چاپ کردن این صفحه

لزوم ارائه تعریف جامع برای فمینیسم ایرانی

سلسله گفتگو های کارشناسی با موضوع فیمینیسم و واگرایی جنسیتی در ایران

نگاه ابزاری به اسلام و تعلقات معناییِ زنان ایرانی، از متعارف‌ترین حربه‌هایی است که فعالان فمینیستی در سالیان اخیر با بهره‌گیری از آنها به تغییرات هویتی زنان دل بسته و تا حدی موفق شده‌اند. ترویج و گسترش این جریان در کشور می‌تواند خطرهایی را در آینده کشور ایجاد کند که مهم‌ترین آن، سیاسی‌شدن جریان فمینیسم در ایران است که ضررهای جبران‌ناپذیری به فرهنگ دینی کشور وارد خواهد کرد.

ازهمین‌رو موسسه فرهنگی مطالعاتی صراط مبین مصاحبه‌ای را با دکتر محمد تقی کرمی پژوهشگر حوزه زنان و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی انجام داده تا نظرات کارشناسی ایشان را جویا شده و در اختیار خوانندگان محترم قرار دهد.

شاخصه ها و مؤلفه های فمینیسم در ایران چیست و عوامل رواج آن را چه می دانید؟
قبل از هر چیز باید گفت که تعریف فمینیسم برای ما یک تعریف چشم اندازی است. یعنی بر اساس اینکه فمینیسم چه باشد آن وقت فمینیسم برای ما هم تعریف می شود. گاهی وقتها مفاهیم ما ارجاعی هستند یعنی باید دید کسانی که در ایران خودشان را فمینیست می دانند چه روایتی را از خود ارایه می کنند و چه مؤلفه-هایی را برای خود بر می شمارند؟ در ایران تا سال های گذشته کسی وجود نداشت که به صراحت خود را فمینیست معرفی کند و همه کسانی که فعالیت فمینیستی می کردند از این بر چسب، ابا داشتند. در سال های اخیر بعضی از افراد خود را فمینیست می دانند. اینکه آنها چه ویژگی هایی را برای خود در نظر می گیرند، در حال حاضر موضوع ما نیست.
 فمینیست ها قائل به وجود نابرابری های نامشروع اجتماعی و ساختاری بین زنان و مردان هستند که باید تغییر کند. البته پشت پروژه تبعیض و ظلم علیه زنان قدرت و منافع خوابیده است. بنابراین نباید فکر کرد که با کار فرهنگی وضعیت زنان اصلاح می شود. جریان فمینیسم در ایران به این معنا محدود وکم رنگ است ولی بعضی از زنان و مردان به پیامدها و لوازم آن در ایران ملتزم هستند. مثلاً اینکه بخشی از این ظلم ها وتبعیضها به زنان توسط دین اعمال می شود بنابراین یا اصل دین را منبع ستم می دانند و یا خوانش ها و تفسیرهایی از آن را منبع و منشأ ستم علیه زنان می دانند. فمینیسم در ایران بیشتر در نقد دین عمل می کند و در عین نقد دین به دنبال خوانش های جدیدتر و مدرن تر از دین است. در واقع دستور کار فیمینست ها در ایران گفتگو با دین است. در این گفتگو صرفنظر از نقد کلی یا خوانشی آنها، بخش هایی از دین پر رنگتر است مثلاً بخش مهمی از بحث فمینیست های ایرانی معطوف به فقه است، فقهی که در قانون ما هم متجلی شده است. همچنین آنها با فاصله اندکی بخشی از پروژه خود را نقد دین در رویکرد کلامی آن می دانند.
فمینیسم در ایران تفاوتهایی با فمینیسم در غرب دارد. فمینیسم ایرانی بیشتر جهت گیری فرهنگی دارد. تاریخ فراز و فرودهای فمینیسم در غرب با تحولات اقتصادی پیوند می خورد یعنی هرگاه که تحولات اقتصادی فرصتی را برای زنان ایجاد کردند، جنبش های فمینیستی افول پیدا می کنند و هر وقت که قوانین اقتصادی فضا را بر زنان تنگ می کنند، جنبش های فمینیستی قدرتمند می شوند. به تعبیر دیگر جنبش فمینیستی ماهیت چپ دارد و اقتصاد برای آنها مهم است در حالی که به دلایل زیادی فمینیسم در ایران بیشتر درونمایه فرهنگی دارد؛ به طوری که گاهی وقتها ضرب المثل ها، بازنمایی ها و مواضع رسانه ای افراد درباره زنان حساسیت برانگیز است، در حالی که زندگی اقتصادی زنان حساسیت برانگیز نیست. مثلاً اگر یک فیلسوف، آیت الله یا یک استاد دانشگاه درباره زنان جمله وهن آمیزی بیان کند، در کشور ما بسیار حساسیت بر انگیز است اما در غرب مادامی که وضعیت اقتصادی زنان قابل قبول باشد، از کنار این جمله می گذرند.
چه عواملی در رواج فمینیسم در ایران مؤثر بوده است؟
هر جنبشی که در جامعه وارد می شود در بافت و تحولات اجتماعی مثل مدرنیته، تغییر نحوه معیشت، رسانه-ای شدن زندگی و ... می آید. یعنی تمام چیزهایی که در حال حاضر دلایل مدرن شدن ما را تبیین می کند، علت فمینیست شدن بخشی از جامعه را هم تبیین می کند. ما به همان دلیل که مدرن شدیم، فمنیست و لیبرال شدیم. شاید اینها وجوهی از یک واقعیت هستند که اسامی مختلف دارند. یک وقت حقوق زنان، موضوع قرار می گیرد و به فمینیسم می رسیم و بک وقت هم حقوق موضوع می شود و لیبرالیسم مورد توجه قرار می گیرد. در واقع همه اینها به هم پیوسته است و باعث می شود که بعضی فکر کنند که در جامعه مردم به سمت فمینیست شدن می روند ولی در واقع فمنیست تر شدن و مدرن تر شدن در جامعه، توأم هستند. ولی ممکن است در جوامع غربی اساساً منطق دیگری حاکم باشد.
چه راهکارهایی برای حل تعارض یا تقابل میان آثار مدرنیته (صنعتی شدن، رشد تکنولوژی، توسعه شهرنشینی و ...) و سنت در مسئله فمینیسم پیشنهاد می‌دهید؟
تصویری که شما ارایه می دهید اینست که ما در کشور خود دو فضای سنتی و مدرن داریم که بعضی از ارزش های سنتی و بعضی از ارزش های مدرن را دارد که با تعارض آنها، فمینیسم متولد می شود و سؤال شما اینست که چگونه این تعارضات برطرف می شود؟ ولی واقعیت اینست که اصلاً کسی وجود ندارد که توانایی ارائه راه کار و مدیریت این موضوع را داشته باشد. وقتی شما راجع به مفاهیم کلان صحبت می کنید، نمی توانید راهکار را تعیین کنید! اگر هم راهکاری داده شود، سؤال اینست که چه کسی می خواهد آن را اجرا کند؟ در واقع، این اتمسفری است که ما در آن در حال زندگی هستیم و اینگونه نیست که همه چیز در این اتمسفر در دست ما باشد!!
 در واقع تقابل سنت و مدرن یک تقابل تحلیلی است یعنی فرد برای فهمیدن و شناخت خود، از خود برش سنتی و مدرن ارائه می دهد ولی سنتی و مدرن بودن او درهم تنیده است. همانطور که در مقیاس فرد، هر فردی این تعارضات را طوری حل می کند، جامعه هم به روشی این تعارضات را حل می کند. البته مدیریت جامعه نباید با بی تفاوتی اجازه دهد که تعارضات، برای جامعه مشکل ایجاد کنند.
می توان طوری مدیریت کرد که هم ارزشهای سنتی و هم ارزشهای مدرن پایدار مانده و کار به فمینیسم نکشد.
در واقع این سؤال را باید اینطور مطرح کرد؛ چگونه می توان جامعه را طوری مدیریت کرد که زن ایرانی در عین اینکه ارزش ها وآرمانهای سنتی قابل قبول خود را دارد، توان زندگی در دنیای مدرن را هم داشته باشد و با هیچ تابلوی فمینیستی مسیرش عوض نشود؟
اگر جایگاه زنان در ایران جایگاه درستی باشد، کسی شعارهای فمینیستی را نخواهد شنید مثلاً اگر کسی درجامعه، خلاف اخلاق وعفت عمومی صحبت کند، اولین کسانی که با او مقابله خواهند کرد، خود زنان هستند. زنان جامعه ما زنان عفیفی هستند و اصولاً زنها نسیت به مردها به اخلاقیات پایدارتر هستند. اگر می-خواهیم با فمینیسم مبارزه کنیم باید جایگاه زنان در جامعه را اصلاح کنیم. اگر جایگاه زنان در جامعه اصلاح شد آن وقت اگر یک فمینیست در جامعه حرف فمینیستی ایراد کند، باید خیلی انرژی مصرف کرده و هزینه کند و شما می توانید با یک انرژی کمتری رفتار و موقعیت آن را خنثی کنید.
 به نظر می رسد که جامعه ما به راهبردهای از پایین به بالا احتیاج دارد. مدرنیسم و فمینیسم با هم پیوند دارند و به جان ارزش ها و سنتها از جمله خانواده افتاده اند. واقعیت اینست که بعضی از سنت های ما نتوانسته اند اغنا کننده باشند و شعارهای مدرنیته جذابیت، عینیت و اغناکنندگی بیشتری داشته است.
چه کنیم که سنت برای جامعه هدف اغنا کننده باشد؟
یکی از چیزهایی که سنت را در موضوع زنان اغناکننده می کند، پویایی سنت است. سنت به معنای ایستا بودن و غیر منعطف بودن نیست. در حال حاضر زندگی تغییر کرده است و ما فرد پنجاه سال پیش نیستیم یعنی پنجاه سال پیش نگاه انسانها به خدا، هستی، دین و تکنولوژی و جهان با الآن فرق دارد. فرد در 50 سال پیش عالم را طور دیگری می دید و ما الان طور دیگری می بینیم.
به نظر می رسد که راهکار اساسی اینست که ما گونه ای از معیشت را در جامعه خود پیاده کنیم که اصلاً فمینیسم گوشی برای شنیده شدن نداشته باشد. وقتی می پرسیم که راهکار علیه فمینیسم چیست یعنی ده تا کتاب نوشته شود تا با تبلیغات فمینیست ها مقابله شود. اینها خوب است ولی وقتی یک جوان ایرانی به یکی از کشورهای همسایه ایران که تا 10 سال پیش خرابه بوده است، می رود و می بیند که آنها چقدر پیشرفت کرده اند و ما اندرخم یک کوچه مانده ایم، هر چقدر شعار سنت و ارزش ها داده شود، به جایی نخواهیم رسید.
در برابر فمینیسم، بهترین راهکار اینست که زن ایرانی احساس کند که معیشت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی او در درون یک فرهنگ اسلامی و ایرانی او را ارضا می کند. در حال حاضر نظام ما در حال تولید انبوه فمینیست هست. مثلاٌ با افزایش تحصیل کردگان زن، این انتظار در آنها و خانواده هایشان پدید می آید که باید برای او شغل فراهم باشد ولی با عدم یافتن شغل، معترض و ضد ساختار و در نهایت هم ممکن است به سمت فمینیسم کشیده شوند.
چه راهکارهایی عملی برای افزایش جایگاه زنان در فرهنگ ایرانی یا اصلاح ذهنیت بی عدالتی در آنان پیشنهاد می دهید؟
در مورد اینکه ما چه کار باید کنیم؟، اول باید پرسید که منظور از «ما» کیست؟ شما فکر می کنید که ما یک «ما»ی یکدست داریم. در حالی که همانطور که فمینیسم یکدست نداریم «ما»ی یکدست هم نداریم. فرض کنید که به فرض محال ده راهکار برای مبارزه با فمینیسم داده شود. حال سؤال اینست که مگر نباید یک "ما"یی باشد که این راهکارها را انجام دهد؟
در حال حاضر در دولت و حاکمیت درباره مسائل زنان قرائتهای متنوع، نگاه و سلیقه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، فلسفی و... وجود دارد. واقعیت اینست که لازمه سؤال شما اینست که اساساً فرض شود یک «ما»یی وجود دارد و این ما قدرت دارد و می‌تواند مدیریت کند و از آن طرف فمینیسم هم مثل یک تکه موم در دست این «ما» است که می تواند آن را شکل دهد. در حالی که این «ما» وجود ندارد. در حال حاضر در بسیاری از مسائل فرهنگی جامعه ما، قدرت دولت به اندازه یکی از بازیگران جزء این میدان است. مثلاً صدا و سیما در بحث اطلاعرسانی به مردم جایگاه دهم یا یازدهم را دارد چون نفوذ ماهواره و اینترنت در مردم بالاست. بارها شده است بسیاری از افراد که خبری را از تلویزیون می شنوند باز هم تماس می گیرند و می-پرسند که شما که در دانشگاه هستید، این آدمی که در جلوی دانشگاه شما کشته شده است، همانی است که تلویزیون می گوید؟؟؟! در واقع شما تنها بازیگر این عرصه و میدان نیستید و وقتی شما نمی خواهید این‌ میدان را درک کنید، چگونه می توانید با فمینیسم مبارزه کنید؟ باید درک درستی از میدان اجتماعی ایجاد شود. در حال حاضر در مورد فمینیسم هم تصور درستی نداریم. همین الآن فمینیست ها دنبال این هستند که چگونه می توانند با افکار خود، اقتدار اسلام در ایران را به چالش کشیده و یا از دید مثبت، چگونه با افکار بلند فمینیستی خود جایگاه زنان در ایران را توسعه دهند؟ همه افکار فمینیست ها هم سیاه نیست!
در پهنه اجتماعی با نیروهایی مواجه هستیم که به نحوه دیالکتیکی بر هم تأثیر می گذارند این دیالیتیک، گاهی به معنای هم افزایی و گاهی به معنی تضاد و خنثی‌سازی است. اول باید فهمید که ما در این میدان تنها نیستیم. بخشهایی از شکست‌های ما به خاطر کمکاری یا ناکارآمدی ما نیست بلکه به خاطر پشتکار و تلاش رقیب است. فمینیست ها بر مسئله فردیت زنان، عدم تعلق زنان و رهایی و آزادی آنان هر چند به غلط می پردازند که همان شعارهای مدرنیته یعنی گفتمان مادر است. فردی که در نقد یا نفی فمینیسم صحبت می کند، در واقع خلاف گفتمان مسلط که گفتمان مدرنیته است، صحبت می کند. در حالی که ما و حتی رهبران ما بخش‌هایی از این گفتمان را پذیرفته اند. پس فمینیسم برای مبارزه با ما به زور و امکانات فراوانی نیاز ندارد.
 اگر می‌بینیم در بسیاری از عرصه ها و به خصوص مسائل فرهنگی ناموفق هستیم به خاطر این نیست که راهکار نداریم در عین حال که اساساً این «ما»ی ما خیلی «ما»ی پر رنگی نیست. در حال حاضر نظرات روحانیت در بحث زنان بسیار متفاوت است. کتابی در قدیم در حوزه به اسم «عقایدالامامیه» نوشته مرحوم مظفر خوانده می شد که در مورد عقاید اساسی شیعه بود. در طول تاریخ «عقایدالامامیه»های بسیاری نوشته اند؛ اگر این‌ها در کنار هم گذاشته شود، از تفاوت آنها وحشت خواهیم کرد. یعنی اگر کتابی در مورد این عقاید متفاوت نوشته شود، آن وقت معلوم می شود که هر مرجع تقلید با مرجع تقلید دیگر چقدر متفاوت می نویسد. البته اینگونه نیست که هیچ حرف منسجمی نداریم ولی گاهی وقت ها در مدیریت فرهنگی، یک «ما»ی بزرگی را در نظر می گیریم و از آن طرف دشمنان را هم خیلی یکدست تصور می کنیم. مثلاً فکر می کنیم که فمینیسم یک واقعیت یکدست است، در صورتی که بعضی از کسانی که شما می‌گویید فمینیست هستند، دقیقاً در بحث زنان مثل شما فکر می‌کنند یا حتی بعضی از اندیشه های خود را از علمای شما گرفته اند! این موضوع، هم کار شما را سخت می کند و هم راحت! مبارزه با کلیت فمینیسم سخت است چون با چیزی مبارزه می کنید که وجود خارجی ندارد اما مبارزه با کره مرکزی آن راحت است به شرطی که تصویر درستی از آن داشته باشید. یعنی مشخص باشد که با فمینیستی که به تقابل حقوق زنان و مردان یا بی اهمیتی خانواده می اندیشد، درگیر هستیم.
برای برطرف کردن محدودیت های نادرست و غیر ضروری که در جامعه ایرانی بر زن تحمیل شده است، چه راهکاری دارید؟
 بعضی وقت ها در مسائل فرهنگی نباید کاری کرد چون هر کاری شود، در واقع کار را بدتر و خراب‌تر می‌کند. در بحث زنان یکی از مشکلات جدی در جامعه ما اینست که حاکمیت، دولت و حوزه های علمیه گاهی وقت ها با ورود خود، کار را خراب می کنند. یکی از محدودیت هایی که در جامعه هست اینست که در برابر هر تغییر یا تنوعی حساسیت های بی مورد داریم. بخشی از راهکار اینست که امور مردم را به خود مردم واگذار کنیم. مثلاً امور خانواده را به خانواده واگذار کنیم و این را درک کنیم که خانواده ها نسبت به حیات اجتماعی و هویت خود به شدت حساس هستند. یعنی ارزشهای خانواده های ایرانی برای آنها مهم است. مثلاً دختر خود را دست هر کسی نمی دهند، نگران هستند که فرزندان معناد نشده و اقتصاد، تحصیلات و ازدواج خوبی داشته باشند. یکی از راهکارها این ست که در این حوزه ها نباید فضولی کرد و باید به خانواده ها اجازه داده شود، کار خود را انجام دهند. اگر پدر نتواند از اعتیاد فرزند خود جلوگیری کند، دولت هم نخواهد توانست.
 در واقع یک سری محدودیت ها از نگاه حداکثری به دولت و ورود آن به همه حوزه ها ایجاد می شود. باید به فضایی رسید که مردم احساس نکنند که حکومت راجع به دین، فرهنگ و ناموس آنها تصمیم می‌گیرد. متأسفانه تصور اینست که خیلی از کارهایی که می کنیم، مرّ اسلام است. بخشی از جاهایی که در حال حاضر روحانیت ورود می‌کنند، اساساً لزومی ندارد. مثلاً می گویند زن نمی تواند وزیر یا رئیس جمهور باشد؛ اینکه گفته شود اسلام اجازه نداده است تا زن وزیر یا رئیس جمهور شود، درست نیست ولی اینکه این کار مصلحت نیست، حرف دیگری است! چون مصلحت، حرف دین نیست!
همانطور که گفته شد، ماهیت فمینیسم در ایران فرهنگی و سیاسی است و باید واقعاً این موضوع فهمیده شود. آنقدر که رئیس جمهور نشدن زنها برای ما مسئله درست کرده است، خیلی از واقعیتهای اجتماعی زنان برای ما مسئله درست نکرده است. نباید بی جهت برای خود مسئله درست کنیم! خیلی از جاهایی که درگیر آن هستیم، اساساً درگیری های بی جهت است.
سؤال بعدی در مورد وظیفه نهادهای آموزشی و حوزه ها علمیه و دانشگاه هاست. در این مورد نظر شما چیست؟
 وقتی که گفته می شود که نباید خیلی ورود شود، بسیاری از افراد از این حرف برداشت اشتباه می‌کنند. فکر می‌کنند که دولت در بحث زنان باید دست روی دست گذاشته و کاری نکند! اساساً دخالت دولتها، حوزه و دانشگاه در امر فرهنگ، ارزش و اخلاق باید با واسطه، حمایتی و حداقلی باشد. حوزه علمیه اساساً باید مروج باشد؛ امام رضا (ع) می فرمایند: «محاسن کلام ما را به مردم بگویید که اگر مردم محاسن ما را بدانند به ما جذب می شوند.»
یعنی نباید نگران‌ کفر مردم بود، اگر اسلام ناب درست بیان شود، مردم به اسلام جذب می‌شوند. اسلام ناب اسلامی است که دغدغه مردم و فقرا را داشته باشد و اخلاق‌مدار باشد. چنین اسلامی را به هر کسی عرضه کنید جذب می شود. مگر پیغمبر چه کار می کرد؟؟ شخصی از پیامبر پول خواست! ایشان فرمودند: من پولی ندارم. آن شخص عصبانی شد و پیامبر را هل داد و پیامبر به مردم گفتند: مردم! من پول ندارم شما اگر پول دارید به این آقا کمک کنید، بعد آن شخص شرمنده بزرگواری پیامبر شد و گفت: «اشهد انک رسول الله ». متأسفانه روحانیت بعد از انقلاب از موضع حاکمیت با مردم صحبت می کند و می گوید چرا نیروی انتظامی مداخله نمی کند؟ مخاطب روحانیت نباید نیروی انتظامی باشد. آنها باید بالای منبر رفته و از موضع پدرانه و دلسوزانه با مردم صحبت کند! در حال حاضر چند امام جمعه از این موضع با مردم حرف می زنند؟ اگر حواس ما جمع باشد، فمینیسم مسئله جامعه ما نیست و اگر حواس ما جمع نباشد، فمینیسم مسئله جامعه ما خواهد بود.
خلاصه راهکارها:
1- حاکمیت برای زنان طوری برنامه‌ریزی و رفتار کند تا آنها احساس کنند جایگاه‌شان در جامعه رعایت می‌شود. در این صورت خود زنان با فمنیسم مقابله می‌کنند.
2- حاکمیت باید در جامعه اسلامی فضایی ایجاد نماید که زن ایرانی احساس کند فرهنگ اسلامی- ایرانی، نیازهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی او را پاسخ‌گو است.
3- به دلیل وجود قرائت‌های گوناگون در مورد فمنیسم و جایگاه زنان، حوزه و دانشگاه با همکاری مسئولان فرهنگی کشور، تعریف جامعی برای فمینیسم ارائه دهند.
4- حاکمیت براساس تعریف جامع، فمنیست ها را دسته بندی نموده و با دسته ای که معتقد به تعارض حقوق زن و مرد و مبارزه با نهاد خانواده هستند، برخورد دقیق کند.
5- حاکمیت و حوزه علمیه در مسئله زنان باید از تولید مباحث حساس خودداری نموده و در این مسئله با ظرافت و دقت بیشتری برخورد و رفتار نماید.
6- دولت در موضوعات فرهنگی و اجتماعی مثل فمنیسم نباید از موضع قدرت نفوذ کند بلکه باید نقش واسطه‌گری و حامی را برای حل مشکل توسط خود مردم ایفا نماید.
7- حوزه علمیه به موضوعاتی که از درجه اهمیت بالایی برخوردار نبوده اما هزینه زیاد تولید میکند مانند بحث وزیر شدن زنان یا ریاست جمهوری زن خودداری کند تا موجبات حساسیت زنان جامعه را فراهم نکند.
8- فمینیسم ایرانی تفاوتهایی با فمینیسم در غرب دارد. فمینیسم ایرانی بیشتر جهت گیری دینی فرهنگی دارد. لذا حوزه علمیه باید فضایی برای تعامل و گفتگو با زنان و به طور خاص طرفداران فمنیسم باز نماید تا خواسته‌های آنها را شنیده و در صدد پاسخگویی و مفاهمه باشد.

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)