تعریف شما از تربیت دینی چیست و شاخصهای تربیت دینی فرزندان در خانواده از منظر شما چیست؟
برای تربیت دینی تعاریف زیادی وجود دارد ولی در یک جمله تربیت دینی یعنی اینکه بچهها با جریان کسب معرفتهای دینی آشنا شوند. بچهای که تربیت دینی شده است اولاً باید یاد گرفته باشد که چطور میتواند معارف دینی را کسب کند و دیگر اینکه در مقابل پذیرش سنتها و اعمال دینی مقاومت نکند. پس یکی از شاخص های تربیت دینی فرزندان اینست که راههای بهدست آوردن معرفتهای دینی را به بچهها آموزش دهند چون تربیت دینی مبتنی بر معرفت دینی است. شاخص دوم این است که بچه ها به سطحی رسند که سنتها و اعمال دینی را به خوبی قبول کنند. همچنین باید به ملاحظات اخلاقی و رفتاری مورد تأیید دین در رفتار خود توجه داشته باشد یعنی فرد بیقید و لاابالی و بیتوجه به مسائل اخلاقی و رفتاری دینی نباشد. اگر فردی از این شاخصها برخوردار باشد، میتوان گفت که تربیت دینی شده است.
• رسانهها در تربیت دینی فرزندان چه اثرات مثبت و منفی میتوانند داشته باشند؟
رسانهها بیشتر نقش مخرب را دارند. متأسفانه بدترین تأثیری که امروزه رسانهها دارند تخریب اعتقادات است. آنها هم اعتقادات و هم قدرت تفکر و تعقل را تخریب میکنند یعنی هم عقلستیز هستند و هم اعتقادستیز. وقتی عقل و اعتقادات فرو ریزد، طبیعتاً چیزی از دین برای بچه ها باقی نمیماند. می توان گفت که بزرگترین مانع تربیت دینی نسل امروز، رسانهها و فضای مجازی است که همسو با تفکرات غرب تدارک دیده شده اند.
اثرات مثبت چطور؟
اگر روح حاکم بر رسانه روح دینستیز باشد، اثر منفی دارد اما اگر رسانهای باشد که روح حاکم بر آن روح دینستیزی و خداگریزی نباشد، طبیعتاً میتواند در تقویت دین فوقالعاده مؤثر باشد. چون آن تأثیری که از طریق تصویر گرفته می شود، فوقالعاده ماندگار است لذا اگر متولیان فرهنگی کشور، دین را از طریق رسانهها و از همان طریقی که طرف مقابل انجام میدهند، به جوانان القا میکردند، طبیعتاً در دینداری جوانان خیلی میتوانست مؤثر باشد. ویژگی رسانه اینست که همزمان ادراک و احساس را درگیر میکند و هر پیامی از طریق ادراک و احساس به مخاطب رسد، ماندگار است.
فقدان توجه والدین به فضای مجازی چقدر میتواند خطرساز باشد؟ والدین با چه راهکارهایی میتوانند فضای مجازی را برای فرزندان کنترل کنند؟
به نظر میرسد که پدر و مادر باید روی دو ویژگی فرزندان کار کنند تا در مقابل برنامههای مخرب فضای مجازی یک لایه حافظتی برای فرزندان ایجاد کنند. یکی از ویژگیهای مهم که فرزندان باید داشته باشند، بحث خویشتنداری است. به این معنا که یک سازوکار درونی در فرزندان ایجاد شود که از درون، این پیام به آنها داده شود که خود را به صورت کامل در اختیار فضای مجازی قرار ندهند. در واقع یک بازدارندگی درونی در بچهها ایجاد شود تا با خردورزی و عقلانیت بیشتری از بین برنامههای متعدد و گوناگونی که در فضای مجازی وجود دارد، انتخاب خردمندانه داشته باشند و اولاً خود، پیامدهای آن برنامه ها را بهخوبی تشخیص دهند و سپس خود را در مقابل این پیامدهای احتمالی مصون نگه دارند. در واقع فقط یک اهرم درونی است که میتواند این مصونیت را برای بچهها ایجاد کند و الاّ اگر قرار باشد که تمام بازدارنده ها، بیرونی باشد، قطعاً در مقابل برنامههای مخرب فضای مجازی نمیتوان موفق بود. خود جوانان کشورهای غربی به جهت اینکه متوجه برنامههای مخرب فضای مجازی شدهاند، یکدیگر را دعوت به خویشتنداری میکنند و جنبشهای متعددی وجود دارد که توسط جوانان در کشورهای اروپایی برپا میشود و محور اصلی این جنبشها، اینست که خود و یکدیگر را به خویشتنداری دعوت میکنند.
برای رسیدن بچهها به مرحله خویشتنداری، باید چند اقدام اساسی برداشت؛ یکی از اقدامات اساسی اینست که آنها درک خوبی نسبت به ارزش و جایگاه خویشتنداری داشته باشند. پدر و مادرها باید بچهها را به این تفکر رسانند که خویشتنداری یک امر ارزشمند است و آن را به عنوان یک نوع محرومیت تلقی نکنند بلکه به عنوان یک ارزش تلقی کنند. دومین اقدام اساسی اینست که این تلقی باید در بچهها ایجاد شود که در محضر خدا هستند و بین فضای واقعی و مجازی در این خصوص تفاوتی وجود ندارد. یکی از نتایج ارزشمند این فهم، تقویت خویشتنداری در بچهها و اهرم کنترل از درون است. با درک محضر خدا، مراقبتهایی در فرزند ایجاد می شود که هر چند پدر و مادر نظارهگر اعمال آنها نباشند، خود را در محضر پروردگار احساس می کنند و کمتر گناه می کنند.
موفقیت در تربیت دینی فرزندان بدون ایجاد چند بینش اساسی در فرزندان امکان ندارد؛ اول اینکه عالم محضر خدا است چه عالم واقع و چه عالم مجاز. دوم اینکه واقعاً کشور ایران در معرض تهاجمات و خطرهای گوناگونی قرار دارد و برای مقاومت و ایستادگی در مقابل این خطرها و آسیبها، چارهای جز این نیست که از خود خداوند درخواست کمک نمود و او را به عنوان یک پناهگاه مطمئن و نیرومند محسوب کرد. باید به بچه ها یاد داده شود که خطر، همیشه خطری نیست که برای جسم پیش میآید و خطراتی که روح را تهدید میکند بسیار مهمتر از خطراتی است که جسم را تهدید میکند. لذا پدر و مادر باید روی تقویت این موضوع کار کنند که فرزندان هر گاه دچار خطر جدی شدند، از خود خداوند درخواست یاری کنند.
باید بینش و اطلاعاتی به بچهها داد تا در ارتباط با فضای پیرامونی و خطراتی که روح و جان آنها را تهدید میکند، آگاه باشند و راجع به این موضوعات باید خیلی با آنها صحبت و گفتگو کرد.
یکی از نکات دیگری که باید به بچه ها یاد داد و در آنها تقویت کرد، بحث استقامت و پایداری است. آنها باید آگاه باشند که از طریق پایداری و استقامت میتوانند هم در مقابل خطرات و تهاجمات فرهنگی بیرونی و هم در مقابل هوای نفس، خود را حفظ کنند.
یکی از اهرمهایی که فوقالعاده میتواند در تقویت خویشتنداری مؤثر باشد، بحث انس با قرآن است. باید برنامه هایی را از ابتدای کودکی ترتیب داد که بچهها انس با قرآن داشته باشند. بچهای که از کودکی با قرآن انس پیدا میکند، یک حصار و دیوار بسیار محکمی دارد که او را در مقابل خطرات، محافظت میکند.
نکته بعد انتخاب همنشین خوب است. باید با بچهها راجع به مسئله همنشین و نقش همنشین و جایگاهی که همنشین دارد، صحبت کرد. یکی از همنشینهایی که خیلی بچه ها را تهدید میکند، همین فضای مجازی است که میتواند بر آنها تأثیرات سوئی داشته باشد.
یکی از تمرینهای بسیار ضروری و جدی که نیاز هست خانوادهها برای بچهها داشته باشند، تمرین تقوا و تسلط بر خود هست. اینکه بچه ها یاد گیرند که اگر با گناه مواجه شدند، چگونه در مقابل گناه ایستادگی کنند و خودشان را نگه دارند و از گناه دوری گزینند، بسیار مهم است. همانطور که گفته شد یکی از مهارتهای مصونیتبخش، بحث خویشتنداری است. یکی دیگر از چیزهایی که حس خویشتنداری را در بچهها تقویت میکند، مشاهده رفتارهای ناشی از خویشتنداری در پدر و مادر است یعنی وقتی بچهها مشاهده میکنند که پدر و مادر، چگونه در مقابل گناه خویشتندار هستند و چگونه از اهرمهای مختلف برای ارتقاء سطح خویشتنداری خود استفاده میکنند، به شکل طبیعی کمکی برای آنهاست تا از این مهارت مصونیتبخش برخوردار شوند.
یکی از کارهایی که پدر و مادر باید حتماً برای تقویت خویشتنداری به بچهها آموزش دهند اینست که برای انجام هر کاری به اندازه کافی فکر کنند و همیشه قبل از تصمیمگیری، به خود یک توقفی دهند و نتایج کار را ارزیابی کنند. سفارش امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) هست که برای نگهداری خود از خطرها و آسیبها همیشه به نتایج کار فکر کنید لذا یکی از اموری که باید برای ایجاد مصونیت بچهها در مقابل فضای مجازی به بچهها آموزش داد، فکر کردن راجع به نتایجی است که اهداف و برنامههای فضای مجازی برای افراد میتواند داشته باشد.
پیامبر اکرم(ص) در روایتی می فرمایند که اولین راهکار برای پدر و مادر در جهت تربیت دینی فرزندان اینست که خود، عامل به خیر و خوبی باشند و خط قرمزهای جدی در زندگی داشته باشند؛ به حلال و حرام و واجبات و محرمات مقید باشند و به هیچ قیمتی از این حدود الهی عبور نکنند و همچنین اهتمام به نماز اول وقت داشته باشند.
نکته بعد اینست که ادبیات غالب در زندگی پدر و مادر باید خدا باشد و مرتب متذکر خداوند شوند. یکی از الگوهای خوب در این جهت نامه 31 امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه و آخرین وصیتهایی است که ایشان به امام حسن مجتبی(ع) دارند. ایشان در یک نامه چند بار واژه خدا را به کار می برند یعنی گفتمان غالب ایشان در این نامه خداوند است و مدام متذکر خداوند میشوند. اینکه در حال حاضر خانواده ها خیلی موفق به تربیت دینی نمیشوند به خاطر اینست که خدا فقط در ذهن آنهاست. خدای ذهنی هیچ کمکی نمیتواند به افراد کند، آن چیزی که میتواند مؤثر باشد اینست که خداوند در متن زندگی قرار گیرد. لذا باید خدا را به متن زندگی آورد و در هر کاری، اولین سؤالی که باید پرسید اینست که آیا خداوند راضی هست یا خیر؟ باید بچه یاد گیرد که محور اصلی تمام تصمیمات در خانواده حول خدا میچرخد. یکی از راهکارهای دیگر هم امربهمعروف و نهیازمنکر است. یعنی خانواده ها در مقابل معروف و منکر بیقید نباشند و امر به معروف و نهی از منکر در خانوادهها جریان داشته باشد.
یکی از راهکارهای بسیار مؤثر که پیامبر اکرم(ص) مطرح میکنند، دوست بودن با فرزندان و احسان کردن به آنهاست. نباید بچه ها را فقط با زبان دعوت کرد بلکه باید با عمل هم این کار انجام شود تا میل و رغبت به عمل صالح در بچهها ایجاد شود. سفارش بعدی اینست که «اکرموا اولادکم» یعنی فرزندانتان را گرامی دارید، گرامی داشتن فرزند فوقالعاده در تربیت دینی او مؤثر است. امام محمدباقر(ع) میفرمایند «و من اهانت نفسه فلا تأمن شرّه» اگر نفس فرزندی مدام در خانواده مورد اهانت قرار گیرد، دیگر از شرّ و بدی او ایمنی وجود ندارد. «الولد سیّد سبعه سنین» یعنی بچه باید 7 سال اول را آقا و سیّد خانواده باشد و یک برخورد کریمانه و از روی احترام و اکرام با او داشت و در هفت سال دوم باید شاهد اطاعت فرزند از خدا و پدر و مادر بود و در هفت سال سوم هم باید وزیر باشد.
بررسیهای جدی که در این حوزه صورت گرفته است نشان میدهد که پدران و مادران بچههای دینگریز دو ویژگی مشخص داشته اند، یکی اینست که هیچگاه به آنها آگاهی دینی نداده اند لذا پیامبر اکرم(ص) میفرمایند «ویلٌ لأولاد آخرالزمان لا یعلمونهم شیئا من الفرائض»، وای به بچههای آخرالزمان که چیزی از فرائض نمی دانند! صحابه سؤال می کنند «من آبائهم المشرکین؟» پیامبر(ص) فرمودند «لا لآبائهم المؤمنین» یعنی پدر و مادر آنها به ظاهر مؤمن هستند اما هیچ آموزش دینی به آنها داده نشده است. متأسفانه امروزه در سبد هزینه خانوادهها، اصلاً برای آموزش دینی بچهها هیچ هزینهای صورت نمیگیرد که خیلی خطرناک است. لذا برای تربیت دینی بچه ها، باید آموزشهای دینی به موقع به آنها داده شود. امیرالمؤمنین در همین نامه 31 به امام حسن(ع) میفرمایند: « من قبل از اینکه عقل و ذهن تو مشغول شود و اشتغالات ذهنی پیدا کنی و قبل از اینکه قلب تو آلوده به گناه شود، احکام دین و قرآن را به تو آموزش دادم» متأسفانه جامعه از آموزش به هنگام بچهها غافل است یعنی قبل از اینکه بچه ها وارد مشغلههای ذهنی و فکری زندگی شوند و قبل از اینکه قلبهایشان آلودگی پیدا کند و دیگر زمینه برای پذیرش، مستعد نباشد باید آموزشهای دینی را به آنها ارائه داد.
ویژگی بعدی این والدین این بود که خشونت و سختگیری میکردند و این خشونت و سختگیری، واقعاً برای تربیت دینی آفت است. باید هم آموزش دینی داشت و هم این آموزش را همراه با عشق و علاقه و محبت به فرزندان داد. لازمه دینداری، عشق و رغبت است و اگر عشق و رغبت نباشد، طبیعتاً در تربیت دینی فرزندان موفقیت حاصل نمی شود. مسئله بعد این است که برای دیندار کردن و علاقمند کردن بچه ها به دین باید به روحیات و گرایشات آنها توجه کرد. امیرالمؤمنین(ع) سفارش فرمودند که در دوره آخرالزمان «والزموا بیوتکم» یعنی مراقب خانههای خود باشید! در دوره آخرالزمان خانوادهها دچار آسیبهای جدی میشوند که این آسیبها مانع تربیت دینی فرزندان میشود. یکی از مسائلی که در خانه باید به آن توجه داشت کلام نورانی رسول خدا(ص) است که فرمودند «نوّروا بیوتکم بتلاوت القرآن» یعنی خانههای خود را با تلاوت قرآن نورانی کنید. در گذشته این چنین بود که پدرها ابتدای صبح قرآن را با صدای بلند در خانه میخواندند و اولین صدایی که به گوش بچه میرفت، صدای تلاوت قرآن بود. این کار را باید حتماً انجام داد که فضای خانه با تلاوت قرآن نورانی شود. نکته بعد این است که امیرالمومنین(ع) میفرمایند که در دوره آخرالزمان «بیوتکم مملوّ من الشیاطین» یعنی خانههای شما پر از شیاطین و محل رفتوآمد آنها میشود. باید کاری کرد که به جای اینکه شیاطین در خانهها رفتوآمد داشته باشند، خانهها محل رفتوآمد فرشتگان شوند.
بیتوجهی به اخلاق کاربردی و تأکید بر آموزش نظری عقاید در جامعه چه تأثیری در تربیت دینی فرزندان دارد؟ نقش والدین در این زمینه چیست؟
وقتی فرد اخلاق کاربردی را در زندگی خود عملاً به عنوان یک دیندار اجرا میکند، اثرش اینست که دینداری را برای بچههای خود و دیگران زیبا میکند. آنها وقتی رفتار او را در زندگی به عنوان یک دیندار میبینند به دین علاقمند میشوند. طبیعتاً اگر فرد صرفاً یک دین کلیشهای خشک و بدون هیچگونه ارزشهای اخلاقی داشته باشد، یک چهره بسیار زشتی از دین را به بچهها نشان خواهد داد و آنها رغبت به دین نخواهند داشت.
وظیفه مسئولان و سازمانها و نهادهای آموزشی و پژوهشی در تقویت تربیت دینی فرزندان ناظر به خانواده چیست؟
اولین کاری که مسئولین باید انجام دهند اینست که اهتمام به دینداری کشور داشته باشند یعنی دینداری و حرکت به سمت دینداری در رأس برنامههای دولت و مسئولین باشد. اگر اینچنین باشد که خود مسئولین کشور بهایی برای دینداری قائل نباشند و اصلاً در برنامهها و چشمانداز آنها، برنامههای دینداری نباشد طبیعتاً نمیتوان انتظار داشت که جامعه به سمت دینداری رود. بلای جامعه امروز اینست که خانواده اهتمامی به تربیت دینی ندارد. یک چیزی را به صورت ظاهری میگوید و تمایلاتی نشان میدهند ولی داشتن تمایل با اهتمام خیلی متفاوت است. مسئولین باید نسبت به تمام مسائل احساس مسئولیت کنند و فقط اینطور نباشد که مثلاً فقط روی حجاب متمرکز شوند اما از آن طرف از مسائل دیگر عبور کنند.
دولت و مسئولین باید اتاقهای فکری داشته باشند تا در آن اتاقهای فکر در جهت حمایت از خانواده ها در حوزه تربیت دینی برنامهریزی کنند. دولت میتواند با تشکیل کارگروه ها و کارگاه های مختلف آموزشی و در اختیار قرار دادن بستههای مختلف فرهنگی در ارتقای سطح دانش و توانمندی خانوادهها، در تربیت دینی فرزندان کمک نماید.
اگر مسئله تربیت دینی در خانواده به همین روند فعلی ادامه پیدا کند، چشمانداز 5 تا 10 سال آینده را چطور تصور میکنید؟
اگر به همین شکل که خانوادهها دچار یک نوع انفعال و سهلانگاری در تربیت دینی هستند، ادامه یابد و آن اهتمام جدی را در این حوزه نداشته باشند، دیگر چیزی از دین و دینداری باقی نمیماند. یعنی اولین خطری که تهدید میکند، عدم دینداری خود پدر و مادر هست. وقتی خود پدر و مادر از نظر دینداری دچار تسامح و بیتوجهی شوند، دیگر چیزی باقی نمیماند و باید مجلس ختمی برای دینداری گرفت. با این روند در 5 سال که هیچ، طی 3-2 سال آینده دیگر باید برای دین و دینداری، مجلس سوگواری برگزار کرد.
خلاصه راهکارها:
1-باید با روش های مختلف خویشتنداری فرزندان را در مواجهه با فضای مجازی تقویت نمود و از تکیه صرف آنها بر عوامل بیرونی پرهیز کرد.
2- برای جلوگیری از آسیب های فضای مجازی باید این بینش در فرزندان تقویت شود که عالم محضر خداست و این موضوع شامل فضای مجازی هم میشود.
3- باید آموزش احکام و قرآن در جامعه بهروز شود. یعنی قبل از اینکه ذهن و قلب کودک خیلی درگیر و آلوده شود، باید این آموزش ها در برنامه ریزی ها به او تزریق شود.
4- خود پدر و مادر باید در استفاده از فضای مجازی، الگوی فرزندان باشند و در این زمینه افراط نکنند.