تربیت فرزندان بر اساس شرایط و ویژگی های عصر حاضر

  • یکشنبه, 27 آبان 1397 00:41
  • بازدید 3922 بار

سلسله گفتگو های کارشناسی با موضوع چالش های تربیت دینی در خانواده 

خانواده را نخستین هسته هویتی آدمی می‌دانند؛ مجموعه‌ای که انسان اولین تجربه‌های دادوستد مادی و معنوی را در آن می‌چشد و می‌آموزد. یافته‌های دانش بشری و آموزه‌های دینی تقریباً بر نکته متفق‌اند که شخصیت کودک مانند زمینِ آماده کشت، متناسب با ویژگی‌های محیطی و همین دادوستدهای فکری و عاطفی رشد می‌کند و شکل می‌گیرد. فراوانی توصیه‌های دینی درباره جایگاه خانواده و لزوم توجه والدین به تربیت دینی فرزندان روشن و بی‌نیاز از تکرار است، آنچه محتاج تبیین است، روش‌ها و راهکارهای ارتقا و بهبود تربیت دینی در خانواده، به‌ویژه متناسب با ویژگی‌های جهان معاصر است.
با توجه به چالش‌های تربیتی دینی در دنیای معاصر، اعم از شکاف نسلی، ناآگاهی والدین، هجمه‌های بیرونی و ... این موضوع نیازمند بازاندیشی و تحلیلی دوباره دارد تا بتوان خانواده‌ها را برای تربیت نسلی آگاه و دین‌دار آماده کرد. ازاین‌رو «پژوهشنامه راهبردی امنیت فرهنگی افق مکث» تربیت دینی در خانواده را موضوع شماره بیست‌ویکم خود قرار داده است تا با استفاده از پژوهش‌ها و نظرات نخبگان و کارشناسان، گامی در مسیر رفع چالش‌های تربیت دینی در خانواده و ارائه راهکار و راهبرد عملیاتی برای بهبود و ارتقای آن بردارد. از همین‌رو موسسه فرهنگی مطالعاتی صراط مبین مصاحبه‌ای را با دکتر معصومه ظهیری پژوهشگر علوم دینی - تربیتی و مشاور امور بانوان استانداری قم انجام داده است تا نظرات کارشناسی ایشان را جویا شده و در اختیار خوانندگان محترم قرار دهد.

 تعریف حضرتعالی از تربیت دینی چیست؟
تربیت، باغبانی وجود انسان‌ها است، بنابراین از قبل از کاشت بذر تا کشت نهال و تنومند شدن و بار دادن، برای تربیت انسان‌، قابل تصور است. وقتی از بزرگان می‌پرسند که تربیت از چه زمانی آغاز می‌شود؟ می‌گویند سال‌ها قبل از تولد؛ بنابراین پدر و مادر برای متولد شدن فرزند و قبول این امانت الهی، باید برنامه ریزی داشته باشند یعنی فقط انگیزه برای فرزنددار شدن کافی نیست بلکه برای تولد فرزند و پرورش انسانی که مخلوق خداوند است، نیاز به برنامه ریزی و تهیه امکانات و مقدمات هست.
نکته دوم این است که تربیت فقط به دست پدر و مادر نیست. بعد از آنها طبیعتاً متولیان آموزش، پرورش و فرهنگ جامعه هستند که کار تربیتی را انجام می‌دهند. همچنین عوامل دیگری که غیر از عوامل انسانی هستند، مثل غذا، محیط ، مالی که انسان از آن تغذیه می‌کند و ... در شکل گیری تربیت و خلق و خوی انسان تأثیرگذار هستند.
یزید پسری به نام معاویه دوم داشت. زمانی که او به خلافت رسید، حکومت بنی امیه را غاصب خواند و استعفا داد و از ناحیه دستگاه حکومت بنی امیه با او مقابله شد. وقتی جستجو کردند که چه عاملی باعث تحول او شده بود، دیدند او معلمی داشت که ولایتمدار و امام شناس بوده است و روی او تأثیر گذاشته بود. این نشان می دهد که در عواملی که بر انسان‌ها تأثیرگذار هست، برخی عوامل درصد تأثیر بیشتری دارد و به برخی، درصد کمتری تعلق می‌گیرد و قابل تغییر هست.
 نکته بعدی این است که انسان‌ها هم شخص دارند و هم شخصیت؛ حیوانات هستند که فقط شخص هستند یعنی فقط همان خلقتی که خدا به آن‌ها داده است، ثابت می ماند و دیگر تغییر نمی‌کنند و بر اساس غریزه حرکت می‌کنند. انسان‌ها علاوه بر غریزه و طبیعتی که دارند، فطرت دارند و فطرت آن‌هاست که شخصیت انسان‌ها را شکل می‌دهد. بر این اساس، شخصیت انسان‌ها هم ثابت نیست و متغیر است. گر چه در روایتی از امیرالمؤمنین(ع) هست که اگر کوهی از جای خود تغییر کرد، باور کنید اما اگر خوی و خصلت کسی تغییر کرد، باور نکنید. این روایت کنایه از این است که اگر شخصیت کسی بر اساس عواملی که عرض شد، شکل گیرد، خیلی سخت تغییر می‌کند. به همین دلیل در روایت هست که در چهار سال اول تولد فرزندان خیلی تلاش و برنامه ریزی کنید. به رغم تمام این نکات، شخصیت انسان‌ها ثابت نیست و قابل تغییر است چون اگر تغییر معنایی نداشت و محقق نمی‌شد، دیگر جایی برای بحث از توبه و تحول و تغییر در رفتارهای انسان‌ها نبود. نکته اساسی که باید به آن پرداخت، چگونگی تحقق این تغییر در وجود انسان‌ها است و اینکه از چه راهی و به وسیله چه کسانی و با چه برنامه ای می توان به آن اهداف دست پیدا کرد.
آیه 56 سوره ذاریات می‌فرماید «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيعْبُدُونِ». یعنی ما شما را خلق نکردیم مگر برای بندگی کردن. بنابراین حرکت انسان‌ها «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيهِ رَاجِعُونَ» است، باید «از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود، به کجا می‌روم آخر ننمایی وطنم ... » سرلوحه کار قرار گیرد و رابطه بین مبدأ و معاد تعریف شود تا هم مربی و هم متربی در این مسیر برنامه ریزی و حرکت کنند. یعنی انسان را مخلوقی از ناحیه خالق و صنعی از ناحیه صانع دانسته و پرورش او را هم در این مسیر و این جاده ای که صراط مستقیم است، انجام دهند.
رعایت اوامر و نواهی الهی و درست انجام دادن این کارها، انسان را در مسیر تربیت دینی، هدایت و راهبری کمک می‌کند. اولین عنصری که انسان خیر و شر یا زشت و زیبا را با آن تمییز می‌دهد، رضایت الهی است. همه کارهای باید برای رسیدن به هدف غایی خشنودی خداوند باشد. اگر این باشد، تربیت دینی حاکم می شود. غیر از این، اگر هر چیز دیگری باشد باید برای آن‌ عناوین دیگری گذاشته شود. به نظر می‌رسد که واژگان قرآنی که مانیفست و کتاب قانون ماست، کامل است. بنابراین بهره گیری از عوامل مؤثر و دوری از عوامل مخرب در مسیر هدایت انسان به سعادت و کسب رضایت الهی، می تواند تعریف مناسبی برای تربیت دینی باشد.
چه عوامل و شاخصه هایی در تربیت دینی افراد در خانواده مؤثر است؟
ابتدا خانواده و پدر و مادر باید یک شناختی از انسان داشته باشد. انسانی که باید آن ویژگی‌ها و خصلت‌های انسان خوب، صالح و شایسته را داشته باشد. دوم اینکه از محیط خود شناخت داشته باشند. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: فرزندان خود را فرزند زمانه خود تربیت کنید. پس پدر و مادر نمی‌توانند فرزند خود را آنطور که دوست دارند، تربیت کنند. باید بررسی کنند که زمانه چه توقعی از آنها برای تربیت فرزند دارد و فرزند را بر اساس ویژگی‌های زمانه خود تربیت کنند. نکته ای که در اینجا وجود دارد، این است که در سنت ایرانی- اسلامی، مبانی وجود دارد که پایه است و اصلاً تغییری نمی‌کند یعنی زمان، زمین، موقعیت، ثروت و توانمندی در آن تأثیرگذار نیست. مثلاً فرزند باید خوش اخلاق تربیت شود. نمی توان گفت که چون فرزندی در پایین شهر زندگی می کند، نیاز به خوش اخلاق بودن ندارد این فرزند حتی اگر تحصیلکرده هم نباشد و حتی اگر در موقعیت حداقلی هم زندگی کرده باشد، باز باید فرد خوش اخلاق و نیکوکاری تربیت شود. بنابراین پدر و مادر باید از همه صفات انسانی در کنار اولویت‌های نیاز فرزند در جامعه خود مطلع باشند. پیامبر گرامی اسلام(ص) در زمانی که امر به جهاد می‌کردند، چون اقتضای آن زمانه این بود که یک عده مجاهد باشند ولی در زمان امام صادق(ع)، اقتضای زمانه این بود که افراد علمی تربیت شوند و در جهاد فرهنگی شرکت کنند.
بعد از بحث شناخت، فراهم نمودن زمینه‌ها در داخل خانواده مهم است. آیه شریفه می فرماید: «کونوا دعاه للناس بغیر السنتکم»، بهترین پدر مادر، پدر و مادری هستند که به خوبی عمل کنند. در روایات هست که صدقه را هر روز به دست بچه‌ها دهید تا آنها این کار را انجام دهند. چون با این روش، فرزندان را تربیت عملی می‌کنید. صدقه به هر نوعی مثل دادن طعام، انجام کار فرهنگی و ... خوب است. پدر و مادری ممکن است برای فرزندان فامیل یا بستگان و همسایه کلاس تقویتی گذاشته و پول نگیرد، این‌ها هم به نحوی صدقات فرهنگی است. پدر و مادری که خودش به نماز اول وقت اهمیت می‌دهد، می‌تواند بچه را ترغیب به نماز کند. پدر و مادری که نماز می‌خواند و فردی نوع دوست یا خیّر یا خوش زبان هست، آثار عبادت را در رفتار خوب خود به فرزندش یاد می‌دهد و سپس فرزندش را ترغیب هم می‌کند. در همه مراحل تربیتی بحث نظارت هم وجود دارد؛ حضرت زهرا(س) به رفتن امام حسن(ع) و امام حسین(ع) به مسجد نظارت می‌کند ولی نظارت ایشان غیرمستقیم است. یعنی می‌گوید حسنم! وقتی به مسجد رفتی، پدرت امام علی(ع) بالای منبر چه گفت؟ مشخص است که بچه باید در مسجد حضور داشته باشد تا مطلع شود که پدر چه فرموده است؟ یعنی مادر ایشان نفرمودند که چرا بازی کردید و بیرون از مسجد بودید؟ بنابراین نظارت بر روند رشد فرزندان در خانواده و بازخوردگیری از رفتار فرزندان، جزء کارها و وظایف پدر و مادر هست.
رسانه‌ها در تربیت دینی فرزندان چه اثرات مثبت و منفی دارند؟
بهترین حالت برای فرزندان، واکسینه کردن و قوی بار آوردن آنها در سال‌های اولیه است که فرزندان در اختیار خانواده هستند و قبل از سن بلوغ شکل می‌گیرد. نکته دوم این هست که به فرزندان قدرت تمییز و تشخیص داده شود. اصلاً تقوا یعنی فرقان و تمییز خوب از بد. اگر این حالت در محیط خانواده ایجاد شود و فرزندان این قدرت را پیدا ‌کنند که در تمام فضاها حضور پیدا کنند، یا این فضاها به صورت کم روی آن‌ها تأثیر می گذارد و یا خیلی قدرت مقاومت آن‌ها بالا خواهد رفت تا اثر نگذارد.
