد. به این دلیل که تصور می‌کنند که مقلد یا پامنبری آن‌ها کم می‌شود. در این زمینه نیاز به بازنگری در حوزه تبلیغ این اندیشه‌ها احساس می‌شود. به نظر می‌رسد که حوزه متون و مبانی که از علمای شیعی در دست است و حوزه تبلیغ این محتوا، به‌طور جداگانه نگریسته می‌شود و این احساس وجود دارد که گویا قرار است اندیشه‌های نورانی فقط در یک طبقه خاصی قرار گیرد و وارد جامعه نشود. به‌طوری‌که در جامعه فقط آن مباحث سطحی و بخش‌هایی که مملو از خرافات و بدعت‌هاست، جاری شده است. این مسیر، مسیر خبطی است و گویا نظام تبلیغی در مباحث دینی، دقیقاً مثل آن پیکان مدل 57 است که اگزوز آن صدا می‌دهد و مدام از چراغ‌قرمز عبور می‌کند و گل‌آلود و به‌هم‌ریخته است اما پشت شیشه‌ آن نوشته است: «لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار». به قطع و یقین این روند نمی‌تواند تأثیرگذار باشد و نتیجه عکس هم خواهد داشت؛ بنابراین مهم‌ترین راهکاری که موجب تقویت ارزش‌های اصیل شیعی و پالایش جامعه شیعی خواهد بود، اجتماعی کردن آن باورها و اندیشه‌های نابی است که در تشیع وجود دارد. درمجموع در بُعد استحصال و استخراج مبانی دینی تا حدی موفقیت حاصل شده است ولی در مورد اینکه این مبانی ناب، چگونه در جامعه جاری و ساری شود، ضعف‌ها و سؤالات زیادی وجود دارد.
چگونه می‌توان از توطئه‌های دشمنان نظام شیعی در ترویج افراط‌گرایی ممانعت کرد؟

همه می‌دانند که قمه‌زنی، مقتضی وضعیت فعلی جهان تشیع نیست اما وقتی از علما می‌خواهید در بالای منبر این را با شجاعت توضیح دهند، می‌بینید که دستشان می‌لرزد. به این دلیل که تصور می‌کنند که مقلد یا پامنبری آن‌ها کم می‌شود. اگر ایجابی نگاه کنید، نام این کار بصیرت‌افزایی و آگاهی‌بخشی است و اگر سلبی نگاه کنید نامش افشاگری است. وقتی تهاجمات بیگانگان به سمت جهان اسلام و سرمایه‌گذاری عظیمی که جریان وهابیت و استکباری برای خاموش کردن اسلام انجام داده است، به جامعه شیعی منتقل می‌کنید، به‌نوعی گام‌ها، خطوات شیطانی، شگردها و اصول آن‌ها را افشا می‌کنید و قطعاً یک مصونیت نسبی در جامعه نسبت به آن‌ها ایجاد می‌شود. در بخش ایجابی هم باید جامعه شیعه را واکسینه کرد. تا زمانی که مبانی و اصول ناب شیعی که همان معارف اهل‌بیت (ع) هستند، به ابتنای اقتضائات زمانی و مسائل و مشکلاتی که در عصر حاضر وجود دارد، به جامعه شیعی گفته شود، مردم با مصونیت و واکسینگی، توانایی ایستادگی در برابر توطئه‌ها را خواهند داشت. وقتی شنیده می‌شود که کسانی مدام در خصوص بهائیت افشاگری می‌کنند، باید تذکر داد که این یک حوزه سلبی است و بخش ایجابی هم باید در خصوص شبهات و اصولی که به‌شدت پایه‌ای است، مدنظر باشد؛ یعنی اگر این‌ اصول به جوانان در دانشگاه‌ها و مدارس منتقل نشود، چون روزانه ادعاها و نظرات مختلفی مطرح می‌شود، آن‌ها تسلیم خواهند شد. اگر بحث مهدویت را خیلی دقیق و شفاف روشن کردید حتی اگر هزاران مدعی هم وجود داشته باشند، چون فرد از طریق آموزه‌های مهدویت واکسینه شده است، انحرافات تأثیر نمی‌کند؛ اما وقتی فقط روی افشای احمد الحسن یمانی تمرکز ‌کنید، دیگرانی هم خواهند آمد و دوباره باید شروع کنید و آن‌ها را افشا کنید! ولی اگر به جامعه شیعی ابزار شناخت دهید دیگر نیازی نیست که مدام و هر روز در خصوص یک چهره‌ای که آن‌ها ترویج می‌کنند، افشاگری و موضع سلبی داشته باشید. پس مصونیت درونی شیعه هم می‌تواند توطئه‌های دشمنان نظام شیعی را در ترویج افراط‌گرایی خنثی کند.
ترویج افراط‌گرایی از ناحیه دشمنان، بیشتر به این ترتیب است که اصول ناب شیعه را می‌گیرند و در درون آن اصولی که افراد به آن‌ها باورمند هستند، افراط را ترویج می‌کنند. درواقع هرگز در مقابل مهدویت موردنظر افراد نمی‌ایستند اما در درون، به‌گونه‌ای بستر را مهیا می‌کنند که آن‌ها فکر می‌کنند که در درون نظام شیعی و مهدوی قرار دارند، اما سخنانی که بر زبان می‌آورند و قدم‌هایی که برمی‌دارند، همه در مسیر تقابل با گفتمان اصیل شیعه است، بدون اینکه خودشان متوجه شوند. البته وهابیت می‌خواهد رودررو مقابله کند اما تمام سرمایه‌گذاری‌های دشمن به وهابیت خلاصه نمی‌شود. آن‌ها فهمیدهاند دو رویکرد ایجاد جنگ‌های قومی و جنگ‌های مذهبی می‌تواند جهان اسلام را از تمدن سازی باز دارد. جنگ قومی و‌ مذهبی همزاد با افراط است وقتی مبانی افراطی را در حوزه قومیت، منیّت‌ها و عصبیت‌ها مطرح میکنند، چون برای افراط ورزی حتماً باید یک دشمن در مقابل فرد افراطگرا باشد، لاجرم این افراط‌گرایی، ایجاد دشمنی خواهد کرد. درواقع وقتی فرد در دارایی و مبانی اعتقادی خود افراط می‌کند، لاجرم رقیب او آزرده می‌شود و اگر رقیبی هم نداشته باشد، ناخودآگاه رقبایی برای او خلق خواهند شد. این، مسیرِ طبیعی و بدیهی افراط‌گرایی است.
نهادهای دینی به‌ویژه روحانیت و حوزه چه جایگاهی در توجه به اصول اصلی و پالایش نظام معرفتی شیعه دارند و چگونه می‌تواند اثرگذار شود؟
وقتی نظام حوزه و غالب علمای شیعی بر این باورند که دین‌شناسان واقعی حتماً روحانیون و حوزویان هستند – فارغ از درستی یا نادرستی این نظریه– باید به‌تبع این نظریه، حوزه و نهاد دین مسئول پالایش و مقابله با انحرافات باشد؛ یعنی خود حوزه هم باید مسئول این موضوع باشد که آسیب‌شناسی کند و راه را از بی‌راهه تشخیص دهد و به دیگران منتقل کند و مسیر اجتهادی دین را مدنظر قرار دهد؛ یعنی باید تفسیری از دین ارائه دهد که مقتضی شرایط فعلی باشد و پاسخگوی حل مسائل جامعه باشد. چون حوزه و روحانیت ادعای بزرگی دارند که اسلام و شیعه پاسخگوست و برای حکومت و اداره جامعه، مدل دارد. با وجود چنین ادعایی باید از سلوک‌هایی که مقتضی وضعیت فعلی تکنولوژیکی امروز نیست، عبور کرد. دیگر زمان سبک‌های زندگی مثل منطقه پشمینه و روستای منتظران در طالقان که با مظاهر تکنولوژی به‌شدت مخالف هستند و منتسب به مقلدین جناب میرزا آقای مجتهد تبریزی هستند، گذشته است. البته به نظر می‌رسد که این انتساب، درست نیست. هرچند که در آثار ایشان مثلاً مخالفت‌هایی با گرفتن گذرنامه در زمان رضاشاه وجود داشته و گفته است که حال که باید از طریق گذرنامه به مکه روند، پس اصلاً گذرنامه نمی‌گیرند و به مکه هم نمی‌روند. به نظر می‌رسد که از سخنان ایشان برداشت درستی نشده است و منظور میرزا، مبارزه با رژیم بوده است. همان‌طور که حضرت امام (ره) هم در دوره‌ای بحث تحریم تلویزیون رژیم را مطرح می‌کنند که به این معنی نیست که ایشان مخالف تلویزیون و تکنولوژی هستند.
درهرصورت جامعه شیعی امروز، نیازمندی‌هایی دارد که بخشی از این نیازمندی‌ها در حوزه و ساحت دین مسئله‌دار شده است. خروجی این وضعیت آن هست که افراد یا می‌گویند که دین پاسخگوی نیازهای آن‌ها نیست یا نهایتاً اگر خیلی به نفع دین صحبت کند، سر از سکولاریسم در می‌آورند. دلیلش این است که حوزه‌های دینی در تبیین و تفسیر مسئله و انطباق‌بخشی اصول دین با مسائل روز قصور کرده‌اند و در برخی از موارد هم تقصیر دارند؛ یعنی بعضاً فرد اعتقاد به این ندارد که قرار است دین مسائل بشر را حل کند، درصورتی‌که اگر دین قرار نیست مسائل اجتماعی را حل کند و صرفاً در حوزه‌های سلبی به میدان آید، قطعاً نباید انتظار داشت که جامعه واکنش مثبت به ادعای کارآمدی یا نورانیت دین دهد؛ یعنی اگر مدام بر این موضوع تأکید کنید که حضور خانم‌ها در استادیوم یا جاهای دیگر بد است، جامعه احساس می‌کند که کارایی دین فقط با حوزه‌های سلبی انطباق دارد و در حوزه‌های ایجابی حرفی برای گفتن ندارد. در این وضعیت بازنده اصلی، دین خواهد بود. البته برخی می‌گویند که دین بازنده نیست بلکه قرائت‌های بشری از دین بازنده هستند! به نظر می‌رسد این بیان، خیلی قابل‌فهم نیست چون بالأخره وقتی دین برای پاسخ دادن به مسائل آمده و قرار است در جامعه ساری و جاری شود و رویکردهای اجتماعی، بیشترین بخش را در قرآن به خود اختصاص داده است، پذیرفتنی نیست که گفته شود دین بماهو دین خوب است ولی قرائت افراد از آن بد است! اگر قرار باشد که دین یک چیزی باشد و قرائت‌ها هم چیز دیگری باشد و الی‌الابد هم دین را کسی نفهمد، این اندیشه به پلورالیزم ختم می‌شود که قابل پذیرش نیست. اغلب علما بحث نسبیت و پلورالیزم را زیر سؤال می‌برند و قائل به این هستند که دین دارایی و توانمندی پاسخ سؤالات را دارد؛ بنابراین روحانیت باید در خصوص اجتماعی‌سازی نهاد دین و به‌ویژه نهاد روحانیت، مسئولیت پذیرفته و توانمندی خود را به منصه ظهور رساند.

حوزه و نهاد دین مسئول پالایش و مقابله با انحرافات باشد؛ یعنی خود حوزه هم باید مسئول این موضوع باشد که آسیب‌شناسی کند و راه را از بی‌راهه تشخیص دهد و به دیگران منتقل کند در صورت ادامه روال فعلی، چشم‌انداز وضعیت افراط‌گرایی در میان شیعیان را در بازه زمانی 10 ساله چطور می‌بینید؟
اگر هیچ اقدام اساسی انجام نشود، بهترین وضعیتی که خواهیم داشت همین وضعیت فعلی است. البته به نظر می‌رسد که اگر اقدامی نشود، افراط‌گرایی تشدید خواهد شد به این دلیل که مخالفت‌ها با دین افزایش خواهد داشت. درواقع چون حکومت ایران یک حکومت دینی است، هر کاری انجام دهد به نام دین نوشته خواهد شد و اگر این روال ادامه یابد، رویکرد به انگاره‌های ضد دینی افزایش پیدا خواهد کرد. یک عده هم در برابر این روند سعی می‌کنند که پاسخگوتر باشند و عکس‌العمل نشان دهند و این کنش و واکنش، افراط‌گرایی را تشدید خواهد کرد. پژوهشهای جامعه‌شناختی نشان داده است که در مناطقی در تهران که حزب‌اللهی‌ها بسیار متعصب هستند، ضدانقلاب‌ها هم به‌شدت ضدانقلاب‌های متعصبی هستند. یا در بروجرد، وقتی صاحبان خانقاه یک کار افراطی کرده‌اند، نمازگزاران مسجدی که نزدیک‌ترین مکان به آنجا بوده است، واکنش افراطی نشان داده و نهایتاً به آتش کشیدن خانقاه ختم شده است؛ یعنی در ادامه این فرآیند، کنش و واکنش بیشتر خواهد شد. اگر این روال ادامه‌دار باشد و پاسخگویی حوزه و حکومت، رو به افول گذارد، مخالفان دین‌داری، محیط و بستر آماده‌تری برای عرض اندام خواهند داشت و به‌تبع عرض اندام این‌ها، طبقه دین‌دار به میان می‌آیند و واکنش‌هایی نشان می‌دهند. در این مسیری که عمدتاً غیرعقلانی بوده و احساسات حاکم است، به قطع و یقین، افراط‌گرایی رشد بیشتری خواهد داشت. البته وضعیت در حوزه دین خیلی مخاطره‌آلود نیست، چون جامعه ایران در حوزه دین، تاب‌آوری بالاتری دارد و سطح تعارض موجود در آن، غیرقابل مدیریت نیست. ولی این تعارض در حوزه شیعی - سنی باید بیشتر مورد توجه باشد و نگران بیشتری ایجاد کرده است.

خلاصه راهکارها:
1- برای خشکاندن ریشه افراطگرایی باید از جهل نسبت به معارف جامع تشیع در جامعه جلوگیری نمود.
2- برای جلوگیری از افراطیگرایی در شیعه باید تابآوری جامعه را نسبت به اندیشه مخالف تقویت نمود.
3- باید بستر گفتگو و مفاهمه رودررو بین پیروان و اندیشمندان گروه‌های مختلف در جامعه ایجاد شود.
4- باید علمایی را که بدون گفتگوی رودررو و صرفاً با خواندن برخی از اندیشه‌های وی، طرف مقابل را به ارتداد محکوم می‌کنند، با یکدیگر رودررو کرد تا بهتر همدیگر را ارزیابی کنند.
5-علما باید برای گفتن حرف‌های حق، اهل هزینه دادن باشند و در مواردی مانند بیان حرمت قمه‌زنی، با مردم تعارف نکنند.
6- باید رابطه درست و مستقیمی بین تولید اندیشه ناب و تبلیغ آن به وجود آید و از روش‌های تبلیغی مناسب برای انتشار اندیشه‌های ناب استفاده شود و این دو حوزه، جزیره‌های جدا از یکدیگر نباشند.
7- اندیشه‌های ناب شیعی باید از طبقه خاص روحانیت خارج شود و اجتماعی سازی شود.
8- کار سلبی باید در کنار کار ایجابی باشد نه آنکه محور فعالیت‌ها، نگاه سلبی باشد.
9- برای باور جوانان به کارآمدی دین در جامعه، باید انجام کارهای ایجابی تقویت شود و ابزار شناخت مسائل به جوانان داده شود.
10- باید از ترویج مبانی افراطی در دو حوزه قومیتگرایی و مذهب گرایی جلوگیری نمود و هیچ قوم و مذهبی، به دارایی خود در مقابل دیگران، فخر نفروشد.
11- باید از ترویج سلوک‌های به‌ظاهر دینی که با مقتضیات زندگی تکنولوژیک امروز هماهنگ نیست و ضد تکنولوژی است، جلوگیری نمود.
12-حوزه‌های دینی باید تفسیری از دین ارائه دهند که با مقتضیات زندگی امروز، هماهنگ باشد.
13-این نظریه که فهم درست از دین فقط از جانب طبقه روحانیت ارائه می‌شود، باید دوباره بررسی شود.
14-باید از کنار هم قرار گرفتن دو سوی جریان‌های افراطی جلوگیری نمود و نسبت به جلوگیری از ایجاد درگیری در نقاطی از کشور که یک طرف افراطی وجود دارد، مراقبت بیشتری نمود.
15-افراطگرایی در حوزه تعارضات شیعی-سنی بیشتر از حوزه دین باید مورد توجه باشد چون جامعه ایران نسبت به دین، تابآوری بالاتری دارد و حضور آن را در زندگی خود تا حد زیادی می‌پذیرد.

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

پیام هفته

همکاری با نفوذیان خائن و اختلاس‌گران بی دین
قرآن : لِيَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ کامِلَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ (سوره نحل، آیه 52)ترجمه: تا روز قیامت بار گناهان خود را تمام بردارند ، و [ نیز ] بخشی از بار گناهان کسانی را که ندانسته آنان را گمراه می کنند. آگاه باشید ، چه بد باری را می کشند.حدیث: و ایما داع دعی الی ضلالة فاتبع علیه، فان علیه مثل اوزار من اتبعه، من غیر ان ینقص من اوزارهم شیئا!: (مجمع‌البیان، ج6، ص 365)ترجمه: ... و هر کس دعوت به ضلالت کند و از او پیروی کنند همانند کیفر پیروانش را خواهد داشت، بی آنکه از کیفر آنها کاسته شود.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید