چاپ کردن این صفحه

علم و تقوا، ضامن منزلت روحانیت

منزلت روحانیت متاثر از تحولات جهانی عصر جدید و شرایط پس از پیروزی انقلاب اسلامی دستخوش تغییرات قابل توجهی شده است و احساس مساله بودگی در آن در چند سال اخیر زیاد شده است.
فارغ از ارزیابی های شتاب زده درباره کاهش آن و لزوم نگاه دقیق تر بدان، کشف عوامل موثر بر آن نیز بسیار قابل توجه است. موسسه صراط مبین در راستای توجه به این مساله کتابی با عنوان "بررسی وضعیت و راهکارهای ارتقاء منزلت روحانیت" به همت حجت الاسلام وحید نجفی منتشر نموده است. بخش هایی از این کتاب با رجوع به اندیشمندان حوزوی و مصاحبه با آنها تدوین شده است.
در ادامه بخشی از مصاحبه با حجت‌الاسلام و المسلمین مجید یزدی معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری استان قم ارائه می گردد که محتوای کامل آن در کتاب مزبور در دسترس است.

در دوره فعلی می‌بینیم که روحانیت با آسیب‌هایی مواجه است. البته نمی‌خواهم بگویم که این آسیب‌ها مربوط به دوره فعلی است، بلکه در همه دوره‌ها بوده است، چون روحانیت هم مانند دیگر اقشار، آسیب‌هایی دارد روحانیت هم این‌گونه است و معصوم نیستند.
بعضی از روحانیون با ضعف علمی وارد کار می‌شوند. حضرت امیر (ع) تعبیری دارند که می‌فرمایند: دو گروه کمر مرا شکستند: اول متدین‌هایی که بی‌سواد باشند.
مدیران دقت داشته باشند که وقت اینها جای دیگری تلف نشود، خاصه در ایام جوانی و نوجوانی که وارد زندگی نشدند و سرشان شلوغ نشده تا مسائل دینی خوب به دستشان بیاید.
شخص هنگامی که می‌خواهد به تبلیغ برود، طبیعتاً باید مهارت‌های لازم تبلیغ را بلد باشد و دانش لازم را داشته باشد. ما دیدیم کسانی رفتند به تبلیغ و به دلیل ضعف‌هایی که داشتند، آسیب رساندند و بدین‌سان هم شأن خود و هم شأن روحانیت را نزول دادند و حتی باعث شدند که مردم تا مدت‌ها از روحانیت دل‌زده شوند.
باید تقوا در کنار علم باشد. اگر شخص عالم و بی¬تقوا باشد، در واقع خطر بسیار بزرگی است؛ تلاش بکنیم طلبه‌ها از حیث تقوا و از حیث داشتن سپری که حریم آنها را نگه دارند؛ مجهز شوند و از طرف خداوند عالم، چنین سپری در قلب‌هایشان قرار بگیرد.
گاهی کسی گناه می‌کند که خب گناه کرده است، ولی گاهی طلبه گناه می‌کند. مردم این را برای خودشان مجوز می‌دانند، چرا؟ چون می‌گویند: این الگوی ما است و ادعا دارد که دین را تبلیغ می‌کند و دین را می‌شناسد.
طلبه‌ها کمتر کلاس اخلاق می‌روند، یا احتمالاً خودشان را بی‌نیاز می‌بینند و یا اینکه مثلاً می‌گویند فرصت نداریم. درحالی‌که این همه درس و کلاس اخلاق در حوزه است و ما مستمراً باید دست زن و فرزندان خود را بگیریم و به کلاس‌های اخلاقی که برای خانم¬ها و آقایان است، برویم.
بعضی‌ها وقتی در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی وارد می‌شوند، اطلاعات غیرعلمی و غیراصیل به‌دست می‌آورند، گاهی اطلاعات پراکنده و غیرکنترل‌شده، ذهن یک طلبه و علم یک طلبه را جهت‌دهی کند و آرام‌آرام او را از مسیر دور کند.
طلبه‌هایی هم هستند که وارد شده‌اند که جواب شبهات را بدهند، ولی گاهی خودشان هم می‌لغزند، چون بر روی خودشان به‌خوبی کار نکرده‌اند.
جواب یک شبهه اعتقادی، اگر به صورت بد بیان شود، خطرش بیشتر از جواب ندادن است، چون اگر جواب ندهیم، می‌گویند که جواب این را ما پیدا نکردیم، اما اگر جواب داده شد، می‌گویند که ببینید حوزه هم جواب آبکی و بی¬مبنا می¬دهد!
طلبه‌ها امروزه یک مقدار دنیاگرا شده‌اند؛ یعنی قبلاً بسیار زاهدانه عمل می‌کردند، اما الان دیگر تشریفات و سفره‌های آنچنانی و چندرنگ در زندگی آنها مرسوم شده است. الان می‌بینیم که در مهمانی‌ها چند مدل خورش در سفره‌ها می‌گذارند!
شاغل شدن باعث نشود که طلبه از علم و تحصیل دور شود؛ از تبلیغش باز بماند، شاغل شدن باعث نشود که چون در آن شغل حقوق زیادی می‌گیرد، سراغ تشریفات و تجملات برود؛ شاغل شدن طلبه باعث نشود که به خاطر نوع شغلش، وقتی مردم به او مراجعه می‌کنند، دل¬زده شوند و بعد از آن، روحانیت‌زده شوند.
ما به صورت افراطی نباید در جناح‌بندی‌های سیاسی که خدای‌ناکرده مردم را از روحانیت و از دین زده می‌کنند، ورود پیدا کنیم. سیاست برای روحانیت، یک فرصت است و امروز اگر روحانی در خط ولی امر نباشد و سیاسی نباشد و در واقع در خط نظام نباشد، اصلاً به درد نمی‌خورد، ولی در خط ولی امر بودن، خیلی فرق دارد با آن که در فلان جناح سیاسی باشد.
برای اینکه انقلابی بمانیم، استادان باید انقلابی باشند؛ یعنی از کسانی استفاده کنیم که انقلابی هستند و در مسیر ولایت گام بردارند تا شاگردان در این مسیر انقلابی بمانند و از نظام فاصله نگیرند.
چرا بیشتر طلبه‌ها با مترو یا اتوبوس جایی نمی‌روند؟ بالاخره ما باید در داخل مردم باشیم، با مردم زندگی کنیم، تاکسی و مترو سوار شویم، در صف نان بایستیم، سوالات و حرف‌های مردم را بشنویم، فحششان را بشنویم و حتی کتکشان را بخوریم.
طلبه مانند یک ماهی است تا وقتی زنده است که در داخل آب است. جامعه و مردم به مثابه آبی هستند که طلبه را زنده نگه می‌دارند.
وقتی که محدود باشند، کنترل و نظارتشان راحت‌تر خواهد بود، ولی هنگامی که جمعیت خیلی زیاد شد و از همۀ اقشار آمدند، طبیعتاً آسیب‌رسانی بالا می‌رود. لازم است که در جذب این طلاب، خیلی دقت کنیم.
به روشنی مشخص است که تقوا و تهذیب روحانیون جوان، کم‌رنگ شده است و هنگامی که تقوا کم‌رنگ شود، طبیعتاً عملکرد هم چنین می‌شود.

این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)