صراط مبین : به نظر شما اساسا چرا باید بر بازیهای رایانهای نظارت صورت گیرد ؟
دلایل متعددی دارد که برخی از آن دلایل عبارتند از :
1. انتقال اصل مربی گری :
اگر حقیقتش را بخواهید عمده تقصیرها در سیاستگذاری زیر سر حاکمیت و حوزه علمیه است؛ زیرا ما اصل بازی را پذیرفتیم، حال آنکه چه کسی گفته اصل بازی درست است؟ ما هنوز نمیدانیم اصل بازی درست است یا نه؟ اصلاً چه بسا شما بازیهای بسیار عالی با مؤلفههای دینی تربیت کننده را بسازید، من همین امروز دو اشکال به شما میکنم: اگر من بازیهای متنوع و آموزنده و جذابی را که هیچ اشکالی در آنها نباشد را در نهایت کیفیت بسازم و اتفاقاً بچه هم از آنها تأثیر مثبت بپذیرد اشکالی که به وجود میآید این است که چهار گروه خانواده و روحانی و معلم و استاد دانشگاه از دایره مربیگری خارج میشوند؛ لذا سطح احترام به مربیها پایین میآید؛ مثلاً فراوان میگویند سابقاً احترام به مربیان از جمله معلم و پدر و مادر و روحانیون و استاد دانشگاه بیشتر بود، اما امروز چرا کم شده است؟ چون دیگر اینها مربی نیستند. امروز بچهها یک قدم از رسانه جلوترند و دارند مطالب خود را از آنجا یاد میگیرند؛ لذا ما باید این قصه را تشدید کنیم؛ چون این به ضرر خانواده است و میشود جمعش کرد. پس یک اشکال این است که اصل مربی گری را به جای دیگر منتقل میکند.
2. ایجاد اصل تفرّد:
اشکال دوم این است که فرض کنیم که ما شبکههای اجتماعی و بازیهای رایانهای را حزب اللهی کردیم، اصل تفرّد را میخواهیم چه کار کنیم؟ اینکه آدمها فرد گرا میشوند را میخواهیم چه کار کنیم؟ مثلاً فرض کنید که ما این تلگرام را جمع کردیم و صدها شبکه اجتماعی مطلوب ایرانی با تمام جذابیتها و کیفیتهای عالی جایگزین کردیم، مهمانیها را چه کار کنیم که همه سرها درون موبایلها است؟
لذا در چند جا حاکمیت مقصر است و وظایفی را به عهده دارد:
1. تدبیر: اول اینکه رصد نمودن به عهده تولید کننده نیست بلکه به عهده حاکمیت است؛ او باید دیدهبان باشد؛ زیرا هر چیزی آن طرف دنیا تولید شد بالاخره به ایران هم میآید؛ لذا باید قبل از اینکه بیاید برایش تدبیر کنند.
2.اطلاع رسانی به مردم: وظیفه دوم حاکمیت، اطلاع رسانی مطلوب و به موقع است؛ یعنی قبل از اینکه پدیدهای وارد کشور بشود به مردم اطلاع رسانی بشود.
3.اطلاع رسانی به حوزه علمیه: حاکمیت باید به محض اینکه رصد کرد و فهمید، حوزه علمیه را خبردار کند. آقایان فقها مسئله این است و تیم ما به این نتایج رسیده است؛ بفرمایید تکلیف چیست؟ مبانی کار کدامیک از نهادهای رسانهای کشور ما بر اساس فقه است؟ مثلاً کجای فضای مجازی ما با فقه سازگار است.
4.اصلاح علوم انسانی مرتبط: علوم انسانی مرتبط با این قضیه را اصلاح کند؛ مثلا میگویند بازیهای رایانهای تعاملی هستند؛ چه کسی گفته تعاملیاند؟ کجایش تعاملی است؟ اینها که تعامل نیست بلکه بیگاری و کارگری بچه برای سناریویی است که نویسنده و کارگردانش آن را تهیه دیدند. پایان سناریو همان است که آن اقا میخواهد. شیطان وسایل مختلفی را طراحی میکند و میگوید یا با پول بیا یا با حرص بیا یا با شهوت بیا یا با غضب بیا و بالاخره با یک طنابی شما را میآورد. زمانی یک کاربر در بازی، تعاملی و فعال است که کارهایی را که میگویم بتواند بکند: مثلا سبک بازی GTA به گونهای است که هر کاری دوست داری میتوانی بکنی؛ آیا من همین امروز هر کاری دوست دارم میتوانم بکنم؟ من خیلی کارها را میتوانم بکنم، میتوانم دروغ بگویم، تهمت بزنم، رابطه نامشروع برقرار کنم، اما آیا میتوانم به مسجد هم بروم؟ آیا میتوانم دعا هم بکنم؟ چقدر از این امکانات در بازی GTA برای من مهیا است؟ آیا میتوانم صدقه بدهم یا نماز بخوانم؟ آیا میتوانم قرآن بخوانم؟ آیا میتوانم وضو بگیرم؟ آیا میتوانم حسینیه یا مؤسسه خیریه بسازم؟ خیر، نمیتوانم. اصلاً مؤلفههای دینی را کنار بگذاریم، من میخواهم یک کار بشردوستانه بکنم؛ مثلا دست پیرمرد یا پیرزنی را بگیرم و کمکشان کنم تا از خیابان عبور کنند؛ اما قتل و دزدی و روابط نامشروع و شراب خواری و سرقت و ... امکان پذیر است. پس کاربر فعال نیست و حق انتخاب ندارد. بله، دهها گزینه زشت برایش گذاشته و گفته هر کدام را دوست داری انتخاب کن؛ در حالی که خدایی که ما را آفریده، ما را بین خوب و بد مخیّر ساخته است.
شما امروز به تمام دانشگاهای این مملکت بروید و این سؤال را از تمام اساتید بپرسید که عناصر اصلی ارتباط چیست؟ همه میگویند فرستنده، گیرنده، ابزار، محتوا و بازخورد؛ اما اشکالی که میکنیم این است که میگوییم این حرفها برای ارتباط کلامی یا پخش مستقیم بدون واسطه خوب است، اما آنجایی که پای دلال به وسط میدان آمد هم میتوانید همین حرف را بزنید؟ آیا میتوانید در مورد ابزاری مثل bbc هم همین حرف را بزنید؟ آیا bbc اجازه میدهد من بروم از این جنس حرفها را در آن بزنم؟ اما تلگرام میتواند بدون اجازه من پیام بفرستد، میتواند پیامها را قبل از اینکه به من برسد حذف کند، میتواند یک محتوا را از گوشی من بردارد؛ مثل فیلم حوادث و فجایع منا که یک شبه از تمام تلگرامها حذف شد و صدایش هم در نیامد.
شما چرا حاکم را نمیبینید؟ چرا مدیر را نمیبینید؟ مدیر خیلی مهم است. مگر نمیگویند ما فرهنگ نداریم؟ مگر نمیگویند فرهنگسازی کنیم درست میشود؟ غربیها که خدای این قصهاند. امروز اتحادیه اروپا گفته است: این دهه، دهه سواد رسانهای است. امریکا که مبدأ اینها است، چرا سرچهای آمریکا با ما یکسان است؟ چرا هیچ چیز علمی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی در آن پیدا نمیشود؟ همهاش دانلود سرگرمی و فیلم و یاهو و گوگل و جیمیل و ایمیل و ... هم در ایران و هم در دنیا است! برای چه اینگونه است؟ این برای من سوال است؟ اقتضائات و فرهنگ و مردم کشور من با آمریکا خیلی فرق میکند. ما بیکاری خیلی داریم، چرا اینها در فیس بوک نیست؟ صد فیلم اولی که در یوتیوپ 2015 دیده شده چیست؟ این خیلی مهم است. 87 مورد آن موسیقی و ویدیو موزیک، سه مورد آموزش با موسیقی برای کودکان و چهار مورد هم تخم مرغ شانسی بود. وقتی تخم مرغ شانسی را باز میکنند عروسک نشان میدهد. مردم دو میلیون و 200 مرتبه این چهار فیلم را دیدند. این صد فیلم مجموعاً 73 میلیارد مرتبه دیده شد. همهاش موسیقی است. یکی موسیقی کودکانه است. کلیپ دیگرش هم طنز بود؛ اما هیچ کلیپ علمی و سیاسی و اقتصادی نداشت. البته آنها پدیدههای ضد فرهنگی است. چرا تمام دنیا دارد یکسان رفتار میکند؟ چرا موسیقی در شبکههای اجتماعی، چه یوتیوپ و چه امثال اینها اینگونه است؟ در همه اینها مدیر دارد مدیریت میکند. محیط به رسانه جهت میدهد. شما چرا مدیر را در ارتباطات نمیبینید؟ چرا در فیسبوک صفحه آزادیهای یواشکی گذاشته میشود، اما کانالی که برای حجاب میگذارند حذف میشود؟ چرا کانال سید حسن نصرالله حذف میشود؟ چرا تویوتر اجازه نمیدهد پیام حضرت اقا منتشر بشود؟ اگر مدیر این قدر مهم است که هست، پس چرا شما او را نمیبینید؟ وقتی مدیر را ندیدیم و در کتابها و مدارس و دانشگاها و حوزهها تدریس نشد خروجیاش این میشود که بچه حزب اللهی ما میگوید تلگرام صرفأ ابزار است. این وظیفه کیست؟ وظیفه حاکمیت و حوزه است؛ چون گفتمانسازی باید از حوزه باشد و خارج از حوزه کار را خراب میکند.
صراط مبین : راه حل شما در پیشگیری از این اتفاقات چیست ؟
1. اصل جایگزین سازی:
نکته دوم اینکه چون ما میخواهیم با خانوادهها کار کنیم باید راهکارهایی بدهیم که دلمان هم راضی بشود. ما 10 اصل برای دو طیف از خانوادهها داریم. اصول پیشگیری یعنی اینکه هنوز گرفتار نشده چه کار باید بکند. اصول درمان پیشگیری هم یعنی گرفتار شده، حالا باید چه کار کند؛ پنج اصل هم ذیل هر کدام میآید که به زودی چاپ میشود. در آنجا به خانوادهها گرا میدهد؛ مثلاً اصلی به نام اصل جایگزین سازی داریم که مثلا به جای تلگرام از چه چیزی استفاده کنند یا به جای وایبر و واتساپ از بیسفون استفاده کنند یا به جای یوتیوپ از آپارات استفاده کنند یا به جای کلش اف کلانز از محله با صفا استفاده کنند. متأسفانه ما پپسی کولا را از مردم میگیریم و زمزم میدهیم یا ونیستون میگیریم و تیر و بهمن میدهیم! یعنی خودمان داریم به دست خودمان ملت را میکشیم؛ اما اصل جایگزین سازی این نیست. ما داریم از کجا میخوریم؟ برای چه این همه گرفتاری داریم؟ برای چه این همه میل و اشتیاق به فضای مجازی وجود دارد؟ من یک پیرمرد را در مترو دیدم که دارد angryberd بازی میکند! به خاطر اینکه ما واقعاً تنها و بیچارهایم و فرزند زیادی نداریم و اکثرمان غریبیم و از اقواممان هم دوریم. اگر نزدیک هم باشیم رفت و آمد نداریم. آپارتمان نشین هم شدیم و اجازه نمی دهیم فرزندانمان با دوستانشان در بیرون از منزل بازی کنند. وقتی بچه تنها شد نیاز عاطفی دارد، نیاز به بازی دارد؛ چه کسی قرار است این نیازها را جواب بدهد؟ امروز من نیاز به شادی دارم، اما وقتی با فرامین دینی شاد نشدم میروم قرص اکس مصرف میکنم. من نیاز به آرامش دارم، اما وقتی با خدا ارتباط نگرفتم و او آرامم نکرد به سراغ مسکّنهای دیگر میروم.
ما در بحث جایگزینی نیاز داریم سنتهایمان را احیا کنیم. برای چه این همه در قرآن بر ارتباط با همسایه تاکید شده است؟ خدا یک چیزی میدانسته که نسخه پیچیده است. چرا این همه در روایت تاکید شده که اگر بچه را از روی محبت بوسیدی ثوابش چنین و چنان است؟ چرا نگاه از روی محبت به والدین عبادت است؟ خدا دارد میگوید بیچاره، هر چه میخواهی اینجا است! بیا بازیهای کودکانه را احیا کن یا مثلاً به جذاب سازی کلاسها و بازیهایی که بدون نیاز به هیچ هزینهای در خانه معرفی شدند و آدمها را شاد میکنند و نیاز بچهها را هم جواب میدهند بپرداز. من و دهها نفر داریم در خانه اجرا میکنیم، نتیجه هم گرفتیم. بچه هم کمتر سراغ این ابزار میرود. جایگزینی اینها است. ارتباط با خانواده، ارتباط با اقوام، به تفریح و گردش رفتن، جایگزینی است. امام علی علیه السلام هم روزهای جمعه به بیرون از مدینه میرفتند. اینها را احیا کنید. ما به سوراخ موشهای آپارتمانی خودمان چسبیدیم و با هیچ کسی هم ارتباط نداریم، معلوم است که فوران میکند. به والدین پیرمان هم سر نمیزنیم. من چقدر در اینجا میتوانم ارتباط بگیرم؟ اصل جایگزینی این است. کاری که خانواده میتوانند انجام بدهند نیاز به هیچ دولتی ندارد. خانواده همان کارهایی را که در گذشته میکردند دوباره احیا کنند. کاری ندارد، واقعاً میشود. فقط باید مقداری حرصها و خودبرتربینیها و چشم و هم چشمیها را کنار بگذارید.
2. احیا کتابخوانی:
گفتیم یکی از کارهای که خانواده میتواند انجام بدهد این است که کتابخوانی را احیا کند. مگر دولت به پدربزرگ ما حکم کرده بود که کتاب حافظ و شاهنامه را میخواندند ؟ این که کاری ندارد. من هیچ ادعایی ندارم، ولی به همسرم گفتم دو کار را انجام دهد: یکی اینکه باید مطالعه را در خانه جا بیندازد، دوم اینکه باید فرزندمان ببینند ما آلوده نیستیم. خدا شاهد است که فرزند هشتساله من در خانه اینقدر با کتاب مأنوس است که هر شب با کتاب میخوابد.
پیشنهاد من این است که آسیبها را به دو دسته فردی و اجتماعی تقسیم کنیم. امروز میدانید که انگلیس و آمریکا به شدت دارند در بازیهای آنلاین سرقت اطلاعاتی میکنند؛ فقط بازی نیست. آسیبهای فردی یا اعتقادی یا اخلاقی و یا جسمی است که در اینجا اصلاً آسیب اعتقادی نمیبینیم. ممکن است در اینجا آسیبهای اعتقادی را به عنوان آسیب فرهنگی آورده باشد. آسیبهای اعتقادی هم داریم؛ مثلاً بازی «بایوشایک» نبوت را میزند و بازی «اسن سین» ولایت را میزند. بازی «لوردوفالن و اسپرت» توحید را میزند. یک سری آسیبهای اخلاقی- رفتاری و یک سری آسیبها جسمی است که جسم آسیب میبیند. در بازی «کسرونیا» نماینده شیطان با نماینده خدا جنگ میکند و نماینده خدا را شکست میدهد.
بحث امام زمان عجل الله فرجه در یک بازی جدید است که همان اول بازی میگوید موعود آمد. بعد به ملت میگوید موعود منم؛ یعنی شما که داری زمینه سازی موعود را فراهم میکنی در آن تردید داری. بازی بسیار محبوبی هم هست. آن زمان گذشت که امام زمان را مستقیما میکشتند؛ امروز امام زمان عجل الله فرجه را اینگونه میکشند.
متن تفصیلی مصاحبه در ویژه نامه موسسه مطالعاتی صراط مبین درج خواهد شد.