لزوم داشتن نگاه تخصصی به اوقات فراغت در سطح ملی

  • دوشنبه, 11 دی 1396 13:29
  • بازدید 2967 بار

سلسله گفتگو های کارشناسی با موضوع اوقات فراغت -

اوقات فراغت در جوامع امروزی به‌عنوان یک نیاز خاص در نظر گرفته می‌شود تا جایی که برخی تمدن امروزی را «تمدن فراغت» لقب دادند. از همین رو گذران اوقات فراغت بازندگی و فرهنگ هر جامعه پيوند نزديکي دارد و همين ارتباط تنگاتنگ، جوامع آگاه را بر آن داشته، با اجراي سیاست‌های مناسب اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، از هدر رفتن اوقات فراغت جلوگيري کنند.

در اوقات فراغت مطلوب، فرد می‌تواند فرصتي براي شکوفايي فردي و تحقق استعدادها پیداکرده و دست به انتخاب آگاهانه زند. پژوهشنامه فرهنگی راهبردی افق مکث، سعی نموده به مسئله اوقات فراغت در کشور با تأکید بر ارائه الگوی دینی- ملی بپردازد و به این سؤال پاسخ دهد که «چگونه می‌توان به اوقات فراغت مطلوب دینی- ملی دست‌یافت و راهکار عملی برای جزیره‌ای عمل نکردن نهادها، جبران ضعف زیرساخت‌ها و داشتن متولی واحد در خصوص اوقات فراغت چیست؟  

ازهمین‌رو موسسه فرهنگی مطالعاتی صراط مبین مصاحبه‌ای را بادکتر عباس اردکانیان استاد دانشگاه و محقق و پژوهشگر فرهنگی انجام داده تا نظرات کارشناسی ایشان را جویا شده و در اختیار خوانندگان محترم قرار دهد.

گذراندن اوقات فراغت مطلوب، چه ویژگی هایی دارد؟
ساختار اوقات فراغت متشکل از هنر و سرگرمی، تفریح در حومۀ شهر، پارک ها، ورزش و تفریحات جسمانی، بازی در خانه، میراث، موزه ها و کتابخانه‌ها و گالری‌ها، خرید و ادبیات است. هنر و سرگرمی هم شامل تلویزیون، رادیو، کتاب، موسیقی، فیلم و سینما، کنسرت، جشنواره ها و رویدادها و اینترنت می شود. این ساختار سه متولی دارد؛ اول دولت، دوم بخش خصوصی و سوم بخش داوطلب که همان سازمان‌های مردم‌نهاد هستند. کل مواردی که عرض شد در ساختار دولت بخش خصوصی و داوطلب هست. وقتی می گوییم ساختار اوقات فراغت، بلافاصله موضوع کارکرد نیز شامل حال آن می شود. تمام موارد ساختار اوقات فراغت، باید ویژگی‌های زیر را به انجام رساند؛
1- غنی سازی کیفیت زندگی
2- کمک به رشد فردی
3- تبدیل اجتماع به محلی جذاب تر برای زندگی
4- پیشگیری از استفاده های ضداجتماعی از زمان آزاد
5- ارتقای سطح ارتباطات بین گروهی و بین نسلی
6- تقویت روابط همسایگی و اجتماعی
7- برآورده ساختن نیازهای گروه های خاص
8- حفظ سلامت اقتصادی و ثبات اجتماع
9- غنی‌سازی زندگی فرهنگی و اجتماعی
10- ارتقای سطح سلامت و امنیت
اوقات فراغت برابر با کل زندگی است. اوقات فراغت، به زمان بستگی ندارد درواقع بستگی به فرد دارد. چهار نظریه در مورد اوقات فراغت هست که این چهار فرضیه باعث می شود که شما این فرضیه غلط را از ذهن بیرون کنید که اوقات فراغت وقت خاصی داشته باشد.
9 میلیارد جمعیت روی کره زمین وجود دارد و اوقات فراغت هیچ‌یک از این 9 میلیارد با دیگری شبیه هم نیست. در قرن بیست و یکم دولت یا سازمان های مردم‌نهاد یا بخش های خصوصی نمی توانند اوقات فراغت برای دیگران تعیین کنند بلکه مثلاً صداوسیما می تواند تبلیغ کند که بنا دارد سریال هایی را که مناسب برای ردۀ سنی خاصی هست، پخش کند و مخاطب انتخاب می کند که چه چیزی را ببیند. فرد وقتی به پارک می رود باید با آگاهی برود که چرا باید به پارک رود؟ همچنین فرد وقتی به سینما می رود فیلمی را باید انتخاب کند که به رشد فردی و روحی او کمک کند. اوقات فراغت ما را برای هفته های آینده آماده می کند. اوقات فراغت در قرن بیست و یکم منحصر در زمان خاصی نیست.
مدیران و برنامه ریزان اوقات فراغت می توانند امکانات خود را ارزیابی و بیان کنند که چه چیزی دارند و مردم را به فراغت دعوت کنند و سپس محیطی را ایجاد کنند که امکان گزینش برای مردم باشد. به‌این‌ترتیب توان انتخاب کردن باعث ایجاد تجربه های رضایت بخش خواهد شد. درواقع مدیران فراغت باید دامنۀ فعالیت های فراغت را به‌گونه‌ای بسط دهند که مردم بتوانند گزینه های بیشتر و متنوع تری را انتخاب کنند.
مطلب بعد اینکه که ما چگونه می توانیم انتخاب کنیم؟ مثلاً فیلم و موسیقی خوب چیست؟ متأسفانه افراد نمی دانند فیلم و موسیقی خوب چه ویژگی هایی دارد؟ مثلاً شاید فیلمی که الآن دیده می شود، باید سال آینده دیده شود! همچنین کسی بررسی نمی کند که پیش نیاز دیدن یک فیلم چیست؟ شاید قبل از دیدن فیلم، فیلم‌های دیگری باید دیده شود و یا اصلاً فیلمی بهتر از آن وجود داشته باشد. فیلم خوب، فیلمی است که باعث رشد روحی و معنوی فرد می شود.
در سال1960 نشست بسیار بزرگی در کانادا به مدت 6 روز بین دولت ها برگزار شد. در آنجا این موضوع مطرح شد که در اوقات فراغتی که در حال حاضر وجود دارد، فرد قدرت انتخاب ندارد و به این نتیجه رسیدند که رشته ای به نام آموزش اوقات فراغت به وجود آورند که رشتۀ بنده هست. همچنین در همه رشته های علمی مانند شیمی، فیزیک، الهیات و ... یک درس 3 واحدی به نام آموزش اوقات فراغت قرار دادند که 6 سرفصل دارد و عبارت اند از:
اول: ایجاد یک درک کلی از اوقات فراغت و تفریح
دوم: درک تئوری ها و مفاهیم اوقات فراغت و اینکه چگونه می توان آن‌ها را در زندگی به کار بست؟
سوم: درک اصول مدیریت زمان و برنامه ریزی برای اوقات فراغت و اینکه چگونه می توان این اصول را برای ارتقای سطح اوقات فراغت خود به کار گرفت؟
چهارم: به کار گرفتن شیوه های کیفی و کمی برای حل مشکلات مرتبط با اوقات فراغت
در حال حاضر اوقات فراغت هایی وجود دارد که در صورت درگیری با آن، باعث مسمومیت فرد می شود و فرد را چند سال از زندگی عقب می اندازد. اگر اشتباه انتخاب شود، قابل جبران نخواهد بود. باید بدانیم آسیب های اوقات فراغت چیست؟ باید بدانیم دیدن یک فیلم بد ممکن است تا چند ماه به فرد آسیب بزند. دیدن این فیلم ها روی آموزش، خواب و روی همه‌چیز انسان اثر می گذارد. متأسفانه بعضی از نوجوانان به دیدن این فیلم‌ها می پردازند و نمی دانند که اساساً فیلم خوب چیست که در مدارس باید به آن‌ها آموزش داده شود.
پنجم: درک چگونگی تأثیر اوقات فراغت بر سلامت جسمی و روحی
ششم: درک چگونگی تأثیرگذاری فعالیت‌های اوقات فراغت بر کاهش اضطراب یا افزایش آن
وقتی می گوییم شخص در اوقات فراغت، دکتری می گیرد به عنوان مثال دکترای فرد، تفریح در حومۀ شهر یا تفریح در پارک ها است. هرکدام از این ها سیاست گذاری های بزرگ خودش را دارد. اگر آن ساختار و کارکرد آن، درک شود آنگاه مدیران در برنامه ریزی اوقات فراغت، آموزش اوقات فراغت را هم مدنظر خواهند داشت. وقتی فرد نمی داند که اوقات فراغت چیست، فیلم بد برای دیدن انتخاب می کند. باید به افراد آموزش داد که فیلم و موسیقی خوب چیست و گوش دادن به موسیقی با ریتم تند، روی سیستم عصبی تأثیر می گذارد. مثلاً رفتار کسانی که پشت فرمان اتومبیل می نشینند و موسیقی با ریتم تند گوش می دهند، تغییر می کند و به همان میزان ازنظر جنسی هم تأثیر می پذیرند.
برای مثال کسی که متخصص برنامه ریزی اوقات فراغت پارک باشد، وقتی وارد پارکی مثل پارک لاله تهران می شود، به فلزی بودن نیمکت ها ایراد وارد می کند چون در زمستان سرد و غیرقابل نشستن و در تابستان داغ است. همچنین گاهی چیدمان نیمکت ها در پارک اشتباه است! طوری است که فقط باید به جسم دیگران یا سیگار کشیدن فردی دیگر نگاه کنید. متخصص، نیمکت را طوری قرار می دهد که فرد بتواند یک منظرۀ زیبا یا یک درخت کهن‌سال را ببیند یا سکوت و طراوت طبیعت را ببیند. از همه مهم‌تر اینکه در قرن 21 که گاهی اوقات پدر و مادر هر دو شاغل بوده و تک فرزند هستند، فرزند که بعدازظهر به منزل می رسد در منزل تنهاست، اسلام هم تأکید دارد که فرزند در خانه تنها نماند که افکار منفی به سراغش بیاید. بنابراین در پارک هایی مثل پارک لاله، باید کتابخانه های قوی بسازند که برای کودک و نوجوان به‌صورت جداگانه، کار کند. کتابخانه یک محل امن است که فرزند در کتابخانه تکلیف خود را انجام دهد تا والدینش به دنبال او بیایند. همچنین در پارک ها باید سالنی وجود داشته باشد که افراد با رویدادهای جهان آشنا شوند تا به‌روز باشند. پارک باید طوری باشد که بتوان در آن به دویدن پرداخت و صبح های زود در پارک ها کلاس های ورزشی دایر باشد و سالمندان بتوانند از آن استفاده کنند. در کتب اوقات فراغت که به زبان انگلیسی هم هست، تمام این ها را بسیار زیبا بیان کرده اند. متأسفانه در کشور ما به این موضوع به‌صورت علمی اهمیت داده نمی شود و در ایران شاید نهایتاً 20 جلد کتاب در این مورد وجود داشته باشد.
در مورد نهادهای متولی اوقات فراغت و ضعف و قوت های آن‌ها در کشور بفرمایید.
ما نهادهای مختلفی در کشور داریم. مثلاً نهاد خانواده، اقتصادی، سیاسی، نظامی و ... داریم. متأسفانه نهاد تفریح و اوقات فراغت در ایران جا نیفتاده است. بنده در صداوسیما صحبتی داشتم که پخش نشد! وقتی پرسیدم که صداوسیما مربوط به کدام نهاد است، نمی توانستند پاسخ دهند. صداوسیما جزو نهاد تفریح و اوقات فراغت است. وقتی به او گفتید که شما نهاد تفریحی و اوقات فراغت هستید، بلافاصله باید کارکردهای 10 گانه را که عرض کردیم، داشته باشد. مثلاً ارتقای سطح ارتباط بین گروهی و بین نسلی! چرا الآن نسل پدربزرگ‌ها تنها شده اند؟ چون ارتباط زنجیره ای وجود ندارد. وظیفه نهاد اوقات فراغت است که این دو نسل را به هم نزدیک کند. مثلاً در همین پارک ها شرایطی فراهم شود که پیرترها بتوانند با جوان ها ارتباط برقرار کنند و بحث و گفتگو داشته و با همدیگر آشنا شوند. مثلاً کودکان از بزرگ‌ترها بپرسند که در دوران شما چه غذاهایی مرسوم بوده است که الآن پیتزا و فست فود به ما رسیده است؟
چگونه می توان به یک الگوی اوقات فراغت دینی رسید؟
وقتی صحبت از اسلام می کنیم یعنی اسلام از روزی که تأسیس شده تا به امروز که سال 1396 شمسی است. اسلام یک سال و دو سال نیست بلکه باید با تمام اندیشمندان و مباحث آن در نظر گرفته شود. اسلام در سال های نخست گفته است که به ورزش اسب سواری، تیراندازی و شنا بپردازید و با خانواده به اطراف شهرها روید. همچنین توصیه کرده است که در خانواده باهم سرود بخوانید. با گذشت زمان و بزرگ شدن شهرها شرایط جدیدتری شکل گرفته است و الآن پارک های اسلامی و مساجد زیبای اسلامی داریم که در گذشته نبوده است، درواقع اسلام با تحولات روز به‌پیش آمده است. فرض کنیم اسلام امروز ظهور می کرد، آنگاه حتماً سینما و هنر اسلامی و همه‌چیز را با خودش می آورد! خیلی از افراد اصلاً نمی دانند که اسلام چقدر در مورد تیراندازی سفارش کرده است؟ منظور از تیراندازی هم استفاده از تیر و کمان است. وقتی اولین تیر را رها می کنید حالت‌های عصبی و خستگی را با خودش می برد و با هفتمین و هشتمین تیر شادی خاصی پیدا می کنید و اگر ادامه دهید به تمرکز خاصی می رسید. اگر حالات روحی قبل و بعد تیراندازی را یادداشت کنید، می بینید که انسان در درس خواندن و تمرکز قوی می شود. شنا و اسب سواری هم همین‌طور است.
به نظر شما حاکمیت چه نقشی در برآورده کردن نیازهای اوقات فراغت جامعه دارد؟
در صداوسیما و آموزش وپرورش قسمتی به نام نیازسنجی وجود ندارد. نیازسنجی یعنی اینکه در قرن بیست و یکم تشخیص دهیم که کودک و نوجوان ما به چه نوع کتابی نیاز دارد؟ سپس سرمایه گذاری کرده و این کتاب ها را وارد جامعه کنیم و از نویسندگان دعوت کنیم که بنویسند. همچنین باید تشخیص دهیم که کودک و نوجوان ما چه نوع موسیقی نیاز دارد؟ بنده شخصاً به بخش کتاب بین الملل وزارت ارشاد مراجعه کردم و پرسیدم که شما چرا نیاز سنجی نمی کنید تا بر اساس آن کتاب بیاورید؟ گفتند نیازسنجی چیست؟ گفتم شما به‌صورت شانسی کتاب وارد ایران می کنید! و کتاب هایی که در آنجا فروش نمی رود را می آورید. بیش از نیمی از این کتاب ها هم می مانند و اگر دانشگاه ها خریداری نکنند، شاید 80 درصد آن‌ها بمانند.
در صداوسیمای ما باید نیازسنجی شود که چه فیلمی باید تولید و نمایش داده شود. متأسفانه بعضاً در ماه مبارک رمضان فیلم هایی نمایش می دهند که هیچ ارتباطی به معنویت و ماه مبارک رمضان ندارند و مردم بدتر خسته می شوند که سحر هم نتوانند بیدار شوند.
پیشنهاد دیگر این است که اگر امکان دارد، دانشجوهای مستعدی که مثلاً در جامعه شناسی، فلسفه یا رشته های دیگر فارغ التحصیل شده اند را به کشورهایی مانند کانادا، اتریش و چین بفرستند تا مدرک دکتری اوقات فراغت بگیرند.
 هدف اصلی اسلام از اوقات فراغت این است که دو چیز به وجود بیاورد یکی جسم سالم و دیگری روح و روان سالم. من از طریق اوقات فراغت به این دو مقوله نیاز می رسم. اگر این دو به وجود بیایند، فرد بهتر کار می کند با همسرش بهتر صحبت می کند و با بچه ها بهتر می تواند رفتار کند و از همه مهم‌تر، بهتر می تواند نیایش کند. منظور از نیایش فقط نماز و روزه نیست! نیایش خیلی وسعت دارد همین که نویسندگان جستجو کنند و قصۀ زیبایی در اسلام پیدا کنند و اینکه انسان یک منظره زیبایی را ببیند و با مؤمنان بحث و گفتگو کند، خودش نیایش است. اوقات فراغت اسلامی می گوید من پارکی برای شما به وجود می آورم که وقتی از آن خارج شدی، یک انسان دیگری باشی و روحت شاد شود و خسته و بی حوصله نماز نخوانی! چون نماز به انسان ایده می دهد. کسانی هستند که وقتی نماز می خوانند در نمازشان ایده می گیرند. ساختار نماز این است که به انسان ایده دهد و چیزهای زیبا به ذهن متبادر شود.
نقش رسانه ها در بهبود اوقات فراغت در ایران چیست؟
رسانه های ما متأسفانه سؤالاتی را در حوزه اوقات فراغت می پرسند که به هیچ دردی نمی خورد! مثلاً اینکه اوقات فراغت را مختص تابستان می دانند ولی من می گویم اوقات فراغتی که در تخصص من است از بدو تولد نوزاد است تا مرگ! و برخلاف تصور آن ها، اوقات فراغت حتی در بیمارستان ها وجود دارد که بیمار چه اوقات فراغتی داشته باشد؟ همچنین معلولان یا افراد عقب ماندگی ذهنی یا افراد مسن هم در ساختار اوقات فراغت جایگاه خود را دارند.
با توجه به اثرگذاری سازمان های مردم‌نهاد در تحولات اجتماعی چگونه می توان از آن ها در برنامه ریزی و اجرای برنامه های اوقات فراغت استفاده کرد؟
 متأسفانه سازمان های مردم نهاد ما یک فرضیه اشتباه دارند که ما در سال اول غیرسیاسی و در سال دوم قدری سیاسی بشویم. بنده در سفرهای خارجی با NGOهای زیادی آشنا شده ام مثلاً در سفری که به سنگاپور داشتم با یکNGO آشنا شدم که فقط و فقط روی یک پارک کار می کرد و مثل یک عقاب بالای سر آن پارک بود. از مدیر پارک پیگیری می کردند که اگر آنچه مدنظر ماست، انجام نشود از مراجع بالاتر پیگیری خواهیم کرد. درخواست می کردند که نیمکت ها یا رنگ آن‌ها تعویض شود. همچنین مسئولان پارک را بازخواست می کردند که چرا کتاب های کتابخانه به‌روز نیست؟ یا چرا در محیط های مخصوص کهن‌سالان، ناهمواری وجود دارد؟ به کارهای سیاسی هم اهمیت نمی دادند. NGOهای محلی هم چون در بین مردم شناخته‌شده بودند، از بین مردم پول جمع آوری می کردند و چیزهای نو به وجود می آوردند تا به سرافرازی آن پارک کمک کنند و بهتر بتوانند به تحولات رو به رشد جوانان و نوجوانان کمک کند.
 NGOهای ایرانی چنین کارهایی نمی کنند و بیشتر در پی کلاس گذاشتن هستند. بنده شخصاً وقتی از این‌ها می پرسم که شما چه کار نویی را انجام داده اید، می گویند داریم یک کارهایی انجام می دهیم که شاید در آینده یک اتفاقی بیفتد! نکته دیگر اینکه باید کتاب‌هایی به‌عنوان پشتیبان این NGO ها وجود داشته باشد.
بهتر است هر کتابخانه، شهربازی و یا پارک یک NGO داشته باشد. ظرفیت های زیادی برای این کار در مردم وجود دارد. بنده یک‌زمان در پارکی، آقایی را دیدم که استاد دانشگاه و بازنشسته هم بود. از او پرسیدم حاضر است در یک NGO فعالیت کند که فقط و فقط مسئول تحول پارک باشد؟ پاسخ داد: آری.
وزارت کشور یا شهرداری فقط کافی است که NGO مربوط به هر پارک را معرفی کند، خود پیرمردها کار را جمع می کنند و باعث هویت بخشی می شوند. وزارت کشور باید نیازسنجی کند که چه جاهایی نیاز به NGO می‌باشد و در همان حیطه ها به NGOهای مختلف مجوز فعالیت دهد اما متأسفانه این اقدامات صورت نمی گیرد! اصلاً طبیعت ایرانی سیاسی است تا مجوز NGO را دریافت می کند از فردای آن روز به فکر تحولات سیاسی می افتد! تا دیروز اخبار هم گوش نمی کرد اما از فردا می رود اخبار گوش می دهد! اولین اصل در NGO این است که غیرسیاسی باشد و نباید در مسائل سیاسی ورود کند و فقط در مسائل فرهنگی فعالیت داشته باشد.
اگر نکته ای در انتها هست، در خدمت شما هستیم
من نقطه‌ضعف موضوع اوقات فراغت را بحث آموزش می دانم. اوقات فراغت برای خودش شاخه های زیادی دارد که آموزش یکی از شاخه های آن است. اوقات فراغت یکی از 24 رشته تعلیم و تربیت است که در ایران به آن پرداخته نمی شود. شاخه های زیادی هم دارد مانند اوقات فراغت برای سالمندان، نوجوانان، جوانان، کودکان و همچنین معلولین و ... که هرکدام از این ها برای خود بخش آموزش هم دارند.
 اوقات فراغت می تواند ایران را از بن بست اقتصادی و بیکاری نجات دهد. اوقات فراغت چهارمین صنعت جهان است و صنعت نفت ششم است. در همین پارک لاله تهران، اگر کتابخانه ای مخصوص کودک و نوجوان باشد و بخش رویدادها، تحولات روز ، نجوم و ... داشته باشد، با احتساب بنده 300 نفر می توانند از این طریق شاغل شوند.
یک آمریکایی، روسی یا چینی وقتی وارد ایران می شود وارد ساختار اوقات فراغت می شود. یعنی وارد موزه ها، کتابخانه ها، گالری ها، خرید، ادبیات و... می شود و غیر از این ها هیچ کاری نمی کند. شما یک توریست را بیاورید اگر این ها نباشد توریست رفت‌وآمد نمی کند. برای همین است که اوقات فراغت چهارمین صنعت پردرآمد دنیاست. اگر این ساختار شکل بگیرد بیکاری در ایران ریشه کن خواهد شد. در حوزۀ اوقات فراغت اسپانیا خیلی کار کرده است. به‌طورکلی کشورهایی که روی اوقات فراغت کارکرده اند کشورهای بزرگی هستند. نکته جالب اینکه ما متخصصین بزرگ ایرانی در حوزۀ اوقات فراغت داریم. یکی از آن‌ها پروفسور جعفر جعفری و دیگری پروفسور ایرج احرابی فرد هستند که از غول های بسیار بزرگ صنعت اوقات فراغت هستند. می شود این‌ها را برای رساله دکتری دانشجویان اوقات فراغت به کشور دعوت کرد. البته در طول سال سمینارهایی در دانشگاه ها برگزار می کنند اما سمینار یک‌روزه به دردی نمی خورد و کسانی که در این سمینارها شرکت می کنند فقط می خواهند امتیازی گرفته باشند.

خلاصه راهکارها:
1- دولت یا سازمان‌های مردم‌نهاد، جهت برنامه ریزی ساختار اوقات فراغت باید شرایط ده‌گانه: غنی سازی کیفیت زندگی، کمک به رشد فردی، تبدیل اجتماع به محلی جذاب تر برای زندگی، پیشگیری از استفاده های ضداجتماعی از زمان آزاد، ارتقای سطح ارتباطات بین گروهی و بین نسلی، تقویت روابط همسایگی و اجتماعی، برآورده ساختن نیازهای گروه های مختلف، حفظ سلامت اقتصادی و ثبات اجتماع، غنی سازی زندگی فرهنگی و اجتماعی و ارتقای سطح سلامت و امنیت را مدنظر داشته باشند.
2- دولت باید گزینه های مختلف اوقات فراغت را برای مردم مهیا و نحوه استفاده از اوقات فراغت را به مردم آموزش دهد تا هر کس متناسب با شرایط خود، اوقات فراغت مناسب را انتخاب کند.
3- برنامه ریزان در حوزه اوقات فراغت طوری برنامه ریزی کنند که یکی از کارکردهای اوقات فراغت، انتقال تجربیات مفید از نسل قدیم به نسل جدید (هم‌نشینی و هم کلامی در پارک ها یا فضاهای آموزشی و...) در تمام زمینه های زندگی باشد.
4- چون نگاه تخصصی به اوقات فراغت در کشور نیست لذا مسئولان باید رشته و زیرشاخه های آن را در کشور ایجاد نموده و حتی متخصصین این رشته را از کشورهای دیگر جهت همکاری دعوت نموده و دانشجویان خود را برای کسب علم و تجربه در این زمینه به خارج از کشور بفرستند.
5- صداوسیما باید قبول کند که نهادی فراغتی است و متناسب با اوقات فراغت باید برنامه ریزی و فعالیت کند.
6- نهادهای حاکمیتی مانند صداوسیما، آموزش‌وپرورش و وزارت ارشاد، برای تحلیل و پایش نیازهای اوقات فراغت افراد جامعه در گروه ها و رده های سنی مختلف، مرکز نیازسنجی اجتماعی راه اندازی کنند.
7- مسئولان شهری، مدیریت محیط های اوقات فراغت مثل پارک ها، شهربازی و... را به سازمان‌های مردم‌نهاد داده تا بر اساس نیازسنجی میدانی، مدیریت اوقات فراغت هر محله و منطقه را متناسب با نوع نیاز و بر اساس مطالعات دقیق اجرا نمایند.
8- برنامه ریزان اوقات فراغت، از نخبگان این رشته در سطح بین‌المللی جهت برنامه‌ریزی نظام اوقات فراغت دعوت و از تجربیات آن‌ها استفاده کنند.
9- متأسفانه در بین مسئولان و مردم، شناخت دقیق و صحیحی از دیدگاه اسلام در مورد اوقات فراغت وجود ندارد. شایسته است ابتدا این مطلب بر اساس نیاز جامعه، توسط کارشناسان صاحب نظر تبیین شود.
10- مسئولان از تمام ظرفیت‌های آموزشی، تبلیغی (رسانه، همایش و...) برای نهادینه سازی فرهنگ اوقات فراغت استفاده کنند تا مردم به اهمیت اوقات فراغت مطلوب پی برده و استفاده بهینه نمایند.

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

پیام هفته

همکاری با نفوذیان خائن و اختلاس‌گران بی دین
قرآن : لِيَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ کامِلَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ (سوره نحل، آیه 52)ترجمه: تا روز قیامت بار گناهان خود را تمام بردارند ، و [ نیز ] بخشی از بار گناهان کسانی را که ندانسته آنان را گمراه می کنند. آگاه باشید ، چه بد باری را می کشند.حدیث: و ایما داع دعی الی ضلالة فاتبع علیه، فان علیه مثل اوزار من اتبعه، من غیر ان ینقص من اوزارهم شیئا!: (مجمع‌البیان، ج6، ص 365)ترجمه: ... و هر کس دعوت به ضلالت کند و از او پیروی کنند همانند کیفر پیروانش را خواهد داشت، بی آنکه از کیفر آنها کاسته شود.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید