آسیب‌شناسی و اولویت شناسی مسائل زناشویی

  • سه شنبه, 09 خرداد 1396 14:48
  • بازدید 4853 بار

سلسله گفتگوهای موضوع طلاق و فروپاشی کانون خانواده

خانم دکتر مریم صف‌آرا رییس پژوهشکده زنان دانشگاه الزهرا(س) : مطالعات و آمار نشان می دهند که روند افزایش طلاق در نیم قرن اخیر یک روند جهانی است و معلول تغییرات اقتصادی، جمعیتی، حقوقی، ارزشی و فرهنگی است. در این راستا جامعه ایرانی نیز در دو دهه اخیر به رغم تمام سیاست گذاری های اجتماعی و برنامه ریزی های فرهنگی به سمتی در حال حرکت است که روز به روز بر تعداد آمار طلاق هایش افزوده می شود.

http://seratolmobin.com/images/arm.jpg  از زماني كه آژير طلاق در كشور به صدا درآمد بسياري به اظهارنظر پرداختند و راهكارهاي خود را براي كاهش واقعه طلاق در بين زوج‌هاي جوان بيان كردند. از همین رو موسسه فرهنگی مطالعاتی صراط مبین مصاحبه ای با خانم دکتر مریم صف‌آرا رییس پژوهشکده زنان دانشگاه الزهرا(س) درباره راهکارهای مقابله با افزایش طلاق ترتیب داده  تا از نظرات ایشان در خصوص این موضوع مطلع و در اختیار شما خوانندگان محترم قرار دهد.

عدم آگاهي از فنون و مهارت‌های زندگي و زناشويي را چگونه مي توان مرتفع نمود؟
چند مسئله كليدي در جهت عدم آگاهي و ناتوانی در مهارت‌های زناشويي باید مورد توجه قرار بگیرد.
یکی این‌که ضرورت این امر در برخی سازمان‌ها و یا در نقشه کلی سیاست های کشور طراحی نگردیده است. برای مثال سازمان بهزیستی در کارگاه های آموزش مهارت زناشویی، قشر خاصی از جامعه را در برنامه های خود قرار داده است و به فراخور مراجعین و مخاطبین خود، زنان بی سرپرست یا بدسرپرست و یا خانواده-های بی بضاعت و یا کم بضاعت را تحت پوشش قرار می دهد و مهارت های زناشویی در این سازمان خاص، برای جامعه هدف مد نظر قرار گرفته است. اما آیا مهارت های زناشویی در نقشه راه کل کشور و برای همه افراد، مد نظر قرار گرفته است؟ اين مسئله به‌عنوان ضرورت اساسي شناسايي نگردیده كه به فراخور آن اهتمام لازم صورت گیرد.
پس باید مشکل را در چشم انداز ملّی کشور قرار داده و همه سازمان های مرتبط را به‌نوعی درگیر نماییم. در مرحله بعد محتوایی را ارائه نماییم که بر اساس مهارت های زندگیِ دانش جهانی تهیّه نگردیده باشد؛ بلکه بر اساس ضعف ها و مشکلات موجود در روابط زناشویی یا خانوادگی جامعه خودمان باشد. و مهارت های زناشویی را مبتنی بر فرهنگ، قومیت، زبان و لهجه تشخیص داده و شناسایی نماییم.
و جدای از بحث محتوایی که به جامعه ارائه می گردد، ساختار آموزش مشکلاتی دارد. یعنی نحوه ارائه آموزش مناسب نیست و بعضاً مدرسین ما اطلاعات کافی را در ارائه آموزش ها ندارند. برای مثال در بهزیستی، کارشناسانی که در آموزش مهارت های زندگی به کار گرفته می شوند معمولاً آموزش و تخصّص کافی را در این زمینه ندارند و با در نظر گرفتن این که بعضاً مخاطبین دچار پرسش خواهند شد، متخصّصان قدرت پاسخ گویی مناسبی را ندارند.
در مورد لزوم توجه به فرهنگ های خاص برای تعلیم مهارت های زناشویی توضیح بیشتری می فرمایید؟
در دیدگاه روانشناسی مهارت های زندگی یک مهارت ارتباط بین فردی است که آیتمی کلی است. ولی لازم است که مهارت های ارتباطی مبتنی بر فرهنگ ایرانی- اسلامی و یا مبتنی بر فرهنگ و تاریخ شهر و خانواده خاص هم بررسی گردد؛ بعضاً در روانشناسی این معضل را داریم که از جوامع و ملل دیگر که با فرهنگ و شرایط اقلیمی و حتّی با شرایط جغرافیایی ما تفاوت دارند؛ الگو کسب می نماییم.
برای مثال در بحث مهارت‌های ارتباط فردي در آذربايجان، كه مردم تحت جغرافياي آب و هوايي سرد يا سرد و خشك هستند، باید مؤلفه هایی متفاوت با مهارت‌های ارتباطي در جامعه گرم مثل اهواز ارائه داد. بنابراین آموزش مهارت‌های زندگي و زناشويي بايد برگرفته از تمام جزئيات باشد. از تفاوت‌های فردي و جنسي تا تفاوت‌های قومیتی، فرهنگي و جغرافيايي که باید مد نظر قرار گیرد.
نهادهاي متولی تعلیم مهارت های زندگي زناشويي کدام اند؟
با تأكيدات مقام معظم رهبري و تمركزی كه بر خانواده دارند که از بستر خانواده تمامی سیاست ها و اهداف آتیه کشور و جامعه رقم می خورد؛ باید گفت صرف نظر از اسم سازمان، ارگان و یا نهاد با افرادی مواجه می-گردیم که عضوی از یک خانواده هستند.
اگر با اين ديد بنگریم و به تأثیراتی که خانواده می تواند در پیشبرد اهداف جامعه داشته باشد و از آسیب ها پیش گیری کند، هر سازمانی باید به این امر توجه کند. در برهه ای مقام معظم رهبری تأکید داشتند که سپاهی ها باید برنامه هایی را ترتیب دهند و بیشتر با خانواده های خود ارتباط داشته باشند، بنابراین تمامی سازمان ها باید به این امر توجه کنند. برای مثال هواپیمایی، سازمان نیروی هوایی، نیروی زمینی، قوه قضائیه، مجلس، دانشگاه-ها، وزارت نفت و... همه می توانند بحث مهارت های زندگی را به جهت تأثیری که اعضای آن سازمان اعم از مرد و زن در پیشبرد اهداف جامعه دارند و ازآنجاکه عضوی از یک خانواده هستند، در برنامه سازمان قرار دهند؛ بنابراین نهاد خاصی معرفی نمی گردد؛ بلکه تمامی نهادها باید در این قضیه درگیر باشند و نمی توان گفت که سازمان بهزیستی به جهت مراجعین خود و یا قوّه قضائیه به جهت بحث طلاق به این امر مرتبط اند؛ هرچند که شاید این نگاه آرمان گرایانه باشد؛ ولی واقعیت است.
البته یک سازمان مرکزی که سرحلقه تمامی حلقه ها است باید متولی امر باشد و قطعاً نهادهایی که ارتباط مستقیمی با این جریان دارند همچون سازمان بهزیستی، وزارت بهداشت، وزارت علوم یا قوه قضائیه، بهترین گزینه به‌عنوان سرحلقه های تدبیر اندیشی می باشند و می توانند نقش هدایت بخشی به حلقه های زیرین را عهده-دار باشند، درعین‌حال که جریان ملّی باشد.
با توجه به اهمیت محتوای آموزشی در بحث آموزش مهارت‌های زندگي، این محتوا چگونه باید تأمین گردد؟
برای طراحی مهارت های زندگی باید دو مسئله را با دقّت بنگریم. ابتدا این که بررسی نماییم وضعیت خانواده، زناشویی و مهارت های ارتباطی درگیر چه معضلاتی است؟ یعنی ابتدا مسائل را شناسایی نماییم و سپس نقشه راهِ آموزش مهارت های زندگی را در قسمت کلان، به شکل ملّی و مبتنی بر فرهنگی ایرانی- اسلامی تنظیم نماییم.
در واقع پس از بررسی معضلات در چهار یا پنج سطح (ملی، اقلیم ها، شهر ها و ...)، باید مهارت های ارتباطی را مبتنی بر فرهنگ، دین و اقلیم را شناسایی نماییم و آنگاه است که می توانیم از ترکیب شناسایی مشکلات و نقشه راه مهارت های ارتباطی و زناشویی به بحث کاربردی دست یابیم.
مهارت های ارتباطی پس‌ازاین مجدداً مبتنی بر گروه ِهدف شاخه دیگری نیز پیدا می کند. گروه هدف می تواند جوانان، نوجوانان یا کودکان و یا زن و شوهر باشد. همچنین بعضی آسیب های مهارتی در زندگی در بخش سازماني است. مهارت‌های ارتباطي و بين فردي ای که باید در بين كارمندان يك سازمان، فضاي هیئت‌علمی و حتي در رده هاي بالاتر باشد.
علل و ریشه کم کاری در آموزش مهارت زندگی چیست؟
یکی از معضلات مهارت های زندگی، کارشناسان گوناگونی است که تربیت شده اند؛ ولی خروجی مناسبی ندارند؛ و یکی از دلایل آن، این است که معضلات را شناسایی ننموده ایم؛ بدین معنا که سازمان بهزیستی بر اساس مؤلفه های مهارت های زندگی برگرفته از پکیج غرب آسیب شناسی کرده و نتوانسته آن را مبتنی بر قومیت و فرهنگ ایرانی- اسلامی بازشناسی نماید و بعضاً مؤلفه های دینی اصلاً در آن جایگاهی ندارند.
اخیراً هم در تکمیل مهارت های زندگی و در تقلید از نمونه های خارجی پکیجی را به نام مهارت های معنوی طراحی نموده اند؛ و در صورتی که مأخذ و مبدأ مهارت های معنوی باید از ایران و فرهنگ اسلامی باشد؛ ولی از کشورهایی با ادیان دیگر مانند مسیحیت بسته های مهارت معنوی ارائه نموده اند.
زمانی که در تولید محصولاتی نظیر محصولات بهداشتی ازجمله شامپو بیان می شود که این شامپو برای فلان نوع آب‌وهوا مناسب است و اگر از آن منطقه خارج شوید، دیگر آن شامپو پاسخ گوی مناسبی نخواهد بود؛ این سؤال پیش خواهد آمد، زمانی که برای وسیله ای سطحی همچون شامپو تا این حد مهندسی صورت می گیرد؛ در مورد بسته مهارت های زندگی و مهارت های معنوی که به‌مراتب باید مهندسی‌شده تر باشند و بر اساس زیرساخت هایی که شخصیت انسان، آرامش انسان و تعالی انسان مبتنی بر آن‌هاست چگونه باید عمل نمود؟
تاکنون چه سياست هايي در خصوص گسترش اين آموزش در كشور تدوين شده است؟
ضرورت شناسایی شده است؛ ولی در اجرایی کردن و تدوین نقشه راه برای اجرایی کردن موفّق نبوده اند؛ یعنی تنها بیان شده که در جامعه به فراخور مشکلاتی که وجود دارد جای آموزش مهارت های زندگی و زناشویی خالی است. این قسمت که کار چگونه انجام گیرد و بر چه اساسی این کار صورت بگیرد، محتوا چه باشد، چگونه طراحی گردد و چگونه ارائه نماییم هنوز به‌درستی در کشور صورت نگرفته است.
بسته مهارت های زندگی که در سال 1385 نگاشته شده است؛ بهزیستی آموزش afd، را کاملاً از محتوای غربی گرفته، و هیچ‌چیزی برای ارائه نداشت و تنها می گفت که در خانواده باید احترام مبنا باشد؛ یعنی مسائلی کلی را با توجه به محتوایی که از بیرون کسب کرده، محور آموزش قرار داده و هیچ نگاه تخصّصی به خانواده و معضلات رایج در دهه اخیر ارائه نشده بود و بدون سند راه، مطلبی تنظیم شده بود و آن را به‌عنوان دوای درد مطرح نمودند؛ ولی هیچ معاینه عمیق روان شناختی، خانوادگي، اجتماعي، فرهنگي و ديني صورت نگرفته و بعد آن هم پكيج دارويي تجويز شده بود.
حال آنکه محتوا در هر بخش باید بر اساس رده سنّی، نقاط ضعف، نقاط تعادل و تعالی باشد. نقاط ضعف یعنی در آن رده سنّی چه معایب و نقاط ضعفی وجود دارد که مثلا همه کودکان بین صفر تا هفت سال، دو تا هفت سال یا هفت تا دوازده سال درگیر آن هستند؟ بعد نقاط تعادل و سطح هنجاري كه قصد وصول به آن را داریم. و پس از آن سطح بهینه و نقاط تعالي؛ يعني جدا از آن كه نقاطی را طراحی نمودیم که به وضعيت متعادل دست یابیم، حال اگر بخواهيم متعادل را ارتقا دهيم برای رسیدن به نقطه ی متعالي چه بايد بكنيم؟
 بنابراین در اين سه بخش بايد برنامه ريزي صورت بگیرد؛ يعني در هر رده سنّي، نقاط ضعف، نبودها، نبايدها و نقطه مقابل آن بايسته ها مطرح و سپس بحث برتري ها و نقاط تعالي مطرح شود.
به‌عنوان‌مثال در بحث كودكي، يكي از نقاط ضعف در سنین دو تا هفت سال در جامعه فعلي، عدم حضور والدين با كودك يا عدم وقت كافي و بايسته اي كه باید والدین براي كودك بگذارند. وضعيت متعادل چيست؟ وضعيت متعادل بر اساس نيازها، فرهنگ و محدوده سني شناسایی می گردد و بیان می شود که والدین باید روزي چهار ساعت زمان مفيد برای فرزند خود بگذارند تا بتوان به یک وضعیت متعادل دست یافت. وضعیت بهینه چیست؟ وضعیت بهینه آن است که روزی چهار ساعت ارتباط پدر و مادر را به شش ساعت ارتقا دهیم.
یا یکی از آسیب‌های اصلی گروه هفت تا چهارده سال بحران بلوغ است، وضعیت متعادل این است که نوجوان بتواند از دوران بلوغ رد شده و در آن مرحله تثبیت نشود؛ چراکه ماندن در دوران بلوغ سبب می شود که عوارض بلوغ تا گروه های بعدی نیز با نوجوان همراه شود. وضعيت بهينه چيست؟ اين است كه دوران بلوغ، در همان دوران حل شود، نه‌تنها حل شود؛ بلكه بتواند خلاقیت‌ها و ايده پردازي هایی داشته باشد. آسیبی که در مقطع بعدي وجود دارد ارتباط با جنس مخالف است. اين آسيب بايد به سمت ازدواج هدایت گردد و نياز نوجوان به ارتباط با جنس مخالف که به شكل ظرف و آسيب آن دوره است، بايد به وضعیت ازدواج و حالت متعالی ارتقاء پيدا كند و بتواند انتخاب درستي صورت انجام دهد.
 سطح سواد رسانه اي جامعه را چگونه می توان ارتقا داد؟
یکی از ضعف های سواد رسانه ای در ایران نداشتن دسته بندی است؛ یعنی در قسمت آموزشی گزارش یا مطلبی ارائه می گردد و در آن تفاوتی میان مخاطب پزشک، کودک و... نیست. درواقع در قسمت آموزش، رده بندی سواد رسانه ای وجود ندارد. دوم این که به‌صورت روشمند بر انتقال محتوای رسانه کار نشده است؛ یعنی محتوا و معضلات بحران نوجوانی تشخیص داده شده است. در اینجا يك كارگردان یا يك هنرمند رسانه است که بايد بتواند اين محتوا را به بهترين شكل و اثرگذار انتقال دهد که ممکن است از روش های گوناگونی همچون انيميشن، تبليغات، اخبار، خبر طنز در این مسیر بهره گیرد و این کارِ متخصّص رسانه ای است که باید بررسی نماید که این محتوا را چگونه ارائه کند.
  در مجموع دکتر صف صف آرا راهکارهای ذیل را برای حل مساله طلاق بیان کردند:
• تنظیم نقشه راه مهارت های زندگی به شکل ملّی و مبتنی بر فرهنگی ایران- اسلامی؛
• همکاری همه نهادها برای آموزش مهارت های زندگی به اعضا و خانواده‌های کارکنان خود؛
• تأمین منابع کاربردی برای آموزش بر اساس موقعیت‌های اقلیمی، قومی و مذهبی؛
• اولویت شناسی مسائل زناشویی جهت برنامه ریزی برای آموزش مهارت ها؛
• حرکت رسانه ملی برای ارتقای سطح سواد رسانه ای

این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)

نظر دادن

پیام هفته

همکاری با نفوذیان خائن و اختلاس‌گران بی دین
قرآن : لِيَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ کامِلَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ (سوره نحل، آیه 52)ترجمه: تا روز قیامت بار گناهان خود را تمام بردارند ، و [ نیز ] بخشی از بار گناهان کسانی را که ندانسته آنان را گمراه می کنند. آگاه باشید ، چه بد باری را می کشند.حدیث: و ایما داع دعی الی ضلالة فاتبع علیه، فان علیه مثل اوزار من اتبعه، من غیر ان ینقص من اوزارهم شیئا!: (مجمع‌البیان، ج6، ص 365)ترجمه: ... و هر کس دعوت به ضلالت کند و از او پیروی کنند همانند کیفر پیروانش را خواهد داشت، بی آنکه از کیفر آنها کاسته شود.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید