خصوصا انگلیسیها که در زمان شکل گیری وهابیت سکان نظام سلطه را به دست داشتند و میداندار قضیه بودند. اندیشه وهابیت که در میان اهل تسنّن به وجود آمد، با مخالفت مجموعه چهار مذهب اصلی اهل تسنن مواجه شد. و امروز هم مخالفاند. علمای اهل تسنن کتابهای بسیار زیادی در مخالفت با آن ها نوشته اند.
اصولاً نظام سلطه سعی دارد با استفاده از قدرتی مخوف و فشار این اندیشه را پیش ببرد. از زمانی که وهابیت در عربستان به وجود میآید، حمله میکنند و طائف و مسجدالحرام را میگیرند؛ کتابها را آتش میزنند؛ چندین بار به کربلا، نجف، مراکز و مقدسات شیعه حمله میکنند و غارت و قتلعام میکنند؛ حتی در خیلی از مناطق سنّینشین که از آنها تمکین نمیکنند، از قدرت نظامیشان استفاده میکنند. نظام سلطه از دو ابزار همیشه به عنوان پشتوانه این تفکر استفاده کرده، یکی ابزار مالی که از خود آنها هم استفاده میکند و دوم ابزار ترس و وحشت و قدرت نمایی کردن است که سبک وهابیها برای ترویج این اندیشه افراطی، خیلی مهم است. وی در ادامه افزود: وقتی این اندیشه در عربستان شکل گرفت، انگلیسیها بخش شرقی عربستان را از بحرین جدا کردند و به عربستان دادند؛ بعد هم با این پشتوانه اقتصادی، قدرت نظامی محمدبنسعود را آوردند و از اندیشه محمدبن عبدالوهاب حمایت کردند. ترکیب دو محمد باعث شد اینها همهجا بروند و اندیشه خود را تحمیل کنند؛ حتی مسلمانها را میکشتند؛ میگفتند حجّتان باطل است و باید بر اساس اندیشه ما حج کنید. بنابراین نمیشود گفت این اندیشه منطبق بر یکی از چهار مذهب اهل سنت است، با هر چهار مذهب مشکل دارد و در عین حال از هر چهارتا استفاده میکند. پس اولین دشمن وهابیت در درون خودشان است، ولی به دلایلی امروزه بخشی از اهل سنت با آن ها مخالفت نمی کنند. و این ناشی از یک اراده بیرونی است که تلاش میکند درگیری بین شیعه و سنی را طراحی کند؛ چون اساساً سنّیها: فقه شافعی، فقه حنبلی، فقه حنفی یا فقه شافعی، در طول تاریخ خود و در عمق و درون خودشان بحث مبارزه با شیعه را ندارند؛ خصوصاً الازهر و شمال آفریقا که عمدتاً مالکی هستند در طول تاریخ هیچگاه با شیعهها درگیری و نزاع نداشتهاند. همینطور شافعیها، هیچگونه گزارش تاریخی وجود ندارد که شافعیها با شیعهها میجنگیدند. البته حنفیها و حنبلیها زمینه و بستر تفکر ابنتیمیه هستند؛ معمولاً از این بستر و منشأ یک حرکت شروع میشده، اما باز هم علمای بزرگ اهل تسنن نبودهاند که با ما میجنگیدند، بلکه یک اندیشه بود که با حمایت نظام سلطه این جنگ و درگیری را شروع میکرد.
الازهر مصر در دوران مختلف از زمان امام شرفالدین، علامه بروجردی و علمای دیگر، همیشه با ما همسو بودهاند و همین حالا هم به طریقی با ما همسو هستند. فقط یک مشکل اساسی در جهان اهل تسنن وجود دارد و آن این است که علمای اهل سنت در اختیار حکومتها هستند؛ و آن هم بحث فقهی دارد. بر اساس آن نگاه و اعتقاد فقهی که هر کس اگر چه، با قدرت و زور حاکم شود میتواند اولیالامر باشد، خودشان را تسلیم میکنند و نمیشود گفت یک قدرت توانمند سنّی مستقل وجود دارد که جنگ شیعه و سنی را هدایت و فرماندهی میکند. به همین دلیل است که این اندیشه افراطی همیشه از قدرت نظام سلطه استفاده کرده و به نوعی خواسته، اهل تسنن را پشت سر خودش بیاورد؛ تاریخ نشان میدهد خود اهل سنت هم با وهابیت درگیریهای بسیاری داشتهاند، کتابهای زیادی نوشتهاند و مخالفتهای جدی داشتهاند.
سفیر جمهوری اسلامی در لیبی در خصوص راهکار برای درمان تأثیراتی که فضای بیرونی در داخل ایران ایجاد کرده بیان کردند: اگر ما بخواهیم روی شیعههراسی متمرکز شویم، اوج آن همیشه با میزان پیشرفت و قدرت انقلاب اسلامی تناسب داشته است. یعنی هرچقدر ما مقتدرتر شدیم پروژه شیعههراسی هم تقویت شده است. از زمانی که بیداری اسلامی شکل گرفت، شیعههراسی بهطور گسترده و با یک نگرانی فوقالعاده از سوی جبهه متحد عربی غربی در دنیا تبلیغ شد. سال 90 که آغاز بیداری اسلامی بود ما در لیبی بودیم. روزانه مجلاتی در دانشگاه مصر تهیه و جلوی دانشگاههای لیبی فروخته میشد و میگفتند: خطر شیعه! خطر شیعه! در حالی که لیبی اصلاً درصد چشمگیری از شیعه ندارد. ولی اینها به شدت از اینکه شیعه در لیبی حضور و نفوذ پیدا کند، وحشت کرده بودند. مرتب علمایی از عربستان و جاهای مختلف میآمدند که مواظب باشید در لیبی کسی شیعه نشود. یک فضای شیعه هراسی گسترده ایجاد کرده بودند. ما میدانستیم پشت سر این قضیه چه کسی هست؛ و در واقع چه کسی این سیاست را مدیریت میکند. عربستان هم در سه دهه گذشته به نوعی میداندار جریان شیعههراسی بوده و با بودجه، امکانات، فتوا و اندیشههای سعودی پشتیبانی میکرده است.
در داخل کشور ما هم خیلی سعی کردند جای پایی باز کنند و نفوذ پیدا کنند. میخواستند اهل تسننی را که در کشور ما هستند به نوعی هدف قرار دهند، آنها را تحریک کنند، از زبان آنها مظلومنمایی کنندکه به آنها ظلم میشود و ... . تبلیغ کردند ولی خیلی مؤثر نبود. در مرحله بعد شیعههراسی را به شکل نظامی وارد صحنه کردند. اینکه عراق را بگیرند، بعد افغانستان را بگیرند، بعد هم وارد مرزهای ما شوند. در واقع هدف داعش این بود که مستقیماً به سمت مرزهای ما حرکت کند. یک فضای بینالمللی درست کردند تا در داخل ایران هم اختلافات را دامن بزنند و شیعه و سنی را در مقابل هم قرار دهند. کارشناس مسائل منطقه ای در خصوص نقش رسانهها در احیای اندیشه تقریب، و تألیف قلوب شیعه و سنی گفتند: خوشبختانه به دلیل تعامل و تعایش خوبی که با اهل سنت داخل کشور داشتیم، اگر چه از بیرون به ویژه سعودیها و عوامل غربی همیشه تلاش کردهاند به نوعی جامعه اهل تسنن را علیه حکومت تحریک کنند و از این فرصت و بستری که مهیا استفاده کنند، ولی خیلی موفق نبودهاند؛ به دلیل روابط خوب و ارتباطات حسنهای که ما با اهل تسنن داشته ایم. به اعتقاد من رسانهها نقش اساسی و محوری دارند؛ هم میتوانند کمککننده و هم مشکلزا باشند. اما در کشور ما آن قدر اولویتهای متعدد و جاری و ساری برای رسانهها وجود دارد که اصولاً به این موارد ریشهای نمیپردازند. دکتر اکبری در مورد نقش مجمع تقریب مذاهب در داخل کشور و اینکه چه کارهایی می تواند انجام بدهد افزود: بیشتر نگاه این مجمع به بیرون است و ارتباطش هم با فضای بیرون است. به اعتقاد من مجمع میتواند به جای اینکه محیط برنامهاش را در تهران یا در قم بگذارد، برنامههایش را در مناطق سنّی نشین ما بگذارد. یعنی اگر قرار است کنفرانس وحدت برگذار شود، به جای اینکه در تهران یا قم باشد، در کردستان ، زاهدان یا جای دیگری باشد. بعد هم یک فضایی را باز کنیم که علمایی که از سراسر جهان اسلام میآیند بتوانند با علمای اهل تسنن ما بشینند و حرف بزنند. این به روشنگری کمک میکند.
• به اعتقاد من مجمع تقریب مذاهب زمانی میتواند موفق باشد که مجموعهای از کادرش، از اهل تسنّن خودمان باشد، اگر این کار شد، میگوییم این در کشور ما محقق شده و حالا در دنیا آن را دنبال میکنیم. به اعتقاد من مجری کنفرانس وحدت باید علمای اهل تسنّن در ایران باشند و بعد علمای شیعه هم شرکت کنند. باید این وحدت را به صورت واقعی و عینی ببینند. علمای بسیاری در بین اهل تسنن داریم که میتوانیم به آنها نقش بدهیم واز آنها استفاده کنیم. و اگر قرار باشد آنها همیشه به عنوان مدعو باشند این سؤال به وجود میآید که این مجمع تقریب را اول در خانه خودتان درست کنید بعد به بیرون عرضه کنید. ایشان در خصوص نقش نظام آموزشی کشور در جهت تقریب و جلوگیری از افراطیگری گفتند: محتوایی که در نظام آموزشی ما به طور کلی از ابتدا تا انتها وجود دارد، خلأهایی دارد، و خیلی از نیازهای روز را پاسخ نمیدهد. یعنی نگاهی کلانتر از مسائل روز دارد و طبیعتاً نمیشود مسائل روز را بلافاصله در نظام آموزشی گنجاند. مثلاً تکفیر یک موضوع روز است پس باید یک مبحث درسی شود. به اعتقاد من در نظام آموزشی، به خصوص در دانشگاهها ، مبانی دینی- مذهبی خیلی ضعیف است و مناسب نیست. نه تنها سؤال را پاسخ نمیدهند، بلکه بیشتر سوال ایجاد میکنند. مباحث بسیار فشرده را در یک تعداد بسیار کم واحد دانشگاهی میگنجانند و بعد هم میخواهند همه را در ذهن دانشجو فرو ببرند و بستر بعضی از خلأها و ابهامات هستند؛ که باید مواظب باشیم آن خلأها و ابهامات مشکل درست نکنند.
باید در این قضایا بازنگری شود. و ارزشها و واقعیتهای انقلاب اسلامی و واقعیتهای دنیا را منعکس کنیم. دکتر اکبری در مجموع راهکارهای ذیل را برای حل معضل تنش بین شیعه و سنی بیان کردند
خلاصه راهکارها:
1-توجه به نقش استعمار برای طراحی جنگ شیعه و سنی و تبیین و تبلیغ آن
2-استمرار روابط حسنه با اهل سنت و بازتاب دادن آن
3-قرار دادن رسانه در اختیار علما و نخبگان اهل سنت، برای بیان همزیستی از زبان خودشان
4-تبیین عدم تعارض بین شیعه و سنی و نشان دادن اهداف سیاسی مدعیان درگیری شیعه و سنی
5-برگزاری جلسات مجمع تقریب در مناطق سنی نشین و به کارگیری علمای سنی، به عنوان اعضای ثابت و اصلی مجمع
6-تقویت و به کارگیری نهادهای مردمی برای ورود به مسائل همزیستی شیعه و سنی
7-روشنگری دقیق و گسترده در خصوص کمک های جمهوری اسلامی به اهل سنت کشورهای مختلف
8-رصد دقیق و شناسایی راهبردها و اهداف دشمن در خصوص تنش بین مذاهب در ایران
9-کنترل فضای احساسی مذهبی، با تقویت عقل محوری
10-بررسی و تبیین جریانات انحرافی و تکفیری
11-تقویت نشست های مشترک و اتباط علمای شیعه و سنی با یکدیگر
برای تهیه این محصول می توانید با دفتر پژوهش نامه به شماره 02532910663 تماس حاصل نمایید