مقدمه
همانطور که در حوزههای مختلف علوم انسانی، عمده مطالب دانشگاهی ترجمان مباحث مطرحشده در غرب است و روشنفکران ما معمولاً توزیعکننده آن هستند، واژه «قومیت» نیز در ایران اقتباسی و وارداتی است. این واژه در غرب، معمولاً به مردمان کشورهای دیگری که در اثر مهاجرت، پناهندگی، کوچ اجباری، جنگ و... در یک کشور دیگر سکنی میگزیند، اطلاق میشود. مثلاً الجزایریهای ساکن فرانسه، پاکستانیهای ساکن فرانسه، چینیهای ساکن مالزی، اسپانیاییهای ساکن کانادا و... . درحالیکه در ایران حضور مردم در کنار یکدیگر طی یک فرایند و پروسه زمانی طولانی و بدون هیچگونه اجبار و یا لشکرکشی، جنگ و... صورت گرفته است قرنها حضور مسالمتآمیز و تشکیل «مای جمعی» ایرانی ثمره تلاش یکایک مردم این سرزمین است. حس همدردی و تعاون در شرایط سخت تاریخی و نیز حس نشاط و شادمانی پنجره روشنی را بهسوی یکپارچگی ایران بافرهنگ و تمدن چندین هزار ساله میگشاید که مثالزدنی است.
بررسی اسناد و شواهد تاریخی نشان میدهد که در دو قرن اخیر، در اثر تحرکات و شیطنتهای قدرتهای استعمارگر، مناطقی از کشور عزیز ایران جداشدهاند که علیرغم گذشت زمان، مردمان خارج از جغرافیای سیاسی فعلی ایران، همچنان اصالتهای فرهنگی خود را حفظ کرده و در پاسداشت آن تلاش میکنند.
1- به نظر شما شاخصهها و مؤلفههای همگرایی کداماند؟
- مردم ایران دارای تمدن کهن و چند هزارسالهای هستند و در طول تاریخ با تمسک به چند مؤلفه اصلی، همگرایی خود را حفظ کردهاند. دین یکی از مؤلفههای مهم این همگرایی تاریخی بوده است. تا قبل از ظهور اسلام، پیروی از سایر ادیان ازجمله زرتشت در بین مردم ایران رواج داشت و بعد از ورود و پذیرش اسلام از سوی مردم، دین اسلام بهعنوان یکی از مؤلفههای اصلی همگرایی و هویت ایرانیان شناخته میشود که تاکنون نیز تداوم و استمرار یافته است.
- زبان ملی (فارسی) یکی دیگر از مؤلفههای همگرایی تاریخی و هویت ایرانیان است. تاریخ مشترک، میراث فرهنگی، جغرافیایی، هنر و معماری از دیگر مؤلفههای این همگرایی تاریخی در ایران است.
- همچنین آیین و اعیاد مذهبی، مراسم و اعیاد ملی، رواداری، تعاون و همکاری و حس سرنوشت مشترک از دیگر مؤلفههای شاخصِ تداوم همگرایی مردم ایران در طول تاریخ است.
2- به نظر شما این مؤلفههای همگرایی برای عینیت یابی در جامعه بر چه مبنایی باید مستقر باشد؟
- عینیت یافتن مؤلفههای همگرایی در جامعه نیازمند بکارگیری مدیریت کارآمد، تدبیر و سیاستهای بهروز و در عین حال، پیشگیری از آسیبها و شناخت چالشهای درونی و بیرونی است؛ چراکه اغیار و بیگانگان در مقام دشمنان همبستگی مردمان هر کشور، برای دستیابی و دستدرازی به منابع و منافع اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و نظامی، در اولین قدم به ایجاد تفرقه و اختلاف در بین مردم، نخبگان و مسئولان اقدام میکنند. پس همبستگی دغدغه اصلی مسؤولین هر کشور در طول تاریخ بوده است. کشورِ همبسته کمتر در اثر تهاجمات دشمن و عوامل داخلی آنها، دچار آسیب میشود. بنابراین مسئولان و مردم باید برای افزایش همبستگی و همگرایی تلاشی مضاعف کنند. گُهر گرانبهای همبستگی، شرط لازم برای پیشرفت و تعالی کشور در عرصههای مختلف است و مسئولان باید از این دُر قیمتی محافظت و برای ثبات و تداوم آن برنامهریزی کنند. کشور عزیز ایران تاکنون با تکیهبر این عنصر (همگرایی) در سطح جهان موفقیتهای بیبدیلی کسب کرده است. حفاظت از آن و استمرار موفقیتها نیازمند انسجام و همبستگی بیشتری خواهد بود. این گُل (همگرایی) نیاز دارد در تمام روز و شبِ سال آبیاری، مراقبت و آفاتزدایی شود. سهلانگاری و غفلت از همبستگی، بلای خانمانسوزی است که کیان کشور را با بحران مواجه میکند. شرط اصلی حفظ و تداومِ همبستگی، حضور و رضایت آحاد مردم و پاسداشت مؤلفههای همگرایی از سوی آنان است. مردم به عنوان مهمترین سرمایه اجتماعی، باید در ابعاد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و تاریخی احساس همدلی، همکاری و رضایت کنند.
اتخاذ سیاستها و اجرای برنامههایی که به رضایت عمومی نیفزاید و موجب ایجاد تبعیض، بیعدالتی و ظلم شود، همبستگی ملی را با چالش جدی مواجه میکند. باید دانست که همبستگی و همگرایی امری دستوری نیست که همگی مردم با یک فرمان از آن پیروی کنند، بلکه امری ذهنی، عقلی، عاطفی و تدریجی است که در فرایندی طولانی شکل میگیرد. همچنین باید توجه داشت در برخی مواقع ممکن است تبعیض به معنای واقعی وجود نداشته باشد، ولی بخشی از مردم «احساس تبعیض» کنند. این «احساس تبعیض»، بلای همگرایی است.
3- چه عواملی باعث افزایش همگرایی در جامعه خصوصاً در بین اقوام میشود؟ راهکارها شما چیست؟
برای ایجاد رضایت در جامعه خصوصاً در بین برخی اقوام که در حوزه مذهب، «احساس تبعیض» میکنند، راهکارهای ذیل پیشنهاد میشود:
- مؤلفههای همگرایی با دقت، ظرافت و جامعیت تعریف عملیاتی شوند و افراد جامعه بهطور شفاف از آن مؤلفههای تعریف یکسان داشته باشند. همچنین این مؤلفهها به شکل گسترده از سوی نخبگان، مراکز فرهنگی، سازمانهای مردمنهاد تبلیغ و تشریح شوند.
-لازم است رسانهها، نهادهای آموزشی، نهاد اجرایی، نهاد تقنینی، قضایی و نهادهای دینی پاسداری از مؤلفههای همگرایی را بهعنوان یک اصل ثابت و مستمر در برنامههای خود گنجانیده باشند و تحت هیچ شرایطی به آن آسیب نزنند. تشکیل مراکز مردمنهاد و حاکمیتی برای رصد و پایش تغییر و تحولات در حوزه هویت و همبستگی ملی و انتشار اخبار و هشدار دهی به موقع به مسئولان و افکار عمومی اقدامی ضروری است. مشکل عمده در اکثر عرصههای کشور و از جمله در این حوزه، نبود نظارت کافی، دقیق، منسجم و فارغ از جهتگیری و هیاهوی سیاسی است. متأسفانه مباحث مربوط به هویت و همبستگی ملی چون در حوزه عمومی قرار دارد، مدافعی جدی و پا به کار ندارد.
- سیاست و برنامههای اعمالی در کشور باید شامل همه مناطق و همه قشرها شود. اجرای برنامههای عمومی در کل کشور تفاوتهای منطقهای و محلی را از بین میبرد. برنامه سلامت و هدفمندی یارانهها که بهطور یکسان در کل کشور اجراشده است، ضمن افزایش رضایتمندی و بالا بردن اعتماد اجتماعی، دلبستگی ملی را افزایش داده و تبعیض و تفاوتها را کمرنگ کرده است. بدینسان، اجرای هر طرحی در کشور باید برای تأمین منافع آحاد مردم و نه قشر یا استانی خاص باشد.
- در اجرای سیاستها و برنامههای انسجامبخش باید مراقب صدای بلند برخی نخبگان، گروهها، نهادها، و... بود که با غوغا سالاری و قلب حقایق درصدد کسب امتیازات اضافی برای خود هستند. از این رو، نباید اجازه داد که تفسیرهای جانبدارانه، ناقص و غیردقیق از برخی اصول قانون اساسی و قوانین مصوب در کشور باب شود. مثلاً در اصل 15 قانون اساسی آمده است که از خط و زبان فارسی باید حمایت جدی شود، ولی برخی نخبگان، جریانها و گروههای قومگرا قسمت اصلی متن را نادیده میگیرند و صرفاً بحث تدریس زبان و ادبیات محلی را برجسته میکنند. باید توجه داشت که اصل 15، تکلیفی برای دولت، از باب تدریس زبان و ادبیات محلی ایجاد نکرده است.
هرچند دولت از این بخش اصل 15 حمایت و آن را عملیاتی کرده است. اما صدای رسانههای مغرض و معاند، قومگرایان داخلی و برخی نخبگان چنان بلند است که انگار دولت ظلم مضاعفی علیه زبان محلی انجام داده است. این البته امری بدیهی است و همه کارشناسان نیز اذعان دارند که باید از فرهنگ بومی حمایت کرد چراکه فرهنگ ملی از آن تغذیه میکند و زبان فارسی با الهام گرفتن از زبانها و گویشهای محلی بالندهتر خواهد شد، ولی این حمایت نباید باعث شود که زبان ملی مهجور و دچار آسیب و آفت شود. مشروح مذاکرات نمایندگان تدوین قانون اساسی درباره اصل 15 موجود است. پیشنهاد میشود مطالعه آن موردتوجه قرار گیرد تا ملاحظه شود هدف و نظر آنها از تدوین این اصل چه بوده است.
-همگرایی و انسجام ملی مشروط به رعایت دو نکته اساسی است: دولت پاسخگو ـ شهروند مسئول.
این دو نکته اساسی نباید مورد غفلت قرار گیرد. عدم تعادل بین این دو نکته، تراز و همگرایی را نامتعادل میسازد. باید هرکدام وظایف و مسؤولیتهای خود را بهدرستی انجام دهند و هیچکدام حق ندارند مسؤولیت خود را بر گردن دیگران بیندازند.
- مدیران اجرایی باید از سیاستها و برنامههای کشور در حوزه همگرایی مطلع بوده و توجیه شوند تا از اعمال سلیقه در انجام کارها جلوگیری شود. اطلاع از سیاستها و برنامهها باید بهطور مرتب روزآمد شود و مدیران اجرایی نسبت به آن توجیه شوند. این کار باید بهطور منظم و نوبهای تداوم یابد. تولید و پخش انیمیشنهایی در رسانه ملی و فضای مجازی با محتوای تقویت همگرایی ملی میتواند در دستور کار باشد.
- حمایت و تقدیر از نخبگان، مدیران، نویسندگان، هنرمندان و افرادی که با نوشتن کتاب، مقاله، تولید فیلم، مدیریت کارآمد و غیره، در تقویت انسجام اجتماعی نقش داشتهاند در دستور کار مسؤولین ذیربط قرار بگیرد. همگرایی و همبستگی باید به کالای موردنیاز روزانه مردم و مسئولان تبدیل شود.
- استفاده انبوه از نمادهایی که حاوی و مقوم همبستگی ملی هستند، مثل پرچم ایران و سرود ملی در برنامههای درسی، رسانه ملی، روزنامهها و غیره تشویق شود.
همچنین برخورد مناسب با اخلالگرانِ در همگرایی و انسجام ملی در سطح کشور، خصوصاً در مناطق قومی، مذهبی نیز باید در دستور کار قرار گیرد، چرا که تشویق و تنبیه دو بال اجرای دقیق یک برنامه هستند.
خلاصه راهکارها:
1-حاکمیت می بایست جامعه با تدبیر، به کارگیری سیاست های به روز، پیشگیری از آسیب ها و چالش های درونی و بیرونی به همگرایی درجامعه عینیت بخشد.
2-حاکمیت باید به منظور حفظ تداوم همبستگی احساس همدلی، همکاری و رضایت را در مردم به عنوان مهم ترین سرمایه های اجتماعی در ابعاد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و تاریخی ایجاد نماید.
3-حاکمیت باید از اتخذ سیاست ها و اجرای برنامه هایی که به رضایت عمومی نیفزایدو موجب ایجاد تبعیض، بی عدالتی و ظلم شود جلوگیری نماید چون همبستگی ملی را با پالش جدی مواجه خواهد کرد.
4-باید مؤلفه های همگرایی به شکل گسترده از سوی نخبگان، مراکز فرهنگ، سازمان های مردم نهاد تبلیغ و تشریح شوند.
5-لازم است رسانهها، نهادهای آموزشی، نهاد اجرایی، نهاد تقنینی، قضایی و نهادهای دینی پاسداری از مؤلفههای همگرایی را بهعنوان یک اصل ثابت و مستمر در برنامههای خود گنجانیده باشند و تحت هیچ شرایطی به آن آسیب نزنند.
6-تشکیل مراکز مردمنهاد و حاکمیتی برای رصد و پایش تغییر و تحولات در حوزه هویت و همبستگی ملی و انتشار اخبار و هشدار دهی به موقع به مسئولان و افکار عمومی اقدامی ضروری است
7-حاکمیت باید نظارت کافی، دقیق ، منسجم و فارغ از جهت گیری و هیاهوی سایسی اموری که در این حوزه صورت می گیرد داشته باشد.
8-سیاست و برنامههای اعمالی در کشور باید شامل همه مناطق و همه قشرها شود چون اجرای برنامههای عمومی در کل کشور تفاوتهای منطقهای و محلی را از بین میبرد. اجرای هر طرحی در کشور باید برای تأمین منافع آحاد مردم و نه قشر یا استانی خاص باشد.
9-دولت در اجرای سیاست ها و برنامه های انسجام بخش به سبب تفسیرهای جانب دارانه، ناقص و غیر دقیق از برخی اصول قانون اساسی و قوانین مصوب در کشور باید با غوغاسالاری برخی نخبگان ، گروه ها، نهادها و... مقابله نماید.
10-تولید و پخش انیمیشن در رسانه ملی و فضای مجازی با محتوای تقویت همگرایی ملی باید در دستور کار رسانه ملی و فضای مجازی باشد.
11-مدیران اجرایی باید از سیاستها و برنامههای کشور در حوزه همگرایی مطلع بوده و توجیه شوند تا از اعمال سلیقه در انجام کارها جلوگیری شود.
12-حمایت و تقدیر از نخبگان، مدیران، نویسندگان، هنرمندان و افرادی که با نوشتن کتاب، مقاله، تولید فیلم، مدیریت کارآمد و غیره، در تقویت انسجام اجتماعی نقش داشتهاند در دستور کار مسؤولین ذیربط قرار بگیرد. همگرایی و همبستگی باید به کالای موردنیاز روزانه مردم و مسئولان تبدیل شود.
13-استفاده انبوه از نمادهایی که حاوی و مقوم همبستگی ملی هستند، مثل پرچم ایران و سرود ملی در برنامههای درسی، رسانه ملی، روزنامهها و غیره تشویق شود.
14-قوه قضائیه باید با اخلال گران در همگرایی و انسجام ملی در سطح کشور خصوصا در مناطق قومی و مذهبی برخورد مناسب داشته باشد.