اتخاذ رویکرد ایجابی بهجای رویکرد سلبی در حوزه رسانه
سلسله گفت گو های کارشناسی با موضوع وحدت و انسجام ملی
وحدت و انسجام ملی، از اساسیترین شروط استمرار حیات نظام سیاسی هر کشور است. انسجام ملی به علت همگرایی و همنوایی میان آحاد جامعه، سبب ثبات اجتماعی، سیاسی و بهتبع آن افزایش قدرت حاکمیتی هر کشوری میشود. ازآنجاکه ایران دارای لایه های فرهنگی گوناگون و خردهفرهنگهای قومی، مذهبی و دینی فراوان است و همچنین مؤلفهها و ابزارهای مختلفی از قبیل رسانه و آموزش در ایجاد وحدت و انسجام ملی مؤثر است؛ پرداختن به این موضوع، اهمیت بسزایی دارد. از همین رو موسسه فرهنگی مطالعاتی صراط مبین مصاحبهای را با آقای دکتر حسین اکبری سفیر جمهوری اسلامی ایران در لیبی ترتیب داده تا از نظرات کارشناسی ایشان استفاده و در اختیار خوانندگان محترم قرار دهد.
چگونه می توان از برجسته سازی شکاف ها و ایجاد احساس تبعیض توسط رسانه های داخلی و خارجی جلوگیری کرد؟
در بحث وحدت مهم ترین مؤلفهای که می تواند در جامعه و بین اقوام مختلف یا در روابط بین چند کشور، نقش محوری داشته باشد، موضوع فصل مشترک بین آنهاست.آنچه باعث می شود که وحدت آسیب ببیند نقاط افتراق، اختلاف و یا تفاوت است. در هر محیطی اگر نقاط اشتراک منافع و اشتراک نظر از یک منظر دیده شده و سپس روابط بر اساس آنها تنظیم شود، اصولاً وحدت حاصل می شود.
در محیط زندگی ما، عوامل متعدد داخلی و بیرونی وجود دارند که می توانند در وحدت درونی کشور تأثیر بگذارند. بنابراین برخی از مشکلات و خسارت ها، از بیرون متوجه کشور است. در داخل کشور، وجود اختلافسلیقهها که طبیعت انسانهاست، بهخصوص بین جریانات سیاسی و در ایام انتخابات، می تواند زمینه ای باشد تا اینکه وحدت کشور را از هم بپاشد.
البته وجود جریانات مخالف و احزاب متعدد، باعث اشکال نیست و چهبسا اگر خط قرمزها را رعایت کنند، باعث رشد کشور است. وجود جریانات مختلف بهطور طبیعی باعث می شود که نسبت به همدیگر مراقبت کنند و نقاط ضعف را ببینند و طرف مقابل هم تلاش کند تا نقاط برجسته و مثبت خود را ارائه دهد، چون بههرحال حس می کند که در محیط، کسی نگهبان و مراقب او هست.
یک مؤلفه مهم برای جامعه ما در جهت رسیدن به انسجام و وحدت، بحث نگاه آرمانی است. اگر نگاه آرمانی بهعنوان خط قرمز و استراتژی تعیین شود، اختلافنظر در تاکتیک ها قابلحل است.
در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا، ممکن است اختلافات در درون خودشان بهطورجدی و اساسی به وجود بیاید و حتی به خشونت کشیده شود ولی وقتی به خط قرمز می رسد، نقطه توقف است، آنجا همه آسیب می بینند و فقط موضوع یک جناح نیست. این یک نگاه کلی به وحدت است و اگر ما بتوانیم این فضا را خوب مدیریت کنیم و رسانه ها هم به محیط داخل و بیرون از این منظر نگاه کنند، می تواند مؤلفه های وحدت و انسجام را تقویت کرد و یک حالت بازدارنده در مقابل تهدیدهای بیرونی برای انسجام و وحدت کشور، به وجود آورد.
هدف رسانه های خارجی مشخص است؛ آنها بر اساس یک استراتژی معین و در مقاطع زمانی مختلف، روی ایجاد تفرقه و اختلاف نظر در جامعه ما متمرکز می شوند؛ بهراحتی بهدروغ و شایعه پراکنی متوسل می شوند و فضاسازی می کنند. اینها تاکتیک هایی است که دشمنان ما، امروزه بهعنوان یک علم در موضوع عملیات روانی و یک بخش مهمی از قدرت، از آن استفاده می کنند و روی روشهای مختلف آن بحث می کنند.
یک بحث مهم در حوزه رسانه، موضوع شبکه های اجتماعی است که بهنوعی ترکیبی از رسانه های داخل و خارج است. درواقع خیلی از مطالب ممکن است در بیرون از کشور تولید شده و به داخل وارد شود و یا ممکن است در داخل کشور تولید شود و مخاطب خارجی و داخلی داشته باشد. در حقیقت می توان گفت که در شبکه های اجتماعی، مرزها برداشته شده و بهراحتی از هر نقطه ای به هر نقطه دیگر می توان تماس گرفت و اساساً کنترلی وجود ندارد. مثلاً فرض کنید شبکه بی بی سی که در خارج از ایران در حال فعالیت است، می باید طوری کار کند که هم اعتبار خود را حفظ کند و هم حرف خود را بزند ولی در شبکه های اجتماعی دیگر این ملاحظه وجود ندارد و اصلاً نیازی نیست که اعتبار خود را حفظ کنند. در شبکه های اجتماعی بهیکباره فضایی ایجاد می کنند و بهطور تاکتیکی بهره اش را می برند و خیلی قابلکنترل نیست و جای زیادی برای بررسی درستی یا نادرستی اخبار باقی نمی ماند. امروزه در محیط رسانه ای شرایط به نحوی نیست که بتوان رسانه های دنیا را متوقف کرد که بهعنوانمثال بخواهیم شبکه تلگرام یا ماهواره را کنترل کنیم.
ما مبانی مهم و ارزشی بسیار زیادی در حوزه اعتقادی، سیاسی و ... داریم که اگر بتوانیم این حقایق را بهطور نظام مند، منعکس کنیم با توجه به اینکه اساساً مردم به لحاظ فطری دنبال حقیقت هستند، بهطور طبیعی پیشرفت های خوبی خواهیم داشت. درواقع باید بتوانیم بهجای برخورد سلبی، برخورد ایجابی کنیم. بهبیاندیگر اینطور نباشد که در مقابل بقیه رسانه ها موانع سلبی ایجاد کنیم بلکه باید با تولید محتوای غنی و متناسب با نیاز مخاطب، در دو بُعد او را هدایت، مدیریت و ساماندهی کنیم. در بعد اول نسبت به آنچه برای اشخاص، کانون خانواده ها، جامعه و اعتقادات مردم، تهدید بیرونی محسوب می شود، روشنگری کنیم. در بعد دوم هم با تولید محتوای غنی، متناسب با نیاز مردم حرکت داشته باشیم. یعنی کیفیت به حدی بالا رود که بهجای اینکه مردم بروند ماهواره نگاه کنند، از تلویزیون ملی کشور استفاده کنند.
وحدت و انسجام ملی در بعد داخلی با چه آسیب هایی روبروست و جنابعالی چه راهکارهایی را در این زمینه پیشنهاد می کنید؟
به نظر می رسد در داخل کشور در سه بخش به آسیب های وحدت، می توان نگاه کرد. یک بحث، مسائل مذهبی است که دنیا به آن دامن می زند مانند مسائل شیعه و سنی، موضوع صوفی ها و موضوعات مذهبی مشابه.
دشمن در حال کار در سطح منطقه و سطح بین المللی است. درواقع آنها در حال مدیریت یک جنگ با استفاده از عناصر دست نشانده خود در کشورهای اسلامی هستند تا وحدت جهان اسلام را از بین برده و به بحث شیعه هراسی، اسلام هراسی و ایران هراسی دامن بزنند. متأسفانه برخی هم همسو و دانسته و برخی ملت ها هم ندانسته، از این جریانات پیروی می کنند.
موضوع دیگری که در حال حاضر به وحدت و انسجام کشور خدشه وارد کرده، مجادلات بین جریانات و گروه های سیاسی داخل کشور است که عمدتاً قارچ هایی هستند که در ایام انتخابات بیش از بقیه ایام رشد کرده و وارد صحنه می شوند و بی-محابا از هر ابزار و امکانی برای تأمین منافع خود استفاده می کنند. متأسفانه اینها متوجه نیستند که چه آسیبهایی به کشور وارد می کنند و صادقانه به دشمنان ما خوراک می دهند. در دنیای امروز هر کشوری برای خود یک حریم، محدوده و خط قرمزی دارد که عبور کردن از این خط قرمزها که مرتبط با منافع ملی و آرمانی آن کشور است، یک خیانت بزرگ است. به اعتقاد بنده، ناشی گری سیاسی و عدم بلوغ سیاسی بعضی از افراد باعث شده است که خیلی از مرزها شکسته شود و این موضوع بزرگترین آسیب را به کشور می رساند.
یکی از اهداف و استراتژی های دشمن این است که بتواند مردم را نسبت به نظام جمهوری اسلامی بدبین کند. بر اساس این استراتژی در خیلی جاها در حوزه سیاسی، اقتصادی، اداری و ... نقاط ضعفی وجود دارد که دشمن بهراحتی در حال استفاده از آن است. متأسفانه دعواهای حزبی و سیاسی در کشور ما هنوز به حد بلوغ نرسیده که احزاب و جریانها، هم افزایی کنند یعنی طوری باشد که هرکدام اِشکال دیگری را برطرف کند. قطعاً اگر شکافی بین جریانات سیاسی ما ایجاد شود که دشمن از آن شکاف وارد شود، همه اتفاقات بعدی از همان جا آغاز خواهد شد و شما در مسائل مختلف شاهد خیلی چیزهای دیگر خواهید بود که کمترینِ آن تفرقه است.
سومین بحث، موضوع ناکارآمدی، تعلل و سستی برخی از مسئولین در حوزه مسئولیتشان است که همان بحث مدیریت انقلابی است که مقام معظم رهبری می فرمایند. مدیریت ناکارآمد بعضی از مسئولین، باعث می شود که در جامعه ما بدبینی به وجود آمده و مردم نسبت به اساس حکومت بدبین شوند و دیگر فکر نمی کنند که یک مدیر ناکارآمد مقصر بوده است!
در بحث شیعه هراسی که موضوع اول بود، واقعاً باید روشنگری کنیم. مشترکات ما آنقدر زیاد است که اصلاً در طول تاریخ، هیچ مشکل مذهبی با هیچ کشوری نداشته ایم! ما الآن در خیلی از جاها در حال دفاع از برادران سنی هستیم. به اعتقاد من، راه حل اساسی این است که بتوانیم برادران سنی معتقد به وحدت را بیشازپیش در راستای آرمان نهایی اسلام ناب فعال کنیم و آنها را بهکارگیریم. بهطوریکه واقعیت هایی که در جامعه وجود دارد، از زبان آنها بیان شود نه اینکه ابتدا دشمن مشکلات را بگوید و بعد ما دفاع کنیم!!
آزادی که در جامعه ما برای اقلیتهای مذهبی و دینی وجود دارد در هیچ کشور دیگری در دنیا وجود ندارد، ما باید خودمان برادران اهل تسنن را بفرستیم تا ببینند که کشورهای دیگر با اقلیت ها چهکار می کنند؟
در بعد سیاسی هم معتقدم که باید مرزهای منافع آرمانی و ملی ما، بهعنوان خط قرمز مشخص شود و توافق شود تا هر انسانی به هر دلیلی خواست از این خطوط قرمز عبور کند، قانون بتواند او را متوقف کند، چون در اینجا بهنوعی حق همه مردم تضییع می شود.
در بحث سوم هم واقعاً باید بحث شایسته سالاری بهعنوان یک شاخص در مدیریت اسلامی تعریف شود و سیاسی کاری کنار رود و مسئولان در امور، خدا را در نظر بگیرند! هر کس بر اساس شایستگی هایش باید مشغول به کار شود و بهعکس؛ هر مدیری که در حوزه کاری خود ناکارآمد است، اعلام شود. می دانید که در کشور ژاپن بدترین حالت برای یک انسان این است که به او بگویند ناکارآمد است و باید از کار خود کنار رود!
برای مقابله با هجمه دشمنان خارجی در تضعیف وحدت و انسجام ملی چه پیشنهادهایی دارید؟
کشورها در دنیا دو گروهاند؛ یک گروه همه منافع خود را در چارچوب منافع ملی تعریف می کنند و دور مرزهای خود خط می-کشند و می گویند هر چیزی که منافع ملی ما را تأمین می کند، خوب است و هر چیز داخلی یا خارجی که آن را تهدید می-کند باید با آن مقابله کنیم و بهطور خلاصه همه روابط داخلی، خارجی و بینالمللی را بر اساس منافع ملی تعریف میکنند.
برخی کشورها نیز هستند که در کنار منافع ملی خود، منافع آرمانی هم دارند. در منافع آرمانی، بعضی ها می گویند که ما می-خواهیم در جهان دموکراسی را حاکم کنیم که درواقع یک جهان وطنی است؛ حال باید دید کدام یک صادق و کدام یک غیر صادق هستند؟ ممکن است گاهی نگاه شعاری داشته باشند تا منافع ملی خود را تأمین کنند و درواقع منافع آرمانی را برای تأمین منافع ملی بهانه کنند. بعضی نیز یک جریان فکری اند و اصلاً منافع ملی ندارند، مثل داعش.
تکلیف گروه اول مشخص است آنها به هر چیزی که مطابق منافع ملی شان باشد، عمل می کنند هرچند برخلاف دین، اعتقادات، ارزشهای انسانی و تاریخی خودشان باشد. برای کشور ما هم منافع ملی مهم است و هم منافع آرمانی. یعنی ما باید هم چارچوب جمهوری اسلامی و حکومت اسلامی را بهعنوان اهم واجبات حفظ کنیم و هم منافع آرمانی خود را در دنیا در دفاع از مستضعفین و مظلومین دنبال کنیم.
در کشوری مانند ما که حالت دووجهی دارد باید کارگزاران، دولتمردان و مردم نسبت به این واقعیت خوب توجیه شوند. اگر ما با نگاه آرمانی در محیط بیرون فعال هستیم کسی نباید این فعالیت را از منظر منافع ملی نقد کند یا بهعکس؛ ما نباید از موضع آرمانی، منافع ملی را نادیده بگیریم. ترکیب این دو نگاه با همدیگر، نظریه ای است که ما بر اساس آن کار می کنیم. بنابراین هرچقدر مردم، رسانه ها و دولتمردان نسبت به آرمان های انقلاب، توجیه، مصمّم و معتقد شوند می توانند یک مسیر طولانی را پیش بروند و کمتر در داخل اختلافات به وجود می آید. اگر فقط از منظر منافع ملی نگاه کنیم؛ آنوقت خیلی رفتارهای ما زیر سؤال می رود و افرادی خواهند گفت که اصلاً ما چهکار داریم که از اهل تسنن در رمادی دفاع کنیم؟ ما مسلمان هستیم و بر اساس اعتقادات و دین خودمان، کار می کنیم. اگر افراد را خوب توجیه نکنیم، سؤال می شود که چرا ما باید برویم از فلسطین دفاع کنیم؟ ولی اگر خوب توجیه شوند می فهمند که کسی که آنجا دفاع می کند بر اساس یک ایدئولوژی، عقیده، آرمان و یک نگاه کلان، از یک ارزش الهی دفاع می کند. همان چیزی که رسالت همه پیامبران و بزرگان بوده و ما اگر مسلمان هستیم، این کار جزئی از وظایف ماست.
به نظر شما چگونه می توان از تعامل میان دین و دولت برای تقویت وحدت و انسجام ملی بهره جست؟
دین بهمنزله نگاه در افق آرمانی است. دولت نیز بهعنوان یک ابزار برای اداره، تحکیم، حفظ و استمرار منافع ملی است؛ اینها نهتنها با همدیگر در تقابل نیستند بلکه در تکمیل یکدیگر هستند، دین به نحوی برای دولت تولید قدرت می کند که بتواند منافع ملی را خوب حفظ کرده و یک امنیتی را در محیط بیرون برای خودش ایجاد کند و دولت هم می تواند عقبه خوبی را در کشور ایجاد کند که این عقبه بتواند اهداف کلان دینی را در داخل و خارج دنبال کند.
اگر اینها را از هم جدا کنیم، به مشکل خواهیم رسید. اگر دین جدا شود، مسائل آرمانی کنار می رود و اگر دولت جدا شود عقبه حکومتی و منافع ملی کنار می رود. ترکیب این دو می تواند اهداف ما را تأمین کند. اگر استراتژی و نگاه ما به نقطه ی آرمانی باشد، آنوقت می توانیم در حوزه ملی هم مدیریت کنیم ولی اگر افق ما، آرمانی نباشد و فقط از عینک نگاه ملی نگاه کنیم، حتماً در جامعه انسجام به هم می ریزد. آن چیزی که می تواند اولویت ها و اهم و مهم را مشخص کند، نگاه آرمانی ماست. نگاه آرمانی می تواند یک وحدت اجتماعی ایجاد کند و رسانه ها هم باید از این منظر، وحدت را در کشور تقویت کنند.
خلاصه راهکارها:
1. رسانهها در بحث انسجام و وحدت، نگاه آرمانی را بهعنوان خط قرمز مسائل استراتژی و اصلی نظام، تبلیغ کنند.
2. رسانه در برخورد با تاکتیکهای رسانهای دشمن، با تولید محتوای غنی مبتنی بر ارزشهای اسلامی بهصورت صحیح تبلیغ و اقدامات مؤثر انجام دهد.
3. سه آسیب سیاسی- مذهبی و مدیریتی در سطح کشور برای جلوگیری از ناکارآمدی نظام بهصورت ذیل بررسی شود:
الف: آسیب مذهبی با روشنگری و تبلیغ صحیح و مقایسه رفتار با اقلیتها بین ایران و کشورهای منطقه، خنثی شود.
ب: سیاستمداران و احزاب در زمان های انتخابات و غیر انتخابات توجیه شوند که خط قرمزها و آرمان های مهم کشور و نظام را دچار خدشه نکنند.
ج: انتخاب مدیران بر اساس بحث شایستهسالاری بهعنوان یک اصل مهم و اساسی در نظام نهادینه و اجرا شود.
4. برای حل مسائل کشور لازم است نگاهی تلفیقی اعم از آرمان گرایی و ملی گرایی وجود داشته باشد نه آن که نگاه های تک بعدی ترویج شود