لزوم تربیت فرزندان بر اساس روش تربیت عقلی و استدلالی

  • شنبه, 26 آبان 1397 20:56
  • بازدید 2886 بار

سلسله گفتگو های کارشناسی با موضوع چالش های تربیت دینی در خانواده 

خانواده را نخستین هسته هویتی آدمی می‌دانند؛ مجموعه‌ای که انسان اولین تجربه‌های دادوستد مادی و معنوی را در آن می‌چشد و می‌آموزد. یافته‌های دانش بشری و آموزه‌های دینی تقریباً بر نکته متفق‌اند که شخصیت کودک مانند زمینِ آماده کشت، متناسب با ویژگی‌های محیطی و همین دادوستدهای فکری و عاطفی رشد می‌کند و شکل می‌گیرد. فراوانی توصیه‌های دینی درباره جایگاه خانواده و لزوم توجه والدین به تربیت دینی فرزندان روشن و بی‌نیاز از تکرار است، آنچه محتاج تبیین است، روش‌ها و راهکارهای ارتقا و بهبود تربیت دینی در خانواده، به‌ویژه متناسب با ویژگی‌های جهان معاصر است.
با توجه به چالش‌های تربیتی دینی در دنیای معاصر، اعم از شکاف نسلی، ناآگاهی والدین، هجمه‌های بیرونی و ... این موضوع نیازمند بازاندیشی و تحلیلی دوباره دارد تا بتوان خانواده‌ها را برای تربیت نسلی آگاه و دین‌دار آماده کرد. ازاین‌رو «پژوهشنامه راهبردی امنیت فرهنگی افق مکث» تربیت دینی در خانواده را موضوع شماره بیست‌ویکم خود قرار داده است تا با استفاده از پژوهش‌ها و نظرات نخبگان و کارشناسان، گامی در مسیر رفع چالش‌های تربیت دینی در خانواده و ارائه راهکار و راهبرد عملیاتی برای بهبود و ارتقای آن بردارد. از همین‌رو موسسه فرهنگی مطالعاتی صراط مبین مصاحبه‌ای را با حجت الاسلام والمسلمین ابراهیم محمد پور زنجانی دبیر هیئت مرکزی گزینش بنیاد شهید و امور ایثارگران انجام داده است تا نظرات کارشناسی ایشان را جویا شده و در اختیار خوانندگان محترم قرار دهد.

تعریف شما از تربیت دینی چیست؟ و شاخص‌های تربیت دینی فرزندان در خانواده از منظر شما چه می‌باشد؟
یکی از مباحثی که خیلی اهمیت دارد این است که مفاهیم باید به دقت تعریف شده و مرز آنها با یکدیگر مشخص شود. آنچه که در تعریف تربیت دینی به طور معمول گفته می شود این است که تربیت دینی عبارت است از تربیت فرد در حوزه احکام، اخلاق و اعتقادات دینی. اما به نظر میرسد که باید یک تعریف کاملتری از تربیت دینی به دست داد. کوچکترین اعمال و رفتاری که انسان انجام میدهد ناشی از درونیات و تفکرات وی است. این موضوع به گونه ایست که بعضی از متفکران انسان را برابر با ذهن انسان میدانند. بنابراین به نظر میرسد بهترین تعریف برای تربیت دینی، تربیت ذهنی افراد است. با این تعریف در خیلی از شاخصه ای تربیتی موجود باید تجدید نظر شود و بعضی از امور ظاهری، نباید معیار تربیت افراد باشند.
یکی از مهمترین شاخصهای تربیت دینی این است که فرزند در خانواده به صورت عاقلانه و از روی منطق و با اختیار خود تصمیم درست را اتخاذ نماید، به طوری که ذهن وی تربیت شود. شهید بهشتی جملهای به این مضمون دارند که اصل و اساس تربیت، آزادی است. آزادی لازمه تصمیم عقلانی و تربیت عقلانی فرزندان است. متأسفانه این اصل در حال حاضر در بسیاری از عرصه های تربیت دینی در خانواده مغفول است در حالی که بدون رعایت آزادی، رشد حاصل نمیشود.
 در این راستا باید توجه کرد که نباید از آزادی فرزندان در انجام کارهای مختلف، مخصوصاً بچه های زیر 7 سال، تا زمانی که کار خطایی انجام نداده اند، جلوگیری کرد و اجازه داد هر کاری که علاقه دارند انجام دهند و امکانات این کار را برای آنها فراهم کرد. فطرت کودکان و فرزندان، مبتنی بر انجام کارهای خوب است و بسیار کم اتفاق میافتد که کار بدی را انجام دهند. بنابراین بنای پدر و مادر باید موافقت با اعمال کودک باشد و در موارد بسیار کمی که کار بدی توسط کودک انجام میشود، باید او را صدا کرده و به وی تذکر داد. آسیبی که گاهی در خانواده های مذهبی دیده می شود اینست که گاهی امری را که کودک به صورت مستحب و از روی اختیار انجام میدهد، برای او تبدیل به واجب و یک کار اجباری میکنند. مثلاً دختر بچه ای که به سن تکلیف نرسیده است از روی علاقه چادر سر می کند، اگر روزی نخواست این کار را انجام دهد، نباید او را اجبار کرد.
 از دیگر شاخصه ای تربیت دینی، همراهی هوشمند با خواسته فرزند است. اگر به بچه ای که فوتبال دوست دارد و مدام به فوتبال میرود و یا از تلویزیون فوتبال تماشا میکند، مرتب اعتراض شود و از آن منع شود، به مرور مرجعیت پدر و مادر یا خانواده برای او از بین میرود و اندک تأثیری هم که روی او وجود داشته است، از بین میرود. ولی اگر مثلاً پدر خانواده برای وی روزنامه ورزشی خریده و او را تشویق به مطالعه آن کند، بچه احساس خواهد کرد که در خانواده به خواسته های او هم احترام گذاشته می شود. در نتیجه وقتی در خانه بعد از تماشای فوتبال، از وی خواسته شود تا تکالیف خود را انجام دهد، وی هم گوش خواهد داد.
نکته دیگر اینکه در مسائل مختلف باید به زبان خود بچه ها و در سطح درک و فهم خودشان، با آنها صحبت کرد. مادری میپرسید که فرزندش از وی گاهی در مورد چیستی ازدواج سؤال میکند و او نمی داند که چه جواب دهد! در اینگونه موارد لازم نیست که کل واقعیت توضیح داده شود و همین که گفته شود ازدواج به این معناست که لباس عروس میپوشد و برای او وسایل خانه میخرند و مستقل میشود، برای او کافیست.
یکی از شاخصهای دیگر، احترام متقابل پدر و مادر و فرزندان به یکدیگر است. متأسفانه بسیاری اوقات پدر و مادر انتظار احترام یکطرفه را دارند و میخواهند که هر چه از طرف آنها گفته میشود، توسط فرزندان رعایت شود و در غیر این صورت آن را بی احترامی به خود محسوب می کنند. در حالی که فرزندان هم برای خود شخصیت دارند و علاقه دارند که حرف آنها توسط پدر و مادر درک شده و حداقل گاهی، به آن عمل شود. اگر این موضوع مورد توجه قرار نگیرد، به مرور مرجعیت پدر و مادر برای فرزندان مخدوش می شود و آنها در بیرون از محیط خانه یا در شبکه های اجتماعی به دنبال کسانی خواهند رفت که به شخصیت آنها احترام گذارند.
در مورد انجام عبادات، پدر و مادر باید به نوعی در خانه رفتار کنند که به خصوص فرزندان کوچک حس کنند که عمل به عبادات، بسیار راحت است و خیلی زمان نمیبرد. اینطور نباشد که بچه ها فکر کنند که برای نماز خواندن، حتماً باید سجاده مخصوص، نمازهای مستحبی، اذکار قبل از نماز و ... به جا آورده شود. همچنین در هنگام شرکت در مراسم عزاداری یا زیارت اهل بیت به همراه کودکان، این کار باید خیلی سریع و بدون خستگی انجام شود، تا از این اعمال خاطره خوبی برای آنها باقی ماند. همچنین نظام تشویق و تنبیه مناسب از دستوراتی است که در اسلام به آن توصیه شده است. مثلاً دادن هدیه بعد از انجام عبادات و یا شرکت در مراسمات می تواند تأثیرگذار باشد.
موضوع دیگری که باید روی آن صحبت شود، مفهوم خانواده در ایران است. در بسیاری از متون سنتی در فرهنگ ما خانواده لزوماً به معنای یک جمعی که پدر و مادر و فرزند باشد، نیست بلکه به معنای مجموعه ای از اینگونه جمعهاست که نسل به نسل با یکدیگر مرتبط هستند. در واقع پدربزرگ، مادربزرگ، پدر، مادر، خاله، دایی، عمه، عمو و ... جزء یک خانواده محسوب می شوند. تلاش برای حفظ خانواده به این مفهوم، در ادبیات تربیت دینی خانواده در کشور باید احیا شود. این کار باعث حفظ اصالت ها، افزایش ظرفیت الگوپذیری فرزندان از خانواده و افراد موفق در نسل خود و ... خواهد شد. در حال حاضر در غرب از خانواده، معانی مختلفی مراد می شود و در بعضی از کشورها زندگی دو مرد در کنار هم و یا دو زن در کنار هم یک زندگی خانوادگی محسوب می شود. حتی گاهی یک فرد به همراه سگش به عنوان یک واحد خانواده به حساب می آید و به آن تسهیلاتی توسط دولت تعلق می گیرد. اگر به اصالت های فرهنگ ایرانی توجه نشود، ممکن است این الگوها به کشور سرایت کند.
رسانه‌ها در تربیت دینی فرزندان چه اثرات مثبت و منفی دارند؟
یکی از مهمترن مسائل رژیم مصرف رسانه ای است. مصرف رسانه هایی مانند تلویزیون و ماهواره توسط فرزندان، در حال حاضر شاید تا حدی قابل کنترل باشند ولی کار اصولی، همان تربیت عقلی فرزندان برای انتخاب درست رژیم مصرف رسانه ای است. متأسفانه مفهوم رژیم مصرف رسانه ای در خانواده های ایرانی به درستی جا نیفتاده است. همانطور که برای تغذیه، پزشکان برای هر فرد خاصی یک رژیم خاص تعریف می کنند در مورد رسانه هم به همین صورت باید باشد. یعنی خانواده ها باید برای هر فرزند خود، یک رژیم مصرف رسانه ای داشته باشند به گونهای که مشخص باشد که روزانه از هر رسانهای مانند تلویزیون، رادیو، اینترنت، سینما و ... چند ساعت و چه برنامه هایی باید استفاده شود.
در مورد جلوگیری از آسیبهای ماهواره، در حال حاضر عدم خرید ماهواره و عدم استفاده از آن در محیط خانواده، فعلاً تا حدودی راهگشاست. در مورد تلویزیون راهکار مهم استانداردسازی برنامه های تلویزیون برای گروه های مختلف سنی است. صداوسیما باید مشخص نماید که هر برنامه ای برای چه گروه سنی مناسب است؟ البته این موضوع فقط نباید با معیارهای جنسیتی مد نظر باشد، بلکه باید دغدغه ها و نیازهای علمی، فرهنگی، اقتصادی و ... افراد مختلف در سنین متفاوت در نظر گرفته شود وسپس با توجه به آن مقطع سنی، برنامه های مناسب برای آن و همچنین توضیحات پیوستی لازم برای هر برنامه تعیین شود. مصرفکنندگان نیز باید با توجه به مقطع سنی مناسب هر برنامه و توضیحات پیوستی برنامه ها، رژیم مصرف خود را تعیین نمایند.
فقدان توجه والدین به فضای مجازی چقدر می‌تواند خطرساز باشد؟ والدین با چه راهکارهایی می‌توانند فضای مجازی را برای فرزندان کنترل کنند؟
اساساً نوع نگاه به فضای مجازی باید تغییر نماید. فضای مجازی در حال حاضر در تمام شئون زندگی افراد وارد شده است و به بخشی از زندگی انسانها تبدیل شده است. همانطور که آیت الله جوادی آملی فرموده اند دیگر نباید از عبات «فضای مجازی» استفاده کرد و باید گفت فضای واقعی. استفاده از فضای مجازی به حدی گسترش یافته است که برخی حتی در حمام هم بدون موبایل نمیروند و از آن استفاده می نمایند. این تکنولوژی در حال حاضر در همه بخشهای زندگی بشر مانند حمل و نقل، پزشکی، آموزش و ... به کار می رود. چشمانداز این موضوع هم بسیار گسترده است و در آینده نیز بیش از این خواهد بود. بنابراین منع کردن کودکان و فرزندان از آن، کاری عبث خواهد بود و مرجعیت خانواده را در نزد فرزند زیر سؤال می برد. راهکاری که وجود داد استانداردسازی استفاده از فضای مجازی توسط خانواده و جامعه است. یکی از نکاتی که در کشورهای پیشرفته وجود دارد ولی در ایران رعایت نمیشود، وجود موبایل کودک است. موبایل کودک، تلفن همراهی است که از لحاظ سخت افزاری و نرمافزاری فقط نیازهای کودکان را پشتیبانی می کند و در آن از امکانات بالاتری که در موبایل بزرگسالان وجود دارد، خبری نیست. در حال حاضر در ایران، کودک 3 ساله از همان تلفن همراهی استفاده می کند که یک پروفسور 70 ساله استفاده می کند و این یک فاجعه است!!
بی‌توجهی به اخلاق کاربردی و تأکید بر آموزش نظری عقاید در جامعه چه تأثیری در تربیت دینی فرزندان دارد؟ والدین چه نقشی می‌توانند در حل این آسیب ایفا کنند؟
بهترین آموزش، آموزش در حین عمل است. اینکه در تربیت دینی به صورت خشک اصول دین مانند توحید، عدالت و امامت تذکر داده شود، تأثیر بسیار کمی دارد و حتی گاهی اوقات تأثیر منفی دارد. والدین باید اخلاق و مفاهیم دینی را در عمل به فرزندان منتقل نمایند. به طور مثال برای اینکه کودک نمازخوان شود باید او را از بچگی به مسجد برده و با نماز آشنا نمایند. البته هیچ گاه نباید در این مسیر اجباری در کار باشد و یا دلزدگی و خستگی در او ایجاد شود و کودک باید احساس کند که عمل به احکام دین، امری راحت است و حتی برای تفریح این اعمال را انجام دهد تا کمکم از لحاظ معرفتی هم تأثیر پذیرد. به طور مثال والدین باید برای افزایش و تقویت اراده در کودکان، آنها را به کوهنوردی برده و بدین صورت به مرور در کنار تفریح، اراده وی را تقویت کنند.
وظیفه مسئولان، سمن‌ها، نهادهای آموزشی و پژوهشی در تقویت تربیت دینی فرزندان در خانواده چیست؟ و راهکار پیشنهادی شما در این خصوص چه می‌باشد؟
مشکلی که در تمام نهادها به نوعی وجود دارد این است که انگاره جدایی علم و دین و یا جدایی نهاد علم و نهاد دین در همه آنها مشهود است. حوزه علمیه و دانشگاه ها، دو نهاد اصلی آموزشی در کشور هستند که متولی دین و علم هستند ولی هنوز توانسته اند ارتباط و هماهنگی بین دین و علم را ایجاد کنند. ریشه دوگانگی که بین فضای مجازی و فضای دینی و اخلاقی وجود دارد، به جدایی علم و دین برمی گردد. همچنین یکی از دلایلی که مساجد متأسفانه از جوانان خالی شده است و بیشتر بزرگسالان به مسجد می روند، این است که با به وجود آمدن فرهنگسراها که جذابیت بیشتری نسبت به مساجد داشتند و در آن کلاس های موسیقی، تئاتر، صنایع دستی، ریاضی و ... برگزار می شد، بیشتر جوانان به فرهنگسراها روی آوردند. جدایی نهاد مسجد وفرهنگسرا نیز مولود جدایی علم و دین در جامعه است. در هنگام ایجاد فرهنگسراها، باید در طراحی آنها، مسجد را در محوریت قرار می دادند که این دو نهاد پا به پای یکدیگر جلو روند. یکی از کسانی که در جمهوری اسلامی هیچ وقت نباید بخشیده شوند، طراحان این فرهنگسراها هستند.
رابطه علم و دین باید با جدیت بیشتری مورد توجه باشد. در حال حاضر غرب روی این موضوع به شدت در حال کار و پژوهش است، نباید اینطور باشد که در این زمینه هم، ایران بعد از آنها ورود کند. خانواده ها نیز چون به کلی از این موضوع غافل هستند، نمیتوانند ریشه دوگانگی که فرزندان بین محیط مدرسه، دانشگاه یا فضای مجازی با اصول دینی و تربیتی خانواده حس می کنند، به درستی تشخیص دهند. فرزندان گاهی اوقات سؤالاتی دارند که از فضای علمی برخاسته است و ممکن است، اندک اندک بعضی از اعتقادات سنتی در خانواده را به چالش کشد. خانواده نیز بیخبر از همه جا، نمیداند که چرا فرزندش به این مشکلات دچار شده است. بنابراین افزایش پژوهش های علم و دین در دانشگاه، حوزه علمیه و مراکز پژوهشی برای ایجاد ارتباط و هماهنگی بین این دو اجتنابناپذیر است و اگر هر چه سریعتر برای آن فکری نشود، این گسل در جامعه، موجب گسل های عمیقی خواهد شد.
 اگر مسئله تربیت دینی در خانواده به همین روند فعلی ادامه یابد چشم انداز 5 تا 10 سال آن را چگونه می‌بینید؟ اگر راهکار ارائه شده شما محقق شود در این بازه زمانی برای این مسئله چه پیش بینی می‌کنید؟
به نظر می رسد پیشفرض این سؤال این است که وضعیت تربیت دینی در کشور خیلی بد است و انتظار این است که در پاسخ، عمق وضعیت بد در آینده توضیح داده شود. ولی برعکس به نظر می رسد که فرزندان این مرز و بوم با عبور از مشکلات، رو به صعود هستند و کسانی مانند شهید محسن حججی در حال تربیت در کشور هستند و آینده کشور رو به صعود است.


خلاصه راهکارها:
1-چون فطرت بچه ها مبتنی بر انجام کارهای خوب است، لذا پدر و مادر باید در تربیت، بنا را بر آزادی عمل گذارند و فقط در انجام کارهای خطا به آنان، تذکر دهند.
2-والدین باید قبل از رسیدن بچه‌ها به سن بلوغ، به شدت از تبدیل اعمال اختیاری به اعمال واجب در این سنین پرهیز کنند.
3-والدین برای تغییر روش رفتار بچه‌ها باید همراهی هوشمندانه به صورت همراهی و همدلی اولیه با رفتار فرزندان و کم‌کم آنها را به مسیر صحیح، هدایت کنند.
4-ایجاد هم‌زبانی با کودکان برای ارتباط‌گیری موثر و دادن پاسخ به سوالات آنها باید توسط والدین انجام شود.
5-والدین باید در تربیت فرزندان از روش احترام یک‌طرفه دوری کرده و احترام دوسویه را جایگزین و نهادینه کنند.
6-عمل به احکام دین باید در خانواده راحت جلوه داده شود و والدین از کودکی، با عمل خود به فرزندان، راحت بودن آن را آموزش دهند.
7-باید مفهوم سنتی خانواده که شامل پدربزرگ، مادر بزرگ، خاله، عمو و ... است؛ احیا شود تا جامعه به سمت فرهنگ غربی نرود.
8-باید هر خانواده‌ برای اعضای خود مشخص کند متناسب با نیاز و اقتضائات سنی، روزانه از هر رسانه‌ مانند تلویزیون، شبکه‌ها اجتماعی و ... چند ساعت و از چه برنامه‌هایی استفاده کند.
9-خانواده‌ها باید برای جلوگیری از تاثیرات سوء ماهواره و رسانه‌های اجتماعی از روش تربیت عقلی فرزندان استفاده کنند.
10-فضای مجازی باید به عنوان یک فضای واقعی در جامعه شناخته شود و سیاست منع استفاده از آن نباید از طرف خانواده ها اجرا شود.
11-باید برای کودکان متناسب با نیاز و اقتضائات سنی آنها، سخت‌افزار و نرم‌افزارهای بومی مناسب، براساس فرهنگ دینی- ملی طراحی و ساخته شود.
12-بهترین آموزش، آموزش در حین عمل است. باید مابه ازاء عملی مفاهیم دینی واخلاقی را پیدا کرده و الگوهای عملی آموزش آنها را برای بچه ها استفاده کرد.
13-نهادهای حوزوی و دانشگاهی باید معضل جدایی دین و علم را با تعامل و همکاری یکدیگر جهت ارائه برنامه خانواده اسلامی مبتنی بر مبانی دینی حلّ کنند.
14-برای آموزشهای روز جوانان و نوجوانان باید طوری برنامه‌ها و معماری فرهنگسراها ارائه شود که در آن محوریت مسجد گنجانده شود.

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

پیام هفته

مصرف کردن بدون تولید
آیه شریفه : وَ لَنُذيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى‏ دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ ... (سوره مبارکه سجده ، آیه 21)ترجمه : و ما به جز عذاب بزرگتر (در قیامت) از عذاب این دنیا نیز به آنان می چشانیم ...روایت : قال أبي جعفر ( ع ): ... و لله عز و جل عباد ملاعين مناكير ، لا يعيشون و لا يعيش الناس في أكنافهم و هم في عباده بمنزله الجراد لا يقعون على شيء إلا أتوا عليه .  (اصول کافی ، ج 8 ، ص 248 )ترجمه : امام باقر(ع) مي‌فرمايد: ... و خداوند بدگانی نفرین شده و ناهنجار دارد که مردم از تلاش آنان بهره مند نمی شوند و ایشان در میان مردم مانند ملخ هستند که به هر جیز برسند آن را می خورند و نابود می کنند.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید