شاخصهای تحقق تربیت دینی در مدارس چیست؟
برای تربیت، تعاریف زیادی شده است؛ رشد و شکوفایی استعدادهای درونی انسان، در مسیر کمال قرار دادن انسان، ایجاد مقتضیات برای رشد و رفع موانع آن و ... تعاریف خیلی ساده برای تربیت هستند. سادهترین تعریف تربیت، ایجاد مقتضیات و رفع موانع برای رشد انسان است. تربیت، زمانی به خوبی محقق میشود که چند رویکرد بر آن حاکم باشد. اگر تربیت در وجود انسان نهادینه شود که شاخص آن تجلی در رفتارهای انسان است، در آن زمان میتوان ادعا کرد که تربیت شکل گرفته است.
تربیت عبارت از مقدماتی است که با دانش شروع میشود، با انگیزههای درونی تداوم پیدا میکند و بعد در رفتار انسان متجلی میشود. اگر این تجلی در رفتار به صورت مختارانه و آگاهانه شکل گیرد، به آن تربیت گفته می شود. برای مثال اگر دانشآموزی بدون اینکه کسی به او تذکر دهد، با بلند شدن صدای اذان وضو گرفته و به طرف مسجد حرکت کند، این یک رفتار تربیتی است و معلوم میشود که تربیت در این شاخصه محقق شده است. اما اگر اینطور باشد که باید حتماٌ موقع نماز به بچه ها تذکر داده شود و نماز خواندن آنها به صورت عادت شکل گرفته باشد، معلوم نیست که تربیت شکل گرفته باشد. رفتارهای انسان ها، گاهی اوقات در سایه همگرایی با دیگران و گاهی اوقات ناشی از عادت یا اجبار است. در تربیت، این رفتار باید ناشی از یک معرفت باطنی و همچنین به صورت آزادانه و آگاهانه باشد.
تربیت علاوه بر اینکه باید مختارانه و آگاهانه باشد، باید متعادل و متوازن باشد. در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش از این موضوع با عنوان تعلیم و تربیت تمام ساحتی یاد میکنند. تعلیم و تربیت تمامساحتی است که میتواند کشور را به سرمنزل مقصود رساند، نه تعلیم و تربیت تک ساحتی و تک بُعدی.
موانع تحقق این شاخصها چیست؟
یکی از مهمترین چالشهای تربیتی که امروز در فراروی نظام تعلیم و تربیت در خانواده، جامعه و مدرسه وجود دارد، بحث انحصارسازی تربیت یا به عبارت دیگر قرار دادن دانشآموزان در یک فضای بسته تربیتی است. این کار خلاف آن اتفاقاتی است که در خود تربیت باید شکل گیرد. اگر دور یک درخت، حصاری کشیده شود که هیچ مانعی به آن نخورد و در عین حال رشد هم کند، مشخص نیست که تا چه زمانی این مانع را میتوان نگاه داشت؟ به محض اینکه این مانع را بردارند، رشد درخت متوقف میشود و انواع آسیبها به آن حمله میکنند و اتفاقاً توان مقاومت هم نخواهد داشت. لذا باید از تربیت گلخانهای یا تربیت نخبگانی در حوزه تعلیم و تربیت به شدت پرهیز کرد. تربیتی موفق است که دانشآموزان را در مقابل انواع و اقسام آسیبها واکسینه کند. یکی از مهمترین آسیبها، موضوع فضای مجازی است که امروز کنترل آن خیلی سخت و بلکه تقریباً غیرممکن است. برای واکسینه کردن دانشآموز در مقابل این آسیب، باید او را به مرحلهای از خودکنترلی رساند. این امر طبیعتاً نیاز به معرفتی دارد که به سازندگی دانشآموز منجر شود و این سازندگی او را در مقابل این آسیبها مقاوم بار آورد به گونهای که توانایی ادامه راه و مسیر خود را داشته باشد. حتی در تعلیم و تربیت باید دانشآموز را در معرض آسیبها هم قرار داد برای اینکه مقاوم بار آید ضمن اینکه باید مراقب بود که این آسیبها به او ضرر نرساند. اگر هم دانشآموزی در مقابل این آسیبها مقاوم نباشد، باید توجه اولیاء مدرسه به او باشد و کمک کنند که مقاومت او بالا رود.
باید به دانشآموزان عزت نفس داد و به آنها اعتماد کرد. همچنین باید به آنها، قدرت مقابله با آسیبها را آموزش داد. در واقع یکی از مهارتهایی که میتوان به دانشآموزان آموزش داد، مهارت در رویارویی با آسیبها است که میتواند به تربیت دانشآموز کمک کند.
در شیوههایی که الآن برای تربیت دینی در مدارس هست، اشکالات زیادی وجود دارد. به نظر شما مهمترین اشکالات در این فرآیند چیست؟
در حال حاضر تربیت دینی در مدارس، سطحی و کمّی است و برخاسته از معرفت نیست. اگر قرار باشد که تربیت دینی عمیقی در مدارس انجام شود، باید برخاسته از معرفت درونی دانشآموز باشد. اکثر دانشآموزانی که نماز نمیخوانند، به این علت است که به نماز معرفت ندارند. یعنی به اثرات مادی و معنوی نماز و به عواقب دنیوی و اخروی ترک نماز، معرفت ندارند. وظیفه مدارس این است که دانشآموزان را نسبت به مسائل دینی و تربیت دینی با معرفت بار آورند.
یکی از مشکلات دیگر این است که تربیتها، برخاسته از روشهای مناسبی نیست. اکثراً مبتنی بر موعظه یا مبتنی بر بایدها و نبایدها است. همچنین روشهای تربیتی در اکثر مدارس، مستقیم است و محتوای آن جذاب نیست. دیگر آنکه خود مربیان، عامل نیستند و روش الگویی در مدارس وجود ندارد. باید از این روش که شیوه قرآنی هم هست، استفاده کرد تا تربیت دینی در مدارس نهادینه شود.
یکی دیگر از مهمترین چالشهای تربیت دینی در فضای آموزش و پرورش کشور، تربیت دینی برخاسته از تقلید و احساسات است. اگر این کار عقلانی و منطقی باشد، پذیرش آن درونی میشود و همه آن را میپذیرند. نباید به دانش آموز برای خواندن نماز تذکر داد بلکه باید گفت که چرا باید نماز خواند! به عبارت دیگر نباید صرفاً به جنبه تعبدی کار تأکید کرد. در واقع علاوه بر اینکه به جنبه تعبدی کار باید توجه کرد، به جنبه تعقلی و فلسفه کار عبادی هم باید پرداخت.
در حوزه ساختار آموزش و پرورش چه اشکالاتی وجود دارد؟
سه نهاد خانواده، مدرسه و اجتماع در تربیت دینی مؤثر هستند. اگر این سه نهاد هماهنگ و هم افزا با یکدیگر کار کنند، میتوانند چالشها و مشکلات یکدیگر را پوشش دهند. در غیر این صورت ممکن است دانش آموز دچار بحران تضاد بین این نهادها شود؛ مثلاً در منزل، کسی دانش آموز را امر به نماز یا حجاب نمیکند و در مدرسه او را به انجام آنها امر میکنند. لذا میطلبد به همان میزانی که به مسائل تربیتی در درون مدرسه توجه میشود، در درون خانواده هم توجه شود. اتفاقاً زیرساخت اصلی تربیت دینی در خانواده است. اگر نگاه به تربیت، متعادل و متوازن نباشد، باعث میشود گاهی از یک طرف و گاهی هم از آن طرف سقوط حاصل شود. به عنوان مثال، گاهی اوقات در سیاستگذاری ها صرفاً تاکید بر رشد ساحت تربیت دینی و گاهی اوقات عکس این مطلب اتفاق میافتد. تقریباً میتوان گفت که آموزش و پرورش در حال حاضر، یک نهاد آموز ش زده است و روی ساحت تربیت علمی حرکت می کند و نگاه آن دانش محور است. در تربیت، دانش باید تبدیل به رفتار شود و این رفتار هم باید به یک همزیستی مسالمت آمیز با دیگران تبدیل شود و الّا اصلاً تربیتی شکل نگرفته است. بزرگترین اشکال رویکرد مدارس در تربیت دینی این است که دانش دینی را به دانشآموزان منتقل میکنند به جای اینکه تربیت دینی را منتقل کنند. اینکه فقط گفته شود که ائمه(ع) دوازده نفر هستند یا نماز 17 رکعت است، سودی ندارد و با صرف گفتن این مسائل، تربیت شکل نمیگیرد.
پس به طور کلی دو چالش در حوزه تعلیم و تربیت وجود دارد؛ اول اینکه آموزش و پرورش بر مدار ساحت آموزشی حرکت میکند و مسئله دوم این است که بر مدار دانش اندوزی حرکت میکند به جای تربیت اندوزی. به جای اینکه دانشآموزان مبتنی بر رفتارهای دینی خوب وجود داشته باشند، دانشآموزان مبتنی بر دانشهای دینی خوب تربیت می شوند! متأسفانه دانش آموزانی تربیت شده اند که در کنکور درس دینی را 100% پاسخ میدهند ولی نماز نمیخوانند.
راهکار شما چیست؟
اولاً تربیت محصول کار یک نفر نیست و محصول کار متغیرهای متعددی است که در رأس آن معلم است و این معلم نیاز به محتوای خوب دارد. برای انتقال مفاهیم نماز و روزه و تکالیف دینی، باید محتوای زیبا، روان و جذابی داشت. ابزار انتقال هم خیلی مهم است. امروز اگر فضای مجازی، فضای حاکم بر مسائل تربیتی شده است، برای این است که جذابیتهای خود را دارد و دانشآموز خودبخود به سمت آن کشیده میشود. همچنین توجه به مراحل تربیتی و متغیرهای دیگر مانند محیط، دوست و رفیق و الگو هم خیلی مهم است.
مهمترین اشکالی که امروز در آموزش و پرورش در حوزه تربیت دینی وجود دارد، این است که تربیت دینی در آموزش و پرورش فقط یک مسئول در مدرسه دارد و حال آنکه نباید اینگونه باشد و همه مسئول تربیت در مدرسه هستند. حتی خدمتگزار و پدر مدرسه هم باید به سهم خود به دانشآموز ادب، اقتصاد، سیاست، توجه به نماز و مسائل دینی، ایثار و گذشت را آموزش دهد. معلم فیزیک، معلم ریاضی و مدیر هم همینطور هستند. در حال حاضر اشکالی که در آموزش و پرورش وجود دارد، این است که متولی امر تربیت یک فرد است به نام مسئول امور تربیتی. این موضوع خیلی اشکال بزرگی است و اساساً کسی نمیتواند متولی تربیت دینی همه دانش آموزان مدرسه با نیازهای متفاوت باشد.
نکته بعدی اینکه خود معلم باید عامل باشد. اگر معلم عامل به نماز نبود، هر چقدر هم تأکید بر نماز داشته باشد، فایدهای ندارد. پس ابتدا مربی باید عالم و عامل به مسائل تربیت دینی باشد یعنی رفتارهای دینی در او متجلی باشد تا دانشآموز از او الگوبرداری کند.
نکته دیگری که در تربیت دینی خیلی مهم است، خود محیط مدرسه می باشد. یعنی فضای مدرسه باید فضای تربیت دینی باشد. مهمترین و بهترین و جذابترین فضای مدرسه، باید نمازخانه مدرسه باشد. بهترین برنامه مدرسه هم باید صبحگاه مدرسه باشد.
نکته دیگر مشارکت خود دانشآموزان در تربیت دینی است. اثرپذیری دانشآموزان از همسالان خود به مراتب بیشتر از دیگران است. اگر بتوان نقش پذیری دانشآموزانی را که در حوزه تربیت دینی الگو هستند، بیشتر کرد اثرپذیری دانشآموزان بیشتر میشود. حتی پیشنهاد می شود که اصلاً مدارسی باشند که امام جماعت آن یکی از دانشآموزان مدرسه باشد. در واقع یاوران تربیت دینی در مدرسه از بین دانشآموزان انتخاب شوند و توسط روحانیان زبده و خبره به آنها آموزش داده شود و اینها به مدرسه رفته و رهبری دینی کنند.
