حل معضل فقدان دین در اوقات فراغت با نگاه جامع به دین
سلسله گفتگو های کارشناسی با موضوع اوقات فراغت -
اوقات فراغت در جوامع امروزی بهعنوان یک نیاز خاص در نظر گرفته میشود تا جایی که برخی تمدن امروزی را «تمدن فراغت» لقب دادند. از همین رو گذران اوقات فراغت بازندگی و فرهنگ هر جامعه پيوند نزديکي دارد و همين ارتباط تنگاتنگ، جوامع آگاه را بر آن داشته، با اجراي سیاستهای مناسب اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، از هدر رفتن اوقات فراغت جلوگيري کنند.
ازهمینرو موسسه فرهنگی مطالعاتی صراط مبین مصاحبهای را با حجتالاسلاموالمسلمین صفر فلاحی معاون فرهنگی آستانه مقدسه حضرت معصومه (س) انجام داده تا نظرات کارشناسی ایشان را جویا شده و در اختیار خوانندگان محترم قرار دهد.
گذراندن اوقات فراغت مطلوب چه ویژگی هایی دارد و چطور از حالت نامطلوب قابلتفکیک است؟
فراغت، گاهی به معنای جدا شدن یا فاصله گرفتن، گاهی به معنای آسودگی و در حقیقت جدایی از کار و گاهی هم به معنای اتمام کار است که می گویند فرد از کاری فراغت پیدا کرده است و باید کار جدیدی را شروع کند. به نظر می رسد دو گونه فراغت هست؛ فراغت مذموم و فراغت ممدوح. ممکن است در بخشی از سال، دانشگاه یا مدرسه تعطیل باشد اما این تعطیلی اگر به معنای تعطیلی تعلیم و تربیت باشد، همان فراغت مذموم است ولی اگر به این معنا باشد که از یک کاری فاصله گرفته و از روی اختیار، موضوعی و کاری را انتخاب نمود، اوقات فراغت مطلوب خواهد بود.
از ویژگی های اوقات فراغت مطلوب این است که اولاً هدفی معین داشته باشد. دوم اینکه برای رسیدن به آن هدف، از ابزار مناسب و اثرگذار استفاده نموده و از روش های مناسب و انسان های باتجربه برای انتقال اطلاعات و مهارتها استفاده کرد. اوقات فراغت در جاهای مختلف ممکن است تعریف های گوناگون داشته باشد مثلاً اوقات فراغت یک دانش آموز روستایی با شهری تفاوت دارد.
گذراندن اوقات فراغت بهصورت مطلوب نیاز به آموزش دارد یعنی افرادی که در یک جامعه زندگی می کنند باید آموزش های لازم را برای گذراندن اوقات فراغت ببینند که در این صورت دقیق تر برنامه ریزی می کنند. مسئله دیگر این است که اگر فرد عنصر مسئولیت پذیری داشته باشد و برای خودش نقش قائل شود و به سازندگی روح و اعتلای خود اهمیت دهد، قاعدتاً اوقات فراغت بهتری را برای خودش رقم می زند. نکته بعد این است که باید به تفریح سالم یا به عبارتی استراحت مشروع و همچنین به توانمندی ها و استعدادهای افراد توجه شود؛ چهبسا ثمره برنامه ریزی و تلاش در اوقات فراغت، شکوفایی استعدادها باشد.
موضوع دیگر این است که باید در این برنامه ها به اجتماعی بودن انسان توجه شود چراکه انسان در سایه بهبود روابط اجتماعی به یک سری آرامش ها و توانمندی ها دست پیدا می کند. اگر چنین نکاتی لحاظ شود تفکیک بین اوقات فراغت مطلوب از غیرمطلوب اتفاق می افتد
چرا نهادهای متولی اوقات فراغت در جامعه موفقیت چندانی نداشتند؟ چه راهکارهایی را برای ارتقای فعالیت های این نهادها پیشنهاد می کنید؟
قضاوت در مورد نهادهای متولی نیاز به آمار و اطلاعات دقیق دارد اما به نظر می ر سد با فراوانی متولیان امور اوقات فراغت در کشور، یکی از دلایلی که در بعضی از حوزه ها موفقیت حاصل نشده، تنوع متولیان امور است. متأسفانه یک مرکز فرماندهی که بتواند همه نیازها و مسائل را رصد کرده و برنامه ریزی و اعلام کند و همه مجموعه ها با هماهنگی و متناسب با نیازهای هر منطقه عمل کند، نیست.
یکی از مشکلات دیگر این است که برنامه ریزی اوقات فراغت، برای مجموعه آحاد جامعه نیست یعنی برای دانشجویان، دانش آموزان، کارمندان و ... برنامه ریزی دقیقی نشده. جذاب نبودن برنامه ها، نداشتن نشاط کافی، اخلاقی و تربیتی نبودن برخی از برنامهها، از دیگر ضعفهاست. گاهی از مواقع برخی از برنامه ها بهواسطه اینکه غلظت برخی موضوعات در آن مثل جنبه سیاسی یا دینی زیاد است، توفیق نمی یابند. باید سعی شود به نیازهای هرکدام از گروهها توجه کرده و با عنایت به نیازهای سنی آنها برنامه ریزی کرد.
لذا به نظر می رسد مجموعه هایی مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی که محورهای دهگانهای را برای مهندسی فرهنگی کشور طراحی کردند، در کمیسیون های تخصصی خود با توجه به آمار و اطلاعاتی که در اختیار آنهاست و با توجه به آمایش سرزمینی، برای هر استان و برای هر مجموعه در کشور طراحی داشته باشند و به متولیان امر اعلام کنند. مثلاً فرض کنید در شورای فرهنگ عمومی هر شهر که همه تشکیلات استان در آن جلسه حضور پیدا می کنند، متناسب با هر مجموعه، وظایفی را تعیین کنند و هر مجموعه ای وظایف تعیینشده از مرکز فرماندهی را پیگیری و اجرا کند.
نکته بعدی بحث نظارت بر این برنامه هاست. گاهی ممکن است شورای عالی انقلاب فرهنگی هم برنامه ریزی کرده و به شورای فرهنگی استان اعلام کند و آنها هم متناسب با نیازهای استان و شهر خود برنامه ای را مدون و ابلاغ کنند ولی قاعدتاً این موضوع، نیاز به یک نظارت مستمر دارد که آیا آن چیزی که ابلاغ شده است، به همان شکل ابلاغی، اجرا می شود یا خیر؟
برای حل معضل فقدان دین در اوقات فراغت چه باید کرد؟
اولاً دین باید توسط دین شناسان بهخوبی معرفی، و زیبایی ها و ظرافت های دین، شناسایی شود و متناسب با فرهنگ و نیاز مردم، نسخه هایی از دین، درست شده و در اختیار افراد قرار گیرد. شاید در سنی اقتضا کند که باید دین و مفاهیم آن را به شکل غیرمستقیم بیان نمود. لذا برای حل این مشکل باید متولیان امر سعی کنند که در برنامه های مختلف خودشان نگاه جامع به دین داشته باشند یعنی فقط جنبه عبادی دین را در نظر نگیرند! در دین نشاط هم هست، توجه به دیگران هم هست، ایثار هم هست، تفریح هم هست، استراحت و کار هم هست! همه اینها اگر با هم دیده شود، به تعبیر امام معصوم « لو علم الناس محاسن کلامنا لتبعونا»، یعنی اگر مردم، محاسن کلام ائمه را بدانند، تبعیت میکنند. نکته آخر که در موضوع اوقات فراغت دینی نقش بسیار مهمی می تواند داشته باشد، تبلیغ زیبا و چهره به چهره دین است! باید جوانان دین را عیناً و عملاً از متولیان دین دیده و لمس کنند.
حاکمیت چه نقشی در برآورده کردن نیازهای اوقات فراغت می تواند داشته باشد؟
یکی از راهکارها در اختیار قرار دادن امکانات بی استفاده مدارس در تابستان برای مجموعه های اوقات فراغتی است. اگر در تابستان که مدارس تعطیل می شود، ظرفیت عظیم هزاران کلاس، زمین های ورزشی، استخرها و امکانات فناوری که ممکن است داشته باشند، در اختیار مجموعه هایی که در حوزه اوقات فراغت کار می کنند، قرار گیرد خیلی می تواند نقش تأثیرگذار و بزرگی داشته باشد. همچنین استفاده ازاینگونه امکانات برای اسکان، در شهرهایی که وضعیت آب و هوایی خوبی در تابستان دارند، می تواند بسیار راهگشا باشد. حاکمیت در حوزههای مختلف اجتماعی، نظامی، انتظامی، خدماتی و بهداشتی می تواند از کسانی که در حوزه اوقات فراغت تلاش می کنند، حمایت کند.
نقش رسانه را در پیشبرد اهداف برنامه های اوقات فراغت چگونه می بینید؟
نقش رسانه در چند بخش است؛ بخش اول همان آموزش برای نحوه برنامه ریزی در اوقات فراغت است. فراگیرترین آموزش را رسانه ملی دارد. نکته دوم اینکه خود رسانه می تواند با گزینشی عمل کردن و دقیق عمل کردن، یکی از مجموعه هایی باشد که اوقات فراغت جامعه را مفید کند. رسانه در فصل تابستان باید فیلم ها، نمایش نامه ها، قصه ها، مستندها و برنامه های گفتگومحور داشته باشد که اوقات فراغت را بهصورت صحیح پر کند. نقش دیگر رسانه، الگودهی است. شما می دانید که گاهی از مواقع رسانه ملی بهواسطه نمایش یک فیلم و یا سریال چندقسمتی می تواند تکیهکلام مردم را تغییر دهد. بنابراین رسانه ملی می تواند الگوهای مناسبی را در حوزههای مختلف برای جامعه معرفی کند.
نقش دیگر و بسیار مهم رسانه در حوزه ارتباطات بین مجموعه های مختلف، انتقال فرهنگ ها و به تعبیری خرده فرهنگ های مختلف در یک کشور و همچنین توجه دادن مردم به تاریخ و میراثی که در اختیار ما هست، می باشد. رسانه ملی می تواند در جاهای مختلف، زنگ خطرها را به صدا درآورد و ما را متوجه انواع و اقسام موضوعات کند و اگر در جایی به مسئله ای کم توجهی شود این رسانه است که می تواند به ما هشدار دهد و ما را از وجود سرمایه های مهم اجتماعی آگاه سازد.
چه راهکاری برای برقرار کردن نظام صحیح گذران اوقات فراغت پیشنهاد می کنید؟
نکته اول توجه به نیازها و نیازسنجی درست در حوزه اوقات فراغت توسط کسانی هست که به شکلی برنامه ریزی اوقات فراغت در اختیار آنها قرار می گیرد. نکته دوم اولویت بندی در این نیازها هست چون بالأخره نیازها همیشه بیش از امکانات است. دیگر اینکه امکانات موجود را تماماً برای تحقق اوقات فراغت به کار گرفته و همه مجموعه های کشور، اگر امکاناتی برای رفع این نیازها و اولویت ها دارند، کتمان نکنند و همه را به میدان بیاورند.
با توجه به اثرگذاری سازمانهای مردم نهاد در تحولات اجتماعی چگونه می توان از آنها برای برنامه ریزی و اجرای برنامه های اوقات فراغت استفاده کرد؟
امروزه سازمان ها و مجموعه های مردم نهاد، یکی از اهرم های مهمی است که در اختیار هر کشوری است. بدون تردید سازمان های مردم نهاد در تحولات اجتماعی بهواسطه مردمی بودن و دوری از بروکراسی اداری که گاهی مواقع دستوپا گیر است، از مجموعه های دولتی موفق تر عمل می کنند. اگر مجموعه های مردم نهاد را متناسب با نیازها، اولویت ها و اهدافی که مدنظر نظر کشور است به وجود بیاورند و برای آنها هویت و نقش قائل شوند قاعدتاً آنها هم در برنامه ریزی و اجرای برنامه ها، کمک خواهند کرد. نکته دیگر این است که قدرت بسیج کنندگی در این مجموعه ها زیاد است که بهواسطه این است که از سر عشق، علاقه و دلسوزی که نسبت به یک موضوع دارند، وارد میدان می شوند و لذا اگر از این قدرت بسیج کنندگی در حوزه اوقات فراغت استفاده شود، می توانند در اوقات فراغت کمککار خوبی باشند.
در این حوزه هم نیاز است که سازمانهای مردم نهاد شکل گیرد و برای مردم تبیین شود که در این حوزه هم می شود مجموعه های مردم نهاد را تشکیل داد. شاید در جامعه افکاری وجود داشته باشد که بگوید در حوزه اوقات فراغت نیاز به سازمان مردم نهاد نیست و همینکه در حوزه کمک به افراد نیازمند، درمان معتادین و ... این مجموعه ها شکل بگیرد، کافی است.
اگر احساس می کنید مطلبی باقیمانده است، بفرمایید.
بیت الغزل بحث اوقات فراغت باید به این ختم شود که به تکامل انسان ها کمک کند. پیامبر اکرم(ص) در یک روایتی که ظاهراً خطاب به ابوذر غفاری هست؛ فرمودند: پنج چیز را قبل از اینکه مبتلا به پنج چیز شوی غنیمت شمار؛ جوانی را قبل از پیری، سلامتی را قبل از مریضی، دارایی را قبل از فقر، فراغت را قبل از پیدا کردن مشغله و حیات را قبل از مرگ. این فراغتی که در اینجا آمده است، به معنای بی کاری نیست. این فراغت، همان فرصتی است که در اختیار انسان هست و به تعبیر امیرالمؤمنین(ع) مثل ابر می گذرد. باید تلاش کنیم در اوقات فراغت، ارتباط خودمان را با خدا، جامعه و طبیعت و مخلوقات الهی و همچنین با خود تقویت نمود. باید همانطوری که با خدا و خلق خدا صادقیم با خودمان هم صادق باشیم، اگر این اتفاق بیفتد از اوقات فراغت نهایت استفاده را برده ایم.
آیه ای در سوره مبارکه انشراح است که می فرماید: « اذا فرغت فانصب و الی ربک فرغب » نشان دهنده این است که اصلاً در اسلام اوقات فراغت به معنایی که تعطیلی باشد، نیست بلکه تمام کردن یک کار و قامت بستن برای کار دیگر را در زندگی مدنظر دارد. منتها گاهی از مواقع این استراحت، تفریح و نشاطی که دنبال آن هستیم، برای کاری که باید در آینده انجام بدهیم، سرمایه می شود لذا اوقات فراغت به معنایی که وقت فرد به بطالت بگذرد و بهره ای از آن نبرد، در اسلام نیست چون در گذران وقت به بطالت، خسران هست و شیطان حضور دارد.
خلاصه راهکارها:
1- برنامهریزی مسئولان برای اوقات فراغت باید متناسب با نوع نیاز، شرایط محیطی هر منطقه، سطح آگاهی، استفاده از تجربه افراد شاخص و اولویتبندی براساس امکانات موجود باشد.
2- مسئولان آموزشی کشور باید آموزش اوقات فراغت مطلوب را برای مردم مهیا نموده تا آنها بعد از فراگیری، برنامه-ریزی بهتر و دقیقتری جهت استفاده بهینه از اوقات فراغت داشته باشند.
3- برای شناخت و رصد نیازها و برنامهریزی در حوزه اوقات فراغت باید یک مرکز فرماندهی تشکیل و همه مجموعههای متولی اوقات فراغت با آنجا هماهنگ باشند.
4- مدیران بر حسن اجرای برنامههای اوقات فراغت، نظارت جدی و مستمر داشته باشند.
5- برای حل معضل فقدان دین در اوقات فراغت متولیان فرهنگی دینی سعی کنند نگاه جامع به دین داشته و فقط جنبه عبادی یا سیاسی آن را غلیظ نکنند! و به سایر جنبههای دین مانند نشاط، توجه به دیگران، تفریح و استراحت هم توجه نمایند.
6- مسئولان امکانات بی استفاده مدارس مانند هزاران کلاس، زمین های ورزشی، استخرها و... را تابستان در اختیار مجموعه های اوقات فراغتی قرار دهند و با نهادهایی که امکانات و ظرفیت خود را برای اوقات فراغت کتمان میکنند برخورد کنند.
7- مدیران فرهنگی تربیتی از افراد و فعالان عرصه اوقات فراغت به جهت نهادینهسازی فرهنگ صحیح اوقات فراغت حمایتهای مادی و معنوی کنند.
8- رسانه ملی با ساخت برنامههای مستند، فیلم، سریال، گفتگوهای کارشناسی و برنامهریزی صحیح، هر موقع از سال میتواند الگوی مناسبی برای اوقات فراغت ارائه دهد.
9- متولیان امور دینی باید در برنامه های مختلف خودشان نگاه جامع به دین داشته و همه جنبه های دین اعم از عبدی، سیاسی، تفریح، نشاط، ایثار و توجه به دیگران و ... را مدنظر قرار دهند.
10- تمام رسانه های دیداری، شنیداری و مکتوب این موضوع را برای مردم جامعه تبیین کنند که تشکیل سازمان های مردم نهاد، مختص به امور خیریه، درمان معتادان و ... نیست، بلکه در حوزه اوقات فراغت هم نیاز است.