سواد رسانه‌ای از مدرسه تا دانشگاه

  • سه شنبه, 09 خرداد 1396 14:14
  • بازدید 2227 بار

سلسله گفتگوهای موضوع طلاق و فروپاشی کانون خانواده

دکتر حسین شرف الدین  عضو هیئت‌علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی : مطالعات و آمار نشان می دهند که روند افزایش طلاق در نیم قرن اخیر یک روند جهانی است و معلول تغییرات اقتصادی، جمعیتی، حقوقی، ارزشی و فرهنگی است. در این راستا جامعه ایرانی نیز در دو دهه اخیر به رغم تمام سیاست گذاری های اجتماعی و برنامه ریزی های فرهنگی به سمتی در حال حرکت است که روز به روز بر تعداد آمار طلاق هایش افزوده می شود.

http://seratolmobin.com/images/arm.jpg  از زماني كه آژير طلاق در كشور به صدا درآمد بسياري به اظهارنظر پرداختند و راهكارهاي خود را براي كاهش واقعه طلاق در بين زوج‌هاي جوان بيان كردند. از همین رو موسسه فرهنگی مطالعاتی صراط مبین مصاحبه ای با جناب آقای دکتر حسین شرف الدین  عضو هیئت‌علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی درباره راهکارهای مقابله با افزایش طلاق ترتیب داده  تا از نظرات ایشان در خصوص این موضوع مطلع و در اختیار شما خوانندگان محترم قرار دهد.

ناآگاهی جوانان از مهارت‌های زندگی و همسرداری تا چه میزان در افزایش طلاق در جامعه اثرگذار است و چه راه‌کارهایی می‌توان برای بالا بردن این آگاهی انجام داد؟
با فرض اينكه علت افزايش طلاق ناشي از ناآگاهي است، راه‌هاي متعددي براي اطلاع‌رساني و آگاهي‌بخشي وجود دارد. بخشي از مسئله بعد فرهنگي دارد و درواقع عمومي است كه از طريق آموزش‌وپرورش و حتي آموزش‌هاي دانشگاهي مي‌شود بخشي از اطلاعات را كه جنبه بنيادين دارد، به‌مرور و در طي دوره‌اي كه فرد براي تشكيل خانواده آماده مي‌شود به آنان آموزش داد. بخشي هم كه درواقع اختصاصي است، يعني امكان عرضه در تريبون‌هاي عمومي را ندارد، بايد در قالب يك سري كارگاه‌هاي ويژه و فشرده و با حضور كارشناسان براي كساني كه آمادگي ازدواج دارند و در مرحله تشكيل خانواده هستند ترتيب داده شود و در اختيار افراد قرار بگيرد. بخشي از آن هم مي‌تواند مثلاً از طريق توليد سي‌دي‌هاي خاصي كه افراد بتوانند در خانه به‌طور خصوصي از طريق آن آموزش ببينند يا اينكه از طريق انتشار كتب و جزواتي كه افراد با مطالعه‌اش بتوانند نسبت ‌به مطالبی كه لازم است، اطلاع پيدا كنند. به‌هرحال راه‌هاي متعددي وجود دارد كه مي‌توان از آن‌ها براي آموزش‌دهي و اطلاع‌رساني و كاستن از اين ناآگاهي‌ها استفاده كرد؛ مثلاً بعضي‌ نهادهاي عام مثل آموزش‌وپرورش در دوره‌هايي می‌توانند در قالب كتاب‌هاي درسي افراد را براي ايفاي نقش در قالب خانواده آماده كنند. بخشي را حتي مي‌توان در كتاب‌هاي درسي دانشگاهي به‌عنوان آموزش‌هاي عمومي براي افرادي كه آينده در معرض نقش و موقعيت مهم ازدواج قرار مي‌گيرند، آموزش داد. بخشي مي‌تواند از طريق رسانه‌هاي جمعي‌ باشد، بخشي را هم مثلاً سازمان بهزيستي كل كشور هر سال براي كساني كه براي ازدواج اعلام آمادگي مي‌كنند، به‌صورت كارگاه‌ برگزار كند. نهادهاي فرهنگي كه در ارتباط با خانواده يا زنان در جامعه مسئوليت دارند نیز مي‌توانند آموزش‌هايي به افراد بدهند. همچنین نهادهاي ديني كه مقابله با آسيب‌هاي اجتماعي برايشان مهم است مي‌توانند در مسجد يا در قالب اردوهاي خاصي كه براي افراد برنامه‌ریزی می‌کنند، كارشناساني را دعوت كنند تا با رويكردي مذهبي و روان‌شناختي و جامعه‌شناختي اين اطلاعات را به افراد بدهند. به‌هرحال سازمان‌هاي متعددي در اين ارتباط در كشور ما هستند، اما اينكه چه مقدار به مأموریت‌هایشان وقوف دارند و چقدر در اين جهت اقدام مي‌كنند مسئله ديگري است.
مسئله مهم اين‌ است كه شايد سازمان مشخصي متولي امر آموزش‌دهي به زوج‌هاي جوان نباشد، نوع مسائل فرهنگي در كشور ما به‌گونه‌ای است كه چون سازمان‌هاي متعددي وجود دارند و این‌ها با هم تقسيم كار ندارند و همكاري ندارند و لزوماً از كارهاي همديگر اطلاع ندارند؛ مشكلاتي در اين زمينه به وجود مي‌آيد. به علت داشتن سازمان‌هاي متعدد اولاً بخشی از امور زمين مي‌ماند كه گويا هیچ‌کس خودش را متكفل اين كارها نمي‌داند. بالاخره بايد يك متكفل مشخصي در رأس كار باشد كه تقسيم كار كند و اين نيازها را شناسايي كند. هرکدام از اين نيازها مي‌تواند در يك فرآيندي پاسخ بيابد. مهم اين است كه ما يك سازماني نياز داريم كه به ميدان بيايد و اقدام كند و از ظرفيت‌هاي موجود در جهت تأمین اين مهم بهره بگيرد. بنابراين اولاً ما بسياري از نيازهايمان را نمي‌شناسيم و ثانیاً آن‌هایی را هم كه مي‌شناسيم سازمان خاصي متكفل اين كار نيست، بعد هم چون نياز در مسئله ازدواج تيراژ وسيعي دارد يعني بحث نياز ملي است، قاعدتاً سازمان‌هايي كه به ميدان مي‌آيند بايد بتوانند كارهاي اساسي انجام بدهند كه درواقع اين كارها به‌صورت ريشه‌اي و بنيادين حل بشود، موردي نيست كه مثلاً در يك مقطع خاصي تصميم بگيرند يك كاري بكنند و بعد از مدتي هم تمام بشود. این‌ها كارهاي سياسي كلاني است كه هم سازمان‌هاي متعددي بايد در آن اقدام كنند و هم اينكه بايد به‌روز باشد و متناسب با نياز باشد و بازخوردگيري بشود و روند جاري سياست‌هاي اجرايي را رصد كنند و آثارش را ببينند و نسبت به رفع كاستي‌هايي كه شناسايي شده اقدام و برنامه‌ريزي‌ صورت بگيرد.
اينكه طلاق به‌عنوان يك معضل جدي در جامعه شناخته مي‌شود و بايد در خصوص كاهش طلاق اقداماتي صورت بگيرد درست است و در حال حاضر، در حوزه و دانشگاه، در شوراي عالي انقلاب فرهنگي و ... جلساتي برگزار می‌شود. در این جلسات عملاً احساس می‌شود كه خانواده الان در معرض تزلزل جدي است و بحران‌هایی خانواده را تهديد مي‌كنند. و اگر ما مي‌خواهيم آمار طلاق را پايين بياوريم بايد كار اصولي بكنيم. از برنامه همسريابي، تشكيل خانواده، حقوق افراد نسبت به همديگر، انتخاب درست و هم‌کفو بودن، صيانت از خانواده، تامین نيازهاي جانبي خانواده و ... .
به نظرم در حوزه طلاق، بخشي از آسيب‌هاي ما ناشي از اين است كه افراد تحت تأثیر مصرف خاص رسانه‌اي، گاهي در روندهاي خانواده تجدیدنظر مي‌كنند و گرفتار يك سري خود اجتهادي‌ها مي‌شوند، يك سري بينش‌ها و نگرش‌هاي غلطي در آن‌ها شكل مي‌گيرد كه فكر مي‌كنند به‌راحتی مي‌توانند قيد خانواده را بزنند. فكر مي‌كنند از هم جدا شدن يك حق متقابلي است كه افراد دارند. خانواده و جايگاه اوليه‌اش كه در ذهن آدم‌هاي سنتي وجود دارد خيلي در ذهن آن‌ها نيست. خيلي راحت با قبح طلاق كنار مي‌آيند و حتي جشن طلاق برگزار مي‌كنند. مي‌شود گفت اين ناشي از بي‌سوادي رسانه‌اي و ضعف سواد رسانه‌اي است. سواد رسانه‌اي به معني دقيق كلمه، آن‌طوري‌ كه در بعضي كشورهاي غربي مطرح شده يك مجموعه آموزش‌هايي است كه از دوره مدرسه شروع مي‌شود و تا دوره دانشگاه بايد بخشي از آموزش‌هاي رسمي و نهادينه باشد. به دليل اينكه افراد مصرف رسانه‌اي زيادي دارند، و از دوره طفوليت تا پايان عمر بخش قابل‌توجهي از فرصت و فراغتشان با رسانه طي می‌شود. پس بايد منطق استفاده درست از رسانه را بدانند، ولي در كشور ما اين امر به نظر من هيچ متولي مشخصي ندارد. ما حتي در تلفن همراه هم هيچ آموزش خاصي براي چگونگي استفاده نمي‌دهيم. شبكه‌ اجتماعي طراحي مي‌كنيم بدون اينكه آموزش بدهيم. وقتی‌که شما هشدارهاي لازم را نمي‌دهيد كه از هر محصول رسانه‌اي نبايد استفاده كنند و در مواجهه با هر محصول رسانه‌اي نبايد منفعل باشند بلكه بايد مواجهه آگاهانه داشته باشند، اينكه مردم تهاجم فرهنگي را يك موضوع جدي ببينند. اينكه مردم احساس كنند رسانه يك ويتريني است كه فرهنگ‌هاي مختلف را به نمايش مي‌گذارد ما هم بايد انتخاب كنيم نه اينكه از نتايج ضعيفش برخوردار شويم، اينكه افراد اساساً در برخورد با رسانه آگاهانه آن جنبه‌هاي ارزشي و مفيدش را انتخاب كنند و جنبه‌هاي ناصوابش را كنار بگذارند و ... باید در چنین شرایطی شاهد گسترش روزافزون طلاق باشیم. ازآنجاکه ما نمي‌توانيم پيام رسانه را پالايش بكنيم و رسانه همه گونه پيام به خورد افراد مي‌دهد که بخش معظمي از اين پيام‌ها شيطاني هستند. اينكه افراد انتخاب كنند و خودشان را آگاهانه در معرض این پیام‌ها قرار بدهند، اين ازجمله آثاري است كه سواد رسانه‌اي واقعي مي‌تواند به افراد بدهد.
  در مجموع دکتر حسین شرف الدین  راهکارهای ذیل را برای حل مساله طلاق بیان کردند:
•آموزش‌ عمومی از طریق آموزش‌وپرورش، دانشگاه و رسانه ها
•آموزش‌های اختصاصی در قالب کارگاه‌ها، کتاب‌ها و سی دی، توسط نهادهای دینی و حکومتی
•هماهنگی و هم افزایی نهادهای دخیل در مساله با مدیریت واحد در جهت شناسایی نیازها و رفع آن ها
•بالا بردن سواد رسانه‌اي برای انتخاب آگاهانه و دوری جستن از پیام های شیطانی

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

پیام هفته

تحمیل نظر خویش بر آگاهان
قرآن : ... ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُوا عِباداً لي‏ مِنْ دُونِ اللَّهِ ... (سوره نحل، آیه 52)ترجمه: هیچ کس (حتی پیامبر) حق ندارد به مردم بگوید به جای خدا مرا عبادت کنید.حدیث: روی الحلبی قلتُ لاَبی عبدالله علیه السلام ما أدنى ما یکون به العبد کافراً ؟ قال: « أن یبتدع به شیئاً فیتولى علیه ویتبرأ ممّن خالفه (معانی الاخبار ، ص 393)ترجمه: ... حلبی روایت می کند که از امام صادق (ع) پرسیدم : کمترین سبب کافر شدن انسان چیست؟ فرمودند : این‌که بدعتی بگذارد و از آن بدعت جانبداری کند و از هر کس با او مخالفت کند روی برگرداند و آنان را متهم و منزوی سازد.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید