پُرواضح است که « نداشتن تلقی پدیده فرهنگی از اسباببازی» تا چه میزان میتواند پیامدهای ویرانگری را در عرصههای آموزشی، تربیتی، روانشناختی و فرهنگی برای نسل آینده کشور در پی داشته باشد. لذا این مساله از مهم ترین مشکلاتی است که والدین و در کل جامعه تربیتی و فرهنگی کشور با آن مواجه است. از همین رو موسسه فرهنگی مطالعاتی صراط مبین مصاحبه ای در این خصوص با آقای محمود خیری مسئول گروه تکنولوژی آموزشی و اسباببازی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ترتیب داده تا از نظرات کارشناسی ایشان در این حوزه جویا، و سپس در اختیار خوانندگان محترم قرار دهد.
چه نهادهایی در حوزه کودک فعالیت می کنند؟ و چه فعالیتهایی در جهت ایجاد نگاهی فرهنگی به اسباببازی داشتهاند؟
نهادهای مختلفی در این زمینه هستند. مثلاً کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، سازمان تبلیغات اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، وزارت ارشاد، آموزشوپرورش، حتی بسیج و سپاه هم کمیته-های فرهنگی دارند که باید در این زمینه پاسخگو باشند. کانون پرورش فکری تولیداتی در زمینه بازی و اسباب بازی دارد که مقدار آن کم بوده و پاسخگوی نیاز جامعه نیست.
بهطورکلی برای برنامه ریزی در حوزه فرهنگ، سه مقطع را باید در نظر گرفت؛ برنامهریزی کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت. برنامهریزی کوتاهمدت باید تقریباً مثل اورژانس باشد و چیزهایی را که می خواهیم سریع جواب بدهد، تولید کنیم.
برنامهریزی میان مدت و بلندمدت مثل بیمارستان است. دکتر و جراح می خواهد و یک امر بههمپیوسته است؛ مثلاً شما اگر یک بیمارستان تأسیس کنید ولی دکتر نداشته باشید، به درد نمی خورد. در جریان کارهای فرهنگی اینطور است که شما باید یک زنجیره فرهنگی داشته باشید و در این برنامه ریزی فرهنگی از افراد کارشناس که دارای تجربه و سابقه کاری هستند، استفاده نمایید. باید یک شورایی تشکیل شود که در زمینه بازی و اسباب بازی برنامه ریزی فرهنگی داشته باشند. البته در تولید بازیهای نرمافزاری چند سال است که بنیاد ملی بازیهای رایانه ای فعالیتهایی را شروع کرده و بهطبع تولیدات آنها در زمینه نرمافزاری بیشتر است و مخاطب گسترده ای هم دارند.
چه مشکلاتی بر سر راه فرهنگ سازی صنعت اسباببازی در کشور وجود دارد؟ راهکار شما چیست؟
تفکر فرهنگی و نگاه فرهنگی هنوز ایجاد نشده است و نهادهای مسئول در این موضوع فقط می گویند این خوب است و آن بد، ولی به سراغ تولید نمی روند. البته اعطای مجوز واردات اسباب بازی کار خوبی است ولی سؤال این است که آیا این اسباببازیها که وارد می شوند، خوب هستند؟ آیا با ملاک های ما سازگار هستند؟ آنها با این سؤالات کاری ندارند لذا با این نحوه کار، خط تولید اسباب بازی با معیارهای فرهنگی اصیل به دست نمی آید.
برای تولید اسباب بازی با معیارهای صحیح، باید حوزه و دانشگاه دستبهدست هم بدهند و چند رشته دانشگاهی درست کنند. ما باید در زمینه بازی و اسباب بازی رشته دانشگاهی در سطح کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری داشته باشیم. حداقل باید 10 تا 20 دانشکده داشته باشیم که در این حیطه ها حرکت کنند که این هم زمان بر است و هم هزینه دار است.
چند سال قبل تلویزیون یک حرکت گسترده ای را راجع به بازی و اسباببازی، تفکر و نقش والدین شروع کرد، نمی دانم چرا یکباره رها شد؟! یکی از مشکلات دیگر هم مقطعی بودن کارهاست.
مثلاً چند بار مؤسساتی با خود بنده مصاحبه کرده و پرسش و پاسخ داشته اند و می خواستند که به تولید منتهی شود اما چون مقطعی بودند، کار به حاشیه می رود. مثلاً پروژهای در مقطعی می گیرند، انجام می دهند و پس از پایان پروژه، کار تمام می شود. درحالیکه استمرار موضوع آموزش برای یک کار فرهنگی، نکته مهمی است.
مؤسسات فرهنگی هم در چند نقطه وجود دارند که همایش های مختلفی درون کانون پرورش فکری کودکان و جاهای دیگر برگزار کرده اند و از اساتید و افراد خبره این کار از شهرهای مختلف مانند اصفهان و تهران دعوت نموده و کارهایی انجام داده اند ولی در کل، پاسخگوی نیاز جامعه نیست بهطوریکه نیاز جامعه نسبت به فعالیت در این حوزه 100 به 1 بوده است که آمارهای آن در کانون پرورش فکری کودکان وجود دارد.
نهاد های آموزشی-تربیتی چه اقداماتی باید انجام دهند تا نسبت به اسباب بازی، نگاه فرهنگی شکل بگیرد؟
اولاً باید جا بیفتد که اسباب بازی یک کالای فرهنگی است. اسباب بازی هم مانند کتاب، یک تفکری را ارائه می دهد. منتهی این تفکر و پیام، خاموش رفتار می کند.
بیشتر اسباب بازی هایی که تولید می شوند، در حقیقت افکار و اندیشه های پشتوانه ای دارند که این پشتوانه ها می توانند انسان را به آن مسیری که طراحان می خواهند برساند. مثلاً اگر دوست دارید فرزندتان در آینده مهندس شود، اسباب بازی مهندسی تهیه می کنید و اگر دوست دارید پزشک بشود، اسباببازی پزشکی تهیه می کنید. البته ما معتقدیم که باید اسباببازیهای گوناگون دست بچه ها داد که به اسباببازیهای گوناگون عادت کند که بعد از بزرگ شدن، تصمیم بگیرند و انتخاب بکنند.
حالا اینکه چگونه می توانیم آموزشوپرورش و مهدکودک ها را وارد این جریان کنیم؛ اینها همه آموزش می خواهند! آموزش چند مرحله دارد: اول اینکه خود متولیان امور پرورشی و آموزشی باید آموزش مستقیم و کلاسها و اساتیدی داشته باشند. دوم آموزش های کلان و گستردهتر در سطح عمومی جامعه است که وظیفه صداوسیما است. سوم و از همه زیربنایی تر همان آموزش آکادمیک در دانشگاه است. در حقیقت ما کارشناسان و اساتیدی را می خواهیم که در این زمینه بیایند گفتوگو کنند و پژوهش کنند.
لازم است که یک ستاد کلان تشکیل شده و آن ستاد در کل کشور برنامهریزی کند که مثلاً ما در این زمینه-ها، این سرفصل ها و این شاخص ها و این مبانی چه طور اقدام کنیم. آن موقع خود مهدکودک می رود مستقیماً اسباب بازی تهیه می کند و در اختیار کودکان قرار می دهد و می داند که اینیک کار فرهنگی است و کودک با این ارتباط برقرار می کند. مدارس هم بهنوبه خود اسباب بازی تهیه می کنند و زنگ اسباب بازی تعریف می کنند مانند زنگ مطالعه کتاب! چرا ما نباید زنگ اسباببازی داشته باشیم؟
در مورد آموزش عمومی و کلان تر که به عهده صداوسیما و مطبوعات است آنها باید فعال وارد کار شوند باید بوسیله مصاحبه با کارشناسان و نقد و بررسی نظر آنها، تولید محتوا در مورد ثمرات استفاده کودکان از اسباب بازی و ... اقدام نمایند. بهطورکلی الآن در مملکت ما این آموزشها دغدغه و گستردگی پیدا نکرده است. این موضوع در مورد کالاهایی مانند کتاب نهادینه شده است ولی مردم اصلاً نمی دانند که اسباب بازی وسیله ای فرهنگی و فکری است که بخواهند در هنگام خرید تصمیم بگیرند که به دلایل فرهنگی و فکری بخرند یا نخرند!
چطور می شود سواد فرهنگی کل مجموعه های ذینفع را در حوزه صنعت اسباب بازی فعال کرد؟
اصلاً کار فرهنگی دستوری پیش نمی رود و بیشتر با جنبه های ارشادی باید پیش رفت. در کارهای آکادمیک و برنامه ریزی علمی هم باید قدمبهقدم پیش رفت. مثلاً برگزاری جشنواره هایی با سرفصل های خاص و یا کارهایی مثل همین کاری که شما شروع کردید و مصاحبه می گیرید و همچنین برگزاری اجلاس علمی در زمینه بازی، اسباببازی و مسائل زیرشاخه آن می تواند مفید باشد. البته قبل از همه اینها لازم است یک گروه علمی داشته باشید. کمکم مقالات میآید، آثار چاپ میشود و وارد صداوسیما و مطبوعات می شود و آن اندیشه که دنبالش هستیم، آرامآرام گسترش پیدا می کند و منجر به شکلگیری دانشکده یا مدرسه اسباب بازی در حوزه علمیه و دانشگاه خواهد شد. ما در حوزه علمیه، مرکز تخصصی اسباب بازی نداریم. چنین مراکزی برای تاریخ اسلام، تفسیر، عقاید و ... وجود دارد اما در زمینه بازی و اسباب بازی نداریم. اینها خلأ است اگر بتوانیم اینها را پُرکنیم بهمرور زمان جواب می دهد.
راهکار شما در خصوص رسانه در این موضوع چیست؟
صداوسیما باید فرهنگسازی کند تا اسباببازی های خوب معرفی شوند. مثلاً همایشها و جشنواره های سالیانه با موضوع تقدیر و تشکر از تولیدکنندگان اسباببازی های مفید بگذارند. درجاتی تعریف شده در کشور داریم که به اساتید و فضلا و دانشمندان اعطا میشود، باید یک درجاتی و نشانهایی هم در موضوع اسباب بازی به کسانی در حوزه اسباببازی و بازیهای آموزشی کار و تحقیق می کنند، اهدا شود.
در این جشنواره ها اسباببازیهای مطرح شرکت می کنند و دسته بندی می شوند و در حقیقت یک خط دهی کلان ایجاد کرده ایم. تولید کننده خودش خواهد رفت و با توجه به شاخص هایی فرهنگی که در جشنواره مطرح است، تولید خواهد کرد. مثلاً در آلمان نمایشگاه سالیانه اسباب بازی دارند و این کار را انجام می دهند.
چه کار هایی دیگری باید انجام شود؟
مثلاً نشریه تخصصی باید داشته باشیم. البته گاهی نشریه چاپ می شود و بعد رها می شود. نمایشگاه سالانه اسباب بازی در حال حاضر داریم اما به شکل فروش است. کانون پرورش فکری کودکان در سالن حجاب بهطور سالانه یا دوسالانه همایش فروش اسباب بازی دارد و تولید کنندگان شرکت می کنند منتهی باید جدی تر دنبال شود و فرهنگی تر برنامه های خود را اجرا نمایند.
در بحث حقوقی و قانونی چه خلأهایی وجود دارد؟
البته ما در بحث فرهنگ خیلی با قانون نمی توانیم پیش برویم، در فرهنگ بیشتر باید با تولید پیش برویم. ما اگر فضا را پر کنیم و خلأ وجود نداشته باشد، آسیب نمی بینیم. مثلاً می بینید که عروسک به اندازه کافی نداریم. باید 100 نوع یا 200 نوع عروسک داشته باشیم و عروسک های ایرانی را زیاد کنیم، اگر این کارها بشود خودبهخود جامعه از عروسک پُر می شود.
وقتی قصه، فیلم، انیمیشن، کارتون و مسابقه یک عروسک ایجاد شد، یعنی یک مجموعه فرهنگی را طراحی کردیم و جامعه ما پر شد، حالا دو تا عروسک بد هم که بیاید، آنها را مردم خریداری نمی کنند و بعد یک قانون کوچک می گذاریم و به حساب آنها رسیدگی شود و بسیاری از آنها صاف می شود؛ اما وقتی در داخل کشور، تولید نداریم و بخواهیم فقط با قانون جلوی ورود آنها را بگیریم، کاری از پیش نمی بریم کما اینکه در این چند سال، مرتب بهصورت قاچاق وارد کشور می شود.
ما وقتی می توانیم موفق باشیم که با تولید حرف بزنیم یعنی تولید با محتوای فرهنگی داشته باشیم و بازار را اشباع و سیر کنیم. بازار اگر اشباع و سیر بود دیگر نیاز کاذب به اسباببازی غیرفرهنگی ایجاد نمیکند و در آخر می شود با یک قانون کوچک، اهداف را پیاده کرد.
اشباع شدن بازار یک سری بسترهای اقتصادی لازم دارد، در بحث اقتصادی شما چه راهکاری را پیشنهاد می کنید؟
اسباببازی یک صنعت ضعیف و نوپا است، در حقیقت این صنعت از قبل بوده ولی شکست و ضربه خورده است. اگر زمینه فکری آن در جامعه ایجاد شود، مردم به دنبال آن می روند. مثلاً اگر فیلم سیمرغ را دیده باشید شهید شیرودی می شود قهرمان و لباسش تبدیل به یک لباس خاص می شود که مورد استفاده و استقبال قرار میگیرد، یا مثلاً نمادهای خودمان مثل پسرخاله، مدرسه موش ها و اخیراً جناب خان، وقتی اینها الگو بشوند و بچه ها در جامعه و خانواده دنبال اینها باشند، آنگاه تولید آنها صرفه اقتصادی پیدا میکند. پس در حقیقت یک کار منسجم و پیوسته و زنجیروار باید صورت پذیرد، به این صورت که صداوسیمای ما و فیلمسازها، نویسنده ها، بازی سازها، فیلم و کارتون و بازی بسازند و آن وقت عروسک آن را هم عروسک ساز تولید کند. در حقیقت حلقه های یک زنجیره به هم می پیوندند و صرفه اقتصادی خواهد داشت.
یعنی شکل نگرفتن این زنجیره فقط به خاطر ضعف بخش رسانه ای و فرهنگی است؟
خیر! یک بخش دیگر آن است که تولید در ایران گران در می آید. در ایران اسباب بازی خیلی کم تولید می-شود و بیشتر جنبه های خارجی دارند. ما حتی اگر در چین یا خارج تولید کنیم و محتوا را بدهیم و آنها تولید کنند، بازهم مشکلی پیش نمی آید. البته برای یک بخش کار می توان این کار را انجام داد، ما نمی خواهیم فوراً همه چیز را تماماً در ایران تولید کنیم. در واقع الآن در حال انجام همین کار هستیم. همین عروسکهایی که در حال حاضر معروف هستند، در داخل چین ساخته شده و برای ما فرستاده میشود. یعنی ما بخشی از تولید را در خارج و بخشی را در داخل انجام می دهیم.
مطلب بعدی اینکه اگر کانون پرورش فکری کودک و نوجوان می خواهد به تولید دست بزند، ما بودجه لازم را در اختیارش بگذاریم و بودجه را مختص تولید کنیم و بگوییم این فقط مخصوص تولید شماست و در قسمت های دیگر هزینه نشود، چون الآن قسمت های مختلف کانون با نارسایی روبرو است.
اینکه اسباببازی را بفرستیم در چین درست کنند یک راهحل هست؛ اما راه حل اورژانسی و کوتاهمدت است، چه کار می توان کرد که در بحث فناوری اینقدر ارتقا پیدا کنیم که بتوانیم خودمان اسباب بازی بسازیم؟
ببینید اینها در بخش صنعت قابل حل است ولی وقتی که فضا و فرهنگ آن ایجاد شود. شما الآن می-خواهید یک ماشین تولید کنید مثلاً لامپ آن را نمی توانید خودتان تولید کنید، عیب ندارد لامپش را از جای دیگری تهیه می کنید، آن مهم نیست! در صنعت اینها قابلحل هستند. اصلِ تفکرش باید ایجاد شود که مردم بخواهند برای اسباب بازی هزینه کرده و برای فرزندشان تهیه بکنند. مثلاً اتاق اسباب بازی و خانه اسباب بازی درست شود، اسباببازی کرایه ای و قرضی درست شود، اسباببازی کتابخانه ای درست شود.
در مجموع آقای محمود خیری راهکارهای ذیل را برای تحلیل و آسیب شناسی وضعیت اسباب بازی بیان کردند:
1. در حوزه فرهنگ و اسباببازی در سه مقطع کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت برنامه ریزی شود
2. برای تولید اسباب بازی با معیارهای ما، باید حوزه و دانشگاه دستبهدست هم بدهند و چند رشته دانشگاهی درست کنند.
3. استمرار داشتن در کارهای تبلیغاتی و پرهیز از کارهای مقطعی مد نظر باشد
4. نقش والدین در خصوص اسباببازی و فرهنگ استفاده از آن ترویج شود
5. رعایت مراحل ذیل در بحث آموزش برای نهادینه شدن فرهنگ اسباببازی ضروری است:
الف: خود متولیان امور پرورشی و آموزشی باید آموزشهای ضروری و توجیهی ضمن خدمت ببینند
ب: آموزش های کلانتر در سطح عمومی جامعه که وظیفه صداوسیما است
ج: سوم و از همه زیربنایی تر همان آموزش آکادمیک در دانشگاه است
6. آموزش عمومی و کلان تر که بهوسیله صداوسیما و مطبوعات که باید فعال وارد کار شوند مانند مصاحبه با کارشناسان و نقد و بررسی نظر آنها و فرهنگسازی خوب جهت معرفی اسباببازی صورت پذیرد
7. نشریه تخصصی در خصوص اسباببازی بهصورت مستمر و نه مقطعی تولید شود
8. حرکت زنجیروار صداوسیما، فیلمساز، نویسنده، بازی سازها و کارتون سازهای فیلم و کارتون برای ساخت فیلم و انیمیشن و سپس ساخت و تولید عروسک آن فیلم و انیمیشن صورت پذیرد
اسباببازی مانند کتاب، تفکر ارائه میدهد؛ ولی خاموشترعمل میکند
سلسله گفتگوهای تحلیل و آسیب شناسی وضعیت اسباب بازی
ایران سومین واردکننده اسباببازی در جهان و بر اساس آمار شورای نظارت بر اسباببازی، حدود 95 درصد اسباببازیهای موجود در بازار، خارجی است . انباشته شدن اسباب بازی فروشی ها از کالاهای وارداتی که متأسفانه اکثر آنها بسیار نامرغوب و بیکیفیت هستند و برپایه فرهنگ بیگانه طراحی و ساخته شدهاند، و با فرهنگ ملی و بومی ما بسیار فاصله دارد؛. مطالعات و تحقیقات موجود نشان میدهد که یکی از مهمترین گرههای حوزه صنعت اسباببازی در ایران، نبود نگاه فرهنگی به اسباببازی است.