وجوهات تعمیق کننده پیوند عاطفی مردم و روحانیت

  • چهارشنبه, 27 تیر 1397 02:04
  • بازدید 2925 بار

وجهه قدسی روحانیت که از دین به آن سرایت یافته، سبب شده است که مسائل روحانیت کمتر  بررسی و کنکاش شود که یکی از مگوترین این موضوعات نیز مسئله معیشت روحانیون است. ازآنجاکه بیان و تبلیغ دین باید به دور از انگیزه‌های منفعت طلبانه مادی باشد، برخی تصور می‌کنند اصل سخن گفتن در مسئله معیشت روحانیون، کاری ناشایست است اما از آن سوی ماجرا اندیشمندی چون شهید مطهری نحوه ارتزاق روحانیون را مشکل اساسی سازمان روحانیت بر می شمارد.
از این رو پژوهش مفصلی در موضوع نظام اقتصادی سازمان روحانیت به سامان رسید و کتابی با همین عنوان منتشر گردید که پس از بررسی پیشینه تاریخی و وضعیت امروزی معیشت طلاب و نگاهی به اندیشه های منتشر شده در این خصوص، نسخه جامعی در این مساله در چهار بخش (اصول، نظام تامین منابع، نظام توزیع منابع و مدیریت منابع مالی) تدوین گردید.
برای تکمیل مباحث مصاحبه هایی نیز از طرف موسسه صراط مبین تدارک دیده شد که متن کامل مصاحبه ها در کتاب منتشر شده موجود می باشد و در این جا بخش هایی از مصاحبه با حجت‌الاسلام‌والمسلمین علی خراسانی گنج بخش گردآورنده دوره 15 جلدی منشور روحانیت نقل می گردد.

بحث نظام اقتصادی حوزه و روحانیت یکی از مباحثی است که به یک معنا سربسته است و حداقل کمتر در موردش صحبتی علنی شده و گاهی هم که خصوصاً در این فضاهای رسانه‌ای جدید در موردش بحث شده، واقعاً فاصله زیادی با واقعیت‌های زندگی طلاب دارد و بعضاً هم انعکاس‌هایی مغرضانه بوده و البته بخشی را هم نمی‌توان به غرض‌ورزی متهم کرد، بلکه گاهی شاید حتی نیت خیری هم در آن‌ها دیده می‌شود؛ مثلاً همین بحث که یک روحانی، یک طلبه‌ای در کنار کار تبلیغی‌اش، کار اقتصادی هم می‌کند؛ ولو این را به‌عنوان یک امتیاز جلوه می‌دهند که طرف نانوایی هم دارد یا مثلاً راننده تاکسی هم هست (حتی بعضاً بالباس) و هرچند قصد منعکس‌کننده‌ها هم قصد خیر باشد؛ کسی که در متن جریان روحانیت هست، می‌بیند که چنین مواردی از واقعیت زندگی طلبه‌ها فاصله زیادی دارد و این‌ها اصلاً ارزش به‌حساب نمی‌آیند. اساساً اگر کسی بخواهد به رسالت طلبگی‌اش بپردازد، فرصتی برای کاری غیر از طلبگی برایش باقی نمی‌ماند که بخواهیم بحث کنیم که آیا آن کار ارزش است یا غیر ارزش.
مخالفت رهبری با ورود حوزه در فعالیت‌های اقتصادی بخشی از منظومه فکری ایشان است. نوعی نگاه است. ایشان صراحتاً در جایی فرموده‌اند که چند سال پیش آقای مکارم به من پیشنهاد کردند که یک مؤسسه مالی درست شود تا درآمد مستمری برای حوزه داشته باشد، به ایشان گفتم من خودم اصلاً در مسائل اقتصادی ورود نمی‌کنم و مصلحت هم نمی‌دانم که روحانیت وارد شود.
بخشی از چرایی این دیدگاه، مربوط است به نوع نگاهی که ایشان به مردم دارند، اینکه مردم را به معنای حقیقی کلمه دخیل در همه امور می‌دانند و رویکردشان این است که نگاه فرهنگی را حاکم بر تمام نگرش‌ها می‌دانند؛ این نگاه که هدف فعالیت‌های ما فرهنگی است، رشد و تعالی انسان است و راه رسیدن به این مقصد هم کار فرهنگی است، گاهی تصریح هم کرده‌اند به اینکه منابع مالی و این رابطه معیشتی که مردم با حوزه‌های علمیه و با روحانیت دارند، از ظریف‌ترین و دقیق‌ترین رابطه‌هاست. مردم توقع زیادی از روحانی ندارند؛ اما خودشان را به پشتیبانی مالی حوزه و روحانیت متعهد می‌دانند و این‌طور هم نیست که منتی بر سر روحانیت بیاورند.
طلبه به‌‌طورکلی می‌داند که معیشت من از طریق همین مردم تأمین‌شده، همین مردمی که پای منبر من هستند، این مردمی که مستضعف هستند، گاهی پیرزنی ریسندگی کرده و یک پولی به دست آورده؛ آن پول را اینجا انداخته و ما داریم از آن پول به شما حقوق می‌دهیم. این‌یک فضای عاطفی ایجاد می‌کند.
 واقعیت این است که وقتی شما می‌دانید این پول از چه مسیری می‌آید، می‌دانید که مؤمنینی هستند که گاهی درآمدهای ناچیز دارند؛ اما مقیدند و سر سال می‌آیند خمسشان را حساب می‌کنند و این خمس در مسیر طلبگی شما خرج می‌شود، بار تعهدی بر دوش شما می‌آید؛ لذا بعضی از طلابی که دستشان به دهانشان می‌رسد، می‌گویند: نگیریم؛ چون بار سنگینی است.
یک‌زمانی در صف شهریه، کسی گفت: آقا این ماه، نصف شهریه من را بدهید. مقسم تعجب کرد. ایشان گفت که من این ماه موفق نشدم خوب درسم را بخوانم، نسبت به معمول ماه‌ها کمتر وقت گذاشتم برای درسم؛ لذا احساس می‌کنم این حق من نیست. مواردی هم خود من دیده‌ام؛ طلبه‌ای بود می‌گفت خیلی‌ها می‌گویند گوشی همراهم را عوض کنم؛ ولی من می‌گویم خب با کدام پول، این پولی است که از طریق خمس و وجوهات دارد می‌آید و آیا این برای من جایز است؟ این‌گونه احتیاط‌هایی وجود دارد.
ما باید بیاییم این را تقویت کنیم، اگر می‌بینیم بعضاً آسیب‌هایی در این مسیر هست، ما بیاییم به این سنت‌ها و مبانی و پایه‌های اصلی برگردیم و آن‌ها را تقویت کنیم، آن روحیه را تقویت کنیم.
 ما خودمان مبلغ هستیم، منبر می‌رویم می‌بینیم، واقعاً آیا منبری‌های ما این‌طور هستند که مثلاً با مخاطبانشان ملاحظه‌کاری کنند؟ بدترین شلاق‌ها را به مردمِ پای منبرمان می‌زنیم، اتفاقاً جایی که رک با آن‌ها صحبت می‌کنیم، خیلی خوششان می‌آید. این‌ها می‌آیند پای منبر ما می‌نشینند، حالا شاید کسی بگوید آقا پای منبرتان کسی نمی‌آید، خب آن‌کسی که به این دلیل نمی‌آید، از طریق دیگری هم نمی‌آید، شما با پول غیر مردم هم نمی‌توانید پایِ‌منبرنشین جور کنید. این‌طور نیست که بگوییم چون ممر درآمد روحانی، مردم هستند، پس زبانش بسته است و ما اگر از کانال دیگری پول را تأمین کنیم، جبران می‌شود.
البته گاهی فکر می‌کنیم که منظور از منابع مالی از طریق مردم، فقط خمس است؛ خیر [ایشان] می‌گویند بگردید دنبال منابع مالی دیگری که غیردولتی باشد، بروید منبع پیدا کنید، منابع جدید پیدا کنید؛‌ یعنی منابع مردمی محدود به وجوهات و وقف نیست؛ شاید چیزهای دیگری وجود داشته باشد. ما باید جستجو کنیم.
من نمی‌گویم که طلبه‌ها زاهدانه زندگی کنند، بلکه مثل معمول مردم زندگی کنند. حالا یک موقع است که کسی می‌تواند زاهدانه زندگی کند و این ویژگی شخصیتی‌اش است. از یکی از مراجع گذشته نقل‌شده که من همین مقدار که یک‌نفری این لباس روحانیت را بپوشد بیاید خیابان، او را مستحق شهریه می‌دانم؛ ولی با همان تأکیدات، یک طلبه‌ای می‌گوید که نصف شهریه من را بدهید. خب این بحث زهد و فضل او می‌شود؛ اما معمولی زندگی کردن، امری عرفی است ولو شما بگویید که عرف‌ها متفاوت است؛ مثلاً شاید در نجف، معمولی زندگی کردن یک‌جور باشد و در مشهد یک‌جور دیگر؛ ولی آنجایی که می‌گویید مردم، طبیعی است که اگر آدم شک بکند، احتیاط می‌کند. این‌جوری نیست که ما چون طلبه هستیم به تهذیب نیاز نداریم؛ اتفاقاً ما برای تهذیب اولی هستیم.
برای کسی که می‌خواهد رهبری و راهبری مردم را بر عهده بگیرد، اولی این است که مثل مردم یا پایین‌تر از آن‌ها زندگی کند؛ فرض کنید یک‌زمانی پیکان رایج بود، دیگر ماشین بنز آن‌چنانی سوارشدن خیلی تو ذوق می‌زد. خود من و شما وقتی می‌رویم در خیابان و می‌بینیم که فلان منبری که مثلاً در تلویزیون هست با یک ماشین معمولی است یا تاکسی سوار شده چه حسی پیدا می‌کنیم تا اینکه ببینیم در ماشین آن‌چنانی شاسی‌بلندِ کذا، خودش پشت فرمان نشسته و عمامه هم روی سرش است.
در ساخت اماکن حوزوی سه نکته باید رعایت شود: یکی زیبایی هنری، یکی قناعت‌پیشگی و سوم اینکه اگر هزینه‌ای شد بدون منت باشد؛ یعنی تصریح بکنند که ما چطور از مردم می‌گیریم و منت قبول نمی‌کنیم. دولتی که حالا دو روز هست و دو روز دیگر نیست، بخواهیم منت قبول بکنیم، نه. چه لزومی دارد؟
نظر ولی‌فقیه این است که خمس از شئون حاکمیت است؛ خب طبیعی است که این نظر ایشان است و نظر دیگران نیست و ایشان هم بنا ندارد که نظر خودش را تحمیل کند؛ بلکه همان‌طوری که در خیلی جاها با مبانی‌ مردم‌سالاری دینی رفتار می¬کنند تا به‌تدریج مردم در آن مسئله به رشدی برسند و زمینه برای اعمال‌نظر مفید فراهم شود، در خصوص مسئله شهریه نظرشان این است خب ما باید با خمس شهریه را بدهیم، مراجع دیگر هم دارند همین کار را می¬کنند. آن‌ها وجوهات می‌گیرند که به طلبه‌ها بدهند، ما هم می‌خواهیم همین کار بشود.
درباره اشتغال یک موقع ما ازنظر خود طلبه به موضوع نگاه می‌کنیم خب او مضطر است؛ چاره‌ای ندارد؛ ولی یک موقع از نظر سازمان و تشکیلات نگاه می‌کنیم که از این منظر، سازمان باید یک معیشت حداقلی را تأمین بکند که او برای ارتزاقش سراغ شغل دیگری نرود؛‌ البته یک موقعی ممکن است که رسالت طلبه‌ای این باشد که برای تبلیغ دین برود فلان کار را بکند، یک شغلی انتخاب بکند، نه به خاطر معیشت؛ اما اگر به خاطر معیشت است این وظیفه سازمان است که او را تأمین بکند؛ به‌طور ویژه استعدادهای درخشان باید به اندازه‌ای تأمین بشوند که دغدغه معیشت نداشته باشند؛‌ تا این دغدغه مانع رشد علمی‌شان نشود. این دغدغه معیشت را چه کسی باید رفع بکند؟ طبیعتاً سازمان.
طلبه زندگی عادی‌اش را هم که بکند باز در حال انجام رسالتش است؛ همان‌طور که عرض کردم، از بعضی مراجع نقل‌شده که همین مقداری که طرف لباس بپوشد و در خیابان راه برود، مستحق شهریه است؛ شما ببینید آن‌کسی که می‌آید و یک معمم را با قمه می‌زند، نگاه نمی‌کند که مدرک این روحانی چیست؟ می‌گوید این آخوند است باید بزنمش. پس نفس این حضور در جامعه اثرگذار است.

این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)

نظر دادن

پیام هفته

همکاری با نفوذیان خائن و اختلاس‌گران بی دین
قرآن : لِيَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ کامِلَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ (سوره نحل، آیه 52)ترجمه: تا روز قیامت بار گناهان خود را تمام بردارند ، و [ نیز ] بخشی از بار گناهان کسانی را که ندانسته آنان را گمراه می کنند. آگاه باشید ، چه بد باری را می کشند.حدیث: و ایما داع دعی الی ضلالة فاتبع علیه، فان علیه مثل اوزار من اتبعه، من غیر ان ینقص من اوزارهم شیئا!: (مجمع‌البیان، ج6، ص 365)ترجمه: ... و هر کس دعوت به ضلالت کند و از او پیروی کنند همانند کیفر پیروانش را خواهد داشت، بی آنکه از کیفر آنها کاسته شود.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید