اگر طلبه سه خصوصیت اساسی داشته باشد: باسواد باشد، با مردم در ارتباط باشد و چشم طمع به دست مردم نداشته باشد، بدون شک این طلبه موفق میشود و از جایگاه و منزلت اجتماعی بالایی برخوردار خواهد بود.
طلبه باید افزون بر اینکه علوم حوزوی را خوب میداند و بر هویت و مفاهیم علمی حوزه تسلط کافی دارد، مسائل و علوم دانشهای رایج دنیای امروز را نیز بداند.
در عصر حاضر طلبه باید جامعیتی را نسبت به سه فقه رایج حوزه داشته باشد که این سه فقه عبارتاند از فقه اکبر، فقه اوسط و فقه اصغر که به معنای عقاید، اخلاق و احکام علوم دینی هستند.
فقه اکبر در حوزههای امروز جای پررنگی ندارد و مسائل حساس عقاید و کلام در حوزههای علمیه به خوبی مورد توجه قرار نمیگیرد. این الگوی از متون علمی، هویت عقیدتی دین مبین اسلام را به درستی به طلاب منتقل نمیکند و نمیتوانند پاسخگوی مسائل روز مردم باشند.
مسئله تواضع و فروتنی طلاب در برابر مردم مهم است. باید توجه داشت که بزرگان دین که در مسیر طلبگی موفق عمل کردهاند، از این خصوصیت مهم در حد اعلا برخوردار بودهاند؛ برای مثال در سیره بزرگان آمده است که به هرکسی که میرسیدند سلام میکردند و حالا تفاوت نداشت که این فرد بخواهد کارگر باشد یا غنی، بچه باشد یا بزرگ و... .
روحانیت باید در جامعه در اعمال خود بهگونهای عمل کند که مردم برای آنان حریم معنوی قائل باشند. در واقع روحانی باید در لباس، کلام و رفتار حافظ قداست روحانیت باشد.
همینکه روحانی اهل تهجد، اخلاص و شبزندهداری باشد مهار عوامل آسیبرسان به جایگاه روحانیت است؛ منزلت اجتماعی، هویتی برگرفته از الگوی آبرو و جایگاه یک قشر در قلوب و باطن مردم است؛ و این قلوب دست خداست. بر این مدار اگر روحانی باخدا باشد، محبوب قلبها خواهد شد.
روحانیت در حقیقت خدمتگزار مردم است و باید این را در عمل نشان دهد؛ گاهی خدمت، نوعی خدمت مادی، دفاعی و دنیوی است که البته اگر طلبه توان آن را داشت، در حد خود میتواند خدمت کند، اما بیشتر اوقات خدمت معنوی است و جامعه نیاز به این خدمت را احساس میکند.
افرادی در حال حاضر بهعنوان خطیب، قاضی، امامجمعه، استاد و هیئت علمی، امام جماعت و کارشناسان مستقر در مراکز آموزشی با متن جامعه در ارتباط هستند و اطلاعات نابی در اختیار دارند. اگر اتاق فکری در شورای مدیریت حوزه شکل بگیرد و این افراد دعوت و مشاورهها و اطلاعات لازم را در اختیار مدیران قرار دهند، میتوان به طراحی طرحی جامع و کاربردی فکر کرد.
حقیقت این است که مسئله فقهی گفتن تخصص چندانی نیاز ندارد، اما پاسخ دادن به شبهه، رفتاری اصولی و حساس است و به تخصصهای جدی نیاز دارد. در حال حاضر عملاً طلاب بیشتر وقت خود را در مباحثات فقه و اصول میگذرانند.
در حوزه باید به تربیت معلمهایی فکر کرد که تمدنساز باشند؛ بر این اساس، به متون خاصی نیاز است؛ متونی که خیلی، وقت طلبه را تلف نکنند و از طرف دیگر او را خیلی سطحی بار نیاورند!
ما خود بستر رسانهای لازم را نداریم و باید ایجاد کنیم. دشمن رسانهای زیاد است، ولی ما چه وضعیتی داریم؛ منظومه رسانهای حوزه در چه سطحی است؟ متخصصانی که توان فعالیت رسانهای داشته باشند و بتوانند حداقل پاسخگوی تهاجمات دشمن باشند را تربیت کنیم.
آنچه اسلام و تشیع را حفظ کرده و همه تلاشهای دشمن را ناکام گذاشته است، ذات خود تشیع است؛ یعنی ذات و انرژی تشیع آنقدر وسیع و عظیم است که همه توطئهها را خنثی میکند.
حوزه باید به این مسئله توجه داشته باشد که با افراد فاقد صلاحیت، مستقیماً برخورد کند؛ حتی قبل از آنکه بخواهد مسئله به دادگاه ویژه روحانیت برسد، خود حوزه با این افراد برخورد کند.
فقیه، کسی است که مردم را مأیوس نکند و به صورت بیجا آنها را امیدوار نکند. حوزه خود باید وارد شود و مستقیماً اشکالات منابر این آقایان را گوشزد کند و یا ایراد رفتارهای اجتماعی آنان را یادآور شود.
تهاجمات علیه روحانیت و سرمایههای بهکار گرفتهشده علیه آن چه از داخل و خارج سنگین بوده و نباید در چنین نبرد ناجوانمردانهای از مردم انتظار داشت که همچون قبل از خرج این سرمایهها به روحانیت بنگرند.
سیاه نماییهایی که صورت میپذیرد که مردم دینگریز شدهاند، به نظر درست نمی¬آید و اساساً کذب است.