تعریف شما از تبلیغ دینی و نظام تبلیغی چیست و چه شاخصها و معیارهایی را برای آن مدنظر دارید؟
در تبلیغ سه ضلع اصلی مؤثر هستند مکتب، مبلّغ و جامعه هدف. اگر ایده و فکری که درصدد تبلیغ آن هستید، از جوهره لازم برخوردار نباشد و قوام و استحکام کافی را نداشته باشد، مبلّغ هم نمیتواند پیرامون آن مانور لازم را دهد و از قدرت نفوذ کمتری برخوردار است. همینطور اگر خود مبلّغ از شایستگیها، قابلیتها و آمادگیهای لازم برخوردار نباشد چه بسا به جای تبلیغ، اقدام به ضد تبلیغ کند و به جای تأثیرگذاری مثبت، ممکن است به نحوی رفتار کند که تأثیر منفی داشته باشد. از سوی دیگر در مورد جامعه هدف هم اگر شناسایی کامل انجام نشود و داشتهها و نیازهای آن، به درستی سنجیده نشده باشد، با مبلغین خوب هم نمیتوان در آن جامعه تأثیرگذاری مناسب را داشت. بنابراین به نظر می رسد که باید یک گروه نخبگانی شکل گیرد و در ابتدا آنچه را که باید درصدد تبلیغ آن بود، به دقت واکاوی کرد و پایههای آن را بر یک سری مسائل متقن استوار کرد. پس از آن افراد شایستهای شناسایی شوند و بهعنوان مبلغین این ایده و مکتب، آموزشهای لازم را دیده و هرکدام منوط به داشتهها و شایستگیهای خود، برای جوامع هدف مشخصی آموزش دیده و نهایتاً با شناسایی جامعه هدف، برای تبلیغ انتخاب شوند.
سه ضلعی که برای تبلیغ فرمودید، چه شاخصها و معیارهایی باید داشته باشند؟
وقتی مبلّغ درصدد تبلیغ یک ایده آسمانی است و مکتبی را که یک مکتب وحیانی است میخواهد در اختیار جامعه قرار دهد، باید خود با عمق جان به آنچه که میگوید، اعتقاد و باور داشته باشد و وقتی این باور در عمق جان او نفوذ کرد، قطعاً عمل او هم با گفتارش هماهنگ خواهد شد. به تعبیر امام صادق(ع) اینجاست که مبلّغ «دعاه الناس بغیر السنه» خواهد شد و با رفتار و کردار خودش، به بالاترین صورت ممکن حرف را به سمع و نظر دیگران میرساند. باید در مورد مبلغان دینی رفتارشناسی مناسب انجام گیرد و روی افکار، اندیشهها و اخلاق و مراودات فرد مبلّغ حساسیت لازم به خرج داده شود و تلاش شود که مبلغین در عمل، افراد موفقی باشند. باید دانست که در بین مردم گفتار و رفتار مبلغان به منزله تأیید عمل است و به همین دلیل عنصر مبلّغ در این جریان نقش به سزایی دارد و نباید مورد غفلت قرار گیرد. نمی توان از هر کسی برای تبلیغ هر ایدهای استفاده کرد چرا که هرگز هدف، وسیله را توجیه نمیکند بلکه باید با هدف هماهنگ باشد تا نظام تبلیغ به هدفی که ترسیم کرده است، نائل شود. این موضوع در تبلیغات سنتی و خطابههایی که به صورت سنتی از سوی خطبای محترم ارائه میشود، به خوبی مشاهده می شود. یعنی کسانی که عملشان با گفتارشان هماهنگتر هست، تأثیرگذاری بیشتری در جامعه هدف مخصوصاً در بین جوانان و تحصیلکردهها دارند. اما کسانی که فقط گفتار خوب یا صدای خوبی دارند، ممکن است تأثیرات آنی داشته باشند ولی این تأثیرات، ماندگاری و پایداری ندارد.
استاد وضعیت نهادهای تبلیغ دینی را چطور ارزیابی میکنید؟
یکی از مشکلاتی که اخیراً به نظر میرسد از عمق نفوذ حوزه و حوزویان کم کرده است، عدم اهتمام به روشهای تبلیغی نوین و درجا زدن در این مسیر و گاهی موازیکاریها و احیاناً جبههبندی کردن در مقابل یکدیگر است. این روند مردم را به یک بلاتکلیفی میرساند. فراوانی نهادهای عهدهدار کار تبلیغ، بهعنوان یک آفت غیرقابل انکاری است که چه بسا موجب یک رقابت منفی بین مراکز مختلف تبلیغی میشود و آنها را به سمت و سوی کارهای گزارشی و آماری میبرد. مشاهده می شود که در برخی مناسبتها آمارهایی که از سوی مراکز مختلف داده میشود، کاملاً غیرواقعی است؛ چنان که وقتی این آمارها بررسی میشود تداخل آماری به وضوح به چشم میخورد و مثلاً یک نیروی مشخص از طرق مختلف در آمار قرار داده می شود. به طور مثال اگر مجموع مبلغین 5 هزار نفر هست، وقتی آمارها را جمع می کنید، میبینید که به بیش از 30 هزار نفر میرسند! دلیلش این است که این 5 هزار نفر را هم سازمان تبلیغات در آمار خود آورده و هم دفتر تبلیغات حوزه، هم سازمان اوقاف و هم نمایندگیهای مختلف ولایتفقیه و ... . این مسائل گاهی تصمیمگیرندگان را به اشتباه وا میدارد و فکر میکنند که واقعاً 30 هزار نفر اعزامی وجود داشته و در نتیجه برای30 هزار جامعه هدف، کار تبلیغ صورت گرفته است. بنابراین اگر ستادی تشکیل شود و این صفوف مختلف، تحت یک ستاد فرماندهی مدیریت شوند، آمارها و داشتهها به دقت احصا شده و در عین حال جوامع هدف هم به درستی شناسایی و ارزیابی خواهند شد.
آسیب دیگر بهروز نبودن بسیاری از مبلغین است به طوری که هنوز مبلغین تخصصی که برای عرصههای مختلف دوره لازم را دیده باشند، وجود ندارد. متأسفانه مبلّغ خاصی به یک منطقهای اعزام میشود و این مبلّغ، هم برای بچهها برنامه اجرا می کند، هم برای کشاورزان، هم برای بیسوادان، هم برای نیروی انتظامی و هم برای دبیرستانیها و دانشگاهی ها! یک مبلّغ با تمام احاطه و مهارتی که دارد ممکن است در چند مورد از این عرصهها موفقیت داشته باشد ولی قطعاً برای همه، تخصص لازم را ندارد و موفق نخواهد بود! عدم استفاده از امکانات تبلیغاتی به روز هم از جمله مسائلی است که هنوز مغفول مانده و بزرگترین مبلغین کشور، همان کسانی هستند که از وسایل سنتی تبلیغی استفاده میکنند! در فضای گسترده امروز مسلماً این روند پاسخگو نخواهد بود.
خیلی از مبلغین گاهی به خاطر عدم آشنایی با فضاهای مختلف حقیقی و مجازی، اصلاً مسائل مورد نیاز جامعه هدف را بهدرستی واکاوی نکردهاند و در آن رابطه تبلیغ نمیکنند! هر چند ممکن است مطالب خوبی را ارائه کنند ولی نیاز آن جامعه نیست. مثلاً حتی اگر مسائل دقیق قضایی را در بین عوام بیان کنید، اینها در ابتدائیات احکام هستند و به درد آنها نمیخورد.
معمولاً فرمانده مسائل تبلیغی در هر منطقه، امام جمعه آن منطقه است. موضوع این است که باید مرکزیتی برای گزینش صحیح ائمه جمعه وجود داشته باشد که افراد آن توسط خود مقام معظم رهبری انتخاب شود. اینکه مسئول جذب ائمه جمعه در اتاق کار نشسته و به متقاضیان امام جمعه شدن، برای تشکیل پرونده اطلاعیه دهد، قطعاً به نتیجه نخواهد رسید. کسی که میخواهد امام جمعه انتخاب کند، باید آستینها را بالا زده و در بین حوزه و حوزویان تحقیقات لازم را انجام دهد، سپس افراد مورد نظر را شکار و روی آنها کار کند و اگر لازم است، در آنها احساس تکلیف ایجاد کند. اینگونه نباشد که دو نفر در هر جا پرونده داشته باشند و اگر شهر 5 هزار، 50 هزار یا 500 هزار نفر هم باشد، همان دو نفر باشند! باید برای چنین مراکزی با وسواس و دقت خاصی که مورد نظر خود رهبری هم هست، افراد را از قبل شناسایی و پرونده آنها را کامل و رتبهبندی لازم را انجام دهند. چون انتخاب ائمه جمعه باید با توجه به شرایط و ویژگی های هر شهر باشد. مثلاً شهری که خودش دانشگاه و مراکز مختلف آموزش عالی دارد، قطعاً باید فردی را بهعنوان امام جمعه داشته باشد که در چنین فضایی از موفقیت لازم برخوردار باشد.
امام جمعه است که در رأس هرم هر شهر قرار گرفته است و اگر از قدرت و توان کافی برخوردار باشد، برای جذب همکاران قوی در تبلیغ دین تلاش میکند. اگر کسی که در رأس هرم هست، خودش از توان علمی، اخلاقی، اعتقادی و فیزیکی لازم برخوردار نباشد، مسلماً افراد قویتر حاضر نمیشوند زیر چتر او قرار گیرند. مثلاً اگر در یک شهرستان امام جمعهای باشد که حد تحصیلات حوزوی او پایه 10 باشد، هیچ گاه کسی که یک دوره خارج اصول را دیده باشد، حاضر نیست زیر دست او کار کند. جنبههای استاد و شاگردی خیلی مؤثر است. یک استاد ممکن است با توجه به نفوذی که در شاگردان خود دارد، در زمینههای مختلف از توانمندیهای آنها استفاده کند. اما اگر کسی که در رأس هرم قرار گرفته است از نظر سنی، توان لازم را نداشته باشد، یا از نظر علمی و یا ارتباطات اجتماعی و جذب افراد، توانایی لازم نداشته باشد آنگاه نمیتواند نیروهای زبده و پخته را جمع کند. امروز اگر مشاهده می شود که شهرستانها دچار خلأ وجود شخصیتهای بزرگ شدهاند، بخشی از ریشه مشکل اینجاست که شخصیتهای بزرگی که بعد از انقلاب در شهرستانها دار فانی را وداع میگویند، جایگزین خاصی ندارند. از آن طرف قم و حوزه علمیه قم روزبهروز متورمتر، چاقتر و بزرگتر میشود که علت هم این است که وقتی یک مدرس درس خارج در قم میخواهد به شهرستان رود، هم شهرستان زمینه و آمادگی لازم را ندارد و هم افرادی که در رأس کار شهرستان هستند، وقتی احساس میکنند که فرد جدید از اطلاعات بیشتر و توانمندی بالاتری برخوردار است، ممکن است نتوانند به درستی از او استفاده کنند. هر چند بسیاری از ائمه جمعه ممکن است از اخلاص لازم برخوردار باشند و چیزی اظهار نکنند ولی در عمل نمیتوانند فضای لازم را برای فعالیتهای او فراهم کنند. اگر خود آنها هم این کار را انجام دهند، اطرافیان احساس میکنند که با آمدن این شخصیت برجسته، ممکن است شخصیت نزدیک به آنها، زیر سؤال برود و لذا کارشکنیها شروع میشود. این کسی هم که از قم با هزار امید برای فعالیتهای علمی، اخلاقی و معنوی به شهرستان فرستاده میشود دچار سرخوردگی میشود و نهایتاً تصمیم به بازگشت به قم میگیرد. اینگونه است که قم نهایتاً شخصیتساز و شخصیتنشین میشود یعنی افراد در آنجا ساخته میشوند و در همانجا هم میمانند.
ویژگیهای نیروهای انسانی کارآمد در نهادهای تبلیغی دینی از نظر حضرتعالی چیست و اینکه ناکارآمدی این نیرو چه پیامدهایی میتواند در جامعه ایجاد کند؟
اگر نیروهای تبلیغی آموزشهای لازم علمی، عملیاتی و میدانی مورد نیاز را دیده باشند و از باورها و اعتقادات خوبی برخوردار باشند و عرصه تبلیغ را بهعنوان میدان عمل به وظیفه در نظر گیرند نه بهعنوان یک محل کار و شغل مناسب، تأثیرگذاری آنها فوقالعاده بالا خواهد رفت. باید ابزار تبلیغی لازم در اختیار یک مبلّغ قرار گیرد و وی در مسیر استفاده از این ابزارها تخصص لازم را داشته باشد. همچنین مبلّغ باید جامعه هدف را بهخوبی شناسایی کرده باشد و با آموزش لازم در ردّ شبهات و زدودن شکوک، به کمک توانمندیهای خود در ایجاد روابط اجتماعی با اقشار مختلف مخصوصاً جوانان و تحصیلکردگان، آنها را جذب کند. با این کار است که می تواند خانوادهها را تسخیر و سپس جامعه را به دنبال خود کشاند.
راهکارهای حضرتعالی برای رفع ضعف مدیریتی و نبود نیروی انسانی متخصص چیست؟
تا زمانی که دستاند کارانی که دست بر آتش تبلیغ دارند، قبول نکنند که در این زمینه ضعف دارند، اقدامی برای برطرف کردن ضعف نخواهند کرد. به تعبیر حوزویان فهمیدن اشکال، مساوی با پیمودن نیمی از مسیر حل اشکال است.
ارگانهای اعزام کنندهای که پرچمداران تبلیغی به حساب میآیند باید با مطالعه و ارزیابی دقیق فعالیتهایی که انجام می دهند، از گروهی فرهیخته برای آسیبشناسی مناسب کارهای خود استفاده کنند و پس از شناختن اشکالات و توجه به مشکلاتی که با آنها دست به گریبان هستند، راهکارهای مناسبی برای برطرف کردن اشکالات موجود اتخاذ کنند. امروزه متأسفانه بسیاری از نهادهای اعزامکننده با وظیفه اصلی و ذاتی حوزه و حوزویان که همان تبلیغ مکتب پویای اهلبیت عصمت و طهارت(ع) هست، فاصله میگیرند. اساتید، بزرگان و دغدغهداران مسائل اجتماعی، اعتقادی و اخلاقی باید خود در این عرصه وارد شوند و از فضلا و شاگردان درسی خود برای انجام فعالیتهای تبلیغی دعوت کنند. باید گروههای نخبگانی تبلیغی شکل گیرد که هم از توانمندی علمی لازم برخوردار باشند و هم انسانهای خودساخته اخلاقی و به کمال رسیده اعتقادی باشند. آفتهای زیادی مثل بیسوادی گویندهها، نشر خرافات و عوامفریبیها محافل تبلیغی را تهدید می کند که در صورت ورود فضلا و اساتید، خودبهخود از بین خواهد رفت. وقتی نهادهای اعزامکننده تنگنظرانه عمل کنند و به جای آماده کردن زمینه تبلیغی برای بزرگان حوزه، اساتید، صاحبنظران، فرهیختگان و نخبگان، از سطوح پایینتر حوزه برای اعزام استفاده کنند، نمیتوان انتظار تأثیرگذاری مناسب را داشت. نهادهای اعزامکننده با هر عنوان و هر مسئولیتی که در جامعه پهناور اسلامی فعالیت میکنند، نباید منتظر باشند که افراد سطح بالا، خود را عرضه کنند چرا که در این صورت کم نیستند کسانی که با پروندهسازیها و ارائه رزومههای مبالغهآمیز، خود را به این نهادها تحمیل میکنند. این نهادها باید از امکاناتی که در اختیار دارند برای شناسایی افراد مناسب و درخواست از آنها برای تشکیل پرونده و اعلام همکاری، نهایت بهره برداری را انجام دهند.
باید خود این نهادها وارد میدان عمل شوند و افراد را با خواهش، تمنا، صحبت و گاهی واسطهاندازی به کار تبلیغ دعوت کنند. افراد توانمند زیادی هستند که حاضر نیستند خود را در معرض شهرت قرار دهند. نگویند چون آنها خودشان را عرضه نمیکنند، دیگر وظیفهای نیست! برخی از اوقات ممکن است دلخوریهایی باشد؛ مثلاً ممکن است که نهادی شخصیتی را اعزام کرده و حمایت لازم را انجام نداده و دیگر آن شخصیت ناامید شده باشد. این نهادها هستند که با توجه به اشتباهی که در مرحله قبلی انجام داده اند باید درصدد رفع اشتباه برآیند و آن بزرگوار را اقناع و دوباره وارد صحنه کنند.
نهادهای تبلیغی در اعزام نیرو باید کاملاً مدیریت شده عمل کنند. اگر متوجه شدند که شخصیتی در یک محیط تأثیرگذاری لازم را دارد و زمینه برای فعالیت او وجود دارد، زمینه را برای بسط و گسترش فعالیت او آماده کنند. متأسفانه گاهی نهادهای اعزامکننده مبلّغ، به جای بهرهگیری از این پتانسیلها، مصلحت خود را در ایجاد رقابت منفی بین افراد، یا بین هیئات و یا محافل و مجالس میبینند و مسلماً این مسئله موجب تحلیل رفتن نیروی هر دو طرف میشود و تأثیرگذاری را به حداقل ممکن میرساند.
نکته مهم اینکه بدترین نوع تخریب دفاع بد از یک ایده است. اگر فرد مبلّغ از شایستگی لازم برخوردار نباشد و اقدام به تبلیغ کند، چون روش درست این کار را بلد نیست، دفاع بدِ او، بدترین نوع تبلیغ و تخریب نسبت به باورهای دینی خواهد بود.
به نظر حضرتعالی یک برنامه جامع تبلیغ دینی در حوزههای سیاستگذاری، برنامهریزی و اجرا باید چه اهداف و ویژگیهایی را دنبال کند و اینکه فرآیند تدوین این برنامه جامع باید چطور باشد؟
به جای اینکه مراکز مختلف تبلیغی به صورت جزیرهای عمل کنند، اگر با کنار گذاشتن اختلاف سلیقهها و اختلاف برداشتهای خود، یک ستاد مشترک فرماندهی بسیار قوی شکل دهند که هم جنبههای آموزشی را در نظر گیرد و هم رصدهای مناسبی را در رابطه با افراد شایسته تبلیغی انجام دهد و هم با استفاده از متخصصین جامعهشناسی و روانشناسی جوامع هدف را بهدرستی شناسایی کند، مسلماً در مقام اجرا آسیبها به حداقل خواهد رسید و تأثیرگذاریها به صورت چشمگیری بالا خواهد رفت. ستاد مرکزی فرماندهی میتواند با همافزایی نیروها و استفاده از پتانسیل موجود در همه نهادهای اعزامی و تبلیغی، بزرگترین کارها را انجام دهد و بیشترین تأثیرات را گذارد. بدین ترتیب سنتهای حسنه فراموش شدهای که سابقه تبلیغی بیش از هزار ساله عصر غیبت کبری را برای علمای شیعه رقم زده است، به بهترین نحو ممکن عملیاتی میشود و از بروکراسیها و کاغذبازیها و کارهای اداری دستوپا گیر و ناهماهنگیها جلوگیری میشود. معالأسف بعید است بسیاری از نهادهای عهدهدار تبلیغ، زیر بار چنین طرحی روند.
به نظر حضرتعالی اهداف و ویژگیهای یک برنامه جامع تبلیغ دینی باید چه باشد؟
مجموعه مبلغین و نهادهای تبلیغی باید هدفدار عمل کنند، به دنبال آمار و ارقام نباشند، در انتخاب و اعزام افراد کیفیت را فدای کمیت نکنند و از نیروهایی که هم از نظر علمی و هم از نظر اخلاقی و هم از نظر آداب و روابط اجتماعی توانایی ایجاد ارتباط وثیق با جامعه هدف داشته باشند، برای اعزامها استفاده کنند. البته بعد از اعزام هم نباید نیرو را به بوته فراموشی سپارند بلکه پشتیبانی لازم را هم در مدت مأموریت نیروی اعزام شده داشته باشند. البته کار پشتیبانی هم فقط نباید در پشتیبانی مالی خلاصه شود بلکه باید پشتیبانیهای راهبردی مناسب را در این زمینه داشته باشند. باید همفکریها و کمکهای لازم در شناسایی جامعه هدف و در اختیار قرار دادن امکانات لازم برای فعالیت در آن جامعه هدف، مورد توجه قرار گیرد. اینگونه مسلماً تأثیرگذاری به صورت چشمگیری افزایش خواهد یافت و الا اگر به دنبال اعزام نیروهایی باشند که به دلیل عدم توانمندی، مطیع محض و به دنبال تبلیغ سیاستهای مرکز باشند، راه به جایی نخواهند برد.
در صورت ادامه روال فعلی در نظام تبلیغی کشور، حضرتعالی برای 15-10 سال پیش رو، چه آینده ای را متصور هستید؟
دین صاحب اصلی خود را دارد و حمایتهای خداوند است که همه اشکالات را پوشش میدهد و ناتوانیها را جبران میکند. اما با قطع نظر از این عنایات و توجهات، باید گفت که وضعیت موجود، وضعیت موفقی نیست و اگر تبلیغ دین اینگونه پیش رود، وضعیت اسفناکتر خواهد شد. یعنی تأثیرگذاریها از این کمتر و حساسیتهای منفی بیش از این خواهد شد. اگر امروز در برخی فضاها زمینه برای تبلیغ وجود ندارد، این فضاها بهسرعت بیشتر خواهد شد و متأسفانه جوامع هدف یکی بعد از دیگری از دست خواهد رفت.
البته با برنامهریزی و هدفمند کردن تبلیغ و با استفاده از توان کسانی که دوست هستند هر چند رقیب محسوب شوند، میتوان چشمانداز بسیار مثبت و تأثیرگذاری فوقالعادهای را ایجاد کرد. دنیای امروز هم منتظر رسیدن فریاد حقخواهی تشیع هست و زمینه بسیار آماده است. اما نباید این زمینهها را خراب کرده و با دست خود، علیه خود تبلیغ منفی انجام داد.
خلاصه راهکارها:
1-باید از ابزار نوین و فضای مجازی توسط مبلغین و نهادهای تبلیغی استفاده شود.
2-تداخل آماری نهادهای تبلیغی رفع شود تا آمار عملکرد واقعی هر یک مشخص گردد.
3- باید در فرآیند انتخاب ائمه جمعه مناطق بهعنوان محور تبلیغ دینی در هر منطقه، بازنگری شده و به دور از نگاه اداری، با زیر نظر گرفتن فضلای حوزه به صورت بلند مدت و میدانی، این انتخاب صورت گیرد.
4-نهادهای تبلیغی باید مبلّغین با سطح علمی بالا و با صلاحیتهای اخلاقی را شناسایی نموده و با درخواست و التماس به سراغ آنها روند. چرا که بسیاری از اینگونه افراد از شهرت ابا دارند. اینگونه نباشد که آنها باید به سراغ نهادهای تبلیغی بیایند.
5-نهادهای تبلیغی باید بعد از اعزام مبلغ هم برنامه لازم برای ارتباط و استفاده بیشتر از وی را داشته باشند و او را رها نکنند.
6-نهادهای تبلیغی باید با تشکیل یک فرماندهی واحد، به مدیریت واحد در نظام تبلیغ دست پیدا کنند.
7-نهادهای تبلیغی باید هم جامعه هدف را شناسایی کنند و هم مبلّغی که مناسب آن جامعه هدف است. اینگونه می توانند هر مبلغ را به جامعه هدف مناسب آن اعزام کنند.