چاپ کردن این صفحه

حل مشکل تقنینی اقلیت ها، عاملی مهم در همگرایی ملی

سلسله گفتگو های کارشناسی با موضوع واگرایی قومی- مذهبی

از مهم‌ترین دغدغه‌های مسئولان امنیتی و سیاسی کشور از زمان شکل‌گیری دولت مدرن در ایران تا به امروز، حفظ یکپارچگی سرزمینی ایران بوده است. درواقع، رویکردهای اتخاذشده در دولت مدرن در دوره‌های مختلف، تفاوت‌های مذهبی، اختلافات قومی در مناطق مختلف کشور، هم‌جواری اقوام با قوم مشترک در آن‌سوی مرزها، تحولات منطقه‌ای و تحرکات روزافزون دشمنان به‌منظور تفرقه‌افکنی در داخل کشور از عواملی است که توجه و بررسی تقویت انسجام ملی و همگرایی در بین اقلیت‌های قومی و دینی در ایران را دوچندان می‌کند. بی‌توجهی به مطالبات و فرهنگ قومیت‌ها سبب به‌وجودآمدن احساس تبعیض، محدودیت، حس شهروند درجه‌دو بودن و ... شده که این خود سبب ایجاد گسل‌های قومیتی و دینی در کشور شده و خطر گریز از مرکز اقوام را در طولانی‌مدت به ‌همراه دارد. شایسته است که با آینده نگری و مدیریت راهبردی، خطر گریز را حل و ثبات را در جامعه حاکم ساخت.
پس از بررسی های صورت گرفته و شناسایی گره اصلی در این حوزه تلاش می‌شود تا در این پژوهش به این سؤال که «چگونه می‌توان احساس تبعیض و بی‌توجهی به اقوام را رفع، و فرصت‌های برابر برای آنان ایجاد کرد؟» پاسخ داده شود.
ازهمین‌رو موسسه فرهنگی مطالعاتی صراط مبین مصاحبه‌ای را با دکتر سیامک مره صدق، نماینده کلیمیان ایران در مجلس شورای اسلامی انجام داده تا نظرات کارشناسی ایشان را جویا شده و در اختیار خوانندگان محترم قرار دهد.

شاخصه ها و مؤلفه های همگرایی را بیان نموده و بفرمایید چگونه می توان هم هویت قومی را حفظ کرد و هم هم گرایی اقوام را تقویت نمود؟
کشور ایران در تاریخ هیچ وقت سابقه تک قومیتی بودن، تک دینی بودن یا تک زبانی بودن را نداشته است. همیشه فرهنگ ایران یک فرهنگ موزاییکی چند دینی، چند زبانی و چند قومی بوده است. این باعث می شود که در ایران سیاست خاورمیانه جدید جواب ندهد. شاید در کشوری مانند عراق بین اهل تسنن و تشیع عراق، تفاوت های اساسی وجود داشته باشد و امکان هم زیستی آنها با هم خیلی زیاد نبوده و با توطئه دشمن مشکلاتی ایجاد شود، منتهی موضوع ایران متفاوت است. با توجه به این چند فاکتور، تجزیه ایران یک خیال موهوم است؛ اول اینکه توان بالای استراتژیک و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، قابل کنار گذاشتن نیست و حتی دشمنان ایران، آن را به عنوان یک ابرقدرت منطقه ای قبول دارند. ثانیاً احساس ملیت در ایران پررنگ است به طوری که در جنگی مانند جنگ ایران و عراق از همه قومیت ها در آن شرکت می کنند و حتی بسیاری از اعراب ایرانی در جنگ با صدام جنگیدند. در حالی که یک طرف جنگ، عرب ها بودند و صدام ادعا داشت برعلیه آتش پرستان می جنگد. این نشان می دهد که ما در ایران اصلاً از مسئله تجزیه نباید ترسی داشته باشیم و خیلی آن را بزرگ کنیم. در مجموع، همجوشی که در فرهنگ ایرانی اتفاق افتاده، تجزیه را در ایران غیر ممکن کرده است.
چه نسبتی میان فرهنگ دینی و رفع بی توجهی به اقوام قابل ترسیم است؟ چگونه می توان از ظرفیت مذهب و دین در خصوص حل آسیب بهره برد؟
در رابطه با اقلیت های دینی، قانون اساسی تکلیف ما را تا حد زیادی معلوم کرده است. در واقع ما به عنوان ایرانیانی که از نظر دینی با اکثریت مردم ایران یک سری تفاوت هایی داریم، تکلیف مشخصی در قانون داریم و در احوال شخصی خود بر اساس ضوابط شریعت خود و بر اساس قوانین کلی کشور رفتار می کنیم. مشکلاتی در رابطه با اقلیت های دینی ایجاد شده است که ما بعد از انقلاب همواره دنبال حل این مشکلات بوده ایم. از زمان زعامت مقام معظم رهبری به خاطر دیدگاه فعال و پویای ایشان در مورد اقلیت های دینی خیلی از این مشکلات در حال حل هستند. نمونه بارز آن برابر شدن دیه اقلیت های دینی با بقیه مردم ایران و تغییر قانون در این مورد بود. البته ما هنوز مشکلاتی را هم داریم. عمده ترین مشکل فعلی ما به یکی از قوانین مدنی که مصوب زمان رضاشاه است، برمی گردد. قانون مکرر ۸۸۱ مدنی اظهار می دارد که وجود یک وارث مسلمان، ورثه غیرمسلمان را از ارث محروم می کند. یعنی اگر در یک خانواده یهودی با 8-7 عضو یکی از فرزندان تغییر دین دهد و مسلمان شود، بقیه از ارث محروم می شوند. این موضوع حتی در جهت منافع نظام هم نیست چرا که بعضاً افرادی که هیچ اعتقادی به هیچ دینی ندارند فقط برای اینکه همه ارث را تصاحب کنند، ظاهراً تغییر دین می دهند و در خارج از کشور در مصاحبه با رسانه ها می گویند برای رسیدن به حق خود در جمهوری اسلامی، اجباراً به تغییر دین روی آورده اند. مشکل دیگر آن اینست که علقه برادر و خواهری را هم در خانواده یهودیان از بین می برد. دیدارهایی با مسئولان و مراجع تقلید در این زمینه انجام شده است و فعلاً موضوع در سطح تخصصی و فقهی در حال پیگیری است. نظر برخی از علما هم اینست که می توان این قاعده فقهی را تغییر داد.
از مشکلات دیگر در رابطه با استخدام اقلیت های دینی در ارتش یا نیروی انتظامی است که قانوناً ممنوع اعلام شده است که مبتنی بر برابری و عملی برادرانه به نظر نمی رسد و باید تلاش  کنیم که این هم تغییر کند. البته در عمل شاید علاقه زیادی از طرف خیلی از افراد برای حضور در این گونه شغل ها وجود نداشته باشد، منتهی صرف وجود چنین محدودیتی در چارچوب قانون، احساس برابری کامل را به ما نمی دهد. همچنین گهگاهی از سوی برخی مسئولین رده پایین در امر ادامه تحصیل یهودیان در مقاطع عالی یا فوق‌تخصصی مقاومت دیده می‌شود یا موانعی در استخدام اقلیت‌های دینی وجود دارد. در حالیکه طبق قانون هیچ منعی در این باره وجود ندارد اما برخی مسئولان رده پایین از روی کج‌سلیقگی این کار را انجام می‌دهند. البته تمامی این مسائل در چارچوب قوانین جمهوری اسلامی قابل حل است، بنابراین به هیچ وجه کسی خارج از چارچوب کشور نمی تواند برای حل مشکلات ما نقش دلسوز را بازی کند.
اساساً مسئله اصلی ما به عنوان اقلیت دینی در ایران، مسئله اصلی بقیه مردم یعنی بحران اقتصادی و مسئله اشتغال است. این نشان می دهد که همه ما با همدیگر سرنوشت مشترکی داریم و هرموقع در ایران، کل مردم ایران شرایط خوبی داشتند این شرایط شامل ایرانیان یهودی، مسیحی و زرتشتی هم شده است. هر موقع هم جنگ و درگیری بوده است، اقلیت های دینی برای دفاع از کشور تمام توان خود را به کار گرفته اند و این نشان دهنده احساس مشترک در پاسداری از هویت ملی است.
با نگاه دقیق به وضعیت اقلیت های دینی باید گفت که درست است که یک یهودی ایرانی به زبان عبری نماز می خواند و شاید به انگلیسی هم صحبت کند منتهی زبان تفکر او فارسی است. یعنی زبانی که با آن اندیشه می کند زبان فارسی است که نشان می دهد که هویت ملی چیزی است که به هر حال قابل چشم پوشی نیست. حتی در بین ایرانیان یهودی که به کشورهایی مانند آمریکا مهاجرت کرده اند اسامی درصد بالایی از فرزندان آنها که در آمریکا به دنیا آمده اند،  ایرانی است و نوروز و چهارشنبه سوری را هر ساله برگزار می کنند. همچنین خیلی از آنها املاک و منافع اقتصادی در ایران دارند و سرمایه گذاری کرده اند و هنوز ارتباط خود را با سرزمین مادری خود قطع نکرده اند. نکته جالب عدم رویکرد مثبت ایرانیان یهودی در رابطه با تبلیغات پرحجم اسرائیل برای مهاجرت به این سرزمین است. از لحاظ تاریخی، صهیونیزم در جایی موفق بوده است که جریان های ضد یهود پر رنگ بوده است یعنی در واقع با وجود اینکه ظاهراً به نظر می آید صهیونیزم و یهودی-ستیزی دو چیز متضاد هستند، دو چیز همزاد با هم هستند. چون حرف اصلی آنها یکی است و آن هم اینست که یهودی ها با بقیه متفاوت هستند که نتیجه آن جداسازی یهودیان از دیگران است. بنابراین نتیجه تفکر صهیونیستی و تفکر ضد یهودیت، ماهیتاً یکیست. نمونه همکاری این دو جریان در هماهنگی بین مسیحیان صهیونیست و صهیونیست های یهودی دیده می شود. مسیحیان صهیونیست که قسمت عمده ای از آنها اِوانجلیکا هستند در واقع یک تفکر آخرالزمانی دارند که اعتقاد آنها اینست که همه یهودی ها باید در آرماگدون جمع شوند تا حضرت مسیح(ع) آنها را کشته و ظهور کند. بنابراین مقدمه ظهور مسیح(ع) از دیدگاه آنها جمع شدن یهودی ها در اسرائیل است. در حال حاضر تشکیلات اوانجلیکایی به اسرائیل برای کسب مهاجر کمک می کنند. این نشان می دهد که در واقع یهودی ستیزی و صهیونیزم با همدیگر برادر هستند.
بنابراین ریشه های ملی و فرهنگ مشترک ایرانی از مؤلفه های همگرایی است و در رابطه با اقلیت های دینی ارزش های مشترک ادیان توحیدی باید مد نظر باشد. به طور کلی توحید، نبوت و معاد سه اصلی هستند که در همه ادیان توحیدی وجود دارد و احساس همگرایی ملی را تقویت می کند.
نقش رسانه‌ها در ایجاد هم‌گرایی و واگرایی اقوام چیست؟ و شما چه راهکارهایی برای رسانه ها در ایجاد حس برابری و حل معضل بی توجهی به اقوام پیشنهاد می دهید.
بسیار تأسف آور است که صداوسیما گام اساسی در جهت همگرایی در رابطه با اقلیت های دینی بر نمی دارد. حتی گاهی برخی از برنامه های صداوسیما به بلندگوی تبلیغات ضدیهودی تبدیل می شود. در چند سال گذشته هیچیک از مراسمات یهودیان ایران را صداوسیما انعکاس نداده و تبریک نگفته است. موردی وجود دارد که از این هم عجیب تر است؛ ما برای سلامتی مقام معظم رهبری در جریان عمل جراحی اخیر ایشان، در یکی از کنیسه ها مراسم شکرگذاری برقرار کردیم و از صداوسیما خواستیم تا این مراسم را پوشش دهد ولی این کار را نکردند. همچنین گاهی در برخی از برنامه های صداوسیما یهودیت را با صهیونیزم مخلوط کرده و به یهودیان توهین می کنند. مثال زنده آن فیلم «شکارچی شنبه» است که با سرمایه صداوسیما ساخته شد. اتفاقاتی در آن فیلم می افتد که توهین به ارزش های یهودی است. در این فیلم یک روحانی یهودی را نشان می دهد که تورات را وسط لجن می اندازد. سؤال اینست که چنین توهینی از طرف کدام دین قابل تحمل است؟! در حالی که در هر گوشه دنیا هر توهینی به ادیان توحیدی می شود، ایرانیان اولین کسانی هستند که آن را محکوم می کنند. متأسفانه در خیلی از سریال های تلویزیونی، افرد عتقیه فروش، رباخوار و صراف یهودی هستند و یا نام آنها یعقوب، اسحاق یا موسی است که به هرحال ایجاد همگرایی نمی کند. همچنین هر گاه می خواهند در برنامه های طنز رادیویی یک نمادی را به عنوان نماد ناسالم به کار برند، از لهجه ای شبیه به لهجه یهودیان استفاده می کنند. در موردی بدتر از این، صبح های جمعه یکی از شبکه های تئوریک رادیویی ایران، برنامه ای پخش می کرد که در آن ادعا داشت که همه ادیان و مذاهب به جز تشیع نهایتاً به شیطان پرستی ختم می شود. البته کسی با بحث های دینی مخالف نیست اما این مباحث باید توسط افرادی که متخصص این فن هستند و در محافل علمی صورت گیرد. اینکه در محیط دانشگاه بحثی بر علیه یهودیت گذاشته شود و یک دانشجوی یهودی را که خیلی هم از دین یهود آگاهی ندارد، محاصره کرده و به او حمله شود، مخالف همگرایی ملی است. موضوع جالب اینست که اتفاقاً هر چه به مسئولان نظام نزدیک تر می شویم، مشکلات کمتری داریم و رفتار ارگان هایی که توسط رهبری اداره می شوند با اقلیت های دینی همواره بهترین رفتارها بوده است. مثلاً کمیته امداد و ستاد اجرایی فرمان امام(ره) همیشه برخوردی کاملاً برابر با اقلیت های دینی داشته اند. مشکلات ما معمولاً در رده های مدیرهای پایینی است که متأسفانه خیلی منطقی و عاقلانه و براساس منافع ملی به موضوع نگاه نمی کنند. البته اقدامات مثبتی هم توسط مشاور ویژه ریاست جمهوری در امور اقلیت ها انجام شد که واقعاً جای قدردانی دارد. یکی از آنها درباره یهودیان اینست که ترتیبی داده شد که کلاس های مدارس یهودی در روزهای شنبه تشکیل نشود چون به مدرسه ای که روز شنبه باز باشد، مدرسه یهودی گفته نمی شود. چون شرط اول یهودی نامیده شدن یک مدرسه، اینست که اعیاد یهودی در آن تعطیل باشد چرا که از دیدگاه شرع یهود، کارکردن در روز شنبه به جز در یک سری مشاغل خاص حرام است. مورد دیگر اینست که ارگان های دولتی در فعالیت های داخلی و سازمان های مردم نهاد جامعه کلیمی کمتر دخالت کنند و مسائل داخلی کلیمیان را به خود آنها محول کنند که خوشبختانه اخیراً تا حد زیادی اجرا شده است.
طبق قانون سازمان های مردم نهاد از دولت مستقل هستند. چه دخالتهایی منظور شماست؟
به هر حال دولت به عنوان سیاستگذار کلان حق دارد که یک فرم کلی برای فعالیتها داشته باشد منتهی اگر در جزئیات هم دخالت کند، زیبنده نخواهد بود. اساساً نگرش دنیا به این که دولت در امور اقلیت هایی دینی دخالت کند، یک نگرش مثبتی نیست و دولت باید فقط کار لجستیکی و حمایتی انجام دهد. اصلاً تجربه دنیا از آخرین باری که تشکیلاتی در مسائل کلیمی ها دخالت کرده است به زمان جنگ جهانی دوم برمی گردد که در آن تعدادی یهودی تحت پوشش حزب نازی موظف به اداره امور یهودیان بودند. خیلی مهم است که عدم دخالت در فعالیت های داخلی جوامع کلیمی، به عنوان یک ارزش محسوب شود چون اصلاً جوامع کلیمی نسبت به این دخالت ها واکنش های منفی نشان می دهند و تا به حال فردی نتوانسته با دخالت در جوامع کلیمی به هدف خود برسد.
در میان ارگان های دولتی که با جوامع اقلیت سروکار دارند حداقل در مورد جامعه کلیمی، برخوردهای وزارت اطلاعات معمولاً کارشناسی و حساب شده است چون در واقع یک بینش عمیق و شناخت نسبتاً کامل تری از جوامع اقلیت دارند.
نکته دیگری اگر هست، در خدمت شما هستیم
ظرفیت های جامعه اقلیت را هم باید شناخت. اینکه ما توقع داشته باشیم در جامعه اقلیت، فردی در مراسم محرم سینه زنی کند، منطقی نیست. مثلاً صداوسیما از بنده به عنوان نماینده کلیمیان در مجلس شورای اسلامی انتظار دارد به مناسبت وفات حضرت پیامبر اسلام(ص) در تلویزیون حضور یافته و سخنرانی داشته باشم! در حالی که هیچ سنخیتی ندارد. هر کس در دنیا این برنامه را مشاهده کند خواهد گفت که این صحبتها زیر فشار بوده است. هر مراسمی که ملی باشد ما با تمام وجود شرکت می کنیم منتهی شرکت در مراسمات دینی اصلاً معنی ندارد.
اصل دین، همان اشتراکات است
تلورانس ایرانی با تلورانس غربی تفاوت دارد. تلورانس غربی زاییده سکولاریزم است ولی تلورانس ایرانی ماهیت دینی دارد. یعنی ما در عین حال که دین داریم به تفاوت های همدیگر احترام می گذاریم ولی در غرب از زمانی که بی دین شدند همدیگر را تحمل کرده اند. مثلاً کلیمیان در روز عاشورا مغازه های خود را می بندند که احترام به تفاوت ها است اما دلیل ندارد که در مراسم سینه زنی هم شرکت کنند چون در چارچوب اعتقادی آنها نیست. شاید عده ای به صورت ذوقی در مراسم شرکت کنند منتهی اینکه توقع داشته باشیم تا یهودیان به صورت تشکیلاتی در مراسمات شرکت کنند، توقعی منطقی نیست.
در بحث اصلاح قوانین نکته دیگری ندارید؟
در قوانین کشور در حوزه اقلیت های دینی مشکلات زیادی داریم. در قانون مجازات اسلامی برای مجازات قاتل، اگر مقتول مسلمان باشد قصاص در نظر گرفته شده اما در همین قانون اگر مقتول از اقلیت های دینی باشد مجازات قاتل، دیه است. متأسفانه یکی از مادران کلیمی که فرزندش توسط یکی از اوباش محل به قتل رسیده بود و برای پیگیری کار خود آمده بود، می گفت که قاتل فرزندش هر روز در محل، جلوی چشم وی راه می رود و این وضع برای او غیر قابل تحمل است. از دیگر مشکلات قانونی، مسئله شهادت در دادگاه است. یعنی شهادت غیر مسلمانان علیه مسلمانان پذیرفته نمی شود.
نکته ای در قانون اساسی ایران وجود دارد که جا برای تفسیر را باز کرده است. در قانون اساسی ایران قید نشده است که همه مردم با هم برابر هستند بلکه می گوید همه مردم در برابر قانون با همدیگر برابر هستند و بعد در قانون یک سری نابرابری هایی تعریف شده است.

خلاصه راهکارها:
1-فرهنگ ایران در تاریخ همواره فرهنگی موزاییکی و چند قومیتی بوده است و همجوشی و هم زیستی اقوام در آن
ریشه دار می باشد لذا تقویت و معرفی عمیق فرهنگ ایرانی در کشور از سوی رسانه‌ها و بخش‌های فرهنگی- آموزشی ضروری است.
2-در کشور در حوزه واگرایی یا تجزیه اقوام معضل جدی‌ای وجود ندارد لذا بهتر است مسولان به این موضوع در رسانه ‌ها دامن نزنند.
3-در حوزه رعایت حقوق اقلیت های دینی، علی‌رغم تأکید قانون اساسی مبنی بر رعایت حقوق انسانی همه ایرانیان، مشکلات قانونی زیادی وجود دارد که باعث واگرایی، احساس تبعیض و کاهش همدلی آنها با بقیه افراد ملت ایران می شود. لذا باید از طریق مجلس این قوانین اصلاح شود.
4-رسانه‌ها به خصوص رسانه ملی از ایرانیان غیرمسلمان که به کشور و ملت خود علقه داشته و در برابر تبلیغات پرحجم بیگانگان به خصوص اسرائیل برای مهاجرت، مقاومت نشان می دهند؛ در جهت تقویت همدلی ملی استفاده کرده و برنامه‌سازی کنند.
5-رسانه‌ها و نهادهای آموزشی در کشور باید این آگاهی را به مردم دهند که صهیونیزم یهودی غیر از قوم یهود هست.
6-در رابطه با اقلیت های دینی، تأکید و همکاری بر محور اصول مشترک مانند توحید، نبوت می تواند احساس همگرایی ملی را تقویت کند.
7-رسانه ملی باید برنامه های وحدت زای اقلیتهای دینی مانند مراسم شکرگذاری کلیمیان جهت سلامتی مقام معظم رهبری در کسالت اخیر ایشان، را پوشش دهد و از ساخت سریال های تلویزیونی که برای شخصیت های بد فیلم از عناوین یهودی استفاده می کنند جلوگیری به عمل آید.
8-بحث در مورد حقانیت ادیان و مقایسه آنها با یکدیگر باید در محافل علمی و تخصصی و با حضور افراد طراز اول از دو طرف انجام شود و در مجامع عمومی از انجام این مباحث جلوگیری شود. 

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)