چاپ کردن این صفحه

ضرورت بازنگری در متون آموزشی حوزه های علمیه

یکی از مهم ترین اقدامات در موسسه مطالعاتی صراط مبین مسئله محوری پژوهش هاست، یعنی وقتی یک مشکلی پیش آمده و احساس می شود که یک وضعیت نامطلوبی است، تلاش می‌شود که آن وضعیت نامطلوب درمان شود. یعنی پژوهش در این موسسه ناظر به نیازهاست.
یکی از این پژوهش های این مرکز در خصوص نظام آموزشی حوزه است که در قالب کتابی به نام " نظام آموزشی حوزه؛ جستاری پیرامون نظام آموزشی و متون درسی حوزه های علمیه" منتشر شده است. به همین بهانه با حجت‌الاسلام‌والمسلمین وحید نجفی، پژوهشگر مؤسسه صراط مبین و نویسنده جوان این کتاب گفت‌و‌گو کردیم:

این کتاب با چه هدفی نوشته و منتشر شد؟
تمرکز ما در این کتاب بحث کتب آموزشی حوزه علمیه است، این مسئله در سالیان اخیر خصوصا در داخل حوزه چالش برانگیز بوده است. درخواست‌های زیادی برای تغییر این کتب وجود دارد و یک‌سری مقاومت‌هایی مقابل تغییر وجود دارد که می‌گویند همین کتب باید بماند. ریشه مشکل هم این است که این کتب نیازهای طلاب را به خوبی تأمین نمی‌کند که البته مسئله جدیدی نیست. شهید مطهری می‌گویند وقتی وارد جامعه شدم، دیدم آن چیزی که من آموختم، جامعه از من نمی‌خواهد و آن چیزی که جامعه از من می‌خواهد را نیاموخته ام.
ما باید به این مسئله توجه کنیم که می‌خواهیم چه کاری در جامعه انجام دهیم و آن کار به چه علمی نیاز دارد و بعد برای کسب این علم چه دوره های درسی و چه کتبی لازم است.
چالش دیگر هم این که کتب حوزه دشواری‌های خاصی برای تعلیم دارد. قدیم در مکتب‌خانه‌ها اینطور بود که بچه‌ها  عمّ جزء و بوستان را می‌خواندند، قبل از اینکه خواندن و نوشتن را یاد بگیرند کتاب‌ها را حفظ می‌کردند و این گونه کم‌کم با حروف آشنا می‌شدند تا بعد قادر به خواندن متون جدید شوند. در نظام آموزشی نوین کار را برعکس کردند، گفتند اول حروف را آموزش می‌دهیم و بعد کلمات را خواهند شناخت و هر کلمه‌ای را می‌توانند بخوانند. در واقع در دوره جدید یک روش هایی داریم که تعلیم را سهل کرده است. به این فنون در حوزه کمتر توجه شده است و یکی از مهم‌ترین مسئله‌هایش این است که کتب درسی نباید دچار پیچیدگی باشد، اما کتب حوزه اینگونه نیست. به همین دلیل زمان بیشتری از طلاب می‌گیرد و عده کمتری موفق می‌شوند و می‌توانند آن‌ها را به خوبی بیاموزند.
اما از طرفی هم برخی می‌گویند ما یک تراث تاریخی داریم و نمی‌توانیم ارتباط طلاب را با آن‌ها قطع کنیم. یا اینکه اگر این کتب ساده شوند، طلاب تنبل بار می‌آیند و یا مثلا از نظر علمی ضعیف می‌شوند و اگر کتب سخت باشد و این‌ها قوی بار می‌آیند. برخی نیز می گویند قدیمی‌ها با همین کتب توانستند به آن جایگاه علمی برسند.
با توجه به این مسائل یک چالشی وجود دارد و خصوصا اینکه رهبری هم در این عرصه ورود کردند و گفتند این کتاب‌ها باید تغییر کند، خود رهبری هم در سخنرانی شان گفتند که وقتی من این حرف را زدم بازخوردهایش به من رسید، یعنی مقاومت‌هایی علیه آن صورت گرفت و الان هم همینطور است، یعنی در مقابل تغییر برخی از کتب بسیار مقاومت می‌شود و اجازه نمی‌دهند که تغییر کنند.
ما خواستیم مقداری باب گفتگوی علمی را در این قضیه باز کنیم، چون افراط و تفریط وجود دارد، کسانی که می‌گویند این کتب باید عوض شود، آن‌ها هم گاهی کارهایی می‌کنند که غلط است و زیاده‌روی می‌کنند، به عبارت دیگر قرار نیست که هر جایی از کتاب که سخت بود، آن سختی حذف شود، کتاب درسی کتاب خودآموز نیست و کتابی است که به استاد نیاز دارد و معلوم است که در جاهایی سختی و پیچیدگی دارد.
برای واقعی شدن بررسی هایتان چه شیوه ای در پیش گرفتید؟
برای اینکه ضرورت توجه به این مسئله را نشان دهیم، بعد طرح سخنان رهبری در این خصوص با جزئیات و اضلاع بیان شده ، نظر حدود 40 نفر از بزرگان حوزه را هم مطرح کرده‌ایم. که نشان دهیم اساتید حوزه و بزرگان حوزه چه نظری در این زمینه دارند که بیشتر آن‌ها نظرشان نسبت به این موضوع مثبت است سپس یک نظرسنجی از خود طلاب آوردیم که طلاب چه می‌خواهند.
این کار برای این بود که نشان دهیم تقاضا در حوزه به چه سمت است و اینکه اکثرا با تغییر کتب موافق هستند. البته اگر دقیق نگاه کنیم، شاید کسانی که با تغییر کتب مخالفت می‌کنند به این خاطر است که در برخی موارد کتاب تغییر کرده اما تغییر مطلوبی نبوده و به قول معروف چشمشان ترسیده و می‌گویند شاید دوباره تغییر نامناسبی صورت گیرد.
ما برای اینکه راه تغییر مقداری هموار شود ابتدا یک نگاه تاریخی کردیم و گفتیم این کتبی که روی این‌ها اینقدر اصرار می‌شود، این کتاب‌ها همیشه اینطور نبوده‌اند. تقریبا از 100 سال پیش این‌ها یک مقدار رسمیت پیدا کردند و الاّ قبلا هر کسی هر کتابی که دوست داشته می‌خوانده و نظام آموزشی واحدی نبوده حال آنکه الان یک نظام آموزشی واحدی هست که همه را مجبور می‌کنند که این کتاب‌ها را بخوانند. قبلا یک توافقی بین استاد و شاگرد بود که چه بخوانند.
در مرحله بعد ضمن معرفی کتب کنونی تحول اخیر را نیز معرفی کردیم که در مدرسه حقانی برخی کتب را تغییر دادند و این تغییر کارآمد بود و بعد به کل حوزه سرایت پیدا کرد. الان هم برخی امور در حال انجام است و ما آن‌ها را هم معرفی کردیم که بگوییم الان هم این قضیه خیلی راکد نیست.
در بخش دوم ما منابع مدون دیگر در این زمینه را منعکس کردیم که چه بایسته‌هایی برای نظام آموزشی حوزه قائل هستند، چه آسیب‌هایی در نظام فعلی می‌بینند، چه عواملی برای آسیب ها ذکر می‌کنند و راهکارهایشان چیست که این کتب اصلاح شوند. این‌ها را از منابع دیگر آوردیم و بعد یک بحثی داشتیم که حالا این کتب اگر بخواهند استاندارد باشد باید چه مؤلفه‌هایی داشته باشد.
در گام نهایی هم به سراغ برخی از نخبگان حوزوی رفتیم. در این مصاحبه‌ها سراغ رئیس سابق و رئیس جدید مرکز تدوین متون درسی حوزه نیز رفتیم که ببینیم تا الان چه کارهایی انجام داده‌اند. یکی از نکات مهمی که در این مصاحبه‌ها منعکس شد این است که ما در نظام آموزشی همه چیز را به گردن کتاب نیاندازیم، شاید خیلی از مشکلات درسی ناشی از این است که استاد نمی‌تواند به خوبی مطالب کتاب را به طلاب منتقل کند. لابه‌لای بحث مطالب دیگری هم مطرح می‌شود، به‌عنوان مثال امروزه در سنت حوزوی از کتب کمک آموزشی و یا از گوش دادن صوت تدریس اساتید معروف نهی می‌کنند و ما به این موارد هم یک مقدار پرداختیم که این‌ها از تابو بودن درآیند.
نتیجه‌گیری این کتاب چیست؟
ما به دنبال این هستیم که به این سؤال جواب بسیط داده نشود، بگوییم اگر قرار است تغییر کند با چه شاخصه‌هایی باید تغییر کند، اینکه متون باید استاندارد شود، فاکتورهای استاندارد شدن کتب چیست و اگر برخی مقاومت می‌کنند چرا مقاومت می‌کنند و چه جوابی می‌توانیم به آن‌ها بدهیم. همچنین این مطلب را تبیین کردیم که کسی فکر نکند راه بسته است و تغییری رخ نداده یا نمی دهد. اولا مخالفت‌هایی که احساس می‌شود به این گستردگی نیست، ثانیا تغییرات زیادی هم رخ داده است. اما نباید توقع داشت که به راحتی همه چیز تغییر کند به هر حال این کتاب ها یک پشتوانه و قوتی داشته که درسی شده و به این راحتی هم نباید آن را کنار گذاشت و باید خیلی سنجیده تصمیم گرفته شود.
با ساده کردن کتاب ها مردم عادی هم می توانند دروس حوزوی را خودشان یاد بگیرند؟
زمانی که می‌خواهیم دین را بشناسیم دو تا راه داریم؛ در واقع دین‌شناسی دو نوع است، به نحو عمومی و کاربردی و به نحو تخصصی. اگر بخواهم دین را بشناسم و تا در زندگی شخصی راه برایم روشن باشد کتاب‌های شهید مطهری را می‌خوانم و هیچ مشکلی هم ندارد. اما اگر بخواهم نگاه تخصصی داشته باشم، ابتدا عربی را یاد می‌گیرم که بعد بتوانم خودم در هر مسئله‌ای به آیات و روایات مراجعه کنم. همچنین باید تاریخ یاد بگیرم که بدانم این حدیث در چه بستر تاریخی گفته شده است. من باید علم رجال یاد بگیرم که بدانم این حدیث، جعلی نیست و ... یعنی در برنامه درسی حوزوی شما ابزارهایی را کسب می‌کنید که با این ابزارها به سراغ معرفت دینی بروید. حوزه خیلی به شما معرفت دینی نمی‌دهد اتفاقا یکی از مشکلات الان حوزه هم همین است که حوزه به شما معرفت دینی نمی‌دهد بلکه ابزار می‌دهد که فردا شما خودتان به سراغ آیات و روایات بروید که چون برخی طلبه ها زود وارد جامعه می‌شوند، نه آن ابزارها را دقیقا کسب کرده اند نه آنکه ابزار بدون مطالعه و صرف وقت جدی فایده دارد.
پس برای عموم مردم این ابزارها معنا و ضرورتی ندارد که بخواهند یاد بگیرند، مردم محتوای نهایی را  می‌خواهند. در واقع برای عموم مردم باید دوره تدریسی مجزایی در کنار این دوره تدریسی تخصصی شکل بگیرد که اگر کسی علاقه‌مند است در دوره کوتاه‌مدتی با معارف اسلامی آشنا شود و از آن دوره‌ها استفاده کند. اما این دوره‌های تخصصی بلندمدت برای کسانی است که می‌خواهند خودشان با نگاه اجتهادی دین را بشناسند.
کتاب نظام دروس حوزوی به همت موسسه مطالعاتی صراط مبین منتشر شده است که برای تهیه آن می‌توان از طریق فروشگاه اینترنتی پایگاه اطلاع‌رسانی این مرکز به نشانی www.smhi.ir و یا شماره تماس 5-32906404-025 بخش روابط عمومی اقدام نمود.

این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)