یعنی مثلاً بچههای مقاطع بالاتر مدرسه نسبت به مقاطع پایین تر، این نقش را ایفا کنند؟
بله. چالش دیگر اینکه کار فرهنگی به پول نیاز دارد و امروز آموزش و پرورش برای تربیت دینی نیاز به منابع مالی دارد. وقتی امام جماعت و نمازخانه کافی نباشد و مدارس سرانه ای برای انجام فعالیتهای دینی نداشته باشند، در حالی که برگزاری یک مراسم کوچک در یک مدرسه هزینه زیادی دارد، عملاً کار مفیدی در این عرصه انجام نمی شود.
باید بررسی شود که در یک مدرسه برای تحقق تربیت دینی، چه کارهایی باید انجام شود و چه کسانی باید این کارها را انجام دهند؟ برای مثال در حوزه فضا در تربیت دینی در مدرسه چه اتفاقاتی باید روی دهد و معلم و مدیر چه کارهایی باید انجام دهند؟ در حوزه قرآن با چه مدل و الگویی باید حرکت کرد؟ باید تک تک به سراغ این موارد رفت و نباید کلی گویی کرد. در حوزه تربیت دینی ذرهای نباید اجبار باشد. بنابراین باید دانشآموز را در مسئله نماز کاملاً آزاد گذاشت اما بسترهای جذب او به نماز را فراهم کرد. پس باید بسترها را هم تعریف کرد.
بزرگترین عامل موفقیت در تربیت دینی، مدیر و معلم مدرسه و بزرگترین مانع هم خود آنها هستند. متأسفانه خیلی از اوقات معلم و مدیر مدرسه بودجه کافی، محتوا، روش، ابزار و انگیزه لازم را ندارند. برای کار تربیتی انگیزه خیلی مهم است. گاهی اوقات انگیزهها، معنوی و درونی نیست.
در ساختار اداری و ارزشیابی که آموزش و پرورش دارد، در حوزه تربیت چه باید کرد؟
یکی از اشکالات دیگر این است که در حوزه تربیت دینی، ارزیابی وجود ندارد. این برمیگردد به همان نگاه تک ساحتی در آموزش و پرورش. در حال حاضر تمام مدیران و معلمها، بر پایه بروندادهای آموزشی ارزیابی می شوند. اما بروندادهای تربیت دینی آنها ارزشیابی نمی شود. مثلاً چند مدیر را به خاطر افت مسائل تربیتی عزل کرده اند؟ اصلاً چنین کاری انجام نمی شود ولی به محض اینکه شاخصهای آموزشی مدرسه پایین آید، او را برکنار میکنند. یا چند مدیر را به خاطر موفقیت در فعالیتهای تربیتی تشویق کرده اند؟ اما معلم و مدیران فراوانی هستند که به دلیل کسب شاخصهای آموزشی بالا در مدرسه، تشویق شده اند.
شاخصهای تربیت دینی چگونه باید سنجش و ارزیابی شوند؟
باید شاخصهای تربیت دینی را با توجه به مراحل رشد بچهها مشخص کرده و هر سال هم ارزیابیهایی بر اساس این شاخصها انجام شود و اصلاً یک پرونده تربیت دینی برای بچهها داشت. به عنوان مثال در هر پایه ابتدایی شاخصهای تربیت دینی مشخص شود و سطح انتظاری که از دانش آموز می رود، تعیین شود. بعد در فرم هایی، معلم مربوطه آن را پر کند. علاوه بر این مسئله، باید معلمان و مدیران را هم بر اساس توجه به شاخصهای تربیتی در مدرسه ارزیابی کرد.
حتی این شاخصها باید در قبولی دانش آموز در کنکور مورد توجه قرار گیرد.
بله. حتماً باید این شاخصهای کیفی ارزش داشته باشند. یکی از مهمترین مشکلات آموزش و پرورش نگاه تفکیکی به مسائل آموزشی و پرورشی است. به این شکل که در حال حاضر یک عدهای فقط مسئول آموزش شدهاند و یک نفر هم مسئول تربیت است. حال اینکه اینطور نباید باشد و همه مسئول تربیت دینی هستند.
خلاصه راهکارها
1- مدارس در حال حاضر به صورت تک ساحتی کار می کنند این رویه باید با الگو برداری از سند تحول بنیادین آموزش و پرورش اصلاح شود.
2- برای تربیت دینی در مدارس باید علاوه بر روش مستقیم(موعظه و...) از روشهای غیرمستقیم(الگوهای رفتاری) هم در مدارس استفاده شود.
3- چون در تربیت گلخانهای بچهها در برابر آسیب های آینده دچار مشکلات عدیده میشوند؛ لذا باید به دانشآموزان طوری آموزش داد که مهارتهای رویارویی با آسیبها را فرا بگیرند.
4- در مدارس به جای رفتار دینی، دانش دینی را به دانشآموزان منتقل میکنند؛ باید تلاش شود در مدارس رفتار دینی هم، نهادینه و آموزش داده شود.
5- در مدارس نباید فقط یک نفر مسئول امور تربیتی باشد، بلکه باید تمام کادر مدرسه در نهادینه شدن رفتار و تربیت دینی در مدارس سهیم و فعال باشند.
6- اثرپذیری دانشآموزان از همسالان خود به مراتب بیشتر از دیگران است؛ باید افرادی را به عنوان یاوران تربیت دینی از خود آنها انتخاب نموده و تحت آموزش روحانیان زبده قرار داد تا در امر تربیت دینی در مدارس کمککار باشند.
7- مسئولان برای انتصاب مدیران مدارس کشور، باید علاوه بر ارزیابیهای علمی، ارزیابی تربیت دینی هم مدنظرقرار دهند.
8- برای واکسینه کردن دانش آموزان در مقابل آسیبهای فضای مجازی باید نگاه سلبی کنار گذاشته شود و دانشآموزان را براساس روش خودکنترلی آموزش و تعلیم دهند.
9- در حوزه تربیت دینی نباید از روش اجبار استفاده شود؛ باید تلاش کرد با فراهم سازی بسترهای تربیت دینی، دانش آموزان را جذب دین نمود.
10- برای تربیت دینی در مدارس با توجه به مراحل رشد، باید شاخصهای تربیت دینی تعریف شود و برای هر دانشآموز یک پرونده تربیت دینی تشکیل داد تا دانش آموزان در این مسیر ارزیابی دقیق شوند.
تربیت باروش خودکنترلی برای مقابله با آسیب های فضای مجازی
سلسله گفتگو های کارشناسی با موضوع ناکارآمدی تربیت دینی در مدارس
موضوع تربیت کودکان، موضوعی جهانی است که که هر نظام فکری، به فراخور مبانیاش برنامههایی برای آن درنظر میگیرد. روشن است که در جامعه اسلامی، تربیت دینی فرزندان از اولویتهای تربیتی است. از آنجا که بخش عمدهای از زمان مفید کودکان روزانه در مدارس میگذرد و از سویی دیگر نظام آموزشی و تربیتی، از اثرگذارترین حوزه های تربیتی است، ساماندهی به این حوزه ارزش مضاعف مییابد.
با استقرار نظام جمهوری اسلامی، آموزش و تربیت دینی، سرلوحه برنامههای نظام آموزشی کشور قرار گرفت. پس از گذشت چهار دهه از عمر انقلاب اسلامی، بازشناسی و اصلاح وضعیت تربیت دینی در مدارس امری ضروری است. پژوهشها و همچنین وضعیت اجتماعی ایران نشان میدهد که تربیت دینی در مدارس ایران، بازدهی چندان بالایی ندارد و از نقطه آرمانی خود فاصله بسیار دارد.
نتایج نظرسنجی از استادان و کارشناسان نشان داد بیشترین مشکل در این حوزه، روش تدریس و ضعف در تربیت معلمان برای ارائه تربیت دینی صحیح است. چرا که مهمترین ضلع ضعف غیرعلمی بیان شدن مبانی دینی و الگوارگی برای دانشآموزان معلمان هستند که لازم است در این باره چارهای اندیشیده شود. از همینرو موسسه فرهنگی مطالعاتی صراط مبین مصاحبهای را با جناب آقای دکتر علیرضا کاظمی معاون فرهنگی و پرورشی وزارت آموزش و پرورش انجام داده است تا نظرات کارشناسی ایشان را جویا شده و در اختیار خوانندگان محترم قرار دهد.