اعتقاد آموزش دهنده مهمترین عامل جایگزینی پژوهش محوری بر حفظ محوری در مدارس
سلسله گفتگو های کارشناسی با موضوع ارتقای فرهنگ مطالعه
با مرور تاریخ تحولات کشورها و تغییر نظامهای جهانی میتوان فهمید توسعه تمدنها، ریشه در رشد فکری و فرهنگی هر جامعه دارد و بی شک، بدون رشد فرهنگ، دانش و آگاهی، نمیتوان به خروج از توسعهیافتگی و رشد تمدنی دل خوش نمود.
لذا میزان گرایش به مطالعه، از شاخصهای مهم توسعه به شمار میرود. بررسیها نشان میدهد مطالعه و کتاب خوانی در ایران وضعیت مطلوبی ندارد و عمدتا مردم ایران از خرید و یا مطالعه کتاب گریزانند و اقدامات لازم و جدی جهت ترویج و اشاعه فرهنگ مطالعه صورت نگرفته است. از همین رو موسسه فرهنگی مطالعاتی صراط مبین در خصوص ارتقای فرهنگ مطالعه در کشور با تأکید بر آموزش و نظام آموزشی در فرهنگسازی مطالعه، مصاحبهای را با جناب آقای دکتر حسین خنیفر عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران ترتیب داده تا از نظرات کارشناسی ایشان استفاده و در اختیار خوانندگان محترم قرار دهد.
چگونه می شود رویکرد آموزش محوری صرف را در نظام آموزشی در جهت تقویت فرهنگ مطالعه تغییر داد؟
در کشور ما میزان تولیدکنندگان، چاپ کنندگان و نویسندگان کتاب بیشتر از خوانندگان است. آمار میگوید که ۹۰ درصد کتاب های خریداریشده در طی ۱۰ سال اخیر، توسط مردم خوانده نمیشود. متأسفانه کتابخانههای آموزشگاهی و حتی دانشگاهی ما تبدیل به قفسه های خاک گرفته و گورستانهای کتاب شده است. ما در ایران ۱۲۳ هزار مدرسه داریم که اغلب هم کتابخانه دارند ولی متأسفانه کتب زمین مانده، خریداری نشده و کتبی که بنیاد های خیریه به آنها نیاز ندارند، به این کتابخانهها اهدا شده است! آیا اتفاق افتاده است که خود وزارت ارشاد که هم بودجه زیاد و هم تشکیلات مفصل و منظمی دارد، در سال از بهترین کتاب های تأثیرگذار، حداقل 500 هزار جلد انتخاب کند و در تیراژهای بالا به مدارس اهدا کند؟ متأسفانه این کار را نکرده اند درحالیکه می دانید بخشی از بودجه آنها برای همین کار است. ما نباید انتظار داشته باشیم که مدیران مدرسه با بودجه بسیار نازلی که خرج آسفالت، ناودان، بخاری و کولر مدرسه می شود، کتاب هم بخرند و در اختیار بچهها قرار دهند. مشکل نظام آموزشی ما خیلی نبود کتابخانه و کتابخوانی نیست، بلکه مشکل بودجه است. در همه نظام های جهان بالاترین بودجه بعد از بودجه نظامی، بودجه آموزشی است ولی متأسفانه در کشور ما جزو ردیفهای انتهایی بودجه است. در حال حاضر ۱۲ میلیون دانشآموز در مدارس هستند و یکمیلیون و صد هزار معلم در مدارس هستند و ۱۲۳ هزار مدرسه داریم که حداقل ۱۰۰ هزار مدرسه کتابخانه دارند که اغلب متروکه هستند.
باید کتب این کتابخانه ها مفید و مناسب سن دانش آموزان باشد. در کتابخانه های اغلب مدارس ابتدایی ما کتابهای بزرگسال وجود دارد و در دبیرستان های ما هم بیشتر کتابها، غیر مرتبط هست. سؤال این است که آیا ما آمده ایم متناسب با سن و انگیزه دانش آموزان، کتابها را انتخاب کنیم؟ یا مثلاً برای بچههای دوره دبیرستان جدید و سه سال اول، کتب انگیزشی و روانشناسانه را تهیه کنیم و در اختیار اینها قرار دهیم؟ ما این کار را نکرده ایم. کاری که کرده ایم این است که در سطح ابتدایی، هر چند وقت یکبار در بین مدارس پیک پخش میکنیم. پیک ها مطالب خوبی دارد اما کافی نیستند! باید بخشی از بودجه مملکت و بخشی از بودجه مدارس صرف تهیه آثار خوب و ارزشمند شود.
مثلاً در مدرسه ها می توان صندلی ها و میزهایی در داخل خود سالن مدرسه گذاشت تا کتاب ها در آنجا تبلیغ شود همانطور که بعضی مواقع در فرودگاه ها و در ایستگاه ها دیده می شود که کتاب برای مطالعه گذاشته اند تا دانش آموز بتواند بدون کارت و بدون مراجعه به ادارات مطالعه کند! در حال حاضر دیگر کسی نیاز ندارد که کتاب را بردارد و ببرد! تازه آرزوی ما این است که کتاب را بردارد و ببرد.
یک راهکار دیگر هم این است که در هفته بچه ها را یکبار به کتابخانه ببرند بهطوریکه یک بخش از برنامه کتابخوانی باشد و یک بخش از آنهم دعوت از نویسندگان برخی از کتابها باشد تا دانش آموزان کتاب آنها را مطالعه کنند و سؤالات خود را از نویسنده بپرسند.
از دیگر راهکارها می توان به همخوانی کتاب که تجربه آن در دبیرستان های آمریکا و یا ژاپن هم وجود دارد، اشاره کرد. همچنین می توانیم در کتابهای درسی یک درس را در زمینه ارزش و مهارتهای مطالعه قرار دهیم. یک درسی که می تواند دوصفحهای باشد به نام مهارت های مطالعه. درسی که به سؤالاتی مانند چگونه مطالعه کنیم؟ چگونه کتاب را شناسایی کنیم؟ کتاب های اصیل و مرجع چه کتابی هستند؟ و ... پاسخ دهد!
بنده 17 سال است که در نظام آموزشی هستم و از اول دبستان تا دکترا تدریس کرده ام و تا مدیرکل و قائممقام وزیر پیشرفته ام و با شالوده نظام آموزشی آشنا هستم. راهکارهای زیادی برای تغییر رویکرد و اقتباس و استفاده از تجارب ملل دیگر داریم اما متأسفانه این کار را انجام نمیدهیم. برای مثال حتی معرفی آثار مفید و جدید به دانش آموزان توسط معلمان و مدارس، ازجمله راهکارهاست.
من بارها و بارها به دانش آموزان و دانشجویان مستأصلی که ازلحاظ اعتقادی دچار مشکل شده بودند، کتب نجات بخش و ارزشمند را معرفی کرده ام. میدانید که ازلحاظ روانشناسی دو دوره تردید وجود دارد؛ یک دوره از سن ۱۹ تا ۲۵ سالگی هست که خودکشی در آن بسیار زیاد است و یک دوره هم از ۳۸ تا ۴۵ سالگی. در این دوره ها افراد در همهچیز دچار مشکل تردید می شوند. یکی از کتابهایی که من همیشه معرفی میکردم کتاب «روی ماه خدا را ببوس» نوشته آقای مصطفی مستور است که خدا او را خیر بدهد. همچنین کتاب «23 قصه » تولستوی ترجمه آقای صنعتی بسیار تأثیرگذار است و نگرش ها را عوض می کند. متأسفانه واحدی قوی که قبلاً در این زمینه در معاونت پرورشی وزارت آموزشوپرورش وجود داشت، الآن دیگر نیست. ثالثاً اغلب معلمان ما خودشان با کتاب های جدید آشنایی ندارند و آن مبلغی که ما بهعنوان حقوق به اینها میدهیم، کفاف زندگی شان را نمیدهد چه برسد به اینکه بخواهند کتابهایی که الآن با قیمت های گران در بازار هستند را بخرند. بهعنوان نمونه در نمایشگاه کتاب در سال جاری، آمار خرید کتاب بسیار پایین بود.
تا مسئله تهیه کتاب و بودجه برای کتاب حل نشود، این عدم توجه اصلاح نخواهد شد. البته بعضی از معلم ها بهصورت ذوقی خودشان بر سر کلاس کتاب می برند یا هدیه میدهند، اما این کارها، نادر است.
زمانی که به دانش آموز در دوره دبیرستان گفته می شود که تحقیق بیاورد، به اینترنت مراجعه کرده و کپی میکند و معلم هم این را میداند. متأسفانه به دانش آموز، تعلیم نشده است تا خودش به کمک منابع، مقاله را تهیه کند. اصلاً شیوه نگارش را حتی برای کارهای تدوینی به او یاد نداده ایم!
مثلاً اگر به دانش آموز گفته شود که در مورد بی انضباطی در رانندگی تحقیق کند، او باید برود در شهری که زندگی می کند علل این پدیده را بررسی کند و مجبور است بهصورت چهره به چهره و به روش مشاهده ای در چندین نقطه شهر به تحقیق بپردازد و نتایج خود را ثبت و جمع بندی کند که نتیجه آن یک کار پژوهشی خوب خواهد بود. یکی از نقاط ضعف ما این است که آموزش خوبی برای نحوه پژوهش به دانش آموز نمیدهیم.
از نقاط قوت ما وجود منابع انسانی تشنه تحقیق است اما چون روش وجود ندارد، این عطش برآورده نمی شود و تبدیل به محصول نمی شود.
ابتدا به خود معلمان آموزش بدهیم. اینکه چگونه مطالعه و تحقیق کنند؟ الآن رویکردهای پژوهشی در دنیا به سمت روش های پژوهشی کیفی رفته است. اصول و مبانی روش های پژوهشی کیفی باید آموزش داده شود. الآن در مدارس و دانشگاه ها چند روش کیفی می دانند؟ همهچیز به آمار و ارقام ختم نمی شود، خیلی از پژوهش ها با مشاهده، تحلیل و مصاحبه انجام می شود. نحوه استفاده از موتورهای جستجو باید به دانش آموز، تعلیم داده شود و به آنها آموزش داده شود تا بهصورت گلچین در اینترنت مطالعه و جستجو کنند نه بهصورت فله ای.
چه راهکارهایی در بازنگری در متون درسی و دانشگاهی و مرتبط ساختن آنها با واقعیتهای زندگی در جهت حل مسئله پیشنهاد می کنید؟
در مورد ریاضیات و یا کتاب علوم نمیشود این کار را انجام داد اما در مورد کتابهای علوم اجتماعی، جغرافیا، فارسی، دینی و تاریخ می شود. اولین راهکار اصلی که جزو هشت کار نظام آموزشی هست، بحث مهارتی کردن متون درسی است. اغلب متون درسی ما نظری هستند و پا به عرصه مهارتی نگذاشته اند ما باید اینها را به سمت پژوهش ببریم. به قول سهراب سپهری «حیات پژوهش نشده ارزش زیستن ندارد.» کشورهای دیگر بهصورت خیلی جالب بعضی از درسها را بهجای آموزش محور(Course based)، پژوهش محور (by research) کرده اند. درواقع بهجای حفظ و تکرار، به پژوهش و یادگیری روی آورده اند.
نظام آموزشی و مبانی علمی رایج در جهان امروز مبتنی بر مهارت و پژوهش است و همین است که باعث تولید مقالات و تولید کتاب های کاربردی و مشارکت در پروژههای ملی میشود. فارغ التحصیلان ما بیشتر حمال دانش هستند. متأسفانه کتاب های ما از اول ابتدایی تا دیپلم، چهار درصد مهارتی و ۹۶ درصد نظری هستند! در ژاپن ۶۰ درصد کتابهای درسی، مهارتی است و ۴۰ درصد آن نظری است.
در علوم انسانی جای زیادی برای بازنگری در متون درسی و دانشگاهی وجود دارد. خیلی از بحث های ریاضی و کمّی در کتب درسی ریاضی در مدارس و دانشگاه ها وجود دارد که به درد نمی خورد و اصلاً از رده خارج شده است.
الآن کتابهای ما جابجا هستند مثلاً کتاب دینی، کتاب تاریخ است و کتاب تاریخ، علوم سیاسی است. اگر درس دینی است، باید به مبانی دینی و مفاهیم دینی با رویکرد مهارتی بپردازیم. اگر بحث مربوط به تاریخ است به تاریخ بپردازیم و اگر واقعاً کتاب، علوم سیاسی باشد باید سیاسی باشد یعنی این مرزها باید حفظ شود.
چه راهکارهایی برای گره زدن برنامه آموزشی دانشگاه ها و مدارس با کتابخانه در جهت حل مسئله موردنظر پیشنهاد می کنید؟
زمانی که کتابخانه بهروز نباشد هر کاری کنید دانشجو و دانش آموز به کتابخانه مراجعه نمی کنند. راهکار این است که ما ابتدا باید آن بستر لازم آموزشی و پژوهشی را فراهم کنیم و بعد هم به روز کردن کتب مهم است. دانشجو نیاز به امید، انگیزه و محتوای مناسب دارد. دانشجو میفهمد که محتواها به روز نشده اند و وارد این عرصه نمیشود و به سراغ اینترنت می رود. اما اگر ما زمینهها را فراهم کرده باشیم با سحرخیزی و سخت کوشی به دنبال کتاب و مطالعه می آید. البته حتماً نباید که کتابها چاپی باشد. خیلی از کتب بهصورت pdf در اینترنت وجود دارد گر چه جای کتاب چاپی را نخواهد گرفت.
چه راهکارهایی برای تأکید بر رویکرد پژوهش محور بهجای آموزش محور در نظام آموزشی دارید؟
رویکرد پژوهش محوری بهجای حفظ محوری در نظام آموزشی زمانی رخ میدهد که خود استاد و خود معلم با روش پژوهش محوری آشنا باشد و بیاید کلاس را بهصورت ۵۰-۵۰ یا۳۰ -۷۰ بین آموزش و پژوهش تقسیم کند. این همان عبور از آموزش محوری به پژوهش محوری است. جایگزینی پژوهش محوری با حفظ محوری زمانی رخ می دهد که خود آموزش دهنده به این امر اعتقاد داشته باشد نه اینکه تمام مبنای خود را بر این بگذارد که کتاب درسی تمام شود و نمره گرفته شود. اگر توانستیم در کنار آن درس، پروژه ای تعریف کنیم که دانشجو نرود کپی کند، آن زمان توفیق یافته ایم.
باید زلف دروس دانشگاهی و دبیرستانی را با زلف مشکلات پیرامونی و محیطی گره بزنیم و بعد بهجای اینکه فقط روی کتاب تأکید کنیم، روی یافته ها هم تأکید کنیم. چون کتاب داشته ها و انباشته هاست اما تحقیق، یافته ها است. باید کاری کنیم که دنیای برون مدرسه ای را به کلاس درس گره زنیم.
در ارزشیابی پایانی باید پروژههای مرتبط با موضوعات درسی یا کار عملی تعریف کنیم و دانشجو و دانش آموز را به آن سمت هدایت کنیم. ما انسانهای آچار به دست کم داریم. در دنیا معروف است که ایرانی ها ازلحاظ نظری قوی هستند اما مشکل ما در مرحله تبدیل دانش به عمل و محصول قابلرقابت و تجاری سازی شده است.
اگر ما روش های مختلف پژوهش را آموزش بدهیم و به افراد بگوییم که چگونه است که گاهی در عرض پنج دقیقه می توان یک تحقیق دوصفحهای انجام داد؟ آنگاه باعث خواهد شد تا آن کاهلی صدساله نظام آموزشی ما تبدیل به چابکی شود و فاصله هشتادساله و صدساله ما با دنیا کم شود. دنیای جدید عصر تحولات نظام آموزشی و عصر تغییر و پایان اشتغال به نظام آموزش سنتی و حتی مدرن است و الآن در مقطع فرا مدرن هستند. بحث های میانرشتهای و رشته های میانرشتهای در حال ایجاد است و در این شرایط نیاز زیادی به مطالعه و کارآفرینی هست.
ما باید به دانش آموز و دانشجو مقاله خوانی را یاد دهیم چون درسها و رشته ها تخصصی و تخصصها هم تخصصی تر شده است. ما باید آنها را به سمت کسبوکارهای کوچک و به سمت خود تحولی حرکت دهیم.
نکته دیگر اینکه متأسفانه در کشور ما به نظام آموزشی بهعنوان یک نظام مصرفی نگاه می کنند. این نگاه باید نگاه سرمایه گذاری باشد. هم باید هزینه کرد و هم باید رویکرد پژوهش محور ایجاد کرد و جلوی مهاجرت ۱۸ هزار نفر در سال را گرفت.
چه راهکارهایی برای گره زدن اوقات فراغت دانش آموزان و دانشجویان با مطالعه دارید؟
اولاً باید مانند کشورهای دیگر ورود موبایل تا دیپلم در مدارس ممنوع شود. موبایل، سم آموزش و سلامتی است. خصوصاً موبایل های اندروید! نهایتاً اگر بخواهیم اجازه دهیم، باید فقط اجازه ورود موبایل های ساده داده شود. این موضوع در همه جای دنیا اجرا میشود و درعینحال دسترسی به آخرین اطلاعات و رسانه های الکترونیکی هم وجود دارد. همچنین معلمان باید تجارب خود را به دانش آموزان منتقل کنند و از وضع دنیای فرارو صحبت کنند و مسائل زندگی روزمره را با کتاب مرتبط کنند. باید از نقاط مثبت دیگر کشورها، درس گرفت. شما وقتی در فرودگاه های بین المللی به مسافرت میروید، اغلب ملل جهان سوم مشغول تماشای دیگران هستند اما اغلب ملل جهان اول، سرشان در کتاب است و مشغول تفکر هستند.
خلاصه راهکارها:
1- نگاه به نظام آموزشی از حالت مصرفی باید به سرمایه ای تبدیل شده و همچنین بودجه آموزشوپرورش جهت سرمایهگذاری در بخش پژوهش و رویکرد پژوهش محوری افزایش یابد.
2-در هفته یکبار دانش آموزان را به کتابخانه برده و از نویسندگان کتب دعوت شود تا دانش آموزان با آنها مرتبط و سؤالات خود را از آنها بپرسند یا همخوانی کتاب بین دانش آموزان انجام شود.
3- واحدی در زمینه ارزش و مهارتهای مطالعه در کتب درسی دانش آموزان گنجانده شود.
5- اصول و مبانی روش های پژوهش کیفی به دانش آموزان و دانشجویان آموزش داده شود.
6- نحوه استفاده از موتورهای جستجو به دانش آموز، تعلیم داده شود و از آنان خواسته شود بهصورت گلچین در اینترنت مطالعه و جستجو کنند.
8-آموزشوپرورش باید متن کتب درسی را با مشکلات پیرامونی و محیطی گره زده و بهجای اینکه فقط روی کتاب تأکید کند، روی یافته ها هم تأکید کند.