تلاش برای اوقات فراغت انتخابی نه اجباری؛ رمز موفقیت در برنامه ریزی

  • دوشنبه, 30 بهمن 1396 21:17
  • بازدید 3161 بار

سلسله گفتگو های کارشناسی با موضوع اوقات فراغت 

اوقات فراغت در جوامع امروزی به‌عنوان یک نیاز خاص در نظر گرفته می‌شود تا جایی که برخی تمدن امروزی را «تمدن فراغت» لقب دادند. از همین رو گذران اوقات فراغت بازندگی و فرهنگ هر جامعه پيوند نزديکي دارد و همين ارتباط تنگاتنگ، جوامع آگاه را بر آن داشته، با اجراي سیاست‌های مناسب اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، از هدر رفتن اوقات فراغت جلوگيري کنند.

در اوقات فراغت مطلوب، فرد می‌تواند فرصتي براي شکوفايي فردي و تحقق استعدادها پیداکرده و دست به انتخاب آگاهانه زند. پژوهشنامه فرهنگی راهبردی افق مکث، سعی نموده به مسئله اوقات فراغت در کشور با تأکید بر ارائه الگوی دینی- ملی بپردازد و به این سؤال پاسخ دهد که «چگونه می‌توان به اوقات فراغت مطلوب دینی- ملی دست‌یافت و راهکار عملی برای جزیره‌ای عمل نکردن نهادها، جبران ضعف زیرساخت‌ها و داشتن متولی واحد در خصوص اوقات فراغت چیست؟  

ازهمین‌رو موسسه فرهنگی مطالعاتی صراط مبین مصاحبه‌ای را با خانم دکتر اعظم آهنگر سله بنی جامعه‌شناس و استاد دانشگاه تهران انجام داده تا نظرات کارشناسی ایشان را جویا شده و در اختیار خوانندگان محترم قرار دهد.

ویژگی‌های اوقات فراغت مطلوب در نگاه شما چیست؟ و چه تفاوتی با اوقات فراغت نامطلوب دارد؟
 طیف گسترده ای از تعریف برای اوقات فراغت وجود دارد. بعضی از افراد زمان تعطیلات بچه ها در تابستان را اوقات فراغت می‌نامند، بعضی نیز زمان های خالی یک خانواده را که می توانند دور همدیگر به مهرورزی، تفریح و سرگرمی بپردازند، به‌عنوان اوقات فراغت در نظر می گیرند و عده ای نیز تعطیلات آخر هفته یا همان ویکند (Weekend) را اوقات فراغت می گویند. باید دید که کدام‌یک از این تعاریف اوقات فراغت مدنظر ماست؟ به نظر بنده، در کشور اوقات فراغت نداریم چون اوقات فراغتی برای افراد باقی نمی گذاریم. متأسفانه در زمان تعطیل شدن مدرسه در تابستان، برای بچه ها از صبح تا شب به‌طور مداوم برنامه شنا، موسیقی، کلاس زبان و ... می گذارند به‌طوری‌که دیگر برای بچه وقت خالی وجود ندارد تا بازی کند و سرگرم باشد یا با دوستانش ارتباط گیرد. به خاطر همین بنده همیشه می‌گویم که یک وقت خالی برای بچه ها باید گذاشته شود! آن‌وقت اگر لازم بود می توان برای این قسمت خالی فکری کرد وگرنه اینکه بچه در تابستان کلاس برود، درست است که نام آن مدرسه نیست ولی مانند مدرسه وقت او را می گیرد. در تابستان همه پدرها و مادرها خسته می شوند از اینکه به مؤسسات مختلف مراجعه کنند و سرویس رفت وآمد بچه ها شوند ضمن اینکه خود بچه ها از پدر و مادر خسته تر هستند! وقتی می گویند تابستان؛ بچه ها با ناراحتی می گویند باز تابستان در حال آمدن است و دوباره باید چندین کلاس برویم و برگردیم. پس نمی توان، تابستان را اوقات فراغت بچه ها نامید! باید گفت زمان برنامه ریزی برای تعطیلات تابستانی بچه ها نه اوقات فراغت!
 اوقات فراغت، زمانی است که فرد واقعاً فارغ باشد و بتواند برای خودش تصمیم بگیرد که چه‌کار کند؟ وقتی فرد بتواند بگوید که اوقات فراغت خود را می خوابم یا دوست دارم به خواندن کتاب های موردعلاقه خود بپردازم یا لب دریاچه ماهی بگیرم و یا ورزش یا پیاده روی کنم، آنگاه می توان گفت که واقعاً فارغ است. درواقع ویژگی اول اوقات فراغت مطلوب انتخابی بودن آن است.
ویژگی بعدی اینکه اوقات فراغت لذت بخش باشد. یعنی در اختیار فرد و قابل‌برنامه‌ریزی و تصمیم گیری توسط خودش باشد. متأسفانه در کشور گفته می‌شود که پنجشنبه و جمعه، تعطیل است ولی همه افراد روز چهارشنبه که در حال خروج از محل کار هستند، کلی کاغذ زیر بغل خود می برند و می‌خواهند در اوقات فراغت خود، کارهای عقب مانده را انجام دهند.. در یکی از کشورهای خارجی مشاهده کردم که وقتی آخر هفته می شود گویا سوئیچ شهر را خاموش می کنند و بسیاری از کارهای روزانه که در طی هفته انجام می شود، متوقف می شود. فرد هرچقدر هم که کار داشت، در آخر هفته هیچ‌وقت حتی کامپیوتر خود را هم روشن نمی کرد تا ببیند که چه خبر است و ایمیل های کاری اش را چک کند! برای آن‌ها خیلی عجیب بود و می گفتند که یعنی چه که شما در آخر هفته در حال کار هستید؟ مگر نمی خواهید به ویکِند بروید و مگر فیری تایم(free time) نیست؟
 چرا نهادهای متولی اوقات فراغت موفق نبودند؟ چه راهکاری را پیشنهاد می‌دهید؟
اگر اوقات فراغت را همان زمان تعطیلات تابستانی حساب کرد، باید گفت که نهادهای متولی تا حد زیادی موفق بوده اند. اما مسئله این است که زمانی بچه ها بزرگ‌تر می شوند، دیگر از این اوقات فراغت های برنامه‌ریزی‌شده و کانالیزه شده، می‌بُرند و نتیجه اش این می‌شود که وقتی به سن بلوغ می رسند، دیگر حرف پدر و مادر را گوش نمی دهند. به‌خصوص در سنین بلوغ به بالا که بچه ها با در کنار هم بودن از یکدیگر الگو گرفته و لذتشان این است که با همدیگر جمع شوند و بیرون بروند و کارهای مختلف مانند کشیدن قلیان و سینما رفتن انجام دهند، دیگر به حدی می رسند که بریده اند. یعنی آن‌قدر بچه ها از ابتدا در تنگنا بودند که سن بلوغ سن سرکشی آن‌ها می‌شود و دیگر حرف پدر و مادر را گوش نمی دهند و سعی می کنند از دیگران یا دوستان خود الگوپذیری کنند. باید از ابتدا به فرزندان، مفهوم صحیح اوقات فراغت را توضیح داد تا در آینده دچار مشکل نشوند.
متأسفانه خانواده ها و بزرگ‌سالان نیز اوقات فراغت درستی ندارند. هنوز نمی دانند که اوقات فراغت خود را باید چگونه بگذرانند؟ دورهم جمع می‌شوند و یک قلیان می کشند و تمام! درحالی‌که کشیدن قلیان جزء رسوم اوقات فراغت نیست! اگر پدر و مادر از بچگی به فرزندان بگویند که اوقات فراغت را با خواندن یک کتاب لذت بخش سپری کنند و فرزند ببیند که مادرش در زمان تعطیلات روی مبل نشسته و رمان می‌خواند، او هم یاد می‌گیرد! یا اگر فرزند ببیند که در اوقات فراغت با برنامه ریزی مناسب به‌صورت دورهمی یک مسافرت می‌روند، یاد می‌گیرد که اوقات فراغت را چطور باید بگذراند.
متأسفانه خانواده‌ها بچه های خود را در اوقات فراغت، خسته می کنند، درحالی‌که نباید این‌طور باشد..
 در مورد نهادها هم باید گفت که مثلاً شهرداری تهران و کارهایی از قبیل جشن و مراسمات آیینی در پارک‌ها برگزار می کند که خانواده ها و جمعیت زیادی از مردم در آن شرکت می کنند که خیلی خوب است. ولی در شهرهای دیگر کمتر این اتفاق می اُفتد که یکی از دلایلش این است که این کارها بودجه می خواهد. شهرداری های کلان‌شهرها مثل تهران، اصفهان، شیراز درآمد زیادی دارند و سرانه هزینه آن‌ها برای هر فرد بالای ۲ میلیون تومان است ولی بسیاری شهرهای دیگر این توان را ندارند.
با برگزاری این‌گونه مراسم‌ها، خانواده ها دورهم جمع می شوند و به‌صورت خانوادگی در این مراسم‌ها شرکت می کنند که باعث نزدیک شدن قلوب می شود و اتفاقات خوبی در آن می اُفتد. به‌طورکلی سپری کردن اوقات فراغت به‌صورت خانوادگی مدل خوبی است که باید مدنظر قرار گیرد. متأسفانه گذراندن اوقات فراغت به‌صورت خانوادگی فقط در سیزده بدر موردتوجه قرارگرفته است درحالی‌که باید برای بقیه روزهای سال هم از طرف حکومت برای آن برنامه ریزی شود. مثلاً چند روز از اعیاد را برای گذراندن اوقات فراغت به‌صورت خانوادگی و جمعی تبلیغ و پررنگ کنند.
رسانه ها چه نقشی در پیشبرد اهداف برنامه‌های اوقات فراغت سالم دارد؟
 در رسانه ها باید نشان داده شود که خانواده ها اگر دورهم باشند چه کارهای مناسبی می‌توانند انجام دهند. مثلاً فرد در اوقات فراغت خود با فرزندش بازی کند یا کتاب بخواند و یا به کوه برود! کمتر دیده شده که در یک سریال، گفتگوی مادر و دختر یا پدر و پسر در یک کوه‌پیمایی یا یک مسیر ورزشی اتفاق افتاده باشد! نتیجه آن همین می شود که افراد نگاه می‌کنند که سلبریتی ها چه‌کار می کنند؟ متأسفانه اغلب مردم در اوقات فراغت خود الگوی یکسانی دارند؛ جوجه‌کباب می پزند و از تفریحات خود عکس می گیرند و در جاهای مختلف منتشر می کنند! متأسفانه در بین آن‌ها مصرف مشروبات الکلی و پوشیدن لباس‌های نامتعارف و بزن‌وبرقص هم زیاد شده است! دلیل این کارها هم این است که سلبریتی ها دارند این کارها را انجام می‌دهند! در غالب موارد این‌طور هست که مد و سبک زندگی در ابتدا وارد شمال شهر تهران می شود و با سرعت هرچه‌تمام‌تر به جنوب تهران و بعدازآن به شهرستان ها و کل کشور منتقل می شود. یعنی شما با تأخیر کمی می‌بینید که سبک زندگی و مد جدید، در کل کشور گسترش پیدا می کند و نمی توانید در مقابل این مشکل کاری از پیش برید مگر اینکه روی سلبریتی های جامعه کار کنید. در حال حاضر، گروه‌های مرجع برای مردم، جوان‌ها و دانشجویان، عالمان دین، اساتید دانشگاه و ... نیستند، باید این را قبول کرد! متأسفانه افراد ثروتمند برای بچه های ما الگو شده‌اند.
 جامعه دچار روانشناسی زدگی شده و همه مسائل را قائم به فرد می‌دانند درنتیجه تمامی مسئولیت جامعه حذف شده و فرد در همه‌چیز خود را مسئول می‌داند. این مسئله با انتشار برخی کتب شروع شد. کتب زیادی مانند «بابای پولدار، بابای بی‌پول»، «قورباغه را قورت بده»، «فکر کنید ثروتمند شوید» در کشور ما منتشر و رواج پیدا کرده است که می گوید اگر می خواهید پولدار شوید از آدم های پولدار الگوبرداری کنید. این کتاب‌ها و مطالبی که به‌صورت گزینش شده از داخل آن‌ها برمی دارند و در فضای مجازی پخش می‌کنند، مردم را به این سمت سوق داده است که بروند از پولدارها الگوبرداری کنند و این الگوبرداری در اوقات فراغت مردم هم رواج پیدا کرده است. بنابراین مردم در گذران اوقات فراغت خود از سلبریتی ها الگوبرداری می‌کنند و شما باید روی آن‌ها کار کنید.
یکی از موضوعات خیلی مهم، حکومت رسانه در دنیای امروز هست. رسانه است که بر مردم حکومت می‌کند نه دولت! چون زمانی که از دولت می پرسید که دغدغه مردم چیست؟ می‌گوید که مردم خواهان فلان موضوع هستند زیرا در رسانه‌ها دائم در حال گفتگو در این خصوص هستند و مطالباتشان را در رسانه اعلام کرده‌اند و ما برای این قضیه برنامه‌ریزی می‌کنیم و از ابزار رسانه استفاده می‌کند. مردم هم گاهی برای برساخت بعضی از موضوعات، از قدرت رسانه استفاده می‌کنند تا دولت را وادار کنند که کاری را انجام دهد. درواقع رسانه، دولت و مردم یک چرخه را تشکیل می دهند و در این چرخه عوامل خارجی وارد شده و تأثیر می‌گذارند. مثلاً بدون شک آن‌طرف آب هم برنامه‌هایی دارد که در این چرخه قرار می‌دهد و افکار عمومی را تحت تأثیر قرار داده و گاه چیزهایی که واقعاً مسئله نیست را برساخت کرده و تبدیل به مسئله می‌کند.
برای اینکه بدانید این افراد، چگونه مشهور می‌شوند و چگونه روی مردم تأثیر می‌گذارند باید این چرخه را خوب شناخت! اگر بتوان این چرخه را خوب شناخت، می‌توان آدم های مشهوری که زندگی صحیحی دارند، جایگزین سلبریتی های ضد فرهنگ نمود.
برای حل معضل فقدان دین در اوقات فراغت چه باید کرد؟
 افراد مذهبی، اصلاً دین را در اوقات فراغت خود حذف نمی کنند. اگر بتوان دین را برای مردم از نظر ذهنی پررنگ کرد خودبه‌خود در اوقات فراغت آن‌ها هم وجود خواهد داشت. اگر اوقات فراغت را فقط زمان تعطیلی تابستان در نظر بگیرید، آن‌کسی که مذهبی است فرزندش را کلاس حفظ قرآن می فرستد و آن‌کسی هم که نیست به کلاس گیتار می فرستد. باید دید که اوقات فراغت دینی را چطور تعریف می کنید؟ اصلاً باید دید اوقات فراغتی تحت عنوان اوقات فراغت دینی داریم یا خیر؟ در احادیث هست که به فرزندان خود تیراندازی، سوارکاری و شنا بیاموزید! ورزش‌هایی مثل پینت بال هست که گروهی و جالب هم هست و می توان و چون به‌نوعی تمرین تیراندازی است می‌توان به آن یک وجهه دینی هم داد.
کمتر استخری می‌بینید که حدیث شنا را روی دیوارها یا تبلیغات خود زده باشد همین‌طور باشگاه های سوارکاری و تیراندازی که اصلاً این کار را نمی کنند. زمانی که این کار انجام شود، اتفاقاً مردم می‌فهمند که این کارهایی که انجام می دهند علاوه بر اینکه علاقه‌مندی خودشان هست، وجهه دینی هم دارد. خیلی موضوعاتی وجود دارد که می‌تواند وجهه دینی داشته باشد. همچنین در مورد گذران اوقات فراغت با خانواده، مطمئناً چندین حدیث هست که می‌توان در پارک‌ها و این‌طرف و آن‌طرف نصب نمود تا مردم ببینند که کارهایی که انجام می دهند وجهه دینی دارد. چند وقت پیش وزارت راه یک کار زیبایی انجام داده بود و در جاده ها چندین تابلو نصب کرده است که در هنگام مسافرت نماز بخوانید و سفرتان را متبرک کنید! این خیلی زیبا بود. یا در مسیر اماکن زیارتی مثل مشهد و قم با تابلوهایی روبرو می‌شویم که اذکاری بر روی آن نوشته شده است. اتفاقاً باید آن وجهه دینی را یک مقدار پررنگ کرد تا مردم قسمت‌هایی که همخوان با دین است را هم ببینند. زمانی که ببینند، خواه‌ناخواه جستجوگر هم می شوند اما وقتی این کار را انجام ندهید، در این موضوع جستجوگری هم صورت نمی‌گیرد. مسئله این است که مردم نمی‌دانند و خیلی از کارها مثل سفر رفتن، گردش در طبیعت، مطالعه و ... تحت عنوان موضوعات لوکس به مردم معرفی شده است و رنگ دین در آن‌ها کمتر است. البته اگر انتظار باشد که در اوقات فراغت سینه‌زنی و ناله باشد آن دیگر اوقات فراغت نیست عزاداری است.
نقش حاکمیت در برآورده کردن نیازهای اوقات فراغت مردم چیست؟
حاکمیت باید زیرساخت های اوقات فراغت را فراهم کند. در شهر تهران الحمدالله امکانات مربوط به اوقات فراغت زیاد است اما در شهرستان ها زیاد نیست. زمانی که افراد می خواهند با خانواده به‌جایی روند، مکان مناسب وجود ندارد. مخصوصاً در زمستان هیچ امکاناتی وجود ندارد و مردم هیچ جایی را ندارند که اوقات فراغت خود را در آن بگذرانند. همچنین برای بافت اجتماعی فکری نشده است. بافت اجتماعی بعضی از شهرستان ها رو به پیری می رود! افراد زیادی هستند که واقعاً هیچ فراغتی ندارند و نمی دانند چه‌کار باید کنند؟ متأسفانه ما فکر می کنیم که فقط باید به فکر فراغت جوانان و بچه ها باشیم درحالی‌که برای سالمندان و میان‌سالان هم هیچ امکاناتی وجود ندارد. درنهایت برای بزرگ‌سالان چند وسیله ورزشی در پارک‌ها نصب شده و اگر کسی مشکل داشته باشد نمی‌تواند از آن استفاده کند و عملاً چیز دیگری باقی نمی‌ماند غیر از صندلی پارک که در زمستان‌ها، پارک را هم ندارند. اگر از آن‌ها بپرسید که در زمستان چه‌کار می کنید، می‌گویند هیچی! یا با فلانی صحبت می‌کنیم یا تلویزیون نگاه می کنیم یا دو یا سه هفته منزل فرزندان می مانیم و خلاصه زمستان را می گذرانیم. یعنی کلاً فصل زمستان برایشان کاملاً فراغت است. گاهی بعضی از افراد بعد از بازنشستگی، از بس نمی‌دانند که چه کار کنند، سوپرمارکت تأسیس می کنند و وقتی به ایشان می‌گویید که چقدر درآمد داری؟ می گوید هیچی! همین‌که اینجا می نشینم و افراد می آیند و با هم صحبت می کنیم، برای من کفایت می کند!
چه راهکاری برای برطرف کردن موانع استقرار نظام صحیح گذران اوقات فراغت پیشنهاد می‌دهید؟
واقعیت این است که اصلاً نمی توان نظام صحیحی برای گذران اوقات فراغت نوشت.
خود مردم باید تعیین کنند چون این نظام صحیح برای مردم است. یعنی عرف، جامعه و امکانات تعیین می کند که هر یک از افراد جامعه، اوقات فراغت خود را چگونه بگذرانند. مثلاً برای فردی که در همه شبانه روز، در بین زباله ها در حال جمع‌کردن پلاستیک است تا بفروشد و زندگی خود را بگذراند، اوقات فراغت معنایی ندارد. یا همچنین برای بعضی از فروشندگان در سوپرمارکت ها، اوقات فراغت معنایی ندارد.
دولت باید زیرساخت هایی را فراهم کند تا بدین‌وسیله انتخاب‌هایی را برای مردم جهت گذراندن اوقات فراغت تأمین کند تا هرکس نحوه گذران اوقات فراغت مناسب خود را انتخاب کند. برای این کار می‌تواند از طریق یک فراخوان یا مسابقات مختلف اطلاعاتی را از بین مردم جمع کند و پیشنهاداتی را به بهترین شکل استخراج کند.
راجع به نقش سازمان های مردم‌نهاد در برنامه ریزی و اجرای برنامه اوقات فراغت چیست؟
 سازمان های مرد م نهاد در ایران معمولاً برای رفع مشکلات اجتماعی به وجود می آیند. شما سازمان مردم نهادی که برای اوقات فراغت در نظر گرفته شده باشد، ندارید. مثلاً سازمان های مردم‌نهاد معمولاً برای ساماندهی سالمندان، معتادان، فقرا یا کودکان کار و ... به وجود می آیند. یعنی سازمان‌های مردم‌نهاد در مواردی وارد می‌شوند که تبدیل به معضل و مسئله شده و کاری از دست دولت برنمی‌آید، یا موانع قانونی و بودجه ای دارد! یا اگر وارد شود مسئله حاد می‌شود و به بافت های زیرین اجتماعی نفوذ پیدا می‌کند و غیرقابل‌کنترل می شود. اوقات فراغت هنوز خیلی مسئله و مشکل جامعه ما نشده است.
خلاصه راهکارها:
1- از برنامه ریزی کلاس های زیاد برای فرزندان در تابستان پرهیز شود و به آن‌ها اجازه داده شود که به‌صورت اختیاری برای اوقات فراغت خود برنامه ریزی درست و هدف‌دار انجام دهند.
2- دولت زیرساخت هایی را فراهم کند تا بدین‌وسیله انتخاب‌هایی را برای مردم جهت گذراندن اوقات فراغت تأمین کند تا هرکس نحوه گذران اوقات فراغت مناسب خود را انتخاب کند.
3- خانواده ها باید تا حد امکان اوقات فراغت خود را با فرزندان به‌صورت جمعی برنامه ریزی کنند تا بتوانند وقت بیشتری برای فرزندان بگذارند چون برگزاری اوقات فراغت به‌صورت خانوادگی، از بسیاری آسیب ها می کاهد.
4- در سریال ها و فیلم‌ها، سکانس‌هایی تعبیه شود که در آن اوقات فراغت مطلوبِ دینی و مفید تبلیغ شود.
5- مسئولان فرهنگی با تبلیغ گزاره‌های دینی مانند حدیث پیامبر(ص) در مورد آموزش شنا، سوارکاری و تیراندازی و ... می‌توانند به‌نوعی وجهه دینی را در اوقات فراغت مردم نهادینه نمایند
6- عالمان دینی باید به مردم بفهمانند که دین در زمینه نشاط، ورزش و ... نیز صاحب نظر است.
7- مراکز پژوهشی باید تعریف جامع از اوقات فراغت دینی ارائه دهند و اقسام آن را برای مردم و مسئولان بیان دارند.

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

پیام هفته

مصرف کردن بدون تولید
آیه شریفه : وَ لَنُذيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى‏ دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ ... (سوره مبارکه سجده ، آیه 21)ترجمه : و ما به جز عذاب بزرگتر (در قیامت) از عذاب این دنیا نیز به آنان می چشانیم ...روایت : قال أبي جعفر ( ع ): ... و لله عز و جل عباد ملاعين مناكير ، لا يعيشون و لا يعيش الناس في أكنافهم و هم في عباده بمنزله الجراد لا يقعون على شيء إلا أتوا عليه .  (اصول کافی ، ج 8 ، ص 248 )ترجمه : امام باقر(ع) مي‌فرمايد: ... و خداوند بدگانی نفرین شده و ناهنجار دارد که مردم از تلاش آنان بهره مند نمی شوند و ایشان در میان مردم مانند ملخ هستند که به هر جیز برسند آن را می خورند و نابود می کنند.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید