دکتر هاشمی نسب در ابتدای مصاحبه در خصوص اینکه چه راهکاری برای محدودسازی افراطیگری و از بین بردن بسترهای تعارض بین شیعه و سنی وجود دارد گفت: با محوریت اهلسنت داخل ایران، به نظرم از چند سطح میتوانیم بستر تعارض را تحلیل کنیم. در سطح اول میتوانیم مسئله را در گستره بینالمللی ـ منطقهای ببینیم؛ یعنی فضای بینالمللی میتواند برای ما بسیار بااهمیت باشد. در سطح دوم بحث حاکمیت جمهوری اسلامی ایران مطرح است که چه نقشی دارد؟ و سطح تحلیل سوم، خردتر و از نگاه جامعهشناسی سیاسی است؛ یعنی رویکرد ما به مسئلۀ اهلسنت کاملاً جامعهشناسانه می شود. ایشان بعد از بیان سطوح تعارض از آنها به عنوان نوعی گسل نام برده و در توضیح آن گفتند: من از همین سطح خرد شروع می کنم و مسئله را به عنوان یک گسل اجتماعی بررسی می نمایم. یکی از مباحث خیلی مهم در جامعهشناسی، گسلها یا شکافهای اجتماعی است که در بعضی از کشورها وجود دارد. این شکافها میتواند شکاف غنی و فقیر یا شکاف قومیتی و نژادی باشد مانند کشور خودمان یا ترکیه باشد. و ممکن است این شکاف ها بر هم منطبق شوند. این شکافها که مقام معظم رهبری هم در سهچهار ماه اخیر چندبار در سخنرانیهایشان به آن اشاره کردند و خیلی هم اهمیت دارد، اگر روی هم منطبق شود خیلی خطرناک میشوند. اما نکتۀ اساسی در گسلهای اجتماعی این است که آنها هیچوقت قابل درمان نیستند. گسلهای اجتماعی و گسلهای قومی همیشه با شما خواهد بود مهم این است که شما بتوانید آن را مدیریت کنید. اینجا این پرسش میشود که آیا حاکمیت جمهوری اسلامی ایران توانسته است این گسل را در داخل کشور کنترل و مدیریت کند یا خیر؟ این مدیریت را باید در میان کردهای اهلسنت در غرب ایران، ترکمنهای اهلسنت در شمال ایران و مردم اهل سنت ساکن شرق ایران مشاهده کرد. در همین سطح خُرد هم نکته مهمی وجود دارد و آن مرزنشین بودن اهل سنت است. یعنی خاصیت گریز از مرکزی اینها به دلیل مرزنشین بودنشان خیلی زیاد است. ایشان نقش حاکمیت را مهم دانسته و افزودند: برای مدیریت این گسل نیاز به دولتی مقتدر داریم. دولت باید برای همۀ این مسائل برنامه داشته باشد و برنامههایش را کامل اجرا کند. دولت نباید این مناطق را فراموش کند اما متأسفانه به نظر میرسد در زمانهایی این اتفاق افتاده است. در این مناطق شکاف مذهبی اهل سنت ـ شیعه به شکاف نژادی اضافه شده و از سوی دیگر شکاف غنی ـ فقیر هم به آن افزوده شده است. ما شاهد موج مهاجرتی از سیستان به استانهای شمالی و غربی کشور هستیم؛ چرا این اتفاق افتاده است؟ مسئله خشکسالی علت اصلی این حجم مهاجرت است. شاید اگر بخواهیم بررسی کنیم مناطق اهلسنت سیستان در بدترین وضع قرار دارند؛ در مناطقی از خوزستان نیز شرایط اهلسنت به همین شکل است. نفت جنوب استخراج میشود در حالی که مردم این مناطق امکانات زیرساختی و اولیه مناسب را ندارند؛ با این اوصاف نمیتوان از این مردم توقع داشت تمایلات گریز از مرکز نداشته باشند؛ این مسائل برای ما بحرانزا خواهد بود و تعارضات شیعه و سنی را بیشتر خواهد کرد؛ یعنی نگاه مردم مناطق سنینشین به جمهوری اسلامی تغییر میکند و تصور میکنند چون حکومت کشور شیعه است به ما بیتوجهی میشود. دکتر هاشمی نسب در بخش دیگری از مصاحبه به بیان مساله آموزش در خصوص مضوع تنش بین شیعه و سنی پرداخته و گفتند: باید اعتراف کرد که ما سیاستهای آموزشی خوبی در مباحث مذهبی داشتهایم؛ سعی شده افراد با فرهنگ خودشان رشد کنند و معلمهای خاص خودشان را داشته باشند ولی به نظر من باز هم جای کار دارد. ما باید درآموزش مان به همزیستی بین مذاهب اسلامی کمک کنیم؛ یعنی همان تقریب مذاهبی که ما به عنوان جمهوری اسلامی سالهاست در منطقه شعارش را میدهیم. شیوه تقریب مذاهب باید در ساختار آموزشی خودمان باشد، که خوشبختانه هست؛ من در دورۀ دانشگاه همکلاسیهایی داشتم که اهلسنت بودند. پژوهشگر المصطفی در خصوص جلوگیری از نزدیک شدن حوزههای اهلسنت به سلفیگری و گروههای تکفیری گفتند: گرایش به اهلبیت در بین آنها زیاد است، بهویژه بین صوفیهایشان؛ ما میتوانیم روی این گرایشات سرمایهگذاری کنیم. حرکتهایی که آیتالله مکارم در این چند وقت در کنفرانس تکفیر انجام دادند خیلی جالب بود؛ یعنی دعوت از سران اقوام که بیایند و با همدیگر رفت و آمد داشته باشند. اگر علما و نخبهها با هم در تماس باشند به نظرم اتفاقهای خیلی خوبی میافتد. چند سال پیش امام جمعه زاهدان که اهلسنت است، به قم آمد؛ این دیدارها باید زیاد شود و خوشبختانه این نگاهها وجود دارد و هر روز در حال گسترش است. دکتر هاشمی نسب در مورد اینکه مجمع تقریب چطور میتواند از تجربیات بینالمللیاش در ایران استفاده کند و برای رفع تعارض چه اقداماتی باید انجام دهد بیان کرد: من خیلی درباره مجمع اطلاعات ندارم ولی اجازه بدهید به عنوان کارشناسی که در حوزۀ آفریقا - عربی کار کرده و در المصطفی بوده است یک نقد کلی ارائه بدهم و آن هم این است که متأسفانه تبدیل به نهادهایی شدهایم که به شکل جزیرهای کار میکنیم. "جامعۀ المصطفی العالمیه" برای خودش دارد کار میکند؛ یک جامعۀ المرتضی هم راه افتاده که آن هم برای خودش کار میکند؛ مجمع جهانی اهلبیت هم برای خودش کار میکند و مجمع تقریب مذاهب برای خودش کار میکند؛ موارد دیگری هم هست که اسمشان را نمیتوانم بیاورم. آیا کسی هست اینها را مدیریت کند؟ من احساس میکنم با تمام تلاشها هنوز نتوانستهایم انسجام و مدیریت شبکهای نسبت به این نهادها داشته باشیم. این آسیب کلی است که در مورد کلیه نهادهای بینالمللی داخل ایران وجود دارد؛ حالا رایزنی فرهنگی وزارت امور خارجه را هم به اینها اضافه کنید. جالب است که من از بعضی مدیران شنیدهام این نهادها در بعضی کشورها همدیگر را خنثی میکنند.
دکتر هاشمی نسب در مجموع راهکارهای ذیل را برای حل معضل تنش بین شیعه و سنی بیان کردند:
خلاصه راهکارها
1- برگزاری نشست های منظم بین علمای شیعه و سنی در جهت تقویت اندیشه تقریب و تعامل حتی با سلفیه های غیر تکفیری
2- احیای فقه مقارن در حوزه
3- مقابله با توطئه ایران و شیعه هراسی با تبیین حمایت های نظام از تمام مسلمانان از جمله اهل سنت
4- آسیبشناسی شیعه افراطی و انگلیسی
5- ترویج فتاوای مبتنی بر اندیشه تقریب مانند فتوای رهبری در ممنوعیت لعن صحابه
6- مدیریت صحیح گسل های اجتماعی خصوصا در مواضع تطابق چند گسل با یکدیگر
7- حل مشکلات اقتصادی مناطق سنی نشین
8- تقویت استقلال حوزههای علمیه اهل سنت و جلوگیری از تحصیل آنها در کشورهایی مثل پاکستان
9- انسجام بخشی به نهادهای فعال موجود در این عرصه
10- مقابله با تحریک کنندگان و آموزش همگانی برای کم اثر کردن تحریک های تنش مذهبی
برای تهیه این محصول می توانید با دفتر پژوهش نامه به شماره 02532910663 تماس حاصل نمایید