 در طول تاریخ افراد زیادی هستند که در فضاهای بد قرار گرفتند اما تحت تأثیر قرار نگرفتند یا اگر هم تحت تأثیر قرار گرفتند، قدرت و قابلیت مقابله و آن تغییر و تحول درونی در آن‌ها بوده است. افراد زیادی در دهه‌های اخیر به خارج از کشور رفتند و در اوج فضاهای بد و محیط خراب قرار گرفت اما خودشان را پاک نگه داشتند و حفظ کردند. پس هم باید فرزندان را واکسینه و هم به آن‌ها قدرت تشخیص داد. عالم بار آوردن به معنای دادن مدرک تحصیلی نیست، بلکه باید قوه دانایی به فرد داده شود به این دلیل به علمای قدیم حکیم می‌گفتند. حکمت آن نورانیت درون است. بخشی از این نورانیت درون، به بحث‌های معنوی مثل دعا، توسل، آموزش سیره ائمه و ... برمی گردد و بخشی هم جایگاه اجتماعی است که به فرزند داده می شود که آگاه باشد که چطور خود را نگه دارد و سلامت روحی و روانی خود را حفظ کند. به هر حال تأثیر رسانه به دلیل فراگیر بودن آن، به روز بودن و جمع بزرگی که دارد، بسیار زیاد است. چون انسان بالفطره اجتماعی آفریده است و منزوی و تنها آفریده نشده است و رسانه دریچه ای است که بین ما و اجتماع پیوند و ارتباط برقرار می‌کند.
ورود فرزندان به فضای اجتماعی از طریق رسانه است. برای آموزش بچه ها هم باید از طریق رسانه وارد شد. مثلاً برای آموزش بهداشت به کودکان، داستان حسنی را برای فرزند می‌گویند که موهایش را تمیز نمی‌کرد، مسواک نمی‌زد و حمام نمی‌رفت. سپس آن را تقبیح می کنند و می گویند که نباید مثل او بود. پدر و مادر در این جهت نیاز به کمک دارند چون وقتی در سن نوجوانی یا جوانی می‌خواهید زشتی اعتیاد را به بچه یاد دهید، نمی توانید خودتان در منزل بساط بافور فراهم کنید. بلک نیاز است که فیلمی در رابطه با آشنایی با مواد مخدر و بر حذر داشتن فرزندان، به آنها نشان ‌دهید. رسانه‌ها به افراد الگو معرفی می‌کنند و عبرت‌ها و شیوه‌هایی که آنها موفق شده اند را بیان می کنند. اولین دریچه رابطه بین خانواده و اجتماع، رسانه است که از قبل از آموزش و پرورش و از روزی که پدر و مادر، کتاب قصه برای کودک می‌خوانند یا او را به تئاتر یا سینما می‌برند، وی با رسانه آشنا می‌شود.
 مدیریت بهره مند شدن از رسانه و ارتباط با رسانه‌ها هم کار خانواده است. استفاده بی رویه و بی برنامه از رسانه‌ها و فضای مجازی از مشکلات خانواده هاست. در بسیاری از کشورها برای نحوه استفاده از رسانه‌ها مدیریت زمان دارند. در پشت کتاب قصه‌ها رده سنی نوشته شده است یعنی یک داستان غم انگیز یا یک فیلم با ژانر وحشت، نباید توسط یک کودک 5 ساله استفاده شود. این را پدر و مادر، معلم یا مؤسسه فرهنگی که کودک در آن ثبت نام شده است، باید مدیریت ‌کنند. پس برای جلوگیری از آسیب های رسانه، مدیریت رسانه باید انجام شود. اولین جای مدیریت رسانه، خود خانواده، بعد آموزش و پرورش و بعد فضاهای فرهنگی است.
باید برنامه ریزی استفاده از ابزارهای رسانه ای را به کودک آموزش داد وگرنه حتی تلویزیون هم می‌تواند مخرب باشد. چون بچه تکلیف مدرسه را انجام نمی‌دهد و شبکه پویا می‌بیند. وقتی هم که بزرگتر می شود، می‌خواهد تمام کانال‌ها و هر کانالی که فیلم سینمایی دارد، نگاه کند. این‌ها شاید از حیث محتوا مضر نباشند ولی از حیث مدیریت زمان و برنامه ریزی مضر هستند. یک بخشی از تربیت، تربیت عمر است. امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) می فرمایند که فرصت‌ها مانند حرکت ابر می‌گذرند پس آن‌ها را غنیمت شمرید. همچنین در وصیتنامه به دو فرزند خود امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و همه کسانی که این وصیتنامه به دست آن‌ها می‌رسد، توصیه به تقوی که همان قدرت تمییز و کنترل قوای درونی است و نظم و برنامه ریزی در امور می کنند. متأسفانه والدین برای پوشک عوض کردن و شیر دادن و مکمل غذایی فرزندان برنامه ریزی می‌کنند، اما برای عواطف و حالات روحی و روانی او برنامه ریزی نمی‌کنند. برای مادر در دوران 9 ماه بارداری، کتاب 9 ماه انتظار را می‌نویسند و می‌گویند ماهی یک بار برای کنترل وزن و قد ومقدار کلسیم و آهن بدن، مادر و فرزند مراجعه کنند ولی نمی‌گویند که فرزند شما جان دارد و مادر باید در این دوران ذکر گفته و قرآن تلاوت کند یا خوش اخلاق باشد. همچنین زیبایی‌های هستی را مشاهده نموده و افسرده نباشد تا روی بچه اثر نگذارد. بعد از تولد هم کودک نباید شاهد دعوای والدین باشد و بعضی از صحنه‌ها یا رنگ‌ها را مشاهده کند چون روی هیجانات او اثر می‌گذارد. در تربیت یکسری چیزها از طریق شنوایی، بعضی چیزها از طریق بینایی و خیلی از امور مانند محبت از طریق لمس و نوازش منتقل می شود.
 والدین با چه راهکارهایی می‌توانند فضای مجازی را برای فرزندان کنترل کنند؟
فضای مجازی اختصاص به اینترنت و گوشی ندارد. تلویزیون، رادیو، کتاب و ... هم در فضای مجازی شکل می گیرد. وقتی فرد یک کتاب قصه را می‌خواند و به حال و هوای آن می‌رود، این فضای حقیقی نیست چون نویسنده یک فضای مجازی برای خواننده تصویر کرده است. اثری که فضای مجازی دارد در فضای حقیقی است. به این دلیل است که فضای مجازی اهمیت دارد واگرنه به خودی خود فضای مجازی مهم نیست.
مهمترین مسئله در فضای مجازی قدرت انتخاب و اراده انسان است. یک انسان باید مهارت «بله گفتن» و «نه گفتن» را داشته باشد. در فضای مجازی تبلیغ اعتیاد و فحشا در کنار قرآن، سخنان روانشناسی، خوب زیستن و مهارت بهبود وضعیت سلامت جسمانی قرار گرفته است. معلمان و پدر و مادر باید فضای مجازی را شناخته و در فرزند، قدرت تمییز ایجاد کنند به طوری که در هر فضایی هر چیزی را باز نکنند و عضو هر گروهی نشوند. همچنین با هر رسانه ای مرتبط نباشند و هر چیزی را باور نکنند.
راهکارها به دو بخش مستقیم و غیرمستقیم تقسیم می شود؛ راهکار مستقیم همان است که نهی کنند. یکی از کارهایی که فضای مجازی می کند، سرقت زمان است. یعنی فرد از ساعت 12 شب شروع می‌کند و بدون اینکه متوجه باشد، تا 3 نیمه شب چت یا هرزه گردی می‌کند. در واقع ولنگاری‌ در استفاده از فضای مجازی افراد را اذیت می‌کند یعنی ورود و خروج اطلاعات به ذهن، بدون برنامه است. باید به بچه‌ها مدیریت زمان و انتخاب گری را آموزش داد. همانطور که باید به بچه‌ها یاد داد که چه کتابی را انتخاب کنند یا چه خودکاری برای نوشتن انتخاب کنند، باید آموزش داد که چه آموزه‌هایی را برای یاد گرفتن انتخاب کنند، چه چیزی را مشاهده کنند، عضو چه گروهی شوند و ... . این‌ها خیلی راحت است ولی آنقدر باید برای بچه‌ها تکرار شود تا یاد گیرند.
انسان «حریصٌ علی ما منع» است. وقتی بیش از حد کودکان را از فضا مجازی، دیدن سینما یا ورزش منع کنند، بیشتر حریص می‌شوند. به بچه‌ها باید گفت که اجازه دارند که وارد فضای مجازی شوند چون قدرت انتخاب دارند ولی نباید طوری باشد که آنها را از واجباتی مانند تحصیل، تربیت، ورزش و ... دور کند.
• بی توجهی به اخلاق کاربردی و تأکید بر آموزش نظری عقاید در جامعه چه تأثیری بر تربیت دینی فرزندان دارد؟
در ابتدا مربیان باید خودشان آگاه باشند و دوم فرزندان را با عمل خود به امور خیر دعوت کنند. سوم اینکه باید نظارت صورت گیرد، چون اگر نظارت نباشد، کارها هرز می‌رود. متأسفانه در جامعه امروز همه تصور می کنند که همه چیز را می دانند و برخی از کارشناسان هم علت عدم مراجعه خانواده‌ها به جلسات فرهنگی را بالا بودن سطح دانش در جامعه می دانند. قرآن می فرماید: «فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ». یعنی پیامر (ص) یک یادآوری کننده است! در کارهای فرهنگی در خانواده، باید خوبی‌ها یادآوری شده و موعظه انجام شود. حتی پیامبر(ص) می‌فرمایند که مرا موعظه کنید یا اصحاب پیش امیرالمؤمنین(ع) می‌آمدند و می‌گفتند که ما را موعظه کنید! فرهنگ ذکر و موعظه باید در جامعه نهادینه شود. البته نباید نصیحتِ ملال آور باشد. نصیحت به معنای وصیت و یاد دادن و دوباره تکرار کردن یک موضوع گرانمایه است. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید «أحی قلبک بالموعظه» موعظه دل را زنده نگاه می‌دارد. هیچ اشکالی ندارد که هر مدیری که از یک اداره می‌رود، وصیت، سفارش و تجربیات خوب و بد را برای دیگران باقی گذارد. به همین دلیل مادربزرگ‌ها یا پدربزرگ‌ها در خانواده‌های گسترده و فامیل، نقش تربیتی خوبی دارند، چون گاهی اوقات بچه‌ها نسبت به پدر و مادر در یک سنی ولایت گریز می‌شوند، در این وقت مادربزرگ می‌تواند این نقش را عهده دار باشد، تربیت منحصر به پدر و مادر نیست.
 وظیفه مسئولان، مثلاً نهادهای آموزشی و پژوهشی را در تربیت دینی فرزندان چطور ارزیابی می‌کنید؟چه راهکاری را پیشنهاد می‌کنید؟
مدل تربیت باید یکسان باشد ولی در روش‌ها و شاخه و برگ‌ها تفاوت اِعمال شود. بهترین راه تعامل بین سازمان‌های مردم نهاد، محیط‌های فرهنگی و مدرسه و خانواده است. البته در آموزش و پرورش چیزی تحت عنوان انجمن اولیاء و مربیان هست که پدر و مادر ویژگی‌های شخصیتی بچه را در آنجا می‌گویند و سؤالات را می‌پرسند و آن‌ها هم روش‌های تربیتی را به این‌ها می‌گویند. اما ارتباط مستمر پدر و مادر باید بیش از این‌ها باشد. در برخی از مدارس نمونه این کار انجام شده است مثلاً برنامه ای تحت عنوان «روزی با پدر و مادر در مدرسه» باید در هفته برقرار شود. همچنین پدر و مادر می توانند با متولیان مدرسه، گروه‌هایی برای ارتباط و تعامل مستمر داشته باشند و ضعف‌ها و قوت‌ها را از خانه به مدرسه و از مدرسه به خانه منتقل کنند و اردوهای مشترک داشته باشند. دادن کارنامه تربیتی به بچه‌ها که در این کارنامه، نقش پدر و مادر هم دیده شود، بسیار مهم است. مهمترین مسئله هم افزایی برنامه هاست یعنی طوری نشود که در مدرسه به نماز جماعت سفارش شود و در خانه مسخره کنند. مدرسه موظف است که در ساعت نماز، زمینه نماز خواندن را بدون اجبار برای بچه ها فراهم کند یعنی در آن ساعت جلسه و امتحان نگذارد. اگر کسی نماز خواند که خواند و اگر نخواند که هیچ. اولیاء مدرسه باید در مورد آثار مثبت نماز اول وقت برای بچه ها صحبت کنند ولی اجبار نباید باشد.
متأسفانه گاهی نهادهای تربیتی مختلف مقوّم یا مکمل یکدیگر نیستند و بعضاً با یکدیگر تضارب آرا دارند.
روش خوبی که آموزش و پرورش دارد این است که نشست هایی گذاشته می شود و در آن یک استاد می آید و بر علیه بعضی از موضوعات دینی استدلال می کند و بچه ها موظفند که در مقابل از دین دفاع کنند. با این روش دیگر فرزندان با دیدن یک مطلب سطحی علیه اعتقادات دینی، راه را گم نمی کنند و بنیه استدلالی آنها قوی می شود.
اگر تربیت دینی در خانواده با همین روند فعلی ادامه پیدا کند، چشم انداز 5 یا 10 ساله را چطور ارزیابی می‌کنید؟ اگر راهکارهای حضرتعالی محقق شود چه تأثیراتی خواهد داشت؟
قوام خانواده، موضوع اولی است که باید به آن رسید. در شرایط امروز از هر 4 ازدواج 1 مورد به طلاق می‌انجامد و تعدادی از این خانواده‌هایی که به طلاق می‌رسند، صاحب فرزند هم هستند. بنابراین پیشگیری از تلاشی و تزلزل در خانواده، مهمترین عامل است. برای آینده پژوهی باید روی آمارهای کمّی ابتلای خانواده‌ها به آسیب‌های مختلف در جامعه کار کنید. اگر آمار فرزندان طلاق را در نظر گیرید، اگر هیچ آسیبی هم نداشته باشند، آسیب‌های عاطفی دارند.
در خانواده سالم و پایداری که زوجین با هم هستند، خانواده باید روی تربیت دینی و قوام دینی بیشتر کار کند. گسلی که بین نسل های مختلف در داخل خانواده وجود دارد و حرف و باور پدر و مادر با حرف و باور بچه‌ها یکی نیست، باید به هم نزدیک شود. باید یک مقدار خانواده‌ها با فضای بچه‌ها بیشتر آشنا شوند و بچه‌ها هم به حریم پدر و مادر و احترام به آنها توجه کنند.
در فضای اداری و کاری که پدر و مادر در آن حضور دارند، به نحوی باید خانواده محور بود. مقام معظم رهبری گفتند کسانی که می‌توانند، ناهار را در خانه میل کنند. یعنی سفره نشینی در قوام خانواده مؤثر است. بخشی از این گسل‌ها برای این است که اصلاً قوام خانواده وجود ندارد. متأسفانه امروزه گفتمان خانواده به متوسط 20 دقیقه در روز رسیده است یعنی نام خانواده هست و رسم خانواده نیست. امسال، سال مقابله با افسردگی بود و طبق آمار سازمان ملل، افسردگی در خانواده بیداد می‌کند. خانواده ای که با هم حرف می‌زنند، می‌توانند اعتقادات و تجربیات خود را منتقل کنند و رابطه عاطفی داشته باشند. خانواده با عواطف و سفره نشینی قوام پیدا می‌کند، بنابراین در آینده پژوهی خانواده سه عنصر مهم است؛ عنصر اول قوام خانواده است که باید از عواملی که سبب تزلزل و تلاشی خانواده می‌شود، پیشگیری کرد. دوم اینکه خانواده باید درمان شود. متأسفانه اولین مشکلی که در خانواده ایجاد می‌شود، بلافاصله منجر به فروپاشی می‌شود. سیستم‌های درمانی کشور برای درمان خانواده کارآمد نیست که باید سیستم مشاوره را تقویت کرد و پژوهش‌های به روز انجام داد. نمی‌توان گفت که زلزله نیاید بلکه فقط باید سیستم مقاومت در مقابل زلزله را تقویت کرد. نمی‌توان گفت که در خانه مشکلی ایجاد نمی‌شود و هیچ خانواده ای بی مشکل نیست. باید طوری خانواده را پرورش داد که قدرت وفق دادن خود با شرایط و قدرت حل مسئله را داشته باشد. پس آینده خانواده، خانواده ای نیست که فرزندان در آن دچار مشکل نمی‌شوند یا فرزندان دچار فقر عاطفی نیستند و دچار محرومیت نیستند، بلکه خانواده ای است که قدرت مقابله با فقر عاطفی یا فرهنگی را دارد و برای آن راهکار دارد.
مسائل تربیتی به عوامل مختلفی بستگی دارد که باید به آن‌ها درصد داد. در حال حاضر بخشی از مشکل عدم آگاهی نسبت به ابعاد شخصیت متربی است. گاهی می خواهند همه را با یک مدل تربیت کنند. آموزش و پرورش باید مقداری ورود پیدا کند و افراد و استعدادها را شناسایی و شخصیت برونگرا، درونگرا و شخصیت‌های مختلف را در نظر گیرد و بر اساس آن روش تربیتی داشته باشد.


خلاصه راهکارها:
1- خانواده‌ها باید تربیت دینی را از قبل از بچه‌دار شدن با ایجاد آمادگیهای مادی و معنوی فراهم کنند.
2- والدین باید تربیت فرزندان خود را براساس شرایط و ویژگیهای عصرحاضر تربیت کنند و سعی بر آشنایی بیشتر با روحیات آنها داشته باشند.
3- والدین باید با عمل خود، فرزندان را تربیت کرده و به صورت غیر مستقیم بر اعمال آنها نظارت کنند و کمتر از نصیحت های مستقیم استفاده کنند.
4- نباید فرزندان را از استفاده از رسانه ها و فضای مجازی منع کرد بلکه باید به آنها قدرت تمییزِ محتواهای خوب و بد از یکدیگر و مهارت «بله گفتن» و «نه گفتن» را آموزش داد. در کنار آن مدیریت زمان و اولویت بندی در کارها هم باید به آنها گوشزد شود.
5- نقش تربیتی مادر بزرگ و پدر بزرگ و خویشان نزدیک باید در خانواده ها احیا شود چون در بعضی از سنین، فرزندان نسبت به پدر و مادر ولایت گریز می شوند و آنها تأثیری روی فرزندان ندارند.
6- نهادهای آموزشی و تربیتی باید هم جهت باشند. اینطور نباشد که در مسجد و مدرسه فرزندان به ارزش های الهی توصیه شوند ولی در فرهنگسراها یا نهادهای دیگر طوری دیگری باشد.
7- آموزش و پرورش نباید برای همه دانش آموزان از روش تربیتی واحد استفاده کند و باید با شناخت ویژگی های شخصیتی هر فرد، روش تربیتی متناسب با خودش را در پیش گیرد.
8- فرهنگ ذکر و موعظه باید در جامعه تقویت و نهادینه شود. چرا که با توجه به افزایش اطلاعات افراد جامعه، انسانها فکر می کنند که چون همه چیز را می دانند دیگر نیازی به شنیدن موعظه ندارند.
9- برگزاری کلاسهایی که ایجاد شبهه توسط معلم انجام شود و دانش آموز به شبهات پاسخ دهد یا پاسخ آن را یاد گیرد برای تقویت قوه استدلال آنها لازم است.
10- باید مشاغل جامعه به سمت خانواده محوری حرکت کنند.
11- گفتمان خانواده ها در داخل خانواده با همدیگر باید افزایش یابد و نهادهای مختلف در این زمینه برنامه ریزی کنند تا در کنار ایجاد روابط عاطفی بین اعضای خانواده، شکاف بین نسلی در بین اعضای خانواده، پر شود.

این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)

نظر دادن

پیام هفته

مصرف کردن بدون تولید
آیه شریفه : وَ لَنُذيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى‏ دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ ... (سوره مبارکه سجده ، آیه 21)ترجمه : و ما به جز عذاب بزرگتر (در قیامت) از عذاب این دنیا نیز به آنان می چشانیم ...روایت : قال أبي جعفر ( ع ): ... و لله عز و جل عباد ملاعين مناكير ، لا يعيشون و لا يعيش الناس في أكنافهم و هم في عباده بمنزله الجراد لا يقعون على شيء إلا أتوا عليه .  (اصول کافی ، ج 8 ، ص 248 )ترجمه : امام باقر(ع) مي‌فرمايد: ... و خداوند بدگانی نفرین شده و ناهنجار دارد که مردم از تلاش آنان بهره مند نمی شوند و ایشان در میان مردم مانند ملخ هستند که به هر جیز برسند آن را می خورند و نابود می کنند.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید