چاپ کردن این صفحه

اخلاق رسانه به نوآوری و آفرینش جدید نیاز دارد

عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی:
حجت‌الاسلام والمسلمین اسلامی با تأکید بر اینکه رسانه مسیر تکاملی خود را طی می‌کند و ما باید با آن همراه باشیم، گفت: اخلاق رسانه‌ای به نوآوری و آفرینش نیاز دارد.
اشاره: امروزه رسانه ها یکی از ارکان اصلی شکل دهی فرهنگ عمومی و اخلاق فردی و اجتماعی به شمار می آیند. دانش نظری این رسانه ها که عمدتا مبتنی بر رویکردهای سکولار و سرمایه داری غرب تولید شده است اکنون با بحران ضعف اخلاق در محتوا و رفتارهای رسانه ای مواجه است که دغدغه اصلی اهالی رسانه را برانگیخته است. همایش اخلاق و رسانه بهانه ای برای تولید ادبیات نظری در چارچوب این دغدغه به شمار می آید.

برای تحقق این مهم گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام و المسلمین رضا اسلامی، استاد و دانشگاه و عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی که در زمینه اخلاق و رسانه فعالیت کرده است داشتیم که در ذیل می آید.
به نظر شما برای ارتقای اخلاق در رسانه ها چگونه می توان میان این دو ارتباط معنی داری یافت؟
اگر به صورت عام در نظر بگیریم؛ ابتدا رسانه را رادیو تلویزیون، فضای مجازی و حتی منابر حسینی تصور می‌کنیم تا ببینیم که رسانه چقدر می‌تواند به اخلاق‌مداری در جامعه کمک کند و ترویج اخلاق به عنوان فرهنگ عمومی و نفوذ آن در حاکمیت باید چطور انجام شود، از طرف دیگر مبانی اخلاقی چقدر می‌تواند رسانه را رشد دهد.
این بحث لازم و مهمی است که حوزه‌های علمیه، فقه اسلامی، اندیشمندان، جامعه‌شناسان، روانشناسان و متخصصان علوم اسلامی می‌توانند به این بحث وارد شوند و نپرداختن به این بحث به صورت متمرکز و تجمیع شده در یک کنگره از کم کاری ما بوده است؛ پیش از این باید به رسانه توجه می‌کردیم و اکنون باید عقب‌ماندگی خود را جبران و اخلاق را برای رسانه تئوریزه کنیم.
الان در شرایط خاصی هستیم، دنیای امروز دنیای ارتباطات است، رسانه حرف اول را می‌زند، رسانه می‌تواند دولت‌ها را ساقط کند، می‌تواند موجب بروز دولت‌های اجتماعی شود.
در تعریف رسانه می‌گوییم «ابزاری که راه ارتباط با مخاطبان بیشتر و راه ارتباط بهتر با این مخاطبان و نفوذ بیشتر در مخاطبان را فراهم می‌آورد» این ابزار روز به روز کامل‌تر، جدیدتر، پیشرفته‌تر می‌شود، علاوه بر آن از پیشرفت‌های تکنولوژیک هم در فناوری‌های خود کمک می‌گیرد.
بنابراین رسانه مسیر تکاملی خود را طی می‌کند، ما باید همراه این فناوری و تکنولوژی باشیم و اصول اخلاقی را در اطراف این رسانه قرار دهیم، آن را هدایت کنیم و رشد دهیم.
همه ادعای لزوم حاکمیت اخلاق بر رسانه را دارند؛ حتی کسانی که ارزش‌های دینی را قبول ندارند می‌گویند که اخلاق باید بر رسانه حاکم باشد، مسیحی، فرق اسلامی و نظام سرمایه‌داری غرب هم که بر رسانه‌های جهانی چنگ انداخته است و از طریق رسانه‌ها جهانی‌سازی را پیاده می‌کند به لزوم حاکمیت اخلاق بر رسانه اذعان دارند؛ اما تعریف هر کدام از این گروه‌ها از اخلاق متفاوت است؛ بنابراین ما باید مراد خود را از اخلاق معین کنیم.
اینجا بحث ارزش‌های دینی و التزام به مبانی دینی پیش می‌آید، ما در کبرا با دیگران اختلاف نداریم اما ممکن است در مصداق ارزش‌های اخلاقی با دیگران اختلاف داشته باشیم؛ اصل حاکمیت اخلاق بر رسانه را همه قبول دارند ولی اخلاق در دنیای امروز تفاسیر مختلف دارد، اخلاق مبانی مختلف دارد، ما نمی‌توانیم از مبانی خود صرف نظر کنیم.
ما خدای واحد و کتاب زندگی قرآن را پذیرفته‌ایم؛ سنت نبوی و ائمه را حجت می‌دانیم، بر اساس منابع دینی یک اخلاق دینی برای ما تعریف شده است؛ ما نمی‌توانیم از این حدودی که قرآن و سنت برای ما ترسیم کرده است عبور کنیم؛ پس اگر از اخلاق اسلامی و حاکمیت اخلاق بر رسانه سخن می‌گوییم، طبیعی است که آنچه به عنوان حاکمیت اخلاق بر رسانه می‌گوییم را دیگران نپذیرند.
برای مثال مبانی دینی اسلام در بعضی موارد به ما الزام می‌کند که محدودیت‌هایی برای رسانه بپذیریم و در نمایش ارتباط دختران و پسران محدودیت‌های دینی را رعایت کنیم؛ اما ممکن است این موارد در جوامع سکولار نه تنها ضد اخلاق نباشد بلکه یک امر اخلاقی باشد؛ ادعای ما مبنی بر اینکه نشان دادن روابط دختران و پسران یک ناهنجار و رفتاری دارای عواقب خطرناک است پشتیبانی مطالعات علمی دارد؛ بنابراین اگر در جایی دیگر این ادعا را نپذیرند نباید موجب وحشت ما شود؛ آنچه که دیگران در نظام‌های سکولار به عنوان حاکمیت اخلاق بر رسانه می‌گویند نیز از نظر ما پذیرفته شده نیست.
رسانه مطلوب باید چه مسیری را در پیش گیرد؟
رسانه باید حریت داشته و در یوق سرمایه‌داری نباشد، نباید به فرهنگ به عنوان یک کالای تجاری نگاه کرد؛ برای ما یک تعارف نیست که رسانه یک ابزار تجاری نیست؛ رسانه باید در خدمت فرهنگ و حاکمیت ارزش‌های اخلاقی در راستای تعالی انسان باشد؛ این مبتنی بر مبانی انسان‌شناسی ما است، ما انسان را محدود به لذت‌های مادی و دنیوی نمی‌بینیم، برای انسان حیات جاوید قائل هستیم؛ برای امتداد وجودی انسان مرزهایی داریم که فراتر از این دنیا است؛ ما بی‌نهایت را برای انسان ترسیم کرده‌ایم؛ بنابراین وقتی از اخلاق سخن می‌گوییم، تعریف ما از انسان، جهان و زندگی بر بحث ما تأثیر دارد و نمی‌توانیم از این امر غافل باشیم.
نکته مهم این است که وقتی ما از رابطه اخلاق و رسانه سخن می‌گوییم الا و لابد مجبور هستیم مبانی خود را حاکم کنیم، ما بحث اخلاقی بدون توجه به مبانی نداریم؛ چون حاکمیت قرآن، سنت و خدا را پذیرفته‌ایم، برای انسان تعریف خاصی داریم و نسبی‌گرایی در اخلاق به معنای غربی و اخلاق عرفی را باطل می‌دانیم.
در وضعیت فعلی ظرفیت بسیار زیادی برای گسترش اخلاق در رسانه وجود دارد، ما از رسانه خود بیش از این مقدار که هست توقع داریم؛ در مستندها یک زندگی و نگرش برای مخاطب رقم می‌خورد، ما در فضای مجازی بچه‌های خود را می‌سازیم، تولید فکر می‌کنیم و برای این‌ها شخصیت می‌سازیم، چطور می‌توانیم از رعایت اخلاق در آن‌ها غافل باشیم، یعنی نباید رسانه را فقط به عنوان یک ابزار تفریح و وقت پر کن ببینیم.
اگر بخواهیم اخلاق را بر رسانه حاکم کنیم به چه اولویت هایی باید توجه کرد؟
در درجه اول مدیریت رسانه مهم است؛ یعنی باید برای حاکمیت اخلاق در رسانه به مدیریت فضای مجازی و مدیریتی که در رادیو و تلویزیون اعمال می‌شود توجه کنیم؛ آن مدیر می‌تواند در برنامه‌ریزی، برنامه‌ها را به سمتی سوق می‌دهد که مردم از رفتارهای خشونت‌آمیز دوری کنند و انسانیت، هم نوع دوستی، تعاون و همکاری را بین مردم رواج دهد.
نقش مدیریت جای بحث‌های علمی دارد که متأسفانه در فضای مجازی این مدیریت اعمال نمی‌شود؛ یک نوع ولنگاری در فضای مجازی دیده می‌شود؛ افراد در فضای مجازی پشت پرده‌های متعدد پنهان شده‌اند و فقط پیام‌ها می‌آید؛ یعنی افراد با شخصیت خودشان و با شناسنامه‌شان ظهور نمی‌کنند؛ در بسیاری از موارد ما نمی‌دانیم که مخاطبمان کیست و چه کسی این دشنام را به من می‌گوید، اعتراض و مرا نقد می‌کند، آیا واقعاً این فرد صلاحیت نقد دارد؟ آیا این در پایه‌ای هست که با من بحث علمی کند؟ آیا این فرد اطلاعات اولیه را برای ورود به این بحث تخصصی دارد؟
در بحثی که درباره چالش‌های فقه در دنیا معاصر داشتیم گفتم، یکی از چالش‌های ما ورود بحث‌های تخصصی و فنی در فضای عمومی است؛ رسانه عامل این حرکت است؛ یکی از آن موارد هم بحث‌های فقهی است؛ بحث‌های فقهی در فضای مجازی می‌آید و ذیل آن پیشنهادات، گفت‌وگوها، تعلیق‌ها و حاشیه‌ها می‌آید، گاهی اوقات چند صفحه در ذیل آن گفت‌وگو و مصاحبه بحث‌های علمی می‌شود، بعضی‌ها حرف‌های نامربوط و دور از اخلاق نثار گوینده می‌کنند؛ اما نمی‌دانیم که سطح این مخاطبان چقدر است؟
افرادی که با هم مواجه‌اند پشت پرده‌ها پنهان هستند، شاید یک نفر در حال اجرای نمایش صد نفر است؛ این‌ها سبب می‌شود که ما از واقعیت دور شویم؛ ما حتی نمی‌توانیم درست آمار بگیریم؛ حتی نمی‌توانیم مواجهه با یک نوع فکر و اندیشه را بفهمیم، اینجا رسانه ما را به اشتباه می‌اندازد؛ یعنی آمارها را ما اشتباه تحلیل می‌کنیم؛ رسانه این اشتباه را مرتکب می‌شود و ما را به اشتباه می‌اندازد؛ چون مدیریت رسانه نمی‌خواهد شفاف‌سازی کند.
در فضای مجازی این مشکل وجود دارد؛ اما صدا و سیمای ما اینطور نیست و صدا و سیما در وضعیت حاضر با تمام اشکالاتی که دارد در تمام شبکه‌های رادیو تلویزیونی جهان یک رسانه افتخار آمیز است؛ در وضع نابسامان رسانه در دنیای کنونی که اهرم‌های استکبار جهانی برای قبضه کردن رسانه‌ها به کار رفته است، همین مقداری که توانسته‌ایم در رسانه ملی خود مطالبی را تولید و کنترل کنیم جای افتخار دارد، اما نباید قانع باشیم تا وضع مطلوب خیلی راه داریم.
آیا سانسور و یا فیلترینگ برای کنترل اخلاقی رسانه راهکارهای مناسبی است؟
اعمال محدودیت از سوی حاکمیت، مدیران یا برنامه‌سازان مسأله مهمی است؛ گاهی اوقات یک خود هنرمند یا تولیدگر در حوزه نمایش محصول خود را سانسور می‌کند، یعنی بخش‌هایی از واقعیت را منعکس و بخش‌های دیگر را پنهان می‌کند؛ یعنی با نشان ندادن تمام واقعیت، فکر مخاطب را جهت می‌دهد، مانند مگسی که روی زخم‌ها می‌نشیند، قسمت‌های مشکل‌دار را انتخاب می‌کند و آن را همه واقعیت نشان می‌دهد؛ در واقع اینجا خود تولیدگر دست به سانسور زده است.
گاهی اوقات مدیر دست به سانسور می‌زند، گاهی مواقع سیاست‌ها به گونه‌ای است که این سانسور و محدودیت را سبب می‌شود، گاهی مواقع حاکمیت لازم می‌داند که مطالبی را فیلتر یا سانسور کند؛ حال باید بحث کنیم که آیا اعمال محدودیت برای رسانه مطابق ارزش‌های اخلاقی و یا خلاف ارزش‌های اخلاقی است؟
شکی نیست که اصل محدودیت را همه می‌پذیرند، چون هر فعال رسانه‌ای مبنایی دارد، حتی آنکه می‌گوید من هیچ مبنای اعتقادی ندارم، برای کار رسانه‌ای خودش یک مبنا و هدفی را ترسیم کرده است، یعنی بدون هدف کسی در حوزه رسانه وارد نمی‌شود؛ هدفش برای او الزاماتی می‌آفریند و آن الزامات برایش محدودیت ایجاد می‌کند، اگر هیچ هدفی نداشته باشد خودش دچار تعارض می‌شود. بنابراین اصل ایجاد محدودیت برای رسانه یک اصل عقلایی، پذیرفته شده و مورد اتفاق است.
اینکه گاهی اوقات فیلترینگ و سانسور یک کار ضد اخلاقی و ضد ارزشی تلقی می‌شود، چون بلافاصله ذهن انسان به این معطوف می‌شود که مراد از فیلترینگ و سانسور کردن در فضای رسانه یعنی بخشی از واقعیت را بگوییم و بخشی از واقعیت را به مردم نگوییم؛ مردم را محرم اسرار خود ندانیم؛ مردم حق دانستن نداشته باشند؛ این معنای مذموم بر این واژگان سایه افکنده و سبب شده است که برخی از واژه‌های فیلترینگ و سانسور به عنوان وسیله‌ای برای سلب آزادی استفاده کرده‌اند و ادعا کرده‌اند که مطبوعات و رسانه‌ها نباید زیر نظر حاکمیت باشند و درباره آن‌ها نباید هیچگونه سیاستگذاری انجام شود.
اندکی تأمل این مغالطه صورت گرفته را کشف می‌کند؛ هر کس روی مبنای خود مجبور است که الزاماتی را بپذیرد؛ بنابراین هدایت رسانه امری واضح و بدیهی است؛ رسانه باید به سوی مسیری هدایت شود؛ ما بر اساس مبانی دینی خودمان رسانه خود را به سوی رشد و تعالی جامعه هدایت می‌کنیم؛ هدایتی آگاهی بخشی، تحکیم اخلاق اجتماعی مناسب.
این نکته مبنایی بسیار قابل توجهی است که اگر در ارتباط اخلاق با رسانه سخن می‌گوییم، همیشه جنبه منفی اعمال محدودیت‌ها را نبینیم؛ الان غربی‌ها می‌گویند که باید اینترنت پاک درست شود؛ یعنی اعمال محدودیت در فضای مجازی برای مخاطبانی که قدرت تحلیل و قدرت کافی برای درک بعضی از مطالب را ندارند؛ می‌گویند همان چیزی که برای یک زن و مرد چهل و پنجاه ساله بی‌اشکال است، برای یک بچه ده یا پانزده ساله نامناسب است؛ این یک نوع اعمال محدودیت است.
بعضی از گروه‌ها رفتارهای خشونت‌آمیز را نه تنها تقبیح نمی‌کنند، بلکه تحسین هم می‌کنند؛ حالا ما رسانه را به اسم آزادی در اختیار این‌ها بگذاریم؟ به طور مسلم کسی این را نمی‌پذیرد، چون تفسیر ما از رشد و کمال با تفسیر دیگران قطعاً تفاوت دارد و ما مجبور هستیم که یک تفسیر معیار، یک پایه ثابت برای کار خود داشته باشیم.
در این شکی نیست که رسانه نمی‌تواند بدون تعهد، هدف و مبنا باشد؛ در حوزه فیلترینگ باید از چگونه اعمال محدودیت سخن بگوییم و اینکه چگونه عدالت را در رسانه رعایت کنیم؟ اجرای اصل عدالت، یعنی سهم مخاطب چقدر است؟ حتی سهم تولید کنندگان محتوا در محیط رسانه باید مشخص شود.
 نیروی انسانی رسانه اخلاق‌مدار باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟
نیروی انسانی که در رسانه کار و نقش آفرینی می‌کند، باید هدف‌مدار و ارزش‌گرا باشد؛ مبنای معین داشته باشد و زیر نظر یک مدیر سالم فعالیت کند؛ جهت‌گیری او روشن باشد؛ یعنی اگر ما می‌خواهیم که اخلاق را در رسانه ترویج کنیم، باید به سازندگان محتوا و کسانی که محتوای رسانه را می‌سازند نیز توجه کنیم؛ اگر این‌ها افراد اخلاقی و اخلاق‌مدار باشند، تولیدات این‌ها هم به سوی تحکیم اخلاق در جامعه پیش خواهد رفت.
محورهای بحث بسیار متعدد، متنوع و مهم است و می‌طلبد که اندیشمندان، فرهیختگان، هر کدام از زاویه مطالعات تخصصی خود ورود کنند و نظریه‌پردازی در ارتباط فقه با رسانه، اخلاق با رسانه را بررسی کنند؛ اندیشمندان باید تفکر کنند که علوم انسانی چه نقشی در سالم‌سازی فضای رسانه دارند؟
حوزه رسانه به هنرورزی و نوآوری و آفرینش‌ نیاز دارد؛ ما دائم در فضای رسانه باید نوگرا باشیم؛ مخاطب ما می‌خواهد مطلب و ادبیات جدید بشنود؛ منظره، صحنه و محصول جدید ببیند؛ فضای رسانه، فضای تنوع است، این فضای تنوع را نمی‌توانیم انکار کنیم؛ چون جذابیت در رسانه حرف اول را می‌زند؛ رسانه‌ای که مخاطب بیشتر داشته باشد خود را موفق می‌داند چون جذابیت بیشتری آفریده است.
حال چگونه می‌توانیم هم جذابیت بیافرینیم و هم از حدود مسلم و مبانی دینی تجاوز نکنیم؟ هم اصول ثابت خود را حفظ کنیم و هم نوآوری بر اساس آن اصول ثابت داشته باشیم؟ این یک هنری برای رقم خوردن آفرینش‌های هنری برتر است که بسیار جای کار و نظریه‌پردازی دارد.

منبع

rasanews.ir/fa/news/590817

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)