اهمیت مطالعات بنیادین و پژوهش در حوزه فراغت دینی- ملی

  • دوشنبه, 11 دی 1396 12:00
  • بازدید 2600 بار

سلسله گفتگو های کارشناسی با موضوع اوقات فراغت -

اوقات فراغت در جوامع امروزی به‌عنوان یک نیاز خاص در نظر گرفته می‌شود تا جایی که برخی تمدن امروزی را «تمدن فراغت» لقب دادند. از همین رو گذران اوقات فراغت بازندگی و فرهنگ هر جامعه پيوند نزديکي دارد و همين ارتباط تنگاتنگ، جوامع آگاه را بر آن داشته، با اجراي سیاست‌های مناسب اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، از هدر رفتن اوقات فراغت جلوگيري کنند.

در اوقات فراغت مطلوب، فرد می‌تواند فرصتي براي شکوفايي فردي و تحقق استعدادها پیداکرده و دست به انتخاب آگاهانه زند. پژوهشنامه فرهنگی راهبردی افق مکث، سعی نموده به مسئله اوقات فراغت در کشور با تأکید بر ارائه الگوی دینی- ملی بپردازد و به این سؤال پاسخ دهد که «چگونه می‌توان به اوقات فراغت مطلوب دینی- ملی دست‌یافت و راهکار عملی برای جزیره‌ای عمل نکردن نهادها، جبران ضعف زیرساخت‌ها و داشتن متولی واحد در خصوص اوقات فراغت چیست؟  

ازهمین‌رو موسسه فرهنگی مطالعاتی صراط مبین مصاحبه‌ای را بادکتر سید حسین شرف‌الدین استاد دانشگاه، پژوهشگر و کارشناس فرهنگی انجام داده تا نظرات کارشناسی ایشان را جویا شده و در اختیار خوانندگان محترم قرار دهد.

گذراندن اوقات فراغت مطلوب از نظر جنابعالی چه ویژگی هایی دارد و چگونه می توان آن را از اوقات فراغت انحرافی تفکیک کرد؟
 برای بررسی شاخص های اوقات فراغت مطلوب باید به مبانی اولیه رجوع کرد. مثلاً باید دید اساساً فقه اسلامی یا نظام اخلاقی و تقنینی و عرف جامعه ما چه نوع فعالیت های فراغتی را اجازه داده یا ممنوع کرده است؟ اگر ما بایسته های مربوط به یک فرصت فراغتی را با نگاه هنجاری و تجویزی داشته باشیم، دقیقاً می توان فهمید که هر فرصت یا فعالیت فراغتی چه ویژگی هایی باید داشته باشد.
ما با دو تلقی اصلی از فراغت روبرو هستیم؛ یکی ظرف زمانی عاری از الزامات بیرونی و دیگری مجموعه فعالیت های تفریحی، تفننی و لذت بخش که افراد با هدف پر کردن این فرصت ها مورداستفاده قرار می دهند.
در هر جامعه ای یک نظام هنجاری داریم که وظیفه ما را در مطلق امور و ازجمله در فعالیت های فراغتی مطلوب تعیین می کند. فقه، اخلاق، قانون، عرف، مصلحت اندیشی و همچنین رویه های عقلایی و اسباب زیبایی شناختی می توانند در فعالیت های فراغتی مشارکت و جهت دهی کنند. معیارها و ملاک هایی برای فراغت مطلوب از روایات و کلمات فقها استنباط می‌شود که مواردی از آن عبارت است از : عدم تناسب با مجالس لهو و لعب، عاری بودن فعل از عنوان حرام، عاری بودن از ارتباط مفسده انگیز با نامحرم، عاری بودن از غنا و موسیقی های حرام، عاری بودن از رقص و قمار، عاری بودن از مصرف مسکرات و مواد مخدر، عاری بودن از مضامین غیراخلاقی، عاری بودن از هر چه موجب غفلت از یاد خدا و قیامت و هر آنچه موجب غفلت از انجام امور و وظایف مهم و اصلی فرد می شود و درنهایت عاری بودن از کارهایی که قوای ادراکی و قدرت تشخیص انسان را ضعیف می کند. همچنین فعل نباید موجب تضییع وقت و اتلاف عمر، زیان رساندن غیرمتعارف به جسم و روح، زیان رساندن به حیثیت و اعتبار اجتماعی فرد، تضعیف عقاید و باورهای مذهبی، اخلال در روند کار و زندگی عادی، تضییع امکانات و بیت‌المال، اسراف و تبذیر، مزاحمت دیگران، هتک حرمت اماکن مقدسه مثل کف زدن در مساجد، هتک حرمت شخصیت ها مثل جشن و شادی غیرمتعارف در ولادت ائمه(ع)، سست شدن بنیان خانواده، اشاعه و ترویج خرافات و سنن جاهلی، آسیب به محیط‌زیست و مسائلی از این قبیل باشد.
 قاعدتاً اگر همین موضوعات را به زبان ایجابی برگرداند، ویژگی‌های اوقات فراغت مطلوب خواهد بود مانند داشتن تناسب با هندسه کلی نظام اعتقادی و ارزشی، داشتن حسن فعلی برای فعالیت‌ها به‌طوری‌که مصداق بندگی و اطاعت باشند، دارا بودن هدف و غرض عقلایی در کارها، دارا بودن مطلوبیت طریقی و ابزاری برای اینکه مؤمن به تقویت جسم و روح خود برسد، کارا بودن در جهت شکوفایی استعدادها و ظرفیت های وجودی فرد، واقع بودن در جهت تقویت مبانی فکری و اعتقادی فرد، واقع بودن در جهت رعایت مصالح جمعی، انطباق با قوانین و مقررات دولت اسلامی و ...
 گذران اوقات فراغت مطلوب از انحرافی را چطور می توان تفکیک کرد؟
یک بخش، رعایت انطباق و عدم انطباق با معیارهاست ولی بخش دیگر این است که گاهی بعضی از فعالیت های فراغتی ممکن است، خودش مطلوب باشد اما افراط در آن ممکن است این فعالیت را در زمره فعالیت های غیرمجاز برد. همان‌طور که نظر برخی از فقهای ما این است که برخی از فعالیت های فراغتی در صورت رعایت حد اعتدال، مجاز است و افراط باعث می شود که فعل را غیرمجاز کند.
 بعضی از فعالیت های فراغتی برون زا هستند و از بیرون وارد کشور ما شدند و اساساً بافرهنگ ما همخوانی ندارد مثلاً ورزش بکس. بنابراین یکی از علل انحرافات این است که بخشی از برنامه های فراغتی اصلاً با فرهنگ ما سازگار و منطبق با معیارهای دینی نیست مثلاً مصداق قمار است مثل شطرنج. همچنین برخی از انواع موسیقی آثار تخریبی دارد یا روابطی که با جنس مقابل در گشت و گذارها در فضای وب اتفاق می افتد و شما آزاد هستید به هر چیز و به هر کس نگاه کنید و عشق بورزید، با فرهنگ ما بیگانه است و به نظام هنجاری ما تمکین نمی کند. البته شاید یکی از دلایل این باشد که چون مرزهای رقیقی دارد، افراد گاهی اوقات از این مرزها عدول می کنند. مثلاً شما می توانید بروید در طبیعت بگردید و در آیات الهی تأمل‌کنید اما وقتی کنار دریا بروید، ممکن است صحنه های دیگری هم باشد و فرد به گناه بیفتد. یا فرض کنید دیدن فیلم سینمایی چیز خوبی است مشروط به اینکه آن فیلم درست طراحی شود و شما از دیدن آن بهره ببرید نه اینکه فیلم باانگیزه انحرافی ساخته شود که بعضاً مسائل شرعی هم در آن رعایت نمی شود.
چرا نهادهای متولی اوقات فراغت موفقیت چندانی نداشته اند و چه راهکارهایی برای این مهم پیشنهاد می کنید؟
 در کشور، نهادهای متولی اوقات فراغت متعدد هستند مثلاً سازمان ملی جوانان یا وزارت ورزش، آموزش‌وپرورش، سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شهرداری ها را داریم که موضوع اوقات فراغت از وظایف آن‌هاست. همچنین صداوسیما، بسیج، مرکز رسیدگی به امور مساجد هم هستند. در سال‌های بعد از انقلاب تنها سازمانی که توانسته تا حد زیادی به وظیفه خود در این بخش عمل کند و اوقات فراغت افراد و به‌ویژه کودکان و نوجوانانی را که ایام تعطیل دارند، پر کند صداوسیما بوده است. این سازمان از بقیه سبقت گرفته است و طبق مطالعاتی که شده بچه ها در ایام تعطیلات تابستان بین 4تا 9 ساعت یا 5/7 ساعت از برنامه های متنوع صداوسیما استفاده می کنند که گذشته از کیفیت آن‌ها، حداقل توانسته است تا بچه ها را جذب خود کند.
 یکی از مشکلاتی که ما در کشور داریم، تعدد مراکز متولی اوقات فراغت و فقدان تقسیم‌کار است. بر اساس مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی وظیفه صداوسیما، وزارت ورزش یا سازمان ملی جوانان در این حوزه تعیین‌شده ولی این تقسیم‌کار، یک تقسیم‌کار سازمان یافته و منسجم نیست.
مسئله بعد ضعف امکانات است. امکانات ما متناسب با جمعیت کشور نیست مثلاً ما نزدیک 1000 شهر در کشور داریم که فقط 72 شهر دارای سینما هستند. گذشته از وجود سینما، مگر چقدر فیلم جدید تولید می شود که افراد در اوقات فراغت خود استفاده کنند. گاهی یک فیلم ماه ها روی پرده سینما است و همه می دانند که تا مدتی دیگر این فیلم در تلویزیون هم به‌طور مکرر پخش خواهد شد. همچنین توزیع امکانات، بهینه نیست و بسیاری از امکانات تفریحی و فراغتی در شهرهای بزرگ متمرکز است؛ مردم در شهرهای بزرگ ورزشگاه بزرگ، سالن مطالعه، پارک، پاساژ که امروزه محلی برای تفریح، گشت و گذار و بازدید ویترین ها هستند، مراکز زیارتی و ... دارند ولی برخی مناطق کشور کاملاً در این زمینه فقیر هستند.
مسئله دیگر موضوع نظارت است. برخی از مسئولین کشور به وظیفه خود عمل نمی کنند که باید مراجعی وجود داشته باشد که از آن‌ها بازخواست کند که معمولاً این‌گونه نیست.
چه راهکارهایی را برای حل این معضلات دارید؟
بخشی از آن برمی گردد به اینکه ما در کشور خود فضاسازی مناسب فرهنگی داشته باشیم یعنی افراد، آگاهی و بینش کافی داشته باشند تا درست از فرصت‌های خود بهره گیرند و مردم آن‌قدر متفطن باشند که فراغت را به‌عنوان یک بخش زائد زندگی تلقی نکنند. فراغت بخش مهمی از عمر است و اتفاقاً بسیاری از اکتشافات و اختراعات دانشمندان بزرگ در دوره فراغت اتفاق افتاده است. چون فرد در دوران فراغت آزاد است و الزامی ندارد، زمینه خلاقیت برای او فراهم می شود. در اوقات فراغت خیلی کارها قابل انجام هست ولی در زمان فعالیت الزامی، دست ما بسته است. مسافرت ها و وظایف اخلاقی مثل صله‌رحم و نیز خلوت گزینی و بهترین عبادت‌ها را می توان در ایام فراغت انجام داد.
 مردم اولاً باید برای فراغت حساب جدی باز کنند و سعی کنند از فرصت فراغت خود به بهترین نحو ممکن استفاده کنند و خیلی دنبال این نباشند که کسی برای آن‌ها برنامه ریزی کند. اگر فرهنگ مطالعه در کشور ما جدی گرفته می شد، می توانستیم بخش زیادی از اوقات فراغت جوانان را با آن پرکنیم. ما باید بتوانیم مثل بعضی از کشورهای اروپایی، فرزندان خود را به مطالعه عادت دهیم. ما این را از آموزش‌وپرورش و از دوران اولیه می توانیم به بچه ها آموزش دهیم. همچنین فرهنگ استفاده از فرصت فراغت با مشارکت دغدغه مند خود افراد و مشارکت نهادهای مردمی و مدنی در این جهت می تواند خیلی تأثیرگذار باشد.
سازمان های مربوطه باید به میدان بیایند و فعالیت‌های فراغتی را برنامه ریزی کنند. امکانات مختلف کشور از سازمان‌های مختلف باید سامان‌یافته و تجمیع شود و بخشی از آن را به فعالیت های فراغتی افراد اختصاص دهند. شاید هر سازمانی به‌تنهایی نتواند کاری کند ولی اگر چند سازمان در کنار هم جمع شوند، می‌توانند تعداد زیادی دانش آموز را پوشش دهند. مثلاً یکی از آن‌ها باغ دارد، دیگری امکانات برگزاری کلاس های فوق برنامه دارد و ... این سازمان‌ها همچنین می-توانند سخنرانی های خوبی برای عموم مردم ترتیب دهند یا مردم را در تعطیلات به مسافرت های زیارتی و تفریحی بفرستند. حتی برنامه تجمع های محلی مثل راهپیمایی های تفریحی و ورزشی، کوه‌پیمایی، گشت و گذارهای در طبیعت می تواند توسط این سازمان‌ها راه اندازی یا حمایت شود. با وضعیتی که سازمان ها متکثر باشند و هرکدام جداگانه بخواهند اقدام کنند، موفق نخواهند بود و با اقدامات انفرادی، خاطره بد در ذهن مردم خواهند گذاشت و اگر سال بعد همین سازمان فعالیتی انجام دهد، کسی از دعوت او استقبال نمی‌کند.
برای حل معضل فقدان دین در اوقات فراغت چه باید کرد؟
اولاً باید دید چقدر در جامعه ما فرهنگ و گفتمان دینی استقرار داشته و چقدر قدرت هدایت گری سازمان‌های مختلف اجتماعی و رفتار افراد در جهت مطلوب را دارد؟ مگر رفتار اقتصادی، علمی و سیاسی ما از دین متأثر است تا رفتارهای فراغتی ما هم باشد؟
مسئله بعد این است که جامعه پذیری و فرهنگ پذیری دینی در جامعه ما کم است چون تعلیم و تربیت دینی کم اتفاق می افتد و مردم مؤمنانه زندگی نمی کنند و یک نوع سکولاریسم اشرافی در جامعه ما وجود دارد که در حوزه فراغت هم همین‌طور است. حوزه فراغت، حوزه ای بوده که همیشه این احساس وجود دارد که این حوزه اصلاً از معیارهای ارزشی و دینی رها است. معمولاً انتهای ذهن افراد این است که اصل اباحه را در تمام این نوع فعالیت ها اجرا کنند و معتقدند که اساساً این نوع فعالیت ها، خنثی هستند و دین نگاه خاصی در این بخش ها ندارد.
مسئله بعد این است که در کشور ما سیاست‌گذاران حوزه فراغت، هیچ‌کدام دغدغه اجرای احکام دین را ندارند. برنامه-هایی که صداوسیما و وزارت ارشاد تدارک می بینند، ممکن است گوشه ای از اوقات فراغت افراد را پر کند اما لزوماً بر اساس معیارهای فرهنگ دینی طراحی نشده است. موضوع بعد نظارت بر فرایندهایی است که در کشور اجرا می شود. ما باید بر اساس معیارهای دینی نظارت کنیم و جلوی فعالیت هایی که همسو با دین و اخلاق دینی و فقه اسلامی نیست، بگیریم.
 راهکار بعد این است که ما باید الگوهای موجود فراغتی را بر اساس الگوهای دینی در کشور مطالعه و ارزیابی کنیم. متأسفانه بنده هنوز پژوهشی که فعالیت های فراغتی موجود را بر اساس معیارهای دینی سنجیده باشد، سراغ ندارم. مثلاً چند درصد از مردم ما تفریحات خود را با موسیقی مجاز و غیرمجاز می گذرانند؟ چند درصد به مطالعه و همچنین به مطالعه چه کتبی می پردازند و چند درصد وقت خود را صرف خیابان گردی و پاساژ گردی یا دید و بازدید با بستگان صرف می کنند؟ چقدر از این فرصت ها درست استفاده می شود و چه آسیب های وجود دارد؟ یعنی باید وضعیت موجود را شناسایی کنیم و این‌ها را بر معیارهای دینی عرضه کنیم و ببینیم چند درصد فعالیت‌های فراغتی ما با توجه به معیارهای دینی توجیه پذیر است؟ به نظر می رسد این کار اتفاق نیفتاده است که البته بخشی از آن به کمکاری حوزویان و دین پژوهان و کسانی که درگیر فعالیت های دینی هستند و بخشی هم به کمکاری ادارات و سازمان ها و نهادهای مرتبط، برمی گردد.
به نظر شما حاکمیت چه نقشی در برآورده کردن نیازهای اوقات فراغت جامعه دارد؟
 در اسناد رسمی نظام جمهوری اسلامی مثل اسناد شورای عالی انقلاب فرهنگی در بحث اهداف فرهنگی جمهوری اسلامی، 5 الی 6 سیاست موردنظر قرار گرفته است که این سیاست‌ها باید روی همه فعالیت‌های فرهنگی ازجمله حوزه فراغت، سایه بیندازد. این شورا در بخش اولویت های فرهنگی در مجموعه مصوبات خود در کتاب « 20 سال تلاش در مسیر تحقق اهداف انقلاب فرهنگی» خیلی از موضوعات را مطرح کرده است که ازجمله آن‌ها این موارد است: موضوع اولویت دادن به کودک، نوجوان و جوان، ایجاد زمینه مناسب و مطلوب برای فرصت های فرهنگی، هنری، کمک به تأمین مواد اولیه و تقویت صنایع تولید مواد و ملزومات فرهنگی و هنری، تأسیس مجتمع های فرهنگی، هنری و سینمایی، ایجاد و تجهیز کتابخانه های عمومی، سالن های سینما، تالارهای نمایش و نگارخانه ها، ایجاد تأسیساتی مثل هنرستان ها، لابراتوار و مراکز موسیقی، کمک به افزایش تولید سینما و فعالیت های هنری، حمایت قانونی از تولیدات فرهنگی، تأسیس شبکه های استانی و تقویت رادیو و تلویزیون های استانی و ...
شورای عالی انقلاب فرهنگی در حوزه وظایف صداوسیما در بحث سیاست های مقابله با تهاجم فرهنگی یک فهرست بلندبالایی از وظایف صداوسیما در خصوص پوشش دهی به اوقات فراغت جوان ها را مطرح کرده است که اگر این فرصت‌ها درست باز شود زمینه دور ماندن جوان ها از تأثیرپذیری از هجوم فرهنگی ایجاد خواهدشد.
 به‌طورکلی دولت باید به موضوع فراغت اهتمام داشته باشد چون میزان کار در جامعه ما کم است. اصلاً در جامعه مدرن کار کم است. برخی از جامعه شناسان معتقدند، تمدن مدرن، تمدن اوقات فراغت است یعنی مردم اصلاً کاری برای انجام ندارند و میزان ساعاتی که مصروف کار می شود، خیلی زیاد نیست. آدم ها حتی زمانی هم که کار می کنند، بخش زیادی از فعالیت های ضمن کار آن‌ها، فعالیت فراغتی است یعنی فعالیتی است که صرف گپ و گفت و تفریح، تلفن کردن یا کتاب خواندن می شود. بنابراین ما باید این بخش را جدی بگیریم و امکانات بیشتری اختصاص دهیم. سیاست‌گذاری دولت در این بخش خیلی کلی و مبهم هست و درواقع سیاست های راهبردی مشخصی ندارد. این نشان می دهد که اساساً حوزه فراغت هنوز یک حوزه حاشیه ای و مظلوم است و اصلاً یک زنگ تفریح تلقی شده است. درصورتی‌که در اینجا موضوع فرهنگ سازی مطرح است. متأسفانه مردم یاد نگرفته اند که چگونه از اوقات فراغت استفاده کنند و غالباً وقت خود را تضییع می کنند. متأسفانه مردم منتظرند سازمانی اعلام کند که فعالیتی برای آن‌ها تدارک دیده است تا بیایند و ثبت‌نام کنند. اگر فرد احساس کنند که بالأخره این فرصت متعلق به خود اوست و خودش باید وقتش را پر کند، بسیاری از مشکلات حل می شود.
در بعضی از فرهنگ سرا ها مسائلی را داریم که گاهی اوقات آدم احساس می کند فرصت ها هرز می رود و درست استفاده نمی شود. در پارک‌های ما الآن آن‌قدر شرایط بدی ایجاد شده است که تبدیل به محل دیدار دختر و پسرها و مصرف یا توزیع مواد مخدر شده و در آنجا خانواده ها احساس امنیت نمی کنند و خانم ها به‌تنهایی نمی توانند به آنجا بروند.
 مسئله بعد دعوت و ترغیب بخش خصوصی به همکاری است که دولت نتوانسته است به‌طور شایسته آن‌ها را در جهت سرمایه گذاری برای تدارک امکانات فراغتی بسیج کند. همان‌طور که خیرین برای آزادی زندانیان نزدیک14میلیارد تومان در ماه رمضان گذشته دادند، می توانند برای کشور پارک و مکان های تفریحی، سالن سینما و استادیوم ورزشی بسازند یا برای افراد بی بضاعت هزینه زیارت عتبات را بدهند.
راهکار دیگر می تواند تخصیص بخشی از یارانه ها به افراد برای ایران گردی باشد. بسیاری از افراد در کشور ما، موزه ها، پارک‌های مهم و آب‌وهوای متنوعی که در کشور هست را ندیده اند! راه اندازی تورهای تفریحی، زیارتی و سیاحتی مخصوصاً توسط سازمان میراث فرهنگی می تواند مردم را در این جهت ترغیب کند. اگر دولت مدتی این امکانات را به مردم بدهد تا به عادت فرهنگی مردم تبدیل شود بعدها خود مردم سعی می کنند که به نحوی هزینه این کار مهم را خودشان تأمین کنند. در کشورهایی مانند ژاپن حتی برای گردشگری بین‌المللی و سفر افراد به کشورهای دیگر، کمک‌هایی توسط دولت اعطا می شود.
رسانه چه نقشی در پیشبرد اهداف و برنامه های اوقات فراغت سالم دارد؟
طبق مطالعات انجام شده صداوسیما بیشترین سهم را در پر کردن اوقات فراغت مردم دارد. متأسفانه صداوسیما در سال‌های اخیر به دلیل بحران مالی نتوانسته است برنامه های متنوع بسازد و اکثر برنامه هایی که الآن پخش می شود، آرشیوی است.
در عرف دست اندرکاران رسانه ها، مهم‌ترین کارکرد رسانه ها سرگرمی است. اصلاً ارتباط افراد با رسانه عمدتاً در اوقات فراغت اتفاق می افتد. شما در زمانی که درگیر کار، مدرسه و دانشگاه هستید با رسانه کاری ندارید و هر زمان که فرصتی پیدا می کنید، روزنامه و کتاب می خوانید یا رادیو و تلویزیون را روشن می کنید و یا وارد اینترنت می شوید. معمولاً افراد در فرصت فراغت خود بیشتر با رسانه ها سرگرم هستند و کمتر آدمی هست که در روز چند ساعت از وقت خود را صرف ارتباط با رسانه های مختلف نکند. رسانه ها و شبکه های اجتماعی مثل باتلاقی هستند که آدم‌ها در آن می روند و راه گریزی ندارند.
ممکن است به دلیل محدودیت امکانات، پارک، سینما یا ورزشگاه نداشته باشند اما همین شبکه های اجتماعی خلأها را پر کرده است و احساس خیلی از افراد این است که با داشتن رسانه تا حدی از آن‌ها بی نیاز می شوند.
بخش زیادی از این رسانه ها مثل اینترنت، ماهواره و شبکه های اجتماعی به دلیل اینکه خاستگاه بیرونی دارند و اساساً هیچ نظام هنجاری و عقلایی هم بر آن‌ها حکومت نمی کند و جاذبه های خاصی دارند، انحرافات و آلودگی های زیادی ایجاد کرده و این آلودگی ها در جامعه هم منعکس می شود. یعنی جوانی که از طریق شبکه های اجتماعی در معرض برنامه های انحرافی قرار دارد این ذهنیت را در جامعه و در محیط‌های عینی منتشر می کند. در حال حاضر محیط واقعی ما به‌شدت تحت تأثیر محیط مجازی است یعنی محیط مجازی گاهی جولانگاه جوانانی قرار می گیرد که دریافت های خود را به‌نوعی در محیط واقعی هم اعمال و تسری می دهند. این کانال ها و شبکه های ارتباطی خاستگاه بیرونی دارند و ما می توانیم بر آن‌ها نظارت و کنترل داشته باشیم ولی نخواسته ایم که داشته باشیم. به نظر می رسد که هر چه زمان جلو می رود ما در این بخش ها میدان بیشتری برای مشارکت مردم می دهیم و دسترسی مردم به این رسانه ها و امکانات ارتباطی بیشتر می شود. به‌مرور حساسیت مردم در حال کم شدن است و قبح زدایی می شود و مردم خیلی راحت در حال استفاده از این شبکه ها هستند. در حال حاضر عملاً دولتمردان احساس می کنند که کاری نمی توان در این حوزه انجام داد و به نحوی به حال خود رها شده است. بخش زیادی از انحرافات در نسل جوانی که به‌هرحال پایه و اساس نیروی انسانی کشور ماست، توسط همین رسانه ها منتشر می شود.
چه راهکاری برای برطرف کردن موانع نظام صحیح گذران اوقات فراغت پیشنهاد می کنید؟
اولاً باید فراغت و تفریح را به‌عنوان یک نیاز به رسمیت بشناسیم. این موضوع در بعضی از کشورها اصلاً یکی از حقوق فردی است و نحوه گذران اوقات فراغت یکی از شاخص های کیفیت زندگی است. اگر مردم اوقات فراغت خود را درست بگذرانند در افزایش بازدهی کاری آن‌ها مؤثر است. مسئله بعد این است که ما نیاز به ایجاد یک تشکیلات فعال در حوزه فراغت داریم که وضعیت موجود را رصد کند، آسیب ها را بشناسد، تمهیدات لازم برای ایجاد تأسیسات مربوط به فراغت را فراهم کند و درنهایت مسئولین و نهادهای مردمی را در این جهت ترغیب کند.
مسئله بعد تدوین سند ملی فراغت است. همان‌طور که ما نقشه مهندسی فرهنگی کشور داریم حتماً باید در خصوص سیاست های فراغتی هم بر اساس سیاست های فرهنگی کشور یک سند جامع مادر داشته باشیم و چشم اندازهایی را تعریف کنیم تا دولت بتواند در ضمن همین برنامه های 5 ساله و سالانه، گام‌به‌گام به سمت تمهید امکانات لازم فراغتی پیش رود.
 موضوع بعد، اصلاح ساختار اداری و تشکیلاتی موجود است که به نظر می رسد در سطح ملی، استانی و محلی، فعالیت ها خیلی کارشناسانه نیست و سازمان‌ها متناسب با وظایف خود عمل نمی کنند. در بعضی جاها اصلاً متولی مشخص وجود ندارد و اگر امر دایر شود بین سرمایه گذاری در بحث فراغت و موضوع دیگر، معمولاً فراغت کنار گذاشته می-شود و هیچ سازمانی آن را جزء وظایف اصلی و اولیه خودش نمی داند.
 نکته بعد انجام اصلاحات در ردیف منابع و مصارف بودجه کشور است که باید سهم بیشتری به نیازهای فراغتی اختصاص یابد.
موضوع اهتمام به مطالعات بنیادین در حوزه فراغت هم بسیار مهم است. در این بخش ادبیات علمی و پژوهشی ما کم است. سؤالاتی مثل‌اینکه انسان چقدر فراغت دارد و چطور می تواند از این فراغت استفاده کند؟ وضعیت موجود و مطلوب ما چگونه است؟ آسیب های ما در این بخش ها چیست؟ گروه‌های هدف ما در این موضوع چه کسانی هستند و برای هرکدام از آن‌ها چه خوراکی می توانیم تدارک ببینیم؟ باید به‌صورت علمی پاسخ داده شوند که با تبدیل اوقات فراغت به یکی از عرصه های مهم پژوهشی و با خلاقیت هایی که در این بخش اعمال خواهد شد، می توانیم الگوهای مناسب با کشور خود در حوزه فراغت را تدارک ببینیم. در همین راستا انجام مطالعات میدانی در خصوص وضعیت موجود، حائز اهمیت است. ما در کشور خود هیچ آمار و گزارش دقیقی از میزان اوقات فراغت و نحوه گذراندن روزهای تعطیل توسط مردم مانند تعطیلات نوروز و تابستان، تعطیلات آخر هفته و همچنین مرخصی های کارمندان ادارات نداریم. برای تقویت مطالعات در این حوزه، ایجاد رشته های علمی مربوط به فراغت در دانشگاه های کشور بسیار حیاتی است. باید رشته های جامعه شناسی فراغت، مردم شناسی فراغت، روانشناسی فراغت، اقتصاد فراغت و مدیریت فراغت در دانشگاه های خود داشته باشیم.
مسئله بعد اصلاح ذهنیت ها است. به نظر بنده برخی از ذهنیت های فرهنگی و متشرعانه توجهی به اوقات فراغت و موضوع تفریح و سرگرمی نمی کنند، سخت گیری های عجیبی دارند و فراغت را در فعالیت های خاص محدود می کنند که این ذهنیت ها خودش مانع برنامه ریزی شود. مردم باید بپذیرند که افراد فرصت فراغتی با ذائقه های متعدد دارند. افراد مختلف ممکن است فرصت فراغت را به زیارت امام رضا(ع)، رفتن به شمال یا پارک، مطالعه، اینترنت و ... صرف کنند. ما باید به برنامه ریزی برای طیف های مختلف با عقاید و باورهای متفاوت اهتمام داشته باشیم.
موضوع دیگر ایجاد حساسیت نسبت به فعالیت های فراغتی مدرن است که باید در جامعه ما ایجاد شود و مردم از هر فعالیت فراغتی به‌راحتی استقبال نکنند به خاطر اینکه برخی از این‌ها واقعاً بدآموزی و آثار مخرب دارد.
با توجه به اثرگذاری سازمان های مردم‌نهاد در تحولات اجتماعی، چه طور می توان از آن‌ها برای برنامه ریزی و اجرای برنامه های اوقات فراغت استفاده کرد
معمولاً سمن های ما به دلیل محدودیت هایی که دارند، در همه عرصه ها نمی توانند فعال باشند. در حوزه فراغت اگر سمن ها به میدان بیایند باید امکاناتی را تجمیع کنند و قاعدتاً باید سازمان هایی در کشور وجود داشته باشد تا بتوانند این مجموعه ها را فعال کند که در حال حاضر موجود نیست. مسئله بعد هزینه بر بودن فعالیت های فراغتی است و سمن ها حداکثر می توانند در این فعالیت ها مشارکت کنند سرمایه گذاری اصلی باید توسط دولت صورت گیرد و از سمن در چارچوب فعالیت های خودش، بهره گیرند. البته در جنب سرمایه گذاری دولت می توان از سرمایه گذاری مردمی هم بهره گرفت. مثلاً سازمان مردم نهاد در ساخت باشگاه یا استادیوم ورزشی مشارکت داشته باشد و در اداره و مدیریت آن حضور پیدا کند. همچنین مؤمنین تأسیساتی ایجاد کنند که سالانه چندهزار نفر از افراد بی بضاعت را چند هفته به تفریح یا سفر زیارتی بفرستند. به نظر بنده سازمان‌های مردم نهاد در کشور ما غالباً کم بضاعت و سازمان نیافته هستند و برای فرصت فراغت اهمیتی قائل نیستند، بنابراین حساب ویژه ای نمی توان روی آن‌ها باز کرد.
 می توان در بعضی مناطق که سینما نیست، از ظرفیت سمن ها برای تأسیس سینمای سیار استفاده کرد. خوشبختانه مردم انگیزه دارند مسجد و حسینیه بسازند و میلیاردها تومان برای عزای امام حسین(ع) در ایام عاشورا مصرف کنند ولی متأسفانه انگیزه ندارند برای فعالیت هایی مثل تأسیس کتابخانه و سینما، پارک، باشگاه ورزشی و یا بردن بچه ها به اردوها هزینه کنند. در کشور ما خیرین زیادی داریم که روی ساخت مساجد و اخیراً ساخت مدارس کار می کنند ولی متأسفانه کمتر خیرینی داریم که مثلاً برای مردم، زمینه ایران گردی را فراهم کنند. بنابراین راهکار انگیزه زایی در این بخش ها باید موردتوجه جدی دولت باشد.
در پایان اگر مطلبی باقی است، بفرمایید.
مشکلات ما در بخش جامعه سازی و تمدن سازی خیلی جدی است. مسئله فراغت که متولی اصلی آن سازمان ملی جوانان است، فقط در آیین نامه و روی کاغذ به آن توجه می شود و درد شورای عالی انقلاب فرهنگی هم فقط این است که دائم روی کاغذ مطالبی را بیاورد ولی این‌ها باید اجرا شود و مجری آن مشخص باشد. این مطالب قاعده رفتار است و باید پرسید که کدام رفتار در حال اتفاق است که قاعده اش این‌ها باشد؟
ما اصلاً نمی دانیم کجا هستیم و چه می خواهیم، نمی‌دانیم چطور می توانیم به آن اهداف برسیم؟ و نمی دانیم اگر بخواهیم به آن برسیم ملزومات کار چیست و باید از کجا شروع کنیم؟
تجربه های سازمانی در کشور ما ثبت و نهادینه نمی شود. این‌گونه نیست که اگر در سازمان‌های خود الگوی نادرستی را استفاده کردیم و جواب نداد، به یک الگوی بنیادین و خوب برسیم و همان راه را ادامه دهیم بلکه ممکن است دوباره به الگوهای نادرست قبلی برگردیم.
عرصه فراغت مثل گذشته نیست. در گذشته مردم را به حال خود می گذاشتید و توقع نداشتند تا دولت برای آن‌ها برنامه-ریزی کند اما الآن با گسترش شهرنشینی، جامعه نیاز به پارک، سینما، تورهای مسافرتی، باشگاه و استادیوم ورزشی، تفریحگاه و اردوگاه دارد که همه این‌ها مستلزم سرمایه گذاری عظیم است که عمده آن‌ها هم غیرانتفاعی است و برگشت مالی ندارد بلکه مردم محور هستند و شما باید هزینه کنید. مثلاً در فرهنگستان برای تأسیس کتابخانه، امکانات گرمایشی و سرمایشی، استخدام کارمند و ... باید میلیاردها تومان هزینه کنید تا کسی به فرهنگستان بیاید که البته پولی هم به شما نخواهد داد و باید دائم هزینه فرهنگستان را تأمین کنید. همین‌طور باید به اقتضای نیاز افراد، سینما، رادیو و تلویزیون محلی و ... ایجاد کنید که برگشت مالی ندارد و هزینه این را دولت باید تأمین کند.
باید یاد بگیریم تا حد امکان خود افراد به‌طور خانوادگی و حتی محلی برای بخشی از اوقات فراغت خود سرمایه گذاری کنند.
خلاصه راهکارها:
1- برای یافتن ویژگی‌های اوقات فراغت مطلوب، باید مبانی اولیه مانند فقه اسلامی، نظام اخلاقی و تقنینی، عرف جامعه و... را مدنظر داشته، سپس با نگاه هنجاری و تجویزی به یافتن و بررسی ویژگی‌های اوقات فراغت مطلوب پرداخت.
2- پژوهشگران حوزه فقه و قوانین، از الفاظ ایجابی همچون تناسب عمل با هندسه نظام اعتقادی و ارزشی، انطباق با قوانین دولت اسلامی و ... در اوقات فراغت به جای قواعد و الفاظ سلبی همچون عدم تناسب با مجالس لهو، عاری بودن فعل از عنوان حرام و ... استفاده کنند.
3- به دلیل شکننده بودن مرزهای میان هنجارهای سالم و ناسالم، لازم است مسئولان تعریف دقیقی برای برنامه‌های فراغتی منطبق بر فرهنگ دینی- ملی مانند روابط با جنس مخالف در فضای مجازی ارائه دهند.
4- لازم است حاکمیت، سازمان واحدی برای برنامه‌ریزی، اجرا، نظارت، رصد آسیب‌ها، توزیع عادلانه و استفاده بهینه از امکانات در سطح کشور تأسیس نماید.
5- نهادهای فرهنگی- دینی و آموزشی مانند حوزه علمیه، دانشگاه‌ها و مؤسسات فرهنگی با برنامه‌ریزی، آموزش و تبلیغ، باید ذهنیت به وجود آمده در خنثی بودن رابطه اوقات فراغت و دین را اصلاح نمایند.
6- دولت باید با تشویق و دعوت از نهادهای مردمی، بخش خصوصی و خیرین، جهت سرمایه‌گذاری و تأمین نیازهای فراغتی مردم گام بردارد.
7- لازم است برنامه‌هایی که در بخش رسانه ملی برای اوقات فراغت تولید می‌شود براساس معیارهای دین، اخلاق و فقه بوده و مسئولان بر محتوای آن نظارت مستمر و دقیق داشته باشند.
8- پژوهشگران دینی و فرهنگی به‌خصوص طلاب، در حوزه فراغتی باید الگوهای موجود اوقات فراغت را براساس وضعیت موجود، نیاز و علاقه جامعه شناسایی کرده و تلاش نمایند دیدگاه دین را در این حوزه تبیین و تبلیغ نمایند.
9- دولت باید با انجام اصلاحات در ردیف منابع و مصارف بودجه کشور، سهم بیشتری به نیازهای فراغتی اختصاص دهد تا سازمان‌ها، اوقات فراغت مطلوب را جزء اصلی وظایف خود بدانند.
10- وزارت علوم موظف است به سبب اهمیت حوزه فراغت، رشته‌هایی همچون رشته های جامعه شناسی فراغت، مردم شناسی فراغت، روانشناسی فراغت، اقتصاد فراغت، مدیریت فراغت و ... ایجاد کند.
11- مسئولان موظف‌اند برای تدوین برنامه اوقات فراغت به ذائقه‌ها، اقلیم و عقاید و باورهای مختلف مردم جامعه توجه داشته باشند.
12- مسئولان موظف‌اند به شیوه‌ای برنامه‌ریزی کنند که افکار را به سمت اوقات فراغت مطلوبِ منطبق با موازین دینی و ملی سوق دهند.

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

پیام هفته

قانون شکنی
آیه شریفه : إِنَّمَا ﭐلسَّبِيلُ عَلَى ﭐلَّذِينَ يَظْلِمُونَ ﭐلنَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي ﭐلْأَرْضِ بِغَيْرِ ﭐلْحَقِّ أُوْلَـٰئِکَ لَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ  (سوره مبارکه شوری ، آیه 42)ترجمه : گناه بر کساني است که به مردم ظلم مي‏کنند ، و بدون داشتن بهانه‏اي و حقي مي‏خواهند در زمين فساد و ظلم کنند ، آنان عذابي دردناک دارند. روایت : قال علی( ع ): من تعدی الحق ، ضاق مذهبه.  (بحار الانوار ، ج 77 ، ص 211 )ترجمه : امام علی(ع) مي‌فرمايد: هر کس از حق (قانون) تجاوز کند ، در تنگنا گرفتار می آید.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید