چاپ کردن این صفحه

اتخاذ سیاست «وحدت در کثرت» در برابر سیاست «یکسان سازی»

سلسله گفتگو های کارشناسی با موضوع واگرایی قومی- مذهبی

از مهم‌ترین دغدغه‌های مسئولان امنیتی و سیاسی کشور از زمان شکل‌گیری دولت مدرن در ایران تا به امروز، حفظ یکپارچگی سرزمینی ایران بوده است. درواقع، رویکردهای اتخاذشده در دولت مدرن در دوره‌های مختلف، تفاوت‌های مذهبی، اختلافات قومی در مناطق مختلف کشور، هم‌جواری اقوام با قوم مشترک در آن‌سوی مرزها، تحولات منطقه‌ای و تحرکات روزافزون دشمنان به‌منظور تفرقه‌افکنی در داخل کشور از عواملی است که توجه و بررسی تقویت انسجام ملی و همگرایی در بین اقلیت‌های قومی و دینی در ایران را دوچندان می‌کند. بی‌توجهی به مطالبات و فرهنگ قومیت‌ها سبب به‌وجودآمدن احساس تبعیض، محدودیت، حس شهروند درجه‌دو بودن و ... شده که این خود سبب ایجاد گسل‌های قومیتی و دینی در کشور شده و خطر گریز از مرکز اقوام را در طولانی‌مدت به ‌همراه دارد. شایسته است که با آینده نگری و مدیریت راهبردی، خطر گریز را حل و ثبات را در جامعه حاکم ساخت.
پس از بررسی های صورت گرفته و شناسایی گره اصلی در این حوزه تلاش می‌شود تا در این پژوهش به این سؤال که «چگونه می‌توان احساس تبعیض و بی‌توجهی به اقوام را رفع، و فرصت‌های برابر برای آنان ایجاد کرد؟» پاسخ داده شود.
ازهمین‌رو موسسه فرهنگی مطالعاتی صراط مبین مصاحبه‌ای را با جناب آقای دکتر رسول داداشی‌آذر، پژوهشگر و استاد دانشگاه انجام داده تا نظرات کارشناسی ایشان را جویا شده و در اختیار خوانندگان محترم قرار دهد.

شاخصه ها و مؤلفه هایی همگرایی را بیان نموده و بفرمایید چگونه می توان هم هویت قومی را حفظ کرد و هم هم گرایی اقوام را تقویت نمود؟
برای شناخت شاخصه ها و مولفه های همگرایی، شناخت و تاکید برهویت ملی ضروری است. هویت ملی، نقش بسزایی در کاهش تعارضات موجود در هویت های گروهی و قومی دارد. زیرا آنها را ذیل چتر یک هویت بالاتر و فراگیرتری یعنی هویت ملی، همگرا و متحد می سازد. انسجام و اتحاد و همگرایی زمانی محقق می شود که عناصر هویت ملی از عناصر مشترک هویت های قومی جامعه اقتباس گردد. اگر عناصر هویت ملی، مجموعه ای از عناصر مشترک هویتهای قومی نباشد و از آنها اقتباس نگردد این عناصر(عناصر هویت ملی) برای هویت های قومی، مانوس و خوانا نخواهد بود و نتیجه آن کاهش احساس تعهد و تعلق قومیت ها به هویت ملی خواهد شد. بنابراین، یکی از مهم ترین راهکارهای تقویت هویت ملی به منظور همگرایی و در عین حال، حفظ هویتهای قومی، اتخاذ سیاستی است که از آن به سیاست «وحدت در کثرت» یاد می شود. این سیاست در برابر سیاست «یکسان سازی» است که عمدتا در رژیمهای خودکامه و استبدادی پیگیری می شود.
بنابراین، همگرایی پیوندی دیرپا و ناگسستنی با هویت ملی دارد و اگر قرار است از مولفه ها و شاخصه های همگرایی سخنی گفته شود، ارتباطات موثقی با ابعاد هویت ملی دارد. ابعادی همچون: اجتماعی، تاریخی، جغرافیایی، سیاسی، دینی، فرهنگی و ادبی. بعد اجتماعی ناظر بر احساس تعلق، خاطرات مشترک و تعهد و دلبستگی افراد جامعه به اجتماع ملی خود است. بعد تاریخی بر رخدادها، سرگذشتها، شخصیت ها و و وقایع تاریخی تاکید دارد و بعد جغرافیایی، بر قلمرو سرزمینی که ما از آن به ایران یاد می کنیم تعلق دارد. بعد سیاسی هویت ملی و به تبع آن، همگرایی، شامل وابستگی و تعلق به نظام سیاسی، ارزش‌های مشروعیت بخش و مقبولیت آفرین، و در مجموع، شامل واحد سیاسی و دولت ملی است. بعد دینی همگرایی و هویت، تعلق به مشترکات مذهبی، آیین ها و شعایر آن است. ابعاد فرهنگی همگرایی و هویت، بر سنت ها، اسطوره ها، هنر، زبان، ادبیات، معماری و نمادها و مصنوعات فرهنگی دارد.
در مجموع، می توان گفت که به همان اندازه بر هویت ملی تاکید شود به شرطی که مولفه های هویت ملی را از هویت های قومی اخذ و اقتباس کرده باشیم، به نوعی بر حفظ هویت های قومی تاکید شده و به همان اندازه بر همگرایی همت گمارده شده است. احترام به مولفه ها و شاخص های هویت قومی از قبیل پایبندی به هویت قومی، احساس تعلق و تعهد نسبت به سرزمین، تاریخ، زبان، ادبیات و میراث فرهنگی، مفاخر و قهرمانان قومی، احترام به هویت ملی و تلاشی است در جهت تحقق همگرایی.
به نظر شما سیاست‌های قومیتی حاکمیت در تقویت هم گرایی اقوام به ویژه در رفع احساس تبعیض در میان اقوام، باید بر چه مبنایی استوار باشد؟ شما چه برنامه ها و راهکاری را پیشنهاد می دهید.
اتخاذ رسمی «سیاست وحدت در کثرت» مهمترین و بهترین راهکار نیل به همگرایی است. و این مهم از طریق مبنای عمل قرار دادن ایرانیت و اسلامیت صورت می گیرد. برای پرداختن به این سوال ابتدا تصویر و شمای کلی از سیاست قومی کنونی جمهوری اسلامی ضروری است. بایستی اذعان کرد که تا کنون در جمهوری اسلامی هیچ سیاست و راهبرد مدون و پایدار که بتواند تمامی ارگانهای ذیربط را مکلف به انجام روند مشخص و کانالیزه شده نماید ایجاد نگردیده است. تمام اتفاقات و تصمیمات اتخاذ شده در این حوزه از ظن سلایق حاکم بر نهادها و ارگانها بوده است.
راهکارهای پیشنهادی:
•تدوین سیاست و راهبرد واحد حاکمیتی یکسان و تسری آن در تمام ارکان حاکمیتی مرتبط با مسئله قومیت و لحاظ مکانیزم های ضمانتی اجرای دقیق آن در این ارگان ها
•ایجاد انعطاف لازم در مفاد مرتبط با اقوام در قانون اساسی با هدف برآورده سازی مسائل روز و نوپدید اقوام
بایستی حاکمیت و ارکان تصمیم ساز آن به این مهم واقف شود که شرایط کنونی با شرایط اوایل انقلاب که قانون اساسی در حوزه اقوام براساس مقتضای آن روز تدوین گردیده بسیار متفاوت می باشد. هم فهم و ادراک اقوام از حقوق شهروندی خودشان بسیار عمیق تر شده است و هم اینکه مکانیزم های تفهمی در عرصه جهانی مانند سازمان های بین المللی، روند جهانی شدن، فضای مجازی موجب گردیده که هم سرعت اطلاع رسانی افزایش پیدا کند و هم اینکه در سریع ترین زمان ممکن خوانش واحد از رویکردهای سلبی و ایجابی میان اقوام داخل و خارج و نهادهای دولتی و غیر دولتی بین المللی ایجاد گردد. بنابراین توقف در انقباض قوانین تدوین شده مربوط به مسئله های نه چندان مدرن گذشته که متاثر از فضای آن روز انقلاب اسلامی بوده نمی تواند فراگرد کنونی مدیریت اقوام را تسهیل نماید. بنابراین ایجاد انبساط نگرشی و عملی در قوانین مربوط به اقوام متناسب با شرایط و مسائل کنونی جوامع قومی نشانه بلوغ و ظرفیت بالای اسناد بالادستی خواهد بود.
•توزیع متوازن مناصب قدرت در سطوح محلی و ملی
نظر به اینکه این امر با موانع عدیده ای مواجه خواهد شد مستلزم فراهم ساختن زیرسازی این ساختار نوین است. برای عبور از این بن بست ضرورت دارد که در نوک راهبردهای تئوریک از نیروهای توانمند که از ظرفیت های تئوریک و انطباق سازی ضرورت های روز نظام جمهوری اسلامی را در نزد گروههای مرجع تبیین نمایند.
•رصد پیش دستانه مطالبات اقوام و بررسی همه جانبه آن ها با هدف رقیق سازی و اجرا آن ها قبل از اینکه جریان های سیاسی از آن به عنوان برگ برنده رقابت های انتخاباتی استفاده نمایند.
• پرهیز از موازی کاری ارگان های مرتبط با مسئله قومی و قناعت سازمانی به وظایف ذاتی در این خصوص.
چه عواملی باعث ایجاد رضایت از حاکمیت در اقوام می شود؟ راهکارهای شما چه می باشد؟
برابر نظرسنجی صورت گرفته در سال 1393 دربارة رضایت اقوام در ابعاد رضایت فردی، رضایت اجتماعی و رضایت سیاسی و همچنین نظرسنجی سال 1395 دربارة رضایتمندی اقوام از عملکرد دولت، نتایج حاصله، نمایی نسبتاً مناسب را ارائه داده است.
در بعد رضایت فردی در اقوام، معدل 11 گویه مورد توجه در رضایت فردی نشان می دهد که اقوام ایرانی حدود 80% از رضایت نسبی  برخوردار می باشد.
در بعد رضایت اجتماعی در اقوام، معدل 8 گویه نشان می دهد که در رضایت اجتماعی، اقوام ایرانی بیش از 71% رضایت نسبی دارند.
در بعد رضایت سیاسی در اقوام، بیش از 66% اقوام در معدل 13 گویة مورد نظر در رضایت سیاسی، اعلام رضایت نسبی داشته اند.
در نظر سنجی مربوط به رضایت اقوام از عملکرد دولت، 12 گویه مورد ارزیابی قرار گرفت که بیشترین رضایتمندی شامل گویه های ذیل است:
•احترام دولت به اقوام:  77% رضایت نسبی
•احساس امنیت: 80% رضایت نسبی
•وضعیت امنیت: 88% رضایت نسبی
•موفقیت عملکرد دولت یازدهم: 56% رضایت نسبی
کمترین رضایت نسبی نیز شامل دو گویه کاهش فاصلة فقیر و غنی با 34% رضایت نسبی و تلاش دولت برای رفع بیکاری با 36% رضایت نسبی بوده است.
مجموعه این نظر سنجی حکایت از آن دارد که اقوام ایرانی در اکثر مولفه ها از رضایت نسبی برخوردار بوده و بیشتر نارضایتی آنها در همان مولفه ها و گویه هایی است که مشمول عمومیت مردم ایران می شود و آن، گویه های اقتصادی بویژه اشتغال و معیشت است.
بنابراین می توان به اتکاء این نظر سنجی و دیگر پژوهشهای صورت گرفته، افزایش رضایتمندی اقوام را در توسعه متوازن در مناطق قومی جست و جو کرد.
نقش سازمان های مردم نهاد و انجمن های مدنی در خصوص چالش واگرایی اقوام چیست؟ چه راهکارهایی برای برنامه های مرتبط با این سازمان ها و انجمن ها در خصوص اقوام دارید؟
سازمانهای مردم نهاد و مدنی هم در ایجاد همگرایی و هم در ایجاد واگرایی می توانند نقش آفرینی کنند. مهمترین نقش این سازمانها را می توان در موارد ذیل جست و جو کرد:
•شناسایی مساله ها و اولویت بندی آنها؛
•ایفای نقش واسط بین مردم و دولت؛
•آگاهی بخشی به جامعه از طریق آموزش؛
•مدیریت درونگرای احساسات برانگیخته قومی در مواقع خاص؛
•انتقال حساسیتهای قومی به مراکز دولتی و رسانه ها از طریق آگاهی بخشی؛
•مدنیت بخشی به تحرکات کور و تخریبی مناطق قومی؛
•تقویت هویت های قومی متناسب با هویت ملی از طریق آگاهی بخشی؛
•رصد و پایش تحولات هویتی با هدف حفظ هویت قومی در درون هویت ملی و چلوگیری از حذف و یا نادیده انگاریهای هویتی؛
•نقش آفرینی در سیاستگذاریهای هویتی؛
•برجسته سازی مساله های مهم؛
•پرهیزدهی جامعه و نخبگان از جابجا سازی اولویتها، مساله ها و مطالبات قومی.
چه نسبتی میان فرهنگ دینی و رفع بی توجهی به اقوام قابل ترسیم است؟ چگونه می توان از ظرفیت مذهب و دین در خصوص حل آسیب بهره برد؟
پرهیزدهی متون اسلامی اعم از قرآن و احادیث و سنن رسول(ص) و ائمه(ع) از تفاخر قومی، برتری جویی، ناسیونالیسم افراطی، نژادپرستی و نظایر آن از یک سو، تنازعات قومیتی را تعدیل می بخشد و از سویی دیگر؛ تاکیدات مکرر قرآن و سنت بر تفاوتهای قومی و نژادی و احترام به یکدیگر موجب بستن در سیاست یکسان سازی های قومی و هویتی می شود. اسلام با برسمیت شناختن تفاوتهای فرهنگی بر محور مدارا و ملاک قرار دادن تقوای الهی در برتری ها، و تاکید بر وجود و حضور نژادها و اقوام مختلف در حد «لتعارفوا»، خود را بعنوان دین «امضایی» معرفی می کند. یعنی هرآنچه مربوط به سنن و فرهنگ اقوام و نژادها ست اگر مسیر رشد و تعالی بشر را مسدود نسازد و سد سبیل الله نگردد مورد تایید بوده و بر آن امضاء اسلام نهاده می شود. بنابراین، فرهنگ دینی، هم راه را بر کسانی می بندد که از طریق استبداد بدنبال یکسان سازی های قومی و هویتی هستند و از سویی دیگر، بر مدار تقوا، با کسانیکه بدنبال برتری جویی های قومیتی هستند مقابله می کند و آن را متعلق به جاهلیت می داند؛ چه عصر جاهلی و چه تمدن جاهلی.
نقش رسانه‌ها در ایجاد هم‌گرایی و واگرایی اقوام چیست؟ و شما چه راهکارهایی برای رسانه ها در ایجاد حس برابری و حل معضل بی توجهی به اقوام پیشنهاد می دهید.
رسانه ها نقش بسزایی در عصر فراپیچیدة کنونی دارند. رسانه ها هم نقش اصلاح گرایانه دارند و هم نقش تخریبی. بخش قابل توجهی از اعتراضات قومی در سالهای اخیر به بی توجهی رسانه ها به حساسیتهای اقوام باز می گردد. رسانه ها چه در بعد رسمی و چه در سطوح غیر رسمی اش، دو وظیفة بسیار مهم دارند؛ اول؛ بالابردن آستانة تحمل اقوام و دوم؛ احترام به حساسیتها، احساسات و مطالبات اقوام.
این دو وظیفه کلیدی، زمانی محقق خواهد شد که رسانه ها تابع «سیاست وحدت در کثرت» بوده و فعالیتشان در فراگرد دو عنصر مهم منافع ملی و امنیت ملی باشد. از لحاظ راهبردهای عملیاتی، موارد ذیل پیشنهاد می گردد.
•نویسندگان و مسئولان رسانه ها مدام تحت آموزش و تذکرات و توصیه ها قرار گرفته و با تبیین رخدادها و وقایعی همچون برنامه فتیله و مقاله روزنامه ایران، حساسیتهای قومی را گوشزد نمایند.
•با درج مقالات و پخش برنامه ها و فیلمهای روشنگرانه با هدف انسجام ملی و با تاکید بر مشترکات هویتی، زمینه های همگرایی را فراهم سازند.
•بالابردن سطح آستانه تحمل اقوام، هنرمندی رسانه ها را می طلبد تا این مهم را از طریق زبان گویای هنر منتقل ساخته تا در برابر هر نکته ای، اعتراضات اقوام به بستر جامعه منتقل نگردد. بالابردن آستانه تحمل اقوام، محقق نخواهد شد مگر با توجه توامان به دو امر مهم و فدا نکردن هریک به دیگری: مطالبات اقوام و حفظ منافع ملی. رسانه ها بایستی هم، زبان گویای مطالبات ـ با سهم خواهی اشتباه نشود ـ بر حق اقوام از حاکمیت باشند، و هم، ضرورت پاسداشت منافع ملی و امنیت ملی را به مفاهمة مشترک در فرهنگ عمومی تبدیل سازند. آنجا که رسانه ها در هر یک از این دو مقوله مهم، به تنهایی توقف می کنند، آسیب زا بوده و نمی توانند خوانشی مشترک با اقوام و یا حاکمیت ایجاد کرده و در نهایت، نمی توانند در همگرایی نقش آفرینی کنند. نقطه عزیمت واگرایی اقوام نیز دقیقاً از این مرحله سرچشمه می گیرد. زمانی که رسانه ها فقط در یکی از این دو مقوله توقف پیدا کرد و مطالبات را فدای منافع و امنیت ملی کرد و یا منافع و امنیت ملی را فدای مطالبات کرد، واگرایی اقوام از هویت ملی و حکومت مرکزی شکل می گیرد. به بیانی دیگر، برجسته سازی و افزایش و تشدید مطالبات اقوام، بدون توجه به مقدورات و قدرت پاسخگویی حاکمیت سیاسی، یعنی تشدید تعارض و افزایش واگرایی. و حرکتی است به سمت ناکجاآباد مخدوش سازی منافع و امنیت ملی. و نادیده انگاری مطالبات اقوام، بی توجهی به آن و تئوریزه سازی رسانه ها برای سرکوب کردن مطالبات، حرکتی است به سمت دوگانه سازی های هویت ملی و هویت قومی، و گامی است در جهت بی اعتمادی اقوام به حاکمیت و کاهش دادن سرمایه های اجتماعی موجود در اقوام.
نقش نهادهای آموزشی و پژوهشی برای مقابله با واگرایی و ایجاد هویت ملی در میان اقوام چیست؟
مراکز آموزشی و پژوهشی، نقش بسزایی در تعمیق بخشی به فرهنگ عمومی و تبدیل آن به فرهنگ ملی دارند. نهادهای آموزشی در ساختارهای آموزشی خود چه در سطوح ابتدایی و چه در سطوح دانشگاهی و عالی، بایستی ضمن بارورسازی باورها و فرهنگ و هویت اقوام مختلف ایرانی، هویت ملی و ایرانی را برجسته سازی کرده و در نهاد دانش آموز و دانشجو نهادینه سازند. این ساختارها، با هویت بخشیدن به جوانان و توجه دادن آنها به هویتهای قومی و ملی، رویکردهایشان را نسبت به اسطوره های بیگانه و بیگانه ساز کاهش داده و بالیدن بر هویتهای اسلامی و ایرانی چه در سطح قومی و چه در سطح ملی را پرورش دهند. یکی از بزرگترین شکنندگی نسل جوان در برابر تهاجم غرب، فقدان شناخت از هویت خودی و به تبع آن، شیفتگی به هویت و فرهنگ برجسته شده بیگانه است که از دل اسطوره سازی های هالیوود، برخاسته و ایجاد همانندی می کند.
تاریخ کهن و فرهنگ و تمدن کهن ایران زمین چه در دورة قبل از اسلام و چه در دورة تمدن ساز اسلامی، بر تارک فرهنگ و تمدن بشری می درخشد ولیکن ساختارهای آموزشی و پژوهشی ما نتوانسته اند این ذخایر عظیم را فرآوری و به تناسب ذائقه امروزین عرضه نمایند. و بالعکس، صنعت پیشرفتة فرآوری فرهنگی غرب، ذخایر کم جان و کم درخشان خویش را بگونه ای هنرمندانه عرضه کرده و همگان را شیفتة خود ساخته است.
خلاصه راهکارها :
1-از مهم ترین راهکارهای تقویت هویت ملی به منظور همگرایی و در عین حال، حفظ هویتهای قومی، اتخاذ سیاست «وحدت در کثرت» است و این مهم، از طریقِ مبنای عمل قرار دادن ایرانیت و اسلامیت است.
2-برای رسیدن به سیاست وحدت در کثرت باید، احترام به مولفه ها و شاخص های هویت قومی مثل پایبندی به هویت قومی، احساس تعلق و تعهد نسبت به سرزمین، زبان، میراث فرهنگی، مفاخر و قهرمانان قومی، در جهت تحقق همگرایی محقق شود.
3-حاکمیت باید براساس شاخص‌های ذیل، برای تمامی نهادهای درگیر در این موضوع سیاست و راهبرد مدون و پایداری ترسیم و اجرا نماید:
-سیاست و راهبرد یکسانی در تمام ارکان حاکمیتی مرتبط با مسئله قومیت و لحاظ مکانیزمهای ضمانتی اجرای دقیق آن، در نهادها تدوین گردد.
-ایجاد انعطاف لازم در مفاد مرتبط با اقوام در قانون اساسی با هدف برآورده سازی مسائل روز و نوپدید اقوام
-مناصب قدرت در سطوح محلی و ملی به صورت متوازن توزیع گردد.
-رصد پیش دستانه مطالبات اقوام و بررسی همه جانبه آنها با هدف رقیقسازی و اجرای آنها قبل از اینکه جریانهای سیاسی از آن به عنوان برگ برنده رقابتهای انتخاباتی استفاده نمایند.
-از موازی کاری نهادهای مرتبط با مسئله اقوام جلوگیری شود.
4-سازمانهای مردم نهاد در ایجاد همگرایی می توانند نقش آفرینی کنند. مهمترین نقش این سازمانها را می توان در موارد ذیل جست و جو کرد:
•شناسایی مساله ها و اولویت بندی آنها؛
•ایفای نقش واسط بین مردم و دولت؛
•آگاهی بخشی به جامعه از طریق آموزش؛
•مدیریت درونگرای احساسات برانگیخته قومی در مواقع خاص؛
•انتقال حساسیتهای قومی به مراکز دولتی و رسانه ها از طریق آگاهی بخشی؛
•مدنیت بخشی به تحرکات کور و تخریبی مناطق قومی؛
•تقویت هویت های قومی متناسب با هویت ملی از طریق آگاهی بخشی؛
•رصد و پایش تحولات هویتی با هدف حفظ هویت قومی در درون هویت ملی و جلوگیری از حذف و یا نادیده انگاریهای هویتی؛
•پرهیزدهی جامعه و نخبگان از جابجا سازی اولویتها، مساله ها و مطالبات قومی
5-حوزه علمیه و مبلغان، در تبلیغات خود بر این نکته تاکید کنند که اسلام تفاوتهای قومی و نژادی را به‌رسمیت شناخته و فرهنگ دینی، راه را بر کسانی که از طریق استبداد به دنبال یکسان سازی های قومی و هویتی و همچنین برتری جویی های غیرمنطقی هستند می بندد و آن را متعلق به جاهلیت ؛ چه از نوع جاهلی و چه تمدن جاهلی می داند.
6-رسانه‌ها باید دو وظیفه بسیار مهم یعنی بالابردن آستانه تحمل اقوام و احترام به حساسیتها، احساسات و مطالبات اقوام را در تمام شئون برنامه‌ریزی و اجرایی خود راعایت کنند.
7-رسانه‌ها از لحاظ راهبردهای عملیاتی، باید موارد ذیل را رعایت کنند:
•نویسندگان و مسئولان رسانه ها مدام تحت آموزش و تذکرات و توصیه ها قرار گرفته و با تبیین رخدادهای مخربی مثل برنامه فتیله، حساسیتهای قومی را گوشزد نمایند.
•مدیران، زمینه های همگرایی را با درج مقالات و پخش برنامه ها و فیلمهای روشنگرانه با هدف انسجام ملی و با تاکید بر مشترکات هویتی، فراهم سازند.
•بالابردن سطح آستانه تحمل اقوام، از طریق زبان گویای هنرکه در برابر هر مشکلی، اعتراضات اقوام به بستر جامعه منتقل نگردد. این مهم با تاکید و تبلیغ دو امر مهم مطالبات اقوام و حفظ منافع ملی محقق می‌شود.
8-نهادهای آموزشی در ساختارهای آموزشی خود چه در سطوح ابتدایی و چه در سطوح دانشگاهی و عالی، باید ضمن بارورسازی باورها، فرهنگ و هویت اقوامِ مختلف ایرانی، باید هویت ملی و ایرانی را برجسته سازی و در نهاد دانش آموز و دانشجو نهادینه سازند.
9-نهادهای آموزشی و پژوهشی با هویت بخشیدن به جوانان و توجه دادن آنها به هویتهای قومی و ملی، رویکردهایشان را نسبت به اسطوره های بیگانه و بیگانه ساز کاهش داده و بالیدن بر هویتهای اسلامی و ایرانی، چه در سطح قومی و چه در سطح ملی را پرورش دهند.

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)