نسبت به اوایل انقلاب جایگاه روحانیت تنزل داشته است، البته زمان پهلوی مد نظر این مطالعه نیست، بلکه اگر همان چند سال آغازین پیروزی انقلاب پایلوت مطالعه باشد متوجه خواهیم شد که این جایگاه تنزل داشته است.
نماز جماعت و نماز جمعه به عنوان کارویژههای روحانیت همچنان معیار مهمی محسوب میشوند، چراکه ماهیت دین بهگونهای است که فقط بخشی از دین میتواند در فضای مجازی و رسانه پوشش داده شود؛ و ابعادی در دین وجود دارد که ظرفیت ورود به فضای مجازی را ندارد؛ بنابراین روحانیت افزون بر حضور در کارویژههای مدرن باید جایگاههای سنتی مانند منبر و نماز جماعت را حفظ کنند.
مک لوهان ادعا داشت که روزی مدارس کارکردهای خود را از دست خواهد داد و آموزش به رسانهها منتقل میشود. این در حالی است که پس از گذشت 50 سال از این فرضیه هیچ فردی در رسانه باسواد نشده است بله! رسانه میتواند مکمل باشد، اما رسانه نمیتواند مبدأ باشد.
هیچ کسی از کانال رسانه مذهبی نمیشود؛ بچهای مذهبی میشود که از نزدیک در ارتباطات چهرهبهچهره و میانفردی در مسجد و اماکن دینی حضور داشته باشد و این، همان الگوی اصیلی است که انسانهای مذهبی تربیت میشوند.
انتخابات ملاک است، چراکه انتخابات نشاندهنده اعتماد تعمیمیافته است؛ نه در مورد یک شخص، بلکه در جریان انتخابات ما متوجه این مسئله خواهیم شد که «روحانی به ما هو روحانی در جامعه امروزی محبوبیت دارد یا خیر؟»
باید به اهمیت بالای کیفیت توجه کرد؛ نگرشی به وجود آمد که مسئله کمیت را مهم کرده است. برخی تصور میکردند با افزایش کمیت طلاب میتوانند دوز مذهبی بودن جامعه را بالا ببرند، به نظر من این تجربه موفقی نبوده و ای کاش به کیفیت تربیت طلاب می پرداختیم. آفتهای بسیاری با تکیه بر کثرتگرایی جذب و آموزش، از درون حوزه متوجه آن خواهد شد.
در حوزه فعلی قم طلبههایی زندگی میکنند که استاد دانشگاه هستند و با حقوق 5 میلیون تومان به بالا الگوی زندگی خود را سامان دادهاند. این در حالی است که طلبههای درسخوان حوزه قم، با شهریه زیر 500 هزار تومان زندگی خود را اداره میکنند که این مسئله ظهور فواصل طبقاتی را در بین روحانیت رقم زده است.
مساجد خالی زیادی داریم، اما با جریان کثرتگرایی در حوزه، نتوانستیم مساجد را پر کنیم تا جامعه دینی تقویت شود، چراکه حوزه علمیه کارمند تربیت کرده است؛ از همین رو مساجدی که خالی بوده، همچنان خالی مانده است .
حوزه از رسالت اصلی خود فاصله گرفته و باید این روند را اصلاح کند. حوزههای علمیه دو کار کرد بیشتر ندارند: اول، تفقه و استنباط دین و در مرحله دوم، تبلیغ دین که ما در هر دو عرصه ضعف جدی داریم.
خیلی از شخصیتهایی که باید تفقه کنند به اصطلاح «نهالبُری» شده و به مقصد نمیرسند و همین نهالهایی که از حوزه بریده شده، به جای مصرف در عرصه تبلیغ و مساجد و... کارمند میشوند و این طلاب چون کارمند شدند و از دولت حقوق میگیرند، رسالت تبلیغی احساس نمیکنند.
حوزههای آزاد دارای عمق بیشتر و پیچیدگی خاصی نسبت به سایر اماکن آموزشی هستند. بر این اساس شاید مطالعات پیمایشی و آمار و ارقام برای چنین فضایی جواب ندهد، ولی پیمایش عمیق و بررسی عمقی این فضا از طریق مصاحبههای جامعهشناختی بسیار کارساز واقع خواهد شد.
نفس این کار که طلاب در پردیسان صاحب مسکن شوند، از نظر کنشگران آن فعالیتی مقدس بوده است و میخواستند طلاب را از استیصال مالی بیرون بیاورند، ولی این اقدام پیامدهایی دارد! طلاب باید درون مردم باشند؛ اتفاقاً باید مستاجر دیگران شوند.
ساختارسازی را سمّی برای حوزه میدانم. البته ازآنجایی که نظام اسلامی در حوزه کاری ما قرار دارد، باید ساختارسازی فقهی را تعقیب کنیم.
آن زمانی که یک نفر مجتهد بیاید آرای خود را اعلان کند و جامعه مقلد او باشند، گذشته است. باید شبکههای فقهی شکل بگیرد تا نظریهسازی و مدلسازی اجتماعی شکل بپذیرد.
سیستم اقتصادی که بتواند نیاز اقتصادی را تامین کند هنوز تولید نشده است این مسئله که پس از چهل سال اقرار میکنیم که ما مدل نداریم، برای ما ننگ است!
امروزه طلاب علوم دینی گرفتار علم آلی هستند، درحالیکه این علوم، ابزاری مناسب برای جامعه نیست، چنانکه در تجارب تبلیغی این مسئله را تجربه کردهایم.
در عرصه آموزش باید برنامهریزی بر اساس کارکردهای دوگانه حوزه صورت پذیرد تا تفقه و تبلیغ از محجوریت فعلی خارج شود و تنها راه حل این مسئله این است که الگوی نظام آموزشی هوشمند شود.
نفس اینکه رسانهها هجمه آوردند، مشکل نیست، چون راه حل ندارد! ما باید خود را تصحیح کنیم؛ رسانه شمشیر دو لبه است. رسانه زمینه این حقیقت خواهد شد که مذهب حق بماند و باطل از جامعه رخت بر بندد؛ و معتقدم اگر چه رسانهها ما را دچار تنش میکند، ولی در درازمدت برای ما سرمایه خواهد بود.
باید مسئولیت حرفهای طلاب را تقویت کنیم، اگر اقدام فردی به جامعهای آسیب می رساند باید مجازات چنین خطاهایی به همین جامعه واگذار میشود، قبلا که در حوزهها دادگاه روحانیت نبود حوزه چگونه کنترل می شد؟ اگر طلبهای تخلف می کرد به وسیله خود طلاب کنار گذاشته می شد.
مقابله با روحانی متخلف و پالایش آنان باید از طریق خود روحانیت صورت بپذیرد این در حالی است که نهادمحوری یا به عبارتی دولتی شدن روحانیت به این جریان ضربه زده است.
چون دادگاه ویژه وابسته به نظام است، احکام آن دچار چالش میشود و ممکن است مردم مخالف حکم موضع بگیرند. اکنون این فرهنگ رایج شده است که درباره مجازت دادگاه ویژه می گویند «هر روحانی که مخالف نظام است چنین بلایی برسرش می آید»! و احکام این دادگاه را سیاسی قلمداد میکنند. حتی متخلفین واقعی پشت این تفکر مخفی شده و می گویند مسئله سیاسی بوده و ما تخلفی را مرتکب نشدهایم!
طلبه باید برای پوشیدن لباس مقدس روحانیت، ذوق داشته باشد. افرادی هستند که شرایط پوشیدن لباس را ندارند و برای منافع، لباس میپوشند. باید حداقل شرایطی برای اصل لباس پوشیدن وجود داشته باشد و از سوی مرکزی معتبر این شرایط احراز شود.
اگر روحانیت بالاترین جایگاه را نداشته باشد، نمیتواند هدایتگر باشد. اساساً هدف از خلقت انسان، تعالی و رسیدن به خداست و دین زمینه تعالی است؛ بنابراین بالاترین بُعد وجودی انسان، تولی دین مبین اسلام است و متولی دین، حوزه علمیه است؛ بر این اساس حوزه باید بالاترین جایگاه را داشته باشد.
خود مردم این مناسک را تولید میکنند و حوزه نباید این مناسک را دستکاری کند. اینکه مناسکی را حوزه پررنگ و بر اساس آن سیاستگذاری کند، خطایی استراتژیک است.
حضور در عرصه خدمات اجتماعی لازم است و در گذشته هم طلاب در کنار تبلیغ این خدمات را ارائه میدادند، اما شیوههای مدرن که طلبه در مترو تبلیغ میکند، از این طیف رفتارهای سنتی نیست. حاضر شدن در مترو به صورت نهادینه از سوی یک سازمان آسیبرسان است.
برخی معتقدند که بیان آسیبها، تضعیف روحانیت است! اما اگر من نگویم مخفی میماند؟
اصالت حوزه، آزادی آن است؛ حوزه رهبر تولید میکند و حوزه است که نظام میسازد و نظام را تغذیه خواهد کرد.
اصالت حوزه و آزادی حوزه حفظ شود و این شجره طیبه فقط با استقلال آن حفظ خواهد شد در چنین معادلهای حوزه هم باید خود را منطبق بر جامعه و مسائل روز کند. در برابر هجوم شبکههای اجتماعی باید به روز بوده و مسائل را به درستی شناخت و خود را برای تأمین آن تقویت کرد.
چرا طلاب از فرصتهای همین فضای مجازی بهره نمیبرند؟ چون نوع طلاب احساس رسالت ندارند و فقط کارمند هستند! از ظرفیتهای فضای مجازی باید بهره برد، باید طلاب را ممحض به حل مسائل روستا و محل تولدشان کرد.
تفقه و تبلیغ؛ رسالت اصلی حوزویان
منزلت روحانیت متاثر از تحولات جهانی عصر جدید و شرایط پس از پیروزی انقلاب اسلامی دستخوش تغییرات قابل توجهی شده است و احساس مساله بودگی در آن در چند سال اخیر زیاد شده است.
فارغ از ارزیابی های شتاب زده درباره کاهش آن و لزوم نگاه دقیق تر بدان، کشف عوامل موثر بر آن نیز بسیار قابل توجه است. موسسه صراط مبین در راستای توجه به این مساله کتابی با عنوان "بررسی وضعیت و راهکارهای ارتقاء منزلت روحانیت" به همت حجت الاسلام وحید نجفی منتشر نموده است. بخش هایی از این کتاب با رجوع به اندیشمندان حوزوی و مصاحبه با آنها تدوین شده است.
در ادامه بخشی از مصاحبه با حجتالاسلام والمسلمین خانمحمدی عضو هیأت علمی گروه علوم اجتماعی/ مدیر گروه تبلیغ و ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم ارائه می گردد که محتوای کامل آن در کتاب مزبور در دسترس است.