چاپ کردن این صفحه

ایجاد گفتمان خانواده محوری برای مقابله با گفتمان فمینیسمی

سلسله گفتگو های کارشناسی با موضوع فیمینیسم و واگرایی جنسیتی در ایران

نگاه ابزاری به اسلام و تعلقات معناییِ زنان ایرانی، از متعارف‌ترین حربه‌هایی است که فعالان فمینیستی در سالیان اخیر با بهره‌گیری از آنها به تغییرات هویتی زنان دل بسته و تا حدی موفق شده‌اند. ترویج و گسترش این جریان در کشور می‌تواند خطرهایی را در آینده کشور ایجاد کند که مهم‌ترین آن، سیاسی‌شدن جریان فمینیسم در ایران است که ضررهای جبران‌ناپذیری به فرهنگ دینی کشور وارد خواهد کرد.

ازهمین‌رو موسسه فرهنگی مطالعاتی صراط مبین مصاحبه‌ای را با دکتر ابراهیم فیاض جامعه‌شناس و عضو هیئت‌علمی دانشگاه تهران انجام داده تا نظرات کارشناسی ایشان را جویا شده و در اختیار خوانندگان محترم قرار دهد.

 شاخصه‌ها و مؤلفه‌های فمینیسم در ایران چیست؟ و عوامل رواج آن را چه می‌دانید؟
ابتدا باید ماجرای فمینیسم را در غرب بررسی کرد. پسامدرنیسم ابعاد مختلفی دارد که در بعد جنسی به شکل فمینیسم ظاهر می شود. پسامدرنیسم به اعتراف خود غربیها از انقلاب ایران شروع شد. انقلاب ایران در سال 1979 میلادی رخ داد؛ در دهه 80 میلادی با این سؤال که آیا غرب مرجع جهان هست یا خیر، مسئله شروع می شود و در دهه 90 مخصوصاً با حمله امریکا به عراق، وارد دوره پست مدرن می شویم. فمینیسم هم مانند خود پست مدرنیسم یک مکتب فرانسوی است. آنگلوساکسونها جهانی شدن را قبول داستند اما پست مدرنیسم و فمینیسم برای فرانسوی هاست. بنابراین فمینیسم برای آمریکایی ها و آنگلوساکسونها نیست. صورت کامل فمینیسم، همجنسگرایی است که این هم بیشتر در فرانسه است. یونسکو در سند 2030 همین را می گوید یعنی این سند عملاً برای یک نوع همجنسگرایی نوشته شده است. فمینیسم در مقابل فلسفه کانت است که سوژه محور بود و سوژه آن هم مرد سفید سرمایه دار یا لرد است و بقیه مردم در مقابل او اُبژه هستند. فمینیسم این را نقد می کند و زن سفید یا سیاه را هم سوژه می داند. در فمینیسم زن سیاه پوست و سفید پوست، اول و دوم و مرد سیاه پوست و سفید پوست به ترتیب سوم و چهارم هستند یعنی کاملاً برعکس فلسفه کانت است. همین الآن ترامپ در حال مبارزه با این تفکر است.
عوامل رواج فمینیسم در ایران چیست؟
فارغ از بحث فمینیسم، ایران دارای بحران جنسی است. بحران جنسی ایران به سوفیسمی که در ایران وجود داشته و با مارکسیسم مخلوط شده است، برمی گردد. یعنی اندیشه های سوفیستی که در ایران بود با نگاه های مارکسیستی مانند آنچه که در حزب توده وجود داشت، ترکیب شد و بعد از انقلاب در قالب چپ اسلامی که مظهر آن میرحسین موسوی بود متجلی شد و بدین ترتیب مسئله جنسی تضعیف شد. در واقع رهبانیت جنسی رواج پیدا کرد که در وهله اول مردها در فشار افتادند و بعد زنها درگیر شدند. فمینیسمی که در ایران داریم یک فمینیسم واقعی نیست. در ایران، زنان مشکل جنسی دارند و در رابطه جنسی ارضا نمی شوند چون فرهنگ ما طوری نبوده است که ارضا شوند. زنانی هم که روشنفکر می شوند درگیر فمینیسم می شوند! در حال حاضر به خاطر بعد اقتصادی، ازدواج کم شده است. متأسفانه یک سیستم سرمایه داری بی نظمی و وحشی در ایران هست به طوری که پولها در دست یک عده جمع شده و بانکها رباخواری با سود 30 درصد می کنند.
 با مشکل جنسی که برای زنان در ایران وجود دارد، ایدئولوژی یعضی از آنها فمینیسم شده است وگرنه فمینیسم واقعی در ایران وجود ندارد. زنان می گویند که می خواهیم مشکل جنسی خود را حل کنیم! جالب است که مردان هم با آنها همکاری می کنند که این پدیده برعکس همه دنیاست. مثلاً پسران در دانشگاه تهران دنبال رابطه جنسی هستند به همین دلیل با فمینیستها همکاری می کنند و ادای دخترها را در می آورند. در دراز مدت احتمال اینکه دچار همجنس بازی شویم، خیلی بالاست. امروزه این آسیب ها در نخبگان سینما و ورزش بسیار زیاد شده که بسیار خطرناک است.
در چند دهه اخیر بحث جنسی در ایران ضعیف شده است و جای آن عشق را آورده ایم که این عشق در فمینیسم بیان شده و در حال رشد است. فمینیسم مبنای خود را روی عشق می گذارد و عمل جنسی را کنار می گذارد. با این روش خودبخود همجنس بازی اوج می گیرد که در آن عشق و عاطفه در اولویت اول است. همین عشق اگر در مردان آورده شود، تبدیل به همجنس بازی می شود که آثار آن هم در جامعه ما شروع شده است.
چه راهکارهایی برای حل تعارض یا تقابل میان آثار مدرنیته (صنعتی شدن، رشد تکنولوژی، توسعه شهرنشینی و ...) و سنت در مسئله فمینیسم پیشنهاد می‌دهید؟
اولین راهکار، خانواده محور بودن است. قوام خانواده روی مرد است. نری که با قدرت جنسی به دنبال ماده می رود و می خواهد در مقابل به دست آوردن لذت جنسی، به او عشق هم هدیه کند؛ یعنی شرط عشق، سکس و پاسخ به غریزه جنسی است. بنابراین برای تقویت خانواده باید به شدت غریزه جنسی را فعال کنیم. این موضوع در سیاستگذاری اسلام هم هست. پیامبر(ص) می فرماید: النکاح سنتی یا النکاح فطرتی. همچنین در احادیث داریم: « مِن أخلاقِ الأنبياءِ صلَّى اللّه ُ علَيهِم حُبُّ النِّساءِ » مبنای اسلام تقویت غریزه و ساختار جنسی جامعه است. در اسلام عشق بدون روابط جنسی وجود ندارد که این موضوع در فمینیسم و همجنس بازی در حال به وجود آمدن است. اگر دنبال گسترش خانواده هستیم باید به مرد قوام دهیم چرا که این کار به معنای فعال نگه داشتن غریزه جنسی در جامعه است. چیزی که در سیاستگذاری باید به آن توجه شود اینست که زنان نیز از رابطه جنسی به شدت لذت برند و رابطه جنسی فقط به خاطر مردان نباشد. در این حوزه شدیداً به آموزش نیاز داریم. همین که زنان از رابطه جنسی لذت برند در دام فمینیسم نمی افتند و خانواده قوام پیدا می کند. در اسلام آموزش جنسی در خانواده به شدت مطرح است. پیغمبر(ص) در شب عروسی امام علی(ع) و فاطمه(س)، 25 دستور جنسی به امام علی(ع) می دهند. ایشان در اول صبح وقتی که هوا هنوز روشن نشده بود در لای پای آنها می-ایستند و از آنها سؤال می کنند که همدیگر را چگونه یافتید؟ علی(ع) می فرماید «نعم الاول طاعه الله». یعنی بهترین کمک برای طاعت خدا. حضرت زهرا(س) نیز می فرماید: شوهر خوبی است. یعنی پیامبر (ص) خودشان مسائل جنسی را آموزش داده و خودشان هم می آیند تا از نتیجه سؤال کنند! این حکمت نبوی است.
 در حال حاضر فمینیسم را در ایران رواج داده ایم و حق طلاق هم متأسفانه به زن داده شده و طلاق در حال اوج گرفتن است و خانواده ها در حال از هم پاشیده شدن هستند. هر چه که فمینیسم جلوتر آمد، خانواده ها بیشتر از هم پاشید. امروزه نه فقط در قشر غربزده، بلکه در قشر روحانیت و خانواده های مذهبی هم طلاق افزایش یافته است و آنهایی هم که یک مدت جلو رفته اند، دارند بر می گردند و طلاق می گیرند. قوام خانواده به قوام مرد است و باید آیه «الرجال قوامون علی النساء» را جدی گرفت. خداوند هیچوقت مساوی بودن زن و مرد را قبول ندارد. ریشه فمینیسم به سوسیالیسم باز می گردد که این در فرانسه حاکم است. سوسیالیسم، جامعه را جای خانواده می گذارد و در نتیجه خانواده را تضعیف می کند. کاری که چپهای اسلامی به آن معتقدند و متأسفانه جمهوری اسلامی از این سیاست پیروی کرده و آن را ادامه داده است. غریزه جنسی به شدت در سوسیالیسم تضعیف شده و خودبخود جای آن را عشق گرفته است. در ابتدای انقلاب هم این عمل انجام شد و عشق مطرح شد. بحثهای باند شجریان از همین قبیل است که غریزه جنسی را از بین بردند. به اینجا رسید که مادر در خانواده بر پدر مسلط شد و از عهده بچه های خود هم برنیامد و آنها را در خیابان رها کرد. در واقع فرزندسالاری که شایع شده است به خاطر فمینیسم است. در نتیجه از بین رفتن قوام مردانگی، اعتیاد در خیلی از موارد جای آن را گرفت که بعد از آن هم همجنس بازی است. اگر قوام خانواده بازنگردد، در آینده خودکشی های زیادی خواهیم داشت. این روند در حال حاضر شروع شده است. مرد می آید، بچه و زن خود را می کشد و بعد هم خود را می کشد. بنابراین باید قوام مرد و مسئله جنسی را برگردانیم و از سوسیالیسم و مارکسیسم دور شویم.
چه راهکارهای برای افزایش جایگاه زنان در فرهنگ‌های ایرانی و اصلاح ذهنیت بی‌عدالتی در زنان ایرانی ارائه می‌دهید؟
متأسفانه زن در جای خود واقع نشده است. در حال حاضر، مرد را کنار گذاشته و زن را وسط آورده ایم. زن در حال درآمدزایی است و در خانه هم باید آشپزی و بچه داری کند ولی شوهر فقط باید کار کند. زن در محیط کار مورد سوء استفاده جنسی واقع شده است. در تبلیغات می نویسند منشی زن با روابط عمومی بالا می خواهند که این به همان معنای جذابیت جنسی شدید اوست. متأسفانه خیلی از زنها شب در حالت مست به خانه برمی گردند یعنی در پارتی شرکت خصوصی مشروب خورده است و رابطه جنسی با او برقرار کرده اند. راهکار این معضل بازگشت به قوام خانوده است. قوام خانواده هم به مردانگی آن است.
راهکار عملیاتی چیست؟
بحث استخدام و اشتغالزایی است که در حال حاضر خبری از آن نیست. باید مرد شغل داشته باشد تا قدرت اقتصادی پیدا کند. در این شرایط است که او به خواستگاری می رود. اگر قدرت اقتصادی مرد و زن تفاوت نکند، خانواده از هم پاشیده می شود. مرد هم دیگر دنبال رابطه جنسی آزاد می رود که همان فحشاء است. آمریکایی ها در این حوزه خیلی فیلم ساخته اند. در این فیلمها زن با اینکه پولدار است به مرد التماس می کند که با او رابطه داشته باشد. متأسفانه در دانشگاه های ما بعضی از دخترها از اساتید می-خواهند که به پسرها گفته شود با او رابطه جنسی داشته باشند و آن را قطع نکنند. خود آمریکایی ها در کتب خود می گویند که از وقتی که قدرت اقتصادی زنان اوج گرفت، خانواده ها بیشتر از هم پاشیده شده-اند. چون همانطور که عاطفه زن به شدت بالاست، نفرت او هم به شدت بالاست. در واقع زن سریعاً تصمیم می گیرد که جدا شود ولی پشیمان می شود. نتیجه آن همین می شود که آمار طلاق به شدت بالا می رود.
با چه راهکارهایی می‌توان محدودیت‌های نادرست و غیرضروری زنان در جامعه ایرانی را برطرف کرد؟ مثل ممنوعیتی که برای حضور زنان در ورزشگاه ها وجود دارد.
این هم به موضوع خانواده بازمی گردد. مثلاً خانواده ها به طور دسته جمعی به سینما می روند و همینطور خانواده ها می توانند در ورزشگاه حضور پیدا کنند. حال اگر دخترهای مجرد در اجتماع 100 هزار نفری ورزشگاه حضور پیدا کنند، چطور می توان گفت که هیچ اتفاق بدی نمی افتد؟ حتی اگر در ورزشگاه از هم جدا نشسته باشند، نیروی انتظامی چقدر می تواند از وقوع اتفاقات بد جلوگیری کند؟ متأسفانه جوانانی که در آنجا هستند، ناسزاهای بدی به هم می گویند و اگر زنان در این وسط وارد شوند و مثلاً در بازی پرسپولیس و استقلال قصه برخورد زنان به وجود آید و یا تجاوزها و تحرکات جنسی رخ دهد، آن وقت نمی توان کاری کرد! البته اگر این کار به صورت خانواده محور باشد، حرف دیگری است.

وظیفه نهادهای آموزشی به‌ویژه حوزه علمیه و دانشگاه‌ها در حل این آسیب را چه می‌دانید؟
باید بحث علمی ایجاد کرد. حوزه علمیه کار علمی مناسبی انجام نمی دهد. متأسفانه آقایی فتوا می دهد که ارث بین زن و مرد مساوی است با اینکه در قرآن گفته است که مساوی نیست برای اینکه قدرت اقتصادی مرد بالا رود. اسلام خانواده محور است و زن محور یا مردمحور نیست. در اسلام اصالت و مبنا با خانواده است و سیستم اقتصادی هم طوری طراحی می شود که خانواده محوری باشد. متأسفانه در جامعه ما مردمحوری یا غریزه جنسی محوری وجود دارد. ما خانواده محوری می خواهیم، در غیر این صورت صنعت فحشاء تقویت می شود و روابط جنسی آزاد و اعتیاد اوج می گیرد. چون در روابط جنسی آزاد و کوتاه مدت، عاطفه وجود ندارد؛ در نتیجه مواد مخدر جای عاطفه را پر می کند و بعد هم خودکشی و دیگرکشی به شدت اوج می گیرد. برای جلوگیری از این کار، باید خانواده را برگرداند. نکته مهم اینست که مبنای فقه حوزه های علمیه، خانواده نیست که این موضوع باید مورد توجه قرار گیرد. حتی در باب نماز و فقه طهارت این کار باید انجام شود. حتی در امر به معروف و نهی از منکر باید مبنای ما خانواده باشد. ما نه اصالت فرد و نه اصالت جامعه را قبول نداریم و باید اصالت فرهنگ مبنای ما باشد. متأسفانه در فقه و کلام ما اصالت فرهنگ مطرح نشده است. فرهنگ از کنار خانواده بسط پیدا کرده و قوی می شود. باید به خانواده برگردیم در غیر این صورت یا اصالت فردی و لیبرال می شویم یا سوسیالیست و اصالت جامعه ای. امام(ره) هم به این موضوع در صحبتهای خود اشاره کرده اند.
در حال حاضر فرهنگ در جامعه به شدت بحرانی است. مشخص نیست که چه کسی باید به دنبال این موضوع باشد؟ حتی ساختار زیر نظر ولایت فقیه دنبال این موضوع نیست. دفتر آن، سازمان تبلیغات و حتی قوه قضائیه که رئیس آن توسط رهبری منصوب می شود، خانواده محور و فرهنگ محور نیست! در حال حاضر بزرگترین فسادها در قوه قضائیه رخ می دهد و در دادگاه ها ظلم بیداد می کند. متأسفانه بعضی از قاضی ها با روابطی که در قوه قضائیه دارند، وکیل می شوند! یا مثلاً کسی از یک مجرم شکایت می کند ولی وکیل مجرم هم می رود از او شکایت می کند. این دو شکایت با هم تقاطع می کنند و کسی که حق با اوست باید مدتها دوندگی کند.
 با این روند هر چقدر پیشرفته تر شویم، خانواده ها بیشتر از هم می پاشند و روابط جنسی آزاد بیشتر خواهد شد و صنعت فحشا و تجارت انسان زیاد خواهد شد. در حال حاضر آمریکا علیه ما اعلام جرم کرده است. فقط موردی مثل کشته شدن ستایش در ورامین و پاکدشت در رسانه ها مطرح می شود ولی از تجارت فحشا که از افغانستان به طرف ورامین می آید سخنی گفته نمی شود. الآن ورامین و پاکدشت، ترمینال تجارت انسان است که از آنجا کل تهران و کرج در حال تغذیه است. همچنین ترمینال مواد مخدر هم در رباط کریم است.
حاکمیت و رسانه در قبال حل این آسیب اجتماعی چه وظایفی دارند؟
اگر فیلمهای آمریکایی را نگاه کنید، خیلی خانواده محور هستند. ولی تفسیری که آمریکا از خانواده کرده است، خانواده پلکانی هست. یعنی زن طلاق می گیرد و بعد ازدواج مجدد می کند. آنها فرهنگ فرزندخواندگی را در سینمای خود مطرح می کنند تا مشکل فرزندخواندگی را حل کنند. همچنین با قدرت اقتصادی که زنها پیدا کرده اند مرتب مرد خود را عوض می کنند و یک زن از 6 شوهر به صورت پشت سر هم بچه دارد و بیشتر زنان هستند که خواستگار مردان شده اند. مردان هم می بینند که اگر مورد توجه زن واقع شوند، پول زیادی به دست خواهند آورد. باید فکر کرد که چطور موضوع خانواده در سینما مطرح شود؟ خصوصاً با فمینیسمی که الآن رواج یافته و زنها، قوی و مردها، ضعیف شده اند! الآن مردها شده اند زن و زنها شده اند مرد! و به یکباره زنها سوژه شده اند. در فلسفه کانت مردها سوژه بودند و حال زنها سوژه شده اند. زنان خودمحوری شدیدی دارند و وقتی وسط می آیند، جنایتهای شدیدی مرتکب می شوند. ملکه ویکتوریای انگلیس و کاترین روسیه نمونه های آن هستند.
متأسفانه جمهوری اسلامی به راحتی سند 2030 را قبول می کند که یک سند به شدت همجنسگرایانه و فمینیستی است. رسانه ها باید بررسی کنند که تفسیر ما از خانواده ایرانی چیست؟ اساساً سرزمین ایران خانواده محور بوده و حتی خانه محور بوده است. هیئاتی که به صورت خانوادگی در خانه ها غذا می دادند در حال تضعیف هستند و الآن می گویند غذا در میدان توزیع شود. خود جمهوری اسلامی با تضعیف خانواده، در حال از بین بردن هیئات است. می گویند همه در میدان با هم بدون هویت سینه زنی کنند تا هیئت بزرگ باشد. مانند کارهایی که مارکسیستها در شوروی می کردند. با این روند هیئتها هم در چند سال آینده از هم خواهند پاشید. فرم سینمایی ما در حال حاضر به شدت فمینیستی است و زنهای پرخاشگر با روابط جنسی متعدد در آن فعالیت دارند. اینها قشرهای مرجع هستند که متأسفانه تلویزیون هم آنها را در مراسمات مختلف دعوت کرده و مطرح می کند.
اگر نکته ای باقی مانده است، در خدمت شما هستیم.
ما همه چیز را وارونه فهمیده ایم. جمهوری اسلامی برای اینکه محبوبیت پیدا کند، بدتر از غربیها وارد موضوع می شود. صداوسیما در حال حاضر مهمترین انحراف تاریخ ماست، انحرافی که هرگز دانشگاه هم نداشته است. چون احساس بی شحصیتی می کند و بدون اعتماد به نفس است. فیلمها و سریالهای تلویزیون فاجعه است و فمینیسم به وسیله خود آن در حال گسترش است و سینما و شبکه های مجازی هم مکمل آن هستند.

خلاصه راهکارها
1- مسئولان و برنامه‌ریزان فرهنگی اجتماعی کشور باید تمام سیاستها و رویکردهای خود را براساس مبانی اسلامی به خانواده محوری سوق دهند.
2- حوزه علمیه باید طوری نظام فقهی و آموزشی خود را طراحی کند که موضوع خانواده مورد توجه قرار گیرد تا فقه خانواده محور تولید شود.
3- در مسئله ورود زنان به ورزشگاه ها، اگر به صورت خانواده محور عمل شود و زنان و دختران همراه خانواده در ورزشگاه حضور پیدا کنند، کم‌کم فرهنگ سازی می‌شود و بهانه از دست فمنیسمها گرفته می‌شود.
4- در حال حاضر کشورهایی مانند آمریکا روی به خانواده محوری آورده اند ولی تفسیر خود را از خانواده ملاک عمل قرار می دهند. سرزمین ایران از زمانهای دور خانواده محور بوده است که باید این هویت بازیابی شود. رسانه ها باید در مورد تفسیر ما از خانواده ایرانی بیشتر به تولید محتوا پرداخته و آن را ترویج کنند.
5- رسانه‌ها به طور ویژه رسانه ملی باید الگوهای بین المللی از کشورهای مختلف را که به سمت خانواده محوری سوق پیدا کرده‌اند را تبلیغ نماید و براساس هویت ایرانی و اسلامی در خصوص خانواده‌محوری اقدام به تولید برنامه کند.
6- رسانه ملی باید از اساتید و شخصیتهای دارای اندیشه که شناخت درستی از فمنیسم دارند، استفاده کند تا در برنامه‌های خود ناخواسته زبان فمنیسمها نشود.

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)