چاپ کردن این صفحه

حجت الاسلام هادی پور: ضرورت تدوین نقشه جامع تبلیغ دینی در کشور

سلسله گفتگوهای کارشناسی با موضوع تبلیغ دینی 

گسترش معارف والای انسانی از مهم‌ترین اهداف دین مبین اسلام است و در طول تاریخ علما و دانشمندان اسلامی به شیوه‌های مختلف به ترویج و تعلیم مردم مسلمان براساس اصول تبلیغ دینی می‌پرداختند. با شکل‌گیری حکومت‌های اسلامی، نهادهای دولتی نیز با ارائه سیاست‌ها و برنامه‌های مختلف در راستای گسترش معارف دینی با بهره‌گیری از سیستم‌های تبلیغی، به صورت سازمان‌یافته در این عرصه نقش‌آفرینی نموده و در ایجاد و توسعه قابلیت‌های تبلیغی در تحقق خواسته‌های مردم و ارتقای جایگاه و بهم‌پیوستگی ارکان تبلیغ تلاش می‌کند. با توجه به مفهومی که تبلیغ در فرهنگ اسلام دارد و نیز رسالت جهانی اسلام و نقشی که تبلیغ در جهت ایفای این رسالت دارد، اسلام به امر تبلیغ بسیار توجه نموده است. این مطلب ازاین‌رو اهمیت پیدا می‌کند که دنیای امروز دنیایی است که با انواع و اقسام روش‌های تبلیغی کالاها، فرهنگ و اعتقادات خود را به خورد عامه مردم می‌دهند لذا شایسته است که مسئله تبلیغ دینی در کشور ضرورتی اجتناب‌ناپذیر دیده شود و مسئولان تلاش دوچندانی برای بهبود کیفیت و ارتقاء تبلیغ دینی در سطح کشور همسو با نیاز جامعه و متناسب با سطح تهدیدات و هجمه‌های دشمنان اسلام انجام دهند.
از این رو پس از پژوهش‌ها و نظرسنجی‌های نخبگانی «ضعف نیروی انسانی حرفه‌ای و متخصص در نهادهای تبلیغ دین» را به عنوان گره اصلی در این عرصه یافتیم و برای پاسخ به این سؤال که «چگونه می‌توان ضعف مدیران و کارشناسان نهادهای تبلیغ دین را در عرصه‌های سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی و اجرا برطرف کرد؟» به مصاحبت با حجت الاسلام سامان هادی پور پژوهشگر تبلیغ دینی و مدیر سابق موسسه امیر بیان نشستیم که مشروح آن در ادامه می‌خوانید.

تعریف شما از تبلیغ دینی و نظام تبلیغی چیست و چه شاخص‌ها و معیارهایی را برای آن مدنظر دارید؟
مقصود از آنچه که از آن به عنوان تبلیغ دینی یاد می‌شود، رساندن پیام‌های خدا به بندگان خدا به بهترین شکل ممکن است. تمام موضوع هم در همین بهترین شکل ممکن نهفته است یعنی وقتی راجع به آسیب‌شناسی تبلیغ دین صحبت می‌شود، دقیقاً سؤال این است که فرآیندی که برای تبلیغ دین طراحی و اجرا می‌شود، در کجا اشکال دارد که پیام خدا به بندگان خدا به شکل مطلوبی نمی‌رسد؟ وآن قسمت‌هایی از روش، برنامه و اجرای فرآیند تبلیغ که مانع از رساندن مطلوب پیام خدا به بندگان خداست، کجاست؟ همچنین باید دید چطور می‌توان این‌ها را شناسایی و برای آن‌ها برنامه‌ریزی کرد؟
از زمان اهل‌بیت(ع) یک نظام تبلیغ دینی وجود داشت که خود اهل‌بیت(ع) شاگردانی را تربیت می‌کردند و آن‌ها را در شهرهای مختلف به عنوان نماینده و وکیل خود معرفی می‌کردند و مردم از آن‌ها دین خود را اخذ می‌کردند. امثال هشام یا عبدالعظیم حسنی به عنوان شاگردان درجه یک اهل‌بیت(ع) در شهرهای مختلف معرفی می‌شدند و مردم به آن‌ها بر اساس کلام امام اعتماد می‌کردند و دین را می‌گرفتند. یعنی نظام تبلیغی در آن زمان به وسیله وکلای اهل‌بیت(ع) در جامعه اسلامی و بین شیعیان ایجادشده بود.
امروزه نظام تبلیغ دینی به‌تبع شکل‌گیری حکومت اسلامی چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور گستردگی خیلی وسیعی پیداکرده است. در داخل کشور سازمان‌های عریض و طویلی برای بحث تبلیغ دینی با بودجه‌های میلیاردی وجود دارد. در طول بیش از 1400 سالی که از بعثت پیامبر(ص) و از زمان اهل‌بیت(ع) می‌گذرد، هیچ‌گاه شیعه در چنین موقعیت بی‌نظیری قرار نداشته است که برای تبلیغ دین میلیاردها تومان بودجه داشته باشد و سازمان‌های به این بزرگی و به‌صورت مویرگی در کشور و در دنیا داشته باشد. در حال حاضر مثلاً سازمان تبلیغات با بودجه سنگین میلیاردی در اقصی نقاط کشور ساختمان، نیرو و بودجه دارد. در کنار آن اداره اوقاف بااین‌همه امامزاده و این‌همه گستردگی سازمان‌های آن، در استان‌ها و شهرستان‌ها به نحو دیگر فعال هست، دفتر تبلیغات اسلامی نیز با گستره بالای دانشگاه‌هایی که در زیرمجموعه خود دارد و بودجه‌ زیادی که دارد، در حوزه تبلیغ دینی نقش ایفا می‌کند. در کنار همه آن‌ها معاونت تبلیغ حوزه نیز در تمام مناطق کشور سعی کرده است تا شعبه داشته باشد. همچنین در نزدیک به هزار نقطه دنیا از طریق جامعه المصطفی(ص)العالمیه ارتباط و تبلیغ دینی وجود دارد. همه این‌ها به‌غیراز دفاتر مراجع و مؤسسات خصوصی و ... است. یعنی وقتی ملاحظه می‌شود یک مجموعه گسترده‌ای در کشور و یک مجموعه گسترده‌ای در بیرون از کشور درزمینهٔ تبلیغ دینی وجود دارد.
آن چیزی که همه به آن معتقدند و امروز به عنوان یکی از موانع مهم عرصه تبلیغ مدنظر است، این است که این مجموعه‌ها درجاهایی اثر یکدیگر را کم و یا موازی‌کاری می‌کنند و اتلاف بودجه صورت می‌گیرد. این چندگانگی نظام تبلیغی، خود یکی از موانع اثربخشی نظام تبلیغ‌شده است. چیزی که شاید به آن نیاز هست این است که این چند مجموعه‌ای که به‌نوعی در این حوزه نقش ایفا می‌کنند، به یک فرماندهی واحد رسیده و تقسیم‌کار خیلی قوی و خوبی بین آن‌ها اتفاق افتد. این‌طور نشود که در یکسری زمینه‌ها مثل اعزام مبلغ و تبلیغ لسانی، ده‌ها مجموعه مشارکت ‌کنند ولی درزمینه تبلیغ رسانه‌ای و تبلیغ مجازی و تبلیغ در عرصه‌های نوین که امروزه خیلی به آن احتیاج هست، یک عقب‌ماندگی خیلی جدی وجود داشته باشد. تبلیغ و رشد گسترده بهائیت، وهابیت و مسیحیت که امروزه از طریق ماهواره‌ها اعمال می‌شود، یک خلأ پررنگ و جدی را به چشم می‌آورد که نشأت گرفته از همین عدم تقسیم‌کار خوب و یک فرماندهی واحد در نظام تبلیغی کشور است. متأسفانه حتی در قسمتی که تراکم فعالیت وجود دارد، کار کیفی صورت نمی‌گیرد چون آن هم به‌صورت پراکنده اتفاق می‌افتد. متأسفانه در بخش کوچکی که امروزه به نام شیعه انگلیسی معروف هستند، 15 شبکه ماهواره‌ای در حال فعالیت است ولی کل نظام تبلیغی کشور با این ابعاد مالی و لجستیکی، به اندازه همین گروه کوچک شیعه انگلیسی، شبکه ماهواره‌ای مبلّغ شیعه ناب محمدی(ص) ندارد. این نشان می‌دهد که ضعف زیادی در این زمینه هست. در حوزه فضای مجازی، تولید انیمیشن و پویانمایی و ... نیز به همین صورت است.
یک ویژگی مهم دیگر نظام تبلیغی مناسب، انسجام است. در حال حاضر چندگانگی نظام تبلیغ وجود دارد یعنی به جای اینکه یک نظام تبلیغ وجود داشته باشد، نظام‌های متعددی وجود دارد که با یکدیگر هماهنگی جدی ندارند. برای بخش دانش‌آموزی یک سیستم تبلیغی، برای بخش دانشجویی یک سیستم تبلیغی و برای بخش هیئات نیز یکی سیستم تبلیغی دیگر موجود است. این نشان می دهد که یک نظام تبلیغی واحد و منسجم وجود ندارد.
در واقع در حال حاضر یک نظام تبلیغ دینی وجود ندارد و متناسب با هر نیاز تبلیغی یک سازمان تبلیغی درست شده است. برای دانشجویان نهاد رهبری در دانشگاه‌ها، برای دانش‌آموزان انجمن اسلامی دانش‌آموزان و مؤسسه فرهنگی - تبلیغی آینده‌سازان، برای امامزاده‌ها سازمان اوقاف و در حوزه ها نیز معاونت تبلیغ راه اندازی شده است. این نظام‌ها با یکدیگر اصلاً هماهنگ نیستند و هر یک مدیریت خاص خود را دارد. اگر هم مدیران آنها جلساتی با هم دارند، جلساتی نیست که در آنجا تصمیم‌سازی شود و یک مدیر واحد، در آنجا تصمیم‌گیری و تقسیم‌کار کند، بلکه هرکدام کار خود را می‌کنند و جلساتی را هم دارند و شاید یک هماهنگی کلی داشته باشند ولی این کافی نیست. در واقع امروزه به معنای واقعی کلمه، نظام تبلیغی وجود ندارد و نظام‌های متعددی طراحی شده است که با یکدیگر انسجام کافی را ندارند و خود این مسئله، یک مانع بزرگ برای تبلیغ مؤثر است.
• وضعیت نهادهای دینی در کشور را چطور ارزیابی می‌کنید؟ در صورت امکان آسیب‌های آنها را بیان کنید.
یکی از نقاط ضعفی که خیلی به چشم می‌خورد و کیفیت را پایین می‌آورد، بحث عدم استفاده مطلوب از ابزارها و فناوری‌های نوین تبلیغ است. چیزی که مقام معظم رهبری هم در حکم اخیر ریاست سازمان تبلیغات به آن اشاره کرده‌اند. امروزه در دنیا خیلی از حرف‌ها را به وسیله رسانه‌ها منتقل می‌کنند در حالی که در سازمان تبلیغات به عنوان بزرگترین سازمان تبلیغی کشور یا در مراکزی مانند معاونت تبلیغ، ابتدائیات فناوری‌های رسانه‌ای برای انتقال مفاهیم دینی به مخاطب هم وجود ندارد. امروزه بخش گسترده‌ای از جوانان در اینستاگرام وقت می‌گذرانند. باید رتبه نهادهایی مانند سازمان تبلیغات و فالوورهای آن را در اینستاگرام با یک بازیگر تلویزیونی که گاهی تا یک میلیون فالوور دارد، مقایسه کرد تا عیار نهادهای دینی مشخص شود. این نشان می‌دهد که نهادهای دینی از زمان و ابزارهای روز جامانده‌اند که این‌ها واقعاً نگران‌کننده است.
یکی دیگر از مواردی که در اینجا به چشم می‌خورد بحث کمرنگ شدن روحیه جهادی و انقلابی در عرصه تبلیغ است. اداری شدن سازمان‌های تبلیغی، یک آفت خیلی بزرگ است. جنس تبلیغ دین از زمان انبیاء جنس جهادی بوده است. امروزه تبلیغ دین در کشور، دچار آفت اداری و کارمندی شدن است. طبیعتاً متناسب با همین آفت، آن دلسوزی و وقت گذاشتن شبانه‌روزی و دغدغه کم می‌شود. در این اوضاعی که این‌طور دشمنان به‌صورت شبانه‌روزی با ماهواره‌ها در حال بمباران فرهنگی هستند، کار اداری پاسخگو نیست.
یکی دیگر از عوامل، کافی نبودن دانش تخصصی موجود برای تحول کیفی در عرصه تبلیغ است. متأسفانه نهادهای دینی دچار عمل‌گرایی هستند به این معنا که پژوهشکده و نوآوری و تولید علم ندارند یعنی یک سیستم کاملاً عملیاتی و اجرایی بدون پشتوانه فکری و علمی هستند. این مسئله باعث می‌شود که دچار رکود شوند و خیلی زود فسیل و کهنه شوند. آنها رقابت‌پذیری ندارند یعنی توان رقابت با نوآوری‌های تبلیغی در دنیای امروز را ندارند و خیلی سریع عقب می‌مانند. گرد کهنگی روی خیلی از مؤلفه‌های تبلیغی در کشور نشسته است. خدای متعال یک پیامبر را با عصا و دیگری را با کتاب می‌فرستد. یعنی در نظام تبلیغ باید رشد و تفاوت وجود داشته باشد ولی تبلیغ دین در نهادهای تبلیغی کشور در طول 40 سال اخیر تغییر جدی نداشته است. فراتر از تبلیغ دین، در حوزه سیاسی و جشن پیروزی انقلاب، 40 سال است که محتوای راهپیمایی¬ها در انتقال پیام انقلاب به نسل جوان تغییری نکرده است و هیچ نوآوری ایجاد نشده است. این یعنی دستگاه‌های تبلیغی نه‌فقط در انتقال مفاهیم دینی بلکه در انتقال مفاهیم انقلابی هم عقب‌مانده‌اند و باید واقعاً یک تغییر و تحول جدی را در این حوزه برنامه‌ریزی کرد. در غیر این صورت نمی‌توان دغدغه‌ها را به نسل‌های بعد منتقل کرد و مفاهیم نابی که بر اساس آن‌ها انقلاب ایران صورت گرفت، به آنها منتقل نخواهد شد. یکی دیگر از نقطه‌ضعف‌ها، بحث ضعف در استخراج روش‌ها و فنون تبلیغ مؤثر و مطلوب از قرآن و روایات است. یعنی نه‌تنها از تکنولوژی‌های روز به خوبی استفاده نشده، حتی از منابع اصلی دین هم روش‌ها و فنون مؤثر تبلیغ به شکل جدی استخراج نشده است. هنوز یک درس خارج فقه تبلیغ بعد از 40 سال در حوزه وجود ندارد و هنوز یک بار به‌صورت جدی روش‌های تبلیغ از قرآن استخراج نشده و یک دانشنامه تبلیغ در قرآن وجود ندارد.
یکی دیگر از نقاط ضعف، استفاده نکردن از همه ظرفیت‌های تخصصی حوزه برای ارتقای کیفی تبلیغ است. یعنی متأسفانه نظام‌های تبلیغی از ظرفیت‌های موجود در حوزه حداکثر استفاده را نکرده اند. در حوزه علمیه، تخصص‌های متعددی وجود دارند ولی رابطه بین نظام تبلیغ و سازمان‌های تبلیغی با این تخصص ها، قطع است یعنی حتی از موجودی و ظرفیتی که این‌همه برای آن در حوزه های علمیه انرژی گذاشته می‌شود، استفاده نشده است. متأسفانه یک مجموعه‌هایی در حوزه نیرو تربیت می‌کنند و یک مجموعه‌هایی هم نیروی تبلیغی اعزام می‌کنند و ارتباط بین این دو نوع مجموعه قطع است. مجموعه سازمان تبلیغات که در انتها می‌خواهد از خروجی سیستم آموزشی حوزه استفاده کند، رابطه‌ای با این سیستم آموزشی ندارد تا نیازهایش را با آن مطرح کند. در مجموع باید گفت که رابطه بین سیستم آموزشی و پژوهشی با سیستم تبلیغی قطع است. یعنی سیستم پژوهشی، به‌صورت مسئله محور و متناسب با نیازهای عرصه تبلیغ، تولید محتوا نمی‌کند. از آن‌طرف نظام تبلیغی برای مبلغینش به پژوهش نیاز دارد ولی توان تولید محتوا و کار پژوهشی ندارد. در واقع سیستم تبلیغی توان تربیت نیرو ندارد چون سیستم آموزشی ندارد و رابطه‌اش با آن سیستم آموزشی هم که نیرو تربیت می‌کند، قطع است. او برای خودش تولید می‌کند و این برای خودش مصرف می‌کند.
یکی دیگر از نقاط ضعفی که وجود دارد، بحث کمرنگ شدن اخلاق و معنویت در میان مبلغین است که در این زمینه هم نظام‌های تبلیغی کشور برنامه جدی ندارند. امروزه متأسفانه تبلیغ، بیش از آنکه به عنوان یک حرکت مقدس و نورانی و دغدغه‌مند مطرح باشد یک محل درآمد برای خیلی از طلاب هست. قرآن می‌گوید «لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيهِ أَجْرًا»، حرف همه پیامبران این بوده است که از شما پول نمی‌خواهیم و بیایید و پیام خدا را از ما بگیرید! دلیلش این است که اگر مردم حس کنند که هدف مبلغ از تبلیغ، مالی است، تأثیرگذاری او روی مخاطبین کم می‌شود.
متأسفانه مربیان جامعه، در جایی تربیت نمی‌شوند. سؤال این است که امروزه، جمع گسترده مبلغینی که به عنوان مبلغ استفاده می‌شوند، در کجا رصد می‌شوند؟ و چند درصد آنها به درس اخلاق می‌روند و متخلق هستند؟ متأسفانه همه کسانی که در حوزه ها رفت و آمد دارند، مشاهده می کنند که درصد زیادی از مبلغین اصلاً سالی یک بار هم به درس اخلاق نمی‌روند. وقتی آدمیزاد و حتی یک روحانی تذکر و استاد نداشته باشد، به خطا می افتد. متأسفانه برای یک نیروی انسانی که می خواهد تبلیغ کند، برنامه‌ای برای رشد اخلاقی و معنوی و تربیتی وجود ندارد. سازمان‌های تبلیغی می‌گویند این کار به عهده معاونت تهذیب حوزه است و معاونت تهذیب حوزه هم نتوانسته است این کار را به شکل مطلوبی انجام دهد. نتیجه اینت که مبلّغی که دارای وضعیت مطلوب اخلاقی نیست، وارد عرصه تبلیغ می‌شود.
یکی دیگر از نقاط ضعف، تسلط کم مبلغین بر معارف قرآن و روایات است. متأسفانه امروز حوزه در وضعیتی قرار دارد که استاد درس تفسیر آن آیت‌الله جوادی آملی، رسماً در جلسه اساتید سطوح عالی حوزه فرمودند که امروز نظام حوزه به گونه‌ای است که یک طلبه حتی بدون باز کردن قرآن، می‌تواند مجتهد شود. متأسفانه در مورد احادیث هم، چنین وضعیتی برقرار است. استادی می‌گفت که در حوزه فقط 2 درصد از طلبه ها در دوران طلبگی‌، یک دور اصول کافی را می خوانند. متأسفانه مبلّغینی استفاده می‌شوند که بر قرآن و روایات مسلط نیست.
نقطه ضعف بعدی عدم جهت‌گیری مؤثر تبلیغ به سمت آرمان‌های اسلام و آرمان‌های انقلاب اسلامی است. منظور از آرمان اسلام، ظهور حضرت ولیعصر(عج) و منظور از آرمان‌های انقلاب اسلامی تمدن نوین اسلامی است. این تبلیغی که با این‌همه ضعف اتفاق می‌افتد، بی‌جهت پیش می‌رود و به‌صورت هدفمند نیست. مجموعه این سیستم تبلیغی باید مردم را به سمت آماده شدن برای ظهور حرکت دهد ولی متأسفانه این‌طور نیست.
امروز مدیریت استراتژیک یکی از عرصه‌های مهم تصمیم‌گیری در دنیاست. اندیشکده‌ها در کشورهای مختلف کارهای جدی راهبردی را انجام می‌دهند مثلاً فرض کنید ریاست جمهوری آمریکا بر اساس خروجی اندیشکده‌های معتبر و درجه یک، سیاستگذاری و برنامه‌ریزی و حرکت می‌کند. امروزه برای تبلیغ دین یک نگاه راهبردی و استراتژیک وجود ندارد یعنی نهایتاً متناسب با نیازهایی که مشاهده می‌شود، یک برنامه‌ریزی‌ مقطعی می‌کنند. رهبری به جوانان دغدغه‌مند در عرصه جهاد فرهنگی در کتاب «کار باید تشکیلاتی باشد» گفته‌اند که در مجموعه‌هایی که راه‌اندازی می‌کنید، 10 سال یا 40 سال آینده را نبینید بلکه 150 سال آینده را هدف گیری کنید. همچنین استانی، ملی و حتی منطقه‌ای نبینید و موضوع را در سطح بین‌المللی در نظر گیرید. امروزه دنیا تبدیل به دهکده‌ای شده است که جوان از یک روستای دورافتاده با یک ADSL یا اینترنت موبایل، با آمریکا ارتباط برقرار می‌کند، بنابراین باید به موضوع تبلیغ، بین‌المللی نگاه کرد. متأسفانه فعالان عرصه تبلیغ هنوز چیزی از نهادهای تبلیغی به عنوان چشم‌انداز یا برنامه درازمدت در عرصه تبلیغ برای 40 یا 50 سال آینده ندیده اند! البته متأسفانه یک زمانی مُد شد که همه سازمان‌ها باید سند چشم‌انداز داشته باشند و برخی سازمان‌ها به تیمی پول دادند و برای آن‌ها نوشتند. یکی از مسئولین می‌گفت که یک زمانی مقام معظم رهبری از مجموعه های حوزوی خواسته بودند که نمایشگاهی از دستاوردهای خود برپا کنند تا ایشان بازدید داشته باشند. یکی از مسئولین دفتر ایشان که زودتر برای بازدید آمده و غرفه‌ها را بررسی کرده بود و چشم‌اندازهایی پولی را در بعضی از غرفه ها دیده بود، گفته بود که این‌ها را سریع جمع کنید، چون رهبری ناراحت می‌شوند که واقعاً سازمان ها به جای اینکه دغدغه‌مندانه یک چشم‌انداز واقعی نوشته و بر آن اساس کار کنند، گاهی اوقات به این رویکرد مبتلا می شوند.
 آخرین مورد هم عملی نشدن چشم‌انداز تبلیغ هست یعنی گاهی اوقات چیزی می‌نویسند و در عمل طور دیگری عمل می‌کنند.
• استاد حضرت‌عالی ویژگی‌های نیروی انسانی کارآمد در نهادهای تبلیغ دینی را چه چیزهایی می‌دانید و ناکارآمدی آن‌ها به نظرتان چه پیامدهایی دارد؟
برای داشتن نیروی انسانی کارآمد، لازم است که اصل تبلیغ و عناصر مؤثر در تبلیغ آنالیز شود. در آنالیز تبلیغ، 6 عنصر اصلی وجود دارد که مبلغ کارآمد و نیروی انسانی کارآمد باید در این 6 عرصه تسلط داشته باشد؛ تبلیغ از خدا شروع می‌شود چون قرار است پیام خدا به مخاطب داده شود. دوم پیام خدا، سوم مبلغ، چهارم انسان، پنجم روش و فرآیند تبلیغ و ششم زمان و مکان تبلیغ است. متناسب با این 6 عنصر اصلی، مبلغ باید در آنها تخصص و توانایی لازم را به دست آورد. مبلغ مانند پیامبر است. یک پیامبر مشرک نمی‌تواند موحد تربیت کند چون مبلغینی که برای آن‌ها پاکت پول مهم‌تر از رسالت آنها هست و یا شهرت آنها مهم‌تر از رسالتشان هست، یک پیامبر مشرک هستند. لذا اولین ویژگی که در مبلغ باید به‌صورت جدی دنبال شود، خداشناسی توحیدی است. دومین ویژگی، بحث پیام خدا و ثقلین‌شناسی به معنای تسلط بر قرآن و روایت است. کسی که باید پیام خدا را رساند، باید آن را به‌درستی فهم کرده و از منظومه معارف دین، شناخت داشته باشد. امروز در حوزه علمیه‌ ثقلین‌شناسی به‌صورت جدی وجود ندارد و یک طلبه وقتی از پایه 10 فارغ‌التحصیل می‌شود، هنوز کسی برای او یک دور منظومه معارف دین را ارائه نکرده است.
رکن بعدی، خودشناسی و خودسازی در مبلغ است. مبلغ ابتدا باید خود را شناخته و بعد قصد هدایت دیگران را داشته باشد. چهارم بحث انسان‌شناسی و مخاطب تبلیغ است. در حوزه حتی یک واحد درس انسان‌شناسی نیست و این هم رکنی است که مبلغ در آن تسلط کافی ندارد. موضوع این است که کسی که از انسان هیچ نمی‌داند، چطور می‌خواهد روی انسان تأثیر گذارد؟
بحث روش‌شناسی تبلیغ هم‌جایی است که به آموزش روش‌ها، فنون و فناوری تبلیغ نیاز است که امروز در عرصه روش‌ها تا حدودی پیشرفت وجود داشته ولی در فناوری تبلیغ ضعیف عمل شده است.
مورد آخر هم بحث زمان‌شناسی، مکان‌شناسی و موقعیت‌شناسی است. نکته این است که در چه زمانه‌ای قصد انتقال معارف دین هست؟ مبلغین در این جهت هم دچار ضعف هستند. تبلیغی که امروز اتفاق می‌افتد به قول مقام معظم رهبری با تبلیغی که 50 سال پیش قبل از انقلاب اتفاق می‌افتاده، تفاوت دارد. مبلغی که در حکومت اسلامی تبلیغ می‌کند نسبت به 50 سال پیش که حکومت اسلامی وجود نداشت و اسلام در یک حالت انفعال قرار داشت، باید از روش‌های دیگری استفاده نماید.
 تبلیغ سه لایه دارد؛ یک مبلغ در گام اول تبلیغ می‌کند، در گام دوم باید مخاطبین خودش را تربیت کند و در گام سوم هم باید برای مخاطبین تربیت‌شده خود، امامت کند. امروزه متأسفانه در گام اول دچار ضعف‌های جدی بوده و در تربیت، بسیار عقب و در امامت هم به‌ندرت افرادی پیدا می‌شوند که خودشان توانایی‌هایی را کسب کرده‌اند. یعنی این زنجیره سه مرحله‌ای تبلیغ به معنای تبلیغ، تربیت و امامت هم دچار مشکل است. اگر این زنجیره درست شود یعنی مبلغینی تربیت شوند که تبلیغ را به‌صورت مؤثر انجام دهند و در مرحله بعد مخاطبین خود را تربیت کنند و در مرحله سوم جمع مؤمنین را امامت کنند، آن‌وقت در جامعه‌ شاهد این وضعیت نخواهیم بود که وقتی دشمن در موضوع حجاب یا هر موضوع دیگری تهاجم فرهنگی می‌کند، جامعه در مقابل آن این‌قدر منفعل پاسخ ‌دهد.
 ناکارآمدی یک مبلغ چه پیامدهایی می‌تواند داشته باشد؟
درصورتی‌که عرصه تبلیغ کیفی‌سازی نشود، پیامدهایی دارد که عبارت است از محقق شدن اهداف دشمنان در جامعه. دشمنان با تهاجم فرهنگی و با انواع و اقسام ابزارهایی مثل ماهواره و فضای مجازی، به اهداف خود می‌رسند. یعنی هر جوانی که با تبلیغ مؤثر فتح نشود، دشمن او را فتح می‌کند. امروز دیگر کمتر کسی هست که در وسط ایستاده باشد و نه متأثر از ایران و نه متأثر از دشمن باشد. دقیقاً آن مقداری که از دست می‌رود توسط دشمن جذب می‌شود. در نتیجه اولین پیامد این ناکارآمدی این است که بخش زیادی از جوانان از دست می‌روند و در سپاه دشمن قرار می‌گیرند. همین دختران خیابان انقلاب و همین پسران اهل مشروبات الکلی، پارتی‌ها، ولنگاری و مواد مخدر از همین جوانان هستند. فرمانده نیروی انتظامی یکی از استان‌ها می‌گفت که حاصل 30 سال خدمتش در نیروی انتظامی به عنوان فرمانده نیروی انتظامی استان این بود که پامنبری، پامنقلی نمی‌شود. یعنی اگر منبر توانست کسی را جذب کند، او را از آسیب‌ها نجات می‌دهد.
بخش دیگری از نتیجه ناکارآمدی، جذب جوانان از دست رفته به عرفان‌های کاذب، مذاهب و ادیان دیگر است. در گذشته اگر یک روحانی موفق به جذب مردم یک روستا به دین اهل بیت نمی شد، آن‌قدر ارتباطات کم بود که افراد آن روستا شاید تا آخر عمر به دین دیگری جذب نمی‌شدند اما امروزه اگر این روحانی موفق نشود، مبلّغ وهابیت به روستای این‌ها می‌آید وعده‌ای را جذب می‌کند. در حال حاضر مبلغان بهائیت، وهابیت، مسیحیت و ... هرکدام بخشی از روستاها را پوشش می‌دهد. در شهرها نیز عرفان‌های کاذب بخشی از جوانان را جذب می‌کنند. امروزه یک رقابت سنگین در تبلیغ هست که اگر نتوانستید تبلیغ مؤثر داشته باشید، رقبا کار خودشان را پیش می‌برند.
پیامد بعدی این است که جای مبلغ دینی را افراد غیردینی گیرند یعنی باید منبرها را در بخشی از جامعه‌ به افرادی مانند روانشناسان تحویل داد. امروز در برخی از حسینیه‌ها برای محرم دیگر روحانی دعوت نمی‌کنند بلکه روانشناس دعوت می‌کنند. یعنی با این روند، برخی در جامعه به این جمع‌بندی ‌می-رسند که دین دیگر کارآمدی ندارد و امروز دیگر پاسخگوی نیازهای جامعه برای یک زندگی مطلوب نیست. آن‌وقت است که آموزش سبک زندگی جامعه را ماهواره‌ها به عهده می‌گیرند.
یکی دیگر از تبعات ضعف در تبلیغ دینی این است که مردم به نظام اسلامی بدبین می‌شوند یعنی امروز یکی از وظایف تبلیغ دینی، تبیین کارآمدی نظام اسلامی است. حوزه انقلابی یکی از موضوعاتی است که باید به سمت آن حرکت کرد.
اگر مسئولین بالادستی نظام درک کنند که اگر نظام تبلیغ دین ضعیف شد، چه تبعاتی را به دنبال دارد، آن‌وقت نسبت به مدیرانی که در این حوزه کار را ضعیف پیش می‌برند، جدی‌تر تصمیم‌گیری می‌کنند و با تساهل و تسامح برخورد نمی‌کنند. متأسفانه برخی از مسئولین بالادستی نظام وقتی بحث از جابه‌جایی یک مدیر کلان تبلیغی می‌شود، حرفشان در مورد فردی که بعد از سالها مدیریت، ناکارآمدی وی اثبات شده است، این است که اگر او را بردارند، چه کسی را باید به جای او گذاشت؟ می‌ترسند کسی جای او را گیرد که انقلابی نباشد. سؤال این است که در این حوزه با این‌همه عرض و طول، فقط همین یک نفر انقلابی است؟ یعنی واقعاً یک جوان کارآمد انقلابی نیست که به جای این فرد گذاشته شود؟
پیامد دیگر، شیوع خرافات و افراطی‌گری در جامعه است که هر دوی آنها امروزه در جامعه مشاهده می‌شود.
 راهکارهای حضرت‌عالی برای رفع ضعف مدیریتی و نبود نیروی انسانی متخصص چیست؟
راه‌اندازی متمرکز دروس خارج مرتبط با تبلیغ، راه‌اندازی مدرسه فقهی- تبلیغی آموزش اصول و فقه کاربردی برای رشته‌های تبلیغ و همچنین ارائه منظومه اندیشه اسلامی بر اساس تفکرات مجتهدین برگزیده معاصر به عنوان محتوای تبلیغ، از راهکارهای کاملاً اجرایی است.
• در صورت ادامه روال فعلی، چشم‌انداز و وضعیت نظام تبلیغ دین را برای 10 الی 15 سال آینده چطور ارزیابی می‌کنید؟
اگر این روال ادامه پیدا کند خیلی از خاکریزها از دست خواهد رفت داد و خیلی از جوانان هم از دست می روند. رابطه بین نظام و مردم روز‌به‌روز از هم گسیخته‌تر می‌شود و عده جوانان دیندار کمتر می‌شود و خیلی از عرصه‌هایی که امروز در اختیار کشور است، در دست رقیبان قرار می‌گیرد. این اتفاقات، تبعات جا ماندن از زمانه است. این وضعیت می‌تواند حوزه را دچار نابودی کند همانطور که حضرت آقا خیلی خلاصه و مفید فرمودند که اگر حوزه متحول نشود از بین می‌رود و اگر به برکت قرآن و روایات هم از بین نرود، منزوی خواهد شد. بنابراین نتیجه ادامه این وضعیت فعلی، منزوی شدن حوزه است یعنی حوزه در عرصه زندگی مردم، جایگاه خودش را از دست می‌دهد و یک جایگاه سنتی خواهد داشت.

خلاصه راهکارها:
1- سازمان‌های تبلیغی مانند سازمان تبلیغات اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه، سازمان اوقاف، جامعه المصطفی العالمیه باید یک فرماندهی و مدیریت واحد داشته باشند.
2- از اداری شدن کار تبلیغ توسط نهادهای تبلیغی باید جلوگیری شود.
3- باید نظام تبلیغ در کشور با سیستم آموزشی و پژوهشی حوزه و تخصص‌های آن، متصل شود و این دو بخش همدیگر را تکمیل نمایند.
4- چشم‌انداز جامع تبلیغ در حوزه علمیه و نهادهای تبلیغی باید تهیه شود و تبلیغ در کشور به‌صورت راهبردی، مدیریت شود.
5- مدرسه فقهی- تبلیغی آموزش اصول و فقه کاربردی برای رشته‌های مرتبط با تبلیغ باید ایجاد شود.
6- نهادهای تبلیغی باید در حوزه انیمیشن و فضای مجازی به‌صورت جدی و دقیق فعال باشند و از این مقوله غفلت نکنند.
7- مبلغان و مسئولان تبلیغات اسلامی از وسایل ارتباطی نوین در امر تبلیغ استفاده کنند.
8- نهادهای تبلیغی باید در ارائه تبلیغات خود بر اساس روش‌های خلاقانه و نوین اهتمام جدی داشته باشند.
9- نهادهای تبلیغی باید در برنامه‌های خود انسجام و همپوشانی کارکردی را داشته باشند.
10- در بخش اعزام مبلغ که توسط نهادهای تبلیغی به‌صورت متراکم انجام می‌شود باید کیفیت کار را در کنار کمیت، بالا برد.
11- رقابت‌پذیری و توانایی هماهنگی با تغییرات روز در نهادهای تبلیغی باید افزایش یابد.
12- محتوای پیام‌های انقلابی در راهپیمایی‌ها باید بعد از 40 سال از پیروزی انقلاب، به‌روز شود.
13- دانشنامه تبلیغ در قرآن باید توسط حوزویان طراحی شود.
14- باید رابطه بین مجموعه‌های موجود در حوزه علمیه که به تربیت نیرو می‌پردازند و مجموعه‌هایی که در کشور به اعزام نیرو برای تبلیغ می‌پردازند، وصل شود.
15- تبلیغ باید از حالت درآمدزایی برای طلاب خارج شود و به سنتی که یک حرکت مقدس و نورانی بود، بازگردد.
16- همه مبلغین و طلاب حوزه باید در دروس اخلاق شرکت کنند.
17- تسلط مبلغین و طلاب باید به آیات و احادیث تقویت شود و این‌طور نباشد که افرادی برای تبلیغ اعزام شوند که به قرآن و روایات تسلطی ندارند.
18- در حوزه علمیه‌ باید ثقلین‌شناسی احیا شود و طی دوره آموزشی حوزه علمیه و رسیدن به درجه اجتهاد، بدون ثقلین شناسی خوب، برای طلاب غیرممکن شود.
19- جهت‌گیری تبلیغ باید به سمت آرمان‌های اسلامی و مهدوی باشد و این‌طور نباشد که صرفاً یک سری اطلاعات به مخاطب منتقل شود.
20- مبلغین و نهادهای تبلیغی باید به موضوع تبلیغ، بین‌المللی نگاه کنند چراکه دسترسی مخاطبین به اطلاعات و شبهات جهانی و بین‌المللی، زیاد شده است.
21- نهادهای تبلیغی باید به سند چشم‌اندازی که برای سازمان خود می‌نویسند، عمل کنند. این‌طور نباشد که آن را به‌صورت تصنعی تهیه کنند و به آن عمل نکنند.

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)